گروه اخبار / محمد بطحائی با بیان اینکه طرح رتبهبندی معلمان دروازه جدیدی برای ورود به کیفیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش است اظهار کرد: اگر طرح رتبهبندی به خوبی اجرا شود میتواند ارتقای مهارتهای نیروی تخصصی ما را تضمین کند. بنابراین رتبه بندی فی نفسه اهداف بسیار بلندی را دنبال میکند.
گروه اخبار /
معاون آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان گفت: ۹۰۰ ساعت آموزش به پذیرفته شدگان آزمون استخدامی در دو بخش و با تاکید بر مهارتهای معلمی ارائه میشود همچنین این افراد کارورزی در محیط مدرسه را نیز تجربه خواهند کرد.
متاسفانه در این دو سال، اتفاقاتی افتاده که در میان معلمان این حا افتاده است که تیم مالی و اقتصادی دکتر فانی ، تبحر و تجربه ای در مسائل مالی ندارند. این اصلا خوب نیست که در میان معلمان جا بیفتد که این تیم مالی، پیگیر مطالبات معلمان نیست و توانایی چانه زنی مناسب با دولت را ندارد. به خصوص که آمار هایی که دکتر فانی بیان می کنند، بیان گر عدم اشراف وی بر این حوزه است و لازم است که از مشاوران متخصص در این زمینه بهره بجوید تا خدای ناکرده دود آن به چشم این دولت نرود.»
چند وقت پیش داشتم یک فیلم فرانسوی میدیدم؛ داستان فیلم در یک مدرسهی ابتدایی اتفاق میافتاد و زندگی یک خانم معلم وظیفه شناس را روایت میکرد. او سعی میکرد حتی فراتر از وظایفش به دانش آموزان در حل مشکلاتشان کمک کند و ...
اما چیزی که بیشتر از همه توجه مرا جلب کرد حاشیههای فیلم بود: میز خانم معلم که رویش پر بود از وسایل کمک آموزشی، دیوارهای کلاس که با تصاویر علمی - آموزشی زیبا تزئین شده بود، نیمکتهای تمیز و مرتب و... اما نحوهی تدریس خانم معلم از همه جالبتر بود، به عنوان مثال او ورقههای امتحانی را بین بچهها توزیع کرد و بعد از آنها خواست گروههای چهار– پنج نفره تشکیل دهند و بعد از انتخاب یک سر گروه به طور گروهی به سوالات پاسخ دهند. در واقع او با یک تیر دو نشان میزد، هم به دانش آموزان علم میآموخت و هم نحوهی تعامل با یکدیگر را به آنان آموزش میداد.
با دیدن این تصاویر ناخودآگاه به یاد دوران ابتدایی خودم افتادم...
به یاد نیمکتهای شکسته، به یاد دیوارهای کثیف و فرو ریختهی کلاس و به یاد دورانی که دانش آموزان هزار راه تقلب بلد بودند و معلمین، هزار و یک راه کشف تقلب میدانستند؛ دورانی که تنها انگیزهی بچهها برای درس خواندن احساس حسادتی بود که به نمرات یکدیگر داشتند. البته این حربهی تحریک حسادت (که نامش را رقابت گذاشته بودند) در مدارس پسرانه چندان هم جواب نمیداد. برای همین معلمین عزیز از یک وسیلهی کمک آموزشی به نام ترکهی درخت گلابی استفاده میکردند. تا جایی که یادم میآید تا پایان دورهی راهنمایی کمتر معلمی بدون چوب و ترکه در کلاس حاضر میشد. اما حالا که فکرش را میکنم حتی چوب معلم هم چندان افاقه نمیکرد، آنها که بچه درس خوان بودند بدون کتک هم درس میخواندند و آنها که به اصطلاح شاگرد تنبل کلاس بودند حتی با دستان کبود شده از چوب معلم هم به دنبال شیطنت و بازیگوشی بودند.
البته معلمینی هم بودند که با دستان خالی و فقط با بهره گیری از روح بزرگی که داشتند دانش آموزان را به علم آموختن ترغیب میکردند. اما در مدارسی که فاقد هر گونه وسیلهی کمک آموزشی است و در سیستمی که هیچ برنامهی نظام یافتهای برای تشویق دانش آموزان به علم آموختن ندارد، یک معلم تا کی میتواند از خویشتن مایه بگذارد؟
به راستی چگونه میتوان مفاهیم پیچیدهی شیمی و فیزیک را به دانش آموزی آموخت که آزمایشگاه برایش واژهای نامفهوم است؟
و در چنین مدارسی ما درس خواندیم و بزرگ شدیم...
اما کسی مفهوم کار گروهی را به ما یاد نداد و کسی لذت آموختن علم را به ما نچشاند.
در عوض یاد گرفتیم که اگر در رقابت با «كبري ...خوان» «جعفر ... خوان» کم آوردیم دفتر ریاضیاش را روز قبل از امتحان کش برویم تا او رفوزه شود.
در عوض یاد گرفتیم بچه درس خوانها را پشت مدرسه کتک بزنیم تا دفعهی بعد که آقا معلم ما را تنبیه میکند به ما نخندند...
برای همین است که ما در کارهای گروهی هیچ وقت موفق نیستیم؛ برای همین است که حتی پایان نامههای دکترایمان به نوعی بوی سر هم بندی و رفع تکلیف میدهد؛ و برای همین است که در روزنامه میخوانیم دختری يا پسري به خاطر اینکه در کنکور قبول نشد از فرط حسادت دست به خودکشی زد...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش گفت: تعیین تکلیف وضعیت معلمان پیمانی آموزش و پرورش از سال 89 منوط به اخذ تصمیم از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی است.
گروه اخبار /
جبار کوچکینژاد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص مهمترین مشکلات آموزش و پرورش اظهار داشت: در ارتباط با حقوق فرهنگیان این افزایش حقوق برای آنهایی که در سیستم اداری کار میکنند و 10 تا 15 سال سابقه کار دارند به آنها پرداخت نشده است و جواب قانع کنندهای برای این بخش از فرهنگیان وجود ندارد.
وی ادامه داد: قرار بود میانگین افزایش حقوق فرهنگیان 500 هزار تومان پرداخت شود که میانگین پرداختی زیر 300 هزار تومان است و طلب فرهنگیان نیز در بخشهای مختلف است؛ بیش از 2 هزار میلیارد تومان آنها طلب دارند که در بخش اضافهکار، سرانه واحدهای آموزشی و کمک هزینه ازدواج فرزندان فرهنگیان است.
کوچکینژاد با اشاره به پرداخت نشدن سرانه واحدهای آموزشی افزود: البته برای همه اینها، احکام قانون بودجه داریم که باید آموزش و پرورش از دولت دریافت میکرد، اما نمیتواند دریافت کند.
عضو کمیسیون آموزش مجلس یادآور شد: برای اینکه این موضوع را پیگیری کنیم اخیراً وزیر اقتصاد را به کمیسیون اقتصاد دعوت کردیم و در خصوص احکام بودجه که به فرهنگیان اختصاص دارد از وی پرسش کردیم.
وی در خصوص راه حل مشکلات آموزش و پرورش تصریح کرد: معتقدیم وزیر آموزش و پرورش دیگر نمیتواند در این وزارتخانه پاسخگوی مطالبات فرهنگیان باشد؛ جز کارهای سیاسی در این وزارتخانه کاری انجام نمیدهند و امور پرورشی تقریباً تعطیل شده است.
کوچکی نژاد با بیان اینکه در بخش آموزش و تجهیز واحدهای آموزشی، مدارس فقیر هستند، گفت: حتی پول آب، برق و گاز مدارس را که برای آن 200 میلیارد تومان بودجه تصویب کردهایم تا پرداخت کنند، یک ریال پرداخت نکردهاند.
عضو کمیسیون آموزش مجلس تاکید کرد: این باعث شده مدیران در یک وضعیت بلاتکلیفی به سر ببرند و نگرانیهایی در بین آنها وجود دارد و برخوردهای حذفی آموزش و پرورش با مدیران واحدهای آموزشی وجود دارد و به شدت این مدیران مورد تهدید هستند.
وی با اشاره به طرح مجدد استیضاح وزیر آموزش و پرورش خاطر نشان کرد: طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی نایب رئیس مجلس با 40 امضا تحویل گرفته بود و یک مذاکرهای بین استیضاح کنندگان و هیأت رئیسه مجلس وجود دارد و اینکه چه زمانی به نتیجه میرسد از آن بیخبر هستم.
انتهای پیام/
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
در خبرها آمده بود یک ستاره فوتبال معروف یکی از پر طرفدارترین باشگاه فوتبال لیگ حرفه ای به دلیل داشتن تصاویر یا فیلم های غیراخلاقی در فضای مجازی بازداشت شده است . گفته شده یکی از کسانی که در این عکس ها بوده از این فوتبالیست شکایت کرده است .
حراست فدراسیون فوتبال هم دلیل فوتبالیست را مبنی بر اینکه یکی از دختران داخل عکس یا فیلم نامزدش بوده را علیرغم شهادت پدر دختر نپذیرفته چون نامزد بودن مجوز شرعی قرار گرفتن در فضای بسته نیست .بنابراین این فوتبالیست گرفتار شده و حالا با گرفتن وکیل به دنبال تبرئه خویش از این اتهام غیر اخلاقی است .
همان طور که می دانیم این فو تبالیست ها جوانان جویای نامی بوده اند که هر کدام علی رغم داشتن سن کم از درآمدهای قابل توجهی برخوردارند . قرارداد حتی در یک سال ممکن است برای یک بازیکن فوتبال حرفه ای از 100 میلیون تا یک میلیارد تومان در یک سال برسد .
این فوتبالیست های جوان علاوه بر شهرت با پول بی حسابی که از باشگاه های متبوع خود می گیرند باعث می شوند که عده ای از آدم های نه چندان اخلاقی دور آنها را گرفته و با انواع وسوسه ها آنان را به ورطه های فساد و تباهی بکشانند .
در سال های دور و نزدیک هم بوده اند فوتبالیست هایی که با اتهامات غیر اخلاقی و ارتباطات غیر مشروع دچار این چنین مشکلاتی شده بودند .
جوانی ، پول باد آورده ، ماشین های خارجی مدل بالا ، شهرت و محبوبیت از آنها طمعه هایی ساخته که رازهای غیر اخلاقی تعدادی از آنها رسانه ای می شود ؛ اما نکته ای که دولت محترم باید به آن توجه و عنایت کند این است آیا اصولا درست است که بودجه های یک کشور با وجود افت قیمت نفت و رکود و ده ها مشکل اقتصادی و گرانی و کم شدن قدرت خرید مردم و انباشته شدن مطالبات و عدم توانایی دولت در تسویه آن ها ، چنین مبالغ هنگفتی به فوتبالیست های جوان پرداخت شود ؟
در حالی که مدارس آموزش و پرورش فرسوده و بدون امکانات کافی ، بدون سرانه ، کمبود نیروی انسانی مجرب و مطالبات پرداخت نشده روبه روست و وزیر محترم و جناب نوبخت همیشه از نبود اعتبار کافی برای بهبود آموزش و پرورش و معیشت معلمان صحبت می کنند و از طرف دیگر مبالغ میلیاردی به جای هزینه شدن در نهادهای فرهنگی که برای رشد و اعتلای جامعه ضروری است در محلی خرج شود که هر روز از انواع فساد و تباهی درمورد آن گفته می شود !
مگر فوتبالیست ها چه می کنند که ماهانه 30 الی 40 میلیون یا بیشتر در آمد دارند ؟
آیا مشغول تربیت آینده سازان میهن اسلامی هستند ؟
آیا در کلاس های 40 نفره هر روز تدریس می کنند ؟
آیا تخصص یا تحصیلات خاص و عالیه دارند ؟
آموزش و پرورش به قدری استراتژیک است که اگر یک روز مدارس تعطیل و یا معلمان سر کار خود حاضر نشوند یک شهر به تلاطم خواهد افتاد .
اگر یک سال لیگ فوتبال تعطیل شود چه اتفاقی می افتد ؟
جای بسی تاسف است که معلمان که شغل شان با شغل انبیا مقایسه شده و همه آن ها تحصیل کرده دانشگاه ها هستند و به کار الهی تعلیم و تربیت می پردازند در معیشت خود مانده اند و هر روز از مسوولین خود می شنوند که :
اعتبار نیست !
اما بک فوتبالیست مبالغ هنگفتی دریافت می کند و بعد به خاطر پول باد آورده زیادی که بدون زحمت خاصی دریافت کرده موجبات تباهی خود و فریب چندین دختر جوان را فراهم می آورد ...
معلمان زیاده خواه نبوده و نیستند . معلمان مادی نبوده و نیستند .معلمان علیرغم تمامی کاستی ها و بی مهری و تبعیض ها هر روز مشغول امر الهی تعلیم و تربیت هستند ، اما سهمی در حد گذران یک زندگی آبرو مند به آنها نمی رسد .
این ترازدی معیشت معلمان چه زمانی به پایانی خوش خواهد رسید ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نه خودش و نه صاحب باشگاه و مربی باور نمی کردند که غلام رضا روزی به جهان پهلوان معروف پایتخت و عنصر مشهور جهانی و بین المللی مبدل گردد/ هیچ گاه ناسزا از دهان غلام رضا تختی بیرون نیامد، تبسم او را هیچ کس از یاد نمی برد، اگر خیلی بی ادبی و جفا از کسی می دید در نهایت می گفت جوان برو که قد و قامتتو نبینم/ مردمی بودن و با مردم زیستن و با آنان گپ زدن، جزو فطرت و باطنش بود و منیت و تکبر و خودخواهی و فاصله گرفتن از مردم، کوچکترین جایگاهی در وجود نازنینش نداشت/ او ورزش را وسیله ای برای کسب ثروت و نام و مقام قرار نداد/ من می خواهم به شما عروس و داماد عیدی بدهم . شما میهمان من هستید و پول نهار آن ها را حساب می کند آن هم با یک دنیا مهربانی ، کرامت ، عزت و افتخار ، با تاکتیکی که نگذارد کوچک ترین آثار شرم و خجالت در سیمای داماد دیده شود/ خود را در برج عاج ننشانند و نگاه عاقل اندر سفیه ننمایند ، وعده های کذب ندهند ، بی وفایی پیشه نسازند ، خدای سبحان را بر اعمال خویش ناظر و شاهد بدانند ، مردم کوچه و بازار را نامحرم تلقی نکنند ، به آنان اعتماد کنند...
می گویند: روزی سرنوشت به جزیره ای وارد شد و سه نفر از ساکنان جزیره را به حضور طلبید و از آنان پرسید: اگر فردا این جزیره بر اثر طغیان دریا در زیر آب فرو رود چه خواهید کرد؟ نفر اول که فردی خودخواه و لاابالی بود، گفت: تمام شب را به عیش و نوش خواهم گذراند. نفر دوم که روحی عرفانی داشت جواب داد: دست عزیزان خود را خواهم گرفت و در جنگل مجاور تمام شب را به دعا و نیایش خواهم گذراند و برای رفع خطر قربانی نیز به پیشگاه خدایان تقدیم خواهم داشت .
اما نفر سوم که عقل و چاره اندیشی را دوست می داشت، لحظه ای به فکر فرورفت و درحالی که به نظر می آمد با مشکل بزرگ روبه رو شده، اظهار داشت: اجازه می دهید که این جواب را آخر سر بگویم؟
به راستی ما چگونه به این پرسش و پرسش های مشابه پاسخ دهیم ؟ ما چگونه به مسایل فرهنگی ؛ مشکلات شهری و معضلات اجتماعی پاسخ می دهیم.
نگارنده در این مقال به بررسی مناسب سازی شهری برای معلولان می پردازد.
براساس آمار حدود 12 درصد از جمعيت ايران معلولند كه از اين ميزان حدود 2 ميليون نفر معلول شديد و 5 ميليون نفر معلول كمتوان هستند.از سوی دیگر بر اثر حوادث گوناگون بر تعداد معلولان در كشور ما افزوده ميشود و سالهاست مسئولان و مدیران شهری وعدههاي بيعملي را ميدهند كه نيازهاي جامعه معلولان در ميان اين وعدهها گم شده است و حرفهاي بزك شده برخي مسئولان تاكنون دردي از جامعه معلولان را درمان نكرده است.
راستی اگر من و شما جاي معلولان بوديم، آيا قبول ميكرديم كه شهر براي تردد و استفاده معلولان مناسبسازي شده است؟
اگر مسئولان يك روز خود را به جاي اين افراد بگذارند و با عصا و ويلچير در شهر تردد كنند، از وضیعت موجود راضی هستند یا مسوولان و مدیران شهری متوجه خواهند شد كه شهر اصلاً براي معلولان مناسب سازي نشده است؟
می خواهم در مورد ناشنوایان مثالی بزنم . آیا یک ناشنوا که برای کار اداری به یک سازمان میرود نیاز ندارد کسی در آن سازمان باشد که زبان اشاره را بلد باشد و بتواند با او ارتباط برقرار کند و در جریان علت مراجعه وی به آن سازمان قرار گیرد؟ آیا واقعا چنین کسی در سازمان های ما وجود دارد؟ آیا امکانات شهری برای نابینایان وجود دارد؟
واقعیت این است که این تصور که مشکل معلولیت مشکل مربوط به فرد است و نه جامعه، اشتباهی فاحش و دردناک است. باید پذیرفت که معلولیت مشکل جامعه است و باید شرایطی فراهم شود تا همه این افراد جامعه از حق شهروندی برخوردار باشند و جامعه بتواند با اتخاذ رویکردهای مناسب زمینه حضور و مشارکت این افراد را فراهم کند و به دلیل معلولیت از عرصههای اجتماعی طرد نشوند و مسوولیتهای اجتماعی سازمانها و مردم در قبال این شهروندان افزایش یابد.
اگر بگوییم معلول کسی است که نمی تواند بخشی از توانایی ها و ظرفیت های خود را مورد استفاده قرار دهد بنابراین بر اساس این تعریف شهر و محیط زندگی ما معلول است زیرا نمی تواند از ظرفیت، سرمایه و منابع عظیم جمعیت معلولین استفاده کند. در این شهر معلولان از حقوق شهروندی مشابه افراد سالم برخوردار نیستند.
واقعیت این است که معلولان قشری از جامعه هستند که دارای مشکلات متعددیاند. مشکلات این افراد از منظر سلامت جسمی، روحی و روانی، منظر اقتصادی و منظر محیطی که در آن زندگی می کنند قابل بررسی است .
از منظر سلامت ، معلولیت ها انواع و اقسام مختلفی دارد و به دنبال درصد معلولیت تحرک و تردد فرد در محیط زندگی و کار می تواند تحت الشعاع قرار می گیرد.
لذا این افراد نیاز جدی به حمایتهای درمانی و وسایل توانبخشی دارند تا بتوانند در جامعه حضور پررنگ تری داشته باشند ؛ از این بعد لازم است دولت با پیش بینی یارانه برای تامین تجهیزات پزشکی مورد نیاز معلول زمینه ساز حضور جدی این افراد در جامعه و فعالیتهای اجتماعی شود.
اما از منظر اقتصادی، به واسطه معلولیت این گروه افراد کمتر از فرصت های شغلی موجود در جامعه بهره مند می شوند و کارفرمایان با انگیزه کمتری از افراد معلول برای انجام فعالیت های افتصادی کمک می گیرند ، از این رو آسیب پذیری افراد از این منظر بیشتر می شود. به همین دلیل توجه و عنایت مضاعف دولت و سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه معلولین و خیرین می طلبد تا با حمایت لازم و فرهنگ سازی زمینه ساز اشتغال بیشتر افراد در فرصت های شغلی با توجه به ظرفیت ها و توانایی آنها باشد.
از منظر فضا، معابر و محیط زندگی نیز ممکن است یک معلول در محل زندگی شخصی برای زندگی راحت تر خود تمهیداتی اندیشیده باشد اما در خارج از محیط زندگی و در سطح شهر و جامعه معلول, قادر به اثرگذاری نیست از این رو بایستی مدیریت شهری نسبت به این موضوع حساسیت های لازم را داشته باشد و به دنبال آن با پیش بینی ها و برنامه ریزی های لازم, محیطی را فراهم کند که مناسب تردد معلولین و افرادی که معلولیت جسمی دارند، باشد
بدون شک غفلت از ظرفیت بالقوه معلولان هیچ خروجی به جز وضعیت فعلی شهرها نداشته است لذا فرهنگ سازی نه تنها برای شهر و شهروندان، بلکه در اولویت اول برای مسئولان و مدیران شهری لازم است تا آنها درکی مناسبی از ظرفیت ها و مشکلات معلولان داشته باشند تا تصمیمگیریها با توجه به نیازهای این قشر جامعه در پروژه های عمرانی سطح شهر، مدیریت و مناسب سازی لازم اعمال شود.
اگر مدیران, نگرش ایجاد شهری مناسب برای معلولین داشته باشند، تمام پروژه های شهری به ویژه عمرانی به گونهای مدیریت خواهد شد تا این فضا برای افراد سالم نیز رضایت بخشتر شود و دسترسیهای آسان تر و مناسب تری برای افراد جامعه به ویژه معلولین فراهم شود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .