اخیرا در خبرهای غیر رسمی شایعاتی در خصوص تغییر بعضی از وزرای دولت تدبیر و امید به گوش می رسد که آموزش و پرورش را نیز شامل می شود . از صحت و سقم این اخبار که بگذریم باید دید چه عواملی باعث بروز این شایعات شده و می شود .
شاید یکی از بزرگترین چالش های موجود میان مسوولین کنونی آموزش و پرورش محافظه کاری بیش از حد باشد .
وزیر فعلی آموزش و پرورش فردی به شدت محافظه کار است و به تبع او سایر مدیران نیز محافظه کاری پیشه کرده اند . این محافظه کارهایی بیش از حد به اقتصاد اموزش و پرورش خسارت زده است .
مدل مدیریت آقای فانی کما و بیش مدل مدیریت آقای حسین مظفر است که وی نیز به شدت محافظه کار بوده است . معمولا مدیران محافظه کار در حیطه آموزش و پرورش نمی توانند در هیچ زمینه ای موفق باشند . ترس از عواقب و نتیجه فعالیت های شجاعانه تر باعث می شود طرح های رفاهی آموزشی و پرورشی و....به کناری گذاشته شوند و مدیران محافظه کار اول به سرنوشت کاری خود بیندیشند تا رشد و تعالی مجموعه تحت امرشان و همین موضوع باعث افت محبوبیت مدیر محافظه کار آموزش و پرورش شده است .
البته محبوبیت یک وزیر بدان معنا نیست که انتقادی به او صورت نپذیرد . موضوع اصلی نوع برخورد شاداب و سازنده مدیری است که مورد انتقاد قرار گرفته و به هر حال محبوبیت خود را از دست نمی دهد .
عموم فرهنگیان بر این امر که آقای فانی به تنهایی مسوول مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش نیست و متوجه هستند که مشکلات فعلی دستگاه تعلیم و تربیت در دوره وزرای قبلی با شدت و ضعف وجود داشته است و بی مهری نسبت به فرهنگیان موضوع تازه ای نیست .
اما واکنش ها و نحوه عملکرد افراد با هم فرق می کند ؛ فی المثل آقای حاجی بابایی علی رغم داشتن اشتباهات فاحش در طول تصدی خود بر دستگاه تعلیم و تربیت خود را موفق تر از فانی یا وزرای قبلی می داند و تعداد قابل توجهی از فرهنگیان با عنایت به نوع واکنش های هوشمندانه ایشان نسبت به اعتراضات و انتقادات فرهگیان او را بیشتر قبول دارند چون حداقل حاجی بابایی محافظه کاری نکرده و حتی کمتر محافظه کار بوده است .
به هر حال ؛ باید پذیرفت که وزیر آموزش و پرورش در دوران دولت تدبیر و امید و با تغییرات اساسی سیاسی در مجلس و دیدگاه های مردم نباید فردی محافظه کار باشد .
بنابراین در صورتی که آقای روحانی قصد تغییر وزیر آموزش و پرورش را دارد ؛ بهتر است فردی شجاع با روحیه انتقاد پذیری بالا و نتیجه گرا به جای آقای فانی انتخاب کند چون اگر قرار است فرد محافظه کار دیگری بر مسند آموزش و پرورش بنشیند همان فانی بهتر است زیرا حداقل به مشکلات موجود اشراف بیشتری دارد .
آن چه فرهنگیان انتظار دارند رفع تبعیض در پرداخت حقوق میان آنان و سایر کارمندان در شرایط مساوی است و اینکه تاخیر در پرداخت حق و حقوق قانونی فرهنگیان به هیچ عنوان قابل قبول نیست و حقوق فرهنگیان بازنشسته نیز به ترمیم فوری نیاز دارد .
بنابراین آموزش و پرورش وزیری نیاز دارد تا خواسته های به حق فرهنگیان را عملی نماید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
از ابتدای این هفته خبر شکنجه 21 روزه اعظم و فرزندانش از سوی همسرش در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای داشته است. موضوع خشونت خانگی مهمترین ابعاد این حادثه بوده که مورد بحث قرار گرفته است اما این حادثه ناگوار ابعاد دیگری نیز دارد. طبق اخبار منتشره، این خانواده صاحب دو فرزند 8 و 5 ساله بوده و فرزند ارشد این خانواده به دلیل خشونتهای پدر از ادامه تحصیل بازمانده و به مدت 21 روز مورد شکنجه، آزار و اذیت قرار میگیرد و به مدرسه هم نمیرود.
عدم حضور یک دانش آموز در مدرسه این سوال را مطرح میکند که مسئولان مدرسه آیا اقدامی برای بررسی علت غیبت طولانی مدت دانشآموز خود انجام داده بودند؟ به عبارتی آیا این همه روز غیبت یک دانش آموز، برای اولیای مدرسه، سوال برانگیز بوده یا نبوده است؟
عکسهای منتشر شده از محل اسکان این خانواده و اعتیاد پدر نشان میدهد که آنها در شرایط معیشتی مناسبی نبودهاند و ممکن بوده این دانشآموز بارها و بارها به دلیل وضعیت مالی و یا خشم پدرش به مدرسه نرفته باشد و به همین خاطر، مساله غیبت برای مسئولان مدرسه تبدیل به امری عادی شده باشد اما با این حال، هر مدیر مدرسهای موظف است غیبت دانش آموزان را از والدین آنها پیگیری کند و در صورت مشکوک بودن نسبت به امنیت دانش آموز، موضوع را با مقامات قضایی در میان بگذارد.
در همین راستا به نظر میرسد متاسفانه گویا این مساله برای هانیه اتفاق نیفتاده است و مسئولان مدرسه هانیه نسبت به غیبت این دانشآموز خود آن چنان که باید حساسیت به خرج ندادهاند وگرنه علی القاعده میبایست با طولانی شدن غیبت نامتعارف یک دانش آموز، این موضوع را با پلیس و نهادهای حمایتگر مانند بهزیستی در میان میگذاشتند؛ در این صورت، شاید خیلی زودتر از 21 روز این مادر و فرزندانش از شکنجههایی که دیدند، خلاصی مییافتند.
غیبت طولانی هانیه در هالهای از ابهام
شیرزاد عبداللهی، کارشناس حوزه آموزش و پرورش در این باره به خبرنگار آنا میگوید: اظهارنظر در این خصوص نیاز به داشتن اطلاعات دقیق و جزییات بیشتری دارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که دختر هفت یا هشت ساله این خانواده دانش آموز بوده، قاعدتا در پایه اول یا دوم دبستان درس میخوانده، در این صورت غیبت ناگهانی و غیر موجه او باید توجه معلم و مدیر مدرسه را جلب میکرد و آنها دلیل غیبت را بررسی میکردند. مدیران معمولا به غیبت دانش آموزان حساس هستند و از طریق تلفن با ولی دانش آموز تماس میگیرند. البته بهتر است در مواردی که قضیه مشکوک است و اولیای مدرسه از سلامت و امنیت کودک مطمئن نیستند حتما به صورت رسمی به دستگاه قضایی و نیروی انتظامی اطلاع دهند. احتمال دارد که مدیر مدرسه با تلفن همراه پدر دانش آموز تماس گرفته و او هم غیبت فرزندش را به دلیل مسافرت یا فوت بستگان یا بیماری موجه اعلام کرده است. در این صورت مدیر مدرسه مسئولیت مستقیمی درباره پیگیری بیشتر ماجرا ندارد و اگر هم بخواهد پیگیری کند امکانات و اهرم قانونی لازم را در اختیار ندارد.
عبداللهی در پاسخ به این سوال که اگر فرض را بر این بگذاریم که مدیر مدرسه با پیگیری علت غیبت به این نتیجه رسیده باشد که اولیای دانش آموز مانع آمدن او به مدرسه شدهاند، در این صورت مدیر چه اقدامی میتواند انجام دهد، گفت: اگر مدیر مدرسه مظنون کودکآزاری توسط والدین باشد قاعدتا باید نهادهای قضایی و انتظامی را در جریان بگذارند اما اگر والدین یک کودک به دلیل فقر خانواده کودک خود را مجبور به کار یا تکدی گری کنند، هر چند در قانون برای اولیایی که مانع حضور فرزندان واجب التعلیم خود در مدرسه میشوند جریمه و حبس پیش بینی شده است اما آموزش و پرورش نمیتواند این قانون را اجرا کند زیرا اجرای این قانون نیازمند همکاری آموزش و پرورش، بهزیستی، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و همچنین انجمنهای حامی حقوق کودک است. به عبارت دیگر ترتیبات اجرایی قانون تحصیل اجباری مشخص نیست. در مواردی که جرم و جنایتی اتفاق نیفتاده است سازوکار روشنی برای بازگشت کودکان محروم از تحصیل پیشبینی نشده است. علاوه بر این به فرض اینکه قانون اجرا و سرپرست کودک جریمه و حبس شود. مجازات اولیای فقیر که معمولا دچار فقر فرهنگی هم هستند ممکن است کار را بدتر کند.
مدیر مدرسه مسئول غیبت هانیه است
اما سید جواد حسینی، مدیر کل اداره آموزش و پرورش خراسان رضوی در این باره به خبرنگار آنا گفت: زمانی که دانشآموز غیبت و یا با تاخیر به مدرسه مراجعه کند مدیر و مسئولان مدرسه موظف به پیگیری علت مساله و اطلاعرسانی به اولیای دانشآموز هستند که غیبت 21 روزه یک دانش آموز یک مساله بسیار حساس و جدی است که باید توسط مدیر، معلم و مشاور مدرسه مورد پیگییر قرار میگرفت.
او افزود: اگر مسئولان مدرسه این موضوع را پیگیری نکرده و به مقامات قضایی و مسئول، اطلاع نداده باشند مرتکب تخلف شده و صد درصد مقصر هستند؛ زیرا اگر آنها به اطلاعات دانش آموز دسترسی داشتند، میتوانستند علت غیبت را پیگری و متوجه شوند و ادامه پیگیری را به قانون واگذار کنند.
حسینی با بیان اینکه این مساله را از سوی مدرسه هانیه پیگیری خواهد کرد، یادآور شد: خراسان رضوی دارای 12 هزار مدرسه، 54 هزار کلاس درس و بیش از یک میلیون دانشآموز است و این مساله موضوع بسیار نادری است که باید علت آن مورد بررسی قرار بگیرد.
طرح هدایت هم به داد هانیه نرسید
مدیر کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی، خاطرنشان کرد: در مدارس استان طرح هدایت (همه با هم در مقابل آسیبهای اجتماعی یاور تعلیم و تربیت باشیم) اجرا شده که در این طرح یک معلم علاقهمند و متخصص، مشاور، اولیا علاقهمند و دانش آموزی که مورد مقبول سایر دانش آموزان است حضور دارند و دانش آموزان در معرض آسیب یا درگیر با آسیبهای اجتماعی را شناسایی و خدمات مورد نیاز را به آنها ارائه و به مراکز مشاوره ارجاع میدهند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا مجریان این طرح در مدرسه هانیه متوجه اعتیاد پدر و عدم حضور او به مدت 21 روز در مدرسه نشدهاند، گفت: این مساله بین بیش از یک میلیون دانش آموز نادر است و باید مورد پیگیری قرار بگیرد.
تصاویر منتشر شده نشان میدهد هانیه از دانش آموزان علاقهمندی بوده است که متاسفانه به دلیل خشونت و اعتیاد پدر از تحصیل باز مانده است و به جای رفتن به مدرسه و بودن در کنار همکلاسیها باید با زخمهایی که روی بدنش نقش بسته مدارا کند تا بهبود یابد. در حال حاضر هانیه به همراه مادر و خواهرش به مرکز خانه سلامت بهزیستی منتقل شده است.
وزیر آموزش و پرورش در توجیه پایین بودن اشل حقوقی این گروه از معلمان به « زمان کار این معلمان » اشاره کرد / رابطه میان وزارت آموزش و پرورش به عنوان کارفرما با معلمان حق التدریس یک رابطه یک سویه و از جنس استثماری است/ معلمان حق التدریس هم جزء خانواده بزرگ آموزش و پروش هستند و نباید مرزبندی میان آنها و سایر معلمان هم وجود داشته باشد/ معلمانی که این گونه با آن ها صحبت شود و رنج بزرگ تبعیض را بر شانه های خود احساس کنند ؛ آیا در مواجهه با دانش آموزان خود قادر خواهند بود که انسان هایی عدالت طلب و شهروندانی پرسش گر تربیت کنند
چندی پیش یاداشتی در روزنامه ها و رسانه ها با موضوع فوق منتشر شد .
نگارنده این یادداشت مدعی شده بود که حقوق معلمان باید حداقل 30 درصد افزایش یاید .
« سعید شهسوارزاده » از اعضای شورای نویسندگان صدای معلم این ادعا را مورد نقد و کارشناسی قرار داده است .
گروه استان ها و شهرستان ها - خراسان شمالی/
« هر مسوول یک معلم » عنوان طرحی از اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان شمالی بود که طی آن مدیران ارشد استان و شهرستان ها مطابق هماهنگی هایی که با روابط عمومی شهرستان ها و معاونان آموزش انجام می دادند بعد از زنگ سپاس در مدارس حضور یافتند.
در مرکز استان امام جمعه ، فرماندار شهرستان و مدیران کل دستگاه هایی چون دانشگاه علوم پزشکی، تبلیغات اسلامی، هلال احمر، دامپزشکی و...و در شهرستان ها نیز به همین ترتیب این طرح در روز 12 اردیبهشت، اجرایی شد.
یکی از اهداف این طرح ایجاد تعامل بیشتر دستگاه ها و شخصیت های ارشد و اجرایی استان با برنامه های آموزش و پرورش بود.
فرماندار بجنورد بعد از تدریس خود در کلاس اول ابتدایی، احساس خود را پنین بیان کرد: معلمی یک کار سخت و پر اهمیت است و هر ساعت حضور معلم ها برابر با 8 ساعت کار اداری ماست.
وی گفت: با توجه به توسعه ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی معلم برای حضور خود در کلاس درس چاره ای ندارد که ساعت ها وقتش را صرف آماده سازی خود برای حضور در کلاس درس کند.
مقامات دیگری که 12 اردیبهشت در خراسان شمالی ،برای ساعتی، معلم شدند؛نیز مشابه این اظهارات ، از سختی کار معلمی گفتند و برای لحظاتی هر چند کوتاه به آموزش و پرورش و چشم اندازی که می باید برایش متصور شد ، تأمل کردند.
امیدوارم با توجه به وجود طرح های دیگری با هدف تعامل دیگر دستگاه ها با آموزش و پرورش ،به عنوان اداره ای برای ایجاد ارتباطات بهتر، بتوانیم وضعیت بهتری را برای نظام تعلیم و تربیت استان و کشور عزیزمان، رقم بزنیم.
پایان پیام/
5 اکتبر (۱۳ مهر) به پیشنهاد یونسکو به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده است؛ اما روز معلمان در بسیاری از کشورها از جمله ایران در روز متفاوتی جشن گرفته میشود. پس از آنکه خبر ترور و شهادت استاد مرتضی مطهری به دست اعضای گروه فرقان در ۱۲ اردیبهشت منتشر شد، این روز به همین مناسبت به روز معلم نامگذاری شد.
معلمان در ایران و در خوزستان همیشه با مشکلات متعددی مواجه بودهاند که گلایهمندی آنها را به همراه داشته است. این مشکلات گاه چنان کاسه صبرمعلمان را لبریز کرده، که لب به انتقاد از وزارت آموزش و پرورش، در اعتراض به وضعیت موجود گشودهاند.
برای بررسی هر آنچه نامش کمبود است و باید مورد توجه قرار گیرد، و برای بررسی راهکارها، به سراغ یک معلم باسابقه و باتجربه خوزستانی رفتیم که اتفاقا خبرنگاری نیز دیگرحرفه او است.
«فاطمهسادات اشرفیزاده» کارشناس ادبیات فارسی، کارشناس ارشد زبانشناسی همگانی، مسئول کارگاه ادبی و مدرس کلاس شاهنامهخوانی پژوهشسرای فرهیختگان دزفول، دبیر شاغل در مقطع متوسطه دوم مدارسی همچون دبیرستان دخترانه سرور دزفول و عضو شورای نویسندگان صدای معلم است.
او از سال ۷۲ تدریس میکند و رتبه سوم معلم پژوهنده خوزستان به دلیل تشکیل کلاسهای شاهنامهخوانی برای نوجوانان را کسب کرده بود.
این سه غنچهی نوشکفته مرا غرق در خیال میکنند. مرا میبرند به خاطرات سالهای نهچنداندور. رهایم میکنند در باغچهی پرخیالِ قیصر. مینشینم پای بحثِ گل و غنچه.
محمّدامین خجالتی و سربهزیر بود. مردمک چشمهایش از مواجهه با هر مردمک دیگری گریزان بود. وقتی صدایش میزدم، میایستاد. با چشمانی که به زمین دوختهشدهبودند و مشتهای گرهکرده که در راستای تنش آرام میگرفتند. از سرخی گونههایش میشد حدس زد که کف دستانش نیز خیس از عرق است. از دور میشد تپش قلبِ مهربانش را شنید. با هر تپش، اضطراب بود که در رگهایش جاری میشد. پرسشم را بریدهبریده و آرام پاسخ میداد. با همکلاسیهایش دمخور نبود. با بچّههایِ فامیل نیز گرم نمیگرفت. رنگهای تفریح تنهایِ تنها روی سکویسیمانی دور حیاط مینشست. بدون اینکه حرفی بزند. تنهاییاش را از سکوت پر میکرد.
درس نهم فارسی خوانداری پایهی ششم، شعریست از قیصر امین پور. عنوان آن رازِ زندگیست. مناظرهایست بین غنچه و گل در باب زیستن.
میخواهم نمایشی ترتیب بدهم. راوی میخواهم و غنچهای و گلی. فکری به سرم میزند. من راوی میشوم. بلبلزبانِکلاس، نقش گل را به عهده میگیرد. نقشِ غنچه را نیز به محمّدامین میسپارم.
محمّدامین در گوشهای چمباتمه میزند و با دلی گرفته، میگوید:
«زندگی
لب ز خنده بستن است
گوشهای درونِ خود، نشستن است.»
بلبلزبان خنده سر میدهد و میگوید:
«زندگی، شکفتن است
با زبانِ سبز، راز گفتن است.»
رو میکنم به غنچه، به محمّدامین و روایت میکنم باقیماندهی شعر را:
گفتوگوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش میرسد
تو چه فکر میکنی؟
راستی کدام یک درست گفتهاند؟
من که فکر میکنم
گل به رازِ زندگی اشاره کرده است
هرچه باشد او گل است
گل، یکی دو پیرهن
بیشتر ز غنچه پاره کرده است
آنروز و در آن لحظه، محمّدامین سرش را پایین انداخت و هیچ نگفت. چند هفته بعد، مردی به مدرسه آمد و با تعریف و تمجیدهایش مرا خجالتزده کرد. آنمرد، پدرِ محمّدامین بود. گفت محمّدامین چند وقتیست با بچّههایِ فامیل همبازی میشود. گفت میدانم این ثمرهی تلاش شماست. دستش را به گرمی فشردم. لبخندی زدم و گفتم این وظیفهی من است. من هم خوشحالم.
آنشب از شوق تا صبح خوابم نبرد، چرا که چشیده بودم لذّت معلّمی. زندگی کرده بودم رازِ زیستن را.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید