اصلاً یادمان میرود که انتقاد، کار رسانه و روزنامه نگار است و مدیر باید درحوزه مسئولیت و اختیارات خود جوابگو باشد/ دفتری که قرار است تبعیض جنسیتی در آموزش و پرورش را از بین ببرد خود محصول یک نگاه تبعیضآمیز جنسیتی است/ نقش زنان در مدیریت اداری آموزش و پرورش (بالاتر از آموزشگاه) حدود 3 درصد است/ کارکنان مرد چون در وزارت آموزش و پرورش اقلیت هستند، نیاز بیشتری به تأسیس دفتر حمایتی دارند/ تفاوت 260 هزار نفری تعداد دختران و پسران دانشآموز (2 درصد) احتمالی چه مقدارش طبیعی و نتیجه تفاوت جنسیت در موالید است و چه مقدارش نتیجه ترک تحصیل دختران است/ فرض کنیم اولیا مانع تحصیل کودک خود شدهاند، با این پدر و مادر چه میتوان کرد
قابل توجه سخنگوی محترم جناب دکتر نوبخت
الکریم اذا وعد وفا و قدر عفا
وقت ضرورت چو نماند گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز
ضمن احترام خاصی که به دولت محترم دارم اما توجه تان را به موارد ذیل جلب می کنم:
از شرف و انسانیت به دور است که صاحبان حق را با قول های دروغ چشم انتظار گذشت و بعد از گذشت مهلت مقرر، هیچ مسئولی خویش را پاسخ گو نداند .
از نظر دینی دروغگو دشمن خداست .احادیثی در این باب و در مذمت آن فراوان است:« لَيسَ الكَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛» دروغگويى از اخلاق اسلام نيست.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 220حح 4379) یا
«يَكْتَسِبُ الْكَاذِبُ بِكَذِبِهِ ثَلَاثاً سَخَطَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اسْتِهَانَةَ النَّاسِ بِهِ وَ مَقْتَ الْمَلَائِكَةِ لَه»
دروغگو با دروغگويى خود سه چيز به دست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقيرآميز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 221 ، ح 4418) نمی دانم چرا دولت مردان مان با رعایت نکردن سفارش دین و سنت ، به راحتی دروغ می گویند ، آن هم به گروه عظیمی از فرهنگیان که سالیان سال با صداقت و راستی ، با رعایت آموزه های دینی ، فرزندان این مرز و بوم را به مکارم اخلاق مزین کردند و درس آموختند.
این دولت مرد بزرگوار مگر نمی داند که با قول او و با اعتماد به سخنش این فرهیختگان ،گاهی اقدام به خرید با چک می کند یا قول به برآوردن نیازهای فرزندانش می دهد اما با دروغ در آمدن قول این دولت مردان ، گویا آب داغ بر سرش می ریزنند و تمام آمال و آرزویش تقش بر آب می گردد .
آقای سخنگوی محترم !
« اول اندیشه و آنگهی گفتار» این فرهیختگان که همیشه در زیر پتکِ بی توجهی و بد قولی دولت مردان و فشارهای سخت زندگی پیر و پیرتر و ناتوان تر می گردد ،نباید قولی را داد که در موعد مقرر عملی نسازید.
به رغم مدعیانی که منع رفاه طلبی و تجمل گرایی و توصیه به زندگی پیامبرگونه و علی وار می کنند، این گروه در میان مشکلات فراوان زندگی، سوخته اند و ساخته اند، اما دیگر اختلاس ها ، حقوق ها و تخفیف های نجومی اعتمادشان را سلب کرده و مصمم به احقاق حقوق خویش هستند و دیگر در این راه لحظه ای قدم پس نخواهند گذاشت.
اگر قول متولیان صندوق ذخیره ی فرهنگیان در حیف و میل اموال این صندوق مد نظر قرار دهیم که پنج نفر مبلغ پنج میلیارد آن را بدون هیچ وثیقه و ودیعه ای به دستوری به یغما برده اند ، طوری که اگرنصف این مبلغ به عنوان وام به اعضای این صندوق پرداخت می شد ، هیچ فقری و عُسرتی در میان این گروه فرهیخته باقی نمی ماند. گرچه این اختلاس ها و غارت ها در زمان دولت تدبیر و امید صورت نگرفته اما در هر صورت به علت عدم توجه به خواست های این گروه صبر و با سیلی صورت سرخ کردن بازنشستگان به پایان آمده است و خواهان حقوق حقه ی خویش هستند و دولت محترم باید تاوان گذشته ها را جبران کند تا باقیات صالحات از خود به یادگار گذارد . چون دولتی که به پرداخت مطالبات آموزگاران و فرهیختگانش قادر نباشد استقرارش شایسته نیست.
به گوشه ای از درد دل یک فرهنگی و تبعیضی که در حکومت اسلامی بین کارمندان وجود دارد توجه کنید:
«یک هفته پیش منزل یکی از بستگان برای احوال پرسی رفته بودم مثل خودم اول مهر ۹۳ از شرکت نفت بازنشسته شده بود گفتم چقدر پاداشت شد فرمودند ۲۷۵ میلیون جای خودمو روی مبل محکم کردم و مواظب بودم رنگم تغییر نکنه و لرزش توی صدام ایجاد نشه که ضایع بشم جلو خانمم و خانواده ی ایشان جابجا شدم آب دهانم را قورت دادم برای سوال بعدی که فکرنکنن هنگ کرده ام گفتم چقدرشو گرفتی فرمود ۵۰ درصدش رو همون ماه اول گفتم بقیه شو چرا ندادن فرمود چون خونه سازمانی دستمه به محض تخلیه به حسابم واریز میشه گفتم یعنی اگر خونه را همون ماه اول تحویل میدادی همه ی پاداشتو میدادن فرمود آره! »
اگر قول پرداخت پاداش ها را به ماه مهر هم می دادید باز این گروه با کفایت ذاتی خویش وبا رعایت اوضاع کشور محبوبشان به چشم انتظار می نشستند. حال بسیاری از این بازنشستگان محترم برای برآورده کردن قول و تعهدشان باید دست به قرض از این و آن شوند تا بدهی خویش را بپردازد.
به نيكي گراي و ميازار كس
ره رستگاري همين است و بس (فردوسی)
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او.
حق سازندگان اندیشه، این نیست که این همه مورد بی مهری وبی خیالی مسئولان محترم واقع شوند حتی قانون نیز در حقشان کامل و درست اجرا نمی شود .
لطفا به این نکته توجه فرمایید :
بخشی از قانون مدیریت خدمات کشوری:
«اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری از آمال و آرزوهای چندین سالۀ فرهنگیان است که متأسفانه تاکنون به صورت ناقص اجرا گردیده است. ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری اشعار میدارد «ضرايب حقوق مذكور در فصول دهم و سيزدهم به تفكيك هر فصل، متناسب با احكام اين قانون در اولين سال اجراء پانصد ريال تعيين ميگردد و در سال هاي بعد حداقل به اندازه نرخ تورم كه هر ساله از سوي بانك مركزي اعلام ميگردد، افزايش مييابد.».
این در حالی است که هیچ گاه در سالهای پس از تصویب و اجرای این قانون، ضرایب حقوق منطبق با نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی نبوده است.
از سوی دیگر اجرای بند (5) ماده 68 قانون مذکور نیز همواره با تنگ نظری از سوی مسئولان آموزش و پرورش همراه بوده است. لذا یکی از مهمترین مطالبات فعلی جامعۀ فرهنگیان، اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری است و انتظار میرود اقدام عاجلی در این زمینه صورت گیرد.
تا قبل از اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، بندی در احکام فرهنگیان با عنوان حق همترازی هیأت علمی وجود داشت ولی متاسفانه این طرح که برای همسانسازی حقوق بوده نه تنها اقدام به همسان سازی نکرد بلکه اختلاف بیشتر هم شد و چنین بندی نیز حذف گردید.»
وهزاران مورد دیگر که ذکر آن به تطویل می انجامد ، بنابراین تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
معادلات در سال 94 و با کشیده شدن وارونگی دما به اواسط آذر، به هم ریخت. سرمای بی سابقه سال 94 که زودتر به سراغ تهرانی ها آمد، وارونگی هوا را تشدید کرد و باعث شد تا در بازه زمانی مشخص، هوای تهران 15روز ناسالم برای گروه های حساس و یک روز ناسالم در حالت هشدار را وارد ریه های پایتخت نشینان کند.
اکثریت نخبگان ما نتوانستهاند «مدرن» شوند/بیشتر ترجیح میدهند رابطهای اسطورهای با جهان بیرونی اعم از ایرانی و غیرایرانی برقرار کنند/ «بزرگان» و «مرادان» و «صاحبان اندیشه» ما هنوز در سطح یک دانشجوی سال اول زبانشناسی هم شناختی از زبان ندارند و زبانهای قومی ما را که گاه دهها میلیون نفر به آنها تکلم میکنند و در آنها میلیونها صفحه نوشتار و گفتار وجود دارد، «بیارزش» قلمداد میکنند/ بخشی اساسی از این پدیده، ناتوانی در خواندن یا بهتر بگویم پدیدهای است که باید آن را امروز بیشتر یک «بیسوادی رسانهای» و ناتوانی از مدرن شدن، ولو به صورتی حداقلی، نامید/ اینکه ما در آغاز هزاره ی سوم میلادی و پس از گذشت نزدیک به سیصد سال از بنیانگذاری قوانین پایهای کپی رایت و بیش از صد سال پس از تصویب قوانین مدرن آن، هنوز اندر خم یک کوچه هستیم و بحث داریم که آیا بهتر است به این قانون بپیوندیم یا نه/ در همه جای دنیا آدمها در سطوح مختلف کتاب و مجله و روزنامه میخوانند/ فرهنگ بدون شک نیاز به تمرین و رشد یافتن دارد/ بزرگ ترهایشان وضعیتی به مراتب بدتر از این جوان ها، دارند/ ما در این جا بیشتر تفریح می کنیم و نامش را کار می گذاریم/ اکثریت خلاقیت های هنری و ادبی و علمی قرن بیستم در سخت ترین شرایط، در گرسنگی، در ترس توتالیتاریسم، در بدترین شرایط مادی و ذهنی، در ناآرامی و خطر و زیر سایه ی مرگ و تهدید و زور و سرکوب تولید شده اند و نه در کنار استخرهای شیک لس آنجلس/ خود ما به نوعی نمایشی را ترتیب داده ایم در آن بازی کرده ایم و سپس محو و شگفت زده ی نقش های خودمان شده ایم/ از همه چیز مهمتر همان طور که گفتم وجود و تقویت و بقای عقلانیت است که ما از نبـــود آن یا آسیب خوردگی اش در جامعه مان به شـدت رنج می بریم/ در اروپا، تقریبا تمام مظاهر اشراف زدگی فرهنگی، روشنفکر نمایی، ژست های «متفکرانه» و غیره از بین رفته است بدون آن که لزوما لومپنیسم و عوام گرایی رشد غیر قابل توجیهی کند (البته همه ی این بحث ها لزوما نسبی است) درست بر عکس جامعه ی ما که ظاهرا بسیاری از دوستان و حتی جوان تر ها گویی تازه این چیزها را کشف کرده اند/ ما جامعه ای داریم که در آن واقعا همه چیزش به همه چیزش می خورد
گروه اخبار/
در حالی تهیه لباس فرم یکی از دغدغههای مهم خانوادهها با نزدیک شدن به فصل مدارس محسوب میشود که تمامی واحدهای تولیدی معرفی شده توسط مدارس برای تهیه لباس فرم فاقد پروانه کسب هستند.
با نزدیکی به فصل مدارس بازار خرید لباس فرم داغ میشود و خانواده ها ملزم به تهیه آن هستند. این در حالی است که لباس فرم مدارس یکی از نیازهایی است که مسولان مدارس خانوادهها را ملزم میکنند آن را از مکان معینی تهیه کنند که این مکان مشخص برای تهیه لباس مدارس آن قدرها رضایت خانوادهها را به همراه ندارد.
تهیه یک لباس فرم برای خانوادهها حداقل از 30 هزار تومان از یک روپوش ساده شروع و تا 80 هزار تومان برای یک مانتو، شلوار و مقنعه هزینه بردارد است.
با وجود اینکه هیچ یک از نرخیهای تولیدیهای معرفی شده توسط مدارس تحت نظارت اتحادیه خیاطان نیست، خانوادهها مدعی هستند، هزینههای بسیار زیادی برای تهیه یک دست لباس فرم مدارس به آنها اجبار میشود که البته هزینه و کیفیت این دسته از لباسهای فرم نتوانسته رضایت خانوادهها را حلب کند.
با این تفاسیر، حبیب طهماسبی، رئیس اتحادیه خیاطان در این باره گفت: قرارداد مدارس با برخی از خیاطیهای سطح شهر به هیچ عنوان قانونی نیست و اکثر واحدهای معرفی شده به خانوادهها پروانه کسب معتبر ندارند.
وی ادامه داد: اکثر خیاطیهایی که مدارس برای تهیه فرم با آنها قرارداد میبنند در مکان مسکونی و غیر تجاری قرار دارند و در واقع مسئولین مدارس با ملزم کردن خانوادهها برای خرید از این مکانها به فکر کسب عایدی خود هستند.
رئیس اتحادیه خیاطان تصریح کرد: اکثر مدارس حتی در خصوص مجاز بودن خیاطیهای معرفی شده به خانوادهها هیچ استعلامی از اتحادیه نمیگیرند و برای کسب سود با مکان هایی که پروانه کسب ندارند قرار داد بسته و خانوادهها را ملزم به تهیه لباس از این مکانها میکنند.
طهماسبی افزود: قیمت تمام شده فرمهای مدارس برای خانواده ها قطعا بیشتر از تولیدیهایی خواهد بود که زیر پوشش اتحادیه هستند زیرا قرار دادهای بسته شده با مدارس تنها با هدف سود برای هر دو طرف صورت می گیرد و به هیچ وجه به پروانه کسب این تولیدی ها توجه نمی شود.
وی خاطر نشان کرد: هیچ یک از مدارس تحت هیچ عنوانی به اتحادیه برای تامین لباسهای فرم مدارس سفارش ندادهاند.
رئیس اتحادیه خیاطان اظهار کرد: 4 هزار تولید کننده ماهر زیر نظر اتحادیه خیاطان فعالیت میکنند که با ایجاد یک نمایشگاه در این فصول میتوانند منسوجات خود را به نمایش گذاشته و جذب مشتری کنند تا از این طریق شاید مدارس نیز اشتیاق بیشتری به قرارداد با این تولید کنندگان دارای پروانه کسب داشته باشند.
به نظر میرسد تنها راه حل جلوگیری از کار خیاطیهای بدون مجوز برای رونق تولید کنندگان واقعی در کشور برخورد مسئولین با متخلفان این صنف به خصوص در فصل مدارس است.
میزان