اين يك نقد است، به اميد اين كه تلنگري باشد براي صاحب نظران؛
همه ساله در فصل بهار در اوج زيبايي هاي طبيعت، با خواندن دستور العمل نقل و انتقالات، بسياري از همكاران مثل من، حالشان خوب نمي شود.
يكي از معضلات اصلي در نقل و انتقال فرهنگيان، بحث اشتغال زوجين معلم، در مناطق و شهرهاي مختلف، گاه با فواصل چند ده و گاه چند صد كيلومتري است.
امسال نيز زمزمه هاي دستورالعمل انتقالات اندك اندك به گوش مي رسد و آخرين مطلب در اين حوزه را مدير كل امور اداري وزارت، جناب آقاي حسيني بيان نمودند كه در ( این جا ) قابل مشاهده است:
حال توجه شما را به قسمت پاياني مصاحبه، جلب مي نمايم:
"تنها موارد خاص، از جمله بيماري هاي صعب العلاج و يا افرادي كه همسرشان نظامي است، درصورت حل نشدن مشكل شان مي توانند به وزارتخانه مراجعه كنند". ( به اين مضمون: كه فرهنگيان اگر مشكل شان حل نشد كه نشد؛ به حال خود فكري بكنند؛ خود كرده را تدبير نيست؛ چرا معلم شده اند؟ ! اصلا وزارت خانه جاي معلم نيست!)
در اطرافيان هر يك از خودمان زوجين فرهنگي را مي بينيم كه همه ساله از انتقال زوج خود نااميد شده و براي يك سال ديگر زحمات ساليان قبل را دوباره تحمل كرده و تا بهار سال بعد چشم در راه دستورالعمل نقل و انتقالات مي ماند؛ البته كه پيه ی تردد يكي از زوجين و آسيب هاي جاني، خانوادگي، مالي، عاطفي، شغلي و ...را سال هاست به تنمان ماليده ايم.
به راستي ؛ آيا همين بزرگ مردان بي ادعاي فرهنگي(معلمان) كه همه ساله از انتقال همسر خويش به استناد "نياز شديد مبدا" باز مي مانند، مي دانند كه اگر شغل شان به جاي معلمي، نظامي گري بود خيلي راحت تر كارشان درست شده و همسرشان همان چند سال قبل انتقال پيدا مي كرد؟ !(قابل ذكر است هر شغلي كه در راستاي قانون تعريف شده باشد، هم لازم است و هم مقدس)
يا للعجب؛ اين جاست كه مي توانيم معناي دقيق" خودتحريمي" كه مدتي قبل نخود سياه محافل سياسي بود را در وزارت آموزش و پرورش حس كنيم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یعنی از امید خبری خواهد شد یا از اولش هم فقط یه شعار بود؟