بر اثر واژگونی اتوبوس یک دانش آموز زنجانی کشته و 21 دانش آموز زخمی شدند/ سال 91 اتوبوس راهیان نور دانش آموز دختر بروجنی واژگون و 26 دانش آموز کشته شدند/ سه ماه پیش ، اتوبوس دانش آموزان دختر شهرکردی در مسیر بازگشت از اردوی زیارتی مشهد مقدس واژگون شد و دو دانشآموز جان باختند/ فاضل رییس دفتر وزیر اردیبهشت ماه گفت : اتوبوس به لحاظ فنی مشکلی نداشت و راننده نیز سالم بوده است/ در این گونه حوادث معمولا به صورت رسمی کسی مقصر شناخته نمی شود/ جاده های کشور با 20-30 هزار کشته در سال مانند میدان جنگ است / فرسوده بودن ناوگان حمل و نقل جاده ای ،بیسوادی و بی مسئولیتی و اعتیاد راننده ها (خطای انسانی ) و وجود نقاط خطر خیز هندسی و حجم زیاد ترافیک از عوامل نا امنی در جاده ها است/ مدیران آموزش و پرورش با چه توجیه انسانی و شرعی جان بچه های مردم را به خطر می اندازند و مجوز اردو صادر می کنند/ آیا سفر اردویی از سفر حج مهم تر است؟ از جمله شرایط انجام فریضه حج "عدم وجود ترس از خطر و ضرر بر جان و عرض و مال خويش" است / معاونت پرورشی به جای ورود به موضوع ناهنجاری های اجتماعی مانند اعتیاد و خودکشی و نومیدی و اذیت و آزار جنسی دانش آموزان وصدها مساله ریز و درشت تربیتی، تقریبا تمام همّ و غمش به تور و اردو معطوف شده است/ مدیران پرورشی چنان با آب و تاب برگزاری تور و اردو را اعلام می کنند که گویا معاونت پرورشی شعبه ای از سازمان ایرانگردی و جهانگردی است/ معاونت پرورشی قرار است از 14 تا 24 مرداد، 17 هزار دانشآموز دختر دبیرستانی زیارت اولی را به مشهد، قم و شیراز اعزام می کند/ سازمان دانش آموزی امسال 30 هزار دانش آموز را با وام 4 درصد به عتبات عالیات اعزام می کند/ اگر خدای نخواسته حادثه اتوبوس راهیان نور سال 91 تکرار شود آقای فانی چه جوابی برای افکار عمومی دارد؟
گروه اخبار/
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، مدتهاست که موضوع تغییرات در آموزش و پرورش به گوش میرسد اما این روزها خداحافظی مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران از این سمت، قوت بیشتری گرفته است.
اسفندیار چهاربند مدیرکل کنونی آموزش و پرورش پایتخت مشمول قانون عدم بهکارگیری بازنشستگان در مشاغل دولتی است چرا که وی بازنشسته منفک از خدمت بود که در دولت یازدهم به دعوت علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش به اداره کل شهر تهران آمد.
اکنون که سخن از جابه جایی مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران مطرح است نباید فراموش کرد که اداره و کنترل آموزش و پرورش پایتخت با این بزرگی، گستردگی و حواشی که همیشه همراه دارد بدون شک کاری بس سخت و مشکل است و فرد جدید باید قدرتمند و توانمند در این حوزه باشد.
اما خبرهایی به گوش میرسد که «علیرضا کمرئی» مدیر کل کنونی اداره آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران جایگزین «اسفندیار چهاربند» در آموزش و پرورش شهر تهران خواهد شد؛ البته «طالبزاده» نیز که مدیریت آموزش و پرورش منطقه 2 تهران را در کارنامه خود دارد، گزینه دیگر این پست محسوب میشود.
شنیده میشود جایگزین علیرضا کمرئی در آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، «حسین سنجری» معاون برنامه ریزی آموزش و پرورش شهرستانهای تهران خواهد بود.
انتهای پیام/
گروه اخبار/
مدیرعامل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در مراسم معرفی معاون جدید برنامه ریزی و امور شرکت های موسسه با اشاره به اهمیت این معاونت در ساختار سازمانی موسسه گفت: از ابتدای حضور در موسسه همواره بر دو اصل بسیار مهم و ضروری یعنی شفافیت در عملکرد شرکت ها و ساماندهی شرکت های زیر مجموعه موسسه تاکید داشته ام زیرا رعایت این اصول لازمه سودآوری برای فرهنگیان عضو است.
دکتر غندالی همچنین با تاکید بر اینکه سودآوری موسسه منوط به سودآوری شرکت های تابعه است، افزود: در طول سه سال اخیر اقدامات بسیار مهمی در این زمینه برداشته شده و انتظار داریم که معاونت جدید نیز همین رویه را با قوت بیشتری ادامه دهند.
در این مراسم همچنین دکتر عالمی رییس هیات مدیره موسسه با اشاره به اینکه اصلی ترین کار این معاونت، نظارت کامل و جدی بر شرکت ها از یک سو و مدیریت آنها در جهت بیشینه سازی سودآوری است، گفت: از آنجایی که حوزه فعالیت شرکت های موسسه متنوع و گسترده است، به همان میزان نیز موضوع نظارت بر آنها باید جدی تر گرفته شود.
وی تصریح کرد: برنامه محور بودن شرکت ها یک اصل اساسی است و در طول سه سال گذشته در این زمینه توفیقات بسیار خوبی کسب کرده ایم که باید همچنان ادامه پیدا کند.
دکتر عالمی نقش معاونت برنامه ریزی و امور شرکت ها در موضوع انتصابات را بسیار مهم دانست و افزود: بر کار حسابرسان باید نظارت جدی صورت گیرد و حسابرسان باید در نقش ناظرو راهنمای شرکت ها ظاهر شوند و صرفا به ارائه گزارش در مجامع شرکت ها محدود نشود.
در این مراسم همچنین طی حکمی از سوی دکتر غندالی، مهدی سیاری به عنوان معاون جدید برنامه ریزی و امور شرکت ها، جانشین فریدون علیمرادی شد.
سیاری، برنامه محوری و هم افزایی درون مجموعه ای را از اولویت های شرکت ها عنوان کرد و گفت: هم افزایی شرکت ها با وزارتخانه نیز همواره مورد تاکید مقام عالی وزارت آموزش و پرورش بوده است که در این زمینه باید به طور جدی تر تلاش کنیم.
مهدی سیاری پیش از این به عنوان نماینده موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در استان خراسان جنوبی فعالیت می کرد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت است و سابقه مدیریت در مناطق مختلف آموزش و پرورش استان های کشور را در کارنامه خود دارد. او همچنین مدیرعامل و رییس هیات مدیره چند شرکت ساختمانی بوده است.
سایت صندوق ذخیره فرهنگیان
« هدايت تحصيلي دانش آموزان » يكي از مهمترين اقدامات در فرآيند اقدامات آموزشي و پرورشي مي باشد كه انتظار است دانش آموزان از طريق هدايت تحصيلي معقول و منطقي بتوانند ضمن توجه به شكوفايي استعدادهاي خود و برخورداري از شرايط انگيزشي مناسب در جهت توسعه موزون جامعه حركت نمايند و در اين ميان، سياست گذاري هاي آموزش و پرورش در ارتباط با هدايت تحصيلي بسيار خطير مي باشد.؛ چرا كه هر نوع سياست گذاري در اين زمينه، كميت و كيفيت چنين روندي را تحت تاثير قرار خواهد داد و در اين ميان نبايد از نظر صاحب نظران تعليم و تربيت و اقدامات پژوهشي غافل شد
سال تحصيلي كنوني اولين سال هدايت تحصيلي دانش آموزان سيستم آموزشي 3-3-6 مي باشد كه مي توان گفت يكي از برآيندهاي اين سيستم از طريق كيفيت هدايت تحصيلي دانش آموزان مشخص خواهد شد و هر كاستي در اين زمينه در نوع نگرش معلمان مخصوصاّ دانش آموزان و خانواده هاي آن ها نسبت به نظام آموزشي موجود موثر خواهد بود.
توجه به بازده زماني موجود در ارتباط با هدايت تحصيلي، خود مشخص كننده وجود كاستي هاي متعدد در حلقه تصميم گيران آموزش و پرورش در اين حوزه مي باشد؛ هر چند كه با اندكي تامل مي شد اين روند را خيلي زودتر و بهتر انجام داد.
البته آنچه كه در اين بحث و مقاله كنوني مورد نظر است، توجه به دو نكته زير مي باشد:
الف: ضوابط حاكم بر هدايت تحصيلي دانش آموزان
ب: در نظر گرفتن سقف امتياز براي رشته هاي مختلف تحصيلي
الف: ضوابط حاكم بر هدايت تحصيلي:
در بررسي ضوابط حاكم بر هدايت تحصيلي دانش آموزان، موارد زير بر اساس امتياز يا نمره (100) در نظر گرفته شده است:
1. نمرات دانش آموزان در پايه هاي هفتم، هشتم و نهم: 35 امتياز
2. نظر دانش آموز: 10 امتياز
3. نظر والدين: 5 امتياز
4. نظر دبيران دروس مختلف: 10 امتياز
5. نظر مشاور: 10 امتياز
6. آزمون استعدا:15 امتياز
7. آزمون رغبت هاي شغلي:15 امتياز
البته در اين ارتباط، خلاقيتي خاصي بروز نكرده؛ چرا كه ضوابط فوق از نظام آموزشي قبلي گرفته شده كه سال ها مورد اجرا واقع گرديده است و تنها تفاوت موجود، تغيير امتيازات نمره تحصيلي دانش آموزان در دروس مختلف، نظر دانش آموز و نمره آزمون ها مي باشد كه در زير موارد فوق مورد تحليل قرار مي گيرد:
1. تقليل نمره و امتياز دانش آموزان در دروس پايه هاي هفتم، هشتم و نهم از 50 به 35 :
تقيل نمره فوق مشخص نيست بر اساس چه ضوابطي صورت گرفته است و اگر ضوابط خاصي از نظر علمي مورد توجه واقع شده؛ لازم است اين ضوابط جهت آگاهي و نيز بررسي بيشتر در اختيار صاحب نظران، مشاوران و نيز جامعه پژوهشي قرار گيرد؛ چرا كه واقعيت هاي موجود با اين شاخص سازگار نيست و در بررسي نمونه هاي عيني مشخص مي گردد دانش آموزاني با داشتن نمرات ممتاز در رياضي و علوم تجربي، حائز شرايط به رشته علوم تجربي نشده اند.
2. افزايش نمره آزمون استعداد از 10 به 15:
آزمون تشخيص استعداد داراي 215 سئوال در دو بخش 115 دقيقه اي كه شامل 11 خرده آزمون معنی واژه ها، استعداد کلامی، کفایت اطلاعات، مبانی ریاضی، استدلال عددی، استدلال انتزاعی، استنباط منطقی، تجسم فضایی، چرخش شکل، ترکیب قطعات، استدلال مکانیکی مي باشد. دقت در تعداد سوالات، مدت پاسخگويي و تعداد خرده آزمون ها در برگيرنده اين امر است كه مي بايستي دقت خاصي در اجرا(پايايي بيروني) مورد لحاظ قرار گيرد كه در اين ميان، بسياري از عوامل مي توانند اين پايايي بيروني را تحت تاثير قرار دهد؛ لذا افزايش اين نمره خود جاي سوال مي باشد.
3. افزايش نمره آزمون رغبت از 10 به 15:
در مورد آزمون فوق نيز ضرورت دارد پشتوانه علمي و پژوهشي اين مساله توسط دست اندركاران مورد اشاره واقع گردد.
ب: در نظر گرفتن سقف امتياز براي رشته هاي مختلف:
پس از صدور فرم هدايت تحصيلي دانش آموزان و در نظر گرفتن سقف هاي امتياز براي رشته هاي مختلف مخصوصاّ رشته تجربي، نارضايتي، سردرگمي و نااميدي هاي گسترده اي در بين دانش آموزان و خانواده هاي آن ها ايجاد شده است كه در اين ميان طرح چند سوال ضروري مي باشد:
1. آيا محروم كردن گروهي از دانش آموزان از ادامه تحصيل در رشته مورد علاقه (علوم تجربي) مناسب با عدالت آموزشي و حقوق شهروندي مي باشد؟
2. آيا سياست گذاري مورد نظر موجب ايجاد ياس و نااميدي در گروهي از دانش آموزان نخواهد بود؟
3. اگر استدلال مسئولان آموزش و پرورش در برگيرنده گرايش افراطي دانش آموزان به رشته علوم تجربي باشد؛ لازم است دوستان به اين سوال پاسخ دهند كه مسئوليت اصلي چنين سياستي (برخورداري جامعه پزشكي از درآمدهاي نجومي)، تصميم گيران جامعه هستند يا دانش آموزان آينده ساز و خانواده هاي آن ها ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مهمترین استدلال برای مساوینبودن حقوق و دستمزد، تخصص کار و سختی و سنگینی مسئولیتهای مترتب بر آن است/ پستهای مدیریتی (حداقل در سطح مدیران کل و معاونان وزرا) بایستی رقابتی باشد نه رفاقتی. برخی مدیران نه بسیاری از آنان، به دلیل ارتباطات رفاقتی، باندی، جناحی و ... به این مقام رسیدهاند؛ درنتیجه نمیتوانند ادعا کنند بهدلیل تواناییها و استعدادهایشان این موقعیت را کسب کردهاند/ در کشور ما اما چنین نیست و هرچه درآمد بیشتر باشد، مالیات بسیار بیشتری از آن اخذ نمیشود/ مدیر ارشدی که دریافتی بالاتری دارد، در معرض نقد افکار عمومی است و همواره در معرض این پرسش قرار میگیرد که آیا محصول کار وی ارزش چنین دریافتی را دارد؟ او باید همواره آماده پاسخگویی به افکار عمومی و رسانهها باشد/ نظارت همگانی ابزاری است که بسیار فراتر از نظارت دستگاههای قانونی عمل میکند/ برای اصلاح این امور و کمک به دولت، ما نیازمند شلاقهای رسانهای از جنس همان شلاقی هستیم که بر گرده مدیران پردرآمد وارد شد؛ اگر میخواهیم تخصصی و جدی باشیم/
جنجالهای اخیر که بر سر «فیشهای نجومی» در کشور پدیدار شد، پرده از نقایصی مهم در سیاستهای حقوق و دستمزد در نظام اداری کشور برمیدارد.
مسئله این است آیا حقوق و دستمزدهای مدیران دولتی باید همسان باشد یا برعکس، دریافتیهای مدیران براساس مسئولیتها و اهمیت کار متفاوت باشد؟ تساوی حقوق از منطق عقلانی و انگیزشی مستحکمی برخوردار نیست. مهمترین استدلال برای مساوینبودن حقوق و دستمزد، تخصص کار و سختی و سنگینی مسئولیتهای مترتب بر آن است. بنابراین تأکید بر تساوی حقوق و دستمزد نهفقط غیرعادلانه، بلکه غیرعملی و ناپایدار خواهد بود و تبعاتی مانند ناکارآمدی، کژکارکردی و فساد اداری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر تفاوت را بپذیریم، به دو پرسش مهم دیگر، باید پاسخگو باشیم.
اولا: حدود و سقف و کف حقوق چقدر باشد؟
اگر تفاوت را بپذیریم پرسش این است که این تفاوت چقدر باشد؟ به تعبیر دیگر بین حداقل حقوق و حداکثر آن چقدر فاصله باشد؟ پاسخ این است که میزان دقیقی را نمیتوان بیان کرد و بایستی آن را به عرف منصف جامعه و چانهزنی واگذار کرد. رسیدن به نتیجه و توافق، با مذاکره و چانهزنی و اجماع خبرگی و میزان منابع موجود به دست میآید.
ثانیا: مبانی و شرایط و ملاحظات تفاوت حقوق و دستمزد چه باید باشد؟ برای درک مبانی تفاوت حقوق و دستمزدها که موضوع اصلی این مقاله است، نیازمند یک نظریه مناسب هستیم.
سخن این مقاله این است: حداقل چهار عامل اصلی بایستی مبنای تفاوت حقوق و دستمزدها باشد:
رقابت: پستهای مدیریتی (حداقل در سطح مدیران کل و معاونان وزرا) بایستی رقابتی باشد نه رفاقتی. برخی مدیران نه بسیاری از آنان، به دلیل ارتباطات رفاقتی، باندی، جناحی و ... به این مقام رسیدهاند؛ درنتیجه نمیتوانند ادعا کنند بهدلیل تواناییها و استعدادهایشان این موقعیت را کسب کردهاند. بههمینسان نباید ادعای دریافت دستمزدهای بالا داشته باشند. برای رقابتیشدن مدیریتها یک پیشنهاد کارشناسی این است که برای هر پست در دو دستگاه متفاوت، براساس معیارهایی افرادی کاندیدا و انتخاب شوند. نمونه این نوع گزینش در هیأتعلمی دانشگاهها انجام میشود؛ یک عضو هیأتعلمی برای ارتقا به مقام استادی بایستی ابتدا در هیأت ممیزه دانشکده و سپس هیأت ممیزه دانشگاه مدارک و صلاحیتها و قابلیتهای خود را ارائه دهد. درصورتیکه هر دو هیأت وی را تأیید کنند، میتواند ارتقا یابد.
در حوزههای مدیریتی نیز، اگر کسی مثلا میخواهد در یک دستگاه به مدیرکلی یا به معاونت وزارتخانه نائل شود، بایستی نخست صلاحیتها و قابلیتهای وی براساس معیارهای شفافی ارزیابی شود و اگر فرد مورد نظر حائز شرایط تشخیص داده شد، به هیـأت ممیزه دوم که در سازمان مدیریت و برنامهریزی تشکیل میشود، معرفی شود. اگر در این هیأت نیز حائز شرایط تشخیص داده شد، نام وی در فهرست کاندیداهای پست مدیریتی در فلان وزارتخانه ثبت میشود. وزیر نیز موظف است از درون همین فهرست یک نفر را انتخاب کند. کاندیداهای واجد شرایط برای یک پست در یک فهرست، ممکن است در زمانی به ١٠، ١٥، ٢٠نفر یا بیشتر برسند؛ بنابراین عملا رقابتی در این سطوح برای انتخاب مدیران شکل میگیرد. مدیری که در چنین فرآیندی رشد کند، استحقاق این را مییابد که دریافتی بیشتری داشته باشد و درعینحال شرمسار از افشای فیش حقوقیاش نباشد!
عملکرد: دومین عنصر اساسی که باید بر دریافت حقوق و دستمزدهای مدیران ارشد حاکم باشد، عنصر عملکرد است. مثلا دریافتی یک مدیر ارشد بانک بایستی با عملکردهای عینی و کمّی وی به طریقی واضح و شفاف مرتبط باشد؛ یا حقوق مدیر ارشد یک شرکت باید براساس درصدی از سود واقعی (و نه تصنعی و حسابسازی) که به وسیله وی به ارمغان آمده است باشد؛ البته با حفظ یک سقف که از نظر عرفي معقول و با دریافت تصاعدی مالیات همراه باشد. بنابراین نمیتوان انتظار داشت دریافتیهای یک مدیر ارشد یا یک پزشک، تناسبی با مالیات وی نداشته باشد. عملکرد یک مدیر یا یک پزشک میتواند مبنایی برای دریافتیهای وی باشد؛ اما مالیات این دریافتیها در برخی کشورها بهگونهای است که اساسا برای پزشک بهصرفه نیست بیش از یک مقدار معین درآمد داشته باشد. در کشور ما اما چنین نیست و هرچه درآمد بیشتر باشد، مالیات بسیار بیشتری از آن اخذ نمیشود.
سختی کار و سنگینی مسئولیت در بخشهای مختلف مدیریت دولتی متفاوت است. این تفاوت باید مبنایی برای پرداختهای نامساوی قرار گیرد. البته فقط عرفِ خبرگی و اجماع کارشناسان، میتواند تعیین کند که مثلا معاون وزارت ارشاد کار سنگینتری دارد یا معاون خزانهداری در وزارت اقتصاد؟ معاون وزیر نفت مسئولیتهای سنگینتری دارد یا معاون آموزشوپرورش؟ معاون فرهنگی وزارت علوم وظایف بیشتری دارد یا معاون آموزشی همین وزارتخانه؟ و ... .
نگارنده، زمانی رئیس یک دانشکده در یکی از دستگاهها بود؛ حداکثر وقت مفیدی که ریاست دانشکده از من میگرفت فقط یکساعت در روز بود هرچند که موظف به حضور تماموقت در دانشکده بودم. پس از آن به سمت مدیر دفتر امور عمومی در سازمان مدیریت و برنامهریزی منصوب شدم. در مسئولیت جدید ناچار بودم از صبح تا شام به صورت فشرده بر کارهای مربوط به برنامهریزی، بودجه، تشکیلات و نیروی انسانی دستگاههای مرتبط با دفترم که ١٧ دستگاه بود، تمرکز کنم. دریافتیهای این دو مسئولیت علیالاصول باید متفاوت باشد.
شفافیت: دریافتیهای مدیران ارشد کشور باید شفاف باشد و در اختیار افکار عمومی قرار گیرد. مدیر ارشدی که دریافتی بالاتری دارد، در معرض نقد افکار عمومی است و همواره در معرض این پرسش قرار میگیرد که آیا محصول کار وی ارزش چنین دریافتی را دارد؟ او باید همواره آماده پاسخگویی به افکار عمومی و رسانهها باشد.
نظارت همگانی ابزاری است که بسیار فراتر از نظارت دستگاههای قانونی عمل میکند. افشای فیشهای حقوقی در رسانههای عمومی و موجی که در جامعه و حکومت ایجاد کرد، شاهدی بر این مدعاست. و اما آنچه گفته شد برای اصلاح امور ضروری است ولی نباید از امور مهمتری مانند موضوعات زیر غفلت کرد: دولت آقای روحانی برای کاهش فشاری که بر مردم وارد میشد، وارد عرصه پرچالش طرح تحول سلامت شد. اکنون نیز باید چوب سنتهای گذشته و حال مدیریتی کشور در موضوع حقوقهای نجومی را بخورد اما اگر با نگاه تخصصیتری از منظر سیاستگذاری عمومی به موضوع بنگریم، متوجه میشویم که فرار مالیاتی برخی صنوف و اقشار و نهادهای عمومی ضربات مهلکی را بر نظام سیاستگذاری دولتی وارد میکند که قابلقیاس با حقوقها و دستمزدهای نجومی نیست. به مثالهای زیر بنگرید:
- همه ما مدیون خدمات پزشکان هستیم و وجود نظامات شفاف را به نفع پزشکان شرافتمند میدانیم. نباید با هوچیگری و عوامزدگی زحمات و تخصص آنان را نادیده گرفت. اما و هزار اما رویه عمومی نباید اینگونه باشد که برخی پزشکانی که در مطب خود خدمت ارائه میدهند، با بیمهها نه برای ویزیت و نه برای خدمات قراردادی منعقد نکنند تا آماری از تعداد بیماران و تعداد خدمات ارائهشده بهطور رسمی از طریق سازمانهای بیمهگر به ممیزان دارایی ارائه نشود و سهم مالیات از مطالبات بیمهای آنها کسر نشود.
- نهادهای عمومی و حاکمیتی دیگری که شمول قانون مالیات بر آنها بدیهی بوده و مستلزم ذکر نام نیست!! نیز دسته دیگری هستند که از فرار مالیاتی بهره فراوان میبرند و باعث اختلال در اقتصاد کلان کشور و برنامههای دولت میشوند.
- سیم و زرفروشان و دستاندرکاران بازار ارز و دیگر صنوف مشابه نیز در همین راستا قابلذکرند.
برای اصلاح این امور و کمک به دولت، ما نیازمند شلاقهای رسانهای از جنس همان شلاقی هستیم که بر گرده مدیران پردرآمد وارد شد؛ اگر میخواهیم تخصصی و جدی باشیم.
روزنامه شرق
وزیر محترم ؛ بنده در مطلبی در مورخه 5 مهرماه 1394 در صدای معلم در خصوص تعیین سقف امتیاز و تعداد دانش آموز برای ثبت نام در پایه های دهم مطالبی را به عرض جنابعالی و همکاران تان رساندم ( این جا ) ولی گویا شما بر دانسته های خود پافشاری می کنید و نتیجه این اقدامات چیزی جز نارضایتی و عقده ای کردن و افسرده کردن جوانان این مرزوبوم نخواهد بود ؟
وزیر محترم !
شما موظف به فراهم ساختن امکان تحصیل فرزندان این مردم براساس قانون در رشته های دل خواهشان هستید چه اینها بتوانند ادامه تحصیل دهند و چه نتوانند . شما می خواهید ما را به بهشت رهنمون سازید؟!
آقای فانی !
آیا باز هم حق تحصیل برای فرزندان از ما بهتران است؟ آیا عدالت اسلامی و تساوی و برادری به این منوالی است که شما حرکت می کنید؟ سری به مدارس متوسطه دوم بزنید و اشک های بچه ها و اولیاء را نظاره گر باشید که فردای قیامت راه گریزتان نخواهد بود و آه مستضعفی خدای ناکرده دامن تان را نخواهد گرفت ؟
چرا وظیفه اصلی خود را فراموش کرده اید؟ به جای آن که آموزش وپرورش رایگان در قانون اساسی را اجرا کنید و قانون خدمات کشوری را تحقق بخشید، به حاشیه وارد شده اید و آموزش وپرورش را فراموش کرده اید.
برادر بزرگوار !
آیا از اخذ حق ثبت نام به هر قیمتی در مدارستان خبر دارید ؟ که اگر بگویید نه به خودتان و مردم ظلم کرده اید.
چرا که شما به جای سهم خواهی آموزش وپرورش از اعتبارات و تامین هزینه های مدارس به سیاست بازی و سیاست زدگی مشغول شده اید و مدیران برای امور جاری مدارس گدایانی با کلاس و با سواد شده اند و باز خدا بیامرزد اموات خیرین را که کار شما و دولت را راحت کرده اند وگرنه مدارس کپری در سرتاسر ایران گسترش یافته بود.
وزیر عزیز !
دیگر تاب نوشتن وگفتن ندارم چراکه گفته اند و نوشته اند ولی شما...
اما به ناچار و به اقتضای وجدان معلمی که 25 سال در این سنگر همه حوادث را از نزدیک شاهد بوده ام یادآوری می نمایم تا حداقل نزد وجدان خود و اهالی علم آرامش خیال داشته باشم.
1- آیا از نحوه تنظیم فرم های هدایت تحصیلی اطلاع دارید؟ آیا می دانید چند درصد آنها با توجه به نمره دانش آموزان و چند درصد آنان با توجه به نظرات دبیران و دانش آموزان و اولیاء تنظیم می شوند؟
2-دانش آموزی با معدل 19 و بالاتر چگونه می بایست فقط در رشته فنی یا کاردانش ثبت نام کند و نمرات و علاقه مندی وی نادیده گرفته شود؟
2- واقعا چند درصد از فرزندان کارکنان حوزه ستادی شما در کاردانش یا هنرستان تحصیل می کنند؟
3- خروجی و ماحصل هنرستان ها و کاردانش چه بوده که اصرار دارید آنها را از بی سوادان پرکنید.
4- چرا گوش شنوایی ندارید که تا درد جامعه را بشنوید و در دولت تدبیر و امید این چه تدبیری است که بی امیدی را به نسل جوان ما تزریق می کنید، کاری که سال هاست دشمن نتوانست بکند.
5- آموزش وپرورش از زمان آقای مظفر که درصد قبولی کذایی را بنا گذاشت تا به امروز به بیراهه می رود و معلوم نیست چگونه جوابگوی اعمال خود خواهند بود و جالب تر اینکه توانسته ایم راه و روش خود را به دانشگاه ها نیز تسری بخشیم !
البته چون فرزندانشان در مدارس غیر انتفاعی و خارج از کشور تحصیل می کنند بالاخره با ما مستضعفین تفاوت هایی خواهند داشت.
6- چرا می خواهید مدارس غیرانتفاعی به آب و نانی برسند و جیب های خود را انباشته از دسترنج ضعیفان نمایند و ندارها غصه نداشتن شان را هروز بیشتر از دیروز بخورند.
آیا می توانید بین خود و خدایتان آماری از مدارس غیر انتفاعی را که متعلق به مسئولین رده بالا و نمایندگان مجلس و مدیران کل و... است را علنا" اعلام نمائید.
8- آیا می دانید همه دانش آموزانی که به زور بالا آمده اند و از لحاظ معلومات ضعیف ترین هستند در کاردانش یا هنرستان ها مشغولند ؟ و شاید 1درصد آنها محصلانی باشند با رغبت و علاقه به آن پا گذاشته اند و مابقی به خاطر خدمت سربازی و اخذ دیپلم راهی این مدارس شده اند.
آقای فانی !
قیامت تان را به دوروز میزنشینی و ریاست دنیوی نفروشید ، ایران تنها تهران و وزارتخانه شما نیست ؛ معلمان این سرزمین از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق حق اظهار نظر دارند ولی تا به حال کسی نخواسته است همدم آنان باشد و آنان که سیاست بلدند و با سیاست پست می گیرند معلوم است که وضع و حال آموزش وپرورش از این هم بدتر خواهد شد .
بگذارید فرزندانمان نفس بکشند، بگذارید با آرامش و بدون استرس تحصیل کنند ، بگذارید عاشق این سرزمین باشند ، بگذارید آینده گان نفرین مان نکنند ، بگذارید شادزیستن را بفهمند .
بگذارید دانش آموزان در هر رشته ای که نمره اخذ کرده اند و مجاز به انتخاب رشته در فرم انتخاب رشته هستند و علاقه دارند ادامه تحصیل بدهند شاید فردا گره ای از مشکلات کشورمان را بگشایند.
آقای فانی !
ما را به زور به بهشت نبرید !
بگذارید درجهمنی که خودمان برای خودمان می سازیم زندگی کنیم ...
تو را به خدا بروید دنبال وظایف تان و احقاق حق از مجلس و دولت و این قدر با روح و روان معلم و جامعه بازی نکنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در روايات متعدد از پيامبر اسلام، از ناسزاگو به عنوان فاسق ياد ميشود و تأكيد شده است كه ناسزاگو هلاك خواهد شد. اين به طرز روشن گوياي زشتي پديده بدزباني و بد دهاني در اسلام و گناه بودن اين رفتار است/ من از اين كار ايرانيها به واقع شگفتزده شدهام/ همه اينها را اگر كنار هم بگذاريم، نشانه آشكاري از نوعي نارسايي و ناهنجاري در فرهنگ بسياري از هموطنان ما دارد كه نميشود آن را كتمان كرد/ ما به نوعي «ونداليسم فرهنگي» دچار شدهايم. ونداليسم به معناي تخريب كنترل نشده اشياء فرهنگي و باارزش و آثار ملي و اموال عمومي است كه در زمره ناهنجاريهاي اجتماعي و بزهكاري محسوب ميشود/ ريشه اين اصطلاح قومي به نام «وندال» از نژاد ژرمن، اسلاو بودند كه در قرن 16 ميلادي در اروپا ميزيستهاند. آنها به همه جا حمله ميكردند و هرچه ميديدند تخريب ميكردند/ فضاي اجتماعي و شرايط عمومي هرگز اجازه نداده است كه او خودش را «ابراز» كند و اين عقده متراكم، پس از ساليان، او را به «ابراز» خود به قيمت نابودي يك اثر فرهنگي چند هزار ساله ميكشاند/ دولتها نتوانستهاند از اين نهاد استفاده بهينه كنند. به عبارتي آموزش و پرورش كماكان و مستمراً دچار ناكارآمدي است/ همين شبكههاي تلويزيوني داخلي نيز، نيك كه بنگريم در ترويج ونداليسم فرهنگي نقش قابلتوجهي دارند/ ما رسانهها نيز در اين رخداد مقصريم/ فحاشي در مطبوعات اوج گرفته است/ يك هفتهنامه مدعي ارزشگرايي همين ماه رمضان در تيتر اولش با حروف درشت براي تخطئه دولت از يك واژه كاملاً مستهجن استفاده كرد/ ما بايد ببينيم چه كردهايم كه بخشي از جامعه به اين نقطه رسيده است و رفتاري ميكند كه به قول ليونل مسي، اعجابآور است