صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

در جریان تیراندازی (۲۷ آگوست) در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک در شهر مینیاپلیس، دو دانش آموز کودک کشته شدند، و علاوه بر آن ۱۴ کودک دیگر به همراه ۳ تن از معلمین زخمی شدند.

این خبر ممکن است تکراری به نظر برسد ولی بررسی آن از چند منظر تکان‌دهنده و ضروری است:

۱- ضارب وقتی به کودکان شلیک کرده که بچه ها در کلیسا مشغول دعا بوده‌اند. شیشه‌های رنگی پنجره کلیسا را شکسته و به سمت کودکانِ در حال دعاخواندن شلیک کرده.

۲- ضارب یک جوان ۲۳ ساله به نام رابین وستمن بوده که قبلا مطالبی در یوتیوب علیه یهودی‌ها و کاتولیک‌ها ‌‌منتشر کرده‌است. او پس از شلیک به بچه‌ها و زمان رسیدن پلیس خودکشی کرده‌ است.

نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

۳- قتل کودک بی گناه خود‌ به اندازه کافی تراژدی است. حال تصور قتل کودکِ نشسته در مراسم دعای کلیسا، یک تراژدی تمام عیار است.

نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

۴- این هفته مقارن با شروع سال تحصیلی جدید در مدارس آمریکاست. شگفت‌آور اینکه دقیقا پارسال هم در نخستین روز شروع مدرسه‌ها در ایالت جورجیا یک تیراندازی دیگر (در دبیرستان آپالاچی) رخ داد. پس از آن در سال گذشته ۲ مورد استفاده از اسلحه در مدارس کالیفرنیا نیز رخ داد که آن زمان در یادداشتی تحت عنوان «فوق لیسانس سارا» به این بحث پرداخته شد.

یک‌سال گذشت و مجددا در هفته شروع مدارس، کشور در برابر شوک یک کشتار دیگر در مدرسه ابتدایی قرار می‌گیرد.

این ۴۴امین مدرسه (https://www.cnn.com/us/live-news/annunciation-catholic-school-minneapolis-shooting-08-27-25) در یک سال گذشته بود.

۵- اولین سؤالی که پیش می‌آید اینکه: پس چرا «قانون اسلحه» در آمریکا اصلاح نمی‌شود؟ و چرا «آزادی» مالکیت سلاح محدود نمی‌شود؟

طی سالهای گذشته تلاش کرده‌ام که درک روشنی از پاسخ به این سوال پیدا کنم که «چرا؟». هرچه بیشتر گذشت متوجه شدم موضوع پیچیده‌تر از آن است که یک پاسخ ساده و خطی داشته باشد.

صورت سؤال را یک بار دیگر به این شکل بخوانیم: چرا در کشوری که بر مبنای فردگرایی (Individualism) بنا نهاده‌شده و هر یک «تک شهروند» مهم است، نسبت به این کشته‌شدن شهروندان به وسیله اسلحه «اقدام جدی» صورت نمی‌گیرد؟ چرا در کشور فردگرایی قانون را اصلاح نمی‌کنند تا «فرد» کشته نشوند؟

۶- در آن روز تقریبا تمام پوشش‌خبری رسانه‌های مهم آمریکا مربوط به این خبر بود ولی شگفتا که به سوال بالا پرداخته نمی‌شود. مثلا مصاحبه‌ای با سناتور ایالت می‌شود و او از ضرورت «محدودیت» اسلحه سخن می‌گوید!

۷- قبل از پرداختن به پاسخ بگذارید سوال را یکبار دیگر اینگونه بخوانیم:

چرا جوامع انسانی در بحث تکنولوژی/ فن آوری با مسائلی مواجه هستند که قادر به «حل مسئله» نیستند؟

نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

چرا «انسانی» که توان خلق فن آوری را داشته، توان کنترل «آسیب‌های فن آوری» را ندارد؟

به بیان دیگر، اگر مهندس آمریکایی این قدر باهوش است که می‌تواند پیشرفته‌ترین سلاح‌ها را بسازد، چرا قادر به این نیست که کودک و فرزندان خودش را از «آسیب» آن اسلحه‌ها مصون کند؟

۸- در مکانیزم تفکر امثال فؤاد ایزدی پاسخ به این سوال بسیار سرراست و روشن است: چون آمریکایی‌ها آدم‌های بدی هستند. ولی واقعیت امر پیچیده‌تر از یک پاسخ شسته‌رفته و سرراست به چنین بحث پیچیده‌ای است. بحث بر سر «عجز» است.

انسان مدرن در حل برخی مسائل مرتبط با جوامع انسانی عاجز است. مسئله اسلحه در آمریکا نمونه یک «مسئله حل‌نشده» است که درگیر انسداد «سیستم تصمیم‌گیر» کشور است.

یعنی خردجمعی به یک نقطه مشترک نمی‌رسد که بتواند اسلحه را کنترل کند.

اما دوباره این سوال مطرح می شود که «چرا؟»

نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

۹- پاسخ به چرای دوم بدون مطالعه درباره تاریخچه اسلحه در آمریکا ممکن نیست. «تاریخچه یک مسئله» منجر به تدوین «قانون» می‌شود و قانون، وقتی که نوشته شد، به راحتی قابل عوض‌کردن نیست. «قانون اسلحه» را در آمریکا کسانی نوشته‌اند که خود «نیازمند» اسلحه بوده‌اند. تقریبا عمده شرکت‌های اسلحه‌سازی قبل از ساخت سلاح درگیر ساخت قطعات راه‌آهن و خودرو بوده اند. یعنی از مسیر «قطعه‌سازی» به مسیر «اسلحه‌سازی» رسیده‌اند. این نکته از این جهت مهم است که فن آوری ابتدا در جهت «تسهیل تردد» بوده و بعد به سمت «حفاظت از فرد (Individual protection)» تغییر ماهیت داده است.

این یعنی چه؟

یعنی علم ابتدا به انسانِ مهاجر کمک ‌می‌کرده که در این سرزمین پهناور ساکن/جا به جا بشود. سپس همان علم/ فن آوری به او کمک کرده که در این برهوت پهناور (آمریکای ۱۸۵۰) از خودش محافظت کند. حال این «سابقه» ماهیت «قانون» پیدا کرده، و این قانون به شکلی شده که «برآیند نیروهای سیاسی (Equilibrium of Power)» در برابر آن صفر است. یعنی قدرت مخالفان اسلحه با قدرت موافقان آزادی اسلحه تقریبا برابر است.

( کانال ارزیابی شتاب زده )


نگاهی به تیراندازی در مدرسه ابتدایی مینیاپلیس و اسلحه در آمریکا و چند سوال در صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی
یکشنبه, 09 شهریور 1404 09:06

طرح جدید بازنشستگی در آلمان

طرح جدید بازنشستگی در آلمان و بازنشستگی فعال در صدای معلم

طرح جدید بازنشستگی در آلمان قرار است از اول ژانویه اجرایی شود. به گزارش رسانه‌های آلمان، دولت این کشور قصد دارد با اجرای طرحی به نام « بازنشستگی فعال » ، افراد را قانع کند که حتی پس از بازنشستگی نیز به کار خود ادامه دهند.

به گفته کارشناسان، با وجود آن که تردیدهای جدی نسبت به موفقیت این طرح وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که این برنامه قرار است به‌سرعت عملی شود.

به گزارش روزنامه « بیلد » آلمان، این طرح که توسط رهبران جناح‌های ائتلافی تصویب شده، قرار است تنها طی چند ماه آینده اجرایی شود و تاریخ آغاز آن نیز اول ژانویه ۲۰۲۶ در نظر گرفته شده است.

بر اساس این طرح، به کارکنان مسن امکان داده خواهد شد که حتی پس از رسیدن به سن بازنشستگی عادی نیز همچنان کار کنند و ماهانه ۲ هزار یورو بدون پرداخت مالیات درآمد داشته باشند.

در همین راستا رهبران احزاب دموکرات‌مسیحی (CDU)، سوسیال‌مسیحی (CSU) و سوسیال‌دموکرات (SPD) اخیرا یک بسته جامع بازنشستگی را تصویب کردند که قرار است در سال ۲۰۲۵ به تصویب نهایی برسد. این بسته شامل « بازنشستگی فعال» نیز می‌شود.

طرح جدید بازنشستگی در آلمان و بازنشستگی فعال در صدای معلم

تردیدها درباره موفق بودن طرح بازنشستگی فعال

با وجود این، موسسه اقتصاد آلمان (IW) نسبت به این که طرح آن گونه که دولت امیدوار است واقعا افراد بیشتری را در سن بازنشستگی به کار وادارد، ابراز تردید کرده است.

روث شیلر، کارشناس بازنشستگی موسسه اقتصاد آلمان، اوایل ماه جاری میلادی گفته بود: «بررسی‌های این موسسه نشان می‌دهند برای بیشتر کارکنانی که مایلند پس از سن عادی بازنشستگی به کار ادامه دهند، انگیزه‌هایی مانند لذت از کار و روابط اجتماعی نقش اصلی را دارد و انگیزه‌های مالی در جایگاه فرعی قرار می‌گیرند.»

افزون بر این، مطالعات نشان می‌دهند افرادی که بازنشسته می‌شوند، به‌ندرت دوباره کار را آغاز می‌کنند.

طبق آمار منتشر شده از سوی موسسه اقتصاد آلمان، در پایان سال ۲۰۲۳ کمی بیش از ۶۰۰ هزار بازنشسته و خوداشتغال بالاتر از سن بازنشستگی عادی همچنان به کار ادامه می‌دادند که « بیشتر آن‌ها کمتر از ۲۴ هزار یورو در سال درآمد داشتند » .

با این حال، این گزارش می‌افزاید که در میان خوداشتغال‌های فعال در سنین بالا، میزان درآمد غالبا به‌طور چشم گیری بیشتر بود و « بیش از نیمی از آن‌ها بیش از ۲۴ هزار یورو در سال درآمد داشتند و به‌طور میانگین سالانه حدود ۶۸ هزار یورو به دست می‌آوردند » .

طبق برآوردهای موسسه اقتصاد آلمان، دولت در صورتی که طرح بازنشستگی فعال اجرا شود، سالانه حدود ۱.۲ میلیارد یورو از درآمدهای مالیاتی را از دست می‌دهد.

دویچه له

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

طرح جدید بازنشستگی در آلمان و بازنشستگی فعال در صدای معلم

منتشرشده در بازنشستگان

بررسی کنکور و مافیای کنکور در نظام آموزشی چین و آموزش و پرورش ایران در صدای معلم   در نگاه اول، کلاس درس در چین و ایران دو تصویر متفاوت دارد:

در یکی، انبوهی از دانش‌آموزان با یونیفورم منظم پشت میزهای ردیف‌شده نشسته‌اند و چشمشان به تخته‌ای است که پر از فرمول و کلمات انگلیسی‌ست. در دیگری، همان ردیف‌هاست، همان نگاه‌ها، فقط رنگ لباس‌ها و زبان متفاوت است.

اما اگر کمی دقیق‌تر شویم، زیر این ظاهر دو کشور، یک روح مشترک نفس می‌کشد:

آزمون‌ محوری و رقابت فرساینده.

چین، با جمعیتی سرسام‌آور، سال‌هاست که تمام مسیر تحصیلی دانش‌آموزانش را به آزمون Gaokao (آزمونی همانند کنکور خودمان و به مراتب رقابتی تر و شدید تر ) گره زده؛ آزمونی که نتیجه‌اش تا حد زیادی آینده دانشگاهی، شغلی و حتی موقعیت اجتماعی فرد را تعیین می‌کند. ایران هم، هرچند با جمعیتی بسیار کمتر، مسیری مشابه را با آزمون سراسری خود طی می‌کند. در هر دو جا، دانش‌آموزان از کودکی یاد می‌گیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است :

روز موعود و روز کنکور.

بررسی کنکور و مافیای کنکور در نظام آموزشی چین و آموزش و پرورش ایران در صدای معلم

این فشار، به تدریج، فضای آموزشی رسمی را ناکافی جلوه داده است. در هر دو کشور، شبکه‌ای عظیم از کلاس‌های خصوصی، آزمون‌های آزمایشی و کتاب‌های کمکی شکل گرفته که فقط یک هدف دارد: شکستن دروازه کنکور. اینجا است که وارد قلمرو آن‌چه «مافیا» نامیده می‌شود، می‌شویم.

چرا «مافیا»؟ چون تمام ویژگی‌های آن را دارد:

انحصار غیررسمی: چند بازیگر بزرگ سهم عمده بازار را در دست دارند و به‌ سختی کسی می‌تواند وارد این حوزه شود.

نفوذ به سیاست‌گذاری: گاهی سیاست‌های آموزشی چنان طراحی می‌شوند که نیاز به خدمات این موسسات بیشتر شود، نه کمتر.

تولید نیاز کاذب: با تبلیغات، والدین و دانش‌آموزان را قانع می‌کنند که بدون این کلاس یا کتاب، قبولی غیرممکن است.

وابستگی روانی: دانش‌آموز بعد از مدتی نه به توانایی خود، بلکه به برند و معلم مشهور وابسته می‌شود.

بررسی کنکور و مافیای کنکور در نظام آموزشی چین و آموزش و پرورش ایران در صدای معلم

چین در سال ۲۰۲۱ با طرح «کاهش مضاعف» سعی کرد این چرخه را بشکند: کلاس‌های خصوصی دروس اصلی ممنوع شد، تبلیغات محدود شد، و موسسات موظف شدند غیرانتفاعی فعالیت کنند. اما نتیجه؟ مافیا فقط زیرزمینی شد. کلاس‌ها به خانه‌ها و پلتفرم‌های پیام‌رسان مهاجرت کردند، قیمت‌ها بالا رفت، و شکاف طبقاتی شدیدتر شد. ثروتمندان همچنان بهترین آموزش را خریدند و فقرا فقط به مدرسه اکتفا کردند.

از این تجربه می‌شود فهمید که صرفاً محدود کردن یا ممنوع کردن، بدون جایگزین باکیفیت، فقط مافیا را پنهان‌تر و گران‌تر می‌کند.

بررسی کنکور و مافیای کنکور در نظام آموزشی چین و آموزش و پرورش ایران در صدای معلم

راه برون‌رفت، نه در تخریب کامل بازار موازی، بلکه در ارتقای آموزش عمومی است:

- مدارس باید همان کیفیت و عمق آموزشی را ارائه دهند که امروز موسسات خصوصی ادعایش را دارند.

- نظام سنجش باید از «یک آزمون سرنوشت‌ساز» به مجموعه‌ای از سنجش‌های چندمرحله‌ای و مهارت‌محور تغییر کند.

-آموزش مهارت‌های زندگی، تفکر انتقادی و خلاقیت باید جایگزین بخشی از حجم حفظیات بی‌پایان شود.

اگر این تغییرات رخ ندهد، حتی اگر فردا تمام موسسات کنکور تعطیل شوند، روز بعدشان در شکل و لباسی جدید زنده خواهند شد.

مافیا، تا وقتی که زمین بازی به سودش چیده شده باشد، همیشه راهی برای نفس کشیدن پیدا می‌کند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی کنکور و مافیای کنکور در نظام آموزشی چین و آموزش و پرورش ایران در صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی

الیز و سلستن فرنه، مربیان مشهور بین المللی، شمار زیادی از نوشته های نظری از خود برجای گذاشته اند. اما از همه مهمتر آن که، با تأسیس مدرسه ای که در سال ۱۹۳۴ در شهر ونس افتتاح کردند، به نظرات خود جامه عمل پوشاندند.

در این مدارس بدون کلاس واقعی یا میزهایی که رو به تخته سیاه ردیف شده باشند، شکل تنبیه دانش آموزان در مجمع عمومی رای گیری می شد و می بایست همه شاگردان می توانستند به صورت مستقل کار کنند.

منتشرشده در دیدگاه

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

از دیروز پنج شنبه 29 خرداد 1404 اینترنت قطع شده است .

دیگر نمی توان منابع را جست و جو کرد و به آخرین داده ها و یا پژوهش ها در مورد موضوعی دست پیدا کرد .

از دلایل اتخاذ این تصمیم حاکمیتی بی خبرم اما مشخص است که در غیاب شبکه های اجتماعی جامعه برای کسب اخبار دست اول و کم تر گزینش شده به سراغ تلویزیون های ماهواره ای خواهد رفت .

خوشبختانه در این بخش سلایق و دیدگاه های مختلف و بعضا متضاد و مخالف دیده می شوند و افکار عمومی با مشاهده و تفکر و تحلیل در مورد آن ها دست به انتخاب خواهد زد .

شنبه 15 تیر 1403 در یادداشتی با عنوان : « «بزرگ ترین بازنده این دوی ماراتن، " رسانه ها " و برنده اصلی "صداقت و خرد" بود » آیا در انتخابات ریاست جمهوری ایران ؛ رسانه ها " رکن چهارم دموکراسی " بودند ؟

به برخی نکات اشاره کردم . ( این جا )

« چه چیزی موجب تحقق « دموکراسی » و ارزش های منبعث از آن در یک جامعه می شود ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

چه باید کرد تا با کم ترین هزینه و بیشترین برداشت و فایده به یک جامعه دموکراتیک وآزاد برسیم ؟ جامعه ای که در آن « قانون » و قراردادهای اجتماعی به رسمیت شناخته شده و فراتر از کاغذ و مکتوبات هستند و تاثیر آن را می توان روی اندیشه ، گفتار و کردار تک تک شهروندان یک جامعه مشاهده و آن را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد .

 شمس افرازی زاده ، روزنامه نگار می نویسد : ( این جا )

«نگاهی گذرا به قوانین اساسی کشورهای دموکراتیک و مترقی دنیا نشان می‌دهد که مردم را نباید از حق بیان نوشتن، انتشار افکار و عقایدشان محروم کرد. در این قوانین تاکید شده از آزادی رسانه به مثابه یکی از مهمترین آزادی‌های سلب‌ناشدنی جوامع باید حراست کرد.

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

 مگر می شود یک فرد و یا نهاد دیگری را به چیزی متهم کند که خودش آلوده به آن باشد ؟  کارکرد مطبوعات در جوامع دموکراتیک امروزی شامل نقد، بررسی و نظارت بر عملکرد حاکمیت، اطلاع رسانی شفاف، افزایش آگاهی عمومی در وجوه گوناگون توسعه، فرهنگ مشارکت مدنی، تشویق و تقویت روحیه مطالبه‌گری شهروندان و ...است.

شهروندان یک جامعه در بیان آراء و افکار و عقاید باید آزاد باشند و این آزادی عقیده، بخش غیرقابل انکار حیات سیاسی و اجتماعی شهروندان را تشکیل می‌دهد. شایسته است که نقش نقادانه رسانه‌ها در ارکان حاکمیتی محقق شود ... »

در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران ، رفتار رسانه ها چه در داخل کشور و چه بیرون از آن قابل  تامل و بازخوانی است .

صدا و سیما که به عنوان « رسانه ی ملی » با ابعاد « فراگیر » شناخته می شود تا چه حد با معیارهای « حرفه ای » با این موضوع  برخورد کرد ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

با وجود آن که این رسانه فراگیر از بودجه عمومی ارتزاق می کند اما به نظر می رسد که « مرجعیت رسانه ای » خود را تا حد قابل توجهی از دست داده است .

برخی از تحلیل گران حوزه رسانه میزان نفوذ صدا و سیما را در حدود 30 درصد بیان می کنند .

هنوز گردانندگان رسانه این پرسش ها را برای خود جدی تلقی نکرده و همچنان در « توهم دانایی » به سر می برند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

وقتی چنین خلایی در جامعه  مشهود باشد ، جامعه مجبور می شود تا نیاز خویش را در سایر رسانه ها مانند تلویزیون های برون مرزی و شبکه های اجتماعی جست و جو کند .

البته شبکه های اجتماعی در عصر رسانه و ارتباطات ، مرجعیت رسانه های رسانه های سنتی را مورد چالش جدی قرار داده اما متاسفانه و به دلایل مختلف که مهم ترین آن « فقدان و یا ضعف سواد رسانه ای » غالب و فراگیر در ایران است ؛ به نظر می رسد که این شبکه ها نتوانسته اند در تعریف و تعمیق دموکراسی در جامعه ایران توفیق چندانی داشته باشند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

مهم ترین آن این است که معمولا به جای دیالوگ ، مونولوگ داریم و گفت و گو جای گفت و شنود را گرفته است . مهم ترین و راهبردی ترین پرسشی که در مورد « استقلال حرفه ای » هر رسانه با هر اسم و رسم مطرح می باشد شریان ها و منابع مالی آن می باشد .

این فرهنگ در حوزه ارتباط و رسانه هنوز تا نقطه مطلوب فاصله معنا داری دارد .

در جهان رسانه ؛ ما « رسانه ی بی طرف » نداریم اما رسانه ها بر اساس اصول و قواعد حرفه ای می توانند ضمن حفظ اعتماد دو سویه با مخاطب اما به وظیفه و ماموریت اصلی خود که همانا « رکن چهارم دموکراسی » است عمل کنند .

در جریان انتخابات اخیر ، رسانه های برون مرزی غالبا خط « تحریم و بایکوت» را دنبال می کردند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

برخی به وضوح مانند « ایران اینترنشنال » از فرط شتاب و بی برنامگی به یک حزب سیاسی تمام عیار و مخالف تبدیل شدند که صدای منتقد و مخالف در آن بازتابی نداشت .

مهم رسیدن به نتیجه از پیش طراحی شده بود .... » .

از آغاز تجاوز وحشیانه ی رژیم اسرائیل به میهن عزیزمان ایران سعی می کنم دیدگاه های مختلف را در این موضوع بسیار مهم مورد مشاهده و مداقه قرار دهم .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

به عنوان یک روزنامه نگار و معلمی که درس « سواد رسانه ای » را در مدارس تدریس می کند تلاشم بر این است که تعصبی در مورد افراد و چهره ها و نظرات آنان نداشته باشم .

اما مهم ترین و راهبردی ترین پرسشی که در مورد « استقلال حرفه ای » هر رسانه با هر اسم و رسم مطرح می باشد شریان ها و منابع مالی آن می باشد .

بارها شده که در برخی از این تلویزیون ها و به طور مشخص « ایران اینترنشنال » ؛ مجریان و عوامل و میهمان های آن تلویزیون ، حاکمان جمهوری اسلامی ایران را مکررا به فقدان شفافیت و یا عدم پاسخ گویی مناسب و اقناع گرانه نسبت به مطالبات مردم متهم کرده اند اما هیچ گاه و در هیچ موردی ندیده ام که این تلویزیون برون مرزی به این مهم پاسخ دهد که بودجه این تلویزیون از کجا و چگونه تامین می شود ؟

مگر می شود یک فرد و یا نهاد دیگری را به چیزی متهم کند که خودش آلوده به آن باشد ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

این نشان می دهد که برنامه ریزان و و دست اندرکاران این تلویزیون فراگیر هنوز و هنوز با الفبای « سواد رسانه ای » و به ویژه اخلاق رسانه کاملا بیگانه اند و شوربختانه خودشان را به تغافل و تجاهل زده اند .

بدون تردید امثال این رسانه در خط و مسیر « رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی » نیستند و شاید بهتر باشد کارکرد و عملکرد آنان را به نوعی در « ستون پنجم » بیگانگان به عنوان ماشین شست و شوی مغزی جای داد .

رسانه ها با هر خط مشی و تفکر باید بدانند که عملکرد و مواضع آنان در حافظه ی تاریخی جامعه با وجود سیالیت ویژه در جامعه ایرانی خواهد ماند و چیزی نیست که به راحتی و یا سادگی قابل جبران و یا تغییر به ویژه برای بخش تحلیل گر و مطالبه گر آن باشد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

گروه رسانه/

بر اساس این قانون، کشیدن سیگار در مکان‌هایی مانند سواحل، پارک‌ها، باغ‌ها، مجموعه‌های ورزشی، ایستگاه‌های اتوبوس و اطراف مدارس ممنوع خواهد بود.

منتشرشده در آموزش تطبیقی

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

یک لطیفه

اردغان رئیس جمهور ترکیه با جمله ای موهوم و تفرقه انگیز، تبریز را جغرافیای معنوی ترکیه (!) خواند. او گفت : « از سوریه تا غزه، از حلب تا تبریز، از موصل تا قدس در سرتاسر جغرافیای معنوی ما، شهدا در کنار یکدیگر در چناق قلعه آرمیده اند. »

منظور وی از شهدای آرامیده در چناق قلعه اینست که آنها در راه مبارزه با ارتش متفقین به ویژه بریتانیا برای حفظ ترکیه شهید شده اند.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

اردغان خود را در رویای احیای عثمانی غرق کرده و با این حرف موهوم می خواهد ترکیه را ام القرای جهان اسلام جا بزند. او در یک قدمی خود، چشمش را به حوزۀ فرهنگی و معنوی ایران و زبان و ادب پارسی بسته و اشعار پارسی را بر کتیبه های شهر استانبول و سنگ مزارهای گورستانهای این شهر نمی بیند.

قطعاً آقای اردغان آن قدر سواد دارند که بدانند که مغازه ها و کسب و کارهایی در تبریز وجود دارند که قدمت آنها بیش از استقرار جمهوری ترکیه است و نیز قدمت خود شهر تبریز سده ها بیشتر از وجود ترک ها در آسیای صغیر است.

بنابراین هدف او به هیچ وجه اتحاد و همبستگی همسایگان نیست بلکه ایجاد تفرقه بوسیلۀ افراد کوته بین یا به وسیلۀ ستون پنجم خود در دولت جمهوری اسلامی یا بیرون از دولت است.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

یک درد

این روزها یک مدرس دانشگاه (!) تریبون در اختیار گرفته و نقد دولت و حتی حاکمیت می کند، نقدهایی با تیغ برنده و برای آن که خود را در فضای امن قرار دهد، گستاخانه و بسیار فرومایه به دشمنی با فرهنگ و تمدن دیرین و گرانمایۀ ایران می پردازد.

او در نوروز امسال گفت : « من نوروز را به انبوه خلق خود آریایی پندار تبریک می گویم. »

دریغا ساعتی درنگ در خم رنگ برای ادعای طاووسی کافی است. باز به گفتۀ مولانا :

تا نباشد راست کی باشد دروغ       این دروغ از راست می گیرد فروغ

قصد این آدم، تزریق توهمات خود به پشتوانۀ چند راست است.

بیش از ده هزار سال است که فرهنگ و تمدن ایران پویا و استوار است. اما از ستیزه جویان با آن خبری نیست. آقای به اصطلاح مدرس دانشگاه، شما نه نخستین ستیزه جو با فرهنگ و تمدن ایران هستی و نه آخرین. اما حقیرترین هستی که با نوروز گلاویز شده ای!

این به اصطلاح مدرس دانشگاه در جای دیگر می گوید : « هنر و ادب در ایران زاییدۀ چپ است. »

با توجه به حرف ایشان دربارۀ نوروز، می توان نتیجه گرفت که منظورشان چپ ملی نیست. کارنامۀ حزب توده هم جزء خیانت چیز دیگری ندارد.

اگر میان اندیشمندانی که در زیر نام می بریم، چپ وجود داشته باشد، کدام یک از آنها چپ غیر ملی بودند؟ این اندیشمندان هم وامدار و هم پاسدار فرهنگ و تمدن دیرین و گرانمایۀ ایران بوده و هستند.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

محمود افشار یزدی، سعید نفیسی، محمد قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، ابراهیم پورداوود، ملک الشعرای بهار، احمد بهمنیار، جلال الدین همایی، مجتبی مینوی، مدرس رضوی، اقبال آشتیانی، قاسم غنی، محمد معین، پرویز ناتل خانلری، عبدالعظیم قریب، علی اصغر حکمت، حسن پیرنیا، رضازادۀ شفق، محمدعلی فروغی، علی اکبر دهخدا، صادق هدایت، احمد کسروی، حسن تقی زاده، ایرج افشار، عباس زریاب خویی، منوچهر مرتضوی، محمد علی اسلامی ندوشن، عبدالحسین زرین کوب و استادان بزرگوار که عمرشان دراز باد محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ طالع و بهرام بیضایی.

مگر روشنفکر بودن فقط شعر نو گفتن و در دانشگاه برکلی دربارۀ داستان ضحاک و کاوۀ آهنگر با تکبر سرسام گفتن است؟

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

چهار ستون هویت ملی ایرانیان که مهمترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده و در یک کلام راز جاودانگی ملت هستند عبارتند از :

  • تاریخ مشترک بیش از ده هزار سال
  • زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
  • جشن های ملی
  • عرفان ایرانی

گرچه این چهار اصل در دوره های گوناگون فراز و فرودهایی داشتند، امروز آنها بر چکاد هویت ایرانی برافراشته اند و چهار ستون اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند. در این روزگار وانفسا نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویاپردازی های خود کنیم و با عجز و طمع و حماقت، تمدن با ریشه و با گوهر ایران را به تباهی بکشانیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم  این یک پست سیاسی نیست!

شگفت‌زده‌ام!

می‌خواهم توجه شما را به یک نوجوان نسل جدید جلب کنم؛ به نمونه‌ای از دانش‌آموزانی که در کلاس درس ما نشسته‌اند؛ به آن کسی که این روزها مخاطب محتوای کتب درسی ما، مخاطب سیاست‌های فرهنگی ما و مخاطب برنامه‌سازی‌های ماست…

لطفاً ویدئو را تا انتها ببینید. به مبانی استدلال سیاسی این نوجوان و تمام رفتار و لحن کلامش توجه کنید:

  1. مغالطه منشا و پاسخ نوجوان

ابتدا از آخرین پرسشی که خبرنگار می‌پرسد شروع می‌کنم، چون خیلی شبیه پرسشی است که ما هم ممکن است نمونه‌اش را از فرزندان خود بپرسیم:

«چه کسی این حرف‌ها را به تو یاد داده است؟!»

این پرسش که خود گونه‌ای از مغالطه منشأ است، سعی می‌کند به‌جای بررسی منطق یا محتوای استدلال، بر خاستگاه ایده تمرکز کند تا آن را بی‌اعتبار کند. اما نوجوان پاسخ مناسبی دارد؛ بلافاصله می‌گوید: «من از عقلم برای فکر کردن استفاده می‌کنم!» و به‌موقع، بعد از آن، از ادامه دادن فضای مجادله یا متقاعدسازی خارج می‌شود.

  1. تاب‌آوری فکری در برابر تحقیر هویتی

مصاحبه‌گر با گزاره‌هایی مانند:

«آیا از خودت شرم نمی‌کنی؟»، «ذره‌ای احساس ننگ و شرم نمی‌کنی؟»، «آیا تو هندی نیستی؟» سعی در تحقیر هویت او دارد، اما نوجوان به‌راحتی مغلوب نمی‌شود و با آرامش پاسخ می‌دهد.

  1. بنیان‌های انسان‌شناسی و استدلال سیاسی نوجوان
  • «زنده باد پاکستان (کشور محل مخاصمه)»

– احترام به مرزها و کشورها، فارغ از تنش‌های سیاسی و امتناع از شعار «مرگ‌بر...»

  • «آیا نباید پاکستان نابود شود؟ نه، نباید نابود شود!» (با تعجب)

رد زورگویی، کشورگشایی و کینه‌توزی و بی معنا بودن ایده «نابودی» برای او.

  • «آیا زنده باد هند؟ بله!»

– در تضاد ندیدن «زنده باد هند» و «زنده باد پاکستان» در فضایی که گویی این اظهارنظر خیانت است.

  • «هر کشوری باید به حیات خود ادامه دهد.»

نگاه منفی مطلق به جنگ و تأکید بر حقوق انسانی برابر.

  • «تو یک خبرنگار هستی؟ تو چرا از خودت خجالت نمی‌کشی؟»

مطالبه‌گری و یادآوری مسئولیت حرفه‌ای و اخلاقی مصاحبه‌گر در اوج هجمه های او.

  • «چرا این چیزها را همه‌جا به نام هندو و مسلمان ترویج می‌کنی؟»

در این بخش نقد تایخی هم انجام می دهد، نقش رسانه‌ها در سیاه‌نمایی مذهبی و ملی را به چالش می کشد و یک پرسش و اعتراض به موقع طرح می کند.

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  • «آیا آن‌ها هم مانند ما انسان نیستند؟» … «ما همه انسانیم» … «همه حق حیات دارند.» ... «چرا می خواهی همه را بکشی؟»

– همین چند گزاره تجلی منشور حقوق بشر و تجربه دو جنگ جهانی و آثار فلاک بار آن بر سرنوشت بشری است و نگاه فراایدئولوژیک در آن موج می زند.

  • «فکر می‌کنی اگر به جنگ بروی و یک پاکستانی را بکشی، به موفقیت رسیده‌ای؟»

به نظرم این پرسش نوجوان از خبرنگار مهم ترین پرسش اوست ؛ اساسا انگیزه های جنگ طلبانه را نشانه می رود و صراحتا بی‌معنایی و پوچی ایده کشتن دیگری به‌عنوان ارمغان یا راهی برای کسب آزادی را به چالش می کشد.

  • «تو درخواست نابودی آن کشور را داری… همه ما انسانیم»

– انسان بودن درکلام این نوجوان فراتر از ملیت، مرز، نژاد و دین قرار دارد و همین او را صلح طلب و شجاع کرده است.

فکر می کنم در این مصاحبه پیام های با ارزشی برای معلمان و والدین نهفته است، در اینجا به برخی اشاره می کنم:

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  1. نسل جدید به عقل خود اتکا دارد، نه صرفاً به مرجع‌های بیرونی

نوجوان در پاسخ به پرسش «چه کسی این حرف‌ها را به تو یاد داده است؟» می‌گوید: «من از عقلم استفاده می‌کنم.». اینجاست که مشخص می شود چرا نوجوان به فضای اندیشیدن و گفت و گو نیاز دارد، او دیگر مصرف کننده ساده اطلاعات و ایده ها نیست و خلاق و عملگرا ظاهر می شود.

  1. آنان از سؤال‌های بزرگ نمی‌ترسند، بلکه وارد بحث می‌شوند

نوجوانان امروز حق آزادی در بیان، پرسش و ... را برای خود قائل است و مسلم می داند، برای آن‌ها نباید مرز های غیر منطقی گذاشت؛ بلکه باید صدایشان را شنید و با آن‌ها وارد گفت‌وگو شد.

  1. اخلاق‌گرایی در اولویت است، نه تعصب و جانبداری کور

واکنش نوجوان به «زنده باد هند» و «زنده باد پاکستان» نشان می‌دهد که نسل جدید تفاوت میان اخلاق و تعصب کور را درک می‌کند. این ارزش‌ها را باید با مثال‌های عملی و برنامه‌های خیرخواهانه تقویت کرد.

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  1. هویت انسانی برتر از مرزهای جغرافیایی و مذهبی است

تأکید مکرر نوجوان بر «ما همه انسانیم» اثبات می‌کند که اگر در معرض آموزش‌های انسانی قرار بگیرند، فارغ از ملیت و دین، همدل و هم‌فکر با تمام بشریت خواهند بود.

  1. نقد رسانه و آگاهی نسبت به اثرگذاری آن‌ها در حال شکل‌گیری است

نوجوان می‌پرسد: «چرا این چیزها را به نام هندو و مسلمان ترویج می‌کنی؟»؛ به همین دلیل باید سواد رسانه‌ای را در خانه و مدرسه جدی گرفت و به آن‌ها آموخت چگونه پیام‌های رسانه‌ای را تحلیل کنند؛ به هر حال واضح است این نسل در مقایسه با گروهی اولی که مخاطب رسانه های اجتماعی بود، آگاه تر و نقاد تر نگاه می کند و آثار رسانه را بهتر می شناسد.

  1. نسل جدید از گفت‌وگوی نامحترمانه فاصله می‌گیرد

خروج نوجوان از مجادله نشان‌دهنده مهارت شناسایی بحث بی‌نتیجه است. باید این توانایی را در آن‌ها تقویت کرد و ارج نهاد؛ نوجوان گفتگو را محل تبادل اندیشه و نه تغییر آدم ها می داند و وظیفه ای آنی برای اصلاح دیگری به هر روشی قائل نیست.

  1. نیاز به شنیده‌شدن دارند، نه هدایت اجباری

مهم‌ترین خواسته این نسل شنیده‌شدن است. اگر در خانواده و مدرسه جدی گرفته شوند، کمتر به دنبال مرجع‌های کم‌اعتبار خواهند رفت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی
سه شنبه, 16 ارديبهشت 1404 13:58

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم

سازمان امریکایی کامان سنس میدیا (CSM) یک سازمان غیرانتفاعی است که مقرش در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا واقع شده است. این سازمان با بررسی و کاوش در محتوای رسانه‌ها‌ مانند فیلم ها، گیم ها، اپ ها و تکنولوژی به درجه بندی و رتبه بندی آنها با هدف ارائه اطلاعات درباره مناسب بودن آنها برای کودکان می پردازد. همچنین به پژوهش ها و پروژه هایی که در موضوع تاثیر و نقش رسانه ها در زندگی کودکان انجام می گیرد کمک مالی می کند و به طور عمومی از سیاست ها و قوانین کودک‌ پسند (مناسب و دوستدار کودک) در حیطه آموزش و رسانه حمایت می کند.

کامان سنس میدیا گزارشی جدید منتشر کرده که در آن نگاهی انداخته به استفاده کودکان صفر (تولد) تا ۸ ساله از رسانه ها و به بعضی چالش ها و مشکلات پیش روی آنهایی که مسئول آموزش این نسل هستند اشاره کرده است.

بعضی از یافته های کامان سنس میدیا ممکن است شما را متعجب کند.

تا ۲ سالگی، ۴۰ درصد کودکان تبلت شخصی خود را دارا هستند و تا ۴ سالگی، این درصد به ۵۸ می رسد.

تا ۸ سالگی، از هر چهار کودک یک کودک دارای تبلت شخصی است.

گروه های سنی ۲ تا ۴ سال روزانه تقریبا دو ساعت از صفحه نمایش (صفحه های الکترونیکی) استفاده می کنند. این مدت زمان برای کودکان با سنین بالا به طور میانگین حدود سه ساعت و نیم است. پسران نیم ساعت بیشتر از دختران صرف استفاده از صفحه های نمایش می کنند. استفاده اصلی از اسکرین تایم (مدت زمان نگاه کردن به صفحه) برای تماشای تلویزیون است و در رتبه بعدی گیمینگ قرار می گیرد. مطالعه و خواندن کتاب ۴ درصد از این زمان را دربرمی گیرد که از این زمان انجام تکالیف تنها یک درصد از آن را تشکیل می دهد.

تماشای تلویزیون و ویدیو تقریبا یک سوم از سرویس های استریمینگ (برای مثال نتفلیکس، یا دیزنی پلاس) و یک سوم از ویدیوهای طولانی در اپ هایی مانند یوتیوب را شامل می شود. زمان نگاه کردن به ویدیوهای کوتاه در سال ۲۰۲۴ به ۱۶ درصد افزایش یافت. تنها ۶ درصد از تماشای تلویزیون به صورت زنده را دربرگرفت.

در حالی که اسکرین تایم تقریبا به همان اندازه ای است که کامن سنس میدیا در نظرسنجی سال ۲۰۲۰ به دست آورده است اما مدت زمان تماشای تلویزیون پایین و بازی های ویدیوی بالاست.

سطح وابستگی و دلبستگی که این نظرسنجی توصیف می کند ممکن است نشانی از معضلات پیش رو باشد. این نظرسنجی نشان می دهد که از هر پنج کودک یک کودک از وسایل قابل حمل (مانند موبایل و تبلت) برای کنترل و تنظیم هیجان،‌ هنگام وعده های غذایی یا برای به خواب رفتن استفاده می کنند.

همچنین از ۷۵ درصد یا بیشتر والدین که در نظرسنجی شرکت کردند تشویش و نگرانی خود را درباره صرف زمان بسیار زیاد فرزندانشان جلوی صفحه نمایش، تاثیر روی بازه زمانی توجه آنها، مقدار محتوای جنسی و خشن، و تاثیر روی سلامتی روانی آنها اظهار نگرانی کردند. 

در حالی که مدیران و مسئولین موسساتی مانند انجمن روانشناسی امریکا نشان داده اند که طبقه بندی و لیست کردن فوائد و خطرات استفاده کودکان از وسایل دیجیتالی پیچیده شده با این حال بسیاری از والدین و مدارس از هشدارهایی که در آثاری مانند کتاب جاناتان هایت با عنوان «نسل مضطرب» و پژوهش هایی درباره وجود ارتباط بین استفاده از صفحه نمایش و مشکلات سلامت روانی داده شده است یکه خورده اند. در پاسخ به نگرانی‌ها درباره کودکان و رسانه های دیجیتالی موجی از ممنوعیت موبایل در سال ۲۰۲۴ مدارس سراسر کشور (ایالات متحده) را فرا گرفت.

همچنین در کنار اینها درصد بزرگی از والدین در نظرسنجی گفتند که فوائد آموزشی مثبتی در اسکرین تایم فرزندانشان یافته اند که شامل یادگیری چیزهای جدید،‌ دیدن فرهنگ های مختلف، جست و جوی علائق جدید و ارتباط با دوستان و خانواده است. افراد دارای نوه که صدها کیلومتر دورتر از آنها زندگی می کنند قدرت رسانه های دیجیتالی را بهتر متوجه می‌شوند.

یک سوم والدین استفاده از هوش مصنوعی برای یادگیری را گزارش کردند، با این وجود مشخص نیست که این والدین چه تعریف و برداشتی از هوش مصنوعی که اصطلاحی با استفاده های گسترده در جهان رسانه های کودکان است دارند. از هر چهار والد یک والد گزارش کرد که فرزندش برای خلق داستان های کوتاه یا هنر از هوش مصنوعی استفاده می کند که این ممکن است به اندازه هر داده دیگری در این نظرسنجی پیامدها و کاربردهایی برای معلمان این نسل داشته باشد.

یک معلم چگونه نگارش و مهارت نوشتن را به دانش آموزی که در کنار استفاده از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار نوشتاری بزرگ شده درس می دهد؟ آیا ما باید انتظار گنجاندن مطالب اضافی در چک لیست آمادگی مدرسه داشته باشیم؟

اکثریت والدین گفتند که استفاده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف مدرسه هیچ تاثیری روی درک فرزندانشان از مواد درسی مدرسه ندارد. این نظرسنجی به استفاده از صفحه های نمایش که در دوران پساکرونا در مدارس رشد تصاعدی داشته نپرداخته است.

یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۲ که توسط روزنامه اجوکیشن ویک انجام شده نشان می دهد که ۹۰ درصد مدیران مدارسی که در نظرسنجی شرکت کردند یک وسیله یادگیری دیجیتالی که توسط مدرسه تهیه شده بود در اختیار هر دانش آموز دوره اول و دوم متوسطه قرار داده بودند، و ۸۴ درصد این کار را برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام می دادند.

کامان سنس میدیا این نظرسنجی را که از سال ۲۰۱۱ شروع کرده چند بار انجام داده، و داده ها حاکی از وجود تعدادی روندها و الگوهاست. در سال ۲۰۱۷ کودکان با سنین بین صفر (تولد) تا ۸ سال نیم ساعت را صرف تماشای زنده تلویزیون کردند. در سال ۲۰۲۴ این مدت زمان به ۵ دقیقه رسید.

به طور میانگین والدین حدودا نیم ساعت در روز را صرف خواندن کتاب های کاغذی برای کودکان می کنند. والدین سفیدپوست بیشتر از دیگران برای فرزندانشان کتاب می خوانند. خانواده های پردرآمد بیشتر از خانواده های کم درآمد برای فرزندانشان به طور روزانه کتاب می خوانند. والدین با تحصیلات بالاتر بیشتر از والدین کم درآمد روزانه برای فرزندان خود کتاب می خوانند.

کامان سنس میدیا به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی با هدف بررسی و درجه بندی رسانه ها و تکنولوژی به منظور کنترل مناسب بودن آنها برای کودکان در سال ۲۰۰۳ تاسیس شد. این سازمان با نگاه به عادات رسانه ای تین ها (۱۳ تا ۱۹ ساله ها) و کودکان و والدین با همکاری شرکت های رسانه ای و سازمان های پژوهشی متعدد نظرسنجی های متنوعی را تولید می کند.

یکی دیگر از نظرسنجی های اخیر کامان سنس میدیا نشان می دهد که تین ها کاربران پرمصرف پلتفرم های فن آوری هستند. این گروه سنی به شرکت های پشت این پلتفرمها اعتمادی ندارند. سال ها طول خواهد کشید تا ببینیم که آیا جدیدترین نسل بومیان دیجیتالی یک رابطه متفاوت با صفحه های نمایش خود و شرکت های پشت آنها برقرار می کنند. اما به نظر می رسد که بخش اعظم کار پیش از این شروع شده است.

منبع: مجله فوربز

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم

منتشرشده در پژوهش

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم   در سال ۱۹۶۱، فرانتس فانون، جامعه شناس انقلابی ، در کتاب دوزخیان روی زمین نوشت:

«استعمار، زمین را نمی‌گیرد؛ روح انسان را می‌دزدد. و استعمارشده، پیش از آن‌ که برای نان بجنگد، باید برای بازیابی انسانیتش بجنگد.»

شاید این جمله‌ها درباره‌ی الجزایر نوشته شده باشند، اما امروز با هر بمب که بر غزه می‌بارد، با هر کودک که بی‌چهره از زیر آوار بیرون کشیده می‌شود، دوباره زنده می‌شوند. غزه، تکه‌ای از زمین نیست. دوزخی‌ست روی زمین.

دوزخی که مردمانش نه محکوم به مرگ، بلکه محکوم به مردن‌های مکررند.

ما در ایران ؛ با گرانی، تحریم، و هزار درد دیگر دست‌ و پنجه نرم می‌کنیم. گاهی پیش خود می‌گوییم: «غزه با ما چه؟ مگر ما خودمان کم رنج داریم؟»

اما حقیقت تلخ این‌جاست: اگر دردِ یک انسانِ دیگر را حس نکنیم، کم‌کم انسان بودن را از یاد می‌بریم.

غزه، آزمون وجدان ماست.

اگر مردمانی با آن‌ همه زخم هنوز ایستاده‌اند ؛ ما چطور نشسته‌ایم؟

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

اگر مادری در آوار، جنازه‌ی نوزادش را با دستِ خالی بیرون می‌کشد، و هنوز تسلیم نمی‌شود، ما چطور در راحتیِ نسبی، بی‌تفاوت مانده‌ایم؟

همه فقط از آغاز جنگ توسط حماس می‌گویند. اما کمتر کسی از آن خشونتی می‌گوید که سال‌هاست بازتولید می‌شود. و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمی‌نوشت. فقط گریه می‌کرد.

کمتر کسی از پیمان‌شکنی دولت‌های راست‌گرای اسرائیلی در توافقات اسلو می‌گوید، همان توافقی که قرار بود نقطه شروع صلح باشد، نه بذر تداوم اشغال.

چند نفر از شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، از دیوار حائل، از کودکان اسیر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل خبر دارند؟

چرا تنها پاسخِ یک خشم را می‌بینیم، و نه دلایلِ آن را؟

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

همه بنگاه‌های خبری در حال پخش «آمار»‌ند.

۴۰  نفر کشته، ۸۳ زخمی، ۲۵ کودک جان‌باخته... و این اعداد، هر روز ادامه دارند. اما هیچ‌کس نمی‌گوید ۴۰ انسان. هیچ‌کس نمی‌پرسد اسم کودک بی‌سر، «یُسرى» بود یا «لَمى»؟

استعمار، همان‌طور که فانون گفت، با بی‌ چهره‌ کردن انسان‌ها آغاز می‌شود.

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

غزه، تصویری‌ست که اگر نگاهش نکنیم، آیینه‌ای‌ست که ما را رسوا خواهد کرد. و آن فیلم… همان صحنه که آدم‌ها به بالا پرت می‌شوند، نه از شادی، نه از پرواز، بلکه با قدرت یک بمب…

آن لحظه، معنای استعمار است.

و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمی‌نوشت. فقط گریه می‌کرد.

غزه با ما چه؟

با ما همه‌چیز.

چون ما هنوز انسانیم.

یا باید باشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت
صفحه1 از73

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور