* دوستان در ابتدا خود را معرفی کنند .
مصطفی یوسفی هستم . هنرآموز هنرستان شهید باهنر منطقه 9 تهران .تحصیلاتم در رشته مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار از دانشگاه خوارزمی است .
من هم یعقوب رمضان زاده هستم . هنرآموز هنرستان شهید باهنر منطقه 9 تهران .دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته گرافیک از دانشگاه سوره .
* آقای یوسفی . تعریف شما از دنیای مجازی چیست ؟ ضریب نفوذ آن چقدر است و آیا مجازی بودن آن را قبول دارید ؟
بنده با مجازی بودن یعنی بی تاثیر بودن آن مخالفم .اگر در یک خانواده ( فامیل ) 10 نفره اگر یک نفر تاثیر بگیرد بر روی بقیه هم اثرگذار است .این فضا به نظر من کاملا واقعی است .
پس از سینما دومین جایی که روی افکار و قلب ها تاثیر دارد فضای مجازی است .
*در مورد افکار عمومی چطور ؟
در مورد افکار عمومی هم تاثیرگذار است .این فضا هم تاثیر می گذارد و هم تاثیر می پذیرد .
* آقای رمضان زاده . نظر شما چیست ؟
در دنیای مجازی ، افراد بعضا با هویت های غیرواقعی وارد می شوند و این موجب مجازی بودن آن می شود .
از نظر حوزه نفوذ هم به نظر من خیلی بالاست .
شاید از نظر تاثیرگذاری از سینما هم بالاتر باشد .
اگر موبایل را هم به این مجموعه اضافه کنیم می بینیم که هر لحظه با آن درگیر هستیم .
* آقای یوسفی . به نظر شما میزان حضور فرهنگیان و معلمان در این فضا چگونه است ؟
فارغ از معلمان تهران ، معلمان شهرستانی به کامپیوتر هم آشنا نیستند چه برسد به فضای مجازی !
البته استثنائاتی ممکن است وجود داشته باشد اما فضا همین است که اشاره کردم . معلمان شهرستان از این فضا دورند و معلمان تهرانی هم به تدریج در حال وارد شدن هستند . اما متاسفانه ، بی سوادی در این حوزه کاملا مشهود است .
با فرصت ها ، تهدیدها و... در این فضا آشنا نیستند .
* در مدارس وضعیت به چه صورت است ؟
یوسفی : البته در مدارس فضا کمی بهتر است ، به ویژه در مدارس فنی . ما در آموزش و پرورش با " بی سوادی مجازی معلمان " روبه رو هستیم .
رمضان زاده : من هم موافقم . البته با این تقسیم بندی خیلی موافق نیستم و اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم .
البته بنده که در این رشته تدریس می کنم خیلی معلم مسلط و باسوادی را ندیدم .
معلمانی را دیده ام که حتی یک سرچ ( جست و جوی ) ساده اینترنتی را هم بلد نیستند !
* دلایل و یا علل کم رنگ بودن این حضور در دنیای مجازی و یا اینترنت چیست ؟
یوسفی : البته من کم رنگ بودن حضور را فقط در دنیای مجازی نمی بینم .ما کلا " بی سواد " هستیم !
البته بنده هم خود را مجزا از این داستان نمی دانم !
ما معلمان ، کتاب نمی خوانیم ، مطالعه نمی کنیم ، فکر نمی کنیم ، تحلیل نداریم !
تنها چیز این است که گوش مان برای شنیدن و گفتن همان چیزهایی که می شنویم خوب است !
این که حرفی را می شنویم در مورد آن تحلیل داشته باشیم ، با آموزش های خودمان بسنجیم ؛این چنین نیست .
در فضای مجازی ، این به اوج خودش می رسد .
در جلسات و نشست های همکاران وقتی می نشینیم این " بی سوادی " را کاملا لمس می کنیم .بعضا حرف های سطح پائینی که در کوچه و خیابان شنیده می شود و انتظارش را نداریم از همکاران خودمان می شنویم !
* عمده معلمان وقتی در برابر این پرسش ها قرار می گیرند بلافاصله بحث را به " مسائل معیشتی " می کشانند و گفتمان " معیشت محور " می شود .
البته معیشت مهم است اما به نظر می رسد دیوار معیشت خیلی کوتاه شده است !
آیا شما این را قبول دارید ؟
به نظر من ، بی سوادی همکاران فقط به " معیشت " بر نمی گردد . بی سوادی دانش آموزان به معیشت همکاران بر می گردد ولی بی سوادی خودشان به این بر نمی گردد .
درست است . معلمی که از نظر اقتصادی تحت فشار است به جای یک کار یعنی تدریس باید چند کار را انجام دهد .در این اوضاع با اعصاب فرسوده دیگر مجالی برای تدریس درست باقی نمی ماند .
اما تاکید می کنم فلسفه بی سوادی به خود این موضوع بر نمی گردد .
درست فکر کردن ، گوش دادن ، پرهیز از اظهار نظرهای فله ای ، خود را همه چیز دان تصور کردن و حتی کتاب خواندن چیزهایی هستند که خیلی ممکن است با معیشت ارتباطی نداشته باشند و شاید ریشه های فرهنگی داشته باشد .
رمضان زاده : بنده هم این را قبول ندارم .
بچه هایی که در سنین پائین به اینترنت روی می آورند ، با موبایل کار می کنند ، با نرم افزار کار می کنند و... ممکن است از نظر مالی خیلی هم تامین نباشند بلکه از نظر مخارج به والدین وابسته هستند ؛ اما می بینیم که حضور خیلی فعال تری دارند .
خیلی از اقشار هم هستند که ممکن است حقوق پائین تری از معلمان هم داشته باشند مثل هنرمندان ، جوان های تحصیل کرده و... که وضع مالی چندان مناسبی ندارند اما دغدغه شان فراتر از معیشت است .
*یکی از مشکلاتی که از دیرباز در فرهنگ ما وجود داشته است قوی بودن فرهنگ شفاهی است که در جامعه معلمان هم وجود دارد .
این نه تنها در فضای مجازی که شامل حضور در رسانه ها مانند روزنامه ها ، مجلات و... هم خودش را نشان می دهد .
آیا واقعا فرهنگ شفاهی غالب است ؟
یوسفی : معلمان چون در سر کلاس صحبت می کنند شاید خیلی راحت تر در جامعه صحبت کنند اما این دلیل نمی شود که حرف های پرمغزی بزنند !
این فرهنگ شفاهی در میان معلمان یک " عادت رفتاری " است که البته نهادینه شده است .
رمضان زاده : در مدت 17 سالی که در آموزش و پرورش تدریس کرده ام تاکنون در اتاق دبیران شاهد " بحث فرهنگی " نبوده ام !
اگر هم بحثی بوده است خیلی محدود بوده است . خیلی از اوقات ، همکاران وقت را با " شوخی " می گذرانند . اکثر حرف های آنها حول " معیشت " بوده است .
خیلی از معلمان ما قبلا مدرکی گرفته اند ، سپس ذهن خود را بسته و کنار گذاشته اند .با همان رویکرد 15 یا 20 سال پیش تاکنون ادامه داده اند و از اطلاعات روز دنیا بی بهره اند .
به قول آقای یوسفی ، خیلی چیز خاصی را نمی گویند که بخواهند آن را مکتوب هم بکنند !
* در فضای مجازی ، ما می بینیم که بسیاری از معلمان که به این فضا مراجعه می کنند با اسامی غیرواقعی کار می کنند ( آن ها حتی کامنت ها را با عناوین غیرواقعی می گذارند ) . دلیل این وضعیت چیست ؟
یوسفی : البته من خیلی با این موارد برخورد نداشته ام . اما فکر می کنم ترس از اجتماع دلیل آن است . از نظر من این گونه " ترس " ها بی دلیل و موهومی است .
من خودم خیلی اوقات انتقادات تندی را مطرح کرده ام اما عکس العملی ندیده ام .
باز هم تاکید می کنم این فضایی است که معلمان خودشان ساخته اند و غیرواقعی و توهمی است .
رمضان زاده : نباید فراموش کنیم که معلمان هم جزئی از این جامعه و کلیت هستند .این فضای " ناشناس بودن " و " ناشناس وارد شدن " فقط محدود به معلمان نیست .
این مساله در همه اقشار جامعه وجود دارد .
اما در حوزه آموزش و پرورش ، یک معلم که حرفی منطقی می زند نباید ترس از دیده شدن داشته باشد .
اگر معلمان با نام های واقعی حرف خود را بزنند قطعا تاثیرگذاری اش بیشتر می شود .
*در آخر ، راهکار و یا توصیه شما به مسئولان و معلمان چیست ؟
یوسفی : توصیه من به مسئولان آن است که " عوض بشوند " تا افرادی بیایند که درست فکر کنند .
افرادی که این فضا را می فهمند باید در راس قرار بگیرند . چالش ها و فرصت ها را بررسی کنند و راهکار ارائه کنند .
از نظر من ، بسیاری از مسئولان فعلی آموزش و پرورش خودشان با این فضا و کارکردهای آن آشنا نیستند که بخواهند برای معلمان کاری کنند . خیلی از آن ها حتی یک وبلاگ هم ندارند .
آموزش های ضمن خدمت در این زمینه می توانند به معلمان کمک موثری کنند .
رمضان زاده : بنده هم با این گزاره موافقم که اول مسئولان باید خودشان در این زمینه تغییر کنند تا موجد تغییرات باشند .
اما در سیستم فعلی ، معلمان ما واحدهای کامپیوتر نمی گذرانند .می توان در دانشگاه فرهنگیان واحدهایی از این دست در نظر گرفت .
باید از دوره های بی کیفیت و حتی بلاموضوع ضمن خدمت کم کرده و برای معلمان دوره های " کاربردی و پرفایده " در نظر بگیرند .
البته سابق این دوره ها را برای معلمان اجرا کردند اما در حال حاضر دیگر این دوره ها برگزار نمی شود .
واقعا آموزش ضمن خدمت باید برای معلمان " کاربردی " باشد و آن ها را درگیر موضوع آموزش کند .
پایان گزارش /
« مهندس مصطفی یوسفی رامندی »
« یعقوب رمضان زاده »
پایان گزارش /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان
بعضیها میگند ما چند سال دیگه بازنشسته میشیم حوصله یادگیری کامپیوترو نداریم.
البته خیلی.از معلمان از طریق گوشیهاشون , به فضای مجازی دسترسی دارند اما تمایلی به سرزدن به سایتها و مشارکت. در موضوعات اجتماعی و اقتصادی ندارند. حتی اگر مربوط به شغل خودشون باشه!
این که قاطبه معلمان مساله معیشت را سریع پیش می کشند یک جور فرافکنی برای گریز از واقعیات است .
مثل دانش آموزی که وقتی از او سوال می شود چرا قبول نشدی می گوید معلم نمره نداد !
فرافکنی بیماری فراگیر جامعه ماست .
هر چه می کشیم از دوری از کتاب و مطالعه است
در مورد انتقاد تند وتیز وبه درد به خور هم رجوع کنید به تعداد معلمان زندانی در زندانهای دولت
البته استثنائاتی ممکن است وجود داشته باشد اما فضا همین است که اشاره کردم . معلمان شهرستان از این فضا دورند و معلمان تهرانی هم به تدریج در حال وارد شدن هستند . اما متاسفانه ، بی سوادی در این حوزه کاملا مشهود است .
با فرصت ها ، تهدیدها و... در این فضا آشنا نیستند ."
جناب يوسفي شما بر چه اساس اين نظر را داريد؟ تحقيق جامع انجام داده ايد يا اينكه با همه ي معلمان شهرستاني و در همه ي شهرستانها فعاليت كرده ايد؟ اصلا از كجا به اين راحتي معلمان شهرستاني را از معلمان تهراني ضعيف تر مي دانيد؟ لطفا در اظهار نظرهايتان كمي دقت كنيد يا با سند موضوعي را بفرماييد!
علت توجه نکردن معلمان به امور شغلی و بحث در مورد معیشت،دلیل آن واضح است امورات زندگی آنها به سختی می گذرد و کسی می تواند تحقیق و پژوهش کند که فارغ از مشکلات زندگی باشد.
اما در مورد اجبار به معرفی در فضای مجازی با این نظر موافق نیستم و باید همه موارد را سنجید.البته نظر برخی مخالف این است و خود را معرفی می کنند.
مصاحبه جالبی بود و پیشنهاد می کنم که دکتر پورسلیمان مصاحبه دیگری را در مورد وضعیت کارگاه ها و هنرآموزان و شیوه های نوین تدریس در هنرستان های تهران انجام داده و با وضعیت آن در یکی شهرستان های کشور مقایسه نمایند
آقای حسین
سلام
از نظر شما سپاسگزارم .
روی پیشنهاد شما کار می کنیم .
ضمنا من دکتر نیستم .
پایدار باشید .
درود بر شما
در جهت اعتلای فرهنگ ایران زمین و فرهنگیان انسان ساز همواره موفق باشید.با تلاشی و همت فراوانی که در شما می بینم،به امید خدا در آینده ای نزدیک مدرک دکتری را در رشته مورد دلخواه خود اخذ خواهید کرد.
درود خدا و پیامبر و معلمان بر جناب آقای علی پورسلیمان
با شناختی که از پیرامون شغلی خود دارم کسی رو نیافتم به اندازه جناب علی پورسلیمان صدای هل من ناصر ینصرنی معلم را به شیوه ای مؤدبانه و قانونی به گوش های شنوا و حتی ناشنوا برساند! اگر معلمان آن چنان که بر در ستادهای تبلیغاتی نامزدهای مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور و... می کوبند و رژه می روند ، سینه چاک خبر و خبرگزاری این چالاک ترین عنصر دموکراسی می شدند وضع به این منوال نبود.
بارها شاهد خوار و زاری ملتمسانه معلمان بر گرد نماینده ها بوده ایم که آخرشم چیزی از توش درنیامده است!
پس ای معلم بیا و دیگر در خانه ملت را نزن!
برو در خانه پدر فقرا اصحاب خبر و فریاد را بزن!