مگر صدای معلمی پیدا شود و انعکاس دهد تا همه بشنوند آنهایی که باید بشنوند/ریشه همه این ماجراها را باید در این اصل سی ام قانون اساسی که به طور صریح اعلام می کند / چرا قانون شفاف نیست/ قطع یارانه آنها هرگز به اصلاحات در زمینه بهداشت و آموزش و حمل و نقل و گسترش خدمات شهری و شهروندی منتهی نمی گردد/ اگر بنا بر قطع یارانه باشد باید یارانه هر دانش آموز به طور مستقیم به حساب مدرسه آنها واریز گردد/ باید دانش آموزان برخوردار در مدارس دولتی تحصل نکنند و به سمت مدارس غیر انتفاعی گسیل شوند و توسعه کمی و کیفی مدارس غیر انتفاعی در دستور کار باشد و همچنین جدی شدن خرید خدمات آموزشی/ اگر هم دولت کاری نکرد باید خودمان ایجاد تحول کنیم و منتظر نباشیم
با سلام و احترام خدمت دست اندر کاران تارنمای صدای معلم و آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای همه خوانندگان
هنوز مدت زیادی از درج پی در پی اعتراض های والدین و فرهنگیان مطقه 9 تهران مبنی بر دریافت های بی حساب و کتاب برخی از مدیران مدارس به جهت ساخت و سازهای عمرانی در انزلی و ماهدشت و یا فشار بر اولیاء دانش آموزان به بهانه هایی مثل : فوق برنامه های مدرسه ، تقدیر از همکاران ،سفرهای کاری معلمان و هدیه های اجباری به اداره جهت رفو کشی کاستی های اداره و یا بی کفایتی مدیران بعضی مدارس و....نگذشته است که بخشنامه جدید اداره مبنی بر برداشت ماهیانه سی هزار تومان از حساب همکاران و صرف آن برای اتمام یا ادامه عملیات عمرانی انزلی ،آه از نهاد همکاران بر آورد!
تعجب و شوک حاصل از این دستورالعمل به حدی بود که فکر کردیم آموزش و پرورش منطقه 9 یک کشور مستقل و جدا از مناطق 19 گانه تهران است!
جالب تر از ابلاغ این دستور العمل ،تماس های پی در پی مسئولان اداره با مدیران مدارس و تاکیدها و الزامات پی در پی آنها مبنی بر ترغیب همکاران به شرکت در این طرح بود!
این آش به قدری شور و داغ بود که صدای اعتراض همکاران هم گوش فلک را کر کرد و هم تلنگری شد برای رییس که بلافاصله با بخشنامه ای جدید ابلاغ نمودند که شرکت در طرح فوق اختیاری است نه اجباری!
اگرچه محتوای اصلی بخشنامه اولیه در ظاهر چیزی غیر از این بود و بیشتر بوی اجبار داشت تا اختیار؟!
اگرچه با دستورالعمل جدید قضیه کمی جمع وجور شد ، ولی هنوز چند سوال ذهن ما را مخدوش کرده است:
1: اصلا رسالت اصلی مدیر یک منطقه در درجه اول عمران و ساخت و ساز است یا پرورش و آموزش ، آن هم در شرایطی که مدارس منطقه در وضعیت عمرانی نامطلوبی به سر می برند و در پرداخت قبوض آب و برق هم باز مانده اند!
2. چرا مدیریت منطقه همچنان بر این قضیه مصرند که پولی که از اولیاء اخذ می شود جزو اموال مدرسه است و اختیار هزینه کرد آن با مدیر است ! درحالی که فتوای مراجع دینی غیر این است !
3. آیا وزارتخانه و اداره کل از این همه به هم ریختگی و نابه سامانی در منطقه بی خبرند؟
بعید می دانم...
4. مدیران مدارس تا کی باید برای بقا در پست مدیریت در این گونه کارها شریک باشند؟
5. آیا این تصمیمات برآمده از اعضای اتاق فکر منطقه است ؟
ما امیدوار بودیم با حضور آقای رضا مرادی در سمت مشاوره رییس ، اوضاع بهتر شود ولی انگار یک دست صدا ندارد!
6. تراژدی بی پایان این همه شلختگی اداری و بی سامانی در منطقه 9 خودمختاری های آن تمام شدنی نیست؟
سخن آخر اینکه :
جناب آقای ربوشه گرامی
کسی که از مشاوره عاقلان بهره نگیرد و سخن ناصحان نشنود ،برای بقا یا به خطا می رود یا متحمل هزینه های جبران ناپذیری خواهد شد ؛ آیا وقت آن نشده که در انتخاب مشاوران و معاونین و همکاران معقولانه تجدید نظر شود ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هیچ یک از قوانین و مقرراتی که طبق آن، این حقوقهای بالا پرداخت شده است، مصوب دولت یازدهم نبوده است/ ممکن است این مدیران در سالهای قبل نیز چنین درآمدهایی داشتند ولی اكنون كه سال پایانی دولت یازدهم است، توجه و دقت بیشتری بر حقوق این مدیران شده است/ در ماده ۱۱۷ قانون خدمات كشوري به تعدادی از دستگاهها اجازه داده شده که مقررات خاصی داشته باشند/ حدود یک سال است که روی قانون مدیریت خدمات کشوری کار کردهایم و آن را در مجلس دهم ارایه خواهیم کرد/ آنچه باعث شد بانکها و بیمهها وبرخی شرکتها پاداشهایی بدهند که خود ما نیز آنها را قبول نداریم، مجوزات قانونی است که در قوانین مختلف به دستگاهها داده شده است
گروه استان ها و شهرستان ها/ در پی درج مطلبی در صدای معلم با عنوان " " انتقاد یک معلم از تفاهم نامه بین اداره کل آموزش و پرورش استان همدان با بانک مهر اقتصاد همدان" اداره کل این استان جوابیه ای را برای ما ارسال کرده است .
ضمن تشکر از پاسخ گویی اداره کل آموزش و پرورش استان همدان شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم
گروه رسانه و تشکل/
اخیرا برخی از شبکه های مجازی ، گروه های تلگرامی و... ، اقدام به استفاده غیر مجاز از نام " صدای معلم " کرده اند .
بدین وسیله به اطلاع می رساند مواضع این گروه ها ، کانال ها و افراد هیچ ارتباطی با سایت "صدای معلم" ندارد.
سایت صدای معلم در مراجع قانونی به این نام ثبت شده است و استفاده از نام صدای معلم ، نوعی سوء استفاده تلقی می شود و پیگرد قانونی دارد ؛ اما چون این گروه ها که از این نام استفاده می کنند ، موجودیت قانونی ندارند ؛ لذا موضوع به لحاظ حقوقی قابل پیگرد نیست ، اما اخلاق رسانه ای و اخلاق معلمی ایجاب می کند که گروه های تلگرامی و... از عناوین ثبت شده دیگران استفاده نکنند.
بنابر این توصیه ما به دوستان این این است که از عنوان "صدای معلم" استفاده نکنند ، اما چون احتمال می دهیم دوستان به این توصیه قانونی و مشفقانه عمل نکنند لذا اعلام می کنیم که مواضع این گروه ها ، کانال ها و افراد هیچ ارتباطی با سایت صدای معلم ندارد و مسئولیت مطالبی که تحت این عنوان منتشر می شود با سایت صدای معلم نیست.
پایان پیام/
معلمان به عنوان يکي از مهمترين ارکان نظام آموزش و پرورش می توانند با آموزش خود چشمانداز روشنی برای آينده جامعه و رسيدن به شرايط مطلوب تر ترسيم نمايند. در واقع اصلاح يک مملکت منوط به اصلاح فرهنگ و آموزش و پرورش است و معلمان می توانند هدايت گر اصلاح جامعه باشند. بي ترديد مشکلات معيشتي و تنزل منزلتي حرفه معلمي باعث آسيب جدي به جايگاه معلمان و نقش بسيار مهمي که در شکلگيري شخصيت افراد جامعه دارند شده است. جهت ارتقاء جايگاه معلمان ورفع ناعدالتي و تبعيضهايي که سبب ناراحتي معلمان شده است تأسيس « سازمان نظام معلمي » به عنوان يک نهاد مدني مرجع تشخيص صلاحيت معلمان ضروری می نمايد و سازمان نظام معلمي ميتواند نقش مهمي در تحول حوزهي آموزش و پرورش بازي کند.
نگاه سياست گذاران دولتی کشور به مقوله آموزش و پرورش نگاهي ابزاري، مصرفي و دست چندم است. در اين ميان، نقش معلمان به عنوان محور اصلي تعليم و تربيت ناديده گرفته شده و در برنامه ريزيهاي کلان آموزش و پرورش جای خالی آنها به شدت احساس می شود.
بی ترديد ضعف در سيستم آموزش و پرورش يک ملت، بر روي سيستم سياسي آن ملت نيز تاثيرگذار خواهد بود. اکنون آموزش و پرورش بيش از هر زمان ديگري نيازمند دوري از سياست زدگي و محتاج نقادي عالمانه است.
در طی ساليان طولانی مشکلات عمده و ريشهاي در سيستمهاي آموزش و پرورش به وجود آمده است، بنابراين کارشناسان حوزه آموزش و پرورش، نخبگان فکر ساز، متخصصان و روشنفکران مستقل و سازمان های مردم نهاد بايد به ميدان بيايند و به نظام تصميم سازي و تصميم گيري آموزشي در کشور کمک کنند.
« سازمان نظام معلمي » به عنوان حلقه واسط بين معلمان و مسئولان مي تواند در پر کردن شکاف بين اهداف و کارکردهای نظام آموزش و پرورش نقش آفريني کند. از اين منظر جهت حمايت از حقوق صنفي معلمان نيازمند سازمان نظام معلمي؛ سازماني مستقل، غيردولتي و داراي هويت حقوقي که به منظور تنظيم مناسبات معلمان و دولت در حوزه آموزش و پرورش ضمن دفاع از حيثيت و حقوق حرفهاي آحاد صنف، مشارکت در تصميم سازي براي اين حوزه و اشاعه آن به سطوح اجرايي به دور از مسائل حزبي و جناحي، با حضور حداکثري فرهنگيان جهت تصحيح مسير به سطوح سياست گذار و برنامه ريز هستيم.
سازمان نظام معلمي می تواند تعريف جديدي از مشارکت و فرآيند آن ارائه دهد و تحول در نگرش را در ميان معلمان و جامعه نهادينه نمايد.
ايجاد زمينه مناسب جهت مشارکت واقعي فرهنگيان در عرصههاي مختلف اجتماعي و سياسي آموزش و پرورش که منجر به ارتقاء شان و منزلت معلمان در جامعه و دخالت مستقيم آنان در ايجاد آموزش و پرورشي پويا و فعال گردد به عنوان يک فرصت مي بايست مورد توجه همگان قرار گيرد.چگونگی و چرائی تشکيل سازمان نظام معلمی جاي بحث و تبادل نظر فراوان دارد.
براي اين امر مي توان از سازمان هاي مشابه در کشورهاي ديگر الگو برداري کرد. بسياري از پيشرفتهاي آموزشي که در يک کشور ايجاد ميشود در نتيجه اعمال موفقيت آميز راه کارهاي آزمايش شده در کشوري ديگر است که به سيستم آموزشي کشور وارد شده است و نيز بسياي از شکستها در نتيجه ياد نگرفتن و مطالعه نکردن تمرينات و تجربيات موفقيت آميز در ديگر کشورها بوده است. پيشرفتهاي بسيار مهم در جهان ميتواند به وسيله مبادلات تجربيات آموزشي بين ملتها اتفاق افتاد.
لازمه اين کار، تعامل دو سويه بين سياستگذاران دولتي حوزهي آموزش و پرورش از يک سو و روشنفکران، نخبگان و نهادهاي مدني معلمان ازسوی ديگر است. انتظار اين است كه با استقبال فرهنگيان و اعتماد جامعه معلمان به سازمان نظام معلمي، برنامهريزيهاي كلان و آموزش بنيان مبناي توسعه پايدار كشور قرار گيرد و خواستههاي صنفي معلمان از راه قانونی و منطقی مورد پيگيري قرار گيرد.
جهت ارتقاي جايگاه آموزش و پرورش،تشکيل «سازمان نظام معلمي» به عنوان يک فرصت مي بايست مورد توجه همگان قرار گيرد.
حال با توجه به نکات مزبور، براي حفظ و ارتقاء جايگاه و منزلت معلمان نياز به ايجاد تشکيلاتي منسجم، قانون مند و پويا که بتواند با برنامهريزي صحيح و نظارت دقيق، زمينه مشارکت و حضور اجتماعي معلمان و فرهنگيان را فراهم سازد، احساس می شود. ساختار و وظايف سازمان نظام معلمي سئوالی است که معلمان بايد با مطالعه و بيان تجربيات خود به آن جواب دهند.
سازمان نظام معلمي در چارچوب قانون اساسي می تواند با استفاده مطلوب و بهينه از انديشهها و خلاقيتهاي فرهنگيان و معلمان عزيز، در جهت وصول به اهداف کلي و اصلي زير تلاش کند:
اهداف اصلي سازمان:
وظايف و اختيارات:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با وجود این همه تغییرات و تحولات فراوان، چرا باز هم وضعیت تربیتی در مدارس نابه سامان است و فقط در حوزه ی آموزش کار و فعالیت صورت می گیرد/ رکنی از یاد رفته که نظرش به اندازه ی یک شهروند هم ارزش ندارد/ چه کسی دیگر از فعالیت های سازمان دانش آموزی به خوبی آگاه است/ خبرگزاری پانا (خبرگزاری سازمان دانش آموزی که دانش آموزان به اصطلاح در آن مشارکت دارند) چه فعالیت های اساسی در امر رساندن پیام دانش آموزان به مسئولین انجام داده است/ دانش آموزان هم در این امر مقصر هستند. آن ها با بی تفاوتی نسبت به این فعالیت ها، اشتباه بزرگ و نابخشودنی مرتکب شده اند / مقصر سوم ما کسانی جز معاونان پرورشی و مدیران مدارس نیستند/ بهترین راه، اهمیت دادن به نظر خود دانش آموزان است
بیشتر کشورها اشتغال کودکان زیر 15 سال را ممنوع کرده اند/ طبق قانون کار ایران ، به کارگرفتن کودک زیر 15 سال جرم است/ کودکان کار مورد استثمار و اذیت و آزار قرار می گیرند/ کودک خیابانی ،فرد کمتر از 18 سال تمام که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر می برد/ هر کودک کار ، به طور طبیعی یک کودک بازمانده از تحصیل است/ ساماندهی کودکان خیابانی به عهده 11 دستگاه دولتی از جمله آموزش و پرورش است/ تهیه آمار دقیق بازماندگان از تحصیل و حتی به دست آوردن آدرس تک تک آنها، با همکاری سازمان ثبت احوال و آموزش و پرورش کاملا امکان پذیر است/ مدیران آموزش و پرورش آمار بازماندگان از تحصیل را مانند آمار دیگر آسیب های اجتماعی، در حد صفر می دانند/ مخالفان سیاسی ، آمار کودکان بازمانده از تحصیل را بین 3 تا 7 میلیون اعلام می کنند/ بدون آگاهی از چگونگی تهیه آمار کودکان بازمانده از تحصیل نمیتوان به صحت آمارهای دولتی و مخالفان دولت اطمینان کرد/ دقیق ترین روش، مقایسه تعداد موالید بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در یک مقطع سنی با تعداد دانشآموزان مشغول به تحصیل در همان مقطع سنی است/ در ایران تحصیلات در دوره ابتدایی و دوره سه ساله متوسطه اول اجباری است/ با مقایسه آمار موالید 6 ساله و تعداد دانش آموزان ثبت نام شده در پایه اول دبستان ، آمار 98 درصد پوشش تحصیلی اول ابتدایی پذیرفتنی است/ انجمن و فعال مدنی و سیاسی که بدون ارائه روش و منبع آمار میلیونی کودکان بازمانده از تحصیل می دهد ، کار سیاسی می کند/ در سال تحصیلی 91-92 تحقیقی در این مورد انجام داده ام که خلاصه آن را در اینجا اعلام می کنم/ در مقطع سنی ۶ تا ۱۷ سال ، حداکثر یک میلیون کودک و نوجوان به دلایل متفاوت از تحصیل باز میمانند/ هر چه سن کودک پایین تر باشد ترک تحصیل او فاجعه بارتر است