در پاسخ به فراخوان صدای معلم در مورد سازمان نظام معلمی ( این جا ) ؛ آقای« جواد بابازاده » از آموزگاران شهرستان شبستر » مطلبی را ارسال کرده اند.
اعدام کودکان زیر 18 سال در ایران متوقف شده است/ ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی،شرایط توقف و یا عدم اجرای اعدام کودکان را فراهم کرد/ گستاخ شدن دانش آموزان، نتیجه گذار جامعه از روابط سنتی و پدرسالار به روابط مدرن است/ قطب بندی خطرناک معلم – دانش آموز در حال شکل گرفتن است/ در دبیرستان ها و هنرستان های پسرانه حومه و نواحی فقیر نشین شهرها رابطه برخی دانش آموزان و معلمان متشنج است/ تراکم دانش آموز در کلاس ، فقر ، بی علاقگی به درس و مسایلی از این دست در کوتاه مدت و میان مدت رفع نمی شود / پیشنهاد اخراج دانش آموز بی تربیت از مدرسه مانند بیرون انداختن مریض بدحال از بیمارستان است / قاتل زیر 18 سال در چارچوب اقدامات تامینی و تربیتی مجازات می شود/ بعید است که یک قاضی، کودک 16 ساله قاتل را دارای "رشد و کمال عقلی" تشخیص دهد/ تعریف معلمان از انضباط و تربیت و نطم کلاس متفاوت است/ معلم باید خندیدن و جنبیدن و حرف زدن و تکلیف ننوشتن و حاضرجوابی و... را از لیست تخلفات انضباطی حذف کند/ برقراری اقتدار سنتی در کلاس ومدرسه را باید فراموش کرد / تقاضای اعدام قاتل 16 ساله متناسب با جایگاه فرهنگی و نقش پیشرو معلم در جامعه نیست / اگر دانش آموز با معلم درگیر شد و معلم را زخمی کرد ، دستگاه قضایی با دانش آموز خاطی چه می کند/ در بیشتر نظام های حقوقی ، قوانین در مورد جرائم کودکان جنبه حمایتی و اصلاحی و مراقبتی دارد/ در مدارس امریکا و اروپا دانش آموزان معلمان را اذیت می کنند اما معلم حق مقابله ندارد/ معلم باید روش مدیریت کلاس ، رفتار در شرایط بحرانی ، روان شناسی کودک و نوجوان و شیوه رفتار با دانش آموزان گستاخ را بیاموزد
گروه اخبار/
مهدی چمران گفت: شهرداری تهران به دنبال اجرای سیاست های مدیریت یکپارچه شهری است اما به هر قیمتی این نوع مدیریت را نمی پذیریم.
وی افزود: باید تمام ساز و کارهای مدیریت یکپارچه شهری فراهم باشد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد این نوع مدیریت مشکلی از مشکلات شهر کم نخواهد کرد.
رئیس شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به مشکلات عمده وزارت آموزش و پرورش برای اداره مدارس اظهارکرد: آموزش و پرورش برای اداره مدارس با مشکل مواجه بوده و بدهی های زیادی را نیز بابت نحوه اداره مدارس دارد.
چمران ادامه داد: مسئولان وزارت آموزش و پرورش به دنبال این بودند که مسئولیت اداره مدارس را با تمام بدهی هایی که دارند به شوراها واگذار کنند اما ما تا زمانی که این بدهی ها تسویه نشود زیر بار این اتفاق نخواهیم رفت.
وی با انتقاد از پیشنهادهای شورای عالی استان ها که به مجلس ارائه می شود خاطرنشان کرد: پیشنهادهای شورای عالی استان ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و به همین خاطر این پیشنهادات در دستور کار مجلس جهت تصویب قرار نمی گیرند.
رئیس شورای عالی استان ها تاکید کرد: اگر چه 32 پیشنهاد شورای عالی استان ها در این مدت اخیر به مجلس برده شده اما چیزی که بتوانیم در مجلس از آن دفاع کنیم در بین پیشنهادات نبوده است. ( خبرگزاری میزان )
انتهای پیام/
هفده درصد دختران ایرانی پیش از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج می کنند/ در کشورهای در حال توسعه از هر سه دختر یک نفر قبل از 18 سالگی ازدواج میکند/ در برخی از مناطق ایران دختران و پسران بعد از تولد و حتی قبل از تولد برای یکدیگر نشان میشوند/ سه درصد از دختران پیش از رسیدن به سن 15 سالگی ازدواج میکنند/ در برخی جوامع که دختران به اندازه پسران از ارج و قرب ندارند، یک بار اضافی تلقی میشوند، که باید هر چه زودتر آنها را رد کنند/در خانواده فقیر دختر زود شوهر داده میشود تا یک نان خور از جمعیت خانواده کاسته شود/ هر چه ازدواج در سن بالاتری صورت بگیرد میزان سقط غیرعمدی و مرگ و میر مادران کاهش مییابد/ شروط ضمن عقد به نفع زنان است اما برخی خانواده ها معتقدند که شگون ندارد/ سقف شیشهای در برابر حضور زنان در بازار کار و عرصه سیاست وجود دارد/ دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند نقش هایشان محدود به نقشهایی چون همسر و مادر میشود و استقلال مالی ندارند/ همسران نوجوان به دلیل عدم استقلال مالی به شوهرانشان وابسته بوده و با حس عدم امنیت روبه رو هستند/ ازدواج کودکان مانند خشونت خانگی است و یک مسئله خصوصی نیست/ با دخترانی روبه رو هستیم که مثلا در سن 12 سالگی ازدواج کردند و در سن 13 ، 14 سالگی نیز طلاق گرفتهاند/ سال 2014 کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد سندی مبتنی بر توافق کشورهای عضو برای خاتمه دادن ازدواج کودکان تهیه کرد/ در بسیاری از موارد، این گونه ازدواج ها ثبت رسمی نمیشوند/ ازدواج در سن کم فقط مربوط به دختران نیست و در برخی مواقع شاهد ازدواج پسران در سن کم نیز هستیم
یک هفته پیش منزل یکی از بستگان برای احوال پرسی رفته بودم مثل خودم اول مهر ۹۳ از شرکت نفت بازنشسته شده بود .گفتم چقدر پاداشت شد فرمودند ۲۷۵ میلیون ! جای خودمو روی مبل محکم کردم و مواظب بودم رنگم تغییر نکنه و لرزش توی صدام ایجاد نشه که ضایع بشم جلو خانمم و خانواده ی ایشان ،جابه جا شدم . آب دهانم را قورت دادم برای سوال بعدی که فکرنکنن هنگ کرده ام .
گفتم چقدرشو گرفتی فرمود ۵۰ درصدش رو همون ماه اول .گفتم بقیه شو چرا ندادن ، فرمود چون خونه سازمانی دستمه به محض تخلیه به حسابم واریز میشه . گفتم یعنی اگر خونه را همون ماه اول تحویل میدادی همه ی پاداشتو میدادن فرمود آره!
به ظرف های لبریز از پسته و فندق و مغز بادام و گردو و بسته های شیک انواع شکلات نگاه کردم و به خودم گفتم حواست باشه طوری ازشون بردار که خیال نکنن فرهنگی بازنشسته ندید بدیده خودتو سیر نشون بده!
به خدای محمد قسم به اندازه ی دانه ی خردلی نسبت به حقوقش و پاداشش و وضع خونه و زندگی اش و خورد و خوراکش نه حسادت کردم و نه غصه خوردم بلکه از این کباب شدم که مگه منو او زیر سقف یه آسمون و تحت مدیریت یک دولت واحد اسلامی و از یک بودجه نیستیم پس من چگونه این تفاوت و تبعیض روانی کننده را برای خودم و خانواده ام توجیه کنم؟
چرا او پاداشش را و اضافه کارش را و مزایای آن چنایی اش را و رفاهیات متنوعش را بی دردسر و آروم می گیرد بدون اینکه وزیرش و مدیرکلش مصاحبه کنند و همایش بگذارند ولی من و خانواده ی من باید هر شب پای جعبه ی جادوئی صدا و سیمای « ملی» نشسته باشیم و مکرر اخبار مطالبات نداشته ی من تیتر همه ی شبکه های خبری در طول شبانه روز باشد؟
چقدر بچه های من خودشان را با این گونه بستگان که تعدادشان کم نیست مقایسه کنند و به حرمت پدر فرهنگی بازنشسته خود افسوس هایشان را که در چشمانشان می بینم از من قایم کنند؟
جواب گوی این همه حقوق ضایع شده ی آشکار کیست؟
چرا کسی از این همه ظلم و تبعیض و بی عدالتی عریان نمی ترسد؟
« افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟»
خدایا تو دانا و تواناترین شاهدها هستی !
پس گواه باش که من گفتم تا در روز قیامت بر من نهیب نزنی که چرا فریاد نزدی و مطالبه ی حقت را نکردی !
یا ارحم الرحمین!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید