صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

از دیروز پنج شنبه 29 خرداد 1404 اینترنت قطع شده است .

دیگر نمی توان منابع را جست و جو کرد و به آخرین داده ها و یا پژوهش ها در مورد موضوعی دست پیدا کرد .

از دلایل اتخاذ این تصمیم حاکمیتی بی خبرم اما مشخص است که در غیاب شبکه های اجتماعی جامعه برای کسب اخبار دست اول و کم تر گزینش شده به سراغ تلویزیون های ماهواره ای خواهد رفت .

خوشبختانه در این بخش سلایق و دیدگاه های مختلف و بعضا متضاد و مخالف دیده می شوند و افکار عمومی با مشاهده و تفکر و تحلیل در مورد آن ها دست به انتخاب خواهد زد .

شنبه 15 تیر 1403 در یادداشتی با عنوان : « «بزرگ ترین بازنده این دوی ماراتن، " رسانه ها " و برنده اصلی "صداقت و خرد" بود » آیا در انتخابات ریاست جمهوری ایران ؛ رسانه ها " رکن چهارم دموکراسی " بودند ؟

به برخی نکات اشاره کردم . ( این جا )

« چه چیزی موجب تحقق « دموکراسی » و ارزش های منبعث از آن در یک جامعه می شود ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

چه باید کرد تا با کم ترین هزینه و بیشترین برداشت و فایده به یک جامعه دموکراتیک وآزاد برسیم ؟ جامعه ای که در آن « قانون » و قراردادهای اجتماعی به رسمیت شناخته شده و فراتر از کاغذ و مکتوبات هستند و تاثیر آن را می توان روی اندیشه ، گفتار و کردار تک تک شهروندان یک جامعه مشاهده و آن را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد .

 شمس افرازی زاده ، روزنامه نگار می نویسد : ( این جا )

«نگاهی گذرا به قوانین اساسی کشورهای دموکراتیک و مترقی دنیا نشان می‌دهد که مردم را نباید از حق بیان نوشتن، انتشار افکار و عقایدشان محروم کرد. در این قوانین تاکید شده از آزادی رسانه به مثابه یکی از مهمترین آزادی‌های سلب‌ناشدنی جوامع باید حراست کرد.

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

 مگر می شود یک فرد و یا نهاد دیگری را به چیزی متهم کند که خودش آلوده به آن باشد ؟  کارکرد مطبوعات در جوامع دموکراتیک امروزی شامل نقد، بررسی و نظارت بر عملکرد حاکمیت، اطلاع رسانی شفاف، افزایش آگاهی عمومی در وجوه گوناگون توسعه، فرهنگ مشارکت مدنی، تشویق و تقویت روحیه مطالبه‌گری شهروندان و ...است.

شهروندان یک جامعه در بیان آراء و افکار و عقاید باید آزاد باشند و این آزادی عقیده، بخش غیرقابل انکار حیات سیاسی و اجتماعی شهروندان را تشکیل می‌دهد. شایسته است که نقش نقادانه رسانه‌ها در ارکان حاکمیتی محقق شود ... »

در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران ، رفتار رسانه ها چه در داخل کشور و چه بیرون از آن قابل  تامل و بازخوانی است .

صدا و سیما که به عنوان « رسانه ی ملی » با ابعاد « فراگیر » شناخته می شود تا چه حد با معیارهای « حرفه ای » با این موضوع  برخورد کرد ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

با وجود آن که این رسانه فراگیر از بودجه عمومی ارتزاق می کند اما به نظر می رسد که « مرجعیت رسانه ای » خود را تا حد قابل توجهی از دست داده است .

برخی از تحلیل گران حوزه رسانه میزان نفوذ صدا و سیما را در حدود 30 درصد بیان می کنند .

هنوز گردانندگان رسانه این پرسش ها را برای خود جدی تلقی نکرده و همچنان در « توهم دانایی » به سر می برند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

وقتی چنین خلایی در جامعه  مشهود باشد ، جامعه مجبور می شود تا نیاز خویش را در سایر رسانه ها مانند تلویزیون های برون مرزی و شبکه های اجتماعی جست و جو کند .

البته شبکه های اجتماعی در عصر رسانه و ارتباطات ، مرجعیت رسانه های رسانه های سنتی را مورد چالش جدی قرار داده اما متاسفانه و به دلایل مختلف که مهم ترین آن « فقدان و یا ضعف سواد رسانه ای » غالب و فراگیر در ایران است ؛ به نظر می رسد که این شبکه ها نتوانسته اند در تعریف و تعمیق دموکراسی در جامعه ایران توفیق چندانی داشته باشند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

مهم ترین آن این است که معمولا به جای دیالوگ ، مونولوگ داریم و گفت و گو جای گفت و شنود را گرفته است . مهم ترین و راهبردی ترین پرسشی که در مورد « استقلال حرفه ای » هر رسانه با هر اسم و رسم مطرح می باشد شریان ها و منابع مالی آن می باشد .

این فرهنگ در حوزه ارتباط و رسانه هنوز تا نقطه مطلوب فاصله معنا داری دارد .

در جهان رسانه ؛ ما « رسانه ی بی طرف » نداریم اما رسانه ها بر اساس اصول و قواعد حرفه ای می توانند ضمن حفظ اعتماد دو سویه با مخاطب اما به وظیفه و ماموریت اصلی خود که همانا « رکن چهارم دموکراسی » است عمل کنند .

در جریان انتخابات اخیر ، رسانه های برون مرزی غالبا خط « تحریم و بایکوت» را دنبال می کردند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

برخی به وضوح مانند « ایران اینترنشنال » از فرط شتاب و بی برنامگی به یک حزب سیاسی تمام عیار و مخالف تبدیل شدند که صدای منتقد و مخالف در آن بازتابی نداشت .

مهم رسیدن به نتیجه از پیش طراحی شده بود .... » .

از آغاز تجاوز وحشیانه ی رژیم اسرائیل به میهن عزیزمان ایران سعی می کنم دیدگاه های مختلف را در این موضوع بسیار مهم مورد مشاهده و مداقه قرار دهم .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

به عنوان یک روزنامه نگار و معلمی که درس « سواد رسانه ای » را در مدارس تدریس می کند تلاشم بر این است که تعصبی در مورد افراد و چهره ها و نظرات آنان نداشته باشم .

اما مهم ترین و راهبردی ترین پرسشی که در مورد « استقلال حرفه ای » هر رسانه با هر اسم و رسم مطرح می باشد شریان ها و منابع مالی آن می باشد .

بارها شده که در برخی از این تلویزیون ها و به طور مشخص « ایران اینترنشنال » ؛ مجریان و عوامل و میهمان های آن تلویزیون ، حاکمان جمهوری اسلامی ایران را مکررا به فقدان شفافیت و یا عدم پاسخ گویی مناسب و اقناع گرانه نسبت به مطالبات مردم متهم کرده اند اما هیچ گاه و در هیچ موردی ندیده ام که این تلویزیون برون مرزی به این مهم پاسخ دهد که بودجه این تلویزیون از کجا و چگونه تامین می شود ؟

مگر می شود یک فرد و یا نهاد دیگری را به چیزی متهم کند که خودش آلوده به آن باشد ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

این نشان می دهد که برنامه ریزان و و دست اندرکاران این تلویزیون فراگیر هنوز و هنوز با الفبای « سواد رسانه ای » و به ویژه اخلاق رسانه کاملا بیگانه اند و شوربختانه خودشان را به تغافل و تجاهل زده اند .

بدون تردید امثال این رسانه در خط و مسیر « رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی » نیستند و شاید بهتر باشد کارکرد و عملکرد آنان را به نوعی در « ستون پنجم » بیگانگان به عنوان ماشین شست و شوی مغزی جای داد .

رسانه ها با هر خط مشی و تفکر باید بدانند که عملکرد و مواضع آنان در حافظه ی تاریخی جامعه با وجود سیالیت ویژه در جامعه ایرانی خواهد ماند و چیزی نیست که به راحتی و یا سادگی قابل جبران و یا تغییر به ویژه برای بخش تحلیل گر و مطالبه گر آن باشد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد عملکرد تلویزیون ایران اینترنشنال و رسانه رکن چهارم دموکراسی

گروه رسانه/

بر اساس این قانون، کشیدن سیگار در مکان‌هایی مانند سواحل، پارک‌ها، باغ‌ها، مجموعه‌های ورزشی، ایستگاه‌های اتوبوس و اطراف مدارس ممنوع خواهد بود.

منتشرشده در آموزش تطبیقی

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

یک لطیفه

اردغان رئیس جمهور ترکیه با جمله ای موهوم و تفرقه انگیز، تبریز را جغرافیای معنوی ترکیه (!) خواند. او گفت : « از سوریه تا غزه، از حلب تا تبریز، از موصل تا قدس در سرتاسر جغرافیای معنوی ما، شهدا در کنار یکدیگر در چناق قلعه آرمیده اند. »

منظور وی از شهدای آرامیده در چناق قلعه اینست که آنها در راه مبارزه با ارتش متفقین به ویژه بریتانیا برای حفظ ترکیه شهید شده اند.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

اردغان خود را در رویای احیای عثمانی غرق کرده و با این حرف موهوم می خواهد ترکیه را ام القرای جهان اسلام جا بزند. او در یک قدمی خود، چشمش را به حوزۀ فرهنگی و معنوی ایران و زبان و ادب پارسی بسته و اشعار پارسی را بر کتیبه های شهر استانبول و سنگ مزارهای گورستانهای این شهر نمی بیند.

قطعاً آقای اردغان آن قدر سواد دارند که بدانند که مغازه ها و کسب و کارهایی در تبریز وجود دارند که قدمت آنها بیش از استقرار جمهوری ترکیه است و نیز قدمت خود شهر تبریز سده ها بیشتر از وجود ترک ها در آسیای صغیر است.

بنابراین هدف او به هیچ وجه اتحاد و همبستگی همسایگان نیست بلکه ایجاد تفرقه بوسیلۀ افراد کوته بین یا به وسیلۀ ستون پنجم خود در دولت جمهوری اسلامی یا بیرون از دولت است.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

یک درد

این روزها یک مدرس دانشگاه (!) تریبون در اختیار گرفته و نقد دولت و حتی حاکمیت می کند، نقدهایی با تیغ برنده و برای آن که خود را در فضای امن قرار دهد، گستاخانه و بسیار فرومایه به دشمنی با فرهنگ و تمدن دیرین و گرانمایۀ ایران می پردازد.

او در نوروز امسال گفت : « من نوروز را به انبوه خلق خود آریایی پندار تبریک می گویم. »

دریغا ساعتی درنگ در خم رنگ برای ادعای طاووسی کافی است. باز به گفتۀ مولانا :

تا نباشد راست کی باشد دروغ       این دروغ از راست می گیرد فروغ

قصد این آدم، تزریق توهمات خود به پشتوانۀ چند راست است.

بیش از ده هزار سال است که فرهنگ و تمدن ایران پویا و استوار است. اما از ستیزه جویان با آن خبری نیست. آقای به اصطلاح مدرس دانشگاه، شما نه نخستین ستیزه جو با فرهنگ و تمدن ایران هستی و نه آخرین. اما حقیرترین هستی که با نوروز گلاویز شده ای!

این به اصطلاح مدرس دانشگاه در جای دیگر می گوید : « هنر و ادب در ایران زاییدۀ چپ است. »

با توجه به حرف ایشان دربارۀ نوروز، می توان نتیجه گرفت که منظورشان چپ ملی نیست. کارنامۀ حزب توده هم جزء خیانت چیز دیگری ندارد.

اگر میان اندیشمندانی که در زیر نام می بریم، چپ وجود داشته باشد، کدام یک از آنها چپ غیر ملی بودند؟ این اندیشمندان هم وامدار و هم پاسدار فرهنگ و تمدن دیرین و گرانمایۀ ایران بوده و هستند.

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

محمود افشار یزدی، سعید نفیسی، محمد قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، ابراهیم پورداوود، ملک الشعرای بهار، احمد بهمنیار، جلال الدین همایی، مجتبی مینوی، مدرس رضوی، اقبال آشتیانی، قاسم غنی، محمد معین، پرویز ناتل خانلری، عبدالعظیم قریب، علی اصغر حکمت، حسن پیرنیا، رضازادۀ شفق، محمدعلی فروغی، علی اکبر دهخدا، صادق هدایت، احمد کسروی، حسن تقی زاده، ایرج افشار، عباس زریاب خویی، منوچهر مرتضوی، محمد علی اسلامی ندوشن، عبدالحسین زرین کوب و استادان بزرگوار که عمرشان دراز باد محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ طالع و بهرام بیضایی.

مگر روشنفکر بودن فقط شعر نو گفتن و در دانشگاه برکلی دربارۀ داستان ضحاک و کاوۀ آهنگر با تکبر سرسام گفتن است؟

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

چهار ستون هویت ملی ایرانیان که مهمترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده و در یک کلام راز جاودانگی ملت هستند عبارتند از :

  • تاریخ مشترک بیش از ده هزار سال
  • زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
  • جشن های ملی
  • عرفان ایرانی

گرچه این چهار اصل در دوره های گوناگون فراز و فرودهایی داشتند، امروز آنها بر چکاد هویت ایرانی برافراشته اند و چهار ستون اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند. در این روزگار وانفسا نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویاپردازی های خود کنیم و با عجز و طمع و حماقت، تمدن با ریشه و با گوهر ایران را به تباهی بکشانیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

لطیفه و نقدی تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم  این یک پست سیاسی نیست!

شگفت‌زده‌ام!

می‌خواهم توجه شما را به یک نوجوان نسل جدید جلب کنم؛ به نمونه‌ای از دانش‌آموزانی که در کلاس درس ما نشسته‌اند؛ به آن کسی که این روزها مخاطب محتوای کتب درسی ما، مخاطب سیاست‌های فرهنگی ما و مخاطب برنامه‌سازی‌های ماست…

لطفاً ویدئو را تا انتها ببینید. به مبانی استدلال سیاسی این نوجوان و تمام رفتار و لحن کلامش توجه کنید:

  1. مغالطه منشا و پاسخ نوجوان

ابتدا از آخرین پرسشی که خبرنگار می‌پرسد شروع می‌کنم، چون خیلی شبیه پرسشی است که ما هم ممکن است نمونه‌اش را از فرزندان خود بپرسیم:

«چه کسی این حرف‌ها را به تو یاد داده است؟!»

این پرسش که خود گونه‌ای از مغالطه منشأ است، سعی می‌کند به‌جای بررسی منطق یا محتوای استدلال، بر خاستگاه ایده تمرکز کند تا آن را بی‌اعتبار کند. اما نوجوان پاسخ مناسبی دارد؛ بلافاصله می‌گوید: «من از عقلم برای فکر کردن استفاده می‌کنم!» و به‌موقع، بعد از آن، از ادامه دادن فضای مجادله یا متقاعدسازی خارج می‌شود.

  1. تاب‌آوری فکری در برابر تحقیر هویتی

مصاحبه‌گر با گزاره‌هایی مانند:

«آیا از خودت شرم نمی‌کنی؟»، «ذره‌ای احساس ننگ و شرم نمی‌کنی؟»، «آیا تو هندی نیستی؟» سعی در تحقیر هویت او دارد، اما نوجوان به‌راحتی مغلوب نمی‌شود و با آرامش پاسخ می‌دهد.

  1. بنیان‌های انسان‌شناسی و استدلال سیاسی نوجوان
  • «زنده باد پاکستان (کشور محل مخاصمه)»

– احترام به مرزها و کشورها، فارغ از تنش‌های سیاسی و امتناع از شعار «مرگ‌بر...»

  • «آیا نباید پاکستان نابود شود؟ نه، نباید نابود شود!» (با تعجب)

رد زورگویی، کشورگشایی و کینه‌توزی و بی معنا بودن ایده «نابودی» برای او.

  • «آیا زنده باد هند؟ بله!»

– در تضاد ندیدن «زنده باد هند» و «زنده باد پاکستان» در فضایی که گویی این اظهارنظر خیانت است.

  • «هر کشوری باید به حیات خود ادامه دهد.»

نگاه منفی مطلق به جنگ و تأکید بر حقوق انسانی برابر.

  • «تو یک خبرنگار هستی؟ تو چرا از خودت خجالت نمی‌کشی؟»

مطالبه‌گری و یادآوری مسئولیت حرفه‌ای و اخلاقی مصاحبه‌گر در اوج هجمه های او.

  • «چرا این چیزها را همه‌جا به نام هندو و مسلمان ترویج می‌کنی؟»

در این بخش نقد تایخی هم انجام می دهد، نقش رسانه‌ها در سیاه‌نمایی مذهبی و ملی را به چالش می کشد و یک پرسش و اعتراض به موقع طرح می کند.

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  • «آیا آن‌ها هم مانند ما انسان نیستند؟» … «ما همه انسانیم» … «همه حق حیات دارند.» ... «چرا می خواهی همه را بکشی؟»

– همین چند گزاره تجلی منشور حقوق بشر و تجربه دو جنگ جهانی و آثار فلاک بار آن بر سرنوشت بشری است و نگاه فراایدئولوژیک در آن موج می زند.

  • «فکر می‌کنی اگر به جنگ بروی و یک پاکستانی را بکشی، به موفقیت رسیده‌ای؟»

به نظرم این پرسش نوجوان از خبرنگار مهم ترین پرسش اوست ؛ اساسا انگیزه های جنگ طلبانه را نشانه می رود و صراحتا بی‌معنایی و پوچی ایده کشتن دیگری به‌عنوان ارمغان یا راهی برای کسب آزادی را به چالش می کشد.

  • «تو درخواست نابودی آن کشور را داری… همه ما انسانیم»

– انسان بودن درکلام این نوجوان فراتر از ملیت، مرز، نژاد و دین قرار دارد و همین او را صلح طلب و شجاع کرده است.

فکر می کنم در این مصاحبه پیام های با ارزشی برای معلمان و والدین نهفته است، در اینجا به برخی اشاره می کنم:

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  1. نسل جدید به عقل خود اتکا دارد، نه صرفاً به مرجع‌های بیرونی

نوجوان در پاسخ به پرسش «چه کسی این حرف‌ها را به تو یاد داده است؟» می‌گوید: «من از عقلم استفاده می‌کنم.». اینجاست که مشخص می شود چرا نوجوان به فضای اندیشیدن و گفت و گو نیاز دارد، او دیگر مصرف کننده ساده اطلاعات و ایده ها نیست و خلاق و عملگرا ظاهر می شود.

  1. آنان از سؤال‌های بزرگ نمی‌ترسند، بلکه وارد بحث می‌شوند

نوجوانان امروز حق آزادی در بیان، پرسش و ... را برای خود قائل است و مسلم می داند، برای آن‌ها نباید مرز های غیر منطقی گذاشت؛ بلکه باید صدایشان را شنید و با آن‌ها وارد گفت‌وگو شد.

  1. اخلاق‌گرایی در اولویت است، نه تعصب و جانبداری کور

واکنش نوجوان به «زنده باد هند» و «زنده باد پاکستان» نشان می‌دهد که نسل جدید تفاوت میان اخلاق و تعصب کور را درک می‌کند. این ارزش‌ها را باید با مثال‌های عملی و برنامه‌های خیرخواهانه تقویت کرد.

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

  1. هویت انسانی برتر از مرزهای جغرافیایی و مذهبی است

تأکید مکرر نوجوان بر «ما همه انسانیم» اثبات می‌کند که اگر در معرض آموزش‌های انسانی قرار بگیرند، فارغ از ملیت و دین، همدل و هم‌فکر با تمام بشریت خواهند بود.

  1. نقد رسانه و آگاهی نسبت به اثرگذاری آن‌ها در حال شکل‌گیری است

نوجوان می‌پرسد: «چرا این چیزها را به نام هندو و مسلمان ترویج می‌کنی؟»؛ به همین دلیل باید سواد رسانه‌ای را در خانه و مدرسه جدی گرفت و به آن‌ها آموخت چگونه پیام‌های رسانه‌ای را تحلیل کنند؛ به هر حال واضح است این نسل در مقایسه با گروهی اولی که مخاطب رسانه های اجتماعی بود، آگاه تر و نقاد تر نگاه می کند و آثار رسانه را بهتر می شناسد.

  1. نسل جدید از گفت‌وگوی نامحترمانه فاصله می‌گیرد

خروج نوجوان از مجادله نشان‌دهنده مهارت شناسایی بحث بی‌نتیجه است. باید این توانایی را در آن‌ها تقویت کرد و ارج نهاد؛ نوجوان گفتگو را محل تبادل اندیشه و نه تغییر آدم ها می داند و وظیفه ای آنی برای اصلاح دیگری به هر روشی قائل نیست.

  1. نیاز به شنیده‌شدن دارند، نه هدایت اجباری

مهم‌ترین خواسته این نسل شنیده‌شدن است. اگر در خانواده و مدرسه جدی گرفته شوند، کمتر به دنبال مرجع‌های کم‌اعتبار خواهند رفت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی جایگاه عقل و فکر کردن در نظام آموزشی و صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی
سه شنبه, 16 ارديبهشت 1404 13:58

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم

سازمان امریکایی کامان سنس میدیا (CSM) یک سازمان غیرانتفاعی است که مقرش در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا واقع شده است. این سازمان با بررسی و کاوش در محتوای رسانه‌ها‌ مانند فیلم ها، گیم ها، اپ ها و تکنولوژی به درجه بندی و رتبه بندی آنها با هدف ارائه اطلاعات درباره مناسب بودن آنها برای کودکان می پردازد. همچنین به پژوهش ها و پروژه هایی که در موضوع تاثیر و نقش رسانه ها در زندگی کودکان انجام می گیرد کمک مالی می کند و به طور عمومی از سیاست ها و قوانین کودک‌ پسند (مناسب و دوستدار کودک) در حیطه آموزش و رسانه حمایت می کند.

کامان سنس میدیا گزارشی جدید منتشر کرده که در آن نگاهی انداخته به استفاده کودکان صفر (تولد) تا ۸ ساله از رسانه ها و به بعضی چالش ها و مشکلات پیش روی آنهایی که مسئول آموزش این نسل هستند اشاره کرده است.

بعضی از یافته های کامان سنس میدیا ممکن است شما را متعجب کند.

تا ۲ سالگی، ۴۰ درصد کودکان تبلت شخصی خود را دارا هستند و تا ۴ سالگی، این درصد به ۵۸ می رسد.

تا ۸ سالگی، از هر چهار کودک یک کودک دارای تبلت شخصی است.

گروه های سنی ۲ تا ۴ سال روزانه تقریبا دو ساعت از صفحه نمایش (صفحه های الکترونیکی) استفاده می کنند. این مدت زمان برای کودکان با سنین بالا به طور میانگین حدود سه ساعت و نیم است. پسران نیم ساعت بیشتر از دختران صرف استفاده از صفحه های نمایش می کنند. استفاده اصلی از اسکرین تایم (مدت زمان نگاه کردن به صفحه) برای تماشای تلویزیون است و در رتبه بعدی گیمینگ قرار می گیرد. مطالعه و خواندن کتاب ۴ درصد از این زمان را دربرمی گیرد که از این زمان انجام تکالیف تنها یک درصد از آن را تشکیل می دهد.

تماشای تلویزیون و ویدیو تقریبا یک سوم از سرویس های استریمینگ (برای مثال نتفلیکس، یا دیزنی پلاس) و یک سوم از ویدیوهای طولانی در اپ هایی مانند یوتیوب را شامل می شود. زمان نگاه کردن به ویدیوهای کوتاه در سال ۲۰۲۴ به ۱۶ درصد افزایش یافت. تنها ۶ درصد از تماشای تلویزیون به صورت زنده را دربرگرفت.

در حالی که اسکرین تایم تقریبا به همان اندازه ای است که کامن سنس میدیا در نظرسنجی سال ۲۰۲۰ به دست آورده است اما مدت زمان تماشای تلویزیون پایین و بازی های ویدیوی بالاست.

سطح وابستگی و دلبستگی که این نظرسنجی توصیف می کند ممکن است نشانی از معضلات پیش رو باشد. این نظرسنجی نشان می دهد که از هر پنج کودک یک کودک از وسایل قابل حمل (مانند موبایل و تبلت) برای کنترل و تنظیم هیجان،‌ هنگام وعده های غذایی یا برای به خواب رفتن استفاده می کنند.

همچنین از ۷۵ درصد یا بیشتر والدین که در نظرسنجی شرکت کردند تشویش و نگرانی خود را درباره صرف زمان بسیار زیاد فرزندانشان جلوی صفحه نمایش، تاثیر روی بازه زمانی توجه آنها، مقدار محتوای جنسی و خشن، و تاثیر روی سلامتی روانی آنها اظهار نگرانی کردند. 

در حالی که مدیران و مسئولین موسساتی مانند انجمن روانشناسی امریکا نشان داده اند که طبقه بندی و لیست کردن فوائد و خطرات استفاده کودکان از وسایل دیجیتالی پیچیده شده با این حال بسیاری از والدین و مدارس از هشدارهایی که در آثاری مانند کتاب جاناتان هایت با عنوان «نسل مضطرب» و پژوهش هایی درباره وجود ارتباط بین استفاده از صفحه نمایش و مشکلات سلامت روانی داده شده است یکه خورده اند. در پاسخ به نگرانی‌ها درباره کودکان و رسانه های دیجیتالی موجی از ممنوعیت موبایل در سال ۲۰۲۴ مدارس سراسر کشور (ایالات متحده) را فرا گرفت.

همچنین در کنار اینها درصد بزرگی از والدین در نظرسنجی گفتند که فوائد آموزشی مثبتی در اسکرین تایم فرزندانشان یافته اند که شامل یادگیری چیزهای جدید،‌ دیدن فرهنگ های مختلف، جست و جوی علائق جدید و ارتباط با دوستان و خانواده است. افراد دارای نوه که صدها کیلومتر دورتر از آنها زندگی می کنند قدرت رسانه های دیجیتالی را بهتر متوجه می‌شوند.

یک سوم والدین استفاده از هوش مصنوعی برای یادگیری را گزارش کردند، با این وجود مشخص نیست که این والدین چه تعریف و برداشتی از هوش مصنوعی که اصطلاحی با استفاده های گسترده در جهان رسانه های کودکان است دارند. از هر چهار والد یک والد گزارش کرد که فرزندش برای خلق داستان های کوتاه یا هنر از هوش مصنوعی استفاده می کند که این ممکن است به اندازه هر داده دیگری در این نظرسنجی پیامدها و کاربردهایی برای معلمان این نسل داشته باشد.

یک معلم چگونه نگارش و مهارت نوشتن را به دانش آموزی که در کنار استفاده از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار نوشتاری بزرگ شده درس می دهد؟ آیا ما باید انتظار گنجاندن مطالب اضافی در چک لیست آمادگی مدرسه داشته باشیم؟

اکثریت والدین گفتند که استفاده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف مدرسه هیچ تاثیری روی درک فرزندانشان از مواد درسی مدرسه ندارد. این نظرسنجی به استفاده از صفحه های نمایش که در دوران پساکرونا در مدارس رشد تصاعدی داشته نپرداخته است.

یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۲ که توسط روزنامه اجوکیشن ویک انجام شده نشان می دهد که ۹۰ درصد مدیران مدارسی که در نظرسنجی شرکت کردند یک وسیله یادگیری دیجیتالی که توسط مدرسه تهیه شده بود در اختیار هر دانش آموز دوره اول و دوم متوسطه قرار داده بودند، و ۸۴ درصد این کار را برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام می دادند.

کامان سنس میدیا این نظرسنجی را که از سال ۲۰۱۱ شروع کرده چند بار انجام داده، و داده ها حاکی از وجود تعدادی روندها و الگوهاست. در سال ۲۰۱۷ کودکان با سنین بین صفر (تولد) تا ۸ سال نیم ساعت را صرف تماشای زنده تلویزیون کردند. در سال ۲۰۲۴ این مدت زمان به ۵ دقیقه رسید.

به طور میانگین والدین حدودا نیم ساعت در روز را صرف خواندن کتاب های کاغذی برای کودکان می کنند. والدین سفیدپوست بیشتر از دیگران برای فرزندانشان کتاب می خوانند. خانواده های پردرآمد بیشتر از خانواده های کم درآمد برای فرزندانشان به طور روزانه کتاب می خوانند. والدین با تحصیلات بالاتر بیشتر از والدین کم درآمد روزانه برای فرزندان خود کتاب می خوانند.

کامان سنس میدیا به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی با هدف بررسی و درجه بندی رسانه ها و تکنولوژی به منظور کنترل مناسب بودن آنها برای کودکان در سال ۲۰۰۳ تاسیس شد. این سازمان با نگاه به عادات رسانه ای تین ها (۱۳ تا ۱۹ ساله ها) و کودکان و والدین با همکاری شرکت های رسانه ای و سازمان های پژوهشی متعدد نظرسنجی های متنوعی را تولید می کند.

یکی دیگر از نظرسنجی های اخیر کامان سنس میدیا نشان می دهد که تین ها کاربران پرمصرف پلتفرم های فن آوری هستند. این گروه سنی به شرکت های پشت این پلتفرمها اعتمادی ندارند. سال ها طول خواهد کشید تا ببینیم که آیا جدیدترین نسل بومیان دیجیتالی یک رابطه متفاوت با صفحه های نمایش خود و شرکت های پشت آنها برقرار می کنند. اما به نظر می رسد که بخش اعظم کار پیش از این شروع شده است.

منبع: مجله فوربز

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کوچک ترین شهروندان دیجیتالی در صدای معلم

منتشرشده در پژوهش

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم   در سال ۱۹۶۱، فرانتس فانون، جامعه شناس انقلابی ، در کتاب دوزخیان روی زمین نوشت:

«استعمار، زمین را نمی‌گیرد؛ روح انسان را می‌دزدد. و استعمارشده، پیش از آن‌ که برای نان بجنگد، باید برای بازیابی انسانیتش بجنگد.»

شاید این جمله‌ها درباره‌ی الجزایر نوشته شده باشند، اما امروز با هر بمب که بر غزه می‌بارد، با هر کودک که بی‌چهره از زیر آوار بیرون کشیده می‌شود، دوباره زنده می‌شوند. غزه، تکه‌ای از زمین نیست. دوزخی‌ست روی زمین.

دوزخی که مردمانش نه محکوم به مرگ، بلکه محکوم به مردن‌های مکررند.

ما در ایران ؛ با گرانی، تحریم، و هزار درد دیگر دست‌ و پنجه نرم می‌کنیم. گاهی پیش خود می‌گوییم: «غزه با ما چه؟ مگر ما خودمان کم رنج داریم؟»

اما حقیقت تلخ این‌جاست: اگر دردِ یک انسانِ دیگر را حس نکنیم، کم‌کم انسان بودن را از یاد می‌بریم.

غزه، آزمون وجدان ماست.

اگر مردمانی با آن‌ همه زخم هنوز ایستاده‌اند ؛ ما چطور نشسته‌ایم؟

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

اگر مادری در آوار، جنازه‌ی نوزادش را با دستِ خالی بیرون می‌کشد، و هنوز تسلیم نمی‌شود، ما چطور در راحتیِ نسبی، بی‌تفاوت مانده‌ایم؟

همه فقط از آغاز جنگ توسط حماس می‌گویند. اما کمتر کسی از آن خشونتی می‌گوید که سال‌هاست بازتولید می‌شود. و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمی‌نوشت. فقط گریه می‌کرد.

کمتر کسی از پیمان‌شکنی دولت‌های راست‌گرای اسرائیلی در توافقات اسلو می‌گوید، همان توافقی که قرار بود نقطه شروع صلح باشد، نه بذر تداوم اشغال.

چند نفر از شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، از دیوار حائل، از کودکان اسیر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل خبر دارند؟

چرا تنها پاسخِ یک خشم را می‌بینیم، و نه دلایلِ آن را؟

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

همه بنگاه‌های خبری در حال پخش «آمار»‌ند.

۴۰  نفر کشته، ۸۳ زخمی، ۲۵ کودک جان‌باخته... و این اعداد، هر روز ادامه دارند. اما هیچ‌کس نمی‌گوید ۴۰ انسان. هیچ‌کس نمی‌پرسد اسم کودک بی‌سر، «یُسرى» بود یا «لَمى»؟

استعمار، همان‌طور که فانون گفت، با بی‌ چهره‌ کردن انسان‌ها آغاز می‌شود.

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

غزه، تصویری‌ست که اگر نگاهش نکنیم، آیینه‌ای‌ست که ما را رسوا خواهد کرد. و آن فیلم… همان صحنه که آدم‌ها به بالا پرت می‌شوند، نه از شادی، نه از پرواز، بلکه با قدرت یک بمب…

آن لحظه، معنای استعمار است.

و شاید، اگر فانون امروز زنده بود، نمی‌نوشت. فقط گریه می‌کرد.

غزه با ما چه؟

با ما همه‌چیز.

چون ما هنوز انسانیم.

یا باید باشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

غزه و دوزخیان روی زمین در صحنه و آزمونی دیگر از انسانیت در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 فروردين 1404 13:55

اندر حکایت ایرانیان خیلی باهوش ؟!

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

« در دوران ظلمت باید ارزش هر چیزی را که به آزادی می‌رسد و با آزادی به دست می‌آید، به خودت نشان دهی ؛ با به خاطر سپردن و تأمل کردن و سپس تکرارش در تخیل. این تنها راه زنده‌ ماندن در دوران ظلم است. عصر ظلمت دوران بی‌رؤیا کردن آدم‌هاست.

دوران زندگی بدون تخیل و اندیشه. و اندیشیدن بیش از آن که به هوش و ذکاوت نیاز داشته باشد، محتاج شهامت است و همراهی با بی‌باکان.

هانا آرنت

از کتاب  انسان‌ها در عصر ظلمت »

***

در روزهای اخیر ، جدولی در شبکه های اجتماعی با عنوان : « باهوش ترین کشورهای جهان از طریق متوسط بهره هوشی در سال 2025  » فراگیر شده است .

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

در مورد اعتبار این جدول اظهار نظری نمی کنم اما این که ایرانی ها معمولا در آیتم ها و موضوعات منفی رتبه های نخست دارند اما این بار وضعیت « معکوس » شده است جای تامل بسیار دارد .

گزارشی توسط سایت « برنا » در سال 1402 با عنوان : « میانگین آی کیو در ایرانی‌ها چقدر است؟ » منتشر شده است . ( این جا )

در این گزارش چنین می خوانیم :

« در برخی از سایت‌ها، ایران در میان ۱۹۹ کشور دنیا در جایگاه بیست و سوم قرار گرفته و در برخی دیگر نیز ایران از بین ۱۹۹ کشور در رده صد و دهم قرار دارد.

البته در سایت «کوئورا» انتقادات زیادی نسبت به این مساله شده و عنوان شده که در حالی که بهره هوشی واقعی ایرانیان ۹۷ است، میانگین بهره هوشی ایرانیان رابر اساس تست‌های آی کیوی متعلق به سال ۱۹۴۸، ۸۴ در نظر گرفته‌اند که این مساله شائبه‌های سیاسی را در اذهان ایجاد کرده است. 

در سایت ورلد پاپولیشن ریویو با استناد تحقیقات ریجارد لین روانشناس بریتایایی که به طور گسترده نتایج آن در سراسر دنیا انتشار یافته، با در در نظر گرفتن امتیاز ۸۰.۰۱ برای بهره هوشی ایرانیان، این کشور در جایگاه بالاتری از کشورهایی نظیر پاکستان، تونس، عمان، کویت، اندونزی، اکوادور بولیوی، عربستان سعودی، مصر، هند، الجزایر، کنیا، سوریه، بنگلادش،  کامرون مراکش(مغرب) و ساحل عاج قرار گرفته است.

البته ناگفته نماند که تحقیقات ریچارد لین به رغم آن که از جمله مفصل ترین و دقیق ترین تحقیقات در این زمینه تشخیص داده شده همواره با انتقاداتی نیز مواجه بوده از جمله برخی ادعا کرده‌اند که ریجارد لین از داده‌های غیر دقیقی برای اثبات برتری نژادی استفاده کرده است. البته با نگاهی به اسامی کشورهای حاضر در جدول باهوش ترین کشورهای دنیا می‌توان به ادعای این افراد تا حد زیادی به دیده تردید نگریست.

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

دشواری در ارزیابی‌ها

البته در سایت ورلد پاپولیشن ریویو که اطلاعات مربوط به تحقیق ریچارد لین را تا سال ۲۰۲۲ به روز رسانی کرده  به این مساله اشاره شده که تشخیص اینکه کدام کشورها دنیا دارای باهوش ترین مردم دنیا هستند یا دارای بالاترین میزان بهره هوشی هستند، بسیار دشوار است چرا که برای این مساله باید فاکتورهای مختلفی را در نظر گرفت.

 از جمله اینکه آیا باهوش ترین کشورهای دنیا اغلب دارای شهروندان با سوادی هستند؟

 شاید بتوان این طور ارزیابی کرد که باهوش ترین کشورهای دنیا کشورهایی باشند که مردم آن بالاترین امتیاز را از تست‌های آی کیو (بهره هوشی) به دست آورده باشند. یا اینکه باهوش ترین کشور دنیا، کشوری است که دارای بالاترین درصد افراد فوق العاده باهوش است.

آیا می‌توان این طور ارزیابی کرد که باهوش ترین کشور دنیا کشوری است که شهروندانش بیشترین تعداد جوایز نوبل را کسب کرده باشند ؟

برخی از جامع ترین و پر انتشار ترین تحقیقات درباره بهره هوش در کشورهای مختلف دنیا توسط روان شناس بریتانیایی ریجارد لین و همکارش دیوید بکر انجام گرفته است. این دو در تحقیقاتی که نتیجه آن در مقاله‌ای با عنوان «هوش کشورها» انتشار یافت. میانگین آی کیو (بهره هوشی) متوسط شهروندان ۱۳۲ کشور دنیا را اندازه گیری کردند.

علاوه بر این آن‌ها در تحقیق خود بر آوردهایی از بهره هوشی ۷۱ کشور دیگر دنیا ارائه دادند.

نتیجه این بررسی توسط موسسه اولستر انتشار یافته است.

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

ده کشور باهوش دنیا از نظر آی کیو (بهره هوشی) – موسسه اولستر ۲۰۱۹

۱. ژاپن - ۱۰۶.۴۹ امتیاز
معیار برای داوری همان توانایی حل مساله از طریق احصاء توانایی ها و قابلیت های فردی از طریق فرایند های جمعی مانند « تحزب و رسانه » و تعامل های موثر و سازنده است که ما از آن « بی بهره ایم » .
۲. تایوان – ۱۰۶.۴۷ امتیاز
۳. سنگاپور – ۱۰۵.۸۹ امتیاز
۴- هنگ کنگ (چین) – ۱۰۵.۳۷ امتیاز
۵- چین – ۱۰۴.۱۰ امتیاز
۶- کره جنوبی – ۱۰۲.۳۵ امتیاز
۷ – بلاروس (روسیه سفید) – ۱۰۱.۶۰ امتیاز
۸ – فنلاند – ۱۰۱.۲۰ امتیاز
۹- لیختن اشتاین – ۱۰۱.۰۷ امتیار
۱۰- آلمان و هلند – با امتیاز برابر ۱۰۰.۷۴

ارتباط میان تحصیلات و هوش

میان تحصیلات و هوش ارتباط نزدیکی برقرار است.

 هر چه سیستم آموزشی کشورها قوی‌تر باشد، در طول زمان جمعیت باهوش‌تری برای این کشورها تربیت می‌شوند.

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

 با توجه به این امر، در برخی از تحقیقات از رده‌بندی کشورهای مختلف دنیا در زمینه آموزشی به عنوان مبنایی برای مقایسه هوش میان کشورهای مختلف استفاده می‌شود. در سال ۲۰۱۸، سازمان همکاری و توسعه  اقتصادی (OECD) نتایج سه ساله برنامه تحقیقات دانشجویی خود را انتشار داد . در این تحقیق توان خواندن، آگاهی از ریاضیات و علوم در میان بیش از ۶۰۰ هزار دانش آموز در ۷۹ کشورمورد بررسی گرفت. 

نتایج تحقیق نیز بدین شرح انتشار یافت.
چه چیزی در نظام آموزشی ایران دچار تحولات بنیادین و زیربنایی شده که تاثیر خودش را در ابتدا در « مدرسه » و سپس در « جامعه » بگذارد و ما متعاقبا مدعی شویم که از باهوش ترین ملل جهان هستیم ؟

۱۰ کشور برتر باهوش دنیا بر اساس توان خواندن، آگاهی از ریاضیات و علوم – بر اساس نتایج تحقیقات OECD

۱- چین
۲- سنگاپور
۳- ماکائو(جین)
۴- هنگ کنگ (چین)
۵- استونی
۶- کانادا
۷- فنلاند
۸- ایرلند
۹- کره جنوبی
۱۰- لهستان »

این یافته ها کاملا اعتبار آن جدول قبلی ( مجعول ) را زیر سوال می برد .

گذشته از آن که کدام کشور در جهان از همه باهوش تر باشد و یا نباشد اما مساله بسیار مهم و استراتژیک آن است که آیا کشوری با امکانات و محدودیت هایی که دارد ؛ چقدر در « حل مساله » مرتبط با چالش ها و بحران ها موفق و موثر بوده است ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

شاید اگر تراز و یا میزان را همین موضوع یعنی « توانایی حل مساله » در نظر بگیریم خیلی راحت تر و علمی تر بتوانیم در مورد میزان هوش جمعیت یک جامعه و آینده آن نظر دهیم .

کشوری مانند « ایران » که به استناد آمارها با بیش از 100 بحران و ابر بحران رو به روست و بدتر از همه با وجود دیدن آن همت و یا اراده ای نافذ و مستمر برای حل آن ها مشاهده نمی شود ؛ چه فرقی می کند که  در جدول رنکنیگ هوش جهانی در کجای آن قرار گرفته باشد ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

و اما نکته قابل توجه و تامل دیگر که در گزارش بالا به آن اشاره شده است ارتباط میان عملکرد نظام آموزشی با تربیت شهروندان باهوش است .

واقعا نظام آموزشی ایران در جهان جز مدال آوری برخی دانش آموزان خاص در مدارس خاص چه حرفی برای عرضه در میان نظام های آموزشی موفق جهان دارد ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

چه چیزی در نظام آموزشی ایران دچار تحولات بنیادین و زیربنایی شده که تاثیر خودش را در ابتدا در « مدرسه » و سپس در « جامعه » بگذارد و ما متعاقبا مدعی شویم که از باهوش ترین ملل جهان هستیم ؟

کشوری مثل ما که بیش ترین تعطیلات را در نظام آموزشی خود دارد و برای مثال به مناسبت « نوروز » مدارس آن قریب به یک ماه تعطیل می شوند ؛ چه ادعایی می تواند در رنکینگ آموزشی جهان داشته باشد ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

ممکن است برخی و شاید بسیاری از کسانی که این مطلب را می خوانند مطابق عادت مالوف و همیشگی ، نگارنده را متهم به  « تحقیر » ایرانی ها کنند . و این در حالی است که تحقیر در اصل خود به معنای « کوچک شماری » و یا « خُرد انگاشتن » پدیده ها و واقعیت های ساری و جاری است .

آیا « واقعیت ها » و یا فکت ها فرضیات و ادعاهای مرا نقض می کنند ؟

اگر واقعا فرد و یا افراد جامعه ای الگوی زندگی شان را بر اساس مثلث « اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک » تعریف و درونی کرده باشند ؛ چه ترس و واهمه ای باید از تحقیر شدن توسط « دیگران » داشته باشند ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

این انگاره که از دیر باز گفته شده ایرانی ها همیشه از باهوش ترین مردم جهان بوده اند ؛ از کجا آمده است ؟

اگر واقعا چنین است ؛ پس این همه بحران و چالش و مشکل در این کشور از کجا آب می خورد ؟

ممکن است برخی و شاید بسیاری بر اساس ذهنیت و تفکر « ضد توسعه » عنوان کنند که مردم ما در مجموع باهوش هستند و این اقلیت حاکم است که به واسطه « خِرد کم شان » کشور را به این مرحله رسانده اند .

این فرضیه هم از اساس غلط است .

مگر می شود عده ای در اقلیت و با هوش کم توسط جمعیت کثیر هوشمند برای یک مدت طولانی فریفته و گمراه شوند ؟

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

صورت مساله کاملا صریح ، روشن و آزمون پذیر است .

 به این موارد که از فرط تکرار به صورت یک نرم در فرهنگ عمومی ما آمده است توجه کنید :

- افراد بسیاری به شمال ایران می روند و همه جا را مملو از زباله می کنند .

- افراد بسیاری به جنوب ایران می روند و خاک سواحل آن جا را به یغما می برند .

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

-در رانندگی ، فرهنک و سبک رانندگی ایرانی ها منحصر به فرد است .

از سمت راست و یا شانه خاکی سبقت می گیرند و تصور می کنند که آدم های خیلی زرنگ و جسور و تیزی هستند .

-زمانی که یک آمبولانس با چراغ گردان و بوق ممتد حرکت می کند ؛ کثیری از همین رانندگان باهوش و تیز با فاصله بسیار کمی به صورت قطاری در پشت آن به حرکت در می آیند .

- هنگام ترافیک و زمانی که عده زیادی در صف برای وارد شدن به لوپ و یا یک مسیر فرعی هستند ، تعداد قابل توجهی از همین رانندگان باهوش و زرنگ و زیرک به صورت میان بر خود را به جلوی صف می رسانند و با سماجت و طلبکاری وارد لاین می شوند .

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

- دانش آموزان و اولیای آنان یک هفته مانده به عید و البته با همراهی و همدستی با کادر مدرسه کلاس ها و مدرسه را از رسمیت می اندازند به هوای این که قصد مسافرت دارند . جالب آن که برخی از همین دانش آموزان با تجدیدی در برخی دروس ، تابستان را که فرصتی برای تفریح و مسافرت و بازیابی خویشتن است به درس خواندن می گذرانند .

- به همین سیاق ، معلمان که عملا از ابتدای خرداد تعطیل می شوند و در نهایت چند روزی را برای مراقبت در مدرسه حضور پیدا می کنند اما مشخص نیست که چرا ترجیح می دهند در تعطیلات نوروز که جاده ها ایمن نیستند و تعداد کشته ها و مجروحان هر سال رکورد می زند ؛ خود را قاطی « بقیه »  کنند و تنها دغدغه شان می شود :

وضعیت نامناسب مدارس و یا همان مراکز اسکان . غافل از آن که مدرسه در همه جای دنیا کارکرد آموزشی دارد و قرار نیست کاربری دیگری برای آن تعریف شود .

آیا ایرانی ها آدم ها باهوشی هستند و آی کیوی آنان بالاست

و ده ها و شاید صدها موارد دیگر از این دست .

واقعا پرسش آن است که در کدام کشورهای باهوش جهان بر اساس همان جدول ، مردمان آن کارهایی از جنس « ما » می کنند و ما به خود اجازه می دهیم که خود را در کنار آنان قرار دهیم و خود را « هم جنس » آنان بدانیم ؟

ایران هم کشوری است مثل کشورهای دیگر و نباید دچار غرور و یا توهم شود و یا دچار حس خودبرتر بینی شود .

معیار برای داوری همان توانایی حل مساله از طریق احصاء توانایی ها و قابلیت های فردی از طریق فرایند های جمعی مانند « تحزب و رسانه » و تعامل های موثر و سازنده است که ما از آن « بی بهره ایم » .

منتشرشده در پژوهش

گروه رسانه /

خبرآنلاین نوشت : ( این جا )

« بر اساس گزارش جهانی شادی ۲۰۲۵ که پنج‌شنبه ۲۰ مارس (۳۰ اسفند) منتشر شد، فنلاند برای هشتمین سال متوالی به عنوان شادترین کشور جهان انتخاب شد.

 این گزارش که همزمان با روز جهانی شادی سازمان ملل متحد منتشر شده است، نشان می‌دهد که اعتماد اجتماعی و رضایت از زندگی در برخی کشورها کاهش یافته است.

یورونیوز که این گزارش را منتشر کرده نوشته، کشورهای شمال اروپا همچنان موفق‌ترین عملکرد را در شاخص‌های شادی داشته‌اند. فنلاند، دانمارک، ایسلند و سوئد چهار رتبه نخست را به خود اختصاص داده‌اند و نروژ نیز در جایگاه هفتم قرار گرفته است.

گزارش زیر را به نقل از سایت « استکهلمیان » می خوانید .

منتشرشده در پژوهش

گروه رسانه/

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

رئیس‌جمهور آمریکا با امضای یک فرمان اجرایی خواستار انحلال وزارت آموزش و پرورش شد. ترامپ با این اقدام به یکی از وعده‌های انتخاباتی خود عمل کرد. اتحادیه معلمان آمریکا و دموکرات‌ها با این فرمان ترامپ مخالفت کردند.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روز پنجشنبه اول فروردین ۱۴۰۴ فرمانی برای انحلال وزارت آموزش و پرورش این کشور امضا کرد. او در مراسمی در کاخ سفید گفت که این اقدام آغاز تلاش‌های او برای حذف این وزارت‌خانه « برای همیشه » است.

ترامپ قبلا از این وزارتخانه به خاطر « آلوده بودن به ایدئولوژی لیبرال » انتقاد کرده بود. او تاکید کرد: «ما آن را می‌بندیم، ما آن را هرچه سریع‌تر می‌بندیم، این به ما هیچ کمکی نمی‌کند.»

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

انحلال باید از طریق کنگره انجام شود

در فرمان اجرایی ترامپ از وزیر آموزش و پرورش، لیندا مک‌ماهون، خواسته شده است که همه اقدامات لازم را برای امکان‌پذیر ساختن انحلال وزارت آموزش و پرورش انجام دهد.

مک‌ماهون که پیش از این رئیس کمپانی کشتی‌کج WWE بود، این کار را وظیفه خود دانسته است که وزارت‌خانه را تعطیل و خودش را بیکار کند. با این حال او اذعان کرد که برای این کار به همکاری با کنگره نیاز است.

وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۹۷۹ تأسیس شد و تنها از طریق کنگره می‌توان آن را منحل کرد.

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

مخالفت دموکرات‌ها با انحلال وزارت آموزش و پرورش

دموکرات‌ها با داشتن اکثریت در سنا می‌توانند مانع اجرای فرمان ترامپ شوند. با این حال، ترامپ و مشاور او، ایلان ماسک می‌توانند وزارت‌خانه‌ها و آژانس‌ها را به‌گونه‌ای کوچک کنند که عملا غیرقابل استفاده شوند. هفته گذشته، دولت آمریکا تقریبا نیمی از کارکنان وزارت آموزش و پرورش را اخراج کرد.

ایلان ماسک، توسط ترامپ به عنوان رئیس « اداره کارآمدی دولت » (به اختصار: DOGE) منصوب شده و او برای کاهش هزینه‌های دولتی برنامه‌های گسترده‌ای دارد. در راستای اجرای این برنامه او برخی نهادها را بسته و کارمندان آن را اخراج می‌کند.

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

انحلال آموزش و پرورش خواست دیرینه محافظه‌کاران

ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که در صورت پیروزی، وزارت آموزش و پرورش را منحل خواهد کرد. محافظه‌کاران و به ویژه مسیحیان محافظه‌کار سال‌ها خواستار انحلال این وزارتخانه بوده‌اند.

مدارس در ایالات متحده از دهه‌ها پیش محلی برای درگیری‌های فرهنگی میان لیبرال‌ها و محافظه‌کاران بوده است. محافظه‌کاران می‌خواهند دولت واشنگتن از سیستم آموزشی خارج شود.

دولت به‌طور سنتی تنها تأثیر محدودی بر آموزش دارد و تنها حدود ۱۳ درصد از منابع مالی مدارس ابتدایی و متوسطه از بودجه فدرال تأمین می‌شود. با این حال، برای مدارس با بودجه محدود و دانش‌آموزانی که نیازهای خاص دارند، کمک‌های فدرال از اهمیت بالایی برخوردار است.

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ

معلمان و دموکرات‌ها اقدام ترامپ علیه وزارت آموزش و پرورش را به شدت مورد انتقاد قرار داده‌اند.

رندی واین‌گارتن، رئیس اتحادیه معلمان آمریکا در پلتفرم اکس (توییتر سابق) نوشت: «آموزش آینده کشور ماست. آقای رئیس‌جمهور، ما شما را در دادگاه می‌بینیم.»

تینا اسمیت، سناتور دموکرات هم در پیامی خطاب به ترامپ نوشت: «شما می‌دانید که نمی‌توانید وزارت آموزش و پرورش را ببندید.»

از زمان آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵، او با کمک ایلان ماسک و استفاده از روش‌های سخت‌گیرانه، شروع به کوچک کردن دولت و اخراج هزاران کارمند دولتی کرده است.

در ابتدا، آژانس کمک‌های توسعه‌ای آمریکا (USAID) هدف قرار گرفت. اقدامات ترامپ و اداره کارآمدی دولت (به اختصار: DOGE) تحت رهبری ماسک، بسیار بحث‌برانگیز شده و به همین دلیل هم با موانع قانونی فراوانی مواجه شده است. ( دویچه وله )

پایان پیام/


مخالفت اتحادیه معلمان آمریکا با فرمان ترامپ در مورد انحلال وزارت آموزش و پرورش و بستن آن در صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم   در ایالات متحده آمریکا نظام آموزشی بر پایه عدم تمرکز بنا نهاده شده و وزارت آموزش و پروش بر تمام مقاطع مختلف تحصیلی به شرح ذیل نظارت دارد:

پیش‌ دبستانی (مهدکودک)، دبستان (پایه‌های اول تا پنجم یا ششم) ، راهنمایی (پایه‌های ششم یا هفتم تا هشتم)، دبیرستان (پایه‌های نهم تا دوازدهم) ، آموزش عالی (دانشگاه یا کالج) و آموزش بزرگ سالان.

منظور از «آموزش‌های بزرگ سالان» برنامه‌ای است که برای افراد بزرگ سال طراحی می‌شود تا پس از پایان تحصیلات رسمی امکان یادگیری مهارت‌های جدید یا تکمیلی را داشته باشند.

همان طور که اشاره شد در آمریکا این مقاطع توسط ایالت‌ها و دولت‌های محلی اداره می‌شوند و وزارت آموزش و پرورش تنها نقش نظارتی و حمایتی را ایفا می‌کند.

اکنون با امضای فرمانی از سوی ترامپ زمزمه‌های حذف این وزارتخانه که از سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) در همین چارچوب فعال بوده به گوش می‌رسد. این تصمیم موجی از بحث و جدل را به راه انداخته و پرسش‌هایی را در مورد آینده آموزش در آمریکا و حتی سایر کشورها مطرح کرده است.

این وزارتخانه وظایف خطیری را بر عهده دارد؛

از یاری رساندن به مدارس مناطق کمتر برخوردار گرفته تا مدیریت وام‌های دانشجویی و تضمین رعایت حقوق همگان در امر آموزش.

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

موافقان حذف وزارت آموزش و پرورش بر این باورند که ایالت‌ها بهتر از دولت مرکزی قادر به تشخیص نیازهای دانش‌آموزان و تخصیص بهینه بودجه هستند. آنها مدعی‌ هستند که این وزارتخانه گاه به جای حل مشکلات واقعی، ایدئولوژی خاصی را بر مدارس تحمیل می کنند. تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابری‌های آموزشی اولویت‌های اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.

اما مخالفان که در میان آنان دموکرات‌ها و فعالان حقوق مدنی به چشم می‌خورند هشدار می‌دهند که در غیاب نظارت فدرال، نابرابری میان ایالت‌ها شدت خواهد گرفت و دانش‌آموزان فقیر یا آسیب‌پذیر بیش از پیش متضرر خواهند شد.

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

سوالی که از جناب برخی همکاران مطرح می شود این است که : از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاس‌های درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقش‌های پشتیبانی را ایفا می‌کنند.

آیا اجرای این سیستم برای ایران کارآمد خواهد بود؟

در ایران نظام آموزشی سال هاست تحت مدیریت متمرکز وزارت آموزش و پرورش اداره می‌شود و همه امور از محتوای کتب درسی گرفته تا تخصیص بودجه از مرکز (تهران) تعیین می‌شود. تصور کنید که هر استان در ایران بخواهد نظام آموزشی مستقل خود را داشته باشد. در این صورت شاید تهران و اصفهان از امکانات مطلوبی برخوردار شوند ؛ اما وضعیت سیستان و بلوچستان چگونه خواهد بود؟

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

تفاوت ساختار حکمرانی گویای شرایط متفاوت آمریکا و ایران است، چرا که آمریکا از بدو تاسیس کشوری فدرال بوده و از تجربه و توان بالایی در این شیوه مدیریتی برخوردار است ؛ حال آن که ایران با تاریخ طولانی و موقعیت حساس خود بدون داشتن تجربه فدرالیسم به مفهوم امروزی، نمی‌تواند به آسانی چنین تغییری را پذیرا باشد.

علاوه بر این نظام آموزشی ایران با مشکلات عدیده‌ای در زمینه ساماندهی نیروی انسانی مواجه است.

بر اساس آمار موجود ؛ از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاس‌های درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقش‌های پشتیبانی را ایفا می‌کنند. ما اگر بتوانیم در ساماندهی نیروی انسانی به درستی عمل کنیم با این حجم از کمبود نیروی انسانی مواجه نخواهیم بود.

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

یکی از دلایل اصلی حذف وزارت آموزش در آمریکا تعدیل نیرو و کاهش هزینه‌ها بوده است، اما این رویکرد در ایران با توجه به مشکلاتی که شرح آن رفت، نتیجه معکوس خواهد داشت.

البته آینده این تصمیم در آمریکا هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. حذف کامل وزارتخانه نیازمند بررسی‌های دقیق و عبور از موانع قانونی است و با توجه به مخالفت‌های موجود احتمال عملی شدن آن در آینده‌ نزدیک کم است.

در صورت منحل شدن این وزارت، برخی وظایف آن، مانند مدیریت وام‌های دانشجویی و... به بخش‌های دیگر دولت منتقل خواهند شد.

نتیجه اینکه؛

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

با توجه به شرایط خاص ایران اعمال این سیستم نه تنها کارآمد نخواهد بود بلکه مشکلات موجود در نظام آموزشی کشور را تشدید خواهد کرد.

تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابری‌های آموزشی اولویت‌های اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی حذف وزارت آموزش و پرورش در آمریکا در صدای معلم

منتشرشده در آموزش تطبیقی
صفحه1 از73

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور