برای تهیه یک پروژه مهر آبدار و راحت الحلقوم چه موادی لازم است/ مواد لازم برای یک عدد پروژه مهر فرم پسند استاندارد وزارتخانه/ 5 تا معلم ترجیحا آروم و مودب و مسئول پسند/ اقدامات آزمایش و خطا و کارهای موش و خوکچه ای خود را توجیه کنند و از مسئولیت کارهایشان مبرا باشند/ با این حرف گویی که آب سرد بر آتش گرم شان ریخته شده باشد چنان آرام شدند که 22 تومن را فراموش کردند/ تو معلمی به عوض اینکه از مشکلات معیشت و بدبختی معلم و حقوق کم و سختی کار حرف بزنی داری قصه شهرداری و معاینه دله روغن به هم می بافی و از ترافیک و طرح می گویی/ زندگی ما ایرانی ها مثل یک کتاب 70 صفحه ای است که 60 صفحه اش مقدمه است و ده صفحه اش اصل مطلب/ یک راست بفرستند گورستان مشروط بر آنکه هزینه تقبیر و تغسیل و تکفین و تدفینم را بدهند البته از پول خودم که در صندوقچه ذخیره آخرتم است/ آن بینوا زن عمو بیماری اعصاب را اصلا بیماری نمی دانست و شاد بود و شنگول که از اعصاب است
روزهـای گـرم تـابـستـان گـذشـت
بـوی شرجی بوی نخلسـتان گـذشـت
هـم طبـیعت جـامه اش رنـگین شده
هـم هـوای شـهر عـطرآگـیـن شـده
فـصـل زیـبـای دگـر آغـاز شــد
مـدرسـه بـا شـادمـانی بـاز شــد
کـودکـان در شـور و حـالِ مـدرسـه
دفـترِ مـشـق و حـساب و هـنـدسـه
روزهـای خـاطـرات خـوب و نـاب
بـا خـریـد دفـتـر و کـیـف و کـتـاب
دیدن ِ شــور و نـشـاط کـودکـان
خـاطـراتـی زنـده کـرد در یـادمـان
ذهـن مـن لـبـریز شـد از خـاطـره
بـازی الا کــلـنـگ و سُــرسُــره
مـشـق و امـلا هـمـچنـان در یـادِ ما
پـایِ تـخـته لحـظه هـای شـادِ مـا
گرچه جایِ مـا هـمـیشه تنـگ بـود
همکلاسی یـک دل و یـک رنـگ بـود
شـادمـان بـودیـم از شـادی هـم
فـارغ از سـود و زیـان و بـیـش و کـم
درس « بابا آب » من دارم بـه یـاد
آن نـوا و زیـر و بـم ها یـاد بـاد
خالـه مرجانـی چه خـوب و مـهربـان
گـشتـه بـا مـرغ و خروسـی هـمـزبـان
آن دگـر دهـقـان فـداکـاری نـمـود
جـان خود بـر آتـشی جـاری نـمـود
درس مـردی داد و هـم ایـثـار را
تـا بــیـامـوزیـم مـا ایـن کـار را
زنـگِ انـشا شـور و حـالی داشـتـیم
واژه هـا را زنـده مـی پـنـداشتـیـم
واژه هـای مـا لـطـیـف و سـاده بـود
جـملـه ها در ذهـنِ مـا آمـاده بـود
صـحـبتِ مـا بـی ریـا و رنـگ بـود
شعـرهـامـان شاد و خوش آهنگ بود
از مـعلّـم درس هـا آمـوخـتـیـم
تـا چـراغ مـعـرفـت افــروخـتیـم
درس او مِـهـر و صـفـا و سـادگـی
در کـلامـش پـاکــی و آزادگــی
انـدک انـدک کـودکی پـایـان رسـید
آن صـفـا و سـادگـی شـد نـاپـدیـد
درس بـابـا آب داد از یـاد رفـت
شـور و حـال کـودکی بر بـاد رفـت
بـاغ هـای سـبـز و رنـگـیـن خـیـال
یـکـسـره شـد آرزوهـای مُـحـال
کـودکی هـا دور شـد از جـمـع ما
مـا هـنـوز در حسـرت آن روزهـا
کـاش مـی شـد تـا بـگـویـم انـدکـی
دل شـده تـنـگ از بـرای کـودکـی
با شروع سال تحصيلي دوباره جنب و جوش به خيابان ها برمي گردد و يك بار ديگر تلاش میليون ها نفر براي يادگيري و ياد دهي و تعليم و تربيت آغاز مي شود. نيك مي دانيم چنانچه آموزش و پرورش در انجام رسالت خويش موفق باشد، جرم، بزه كاري، اعتياد، طلاق و بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي كاهش خواهند يافت و از طرفي هنجارها و ارزش هاي مورد قبول جامعه تقويت خواهند شد.
در واقع آموزش و پرورش كارخانه اي است كه محصول آن انسان مي باشد. لذا هر چقدر سرمايه گذاري در اين كارخانه بيشتر و بر اساس طرح و برنامه باشد محصولات اين كارخانه از كيفيت بالاتري برخوردار خواهند بود.
اما متاسفانه در كشورهاي جهان سوم و از جمله كشور ما، نهاد آموزش و پرورش به عنوان سازماني مصرفي قلمداد مي شود و همه سعي دولت ها در كاهش هزينه هاي آن مي باشد. با چنين رويكردي است كه غالب كاركنان آموزش و پرورش در كشور ما با مشكلات عديده ي مالي دست و پنجه نرم مي كنند و آن گروه خيلي كوچك هم كه وضع مناسب مالي دارند از طريق داشتن شغل دوم سعي كرده اند زندگي خانواده خود را بهبود بخشند. اكثر معلمان ايران به جاي آنكه تمركزشان بر دانش افزايي و ارائه راهكارهاي آموزشي و پرورشي مطلوب به شاگردانشان باشد، بايد وقت و انرژي خود را صرف تأمين نيازهاي اوليه خود و فرزندانشان در ساعات بيكاري كنند.
دولت ها هم يكي پس از ديگري به وعده و وعيد بسنده كرده و هيچ كار عملي در جهت رفع مشكلات، صورت نگرفته و اقدامات انجام شده هم در مقابل ظلم روا شده به معلمان ناچيز بوده است. گرچه متوجه ركود اقتصادي و پايين بودن بهاي نفت و مشكلات فراواني كه گريبان كشور را گرفته است مي باشيم اما لازم است دولتي كه تدبير و اميد نام گرفته است در باقي مانده عمر خود با درايت، اقدام به حل مشكل معلمان كند و به اين ترتيب نامي ماندگار از خود بر جاي بگذارد.
دولت به عنوان كارفرماي كاركنان خود مي بايست نگاهي پدرانه به كاركنانش داشته باشد و حل مشكلات معيشتي آنها را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهد.
لازم به يادآوري نيست كه براي تربيت نسلي مسئوليت پذير، قانون مند، منضبط، متدين به معني واقعي و .... نياز به معلميني داريم كه تنها دغدغه آنها تربيت آينده سازان جامعه بر اساس الگوهاي درستِ تعريف شده باشد و بي ترديد انتظار مطالعه و تحقيق و ارائه شيوه هاي نوين آموزشي و راهكارهاي مدرن پرورشي از معلمي كه ذهنش مشغول چگونگي تأمين نيازهاي اوليه ي خانواده اش مي باشد نابه جاست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تعاریف
مغالطه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه (به پارسی سره: دُژفرنود) استدلالی است که از نظر علم منطق به یکی از دلایل زیر نادرست باشد:
نخست آن که دستکم یکی از مقدمات گزاره نادرست باشد؛
دوم آنکه مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نباشد.
مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کلِ برهان را نامعتبر میسازد. مغالطه ممکن است برای وارونه کردنِ حقیقت (ها) به کار رود.
مغالطهگر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیده است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجهگیریهای دیگری هم به کار گیرد. به گفته مهرزاد خرادآذر خلاصهٔ تعریف مغالطه – که از واژه عربی غلط مشتق شده است – استدلالی است که درآن فساد معنوی وجود داشته باشد، و تفاوت سَفسَطهگر با مَغلَطهگر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف میشود و دومی دانسته و برپایهٔ اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با مقصود خود میگراید.
در روزهایی که به انتخابات نزدیک می شویم بازی درصدها جانی دوباره گرفته است. در ابتدا وزیر آموزش و پرورش در خصوص افزایش 67 درصدی میانگین حقوق فرهنگیان طی ۲ سال گذشته، گفت و اکنون دوباره با بیان عدد 85 درصدی، بار دیگر معلمان ر از خود رنجیده خاطرتر کرد.
براساس این آمار بر آن شدم تا یک بار برای همیشه، با بررسی احکام خود واقعیت این درصد ها را روشن نمایم.
در زیر جدولی رسم شده که مبالغ احکام بنده طبق سنوات مربوطه را در نشان می دهد.
توضیحات: افزایش بیشتر نسبت به نرخ مصوب در سال 92 ، به علت ارائه مدرک فوق لیسانس می باشد .
همان طور که در جدول بالا مشاهده می کنید افزایش سنواتی تمام کارمندان دولت بر اساس نرخ مصوب دولت از سال 1392 تا 1395 شامل 71 درصد افزایش می باشد. اگر این رقم را از 85 درصد نقل قول شده وزیر کم کنیم عدد باقی ماند 14 درصد می باشد نه 85 درصد که اگر مبنا بر افزایش 85 درصدی بدون محاسبه افزایش مصوب برای تمام کارکنان دولت بود حداقل هر معلم می بایست دو تا سه میلیون تومان افزایش حقوق طی سه سال اخیر داشت.
جناب وزیر فراموش کردید 71 درصد این افزایش حقوق که بر اثر تورم بوده شامل تمام کارمندان دولت شده است اما هیچ کدام از وزرای آنها بلندگو به دست نگرفته و این رقم را که حق مسلم و مصوب دولت بوده را با منت اعلام نکرده اند.
جناب وزیر !
بهترین نمونه در این دوره برای مقایسه با شما وزیر زحمت کش بهداشت می باشد. ایشان توانست به حق سهم خوبی از دولت برای مجموعه کارکنان خود کسب کند؛ پزشک زحمت کشی که در سال 91 در محروم ترین منطقه نهایتا 3 میلیون تومان دریافتی داشت در سال 95 حدودا به 14 میلیون تومان رسانده شده است.
در وزارت بهداشت کارانه های خاصی برای کل مجموعه در نظر گرفته شد. علاوه بر آن مناطق محروم به درستی تعریف شد تا سهم دریافتی کارکنان این وزارت خانه هر چه بهتر افزایش یابد ؛ مثلا طبق تعریف آموزش و پرورش من در منطقه برخوردار قرار دارم یعنی منطقه یک که شامل هیچ امتیازی نمی شود اما طبق تعریف وزارت بهداشت مرکز شهرستان محل زندگی من منطقه 3 می باشد و طبق تعریف وزارت بهداشت منطقه 3 جزء محروم ترین مناطق است. این بماند که من به مدت 10 سال در دور افتاده ترین روستاها ( نه مرکز شهرستان) بدون هیچ وسیله ی نقلیه سازمانی و یا حق ایاب ذهابی تردد کردم.
شما اگر جای ایشان بودید با این افزایش 500 درصدی حقوق از سال 92 تا 95 چه می کردید؟
علاوه بر این اگر یک کارمند در هر یک ارگان دولتی در سال 92 مبلغ 3 میلیون تومان دریافتی داشت اکنون 5 میلیون 550 هزار تومان طبق گفته شما و طبق افزایش مصوب 5 میلیون 130 هزار تومان دریافتی دارد.
پس جناب وزیر بدانید و آگاه باشید منتی بر ما معلمان ندارید!
نهایت کاری که به شخصه برای من صورت گرفته یک افزایش کمتر از 18 درصد آن هم نسبت به حقوق خودم در سال گذشته بوده است نه نسبت به سایر کارمندترها.
جهت اطلاع نه تنها وضع ما بهتر نشده بلکه در سال 92 نزدیک 15 درصد و درسال 93 هم 15 درصد یعنی مجموعا 30 درصد بر عقب ماندگی ما نسبت به تورم رسمی کشورافزوده شده است.
شما چه کردید جناب وزیر ؟
چرا حق تحصیل به مقاطع بالاتر را به خاطر افزایش ناچیز حقوق بی اثر کردید ؟
چرا حق مرزی را هم فقط شامل روستاهای لب مرز کردید و اکثر شهرستانهای مرزی را از این امتیاز محروم کردید؟
جناب وزیر !
به جای بازی با درصد ها بفرمایید در قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران برای وزارت آموزش و پرورش چه کردید؟
یا بفرمایید معلمان در آغاز مهر دلشان به چه چیزی خوش باشد ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
وزیر آموزش و پرورش با بیان "در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان از نهادهای نظارتی کمک خواستیم"، گفت: اعضای هیئت مدیره "صندوق ذخیره فرهنگیان" برکنار نشدند.
علیاصغر فانی در مورد آخرین وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان اظهار داشت: در مورد صندوق از نهادهای نظارتی کمک خواستهایم؛ نهادهای نظارتی در این زمینه بررسی میکنند و در نهایت به هر جمعبندی برسیم اقدام میکنیم.
وزیر آموزش و پرورش در این رابطه که آیا اعضای هیئت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان برکنار شدهاند یا خیر، عنوان کرد: صحبت کردیم و اعضا برکنار نشدند.
پیش از این برخی رسانهها از برکناری اعضای هیئت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان توسط هیئت امنای این صندوق خبر داده بودند.
تسنیم
انتهای پیام/
مسیری که آموزش و پرورش ما می پیماید بیشتر از اینکه بر روی یک ریل محکم و استوار از پیش تعریف شده باشد اغلب براساس تصمیمات فردی و مقطعی وزیر و مسئولان آن است/ اشتباه معلم روي خاك راه مي رود / مشکلات قوه قضائیه کشور به عدم توجه ریشه ای و درست به مقوله آموزش و پرورش مربوط می شود/ برخی از کشورها به دلیل قانون مداری مردم با کمبود کار و پرونده برای وکلا مواجه هستند/ چرا در ایران برنامه منسجمی برای آموزش و پرورش موجود نیست / شاه بیت اغلب این برنامه ها معیشت معلم هست و بس/ دومین واقعیت تلخ دیگر گره زدن هرگونه توجه بنیادین ، اساسی و ریشه ای به آموزش و پرورش با مشکلات معیشتی فرهنگیان است/ نگاه معیشت محور بر نگاه کیفیت محور در آموزش و پرورش غلبه پیدا کرده است/ تجمیع بودجه های فرهنگی کشور در آموزش و پرورش راهکار دیگری است که هم برنامه ریزی صحیح را بر چگونگی هزینه کرد بودجه و هم نظارت و پاسخگویی مردم میسر می سازد
ﮐﻮﺩﮎ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﻋﺸﻖ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺩﺭ ﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ
ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺯﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺯﻣﺎﻥ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﯾﺎﺑﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
***
ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﻋﻠﻢ ﺭﺍ
ﻓﺮﺑﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﻖ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﮐﻨﺪ
ﭘﺸﺖ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﻫﺪ
***
ﺍﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﺤﻦ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺑﻮﯼ ﺭﻧﮓ ﺷﺎﺩ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺩﻫﺪ
ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺮﻣﻨﯽ ﺷﺎﺩﯼ ﺩﻫﺪ
***
ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺮ ﭘﺸﺘﺶ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﻣﺸﻖ ﻧﺎﻥ ﻭ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﯾﺎﻣﯽ ﺩﮔﺮ
ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﺩﺭﺱ ﺍﻧﺸﺎ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
***
ﻓﮑﺮ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﮐﻼﺱ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ، ﺑﻐﺾ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﺍ
ﺟﺎ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﻫﺪ ﺷﻮﺭ ﺳﭙﺎﺱ
***
ﻟﯿﮏ ﺍﻣﺎ ﺯﻫﺮﺧﻨﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ
ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻭﺍﺭﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﺭﺵ ﮐﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻋﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﮔﻮﺭﺵ ﮐﻨﺪ
***
ﺍﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻧﮓ ﻣﺪﺭﺳﻪ ،
ﺍﺯ ﺷﮑﻮﻩ ﻋﺸﻖ ﺳﺮﺷﺎﺭﺵ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﻮﺩﮎ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺳﺖ ﺳﺨﺖ
ﻫﻤﺘﯽ ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﯿﻢ
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید