عدم پاسخ گویی، عدم تعهد به وعده ها ، تفرق بیش از اندازه در شورا ، عدم داشتن تجربه در کارگروهی، فردگرایی، ترجیح دادن منافع فردی و یا گروهی به منافع شهری ،عدم یا بررسی سطحی مصوبات و لوایح ، رای دهی فله ای و تقلیدی ، عدم آشنایی با مشکلات و مفاهیم شهری، عدم آشنایی با سیاست به معنای علم مدیریت شهر و عدم آشنایی با فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور و شهر از جمله انتقادات وارده به افراد حاضر در شورای شهرها و سایر نهادهای انتخابی تصمیم ساز در سطح ملی و محلی می باشد/ معیارهای حاکم در جامعه برای انتخاب نمایندگان نشانگر رفتار بالغ اجتماعی نمی باشد/ شورای شهر یک نهادی اجتماعی و فعالیت در آن یک کار گروهی است . تاکید صرف بر روی تخصص نمی تواند معیار مناسبی برای انتخاب افراد در فعالیت تیمی باشد/ آنچه که در عرصه شورای شهر و حتی در سایر جایگاه های مشابه مغفول مانده تاکید بر موضوع توانمندی افراد است/ توانمندی فردی در چهار بخش دانش ،توانایی، مهارت و نگرش تعریف می شود/ بخشی از این ویژگی ها باید در طول زمان از طریق سیستم آموزش مشارکتی که بر آموزش مهارت ها تاکید داشته ایجاد گردد که در نظام آموزشی ایران کمتر بدان توجه شده و بخشی دیگر نیز به جز از طریق کسب تجربه به واسطه حضور در فعالیت های اجتماعی و سیاسی مانند فعالیت های حزبی و یا فعالیت در ساختار سازمان های غیر دولتی و اصناف امکان پذیر نیست
ایده های زیادی در ارتباط با نظام تعلیم و ترییت رسمی و عمومی در ذهنم شکل می گیرد اما متاسفانه فرصتی برای مستند سازی از نوع نوشتاری و دیداری ندارم/ از جمله نگرانی هایم خودکامگی و استبداد درون است. همواره تلاش کرده ام از خودکامگی و استبداد و خودرایی دوری کنم اما با این وجود در برخی موقعیت ها خودرای بوده ام و این واقعا کلافه ام می کند/ همواره مفید و موثر بودن در محیط های شغلی برایم مهم بوده است/ افرادی به درد این دنیا می خورند که به جای سرزنش و غر زدن و ... گره ای از آن مسائل و مشکلات باز کنند/ چقدر منفورند آدم های بی سواد و مجیز گوی و وابسته به افراد و اشخاص و جناح و گروه و زشت تر از همه، انسان هایی که دین و ارزش ها آبشخورشان است/ معتقدم گاهی شعار متشرع بودن و با تقوا بودن عالم و آدم گیر می شود اما وقتی در شرایط پرهیز و تقوا و ... قرار گرفته می شود، قضای همه ی کارهای انجام داده و نداده به جا آورده می شود
دیگر کتاب خواندن ، هنجار زندگی ما نیست/ چرا درگیر تفکر نیستیم ؟ تفکری که از نان شب ما هم واجب تر است و می تواند دغدغه های متعدد ما را تا حدی سامان بخشد/ رخوتی که تکرار کلیشه ای زندگی را نصیبمان کرده و جهلی که ما را در زندان حقارت اسیر کرده است/ اگر فرزندمان اولویت کتاب را در رفتار روزمره ما شاهد باشد یاد می گیرد که برای او هم باید، کتاب از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد/ هر یک از ما در خانواده به عنوان یکی از پایگاه های اصلی تربیت شهروند مطلوب، موظف هستیم که از خودمان شروع کنیم/ متولیان فرهنگ، به جای نگرانی برای کم بودن نرخ مطالعه در کشور، به فکر برنامه ای مدون برای رفع این بحران باشند/ باید ببینیم ما در کجای جهان ایستاده ایم
گروه گزارش/
در پی برخوردهای صورت گرفته با مدیر صدای معلم در دومین نشست از هشتمین دوره مجلس دانش آموزی ،؛ این رسانه طی نامه ای رسمی به آقای فخرالدین احمدی دانش آشتیانی خواهان توضیح ایشان و برخورد قاطع و قانونی با عوامل و مسببان این واقعه موهن گردید .
متن نامه به شرح زیر است
وقتی بحث تولید و اشتغال مطرح می شود اگر به زیر ساخت ها و پایه ها توجه نشود قطعا راه به هدف نمی یابد و یا مسیرآن کژراهه و بیراهه خواهد بود/ مردم را توجیه کردند که باید در این بازه زمانی برای سربلندی خودشان و خوشبختی نسل فردا ، ریاضت را خوراک خود نموده و بیشتر از حد معمول ، کار ، تلاش و زحمت بکشند و در این مسیر وجدان را سرلوحه روزگار خود نمایند و خود ارزیابی و خود نظارتی را در دستور داشته باشند ، سر مردم و دیگران کلاه نگذارند ، اختلاس از بیت المال نداشته باشند تا بتوانند از فقر و نداری نجات یافته و ازفاصله بین فقیر و غنی بکاهند/ آنان در این کارزار پس از اطمینان از زمامداران و آحاد مردم ، با خیال آسوده به سراغ مراکز هدف ، پیش دبستانی ابتدایی رفتند با دقت و با بودجه کافی نقشه راه را پیاده کردند/ از سازمان های موازی و تعلیمات رسمی و غیر رسمی بی هماهنگ با آموزش و پرورش خبری نبود/ حتی نهاد کلیساها برای پرورش های مذهبی حق ارتباط مستقیم با متربیان و حضور وقت و بی وقت در کلاس های درس را نداشتند بلکه فقط باید با معلمان مباحثه و تبادل داشتند تا مرجعیت از آن معلمان باشد که دو گانگی در تعلیم و تربیت پیش نیاید/ در کتاب ها تنبلی و کار نکردن تقبیح و کار کردن و وجدان کاری بر ذهن و جان نونهالان نهادینه می شد/ مدارس شان کارچاق کن اداره متبوع نبودند/ اگر تولید و اشتغال به معنای واقعی را می خواهیم باید در تخصیص بودجه و در مرجعیت آموزش و پرورش و تولید نیروی مولد ، فقط و فقط دستگاه تعلیم و تربیت را به عنوان مرجع تولید سرمایه انسانی و منبع تولید و اشتغال ببینیم ولا غیر/ اگر همچنان هشتاد درصد بودجه های تعلیم و تربیتی و فرهنگی به مراکز مدعی هیچ کاره و همه کاره و بیست درصد به آموزش و پرورش همه کاره و هیچ کاره اختصاص یابد طعم تلخ بیکاری و نابودی تولید ، همچنان ویروس کشنده ای خواهد بود در سرزمین پر از منابع مادی و معنوی ایران....
مجلس دانش آموزی در سال 1380 با ابتکار دولت اصلاحات با هدف تربیت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان و همچنین تمرین دموکراسی تاسیس شد/ در دومین نشست از هشتمین دوره مجلس دانش آموزی حدود شصت نماینده خواستار استیضاح رییس مجلس و همچنین برگزاری انتخابات میان دوره ای بودند/ در دو روز پیاپی تخریب های کورکارانه در نطق های پیش از دستور علیه دولت صورت گرفت/ متاسفانه ضعف های خود دبیرخانه نیز در بعضی مسائل نمی تواند قابل چشم پوشی باشد/ اگر در تربیت آن ها درست حرکت نشود آینده ای نه چندان در خشان در انتظار ما می باشد...