گروه گزارش/
افتتاحیه بیست و نهمین المپیاد زیستشناسی امروز از ساعت 30 / 16 با حضور سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش، فاطمه مهاجرانی رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان و قائم مقام کمیته ibo، اسماعیل خانی رئیس کمیته ibo و حضور دانش آموزان منتخب 70 کشور و مربیان آن ها و نیز خبرنگاران در محل همایش های هتل اسپیناس پالاس تهران برگزار شد .
در ابتدای این مراسم « فاطمه مهاجرانی » گفت: وجود چنین رویدادهایی محلی برای تضارب اندیشه، گفتوگو و ساختن عالمی سرشار از صلح و دوستی است.
سپس وزیر آموزش و پرورش به قرائت پیام رئیس جمهور پرداخت .
در این پیام آمده است :
" برگزاری نهمین المپیاد جهانی زیستشناسی را صمیمانه تبریک میگویم و برای همه شرکتکنندگان ارجمند و دستاندرکاران سختکوش آرزوی توفیق دارم.
این مجموعهای از سه ویژگی "هوش و استعداد "، "همت برجسته برای مطالعه و تحقیق در کار و تلاش" و "حوصله تحسین برانگیزی برای پیگیری و ممارست" است و نگاه عالمانه و حکیمانه به این ویژگیها، روشن میکند که همه آنها نعمت و روزی خداوند بزرگ است و لذا دانش و نخبگی را باید در راه خداوند برای خیربندگان خدا، ارزانی داشت و آن را در خدمت حال و آینده "جامعه ، ملت و کشور" قرار داد.
المپیاد جهانی زیستشناسی میدانی برای تبادل اندیشههای دانشآموزان در زمینه علمی زیستشناسی است و من امیدوارم میزبانی جمهوری اسلامی ایران در این المپیاد بزرگ علمی، فرصتی را فراهم آورد تا محیطی مناسب برای تبادلنظر کارشناسانه درباره کمیت و کیفیت آموزشی زیستشناسی در کشورهای عضو فراهم شود.
بدون تردید جوانان شرکتکننده در المپیاد جهانی میتوانند در این عرصه مهم بینالمللی، تلاش کنند. اهمیت رشته زیستشناسی و تواناییهای محققین و دانشمندان این رشته را برای حل مسائل آن مورد توجه قرار داده و در حد توان راهحلهای ممکن را ارائه دهند.
به وزیر محترم آموزش و پرورش توصیه اکید دارم برنامههای مشابه این رخداد مهم را در رشتههای دیگر علمی گسترش دهد و با میزبانی از شخصیتهای معتبر علمی جهان، دعوت از جوانان پرشور و علاقه مند کشورها، بسترهای لازم برای گفتوگو بین فرهنگها را میسر نمایند.
دولت جمهوری اسلامی ایران حضور تکتک جوانان و دانشآموزان شرکتکننده در المپیاد را میمون و مبارک میدارند و به همه آنان سرپرستان و معلمان آنان خوش آمد میگوید:
این فرصت را مغتنم شمرده و به همه شما جوانان نخبه و نوید دهندگان آینده روشن کشور توصیه میکنم خانه پر افتخار میهن را با نیروی فکر و عزم و اراده، به گونه ای بسازید که شایسته این ملت و این تاریخ پرافتخار باشد . اطمینان دارم با استفاده از استعدادهای برتر و ظرفیت های فراوانی که در کشور وجود دارد به جایگاه واقعی و شایسته خود دست خواهیم یافت.
حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران "
سپس « گروه رستاک » به اجرای موسیقی از اقوام مختلف ایرانی پرداخت که با استقبال و تشویق حاضران رو به رو شد .
در ادامه این برنامه حدودا 3 ساعته تیم های دانش آموزی از کشورهای مختلف به اجرای رژه دانش آموزی پرداختند که مورد توجه و تشویق حاضران همایش قرار گرفت .
زمانی که تیم المپیادی ایران به روی ِسن آمد بسیاری از حاضران به احترام این دانش آموزان از جای خود برخاسته و به تشویق آنان پرداختند .
نکته قابل
گروه گزارش/
سه شنبه 19 تیرماه نشست خبری « فاطمه مهاجرانی » رئيس مركز ملي پرورش استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان با موضوع تشريح برنامههای المپياد جهانی زيست شناسی 2018 برگزار شد.
« صدای معلم » در این نشست پرسش هایی را مطرح کرد .
بخش آخر این پرسش و پاسخ تقدیم شما می شود .
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه چهارم تیرماه به دعوت « انجمن اسلامی معلمان ایران » نشست بررسی تخصصی « سند تحول بنیادین » با موضوع " مضامین تحولی در سند تحول " و با حضور فرهنگیان برگزار شد .
در این نشست " دکتر محمود مهرمحمدی " از مجریان و تدوینکنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان ضمن ارائه دیدگاه های خود به پرسش های حاضران پاسخ داد.
« صدای معلم » بخش آخر این نشست را به صورت مشروح در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد .
خیلی از معلمان ما " معلم " نمی شوند و هیچ اشکالی هم ندارد .
این حلقه های متفاوت در همدیگر وصل است و این یک نظام کلان مدیریت در آموزش و پرورش می شود که البته هیچ نسبتی با کاری که الان می کنیم ندارد .
این جا یک رقابت بی رحمانه برای ماندن در صحنه " تربیت " شکل می گیرد . هم مدرسه و هم معلم .
و در سایه این رقابت است که عاملان اصلی و بازیگران اصلی که خود والدین هستند و در واقع ذی نفعان اصلی والدین و دانش آموزان هستند حق " انتخاب " پیدا می کنند و می توانند انتخاب های بهتری انجام دهند و می توانند بهترین فرصت های رشد و تعالی را برای فرزندان خودشان فراهم کنند .
به عبارت دیگر ؛ مدارس در این نظام و سیستم باید نان شایستگی های تربیتی خودشان را بخورند .
مدارس را از این سیستم تنفس مصنوعی که همین سرانه ای که به آن ها می رسانیم و بودجه دولتی به آن ها می دهیم باید از این سیستم تنفس مصنوعی قطع شوند . من از عملکرد خودم در دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنم
مدرسه باید بتواند روی پای خودش بایستد .
همه سیستم ها باید قطع شوند . اگر توانست روی پای خودش بایستد معلوم است که شایستگی دارد و این شایستگی ها به او امکان حیات می دهد و اگر هم شایستگی ندارد تعطیل می شود .
مدارسی که شایستگی ندارند از چرخه " تربیت " کنار گذاشته می شوند .
این ها نکاتی بود که در عرض این سال ها ذهنم درگیر و مشغول آن بود و با شما در میان می گذارم و شما هم این ها را مورد عنایت و نقد خود قرار می دهید .
صدای معلم :
سوال اول :
آقای دکتر مهرمحمدی اول صحبت هایشان اشاره کردند که ما این را نگفتیم. (تعلیم و تربیت) .
پس این را چه کسی گفته است ؟
این الگوی تربیت که در سند آمده است چه کسی آن را به جامعه نهایی و عرضه کرده است؟
سوال دوم :
سند ملی آموزش که آقای مرتضی حاجی وزیر اسبق آموزش و پرورش به آن اشاره می کنند چه نسبتی و یا قرابتی با این سند تحول بنیادین دارد؟
شما به مورد آزادی عمل مدارس اشاره کردید و منحصرا آزادی عمل مدارس را در انتخاب معلم معرفی کردید.
به نظر شما این می تواند مکفی رابطه بین دموکراسی و مدرسه در یک نظام الگوی موفق آموزشی در مدرسه باشد ؛ آیا این کفایت می کند؟
شما الگوی مدرسه فرهاد را دارید در نظام آموزشی قبل از انقلاب که با آن چیزی که شما می فرمایید من فکر می کنم که خیلی قرابتی ندارد در صورتی که این نظام الگوی موفقی در نظام آموزشی ایران بوده است .
چرا شما اشاره ای به این مسئله نمی کنید یا مسئولین ما خیلی دوست ندارند وارد این مباحث بشوند ؟
سوال آخر :
شما اشاره کردید به این که ما در بحث آزادی معلم که خیلی از معلمان ما معلم نیستند و....
شما چهار سال رئیس موسسه ای بودید که معلم اجباری یا رسمی برای نظام آموزش و پرورش تربیت می کرد . آیا طبق نظریه شما مدارس در این نظام آموزشی می توانند یا می توانستند از این برون دادهای اجباری که شما رئیسش بودید اجتناب کنند و از آن استنکاف بکنند ؟
آیا این آزادی عمل را داشتند و یا شما اشاره کردید ؟
و اگر این طور بوده چرا شما اساسا ریاست یک موسسه معلم اجباری را قبول کردید ؟
آیا این تعارض و یا تناقض نیست؟
مهرمحمدی :
نظام تعلیم و تربیت رسمی یگانه و دوگانه که گفتم ما آن را در" تربیت " منحل کردیم .
در سیستمی که ما الان داریم و دارد اجرا می شود معلمش هم باید همین طوری تربیت شود وقتی توجه کردم دیدم خود صفحات را که باز می کنید فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران یعنی عنوان و محتوا با همدیگر جور در نمی آید و در ادامه آمده فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران.
همان گونه که عرض کردیم که در عنوان آمده است.
شما گفته اید که چه کسی اینها را تصویب کرده و چرا. مشخص و معلوم است چه کسی تصویب کرده است .
ما گروه پژوهشی بودیم. به عنوان یک مجموعه پژوهشی به ما سفارش داده شده بود که مطالعات را انجام بدهیم و بر اساس مطالعات پیشنهاد بدهیم مثلا برای بیست سال بعد آموزش و پرورش در راستای سال 1404 که چه اتفاقی باید بیفتد .
همیشه عرض کرده ام که ما جزو سیاست گذاران نبودیم ؛ من مرجع سیاست گذار نبودم .
من یک پژوهشگر بودم و کار را مدیریت کردم . مدیریت علمی و پژوهشی کار ما بوده و همیشه در همه جای دنیا این سفارشات که داده می شود نهایتا به جایی می رود و بحث می شود آن جایی که مرجع تصمیم گیری است.
اگر آن سیستم متمرکز را به هم ریختیم و یک سیستم دیگری جایگزین آن کردیم بحث تامین منابع انسانی آن به گونه دیگری می شود در واقع کار ما کمک به تصمیم سازی بود.
شورای عالی آموزش و پرورش در این مورد خاص و شورای عالی انقلاب فرهنگی.
من به عنوان پژوهشگر از این مقدار برش ها و یا تقطیع ها و... که نسبت به پیشنهاد ما در ابعاد مختلف اتفاق افتاد خرسند نیستم و فکر می کنم اعتماد به آن تیم علمی و پژوهشی اقتضایش این مقدار دستکاری پیشنهادهای آن ها نیست .
دستکاری حق شان است ، حق مراجع تصمیم گیرنده است اما من فکر می کنم این میزان و مقدارش قابل توجیه نیست.
من جاهایی عرض کردم 60 تا 70 درصد پیشنهادات ما مورد توجه قرار نگرفت و در پرانتزی در خلال عرایضم گفتم علت اصلی آن چه بود .
ما گفتیم سازمان نظام معلمی راه بیفتد .
واقعا حاضر نیستند به سازمان نظام معلمی تن بدهند و یک جورهایی آن را " مساله زا " می بینند .
ما هم هر چقدر تلاش می کردیم توضیح بدهیم شما این را تصویب کنید لازم نیست فردا آن را اجرا کنید .
یک برنامه 20 ساله است .حالا آقای وزیر شما این را برای وزیر بعدی بگذارید . بگذارید تصویب بشود اما نمی شد .
همان آقای وزیر می گفت اگر من را تصویب کنم از همان جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیرون بروم اگر خبرنگاری یقه مرا گرفت من چه بگویم ؟
به همین راحتی من که نمی توانم توجیه کنم و نمی توانم توضیح دهم .
پس اصلا حذفش کنید !
دلایل مختلفی وجود داشت ...
صدای معلم :
آقای مهرمحمدی
یعنی شما در این پروسه فقط نقش یک " پیمانکار " را ایفا می کردید ؟
مهرمحمدی :
ما در واقع تولید پیش نویس را انجام دادیم .
صدای معلم :
شما چه بخواهید و چه نخواهید نقش یک " پیمانکار آموزشی " را در این جا ایفا کردید .
آیا شما نمی توانستید متن کامل آن پیش نویس را که خودتان می گویید برای اطلاع همه منتشر کنید ؟
مهرمحمدی :
به انحاء مختلف داریم منعکس می کنیم . همین که می گویم 60 تا 70 درصد ریزش اتفاق افتاد ...
در ( وبلاگ ) " صدای سند " مفصل در مورد آن نوشته ام .
هنوز هم سوابق آن هست .
من دریغ نکردم که این مطالب را با جامعه در میان بگذلرم .
خیلی صریح هم گفته ام .
این اولین بار نیست که شما دارید این مطلب را از من می شنوید .
در مورد سوال دوم سند ملی آموزش همان سند تحول است .
در زمان آقای حاجی این کار شروع شد و با مصوبه سال 83 هیات دولت مبنی بر آن که یک چنین کاری برای آموزش و پرورش اتفاق بیفتد و این که زیر نظر " شورای عالی آموزش و پرورش " این سند تدوین شود .
ابلاغی را آقای خاتمی به من دادند و این که مسئولیت کار بر عهده بنده باشد .
این که چرا اسمش عوض شد خیلی چیز مهمی نیست .
در مورد سوال سوم ؛ من نگفتم آزادی عمل در مورد معلم است .
برنامه درسی که می خواهد در مدرسه اجرا شود و آن عاملیتی که به مدرسه در مورد فرصت های یادگیری که به دانش آموزان می دهیم و اجرای آن برنامه 3 وجهی که بخش نیمه تجویزی و غیرتجویزی دارد در کنار بخش تجویزی پس این ها چه هستند ؟
در بحث مدیریت کلان لازم بود در مورد معلم و استخدام معلم را مطرح کنیم و این را به عنوان یکی از حلقه های استدلالی خودم و منطق خودم توضیح دادم که مدرسه جایی باشد که در سایه رقابت ، حیات و مماتش برایش تعیین تکلیف شود ؛ این مدرسه را نمی شود منع کرد از این که در مورد مهم ترین رکن تعیین کیفیت که " معلم " است دست بسته باشد .
این تناقض دارد .
این مدرسه اگر می خواهد رقابت کند یکی از مهم تریم مزیت های رقابتی اش معلم اش است . کادراش است .
البته برنامه ها هم هست . آن برنامه ها هم باید به دست معلم اجرا شود .
صدای معلم :
شما فرمودید مدرسه به عنوان یک " واحد " نمی تواند سیاست گذار آموزشی باشد ....
مهرمحمدی :
واقعا حاضر نیستند به سازمان نظام معلمی تن بدهند و یک جورهایی آن را " مساله زا " می بینند سیاست گذار نمی تواند باشد .
بعد شما گفتید اگر این طوری است پس چرا شما 4 سال رئیس دانشگاه فرهنگیان بودید و معلم تربیت می کردید ؟
این که ما می گویید چرا آن جا بیخودی نماندید .
نباید زودتر فلنگ را می بستید و می رفتید ....
دانشگاه فرهنگیان از نظر سیستم پذیرش دانشجو معلم ذیل قانون متعهدین به خدمت که این ها از همان ابتدا می آیند و استخدام آموزش و پرورش بشوند .
در این مورد همیشه حرف زدم و مخالفت کرده ام و گفته ام که این طور نباید باشد .
این اما کفایت نمی کند .
اگر قرار باشد این سیستم اعمال شود نقطه آغاز اعمال این مدیریت کلان متفاوت و رقابت محور تربیت معلم نیست !
اول این تصمیم باید جایی گرفته شود .
این منظومه تصمیمات هم به دنبال آن گرفته شود .
در سیستمی که ما الان داریم و دارد اجرا می شود معلمش هم باید همین طوری تربیت شود .
سیستم متمرکز لاجرم باید در برنامه ریزی های خودش روی تدارک و یا تربیت نیروی انسانی به حد کفایت و مورد نیاز حساب کند .
در قبالش باید پاسخ گو باشد .
اگر آن سیستم متمرکز را به هم ریختیم و یک سیستم دیگری جایگزین آن کردیم بحث تامین منابع انسانی آن به گونه دیگری می شود .
تربیت معلم اش هم جور دیگری می شود .
سیستم استخدامش هم طور دیگری می شود و...
صدای معلم :
آیا شما نمی دانستید که این سیستم متمرکز است ؟ مدارس در این نظام و سیستم باید نان شایستگی های تربیتی خودشان را بخورند
مهرمحمدی :
من که خودم نمی توانم اراده کنم و سیستم متمرکز را به هم بریزم .
این مجموعه بحث هایی که عرض کردم در سند تحول است و از جمله اقتضائاتش این است که سیستم متمرکز نداشته باشیم و...
اما تا این سیستم متمرکز است حتما تربیت معلم متمرکز هم باید برایش اتفاق بیفتد .
یک موقعی این اراده باید شکل بگیرد و اگر این اراده شکل گرفت و این سیستم مدیریت کلان را به سمتی که من عرض کردم ببریم قطعا تربیت معلم آن چیزی که الان هست نخواهد بود و چیز دیگری می شود .
این که من چرا در دانشگاه فرهنگیان ادامه خدمت دادم و بارها از من سوال شده است ...
من از عملکرد خودم در دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنم و مجال بحث اش در این جا نیست .
ماندم که یک کارهایی بکنم و خیلی از کارهایی که می خواستم کردم .
پایان گزارش/
ویرایش و پیاده سازی : زهرا قاسم پوردیزجی
گروه گزارش/
سرانجام و پس از یک وقفه طولانی در صدور احکام حقوقی فرهنگیان در سال 97 وزارت آموزش و پرورش آن را اجرایی کرده است . ( این جا )
در این احکام بند سختی شغل برای کارکنان اداری و مدیران مدارس حذف و برای معلمان کاهش ۳۰ درصدی را به همراه داشته است .
گفته می شود دلیل این امر به خاطر رای دیوان محاسبات است .
این گونه کسورات - هر چند کم - در حالی اعمال می شود که معلمان از بسیاری از مزایا و حقوق مندرج در قانون مانند اجرای ماده ۱۲ ضوابط اجرایی قانون بودجه ۹۶ در مورد کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم ( این جا ) و ( این جا ) و نیز در سنوات قبل محروم بوده اند .
و یا در نمونه دیگری ضریب حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همواره از عدد بالاتری نسبت به افرادی که مدارک بالا در آموزش و پرورش دارند برخوردار است و این گونه معلمان در چرخه مهم تعلیم و تربیت کشور " حقوق بگیر " تلقی می شوند . ( این جا )
نکته آزار دهنده در این مواقع سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در دفاع منطقی از حقوق قانونی فرهنگیان است .
« صدای معلم " بر این باور است اگر قرار است " قانون " برای وزارت آموزش و پرورش و معلمان اجرا شود باید در همه جنبه ها و ابعاد باشد و نه فقط در بخش " کسورات قانونی " که البته بیشتر ناشی از تفسیر مسئولان است و فاقد مبانی علمی ، کارشناسی و جهانی است .
تلاش صدای معلم برای گفت و گو در این مورد با مسئولان وزارت آموزش و پرورش به جایی نرسید .
پایان گزارش/
گروه رسانه/ گردهمایی مشترک شورای معاونین و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور از روز سه شنبه 12 تیرماه در اردوگاه شهید باهنر تهران آغاز شده است .
گروه رسانه/
روزانه ده ها پیام و نظر در مورد مشکلات سامانه ضمن خدمت فرهنگیان در « صدای معلم » ثبت می شوند .
بسیاری از معلمان از مشکلات فنی متعدد پیش آمده در این سامانه ناراضی بوده و مهم تر از آن به کرات اعلام می کنند علی رغم تعبیه صفحه ای با عنوان " ارتباط با مرکز پشتیبانی " متاسفانه فرد و یا مقامی پاسخ گوی مشکلات پیش آمده برای مخاطبان این سامانه نیست .
" آموزش ضمن خدمت " از اهمیت و جایگاهی مهم در به روزآوری معلمان و نیز حرکت نظام آموزشی به سوی خلاقیت و پویایی برخوردار است .
به نظر می رسد کلیت آموزش های ضمن خدمت فرهنگیان در نظام آموزشی کشور فقط در یک سایت خلاصه شده است .
از سوی دیگر ؛ وزارت آموزش و پرورش در فصل تابستان که اوقات فراغت معلمان بیشتر است ظاهرا برنامه ای علمی و کارشناسی شده برای بخش ضمن خدمت معلمان ندارد .
نگاهی به عناوین و نیز موضوعات آموزش های ضمن خدمت معلمان نشان می دهد که اکثرا تخصصی و متناسب با نیازهای واقعی معلمان و نظام آموزشی نیستند و مدار به روال سابق می چرخد .
نظرسنجی های صدای معلم نشان می دهند که آموزش های ضمن خدمت معلمان که توسط وزارت آموزش و پرورش طراحی و اجرا می شوند از نظر اکثریت معلمان کارآمد و مرتبط نیستند .
اخیرا معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش نیز اعلام کرده است این آموزش ها ناکارآمد هستند . ( این جا )
« صدای معلم » ضمن درخواست از مسئولان این وزارتخانه برای پاسخ گویی و شفاف سازی در برایر پرسش ها و مطالبات معلمان انتظار دارد تا نگاهی علمی ، به روز و کارشناسی در مرکز برنامه ریزی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات حاکم گردد .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه چهارم تیرماه به دعوت « انجمن اسلامی معلمان ایران » نشست بررسی تخصصی « سند تحول بنیادین » با موضوع:
" مضامین تحولی در سند تحول " و با حضور فرهنگیان برگزار شد .
در این نشست " دکتر محمود مهرمحمدی " از مجریان و تدوینکنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان ضمن ارائه دیدگاه های خود به پرسش های حاضران پاسخ داد.
« صدای معلم » بخش نخست این نشست را به صورت مشروح در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد .
گروه اخبار/
امروز « اردوگاه شهید باهنر » تهران میزبان نشست روسای ادارات مشاوره سراسر کشور بود .
در این نشست « محمدرضا پوردستمالچی » سخنرانی و تدریس کرده است .
« پوردستمالچی » مدرک غیرمرتبط با این رشته داشته و از مشاوران معروف " کنکور " می باشد .
ایشان از اوایل دهه 80 شمسی فعالیت خود را در زمینه مشاوره تحصیلی آغاز کرده و ارتباط تنگاتنگی با صدا و سیما داشته است .
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و به ویژه " اداره کل مشاوره " این وزارتخانه آن است در زمانی که وزیر آموزش و پرورش از کنکور زدگی ، حذف آزمون ، مدرسه شاد و... سخن می گوید و در ادبیات مسئولان مبارزه با مافیای کنکور به وفور شنیده و خوانده می شود ؛ دعوت از ایشان با چه اهداف و یا انگیزه ای صورت گرفته است ؟
آیا قرار است مسئولان این وزارتخانه بر تب " کنکور " و " حواشی آن " بیفزایند ؟
آیا اداره کل مشاوره وزارت آموزش و پرورش بر اساس نیازهای واقعی دانش آموزان و آسیب های اجتماعی روز افزون در مدارس و نظام آموزشی حرکت می کند ؟
آیا صلاحیت ایشان مورد تایید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش می باشد ؟
آیا بهتر نیست در این گونه نشست ها از اساتید و متخصصان برجسته دانشگاهی ، ورزیده و مجرب که بیشتر بر مشاوره سازشی و رفتاری تسلط دارند و هدف آن ها فقط تبلیغات و یا بازار گرمی برای کنکور نیست استفاده شود ؟
آیا بهتر نیست وزارت آموزش و پرورش طوری سیاست گذاری و برنامه ریزی کند که در آینده دوباره شاهد " معین " های دیگری نباشیم ؟
پایان پیام/
در حدود ۱۶۰ سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی ، ایران وارد جهان رسانه ای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به ۴۰۰ سال پیش برمی گردد. و این مسأله از قدمت بحث رسانه ها در کشورهای غربی حکایت می کند و به نسبت همین قدمت ، کار رسانه ای بیشتری انجام شده است و طبعاً پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است .
از جمله رسانه های عمومی می توان به روزنامه ها، رادیو ، تلویزیون ، سینما ، ماهواره و در اواخر دهه ۱۹۶۰ پدیده ای به نام اینترنت که جهان را متحول کرد اشاره کرد. (1)
ساده ترین پاسخ به سئوال عنوان را با توجه به این قدمت خود دهم شاید مدخلی مفید به بحث باشد.
اگر رسانه صدای معلم اجازه قد کشیدن از سوی برخی مخاطبین عام و اکثر مخاطبین خاص را ندارد به دلیل کم بودن قدمت کار رسانه در کشور است . با در نظر داشتن این اصل مهم که در غرب همزمان با رسانه ، فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی نیز پیشرفت کرده است اما در کشور ما فرهنگ فقط سنوات یا دهه هایی برای خودنشانی داشته و بیشتر تحت تأثیر سیاست و سیاسیون رنگ باخته است یا گاه به تحجر و ماند فرهنگی مبتلا گشته است . اگر رسانه اینترنتی در این کشورها از اواخر دهه 1960 باعث ایجاد تحول شده اما در کشور ما از سال 1990 به صورت انبوه 200 هزار دستگاه وارد کشور شده و در دهه 1980 به صورت تعداد محدود برای مراکز خاص بوده است . (2)
یعنی 58 سال برای آنان و 28 سال برای ما قابل استفاده بوده است. آنان تولید کننده دانشند و ما مصرف کننده آن . و این هم تفاوت دیگر قضیه. و با در نظر داشتن این نکته که طی سالهای 66 تا 75 ، کامپیوتر به عنوان دکوراسیون و ژست باسوادی مسئولین بر روی میزشان بود و هنوز از دانش آن بی نصیب و محلی برای استفاده مفید نداشتند .
با ذکر این مقدمه بسیار موجز ، خواستم از شما به عنوان مدیر سایتی از رسانه اینترنتی بپرسم چرا هر نوع پیشنهاد یا حرکتی که می تواند جرقه یک حرکت مؤثر برای رشد رسانه و حرفه معلمی باشد یا برای جامعه و افراد آن مؤثر باشد در نطفه باقی می ماند، یا اصلا پاسخگوی دلسوز علاقه مندی ندارد و انگار نه انگار ؟
چرا امکان پیگیری و نتیجه گیری برای یک خواست منطقی که می تواند شفاف و روشن باشد وجود ندارد ؟ مگر رسالت رسانه ترویج آگاهی و اطلاع رسانی نیست ؟
اگر در یک جامعه حمایت و همراهی صاحبان خِرد و قدرت توأمان برای رشد و قد کشیدن هر نوع رسانه مفید نباشد ، ما چگونه به همراهی جهان خواهیم شتافت ؟
آیا از ما که در چنین جامعه ای بی اعتنا به رسانه نفس می کشیم حقی از حقوق شهروندی مان پایمال نمی گردد؟ چرا مخاطبین پیام عادت کرده اند که متن را دریافت اما با اکتفا به ضرب المثل گویا شتر دیدی ، ندیدی ، انگار نه انگار که جامعه از آنان سئوال می پرسد یا انتظار پیگیری دارد، هیچ واکنشی نشان ندهند ؟ یا واکنش محدود آنها برای احساس خطر باشد نه حرمت پاسخگویی به مخاطب.
راستی در چنین جامعۀ لایه به لایه خواب آلود یک رسانه چگونه قد می کشد ؟!! با توان و زور انفرادی مدیر رسانه یا با افزایش تعداد مخاطبین رسانه ؟ هر چند هر دو انرژی مضاعف مصروف می دارند اما در به حرکت درآوردن کاروان انصاف و عدل مسئولین بی اثر یا خیلی کم اثرند. مگر ممکن است یک رسانه فقط رسالت نوشتاری و اطلاع رسانی داشته باشد اما قدرت برانگیختی سیاستمداران را نداشته باشد؟ یا قدرت ایجاد تغییر و تحول لازم را نداشته باشد؟ اگر رسانه عزم مسئولین را جزم نمی سازد و فقط به تنویر افکار عمومی یا حرفه خاصی می پردازد ، این می تواند برای خود آنان خطرناک باشد چون منبع ایجاد نارضایتی و آشوب خواهد بود .
سئوالم از آنان این است در چنین جامعه ای که محکوم به حرکت های انفرادی با قوای محدود خود هستیم چرا برای نعمات این سفره به جای شکرگزاری جهت تداوم ، سنگ اندازی می شود؟ مگر رسانه ها شاهراه هویت بخشی یک جامعه نیستند؟
مگر از مهم ترین ویژگی رسانه همه جاگیر بودن آن نیست ؟ مگر مهم ترین مسئولیت یک رسانه انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر نیست ؟ مگر مهم ترین وظیفه رسانه حراست از محیط اجتماعی و ایجاد همبستگی بین اجزای یک جامعه نیست؟
مگر رسانه زشتی یا زیبایی ، حرکت و پویایی یا رخوت و سستی ، عشق و ایثار یا نفرت و خودخواهی ، صداقت و ایستادگی یا دروغ و وارفتگی و.... را به تصویر نمی کشاند ؟
پس چرا در جامعه ما افراد به آئینه وجود یعنی صفحات رسانه می نگرند اما خویشتن خویش را نمی یابند ؟
پس چرا در رسانه صدای معلم ، که لزوما در آن مخاطبین عام و خاص ، مورد توجه است ، از همراهی مخاطبین خاص خبری نیست ؟
علت یکسویه بودن رسانه در جامعه نداشتن دانش رسانه ای است یا نداشتن تعهد اجتماعی ؟
آیا برای همین بین مخاطبین عام و خاص رسانه صدای معلم ، این همه تضاد و بیگانگی حاکم است چون ما از افراد خاص ، صدای حتی یک پلک زدنی را هم نمی شنویم . مگر می شود مورد خطاب یک رسانه چنین در خواب ناز باشد ؟ پس این جامعه چگونه می خواهد نفس بکشد یا تداوم حیات داشته باشد؟
چرا برای نهضت شفاف سازی فیش حقوقی مدیران به جز شما مدیر سایت که همانند ما معلمی ساده اید کسی همراهی نکرد؟
چرا برای پیشنهاد واگذاری تشکل فرهنگیان برای همین سایت صدای معلم ، کسی حتی نقد نکرد ؟ انگشتی به حرکت در نیامد تا احتمال موافقت یا اعتراض مخالفت را به نمایش گذارد ؟
اگر قرار باشد در این رسانه مخاطبان عام فقط برای دلخوشی خود قلم به دست شوند یا ایده و آرمان و طرحی نو در اندازند و حتی به احتمال عملی شدن آنها ، احدی اعتنایی نورزد ، پس آیا ما اینجا برای خود آب در هاون می کوبیم یا همانند مسئولانی که سخنان زیبای عملی نشدنی را در لفافه خواب ناز ملت می پیچانند تا مردم مطمئن گردند که آنان نیز می دانند ولی عامدا یا سهوا نمی خواهند عمل کنند و در جهل مرکب غوطه ور نیستند ، ما نویسندگان نیز زبانم لال چنین می نمائیم ؟
اصلا یک نفر رسالت و وظیفه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را برای ما مخاطبین عام تعریف نماید ؟ یا رسالت و وظیفه رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را ، یا حتی خود وزیر و نمایندگان مجلس را و..... جایگاه حقیقی رسانه صدای معلم در بین مخاطبان عام و خاص آن کجاست ؟ چرا در ارتباط بین این دو مخاطب ، سدی از تَوهم یا محافظه کاری مانع بده و بستان پیام می گردد ؟!
اگر قرار باشد در این جامعه فقط عده ای محدود برای تعهد و رسالت فردی خود دست به کار رسانه که فعالیتی اجتماعی است بزنند پس نامش را رسانه گذاشتن عبث است ، چون افراد این جامعه دانش رسانه ای یا زبان و برداشت مشترکی از آن ندارند، یا اجزای آن با ترکیب خود کل واحد و منسجمی را بوجود نمی آورد.
برانگیختن مخاطب عام که درگیر معضلات و مشکلات حرفه ای خود هستند یا درگیر زندگی روزمرۀ یکنواخت بدون نشاط و امیدند ، زیاد سخت نیست ، مهم برانگیختن مخاطبان خاص است پس یا ما به رسالت خود به نیکی عمل نمی کنیم و یا مخاطبان خاص زره فولادی بر تن دارند که امکان دریافت هر نوع سینگنال یا پیامی را دفع می نمایند. همان اصطلاح برخی از همکاران شاید صادق است یعنی میخ بر آهن کوبیدن. به هر حال در این سیستم معیوب یک طرف باید مقصر باشد.
حال اگر فقط درد مشترک همین بود ، می گفتیم ملت در خواب را بیش از این مرنجانید . شاید مخاطبین خاص به تعداد انگشتان یک دست هم نمی شود اما به هر حال مثل زنبور وزوز کردن مخاطبین عام گوش فلک را می آزارد ، آنانی که به سِرور سایت حمله ور می شوند و حتی یک نماینده یا خود وزارت فرهنگ و ارشاد صدایش در نمی آید یا در ذیل هر متنی مربوط و غیر مربوط نجوای نامیزانی می نوازند و بر مدیر سایت و خود سایت شِکوۀ ناحق می کنند.
همان ماجرای ماشین دودی مطهری یا داستان عامیانه خر و پیرمرد و کودک ، که به هر نحوی مردم باز سخنی برای گفتن دارند یا سخن پدرانمان که سفره بسته یک ایراد دارد اما سفره باز هزار ایراد ( ضرب المثل ترکی است ) . حال این سفره دردمندی من و شما ، تعداد مخاطبینش روز به روز در حال تزاید است و قدرمسلم به عنوان یک سفره باز ، حرف و حدیث گفتنی بسیار خواهد داشت .
اما سئوالم از آنان این است در چنین جامعه ای که محکوم به حرکت های انفرادی با قوای محدود خود هستیم چرا برای نعمات این سفره به جای شکرگزاری جهت تداوم ، سنگ اندازی می شود؟ چرا خودمان به خودمان سنگ می اندازیم ، حداقل بگذاریم تا دیگران یعنی همان مخاطبین خاص سنگ بیندازند تا بهایمان بیشتر گردد.
هیچ می دانید چرا مخاطبین خاص یعنی سیاسیون و مسئولین تراز اول ، ما را به حال خودگذاشته اند و رسانه را یک طرفه به حال خود رها کرده اند ؟!
چون دهه هاست که معلمان می نالند و از اوضاع خود ناراضی اند حداقل از دهه 40 به بعد ، یعنی بیش از نیم قرن ، لذا با زیرکی هر چه تمام این رسانه را تنها و بدون پاسخگویی گذاشته اند تا انرژی و پتانسیل معترضانه معلمان در همین سایت با خود گفتن و خود شنیدن در 24 ساعت شبانه روز ، تخلیه گردد ، هر چند گاه نوک حمله خود آنان هستند اما تجربه آنان نشان داده که با عدم پاسخ به نقد و انتقاد و حتی طرح های سازنده ، می توان تلاش معلمان را کم اثر و خسته و نومید و حتی خنثی ساخت. اگر موفق نشده اند بگوئید خیر.
حال رسالت شمای مدیر رسانه و من مخاطب عام رسانه چیست ؟ پاتک ما برای مقابله با چنین هدفی چه چیز می تواند باشد ؟ برای چنین بی اعتنایی حاکم چگونه می توان اسب تِروایی از اندیشه و خرد جمعی به سوی آنان و در بین آنان فرستاد ؟
بیایید به این سئوال پاسخ بیابیم اما همگی با هم . بدون طنز مستانه یا تکرار واژگان معمولی . سربازان کثیر این بازی چگونه و با چه ساز و کاری بر قدرت و سِمت داران قلیل مستولی گردند؟ با در نظر داشتن این مهم که آنان پیر عرصه سیاستند و ما جوان عرصه خِرد.
بیائید دریابیم کجای راه مان می لنگد؟ چرا تغییرات کاربردی در نظام آموزش و پرورش کشور کُند و بطئی است یا اصلا نیست یا در طریق صلاح عمل نمی کند؟ خدای نکرده این همه انرژی و زمان مصرف شده نیم قرنی همچنان بدون نتایج مفید هدر نرود؟
جایگاه حقیقی رسانه صدای معلم در بین مخاطبان عام و خاص آن کجاست ؟ چرا در ارتباط بین این دو مخاطب ، سدی از تَوهم یا محافظه کاری مانع بده و بستان پیام می گردد ؟!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - رصد رسانه – ساز و کار ارتباطات – دوم شهریور 96
2 - خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - 28 خرداد ۱۳۹۶ - کد خبر 96032815759 – روایت است که امیر عباس هویدا یکی از مقاماتی بود که پس از ورود کامپیوتر در تیرماه 1341 به ایران ، اولین کامپیوتر شخصی در محل کارش داشت.
3 - نمونه هایی از نوشته های بدون پیگیری مورد نظر در متن بالا :
الف - رئیس های " گران قیمت " فراری از " شفاف سازی " و " پاسخ گویی " ؟! 31 فروردين 97 – علی پورسلیمان.
ب - در انتظار پُر رهرو بودن کاروان صداقت : شفاف سازی فیش حقوقی مدیر صدای معلم - 2ارديبهشت 1397 .شعری از ولی اله بایبوردی .
ج - نهضت شفاف سازی فیش حقوقی مدیران ... اصلی که باید انجام شود ! 3 ارديبهشت 1397 . مینو امامی .
د - پیشنهادی برای مدیر سایت صدای معلم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص تشکل صنفی فرهنگیان ، 4خرداد 1397 - مینو امامی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید