دریاچه ارومیه فقط یک پهنهی آبی نبود؛ نبض آبی شمالغرب ایران بود . چشم آسمان در دل خاک، و نشانهی تعادل اقلیم و زندگی در فلات ایران. حالا اما، آن دریاچه به شورهزاری بیجان بدل شده، سفید و تلخ و خاموش.
دریاچه ارومیه تبخیر شد، نه از آفتاب، بلکه از سیاست. خشکید، نه از خشکسالی، بلکه از جهل، خودشیفتگی و سوءمدیریت.
هر موجی که عقب نشست، سندی شد از سقوط عقلانیت در جمهوری اسلامی.
فاجعه ارومیه از دل همان توهمی زاده شد که همهی منابع طبیعی ایران را بلعید: توهمِ توسعهی اقتدارگرایانه. حکومت گمان کرد با سدسازی، انتقال آب، و پروژههای عمرانی میتواند بر طبیعت فرمان براند.
دریاچه را به بند کشیدند، تا صنایع، کشاورزی و رانت سیاسی را سیراب کنند و نتیجه، خشکیدن یکی از بزرگترین دریاچههای شور جهان بود.
بیش از ۴۰ سد در حوضه آبریز ارومیه ساخته شد، بیآن که کسی بپرسد: هر سد تازه، چند لیتر دیگر از جان دریاچه میکاهد؟ میلیونها مترمکعب آب از رودخانههای تغذیهکننده منحرف شد تا زمینهای جدیدی زیر کشت رود.
سیاست به جای درک اکوسیستم به محاسبهی سیاسیِ آمار و تبلیغات بدل شد. دریاچهای که هزاران سال زیسته بود، در کمتر از سه دهه در حکومت جمهوری اسلامی به خاک نشست.
حالا هر وزش بادی که از بستر خشک ارومیه برمیخیزد، نمک را تا دهها کیلومتر میبرد ؛ به مزارع، به شهرها، به ریهی مردم. بیماریهای تنفسی، مهاجرت اجباری روستاها، و فروپاشی اقتصاد محلی، همه از همانجایی آغاز شد که تصمیمهای بیفکر بر طبیعت حکم راندند. هیچ کمیتهای در تهران نمیتواند دریاچهای را احیا کند که از تصمیمهای همان تهران خشکیده است.
مسئولان، دروغ را بهجای آب پمپاژ کردند.
از « احیای دریاچه» گفتند، در حالی که بودجهها در جیب نهادهای ناکارآمد و شرکتهای وابسته فرو رفت. هر طرحی که آمد، فقط لایهای تازه از فریب بود: کمیته، ستاد، پروژه، اما بیهیچ صداقت علمی.
دریاچه را قربانی کردند تا بگویند کشور را مدیریت میکنند.
فاجعه ارومیه، تنها یک بحران زیستمحیطی نیست؛ یک شکست تمدنی است. این دریاچه، آینهای است از روان جمعی ایرانیان در اسارت یک نظام معیوب.
همانطور که آب از ارومیه رفت، اعتماد از جامعه رفت ؛ حقیقت از سیاست رفت، و مسئولیت از قدرت.
خشکی دریاچه، استعارهی خشکی وجدان حاکمیتی است که نمیداند چگونه ببیند، چگونه بشنود، و چگونه یاد بگیرد.
اما دریاچه هنوز زنده است، نه در خاک، بلکه در حافظهی مردم. هنوز کودکانی هستند که نقاشیاش میکنند، هنوز کشاورزانی هستند که چشم به آسمان دارند، هنوز دانشمندانی هستند که راه نجات را میدانند ؛ اگر فقط به آنها گوش داده شود.
نجات ارومیه نه با دعا، نه با تزریق بودجههای صوری، بلکه با شجاعتِ پذیرش خطا آغاز میشود.
باید سدها بازنگری شوند، انتقال آب متوقف شود، کشاورزی اصلاح گردد و مدیریت به مردم و دانشگاهها بازگردد.
هیچ کمیتهای در تهران نمیتواند دریاچهای را احیا کند که از تصمیمهای همان تهران خشکیده است.
ارومیه، نام دیگر ایران است: کشوری که اگر گوش ندهد، میمیرد. و اگر بفهمد، هنوز میتواند برخیزد.
دریاچه را باید از سیاست بازگرداند، به طبیعت، به مردم، به زندگی. هر قطرهای که به بستر آن برگردد، قطرهای است از بازگشت امید ؛ به این خاک، به این سرزمین، به این آینده.
https://t.me/hamidasefichannel2
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها /
اخبار رسیده به این رسانه نشان از برخوردهای خشونت آمیز با « کوکب بداغی » فعال صنفی معلمان و خانواده اش توسط مسئولان امنیتی دارد .
دلایل هر چه باشند اما این مجوزی برای برخوردهای فراقانونی و غیر مسئولانه به هیچ فرد و یا نهادی را نمی دهد .
« صدای معلم » به جد خواهان توضیح مسئولان ذی ربط در این مورد و رعایت « قانون » برای همه شهروندان می باشد .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز اول مهر 1404 ؛ رئیس جمهور به همراه وزیر آموزش و پرورش و چند تن دیگر از مقامات در دبستان ایثار واقع در منطقه 5 تهران حضور پیدا کردند .
این دبستان در زمره « مدارس هیات امنایی » است و حضور مسئولان نشان از توجه و نیز چراغ سبز ایشان برای توسعه این گونه مدارس خاص می باشد و این در حالی است که شعار و ترجیع بند پزشکیان از زمانی که رئیس جمهور شده توجه به « عدالت آموزشی » و تمرکز بر آن است .
آیا توسعه مدارس هیات امنایی در راستای توجه به این مهم می باشد ؟
ضمن آن که پژوهش های انجام شده توسط مراکز معتبر بر این نکته صحه می گذارند که این گونه مدارس نباید به هیچ وجه « توسعه » یابند . ( این جا )
رئیس جمهور باید بداند که تحقق « عدالت آموزشی » فقط به دست گرفتن بیل و تهیه ی ملات برای مدرسه سازی و تشویق دیگران برای ساختن مدرسه نیست .
عدالت آموزشی مفهومی وسیع و فراگیر دارد که توجه به مدارس عادی دولتی که اکثریت مدارس را تشکیل می دهند فقط یکی از آن هاست .
سیاست و راهبرد اصلی دولت باید کاستن از تعدد « مدارس خاص » و توجه به تکالیف و ایفای تعهدات حکومت برابر اصول قانون اساسی باشد .
رئیس جمهور در نشست با معلمان و کادر این مدرسه هیات امنایی چنین می گوید : ( این جا )
« هماکنون در جمع دختران و دانشآموزانی هستم که همهشان از طلا باارزشترند.
رئیسجمهور با اشاره به نقش مهم معلمان در شکوفاسازی استعدادهای دانشآموزان تأکید کرد: این معلمان عزیز که در این جمع نشستهاند، وظیفه سنگینی برعهده دارند تا طلاهایی که در وجود شما نهفته است، استخراج و فرآوری کنند و شما را برای زندگی آینده توانمند سازند.
دکتر پزشکیان با بیان اینکه علم و مهارت، ابزار زندگی و خدمت به مردم است، خاطرنشان کرد: باید علم بیاموزید، مهارت کسب کنید و از آن برای حل مشکلات مردم، یاری رساندن به خانواده، محله، اقوام، کشور و سرزمینی که در آن زندگی میکنید، بهره بگیرید.
رئیسجمهور با تأکید بر توانمندی نسل جدید اظهار داشت: اگر اراده کنید، میتوانید همه این کارها را انجام دهید. در دولت تلاش خواهیم کرد همه بسترهای لازم را برای رشد و پیشرفت شما عزیزان فراهم کنیم تا بتوانید به جایگاه شایسته خود برسید.
دکتر پزشکیان با اشاره به بیپایان بودن مسیر آموختن، تصریح کرد: علم، چیزی نیست که با یکبار آموختن تمام شود. هر لحظه میتوان چیز تازهای یاد گرفت؛ یک فکر خوب، یک رفتار خوب و عملکردی که بتواند در خدمت دیگران قرار گیرد.
رئیسجمهور با اشاره به ارزش والای انسان، افزود: من گفتم شما طلا هستید، اما حقیقت این است که انسان از طلا باارزشتر است. کسانی که طلا میسازند، هواپیما طراحی میکنند، جان انسانها را نجات میدهند و پزشکانی که زندگی میبخشند، با طلا قابل مقایسه نیستند. حتی اگر همه طلاهای دنیا را بدهیم، ارزش این انسانها بیشتر است » .
در تصاویری که در پایگاه ریاست جمهوری منتشر شده و در آن رئیس جمهور و سایر مسئولان با معلمان و دانش آموزان عکس گرفته اند ؛ معلمان با لباس واحد ( یونیفورم ) ظاهر شده اند .
معلمان همه و بدون استثناء با چادر و مقنعه با رنگ یکسان حضور پیدا کرده اند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا این معلمان و سایر کادر مدرسه در سایر اوقات هم به همین وضعیت و با همین پوشش در مدرسه حضور پیدا می کنند ؟
اگر پاسخ منفی باشد ؛ آیا عدم توجه به این موارد ، ترویج « فرهنگ تظاهر و نمایش » نیست که خسارات غیر قابل جبرانی را به سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی و آینده و سرنوشت جامعه در این چند دهه وارد کرده است ؟
در آیین نامه اجرایی مدارس برای « پوشش دانش آموزان » قانون داریم . ( ماده 85 ) اما کدام قانون معلمان را اجبار می کند که همه به صورت یکسان و آن هم در پوشش واحد در مدرسه حضور پیدا کنند ؟
تنها طلای وجودی انسان و فراتر از آن ، « آزادی » است و کسی می تواند از دیگران طلا و یا بالاتر از آن بسازد که خودش نخست به این « اصل مهم » دست یازیده باشد .
همان گونه که حضور و سرکشی رئیس جمهور به مدارس در سال قبل و در میان دانش آموزانی که اکثریت آنان را « اتباع بیگانه » تشکیل می دادند و البته مورد توجه و نقد « صدای معلم » به عنوان نخستین و تنها رسانه قرار گرفت. ( این جا )
انتظار می رود رئیس جمهور و سایر مسئولان به این موارد توجه کافی و وافی داشته باشند به ویژه در زمانی که با توجه به شرایط خاص بین المللی حرف از « انسجام و همبستگی ملی » بسیار گفته می شود و بازار آن داغ است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
« سازمان معلمان ایران » از تشکل های فعال در حوزه آموزش و پرورش و معلمان اخیرا از بیانیه ی جبهه ی اصلاحات حمایت کرده است .
سایت و کانال تلگرامی این تشکل نوشت :
« بیانیه اخیر جبهه اصلاحات دلسوزانه و آیندهنگرانه و مبتنی بر واقعیتهای داخلی، منطقهای و بین المللی است لذا انتظار می رود مورد استقبال و حمایت قرار گیرد » .
در این راستا ؛ محمد داوری سخنگوی این تشکل گفت :
« در خلاء حکمرانی و مدیریتی پس از جنگ دوازده روزه بیانیه جبهه اصلاحات یک رویکرد راهبردی را پیش روی حاکمان قرار داده است که هم تضمین کننده انسجام ملی است و هم تامین کننده شرایط گذار از بحران های متعدد و رفع تهدیدهای مختلف منطقهای و بین المللی خواهد بود لذا سازمان معلمان ایران با جدیت از این بیانیه و رویکرد جبهه اصلاحات حمایت می کند » .
در نقد این موضع ؛ « علیرضا هاشمی سنجانی ؛ دبیر کل پیشین سازمان معلمان ایران » که در حال حاضر عضو شعبه ی تهران این تشکل می باشد چنین می نویسد :
« دفاع تمام قد سازمان از بیانیه جبهه اصلاحات و حتی فراتر رفتن ازآن ، حکایت از تغییر پارادایمی آشکار در سازمان معلمان دارد که البته درگذشته هم نشانه هایی از آن دیده می شد .
به نظر می رسد اکثریت شورای مرکزی و دبیرکل منتخب ، سازمان معلمان که هویتی صنفی - سیاسی داشته است را به سازمانی باهویت سیاسی - صنفی تبدیل کرده اند.
این تغییر رویکرد ، خصوصا انتخاب سیاست ورزی از نوع اصلاح طلبی رادیکال و ساختاری علاوه بر خطای تحلیلی ، پیامدهای ناخوشایندی برای سازمان می تواند داشته باشد .
اکثریت منتخب می توانند بر مبنای تحلیل و جایگاه حقوقی خود در شرایط جدید ، تصمیماتی که درست می دانند را اتخاذ و به عنوان موضع سازمان اعلان و بر آن اساس اقدام نمایند.
بحث ، اقلیتی است که سازمان را اولا "و به ذات صنفی می داند ولیکن به دلیل نگاه کلان به شرایط کشور از سازوکار سیاسی سود می برد و در سیاست نیز کاملا درون سیستم و همدلانه با نظام ، اصلاحات را پی می گیرد .
این اقلیت هم حق دارد صدای خو د را نه به عنوان سازمان که به عنوان یک فراکسیون و حتی یک عضو سازمان به جامعه برساند .
البته اقلیت می تواند و حق دارد با تلاش خود سعی کند اکثریت را درسازمان معلمان به دست آورد » .
اگر چه این گونه موضع گیری ها در سال های اخیر تازگی نداشته و مسبوق به سابقه است و ممکن است در راستای اساسنامه و مرامنامه جدید آن توجیه و یا تئوریزه شود اما کاملا مبرهن و آشکار است که در اساسنامه و نیز مرامنامه ی نخست سازمان معلمان ایران و نیز ایده اولیه تشکیل این تشکل که متصف به نام « معلمان » است قرار بر این بود که رویکرد کلی این تشکل نباید به گونه ای رقم بخورد که فعالیت های صنفی آن تحت الشعاع عملکرد سیاسی سازمان معلمان قرار بگیرد و اکنون آن نگرانی های پیشین متاسفانه به واقعیت پیوسته است .
استمرار این وضعیت و تغلیظ دوز سیاسی این تشکل معلمی ممکن است در مجموع به ریزش اعضاء و در نهایت به تشتت در سازمان معلمان بینجامد و البته این آن چیزی نبود که فلسفه تشکیل این تشکل بر مبنای آن شکل گرفت .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
پرتال « سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور » خبری را در ارتباط با « روز خبرنگار » منتشر کرده است . ( این جا )
پرتال این سازمان چنین می نویسد »
« به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان نوسازی مدارس کشور؛ حمیدرضا خان محمدی معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس این سازمان در روز یکشنبه 26 مرداد در نشست صمیمانه با جمعی از خبرنگاران حوزه تعلیم و تربیت، به نهضت مدرسه سازی به عنوان اولویت اصلی دولت وفاق ملی اشاره کرد و اظهار داشت: بنا داریم همراه با دولت در یک نهضت ملی و تحولی با رویکرد توسعه عدالت آموزشی، حال مردم را با مدرسه سازی خوب کنیم .
خان محمدی گفت: به طور قطع حضور و کار خبرنگاران در حوزه آموزش، ضریب موفقیت را در این حوزه چند برابر خواهد کرد، یقین داریم قلم شما میتواند تحرک زیادی را در حوزه مدرسه سازی ایجاد نماید.
وی تصریح کرد: اطلاع رسانی خوب شما قطعا ایجاد انگیزه زیادی را میان خیرین ایجاد کرده است و هر روز نیز شاهد حضور پرشور آنان در پروژه های متعدد در کشور هستیم چرا که قلم شما باعث شده تا فرهنگ مشارکت در میان مردم افزایش یابد . در نشست خبری « محمد پارسا ؛ مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران » که اخیرا برگزار شد ؛ نیز دعوتی از رسانه ی « صدای معلم » به عمل نیامد .
معاون وزیر آموزش و پرورش بیان کرد: روز گذشته سه تفاهم نامه در حوزه مدرسه سازی امضا شد که نشان از آن دارد تحرک خوبی در این زمینه رخ داده است.
رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور به کمک های خیرین اشاره کرد و گفت: خیرین در سال گذشته ۱۸ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان (۱۸.۶ همت) به ساخت مدارس کمک کردند که استقبال از این امر نشان می دهد که این رقم در سالجاری رشد چشمگیری خواهد داشت.
خان محمدی به اولویت دولت وفاق ملی اشاره کرد و گفت: یکی از برنامه های اصلی دولت چهاردهم توجه به موضوع مدرسه سازی است تا با ساخت مدارس جدید در مناطق محروم و کم برخوردار کشور، بتواند حال مردم را خوب کند.
وی در پایان از مجموعه زحمات خبرنگاران در طول سال قدردانی کرد و گفت: حضور و قلم شما به کار ما قوت و برکت می دهد، سعی کنید با همراهی خوب خود ما را در انجام ماموریت مهم یاری رسانید » .
در نشست پیشین که قرار بود یکشنبه ۵ اسفند۱۴۰۳ برگزار شود و از طریق مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش اطلاع رسانی شده بود ؛ نشست مربوطه لغو گردید .
پس از گذشت شش ماه ؛ این نشست خبری رئیس سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارش کشور بدون دعوت از رسانه « صدای معلم » برگزار شده است .
نکته ی قابل تامل این که رئیس منصوب شده این سازمان در دولت پیشین ( ابراهیم رئیسی ) که تاکنون بر مسند خویش مانده بدون آن که عملکرد ایشان مورد تدقیق و بررسی کارشناسانه قرار گیرد در این نشست به قول خودشان « صمیمانه » سخن از « فرهنگ مشارکت » می راند در حالی که حاضر نیست در این نشست از همه رسانه ها با سلایق متفاوت و حتی مخالف دعوت به عمل آورد ؟ و البته مدعای آقای خان محمدی در مورد خوب کردن حال مردم با این گونه نگرش و ذهنیت های خالص سازی جای پرسش و تردید بسیار دارد .
البته پرتال سازمان نوسازی این نشست را « صمیمانه » خوانده در حالی که اثری از پرسش های احتمالی خبرنگاران و پاسخ ارائه شده در خبر کوتاه منتشر شده از سوی این سازمان هم نیست .
اگر رئیس سازمان نوسازی مدعی « تحرک » در حوزه مدرسه سازی است باید بداند که نه به خاطر مدیریت علمی ، اثربخش و کارآمد ایشان بلکه بله صرفا به دلیل نگاه خاص رئیس جمهور در این حوزه و در مدت یک سال گذشته بوده و الا اگر قرار بود اتفاقی بیفتد قطعا در زمان مدیریت ایشان در دولت سیزدهم به وقوع می پیوست .
هر چند دولت وفاق ملی که ترجیع بند سخنان آقای رئیس بوده و هست هنوز مورد تردید و تشکیک جدی کنش گران « حوزه عمومی » حداقل در حوزه آموزش بوده و آنان در مورد این وضعیت و استمرار آن در موضوع « کارآمدی » اقناع نشده اند .
با عکس یادگاری گرفتن با برخی رسانه ها بدون آن که پرسش های بنیادین مطرح شده و رئیس این سازمان پاسخ گوی آن باشد ؛ هیچ حالی خوب نشده و اعتمادی فزون نخواهد گردید جز آن که دیوار بی اعتمادی و ناامیدی بلندتر و قطورتر گردد .
در نشست خبری « محمد پارسا ؛ مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران » که اخیرا برگزار شد ؛ نیز دعوتی از رسانه ی « صدای معلم » به عمل نیامد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
« صدای معلم » گزارشی را به تاریخ 19 مرداد 1404 با عنوان : « اسماعیل عبدی ؛ شبکهای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ؟ » منتشر نمود . ( این جا )
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران ضمن نقل یک گزارش از یک کانال تلگرامی از این تشکل صنفی پرسشی مطرح کرده و درخواست کرده بود تا برای تنویر و اقناع افکار عمومی از محورهای مطروحه شفاف سازی کند .
« صدای معلم » در پایان گزارش خود چنین آورده بود :
« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند » .
آن چه مهم و قابل تامل در انتشار این گزارش بوده آن است که « صدای معلم » هیچ حکم و یا گزاره ایجابی را در مطلب خود نسبت به هر شخصیت حقیقی و حقوقی منتشر نکرده و همان گونه که ذکر گردید فقط خواهان پاسخ گویی شده است .
اما « شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران » به جای پاسخ و اقناع مطابق روال پیشین خود حتی اتهاماتی را متوجه این رسانه کرده است .
باید به این موضوع اذعان کرد که در تاریخ فعالیت رسانه ای « صدای معلم » و « مدیر مسئول این رسانه » حتی یک مورد نبوده که مسئول و یا مقامی در جمهوری اسلامی ایران چه به صورت رسمی و یا غیررسمی و آن هم به صورت تحکم از یک رسانه رسمی بخواهد که خبر و یا گزارش منتشر شده را حذف کرده و یا حتی آن را سانسور کند .
با این حال ؛ « صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند .
گروه تشکل ها /
چندی پیش « صدای معلم » گزارشی را با عنوان : « اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان هم از ایران رفت » منتشر کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .
چندی پیش این فعال صنفی توسط هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش اخراج گردید که مورد واکنش و اعتراض « صدای معلم » قرار گرفت . ( این جا )
این رسانه در گزارش خود با عنوان : « چه کسی می گفت اجازه نمی دهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند ! » چرا اسماعیل عبدی و فعالان صنفی را اخراج می کنید ؟ » ( این جا ) نوشت :
« و اکنون پرسش صریح « صدای معلم » از آقای پزشکیان آن است که آیا از آن چه در آموزش و پرورش می گذرد خبر دارید ؟
آن حرف ها و قول ها کجا رفت ؟
تعدادی از معلمان به شما اعتماد کردند و بر اساس همین سخنان به شما رای دادند و دیگران را هم تا حد امکان به مشارکت سیاسی ترغیب کردند .
آیا پاسخ اعتماد همین بود ؟
آیا پاسخ این بود :
وزیر آموزش و پرورشی برگزینید که نه تنها از گرامی داشت « روز جهانی معلم » طفره می رود اما در عوض چنین احکامی تحت وزارت ایشان برای معلمان منتقد صادر می شود ؟ و شما هم سکوت کنید ؟
مطالبه گری که می گفتید همین بود ؟ »
عبدی در مصاحبه با رسانه های خارجی گفته است :
«نمیتوانم بگویم خوشحالم یا ناراحت. مجبور به ترک آب و خاک سرزمینم شدم اما خوشحالم کنار خانوادهام هستم. اخیرا سپاه پاسداران از من شکایتی کرد که منتظر بودم پروندهای که به دیوان عالی کشور رفته، مورد بررسی قرار بگیرد و من آزاد شوم. اما متاسفانه پرونده به دادسرای امنیت برای تغییر کیفر خواست برگردانده شد. برای همین چون هم پرونده جدید تشکیل شده بود و هم به جای تبرئه، پروندهام را به دادسرا برگشت دادند .
احساس کردم که بازداشت جدیدی در راه است. تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیتهای خود در امنیت و همدوش خانوادهام باشم، از ایران خارج شدم.
تاکنون این رخداد انعکاسی در کانال ها و گروه های کانون های صنفی معلمان کشور نداشته است » .
به تازگی و در یک کانال تلگرامی ؛ « غزال مدیریان » مطلبی را در مورد اسماعیل عبدی و تعدادی از فعالان صنفی معلمان منتشر کرده است .
مدیریان می نویسد :
« هشدار: شبکهای با پوشش «معلمان در خطر» با اهداف خاص در اروپا در حال شکلگیری است
اسماعیل عبدی که در ۷ بهمن ۱۴۰۳ وارد آلمان شد، با فاند و حمایت Education International (EI) از ایران خارج شد و در آلمان پناهندگی گرفت.
اعضای خانواده عبدی شامل همسر، سه فرزند و داماد او نیز همگی از همین طریق پناهندگی آلمان را دریافت کردند.
اما عبدی و خانوادهاش تنها افرادی نیستند که از این مسیر ویژه به اروپا رسیدهاند.
فدراسیون جهانی آموزش بینالملل (E I) که دفتر اصلی آن در بلژیک قرار دارد، در یک گزارش رسمی اعلام کرده است که ۶ نفر از رهبران انجمن صنفی معلمان ایران به همراه اعضای خانوادهشان، با حمایت این نهاد به اروپا پناهنده شدند:
- اسماعیل عبدی
- اسکندر لطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- شعبان محمدی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- تحسین مصطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- مسعود نیکخواه (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- پیروز نامی (انجمن صنفی معلمان استان خوزستان)
طبق این گزارش، فدراسیون جهانی آموزش بینالملل (E I) اسپانسر خروج این افراد و خانوادههایشان از ایران و پناهندگی در یک کشور امن اروپایی بوده است؛ شامل هماهنگی با سفارتخانهها، اخذ ویزا، تأمین محل اقامت و هزینههای زندگی.
مسیر خروج این افراد از طریق اربیل (کردستان عراق) انجام شده است.
در همین گزارش، احمد صبر، رئیس اتحادیه معلمان کردستان عراق گفته است:
«ما مسئولیت خود را به عنوان یک اتحادیه کارگری میپذیریم. معلمان ایرانی برای صدای معلمان مبارزه کردهاند و صداهای آزادی را در کشور بلند کردهاند.»
در ساختار EI، بخشی که شامل سفر، ویزا، اسکان و لابیگری برای انتقال افراد منتخب است، «کمپینها و برنامههای همبستگی» نام دارد. اسناد مالی این سازمان نشان میدهد بودجه این بخش سالانه بین ۱ تا ۱.۴ میلیون یورو است.
اسماعیل عبدی به اصلاحطلبان نزدیک است؛ تا جایی که محمد خاتمی با انتشار پیامی درگذشت پدر عبدی را تسلیت گفت.
او همچنین مورد حمایت کمونیست کارگری است و در بدو ورود به آلمان توسط فعالین این جریان مورد استقبال قرار گرفت.
علاوه بر این، عبدی با استفاده از رانت اصلاحطلبان در ایران تجارت چای و برنج شمال را با نام چای و برنج آموزگار راهاندازی کرده بود.
این شبکه از منتخبین که این روزها به سرعت و با فاند میلیونی (EI) ورانت ویژه این موسسه در اروپا و سایر کشورها در حال توسعه است دقیقا چه ماموریتی را دنبال می کند؟
مدارک در تلگرام:
۱- گزارش کامل سازمان EI درباره پناهندگی این افراد
۲- گزارش مالی سازمان EI » .
تاکنون اسماعیل عبدی و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران به این موضوع واکنشی نشان نداده اند .
اما پرسش « صدای معلم » از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران آن است که به طور شفاف توضیح دهد چرا هزینهای که طبق اسناد منتشرشده از اتحادیه معلمان، با عنوان «بودجه آموزش» دریافت میشود، بهجای صرف در مناطق محروم یا حمایت از معلمان آسیبدیده صرف هزینه در امور دیگری شده است ؟
انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
مسعود پزشکیان در رقابت های انتخاباتی : ( این جا )
« ما با هم می توانیم مملکت را درست کنیم. ما با هم می توانیم کاری را انجام بدهیم که بشود کارستان.
قطعا آن چیزی که در اختیار ماست اجازه نخواهم داد در مدرسه به هیچ معلمی بی احترامی شود یعنی به هیچ معلمی بی احترامی شود .
چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم. من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .
شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند.
مطالبه گر باشید ولی کسی را نداشته باشید که بتواند حرف شما را در بالا بزند آن وقت با شما با باتوم و زندان برخورد می شود!
من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند. اگر شما بیایید می توانید این صحنه را تغییر بدهید. البته می توانید ادعا کنید ولی در کف خیابان هم می شود این ادعا را کرد بعد ممکن است آن رفتارهای ناشایست پیش بیاید. نتیجه و آینده کشور با مشکل مواجه خواهد شد.
با هم اگر دست به دست هم بدهیم ؛ اگر با هم باشیم ؛ اگر این وعده هایی که می دهیم وعده های دروغین نباشد ... یک عمر وعده می دهیم و این وضعیت را به وجود آوردیم !
اگر بخواهیم اینها را درست کنیم حتما باید به صحنه بیایید و دیگران را هم به صحنه بکشانید .
به ما کمک کنید.
من می توانم اینها را برای شما فراهم کنم و این را قول می دهم » .