پپیشنهاد صدای معلم به کاندیداهای ریاست جمهوری سال 95 مبنی بر آن که "  آموزش و پرورش و مسائل معلمان الویت چندم آنان خواهد بود " مورد توجه بسیاری از افراد ، گروه ها و حتی رسانه ها قرار گرفته است/ « صدای معلم » ضمن تشکر از این رسانه و نیز دکتر نجفی مبنی بر پاسخ به این مطالبه به حق فرهنگیان امیدوار است که در سال های آینده و در برنامه ها و اعتبارات به این مهم توجه کافی و عملی مبذول گردد

آنان آموخته اند كه زندگي بدون اميد به آينده آب در هاون كوبيدني بيش نيست و شايد فردايي باشد كه روز معلم نه در تقويم زمان و زبان بلكه در فكرها و انديشه ها جاري باشد/ كدامين حركت و عمل است كه نشان مي دهد گامي در راه تحقق شعارها و وعده ها برداشته مي شود و قدمي به جلو جهت حل مشكلات برداشته مي شود/ زماني كه همگان اذعان دارند پاك ترين افراد ، بي رياترين آنها ، با ارزش ترين انسانها آنهايي هستند كه در جامعه در لباس و كسوت معلمي هستند و آحاد جامعه فرزندان خود را بدون هيچ ابايي به آنان مي سپارند، از خود پرسیده ایم چرا و چگونه به حاشيه رانده مي شوند و در كاروان فراموش شدگان جاي مي گيرند و غبار تبعيض و ناعدالتي بر چهره شان نقش مي بندد/ درستي و راستي از مدرسه شكل مي گيرد/ چرا آقايان خارج گود تمامي اتفاقات ميمون و موفقيت هاي علمي در جهان را به نام خود مي زنند و از آناني كه گلو از گچ هاي كلاس چركين نموده اند و عمري بر تخته هاي كلاس مشق عشق و مهرباني به همنوع را آموزش داده اند يادي نمي كنند/ چگونه باز هم مي توان درس انشاء را با موضوع علم بهتر است يا ثروت شروع نمود جايي كه خوب مي دانيم اكثر نوشته هاي شاگردان مان تعريف و تمجيد از علم است و شايد اگر واقعيت و آمال دروني خود را بنگارند معلم شان آزرده خاطر می شود/ چگونه می شود کارمند بانک با وام های متعدد ( اقساط کم و...) که دریافت می کند و همزمان با بازنشستگی اش صفر می شود ، کارمند دولت است اما معلم در طول دوران خدمتش یک ریال هم از امکانات دولتی بهر ه نمی برد

یزد

در این نشست خبری که با حضور پررنگ و کم نظیر خبرنگاران و روزنامه نگاران برگزار شد و بیش از دو ساعت به طول انجامید  نماینده رسانه صدای معلم نیز حضور داشت/ آیا این سخنان شما نوعی چرخش و عقب نشینی از مواضع  و برنامه مورد تایید قرار گرفته توسط مجلس صرفا به خاطر هیاهو و جنجال های رسانه ای جناح های مخالف دولت نیست / من خودم واقعا این طور نیستم که صرفا به خاطر حاشیه و یا سر و صدایی تغییر موضع بدهم . حرفی برنم آن را دنبال می کنم/ از قبل این روال بوده است و الان تبدیل به سند توسعه پایدار شده است و بیشتر شاخص ها به این مربوط می شود که اگر اجرا کنید باعث نی شود که به سمت توسعه پایدار حرکت کنید/ صدای معلم : متاسفانه در دولت های نهم و دهم پرونده های مختلف اداری در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش و نیز قضایی برای فعالان صنفی و تشکل های معلمی تشکیل گردید/در مدت زمان وزارت آقای فانی با وجود اعتراضات دامنه دار فرهنگیان خوشبختانه پرونده ای برای معلمان منتقد و معترض تشکیل نشد .در این جا لازم می دانم از طرف خودم و همکاران صدای معلم از آقای فانی در این مورد تشکر و قدردانی کنم/ جناب عالی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید ؛ آیا اقدامی در جهت آزادی ایشان انجام داده اید ...

گروه استان ها و شهرستان ها/ دانش آموزان مدرسه ای در روستای رضاآباد شهرستان رامیان مدت هاست چشم به همت و کمک مسئولان آموزش و پرورش و خیرین مدرسه ساز و مسئولان شهرستان رامیان دوخته اند .

اين يك نقد است، به اميد اين كه تلنگري باشد براي صاحب نظران؛

 همه ساله در فصل بهار در اوج زيبايي هاي طبيعت، با خواندن دستور العمل نقل و انتقالات، بسياري از همكاران مثل من، حالشان خوب نمي شود.

يكي از معضلات اصلي در نقل و انتقال فرهنگيان، بحث اشتغال زوجين معلم، در مناطق و شهرهاي مختلف، گاه با فواصل چند ده و گاه چند صد كيلومتري است.

امسال نيز زمزمه هاي دستورالعمل انتقالات اندك اندك به گوش مي رسد و آخرين مطلب در اين حوزه را مدير كل امور اداري وزارت، جناب آقاي حسيني  بيان نمودند كه در ( این جا ) قابل مشاهده است:

حال توجه شما را به قسمت پاياني مصاحبه، جلب مي نمايم:

"تنها موارد خاص، از جمله بيماري هاي صعب العلاج و يا افرادي كه همسرشان نظامي است، درصورت حل نشدن مشكل شان مي توانند به وزارتخانه مراجعه كنند". ( به اين مضمون: كه فرهنگيان اگر مشكل شان حل نشد كه نشد؛ به حال خود فكري بكنند؛ خود كرده را تدبير نيست؛ چرا معلم شده اند؟ ! اصلا وزارت خانه جاي معلم نيست!)

در اطرافيان هر يك از خودمان زوجين فرهنگي را مي بينيم كه همه ساله از انتقال زوج  خود نااميد شده و براي يك سال ديگر زحمات ساليان قبل را دوباره تحمل كرده و تا بهار سال بعد چشم در راه دستورالعمل نقل و انتقالات مي ماند؛ البته كه پيه ی تردد يكي از زوجين و آسيب هاي جاني، خانوادگي، مالي، عاطفي، شغلي و ...را سال هاست به تنمان ماليده ايم.

به راستي ؛ آيا همين بزرگ مردان بي ادعاي فرهنگي(معلمان)  كه همه ساله از انتقال همسر خويش به استناد "نياز شديد مبدا" باز مي مانند، مي دانند كه اگر شغل شان به جاي معلمي، نظامي گري بود خيلي راحت تر كارشان درست شده و همسرشان همان چند سال قبل انتقال پيدا مي كرد؟ !(قابل ذكر است هر شغلي كه در راستاي قانون تعريف شده باشد، هم لازم است و هم مقدس)

يا للعجب؛  اين جاست كه مي توانيم معناي دقيق" خودتحريمي" كه مدتي قبل نخود سياه محافل سياسي بود را در وزارت  آموزش و پرورش حس كنيم.

ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گلستان

لرستان

اصفهان