امروزه ورزش در بسياري از جوامع به صورت فرهنگ در آمده و جايگاه والايي دارد. با نگاه به گذشته ميتوان دريافت كه با پيشرفت جوامع، درك بهتري از تاثير ورزش در بخشهاي فرهنگي، اجتماعي، سلامت و غيره شكل گرفته و نقش آن پررنگتر شده است، به طوري كه امروزه رويدادهاي ورزشي بزرگ حتي دنياي سياست را تحت تاثير قرار ميدهند. جايگاه نامناسب ورزش در كشورمان اين سوال را در ذهن ايجاد ميكند كه آيا ما هنوز به درك درستي از ورزش و تاثير آن بر جنبههاي مختلف اجتماعي نرسيدهايم؟! علت اين امر چيست؟ بي شك عوامل متعددي در اين امر دخالت دارند؛ اما قبل از هرچيز بايد بدانيم جهانبيني و فلسفه حاكم بر هر جامعه است كه ارزشها را مشخص ميكند؛ نگاه مثبت فلسفه و فكر حاكم ميتواند موجب ارزش يافتن يك مقوله شده و زمينه را براي پيشرفت آن فراهم كند كه ورزش و تربيتبدني نيز از اين امر مستثني نيست.
با مقايسه جوامع مختلف ميتوان پي برد، بسته به فلسفه حاكم بر آنها، سرمايهگذاريهاي متفاوتي در ورزش انجام شده و البته پيشرفتهاي متفاوتي نيز صورت گرفته است. اعتقاد به تناسخ روح در هندوستان، تربيت و تهذيب روح را اولويت داده و تربيت بدن را در جايگاه پايينتري قرار داده است. تاثير اين جهانبيني باعث شده هند در ورزش پيشرفت چنداني نداشته باشد. در مقابل، فلسفه متفاوت اروپا (به خصوص بعد از سقوط كليسا از تخت قدرت) موجب پيشرفت هر چه بيشتر ورزش در اين كشورها شده است. اسپنن معتقد است هر چه يك جامعه ساختارهاي جهتگيري اينجهاني بيشتري داشته باشد به همان ميزان سطح كارايي ورزشي آن بيشتر است. موفقيتهاي ورزشي در بازيهاي المپيك، درستي اين فرضيه را تصديق ميكند كه جهتگيري ارزشي، فرهنگي و ايدئولوژيها بر تحول و ركوردهاي ورزشي اثر ميگذارد. پروتستانها تحت تاثير و نفوذ جهانبيني كالون، در ورزشهاي رقابتي بيشتر از كاتوليكها پيشرفت كردند به طوري كه ميزان مدالهاي كسب شده المپيكي پروتستانها در المپيك مكزيكوسيتي نسبت به جمعيتشان سه برابر بيشتر از حد انتظار بود. گيليس نيز بر وجود ارتباط معنادار بين دو نهاد دين و ورزش صحه ميگذارد و جوامع و ادياني را كه ساختارهاي ارزشي با جهتگيري كسب موفقيت، بهويژه پروتستاني، دارند در المپيكهاي تابستاني موفقتر ميداند.
جايگاه پايين ورزش در كشورمان، همچنين عقبماندگي ساير كشورهاي اسلامي در ورزش ممكن است اين ذهنيت را ايجاد كند كه فلسفه و فكر حاكم بر اين جوامع، نگرش مثبتي نسبت به ورزش ندارد و باعث عقبماندگي آنها در ورزش شده است. اعتقاد من بر اين است كه اسلام اهميت مناسبي نسبت به بدن نشان داده است. بي توجهي به فارغالتحصيلان تربيتبدني و گماشتن مديران نالايقي كه هيچ كارنامه ورزشي در سابقه خود ندارند (بهخصوص در چند سال گذشته) تاييدي بر بياهميت بودن ورزش در جامعهمان است و تا هنگامي كه اين طرز فكر اصلاح نشود ورزش كشور نيز پيشرفت چنداني نخواهد كرد.
وجود مشكلات متعدد و عدم موفقيت، در درجه نخست به علت نبود پشتوانه فكري ورزشي در كشور است. با نگاه به رشد تعداد دانشجويان و فارغالتحصيلان تربيتبدني و نسبت ورود آنها به سيستم مديريتي ورزش كشور، همچنين افزايش فارغالتحصيلان تربيتبدني و ميزان رشد ورزش كشور ميتوان پي برد همبستگي ضعيفي بين اينها وجود دارد. يعني يك ديدگاه غلط باعث حضور افراد غير متخصص در ورزش شده و صاحبان اصلي تربيتبدني و ورزش را به حاشيه برده است. نفوذ افراد غيرمتخصص و نالايق به حدي معمول شده كه گويي اساتيد شايسته تربيتبدني، خود نيز فراموش كردهاند كه بايد در رشد ورزش نقش داشته باشند؛ ساك ورزشي خود را زمين گذاشته و در كلاسهاي دانشگاه مشغول تدريس شدهاند!
اين در حالي است كه رشد ورزش هنگامي صورت ميگيرد كه بتوان آن را علمي كرد؛ امري كه در كشورهاي پيشرفته به خوبي صورت گرفته و باعث رشد آنها در اين زمينه شده است. نگاه مثبت به ورزش ميتواند ما را در رفع بسياري از مشكلات اجتماعي فرهنگي ياري دهد.
كوبرتن به اين نتيجه رسيد كه با ورزش ميتوان بسياري از مشكلات فرهنگي اجتماعي را برطرف كرد و طرحي را به اجرا در آورد كه بسيار موفق بود و به شكلگيري بازيهاي المپيك به صورت كنوني انجاميد. گسترش ورزش در ميان مردم و نگاه مثبت به آن براي جامعهاي كه نرخ بيكارياش بالا، نظام ارزشياش در حال گذار و بخش زيادي از جمعيتش را جوانان تشكيل ميدهند، ميتواند دولت را در حل بسياري از مشكلات اجتماعي و فرهنگي ياري دهد و موجب كاهش ناهنجاريهاي اجتماعي شود. ارزشهاي كلامي زيادي نسبت به ورزش ارايه ميشود و شعارهاي زيبايي براي توسعه آن در كشورداده ميشود ولي در عمل تلاشي براي اين كار صورت نگرفته است. اگر به دنبال پياده كردن اهدافمان در زمينه ورزش هستيم بايد بدانيم كه ايدههاي زيبا تا هنگامي كه به ارزش تبديل نشوند توفيقي نمييابند.
علت پيشرفت بسياري از كشورها در ورزش، ايجاد يك نظام ارزشي مناسب نسبت به ورزش (به خصوص از طريق ورزش همگاني) در بين مردم است كه آن را به صورت يك فرهنگ درآورده است.
بدون شك يكي از راههاي نهادينه كردن ورزش در جامعه براي بهره گرفتن از تاثيرات آن، از طريق خانواده و مدارس است. زنگ تربيتبدني نخستين و شايد تنها زنگي است كه فرآيند اجتماعي شدن و آموزش هنجارهاي اجتماعي را نه به صورت ايدهآلهاي تئوريك بلكه به صورت عملي آموزش ميدهد. اما نگاه سنگين و غلط اجتماعي باعث شده زنگ تربيتبدني در آموزش و پرورشي كه خود در جايگاه پاييني قرار گرفته، به بياهميتترين زنگ مدرسه تبديل شود و دبيران تربيتبدني بيسوادترين دبيران آموزش و پرورش تلقي شوند؛ به گونهاي كه والدين هنگام حضور در مدرسه هيچ سوالي در مورد فرآيند اجتماعي شدن فرزندانشان، مشكلات حركتي، سازگاري فرزندانشان با دانشآموزان ديگر و... نخواهند پرسيد. زيرا ديدنادرست به تربيتبدني، خانواده و جامعه را نسبت به اهميت زنگ تربيتبدني بيتفاوت كرده و آنها نميدانند ورزش ميتواند سازگاريهاي اجتماعي فرد را بالا ببرد؛ عزت و اعتماد به نفس را افزايش داده، هنجارهاي مناسب براي تبديل شدن به يك شهروند خوب را در افراد نهادينه كند، نظام تربيتي غلط را اصلاح كرده و در نهايت موجب تقويت جامعه مدني شود زيرا نظامهاي تربيتي و ارزشي صحيح و غلط خانواده و اجتماع، در ورزش به خوبي نشان داده ميشوند.
بوكسيل معتقد است ورزش هر جامعه همچون آيينهاي، منعكسكننده خوبيها و بديهاي آن جامعه است. به عنوان مثال خصوصيات يك نظام اقتدارگرا و نحوه اداره كردن جامعه، به صورت ارزش در ناخودآگاه تكتك افراد نفوذ كرده و در گرايش افراد به ورزشهاي خاص خود را بروز ميدهد و هنگام انجام فعاليتهاي ورزشي ميتوان اين ويژگيها را به خوبي مشاهده كرد.
همچنين جامعهاي كه نظام تربيتي آن بر اساس تعاون، همكاري و ازخودگذشتگي است نيز ارزشهاي خود را در گرايش افراد به ورزشهاي خاص و رفتار آنها هنگام ورزش به خوبي بازتاب ميدهد؛ بهطوري كه ورزش ملي هر كشور تا حدود زيادي نشاندهنده ويژگيهاي اجتماعي آن ملت است. به عنوان مثال علاقه ملي به ورزش بيسبال كه ساختار پيچيده و بروكراتيك دارد با ورزش كشتي كه بيشتر به قدرت و مهارتهاي فردي متكي است نشان از نظام ارزشي متفاوت دو ملت دارد. گرايش زياد كشورهاي اسكانديناوي به ورزشهاي همگاني نشان از نظام ارزشي مبتني بر همياري، همدردي و روحيه جمعي قوي در اين كشورها است و علاقه ما به ورزش كشتي كه استفاده از قدرت براي شكست حريف در آن زياد است نشان از هنجارهاي تاريخي دارد كه در ناخوآگاه ما وجود دارد. حتي حساسيت بسيار بالاي ما براي انتخاب سرمربي تيم ملي (كه ظاهرا حكم مرگ و زندگي را براي ما دارد) نشاندهنده باور و اتكاي بيش از حد ما به يك فرد براي ايجاد تغيير و در مقابل، عدم اعتقاد ما به قدرت سيستمي براي پيشرفت است؛ البته موفقيتهاي تازه ما در واليبال نشان از شكلگيري تغييرات نوين در اجتماع و ديدگاه ما است.
همانگونه كه ورزش ويژگيهاي فرهنگي جامعه را به صورت بارز در ورزشكاران نشان ميدهد آموزههاي تربيتي كسب شده در فعاليتهاي ورزشي ميتواند به موقعيتهاي ديگر زندگي ورزشكار منتقل شود. سرمايهگذاري در ورزش براي نهادينه كردن هنجارهاي مناسب براي پرورش شهروندان، ميتواند از طريق ورزش به خوبي انجام شود و ميتوان از آن براي اصلاح نظام تربيتي استفاده كرد.
ورزشهايي كه متكي به گروه است ميتواند تمريني براي پايداري دموكراسي در جامعه و پرهيز از تندرويها و تثبيت اعتدال در كشور باشد. تغيير ديدگاه نسبت به ورزش ميتواند آغازي مناسب براي گسترش ورزش همگاني و همچنين يافتن استعدادهاي درخشان ورزشي باشد. فراموش نكنيم كه ورزش قهرماني از دل ورزشهاي همگاني بيرون ميآيد و ما هنگامي ميتوانيم قهرمانان خوبي پرورش دهيم كه بستر مناسبي از ورزش همگاني داشته باشيم؛ بر اساس يك برنامه حساب شده ورزش همگاني را توسعه داده و با يافتن استعدادهاي برتر، زمينه را براي رسيدن به قهرماني مساعد كرد. در غير اين صورت بايد منتظر تكستارههايي باشيم كه به طور خودجوش ظهور ميكنند و با پايان يافتن عمر ورزشي آنها، براي ظهور ستاره ورزشي ديگر به انتظار بنشينيم، زيرا يك سيستم آموزشي هماهنگ براي پرورش استعدادها وجود ندارد.
استخدام مربيان تراز اول، براي ورزشي كه از بستر مناسب برخوردار نيست نميتواند موجب تحول شود. مربي خوب ميتواند به صورت مقطعي نظم نسبي را برقرار و از ابزار موجود بهترين استفاده را كند ولي هيچگاه به تحول نخواهد انجاميد و در حقيقت همچون داروي مسكني براي چشمپوشي از نقصهاي ورزش كشورمان است.
روش درست شايد اين باشد كه با يك برنامهريزي درست و هماهنگ، ورزش همگاني و قهرماني را توسعه داد تا از اين طريق انتظار معجزه از مربيان تيمهاي ملي را نيز كاهش دهيم. به نظر ميرسد با ايجاد يك برنامه مناسب در زمينه ورزش ميتوان آن را در جهت سلامت جامعه و برطرف كردن بسياري از ناهنجاريهاي فرهنگي اجتماعي نهادينه كرد، هزينههاي درمان را تا حدودي از دوش جامعه برداشت و براي پرورش قهرمان از آن استفاده كرد تا عزت نفس ملي را نيز از اين طريق افزايش داد.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار /
لازم نيست دفتر و دستكي برداريد و گروه و سازماني را شكل دهيد تا بودجه كلاني را ببلعند و با تحقيقي به اين نتيجه برسند كه ورزش در مدارس كشور جايگاه مناسبي ندارد. كافي است به خود و اطرافيان خود به عنوان خروجي سيستم آموزشي كه ١٢ سال كودكي و نوجواني را به خود اختصاص داده است نگاهي سطحي بيندازيم تا به اين نتيجه برسيم كه خانه از پايبست ويران است.
ناهنجاريهاي بدني در دانشآموزان به ويژه دختراني كه چاقي به عنوان بارزترين شاخص آن است با چشم غيرمسلح نيز قابل تشخيص است. از طرفي آمار بيماريها زنگ خطر را به صدا درآورده است.
اين نشانهها و صدها نشانه ديگر گواه اين مطلب است كه ورزش در مدارس نتوانسته تامينكننده سلامت و شادابي كودكان و نوجوانان شود اينكه چرا اين گونه است و چه بايد كرد موضوع امروز صفحه مدرسه است كه اميد ميرود گامي باشد براي تحرك و تغيير مناسب در اين راستا.
گفتوگويي انجام دادهايم با اردشير باقري، رييس اداره جوانان و ورزش شهرستان نور كه در كارنامه خود سابقه دبيري ورزش را دارد و به عنوان كارشناس تربيتبدني در اين حوزه صاحبنظر است.
* ورزش در مدارس ما بايد به جايگاه مناسبي برسد. برخي مسوولان مدعي هستند اين جايگاه ارتقا يافته است. شما اين جايگاه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اردشير باقري، كارشناس تربيتبدني: جايگاه اصلي ورزش در مدارس هنوز در كشورمان شناخته و ايجاد نشده است. البته اوضاع نسبت به گذشته بهتر شده اما هنوز تا رسيدن به نقطه عالي راه زيادي مانده است. يكي از مشكلاتي هم كه در كم اهميت شمردن ورزش و زنگ آن و مربيان ورزش در مدارس نقش داشته به كارگيري معلمان و نيروهاي غير تخصصي در اين جايگاه است؛ مشكلي كه البته با توجه به اقدامات انجام شده تا حدودي مرتفع شده است. همه اينها نيازمند آن است كه جايگاه معلمان ورزش در آنجايي كه بايد باشد، حفظ شود، چرا كه اگر دبير درس تربيتبدني فاقد مهارت و غيرمتخصص باشد، ميتواند موجب بيتوجهي دانشآموزان به ورزش و سلامتي در بزرگسالي شود.
در كنار همه اينها لازم است نگرشها نسبت به دبير درس تربيتبدني و زنگ ورزش تغيير كند. بايد اين جايگاه در راستاي جايگاه دبيران ساير دروس قرار گيرد. كاملا برابر و چه بسا در بسياري موارد بالاتر از سايرين.
* چه عواملي به نظر شما باعث شده تا همچنان ورزش در مدارس جايگاه مناسبي نداشته باشد؟
پاي بند نبودن مديران تربيتبدني آموزش وپرورش به اهداف، رويكردها و راهبردهاي علمي درجهت ارتقاي سطح دانش، مهارت، نگرش و آمادگي جسماني همه دانشآموزان و پرداختن به برنامههاي جنبي و فوق برنامه، مانند مسابقهها، جشنوارهها و اعزام تيمهاي ورزشي به خارج از كشور كه بيشتر جنبه تبليغاتي دارند از مهمترين اين عوامل است، علاوه بر آن ديدگاه ضعيف به تربيتبدني از سوي مديران رده بالاي آموزش و پرورش و حتي مديران مدارس و دبيران ساير رشتههاي درسي است كه مانع اين پذيرش شده تا درس ورزش وكلاس ورزش جدي تلقي شود. نكته ديگر ، اجاره سالنهاي ورزشي آموزش و پرورش به گروههاي بزرگسالان غيردانشآموزي جهت كسب درآمد از سوي مناطق آموزش و پرورش و ضعف مديريت در استفاده از امكانات ورزشي موجود در آموزش وپرورش است كه البته بايد كمبود ابزارها و وسايل ورزشي و امكانات را هم بر آن افزود.
* چقدر اين موانع و كمبودها ريشه فرهنگي دارد؟
براساس نتايج به دست آمده از تحقيقات گوناگون در سراسر دنيا، ورزش نه تنها باعث سلامت جسم، نشاط و شادابي روح همگان ميشود بلكه سلامت فكر و ذهن جوانان را نيز تحتالشعاع خود قرار ميدهد. با اين وجود كمبود امكانات ورزشي و هزينه بالاي آن همواره يكي از موانع بزرگ در راه ترويج و بهينهسازي فرهنگ ورزش در كشور ما خصوصا در ميان دختران و زنان بوده است. در حالي كه تعداد زيادي از جمعيت كشور ما را زنان تشكيل ميدهند و با توجه به اهميت حضور زنان در عرصههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، ورزشي و... همچنين پتانسيل موجود در اين قشر عظيم از جامعه، امكانات موجود پاسخگوي نياز علاقهمندان اين قشر نيست. همانطور كه ميدانيم سلامتي زنان و دختران در هر جامعهاي به لحاظ احراز دو نقش مادري و همسري و تامين سلامت خانواده و اجتماع، رشد و تعالي فرزندان را نيز به همراه دارد. اما به دليل نبود فضاي كافي و تجهيزات مناسب اين قشر عظيم در جامعه از داشتن فضاي اختصاصي ورزشي و امكانات در بيشتر موارد محروم هستند. از اين رو سلامت آنان درمعرض آسيبهاي جدي قرار دارد. اختصاص تنها ساعاتي از صبح به ورزش بانوان در اكثر مراكز ورزشي سطح كشور از جمله مواردي است كه ميتوان به سلامت اين قشر عظيم كمك كرد.
* چه راهكارهايي براي رفع اين موانع وجود دارد؟
اجرايي كردن برنامه درسي مكتوب و مصوب تربيتبدني در مدارس، افزايش ساعات درس تربيتبدني در هفته، تعيين اهداف و راهبردهاي علمي درس تربيتبدني كه مديران رده بالاي تربيتبدني و مديران سطوح پايينتر مدارس بايد به آن پاي بند باشند، تاليف كتابهاي درسي تربيتبدني براي دانشآموزان، كه حاوي اطلاعات اساسي براي حفظ سلامت و آمادگي جسماني از طريق انجام فعاليتهاي ورزشي باشد و خارج ساختن مديريت تربيتبدني از زير مجموعه معاونت پرورشي به نظر من از جمله راهكارهايي است كه ميتواند قدري تحول در اين راستا ايجاد كند و موجب ارتقاي جايگاه ورزش در مدارس شود.
* به عنوان كسي كه سالها دبير ورزش در مدارس بوديد و به عنوان يك كارشناس اين حوزه و حالا هم كه در سمت مديريت سازماني قرار داريد كه پسوند ورزش و جوانان را بهدنبال دارد، با توجه به تجربه خود چه انتظاري از مسوولان و دستاندركاران ورزش در آموزش و پرورش داريد؟
از مسوولان و كارشناسان آموزش و پرورش تقاضا دارم در ورزش مدارس بازنگري كنند و طرح ورزشي جامعي براي مدارس پسران و دختران تهيه كنند. در صورت توجه و بهكارگيري توانايي مدارس، در دراز مدت ميتوان با كمترين هزينه به بهترين گزينه و افتخارات رسيد و ميتوان از مدارس علاوه بر محلي براي يادگيري كتب درسي به عنوان محلي براي سرگرمي و تفريح صحيح علمي و عملي استفاده كرد و با توسعه ورزش در مدارس و نهادينه كردن فرهنگ ورزش و تندرستي زمينه ساز جامعهاي پرتحرك، سالم و شاد باشيم.
روزنامه اعتماد
وقتی وام 5 میلیونی برای 25 درصد از فرهنگیان در اسفند 93 به شدت رسانه ای می شود و چندین بار از صدا و سیما پخش می شود و روزنامه ها با تیتر درشت در صفحه اول خود درج می کنند، نتیجه این می شود که بعد از 5 ماه وام 5 میلیونی ( چهار میلیون و هشتصد و چهل هزار تومان) به حساب اینجانب واریز می شود و جالب اینکه قسط اولین ماه را هنگام واریز وام کسر می کنند؟
در فیش حقوقی مرداد ماه 94 مبلغ 1661000 ریال از حقوقم کسر شده و مبلغ مانده 5812900 ذکر شده است ، در حالی که هنگام تشکیل پرونده بر روی پوشه عنوان وام مرابحه 12 درصدی نوشته می شود ولی مبنا محاسبه وام جعاله 21 درصدی محاسبه شده است؟!
صد افسوس که وزارتخانه آموزش و پرورش با داشتن حدود یک میلیون کارمند و پتانسیل فراوان از داشتن بانک و بیمه محروم است.
چرا بانک ملی که سالیانه 25000 میلیارد تومان از منابع آموزش و پرورش را در اختیار خود می گیرد ،به جای دادن پاداش به کارکنان آموزش و پرورش،به کارکنان خود پاداش و مزایا و وام های کم بهره و... می دهد؟
چرا بانک ملی هم از دیوار کوتاه معلمان به راحتی بالا می رود؟
بانک ملی باید بر حسب قرارداد با آموزش و پرورش سود 12 درصدی از وام های 5 میلیونی دریافت کند.
اساسا مشکل آموزش و پرورش در دو زمینه منزلت و معیشت قابل طرح است و هر دو مورد باید حل شود.
چرا هر کس یا ارگان یا موسسه ای به راحتی به خود اجازه دهد کارکنان آموزش و پرورش را مورد بی احترامی قرار دهد؟
امیدوارم مسئولان آموزش و پرورش چاره ای اساسی بیاندیشند و با وزارت آموزش و پرورش با داشتن سهام در بانک سرمایه و بیمه معلم، با این دو بنگاه اقتصادی قرارداد ببندند.
جا دارد در این جا وارد بحث بیمه آتیه سازان شوم.این بیمه معلمان را مورد آزار قرار می دهد.در بحث واریز وجه اسناد مالی و قرار داد با بیمارستان ها شاید در شهر های بزرگ و پایتخت خوب عمل نماید، ولی در شهرستان ها واقعا ضعیف عمل می کند ؛ به طور مثال برای ویزیت یا سایر امورات در بیمارستان دولتی طرف قرار داد باید فاکتور ویزیت و سایر پرداختی ها را به نمایندگی بیمه تحویل دهیم و بعد از یک ماه و شاید بیشتر پول آن را تحویل بگیریم در حالی که سال قبل نیاز به پرداخت پول نبود.
پس این بیمه عنوان طلایی را به ارث برده و برای منافع هر چه بیشتر ،اکثر فاکتور ها را کمتر از 50 درصد پرداخت می کند! و مطابق فرانشیز های ذکر شده در قرارداد عمل نمی کند؟
مورد دیگر ، مبحث تغییر حساب هاست که پول های واریز شده را بیمه بیش از چند ماه بلوکه می کند و نزد خود نگه می دارد و به حساب جدید منتقل نمی کند و جداول پرداختی حساب های بسته شده به استان ها تحویل نمی دهد؟
به طور مثال همکارم شماره حساب قبلی خود را بست و شماره حساب جدید را در سیستم بیمه آتیه سازان ساری ثبت نمود ولی بیش از 3 ماه پول بلوکه شده او به حساب جدید منتقل نشده و پیگیری های او تا کنون بی نتیجه بوده است؟
امیدوارم روزی در کشورم، معلمان به جایگاه اصلی خود برگردند و معلم شدن افتخار هر ایرانی باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اين روزها تيم مسوولان وزارتخانه آموزش و پرورش بهشدت پيگير اجراي رتبهبندي فرهنگيان در آغاز مهر امسال هستند و به گفته برخي آنها حكمها در نيمه شهريورماه به دست فرهنگيان خواهد رسيد. وزير ميگويد پيامد اجراي رتبهبندي افزايش ٣٠٠ تا ٨٠٠ هزارتوماني دستمزدهاست! اما از زبان كاربه دستي ديگر، ميشنويم كه اين طرح ميتواند از ١٥٠ تا ٦٠٠ هزار تومان بر دستمزدها اضافه كند! اين گفتهها فرهنگيان را دچار سردرگمي و دلسردي كرده و اين دلسردي هنگامي افزايش مييابد كه جزييات اجرايي طرح، افزايش را از ١٢٨ تا ٤٢٠ هزار تومان برآورد ميكند!
چنين گفتههاي آشفتهاي دربردارنده خبرهاي ناخوشايندي براي فرهنگيان است. از سويي پراكندهگويي مسوولان نشان از نداشتن نقشه راهي يگانه دارد و پيامد آنها احتمال اجرايي نشدن طرح خواهد بود و از ديگر سو افزايش دستمزد ١٢٨ تا ٤٢٠ هزار توماني با توجه به اينكه بيش از ٨٠ درصد فرهنگيان در رتبه نخست تا سوم هستند، نميتواند چنگي به دل بزند و اين افزايش نسبت به نرخ تورم و خط فقر اعلام شده بسيار ناچيز است. گرچه ميتواند گام نخستي براي رويكردي درازمدت باشد! اما آيا واقعا هست!؟
آيا دستاندركاران آموزشي با مطرح كردن ٣٠٠ تا ٨٠٠ هزار تومان افزايش و سپس افزايشي نصف ميزان اعلام شده، فضاي رسانهاي و اجتماعي را عليه معلمان و خواستههاي صنفيشان برنميآشوبند!؟ و آيا...
از ديگر سو دولت و آموزش و پرورش براي تعديل نيرو دورخيز كرده و در يك برنامه دراز مدت تلاش دارند تا در مدت ١٠ سال ٢٥٠ هزار نيرو را كاهش دهند. وزير و تيم همراه بر اين باورند كه آموزش و پرورش با مازاد نيرو روبهرو است! و اين سخن هنگامي دردآورتر ميشود كه با دل نگرانيهاي اقتصادي فرهنگيان گره ميخورد و افزايش دستمزدها زيركانه توجيهي ميشود براي كاهش نيرو؛ براي نمونه وزير ميگويد كه كاهش ٢٥٠ هزار نيرو در آموزش و پرورش سبب افزايش ٣٣ درصدي دستمزد فرهنگيان باقي مانده خواهد شد و براي محكم كاري گفته ميشود كه ٤٨٥٠ مدرسه با كمتر از پنج دانشآموز اداره ميشود. نخست آنكه گرچه فرهنگيان خواستار افزايش دستمزدها هستند، اما آنها خواهان بهبود شرايط كار نيز هستند و اين طرح ميتواند شرايط كار را براي بيش از ٧٠ درصد فرهنگيان بدتركند. براي نمونه سال گذشته كمترين عدد براي تشكيل كلاس در دبيرستانهاي تهران ٣١ دانشآموز بود. به اين معني كه اگر شمار دانشآموزان به ٦١ تن نيز ميرسيد، مدير حق تشكيل دو كلاس را نداشت. و اين در حالي بود كه نگارنده در مركز تهران كلاسي با ٤٢ دانشآموز چهارم تجربي داشتم. از سوي ديگر در بسياري از مناطق استان البرز و تهران، سال گذشته در دبستان و در پايه اول، كلاسهايي بود كه بيش از ٤٥ دانشآموز داشت. هر كسي كه كمترين تجربه را در آموزش داشته باشد، ميداند كه اين چنين كلاسهايي ناكارآمدترين آموزش را براي دانشآموزان در بر خواهد داشت.
دوم آنكه بر پايه قانون اساسي، دولت و آموزش و پرورش بايد شرايط و امكانات آموزشي را براي تكتك شهروندان كشور فراهم كند و اين كار نهتنها منتي بر كسي نيست بلكه وظيفه است. اينكه آوردن شمار دانشآموزان روستايي بهانهاي باشد براي كاهش نيرو در آموزش و پرورش، نه تنها علمي نيست بلكه غيرعرفي و به دور از آموزشهاي نوين در جهان است.
بيگمان تعداد كم دانشآموز در مناطق روستايي نميتواند توجيهي باشد براي فشردگي كلاسها در شهرهاي كوچك، متوسط و كلان و كمي دستمزد براي يك ميليون فرهنگي!اميد است كه وزير آموزش و پرورش و تيم همراه به جاي كاهش نيرو و صرفه جويي در بودجه، به راهكارهايي رو آورند كه براي آموزشي كيفي و كارآمد، نگاه حاكميتي به آموزش را دگرگون ساخته و از اين رهگذر به دنبال افزايش بودجه و سرمايهگذاري درازمدت در مهمترين عامل توسعه يعني توسعه انساني باشند.
بيگمان رويكرد كنوني مسوولان آموزشي، دولتمردان و نهادهاي حاكميتي، به آموزشي كارآمد نميانجامد و از اين رو شوربختانه نميتوان آيندهاي توسعه يافته را براي كشور پيشبيني كرد.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار /
مصطفی افضلیفرد نماینده مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی با اشاره به جلسه امروز اعضای کمیسیون اصل نود مجلس با مسئولان وزارت بهداشت گفت: این جلسه به دنبال شکایت تعدادی از پرستاران در مورد عدم اجرای قانون جامع نظام پرستاری برگزار شد و این موضوع در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
وی افزود: پرستاران از این مسئله شکایت داشتند که بخشهایی از قانون جامع نظام پرستاری که مربوط به ارتقای سطح معیشت، حقوق و مزایای پرستاران است به دلیل داشتن بار مالی اجرا نمیشود و عملا این قانون به دلیل اجرا نشدن نتوانسته در مسائل حقوقی و مزایای استخدامی پرستاران نقش مثبتی را ایفا کند.
سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس اظهار داشت: شکایت پرستاران در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مقرر شد تا مسئولان وزارت بهداشت در گزارشی علل و عوامل اصلی عدم اجرای قانون جامع نظام پرستاری را به کمیسیون اصل نود ارائه کنند.
فارس
گروه اخبار / دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: امکان شرکت مجدد دانش آموزان در امتحانات نهایی برای ارتقا و ترمیم معدل فراهم شد.
مهدی نوید ادهم ، با اشاره به جلسه نهصد و پانزدهم شورای عالی آموزش و پرورش که با حضور وزیر آموزش و پرورش برگزار شد، اظهار کرد : اعضای شورا نسبت به فعالیت های آموزش و پرورش از جمله ضرورت توجه جدی به آموزش زبان و نظارت بر فعالیت های جاری و ثبت نام در مدارس به این وزارتخانه تذکر دادند.
وی با بیان اینکه 2 مصوبه در این جلسه شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رسید، گفت: تدوین آیین نامه تطبیق شرایط دانش آموزان نظام جدید آموزشی در پایه نهم، اولین مصوبه این جلسه بود.
نوید افزود: برای آن دسته از دانش آموزانی که در سال جاری در پایه نهم تحصیل کرده و نمره قبولی نیاورده اند یا ترک تحصیل کرده و یا کسانی که سال های قبل پایه نهم را گذرانده اند، با توجه به اینکه در سال آینده تحصیلی پایه دهم و یا همان سال اول متوسطه دوم را نداریم در نتیجه در پایه متناظر به همان پایه قبلی در نظام جدید ادامه تحصیل خواهند داد.
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد:اگر شرایط سنی دانش آموزی اقتضا کند، در پایه نهم جدید ادامه تحصیل خواهد داد و اگر شرایط سنی اقتضا نکرد در سیستم آموزش بزرگسالان یا آموزش از راه دور با رعایت ضوابط و مقررات به تحصیل خود ادامه می دهد.
وی با اشاره به مصوبه دوم جلسه شورای عالی اموزش و پرورش افزود: با توجه به قانون سنجش و تحصیل دانشجو مصوب مجلس شورای اسلامی و مبنا قرار گرفتن سوابق تحصیلی دانش آموزان، شورای عالی آموزش و پرورش موافقت کرد که دانش آموزان بتوانند یک بار برای ارتقا و ترمیم نمره خود به صورت داوطلب آزاد امتحان مجدد بدهند.
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: این به این معنا است که اگر یک دانش آموز در امتحان نهایی نمره پایینی گرفته باشد، چون مبنای کنکور قرار می گیرد، اجازه دارد یک بار دیگر امتحان بدهد و اگر نمره اش بالاتر شود به سازمان سنجش نمره بالاتر وی ارائه می شود.
گفتنی است ؛ این مصوبه پس از تایید رئیس جمهوربه عنوان رئیس شورای عالی آموزش و پرورش ، برای اجرا به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ خواهد شد.
شورای عالی آموزش وپرورش
گروه اخبار / حقوق و دستمزد بالای پزشکان در کنار اشتباهات پزشکی و زیر میزی بگیری این روزها توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است.بعد از پخش سریال" در حاشیه" مهران مدیری نیز که اشکالات جامعه پزشکی را در طنزی غلیظ به نمایش می کشید...
گروه اخبار /
گروه اخبار /
محمدحسین سلیمی جهرمی رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش درباره کمبود ۵۰ هزار نیرو برای سال تحصیلی ۹۵-۹۴ اظهار داشت: تامین کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش پیشبینی شده است.
وی افزود: نیروی موظف همیشه در آموزش و پرورش کمتر از حد نیاز این وزارتخانه بوده است، بنابراین مابهالتفاوت نیاز از نیروی موظف به صورت حقالتدریس جبران می شود. برای امسال نیز همین روش را به کار میگیریم.
رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات درباره کسری ساعات نیروهای موظف نیز گفت: برخی از نیروها بیش از ۱۲ ساعت کسری کار دارند، بنابراین به عنوان نیروهای بخشهای دیگر میتوانیم به کار گیریم.
وی تصریح کرد: نیروهای مازاد را که در متوسطه هستند، طی گذراندن دورههای آموزشی به مقطع ابتدایی یا متوسطه اول منتقل میشوند و این امر متناسبسازی نیروی انسانی برای نیازهای جدید آموزش و پرورش تلقی میشود.
مهر