گروه گزارش/
سه شنبه به ابتکار مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ؛ خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش در رسانه های کشور یک دورهمی داشتند .
برای نخستین بار بود که وزارت آموزش و پرورش از خبرنگاران و خانواده های آنان برای حضور در این نشست صمیمی دعوت به عمل آورده بود .
خبرنگاران در ابتدای ورود با خوش آمد گویی دوستان روابط عمومی به محلی که در آن بنری تعبیه شده بود هدایت می شدند و در آن جا اسامی مدعوین و رسانه های آنان درج شده بود و در آن نظر خود را می نوشتند .
آقای محمدی که نزدیک به دو دهه در روزنامه همشهری و در حوزه آموزش و پرورش کار کرده است به صدای معلم می گوید :
" این نخستین بار است که آموزش و پرورش برای خبرنگاران مراسم جشن می گذارد . "
محمدی به تجریبات و خاطرات قبلی خود اشاره کرده و می گوید :
" فکر می کنم یک بار در زمان وزارت آقای فرشیدی و یا علی احمدی بود که خبرنگاران را به " باشگاه فرهنگیان " دعوت کرده بودند .
حدود 200 تا 250 نفر آمده بودند اما من خیلی از آن ها را نمی شناختم ! "
خانم طباطبایی که اکنون مسئولیت حوزه آموزش و پرورش در این روزنامه را برعهده دارد به بطحایی می گوید که در مدت 10 سالی که در این حوزه کار می کند چنین مراسمی و بزرگداشتی را مشاهده نکرده است .
او از وزیر و روابط عمومی به خاطر ارج گذاری به جایگاه خبرنگاری تشکر می کند .
در زمان وزارت دانش آشتیانی هم برای خبرنگاران یک لوح تقدیر صادر شد اما نه مراسمی بود و نه دورهمی .
به خبرنگاران تلفن می زدند که لوح تقدیر آماده است و برای گرفتن مراجعه کنند و یا آدرسی دهند تا با پست برای آن ها ارسال شود .
"بهانه ای است برای این عذرخواهی کنیم از کوتاهی ها ؛ عذرخواهی کنیم از کم توجهی هایمان و به این حسن سلیقه همکارانمان در این جلسه که با خانواده همکاران را دعوت کردند تبریک بگویم " « مرتضی نظری » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ضمن تبریک این روز در ابتدای این مراسم می گوید :
" افتخار میزیانی خانواده های محترم خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش را داریم .
در حوزه اطلاع رسانی یک مساله ای که دغدغه خبرنگاران عزیز بوده کندی در " پاسخ گویی " و " کندی در تسهیل ارتباط " بوده است .
در این یک سال خیلی روی این مساله توان گذاشتیم .
سعی کردیم به روابط عمومی کمی سرعت دهیم . البته هنوز با " مطلوب " فاصله داریم و از آن جا که روابط عمومی ادامه مردم در سازمان است و آقای وزیر چند بار در جلسه شورای معاونین تاکید کردند که خبرنگاران از لحظه ای که اراده می کنند و سوژه ای به ذهن شان می رسد تا لحظه ای که می خواهند خبر و مصاحبه را بگیرند این زمان باید کوتاه باشد .
بخش هایی از روابط عمومی های ستادی را تغییر دادیم . تیم جوان تر شده است .
اما باز هم اعتراف می کنم با مطلوب فاصله داریم .
با حراست صحبت هایی داشتیم که درهای وزارتخانه راحت تر به روی خبرنگاران باز شود .
نکته دیگری که در این یک سال روی آن تمرکز کردیم اعطای فرصت های برابر خبری برای همه رسانه ها بود .
به شدت روی برگزاری نشست های خبری " غیرگزینشی " پافشاری کردیم . سعی کردیم که هیچ رانت خبری برای هیچ فردی نباشد .
نشست های خبری آقای وزیر و سایر مسئولان باید اطلاع رسانی عمومی شود البته منظورم نشست های اختصاصی نیست .
ما تمرکز خیلی ویژه ای در استان ها داشتیم و خواهش من این است که این ظرفیت ها را اگر شعبه ای در استان ها دارید ببینید .
10 مدیر روابط عمومی که در استان ها کند عمل می کردند و با شاخص های ما فاصله داشتند تغییراتی ایجاد شد . البته در این جا به جایی ها سعی کردیم شان انسانی رعایت شود .
البته خیلی از بخش های ما نتوانسته اند خود را با خواسته های خبرنگاران وفق دهند .
سال بسیار سختی داشتیم و حساسیت ها در برخی جاها خیلی زیاد بود البته این روز را باید به همه همکاران روابط عمومی هم تبریک بگویم .
« سیدمحمد بطحایی » در ادامه ضمن تبریک روز خبرنگار گفت :
" لازم است تشکر داشته باشم از زحمات همه دوستانی که در حوزه رسانه ، خبر و خبرنگاری تلاش می کنند .
بهانه ای است برای این عذرخواهی کنیم از کوتاهی ها ؛ عذرخواهی کنیم از کم توجهی هایمان و به این حسن سلیقه همکارانمان در این جلسه که با خانواده همکاران را دعوت کردند تبریک بگویم چون همواره ما از زحمات کسانی که در معرض زحمت هستند تشکر می کنیم در حالی که زحماتی که اطرافیان آن فرد دارند تحمل می کنند گاهی وقت ها به مراتب بیش از زحمات آن فرد است .
یقین دارم خبرنگاران جزء آن دسته از مشاغل سختی هستند که خانواده های آن ها بیش از خودشان اذیت می شوند و یا در معرض اذیت شدن هستند .
معمولا اوقات منظمی را ندارند و گاه و بیگاه در هر وقت از شبانه روز که ممکن است به ماموریتی اعزام بشوند لذا خانواده شان بیش از خودشان اذیت می شوند .
برگزاری این جلسه بهانه ای است برای سپاسگزاری از خانواده خبرنگاران محترم که با حوصله و صبوری اذیت ها را تحمل می کنید .
صمیمانه سپاسگزاری می کنم از همه کسانی که در حوزه اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در بخش های مختلف مانند خبرگزاری ها ، رسانه ملی ، سایت های خبری تلاش می کنند و عیب ها و کاستی ها را ببینند و منعکس کنند و تلاش می کنند برای این که راهکارهای مناسب را برای رفع آن کاستی ها نشان بدهند و آن مشکلات برطرف شوند .
کار خبرنگاری حساسیت های خودش را دارد .
البته من کم آشناترین افراد در این جمع در حوزه " رسانه و خبرنگاری " هستم و البته این را درک می کنم که کوچک ترین بی احتیاطی یک خبرنگار ، انعکاس یک خبر نامناسب ، انتشار یک عکس نامناسب می تواند یک شهر را به هم بریزد و در برابرش یک خبر مناسب ، یک عکس مناسب می تواند یک آرامش و طمانینه ای را به جامعه بدهد و امیدی را در جامعه ایجاد کند .
این ها همه نشانه های حساسیت کار بک خبرنگار است .
من از منظر یک مسوول باید این را عرض کنم چون ممکن است خانواده های شما با این جنبه از کار آشنا نباشند .
بارها و بارها ببخشید این لفظ عامیانه را به کار می برم ... دلم برای خبرنگاران می سوزد که گاهی وقت ها مسئولین برای خستگی خودشان و فشارهای عصبی خودشان دیواری کوتاه تر از خبرنگاران پیدا نمی کنند و سر خبرنگاران می شکانند .
بارها و بارها من شاهد بوده ام که در جمع مدیران خبرنگاری که جلو می آید برای گرفتن یک خبر گفته می شود که بس است ، چقدر سوال می کنید ،قبلا پرسیدید ... و خلاصه آن خبرنگار با استرس فراوان باید آن شرایط سخت را تحمل کند و کارش را انجام دهد و از این جهت خبرنگاران و کسانی که در حوزه خبرنگاری فعالیت می کنند مظلوم هستند .
اگر خبری را منتقل کنند روابط عمومی ها می گویند چرا این خبر را منعکس کردید و این باعث شد هزینه سنگینی برای وزارت آموزش و پرورش درست شود . اگر هم منعکس نکنند پس این رسانه ها چه کاره هستند و چرا این اخبار منعکس نمی شوند .
و خبرنگاران بین زمین و هوا باید انتخاب سختی را انجام دهند و سختی کار خبرنگاران شرایط خاص و منحصر به فردی را برای آن ها ایجاد می کند .
کم کم به فرصتی نزدیک می شویم که در این یک سال خیلی زود گذشت و دولت دوازدهم دارد بک یک سالگی ایام خودش می رسد و من و همکارانم بنا داریم ظرف یکی دو هفته آینده در یک جلسه برگردیم و پشت سر خودمان را نگاه کنیم و این یک سالی را پشت سر گذاشتیم نقدی بر خودمان داشته باشیم .
ببینیم کجاها موفق بوده ایم ، کجاها ضعف داشتیم ، کجاها خوب عمل کردیم و کجاها می توانستیم بهتر عمل کنیم و نکردیم .
کجاها تضادها و درگیری های درون خودمان باعث کم توفیقی بوده است و کجاها پیش بینی هایی که صورت گرفته است باعث سرعت بخشیدن به کار شده است .
من از همین جا دعوت می کنم از همه خبرنگاران محترم حاضر در جلسه با تمهیدی که روابط عمومی خواهد اندیشید شما به عنوان بازوان فکری در این نقد خیلی می توانید به ما کمک کنید .
شما چیزهایی را می بینید که گاهی وقت ها ما نمی بینیم و یا نمی خواهیم ببنیم .
یعنی از منظر شما عیب ها و کاستی هایی دیده می شود که گاهی وقت ها ما از دیدن شان پرهیز می کنیم . روی مان را بر می گردانیم و نمی خواهیم آن کاستی ها را ببینیم و از این منظر شما کمک کار بسیار خوب و موثری می توانید برای ما باشید .
نمی خواهم در این فضا سخنرانی کنم و شما را خسته کنم اما به عنوان یک معلم و عضوی از خانواده یک میلیون و هفتصد هزار نفری آموزش و پرورشی ها از تک تک شما شاغل در حوزه رسانه ، خبرنگاران محترم و آن هایی که در تولید خبر در حوزه آموزش و پرورش تلاش کردید و تلاش می کنید صمیمانه سپاسگزاری کنم و اگر خدای ناکرده کوتاهی هایی بوده و هست و خدای ناکرده بد اخلاقی هایی از سوی بنده و همکارانم در برخی از اوقات به شما روا داشته شده است پوزش بخواهم و امیدوار باشم شما همچنان یا صلابت و قدرت و انرژی همراه آموزش و پرورش باشید و بتوانیم آموزش و پرورش کشورمان را به سمت نقطه مطلوب نزدیک کنیم . "
در این نشست گروه موسیقی که جمعیت آن را جوانان تشکیل می دادند برای خبرنگاران ترانه های محلی اقوام را اجرا کردند .
در بخش اهدای لوح تقدیر ابتدا از سازندگان مستند " غوغای بی هیاهو " تقدیر به عمل می آمد و سپس هر یک از خبرنگاران را قرائت اسامی و رسانه هایشان لوح تقدیر خود را از وزیر آموزش و پرورش دریافت کردند .
در این " ضیافت خبرنگاری " فرزندان آنان نیز در این شادی سهیم شدند و با قرار گرفتن در جایگاه هدایای خود را از "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان " دریافت کردند .
برخی مسئولان وزارت آموزش و پرورش مانند فاطمه مهاجرانی ، مجتبی زینی وند ، مجید قدمی ، عبدالرسول عمادی ، مهدی نوید ادهم ، علیرضا کمرئی ، مسعود شکوهی و مسعود ثقفی حضور داشتند و تعدادی از آن ها مانند خانم مهاجرانی و آقای زینی وند به تک تک میزها سر زده و به میان خبرنگاران و خانواده های آنان آمده و در شادی آنان سهیم شدند .
پایان گزارش /
نکته جالب در ارتباط با رسانه صدای معلم، تمرکز و حساسیت مسئولان آموزش و پرورش نسبت به مطالب مطرح در این رسانه است که در جهت رصد نمودن مسائل آموزش و پرورش و اطلاع از دیدگاه معلمان در کانال صدای معلم عضو شده اند که این امر نشان از اهمیت و حساسیت این رسانه در بین کارگزاران نظام آموزش و پرورش است در فرايند توسعه يك جامعه و نيز شكل گيري و تقويت پايه هاي نظام مردم سالاري و همچنين گسترش جامعه مدني، رسانه ها نقش محوري چه از نظر قرار گرفتن به عنوان حلقه واسط بين حاكميت و مردم و چه از لحاظ داشتن رويكرد نظارتي دارند.
در آموزش و پرورش ايران همواره از گذشته، فقدان و يا ضعف رسانه هاي مستقل در ارتباط با طرح مسايل و مشكلات آموزش و پرورش و انعكاس نظرات و ديدگاه هاي معلمان در ارتباط با امورات دستگاه تعليم و تربيت و طرح چالش در بين تصميم گيران و برنامه ريزان بیشتر احساس می گردید که خوشبختانه ظهور رسانه های مختلف و مستقل مانند صدای معلم بر بسیاری از این خلاء ها غلبه نموده است.
در حوزه آموزش و پرورش در ارتباط با رسانه ها، رسانه هاي مختلفي در عرصه فضاي مجازي به وجود آمده اند كه در انعكاس مسايل و مشكلات آموزش و پرورش پر تلاش ظاهر شده اند كه فعاليت هاي مديران اين رسانه ها واقعا ستودني است که در این میان باید اذعان کرد که نقش صداي معلم به عنوان پايگاه خبري تحليلي معلمان ايران در اين ميان بسيار چشمگير و حتي بي بديل مي باشد و بايد قبول كرد كه امروزه اين رسانه وارد طرحواره ذهني اكثر معلمان كشور شده است و اينكه اين اقبال چگونه حاصل شده است از چند نظر قابل طرح مي باشد:
1. برخورداري از ويژگي ها و روحيه رسانه اي مديريت صداي معلم:
نگاهي بر عملكرد رسانه اي صداي معلم در طول چندين سال مشخص مي سازد كه مديريت اين رسانه مخصوصا آقاي پورسليمان، بر قاعده بازي در عرصه رسانه اي واقف بوده و تمركز عمده بر چرخش و گردش آزاد اطلاعات دارند و فضاي رسانه اي را به عنوان ابزاري در جهت كسب قدرت و يا امتياز تلقي ننموده و در برخورد با مسايل مختلف از نگاه مصلحتي فاصله گرفته اند.
2. تاكيد و هدف گذاري بر مسائل و مشكلات آموزش و پرورش كشور:
مسائل و مشكلات آموزش و پرورش ايران از لحاظ فرايندهاي درون دادي، فرايندي و بروندادي قبل از هرچيز نيازمند تامل و توجه كارشناسي و تخصصي مي باشد؛ در اين ارتباط تحليل محتواي مقاله هاي منتشر شده در اين رسانه، گوياي اين واقعيت است كه صداي معلم در اين زمينه نيز موفق ظاهر شده است و توانسته است مسايل و مشكلات آموزش و پرورش ايران را با رويكرد كارشناسي و علمي در طبق نقد و بررسي بگذارد.
3. انعكاس بي ملاحظه ديدگاه هاي معلمان نسبت به مسائل آموزش و پرورش كشور:
براي جامعه آموزش و پرورش ايران به خصوص معلمان امري مبارك است كه در شرايط كنوني صاحب رسانه اي شده اند كه مي توانند به راحتي مسائل و مشكلات خود را از هر گوشه كشور انعكاس داده و در منظر ديد مديران آموزش و پرورش و حتي مسئولين طراز اول كشوري و افكار عمومي قرار دهند تا از اين طريق شايد حساسيت جامعه نسبت به مشكلات آموزش و پرورش بيشتر شود و راه حل هاي مناسب متوجه اين مشكلات گردد و در اين ميان بايد اعتراف كرد كه صداي معلم در انعكاس اين نظرات و مسائل واقعاّ جسورانه عمل مي كند.
4. حذف رويكرد سانسور در انعكاس ديدگاه هاي مختلف و رعايت اخلاق و امانت رسانه اي:
يكي از مهمترين شاخص هاي يك رسانه خوب، برخورداري ازاخلاق رسانه اي به خصوص رعايت امانت داري و نيز انعكاس مستقيم و بدون سانسور مطالب و ديدگاه هاي مختلف مي باشد. تاملي كوتاه بر روند انعكاس مطالب در صداي معلم و حتي كامنت هاي گذاشته شده روشن مي سازد كه در اين ارتباط نيز اين رسانه موفق عمل كرده است و در هيچ شرايطي تابع مكانيسم سانسور نشده است و حتي رجوع به كامنت هاي گذاشته شده در ارتباط با مطالب مختلف به خصوص انتقادات طرح شده نسبت به صداي معلم و مديريت آن مويد اين واقعيت در ارتباط با اخلاق حرفه اي رسانه اي مي باشد.
۵. حساسیت عمده مسئولان آموزش و پرورش نسبت به مطالب صدای معلم:
نکته جالب در ارتباط با رسانه صدای معلم، تمرکز و حساسیت مسئولان آموزش و پرورش نسبت به مطالب مطرح در این رسانه است که در جهت رصد نمودن مسائل آموزش و پرورش و اطلاع از دیدگاه معلمان در کانال صدای معلم عضو شده اند که این امر نشان از اهمیت و حساسیت این رسانه در بین کارگزاران نظام آموزش و پرورش است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دهکده جهانی و جامعه اطلاعاتی نشان از گذار بهسوی جامعه مدرن است که رسانهها تنها سازنده تصویر ذهنی و شکلدهنده به افکار عمومی و از سوی دیگر در فضای بسته و ایزوله شده مدیران و مسئولان مملکتی ذرهبینی برای نشان دادن مشکلات و معضلات و بروز دهنده انتقادات و پیشنهادها برای حرکت بهسوی دموکراتیک کردن فضای ملی دارند .
آنچه در عوامل تشکیلدهنده رسانهها حائز اهمیت است عوامل انسانی تهیه خبر و گزارشها از بطن جامعه است . شاید بهترین عنوان را برای خبرنگاران چنین بیان کرد «خود برای همه و هیچکس برای خود » است.
مهمترین مشکل خبرنگاران عدم نقدپذیری مسؤولین است و همیشه راهی همچون شکایت، ارعاب و تهدید و در برخی موارد تطمیع را در پیش میگیرند که در ظاهر ثابت کند مسئولان بر خبرنگاران برتری دارند و میتوانند با ابزارها و اعمال فشارهای خود که ناشی از سوءاستفاده از مسؤولیت آنان است، خبرنگاران را با شکست و یا حذف روبه رو سازند خبرنگاران آزاد و رسانههای مستقل و غیر وابسته به عوامل حاکمیتی از اهمیت دوچندانی در بین رسانههای جمعی دارند چراکه واقعیات جامعه را بدون روتوش و بهصورت واقعی انعکاس میدهند و چشم و گوش بینا و شنوای جامعه مدرن و دموکراتیک هستند. اگرچه در جامعههای غیر دموکراتیک و سلطهطلب و زیادهخواه و مستبد راه پر سنگلاخ و سنگاندازی بر سر راه رسانهها و خبرنگاران اسب چموش آنان را رم میدهد اما هیچ گزینه مسالمتآمیز و صلحطلب دیگری جز رسانه و خبرنگار برای رسیدن به دموکراسی و ایفای حقوق ملت در چنین فضایی متصور نباشد.
در کشور ما ایران در دولتهای مختلف آزادی بیان و رسانهها با فراز و نشیبهای گوناگونی روبهرو بوده است و از بستن روزنامه تا زندانی شدن خبرنگاران و ایجاد جو خفقان در نوسان بوده است و این خود بهتنهایی نشان از تأثیرگذاری رسانه در افکار عمومی دارد اگرچه دولتمردان با عناوین رسانه معاند یا کذاب به مقابله با رسانهها میپردازند اما واقعیت این است که « تا نباشد چیز کی مردم نگویند چیزها »
خبرنگاران از معدود قشرهای جامعه هستند که ابزاری قدرتمند همچون قلم و رسانه را تحت اختیار دارند ولی همیشه مطالبات مردمی، پیگیری و انعکاس رویدادها و عملکردهای مسؤولین را بر خود ترجیح میدهند اینکه این قشر بسیار مظلوم بوده و هیچ ادعای جز نوشتن حقایق ندارند بر هیچکس پوشیده نیست و با زحمت میتوان در لابهلای اخباری که در سطح کشور منعکس میشود مطالبی را یافت که یک خبرنگار و صاحب رسانه مطالبهای را برای خود داشته است.
لذا مهمترین مشکل خبرنگاران عدم نقدپذیری مسؤولین است و همیشه راهی همچون شکایت، ارعاب و تهدید و در برخی موارد تطمیع را در پیش میگیرند که در ظاهر ثابت کند مسئولان بر خبرنگاران برتری دارند و میتوانند با ابزارها و اعمال فشارهای خود که ناشی از سوءاستفاده از مسؤولیت آنان است، خبرنگاران را با شکست و یا حذف روبه رو سازند.
تمام تلاش خبرنگاران بر این بوده است که با مردم همنوا شوند که آنان چه میگویند و چیزی هم غیر از درد دلهای مردم نگفته و ننوشتهاند اما با همه این صداقت، باز در بیان انتقادها بعضی مسئولان بهسوی خبرنگاران هم چنان نشانه میروند و مواخذه میکنند حتی از خود آنان گذر کرده و از خانوادهشان نیز نمیگذرند همچنین مسئولانی وجود دارند که حتی خطاها و اشتباهات خود را هم متوجه برداشت اشتباه خبرنگار و رسانه میدانند و این موضوع را بهانهای برای عدم پاسخگویی یا شرط گذاشتن برای پاسخگویی به رسانهها بهعنوان پل ارتباطی آنان با مردم قرار میدهند.
در سنوات اخیر آموزش و پرورش و فرهنگیان با معضلات و مشکلات متعدد فرهنگی، آموزشی، تربیتی، منزلتی، معیشتی دستوپنجه نرم میکنند و اعتراضات و تجمعات برای دستیابی به حداقلهای درخواستی خود با تقابل نهادهای قضایی برونسازمانی و هیئتهای بدوی درونسازمانی مواجه شدهاند و لذا رسانههای تخصصی فرهنگیان برای دستیابی به اهداف و ارتقاء دستگاه خود بیکار ننشستهاند و با حضور فعالان زبده و دغدغه مند لباس عافیت و عافیتطلبی را از تن به در کرده و آسایش خود را فدای رفاه جمعی معلمان نموده و به قلمزنی پیرامون مشکلات و دغدغههای قشر فرهنگی و نشر مطالب، اعتراضات، انتقادات، شکایات و از سویی دیگر پیشنهادهای گروه مرجع خود پرداخته تا صدای معلم را به گوش متصدیان سیستم آموزش و پرورش برسانند و بازخورد ایرادات برای اصلاح سیستم یا سازمان کارساز شود و این مورد بهعنوان نقطه قوت و فرصتی طلایی برای مسئولان هوشیار و دوراندیش میباشد چراکه بعد از خلع از مسئولیت نه میتوانند جبران مافات کنند و نه دیگر دلایل و مستندات آنان قابل استماع است و بهقولمعروف «مشت بعد از جنگ است »
مسئولانی وجود دارند که حتی خطاها و اشتباهات خود را هم متوجه برداشت اشتباه خبرنگار و رسانه میدانند و این موضوع را بهانهای برای عدم پاسخگویی یا شرط گذاشتن برای پاسخگویی به رسانهها بهعنوان پل ارتباطی آنان با مردم قرار میدهند بنابراین بهجرئت میتوان گفت که رسانه ی تخصصی فرهنگیان ؛ «صدای معلم» بهعنوان رسانهای مستقل و مرجع و قابلاطمینان که این روزها مطالب آن بعد از انتشار در دیگر رسانه نیز بازنشر میشود نقش به سزایی در آگاهی سازی و هماهنگی جامعه فرهنگیان برای دستیابی به خواستههای خود داشته است و در این مصاف با مخاطرات و مشکلات متعدد روبهرو است و گاها مورد حملات ناجوانمردانه و یا برخورد قهرآمیز درون دستگاهی قرار میگیرد اما همچنان باروحیه خستگیناپذیر و بدون حب و بغض و منافع شخصی و بدون دریافت هرگونه منابع مالی دولتی صرفاً برای اصلاح امور دستگاه عریض و طویل آموزشوپرورش عاشقانه به کار خود ادامه میدهد.
بر این اساس بر خود لازم دیدم که از طرف جامعه فرهنگیان و در آستانه روز خبرنگار از تمام خبرنگاران عرصه تعلیم و تربیت ضمن تبریک ، تشکر و قدردانی خود را ابراز نمایم و نیز از تلاشهای صدای معلم و نستوه مجاهد عرصه تعلیم و تربیت جناب علی پورسلیمان ضمن آرزوی سلامتی، تقدیر و تشکر نمایم و استدعا مینمایم که همکاران ارجمند فرهنگی و همچنین مسئولان آموزش و پرورش تلاشهای مدیریت رسانه صدای معلم را قدر بدانند و همکاری لازم را در جهت انعکاس اخبار و رویدادها و نقطه نظرات دوطرفه صف و ستاد آموزش و پرورش مبذول فرمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یک سال از حضورم در سایت صدای معلم گذشت....
برای هر انسانی یافتن مسیر زندگی ، اصلی مهم است. به نظرم هر فرد برای زندگی خود در این جهان هستی یک ظاهر و یک باطن برای نمایش دارد. ظاهر زندگی شامل تمامی موارد مشترک مابین همه افراد است. همانند انجام تحصیلات رسمی یا عمومی ، آرزوی ورود به دانشگاه و کسب شغل و درآمد که هر دو در جامعه ما بیشتر یک جبر اجتماعی است نه منطبق با استعداد و علاقه و توانایی افراد ، داشتن مسکن مستقل ، ازدواج کردن و صاحب زندگی مستقل شدن و فرزندآوری و....
اما باطن زندگی ، مواردی است که ما با توسل به اراده ، همّت ، هوش ، تعهد اجتماعی یا حسّاس بودن خود نسبت به محیط اجتماعی و همنوعان ، به آنها دست می یابیم . مسئولیت پذیری اجتماعی برای چشم و گوش همنوع بودن ، امیدوار بودن به حل مشکلات و معضلات پیرامون ، رضایت مندی و لذت بردن از با هم بودن یا برای هم زیستن ، واسطه بودن برای دریافت اطلاعات بیشتر و انتقال آن به دیگران ، آگاهی بخش بودن و....که همگی این موارد در سایه قابلیت های درونی فرد به فعلیت در آمده و عملی می شوند. هر فرد فرهنگی می تواند دست به قلم شود تا با همکاران خود ارتباط برقرار سازد
گاه اراده افراد برای تحقق این امور و مواردی خیلی بیشتر از این ، در حدی است که فرد به جرقه ای از سوی دیگران یا خلق فرصت های طلایی ایجاد شده توسط افرادی توانمندتر از خود نیازی ندارد ، همانند خیلی از مخترعان و مکتشفان و بزرگان ادبی و هنری و علمی کشورمان یا جهان که نیازی به ذکر اسامی آنان نیست. اما افرادی چون من نیازمند جرقه ای از سوی اراده و توان دیگران هستند تا بتوانند حرکت کنند. در طول زندگی سه محرک حرکت داشته ام که یکی از آنها جناب آقای پورسلیمان مدیر همین سایت هستند.
با این سایت کاملا تصادفی و با مشاهده مصاحبه یکی از سه عامل حرکتم آشنا شدم ، مدیر این سایت صبورانه تحمل می کنند ، فرصت رشد می دهند ، از هر نوع تفکر خیرخواهانه که نفع همه فرهنگیان را شامل می شود حمایت می کنند ، تنگ نظر نیستند ، ریاست بازی و منیّت ندارند به عبارتی دیگر از ویژگی های اثرگذار و ارزشمند این سایت همین صبوری و مهمان پذیری آن است. فقط کافی است که اهل حرکت و دارای همّت ایستادن باشید . خسته نشده و با مقاومت خود فعالیت مستمر رو به جلو داشته باشید.
گاه نوشته هایم متنی احساسی است ، که این مهم می تواند از چند اصل نشأت بگیرد:
*خودم فردی بسیار حسّاس و احساسی هستم.
*دردهای محیط پیرامون خود را می بینم و با همین احساسم ، دردمندانه لمس می کنم.
*میزان و گسترۀ دردمندی مردم بسیار بیشتر از آستانه تحمل آنهاست لذا افراد جامعه ما به چنین متونی بیشتر واکنش نشان می دهند و آن را نوعی همدلی می شمارند.
*انطباق رشته تحصیلی با واقعیت های درونی ام به فرآیند احساس ، بیشتر امکان مانور می دهد.
*جامعه ما خصوصا شغل ما دارای تعداد بیشتری از محرومیت ها و کاستی هاست که متون احساسی به تنهایی یا قدری با ترکیب داده های علمی و آمار ، بیانی منطبق با ملموسات افراد است.
*متون احساسی که با اثرجادویی خود خوانندگان را پیش می برد و هیجانات او را برمی انگیزاند بسیار بیشتر از سایر متون اثرگذار است و در نهایت جامعه آماری ما به این متون پاسخ رضایتمندانه تری نشان می دهد.
* در مجموع ملت ما غالبا احساس محورند .
*بازنشسته بودن بنده و دور ماندم از تمامی زیر و بم مقررات و آئین نامه ها و در کل جریانات و واقعیت های پیرامون تعلیم و تربیت تارو پود مدارس کشورم که امکان نوشتن را برایم فقط بر اساس تجارب شغلی یا اطلاعات فضای سایبریک ، مجازی و اینترنت فراهم می سازد. یعنی امروز به عنوان یک دبیر بازنشسته حتی اگر به دبیرستانی که 16 سال در آنجا تدریس کرده ام مراجعه کنم به دلیل تغییرات پرسنلی نه کسی مرا می شناسد و نه کسی مرا تحویل می گیرد. در مدارس دیگر که اوضاع بدتر است و در خود ناحیه یا اداره کل هم بد بدتر. فوری معرفی نامه ای از جایی معتبر خواهند خواست که موجود نیست.
اما اصل مهم آن است که هنگام نوشتن دنبال تهییج خواننده نمی توان بود ، یعنی نمی توان موقع نوشتن ، تصمیمی برای این کار داشت ، یک روندی ناخودآگاه است. نوشتن عرصه بیان آلام و دردهای بشری است.
قلم، رقصِ حروف و کلمات و جملات است بر روی لوح و اوراق سفید جهت کسب آگاهی ، رازگشایی ، همدردی ، همدلی ، هم عهدی ، همراهی ، هم اندیشی .....
نوشتن فرآیندی است از ترکیب عقل ، تجربه ، احساس ، باور ، دیدگاه ، اندیشه ، تعقل ، اعتقاد....
همّت والا برای خواندن از توانائی هایی چون علاقه ، نیاز ، حس کنجکاوی ، حس جست و جو ، یافتن یا تقویت توانایی قیاس ، دست یازیدن به افق دید گسترده ت ر، پرمایگی عمر ، بی تفاوت و منفعل نبودن به پیرامون خود.....تأسی می جوید.
تا زمانی که متون نوشته شده اهدافی چون مسموم سازی یا به انحراف کشاندن اذهان بشری را تعقیب نمی نمایند ، می تواند برای انسانها بسیار سودمند باشد.
برای هر انسانی یافتن مسیر زندگی ، اصلی مهم است پس نه ، نوشتن کاری است بی مایه و نه ، خواندن کاری است بی بهره . در تلاطم طوفان زندگی ، شاید از معدود ابزار تلطیف بخش هستی ، همین هنر نوشتن و خواندن است و برای همین از سوگندهای معجزه آسای قرآن کریم در سوره قلم ، قسمی است که به دوات و قلم و نوشته آورده شده است . (ن والقلم وما یسطرون )
به هر ترتیب ، هر فرد فرهنگی می تواند دست به قلم شود تا با همکاران خود ارتباط برقرار سازد. در این سایت تنگ نظری نیست ، سانسور نیست ، منع یا محدودیتی برای فعالیت نیست ، تحمیلی برای نوع نوشته نیست ، سنگ اندازی یا نومید سازی نیست. فقط مدیر سایت بر اساس تجربه و رسالت شغلی خویش ، عناوین ارسالی را بیشتر موارد تغییر می دهند که از سابقه کار رسانه ای ایشان ناشی می شود و بیشتر موارد هم این عنوان را از جملات خود متن برمی گزینند.
و اما گاه نوشته هایم برایتان خوشایند و قابل تحمل بود و گاه خیر . گاه تحسین کردید و گاه خُرده گرفتید و من صبورانه سعی در اصلاح خود داشتم ، حال اگر موفق نبوده ام به حساب ناتوانی اینجانب بگذارید.
ضمن قدردانی از تمامی خوانندگان صبور وارسته بزرگوار ، مستدعی است تا نسبت به مجموع نوشته های بنده هر گونه انتظار یا نقدی دارید و یا اگر موضوع و موضوعاتی برای نوشتن مَد نظرتان است ، مرقوم فرمائید تا در حد توان بدانها بپردازم . هر انسانی نیازمند حرکت و تغییر رفتار است و من در این وادی تا کی خدا داند ، سعی بر تحقق این مهم دارم و هیچ تغییری در رفتار صورت نمی گیرد مگر آن که نیّت خیرخواهانه ای در آن باشد. تا خود فرد نخواهد تغییر دادن او دشوار و گاه محال است. بنده مشتاق تغییرم هر لحظه و از سوی هر کس .
بار دیگر از مدیر محترم سایت ، همسر کوشای ایشان در پشت صحنه سایت سرکار خانم زهرا قاسم پور دیزجی ، تمامی همکاران نویسنده که گاه تشخیص دادند تا تلنگری بر قلم بنده بزنند ، تمامی مسئولان و مدیران ستادی که نوک نقد بنده قرار گرفتند و صبورانه تحمل کردند و مهمتر از همه خوانندگان فهیم و خردمند که با طرح نظرات خود حامی دلگرم کننده ای برای ادامه فعالیت ام بوده اند بی نهایت سپاسگزارم . با آرزوی بهترین ها منتظر نظرات ارزشمندتان هستم .
پایدار و سربلند باشید.
این جمله مشهور "صدای مردم، صدای خداست" منتسب به نیکولو ماکیاولی سیاستمدار ایتالیایی و نویسنده کتاب شهیر شهریار، بحثانگیزترین کتاب سیاسی تمام دورانهاست.
صدای معلم نیز در کنار صدای هنرمندان، ورزشکاران و اساتید حوزه و دانشگاه، به عنوان نیروهای مرجع و تأثیرگذار جامعه میتواند به صدای خدا منتسب شود.
معمولا در جوامع توسعه یافته و حتی در حال توسعه، طبقه متوسط نقش سازنده و آگاهی بخشی در جامعه ایفا میکنند. گروههای مرجع به عنوان راهنمای رفتار افراد در فرایند الگوسازی و الگوپذیری مؤثر بوده و در واقع کار ویژه جامعه مدنی را ایفا میکنند.
علیرغم اتفاقات ناگواری چون حادثه تلخ منطقه دو تهران و شیطنت رسانهای و سوء استفاده بخشهایی از دولت در به حاشیه بردن مطالبات صنفی منزلتی و معیشتی فرهنگیان، معلمان در کنار هنرمندان، ورزشکاران و اساتید حوزه و دانشگاه کماکان در مرکز توجه و اعتماد مردم بوده و در لیست گروههای مرجع قرار دارند.
گزینش حرفه ای باید
هسته گزینش آموزش و پرورش یکی از سخت گیرترین گزینشهاست. این هسته برای احراز صلاحیت معلمی به تمام مسائل سیاسی، اعتقادی، اخلاقی و سلامت روح و روان حساسیت خاصی نشان میدهد ولی به نظر میرسد که صلاحیتهای حرفهای (شایستگیهای فنی و غیر فنی) کمتر در مرکز توجه هسته گزینش بوده است.
با توجه به اتفاقات اخیر بهتر است این حساسیتها همهجانبه و حرفهای صورت گیرد و تا حد امکان از تفتیش عقاید معلمان جوان و تولید افراد چندشخصیتی پرهیز گردد.همچنین گزینش باید مستقل از آمد و رفت دولتها بوده و افراط و تفریط و حب و بغضهای جناحی و سیاسی در آن راه پیدا نکند.
به قول محمود فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش برخی از سوالات گزینش را آیتالله ها هم نمیتوانند به راحتی پاسخگو باشند!
مدارس غیر دولتی و داستان راستان
مدارس غیردولتی در واقع برونسپاری وظایف آموزش و پرورش به بخش خصوصی است.
به روایت آمار حدود یک و نیم میلیون دانش آموز در بیش از سیزده هزار مدرسه غیر انتفاعی درحال تحصیلند.
اگر یک روی سکه مدارس غیر انتفاعی وجه فرهنگی و آموزشی آن باشد، روی دیگرش کار اقتصادی است و البته انجام کار اقتصادی تابع قوانین خاص حوزه کسب و کار است.در مدارس غیردولتی به جز مدیر مجموعه، الباقی میتوانند از نیروهای آزاد مورد تأیید گزینش آموزش و پرورش باشند.
در واقع معلمان و کارکنان آزاد بدون گواهی صلاحیت تدریس نباید شاغل در مراکز غیردولتی باشند. همچنین کارکنان این مدارس باید حداقل از حقوق پایه قانون کار برخوردار بوده و بیمه کارکنان نیز متناسب با ساعات حضور در مرکز تنظیم و پرداخت گردد.برخی از مؤسسان مراکز غیر دولتی از وابستگان سببی و نسبی مقامات کشوری و منطقه ای هستند و عمدتا در نقاط برخوردار پایتخت و کلانشهرها با دور زدن شهریه های مصوب و هزینه تراشی با عناوینی چون فوق برنامه و اردو، پول کلانی به جیب می زنند و افزایش شهریه ها به نام معلمان آزاد و به کام مؤسسان تمام می شود.
معلمان آزاد از این منظر از مظلومترینها بوده و عملا فاقد امنیت شغلی و وجهه لازم از ناحیه مؤسسان، اولیا و حتی خود دانش آموزان هستند.
معمولا به جای اسامی آنها در لیست بیمه، نام فرزندان و خویشاوندان مؤسسان گنجانده می شود. در پرداخت حقوق نیز تعطیلات رسمی کسر می شود و این معلمان مظلوم معمولا برای حفظ چندرغاز مواجبی در مقابل تضییع حقوقشان روزه سکوت می گیرند.
معلمان معصوم نیستند
اگر در برخورد با تخلفات آشکار امثال طوسی اهمال و اغماض نمی شد، ما قطعا شاهد پردهدری و ارتکاب عریان پدیده کودک آزاریهای اخیر نبودیم.
از طرفی باید بپذیریم که علیرغم عبور از هفت خوان گزینش، معلمها معصوم نبوده و افرادی عادی و جایز الخطا هستند و به طور طبیعی متأثر از وضعیت کلی اجتماع ملتهب و نابسامان پیرامونی هستند.
لذا معصوم پنداری و قدسی کردن فرهنگیان و در بوق و کرنا کردن خطاهای احتمالی شان درست نیست.
ولی چیزی که نباید فراموش شود این است که به نسبت جمعیت میلیونی معلمان شاغل، خطاهای احتمالی شان بهرغم مشکلات منزلتی و معیشتی قابل اغماض و چشم پوشی بوده و از این حیث شاید با هیچ صنفی قابل قیاس نباشند.
دوره پنهان کاری جنسی سپری شده است
اتفاقات ناگوار اخیر نشان می دهد که دوره پنهانکاری با بهانه به اصطلاح مصلحت ها گذشته است. امروز والدین دانش آموزان به حق نگران تکرار چنین فجایعی هستند. باید با چنین حوادثی به عنوان یک معضل اجتماعی برخورد کنیم نه حادثهای اتفاقی.
بحث دیگر آن که باید راهی برای آموزش مسائل پیشگیرانه جنسی یافت و یا ساخت.
امروز اگر همچنان به سان کبک سر در برف پنهانکاری و سادهانگاری فرو بریم فردا شاید رسواییهای بزرگتری در حوزههای دیگر دامن گیر جامعه ما گردد.
مخلص کلام آن که زنگها برای ما به صدا در آمده است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز یکشنبه 7 مرداد نشست خبری « علی زرافشان » معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در ساختمان شهید بهشتی برگزار گردید .
زرافشان پس از سخنرانی به پرسش های خبرنگاران پاسخ داد .
« صدای معلم » در این نشست پرسش های نسبتا مفصلی را مطرح کرد که پس از پیاده سازی منتشر خواهد شد .
پایان پیام/
گروه استان ها و شهرستانها/
چندی پیش « صدای معلم » در فراخوانی از فرهنگیان سراسر کشور درخواست کرد چنان چه اموال و یا املاکی از آموزش و پرورش در زمان وزارت آقای حاجی بابایی و نیز آقای فرشیدی و آقای علی احمدی واگذار شده اند را به این رسانه اطلاع رسانی کنند ( این جا ).
در این گزارش آمده بود :
" .... بر اساس اخبار و گزارش های رسیده به « صدای معلم » در استان آذربایجان شرقی و در زمان وزارت حاجی بابایی املاک زیر به حوزه علمیه واگذار شده اند :
1- دانشسرای دخترانه " شهید باهنر " ( منطقه مارالان تبریز - چهارسوق ) که بعدا مرکز آموزش ضمن خدمت شهید رجایی و سپس مجتمع ایثارگران شد و در نهایت به حوزه علمیه واگذار گردید .
2- بخشی از ( مدرسه راهنمایی و زمین پشت مدرسه ) دبیرستان بزرگ آشتاب ( خیابان آزادی منطقه گلگشت ، جنب پمپ بنزین ) که از مشهورترین مدارس ناحیه چهار در نزدیکی آبرسان تبریز بود به حوزه علمیه واگذار شد .
3-در آذرشهر مدرسه " شهید رجایی " به حوزه علمیه واگذار شد والبته آموزش و پرورش در حال حاضر با شکایت حقوقی خواهان بازپس گیری این مکان آموزشی شده است اما همچنان در اختیار حوزه علمیه است .
4- در شهرستان " مرند " مدرسه « فرخی » و مدرسه « قیام » به حوزه علمیه واگذار شدند .
و....
دوم مرداد ماه سال جاری امام جمعه مرند خواستار احداث یک اردوگاه ویژه طلاب و روحانیون سراسر کشور در شهر زنوز شده است .
خبر را بخوانید :
" حجت الاسلام والمسلمین علی نعمت زاده، در گفت و گو با خبرنگار مهر، با اشاره به کیفی سازی دوره های آموزشی و کارگاهی برای مدیران حوزوی ابراز داشت: با توجه به تجدید محتوای دروس طلاب مدراس علمیه، به روزسازی آموزش های ویژه مدیران و اساتید حوزه های علمیه ضروری است.
وی تصریح کرد: آئین نامه مدیران و معاونان مدارس علمیه از سوی مرکز مدیریت حوزه های علمیه باید به شهرستان ها ابلاغ شود تا شاهد اجرای قوانین آموزشی و تربیتی یکدست در مدارس علمیه باشیم.
عضو شورای حوزه علمیه آذربایجان شرقی در بخش دیگری با اشاره به منطقه خوش و آب هوای شهر زنوز شهرستان مرند تصریح کرد: زمینی بیش از پنج هکتار در این منطقه در اختیار آموزش و پرورش است که می توان برای احداث یک اردوگاه ویژه طلاب در این منطقه اقدام کرد.
امام جمعه مرند همچنین با تشریح مشکلات مدرسه علمیه خواهران مرند ابراز داشت: حوزه علمیه خواهران شهرستان مرند ۱۴۰ نفر فارغ التحصیل سطح دو دارد اما ساختمان جدید این مدرسه علمیه به دلیل کمبود منابع مالی تکمیل نشده است. "
در حال حاضر وضعیت اردوگاه شهید باهنر هنوز شفاف نشده است و مسئولان این وزارتخانه تفسیرهای مختلفی از موضوع دارند .
علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش 31 تیرماه در جمع خبرنگاران می گوید : " ما اجازه نداریم ملک دولتی را به فروش برسانیم.
از سوی دیگر منصور مجاوری مشاور اقتصادی وزیر آموزش و پرورش پیش از او با اشاره به مصوبه بند ب تبصره 12 قانون بودجه سال 1397 می گوید: "طبق این مصوبه، صراحتا اعلام گردیده است ،کلیه دستگاههای اجرائی می توانند و مجاز شده اند تا برخی املاک و....خود را بفروشند و پاداش پایان خدمت و بازخرید ی وهزینه های خود را بپردازند."
درست است که اظهار نظر یک فرد ممکن است برای وزارت آموزش و پرورش تعهداتی را ایجاد و یا ایجاب نکند اما با توجه به ضرورت اعتماد سازی و پاسخ گویی به دغدغه های فرهنگیان لازم است تا " صدای واحدی " از این وزاتخانه شنیده شود .
آموزش و پرورش یک وزارتخانه فقیر است و در تامین نیازهای عادی خود درمانده است .
ضروری است تا عزم ملی برای ارتقا و غنی سازی آن در دستور کار همه مسئولان باشد .
« صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا با عملکرد درست ، قابل دفاع و شفاف ضمن به رسمیت شناختن استقلال این دستگاه برای همیشه و با اتخاذ راهکارهای قانونی به این گونه موارد پایان دهند .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
پیش تر نوشتیم ( این جا ) :
" سرانجام و پس از یک وقفه طولانی در صدور احکام حقوقی فرهنگیان در سال 97 وزارت آموزش و پرورش آن را اجرایی کرده است . ( این جا )
در این احکام بند سختی شغل برای کارکنان اداری و مدیران مدارس حذف و برای معلمان کاهش ۳۰ درصدی را به همراه داشته است .
گفته می شود دلیل این امر به خاطر رای دیوان محاسبات است ."
« صدای معلم : در ادامه تاکید کرده بود :
" این گونه کسورات - هر چند کم - در حالی اعمال می شود که معلمان از بسیاری از مزایا و حقوق مندرج در قانون مانند اجرای ماده ۱۲ ضوابط اجرایی قانون بودجه ۹۶ در مورد کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم ( این جا ) و ( این جا ) و نیز در سنوات قبل محروم بوده اند .
و یا در نمونه دیگری ضریب حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همواره از عدد بالاتری نسبت به افرادی که مدارک بالا در آموزش و پرورش دارند برخوردار است و این گونه معلمان در چرخه مهم تعلیم و تربیت کشور " حقوق بگیر " تلقی می شوند . ( این جا )
نکته آزار دهنده در این مواقع سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در دفاع منطقی از حقوق قانونی فرهنگیان است .
« صدای معلم " بر این باور است اگر قرار است " قانون " برای وزارت آموزش و پرورش و معلمان اجرا شود باید در همه جنبه ها و ابعاد باشد و نه فقط در بخش " کسورات قانونی " که البته بیشتر ناشی از تفسیر مسئولان است و فاقد مبانی علمی ، کارشناسی و جهانی است ."
به تازگی « علی الهیار ترکمن » معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش خبر از حذف «فوقالعاده ویژه» از پاداش پایان خدمت بازنشستگان داده است .
خبر را بخوانید :
الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش توضیحاتی درباره مصوبه اخیر دولت مبنی بر حذف فوقالعاده شغل از پاداش پایان خدمت بازنشستگان ارائه کرد و گفت: این مصوبه از امسال اجرا میشود.
وی درباره علت حذف فوقالعاده ویژه از پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی اظهار کرد: حذف فوقالعاده ویژه از پاداش پایان خدمت جزو مصوبات دیوان محاسبات است که دولت به همه دستگاهها ابلاغ کرده است.
تا زمانی که شخص شاغل است و حقوق دریافت میکند فوقالعاده را در حقوقش را دارد. اما پس از فراغت از شغل از حالت مستمر خارج شده و در محاسبه پاداش پایان خدمت لحاظ نمیشود.
الهیار در پاسخ به اینکه با حذف فوقالعاده ویژه چه میزان از دریافتی پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته کاسته خواهد شد؟ گفت: بستگی به درصدی دارد که به دستگاهها ابلاغ شده است. فوقالعاده از حدود ۲۵ درصد تا ۵۰ درصد در دستگاههای اجرایی متفاوت است و در آموزش و پرورش ۳۲ درصد است. این درصد در فرمولی قرار گرفته و محاسبه میشود.( ایسنا)
پایان گزارش/
قبلا راجع به حریم تن یا آزادی و امنیت وجود انسان بحث کردم. اعتقادم بر این بود که هر انسانی اگر نخواهد هیچ کس حتی حق دست دادن به او را ندارد که برای هر دو جنس موافق و مخالف صادق است. شاید آزادی دیگری که فرد دارد و فقط خود او می تواند قطاع شناختی آن را با اراده یا خواست خود بزرگ و بزرگ تر نماید ، اعتقادات و باور و نظراتی است که فرد بدان ها عمل می نماید یا برایش مهم هست . ضمن آن که به لحاظ قرار گرفته شدن هر فرد این کنش و واکنش ها اجتماعی است اما عادت یا رضایت به عمل آنها یک رفتار کاملا فردی است. عمل به این گستره گاه توأم با شناخت و معرفت بوده و اعتماد و حرمت بدانها ارزشمند است ولی گاه چنین رفتارها ترکیبی از خطا و لرزش است که نیازمند تذکر و هدایت است ، انتخاب هر دو به اراده و توانایی فرد بستگی دارد.
اصولا بزرگسالان در نقش های گوناگون سعی بر نشان دادن یا بزرگ نمایی خطاها و لرزش های رفتاری برگزیده شده توسط کودکان و نوجوانان را دارند که می تواند فرزند شخص یا دانش آموز او باشد. اما امروز ، دیروز نیست که لحن ما برای این منظور دستوری باشد. نسل امروز قدرت تجزیه و تحلیل دارد ، قدرت انتخاب و تشخیص دارد. او از صوت لحن شما تشخیص می دهد که دارید حریم آزادی او را تهدید می کنید یا تحدید. او از تحمیل نظر شما به عنوان یک ولی یا معلم خرسند نیست ، اگر در قبال شما شهامت اعتراض داشته باشد مطرح می سازد و اگر چنین پتانسیلی برای ابراز وجود نداشته باشد تبدیل به موجودی لجباز و ستیزه جو می گردد.
تحمیل نظر در روابط خانوادگی خصوصا برای والدینی که از بالای دماغ به فرزندان خود نگاه می کنند و بزرگ شدن آنها را باور نمی کنند بیشتر است. یا درخانواده هایی که مردسالاری سنتی حاکم است خیلی از خواسته های زنان به اراده و خواست همسرانشان تعیین می گردد چون نحوۀ لباس پوشیدن و آرایش کردن ، نحوه یا میزان خرید کردن ، نوع و حتی نحوۀ پخت غذا ، تعیین افرادی که می تواند با آنان رفت و آمد کند و.... یک تحمیل نظر برده وار که نشان از مردانیّت برخی مردان این سرزمین دارد. این مهم در استانها و شهرهای مختلف ، از شدت و حدّت متمایزی برخوردار است.
گاه والدین به دلیل محرومیت های خود در نرسیدن به آرزوهای جوانی بر فرزند یا فرزندان خود حتی انتخاب رشتۀ تحصیلی را نیز تحمیل می کنند که اصولا باید بر اساس علاقه و استعداد فرد تعیین گردد. یا نوع خرید و غذایی که در رستوران یا منزل فرزند او می خواهد بخورد.تحمیل نظر از هر بُعد آن وقتی برای یک فرد زیر هیجده ساله مقبولیت ندارد ، قدر مسلم برای بزرگسالان هم هیچ ظرفیت پذیرش نخواهد داشت. گاه تحمیل نظر خیرخواهانه محسوب می شود و در بُعد نظام سیاسی کل افراد جامعه را در بر می گیرد و فرد به عنوان یک شهروند چنین جامعه ای مجبور به اطاعت هست. مثلا داشتن حجاب برای نسل امروز گزینۀ انتخابی همۀ دختران نیست اما طبق قانون اساسی کشور همه باید از آن تبعیت نمایند.
پس همه ما به طور ناخودآگاه در طول زندگی یا تحمیل گر نظر خود به دیگران هستیم یا تحمیل پذیر نظرات دیگران . میزان تحصیلات ، نحوۀ تربیت ، شخصیت فردی و اجتماعی افراد ، نوع شغل ، محل و منطقه زندگی فرد و....در نوع برخورد ما مؤثر است.
اگر در خانواده ای بزرگ شده ایم که هریک از اعضای خانواده حق ابراز وجود داشته و با مشورت و مهربانی همدیگر را تحمل کرده اند چنین فردی اصولا به تحمل آرای دیگران می پردازد و اگر در خانواده ای دیکتاتور زورمدار بزرگ شده ایم که در آن حتی مادرمان حق سخن گفتن نداشته و همگی تابعی از استبداد پدر بوده ایم اصولا به تحمیل نظر خود به دیگران می پردازیم که در این مسیر از توهین و اهانت و سرکوب شخصیت فردی یا اجتماعی فرد نیز ابایی نداریم.
اگر امروز در همین سایت صدای معلم من و شما قادر به تحمل آرای یکدیگر نیستیم ؛ یک پاراگراف نظر نوشته شدۀ ما فقط حاصل مطالعه متن سی چهل سطری نیست واکنش ما نتیجۀ سی چهل سال عمرمان در کنار دیگران و در محیط اجتماعی است. عده ای با تحمل نظر دیگران ، به بیان دیدگاه خود می پردازند و چون محترم می نویسند محترم هم شمرده می شوند. اما واکنش تخریبی یا تحمیلی یا تضیع شخصیتی ، خبر از آشفتگی های رفتاری – تربیتی می دهد. از قدیم گفته اند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. قرار نیست ما موافق هر جمله یا پاراگراف و نظر نویسنده باشیم اما نقد مطلب با تحقیر یا کوبیدن شخصیت نویسنده و متن او متفاوت است. شما مختارید نظر و دیدگاه خود را بنویسید اما حق ندارید ارزش های خود را بر دیگران تحمیل کنید.
بارها شما جناب ناشناس مدیر همین سایت را مهمان اهانت و تحقیر خود ساختید . آنقدر بزرگوارند که تحمل نظر مخالف را دارند و نظرات شما را برای حفظ پروتکل تبعیت از آزادی رسانه ای ، قید می نمایند اما قدری انصاف. در این جامعه تنها چیزی که دست من معلم را می گیرد همین سایت است. ایشان به تنهایی بر اساس سلیقه و مرام خویش کلیه متون یادداشت و نظرات همکاران را مطالعه و قید می نمایند و من و شما اگر به جای شاکر بودن حق تحمیل نظر خود یا حقارت ایشان را پی بگیریم کُفر نعمت ، نعمت از کف برون کند.باید بفهمیم که طرفداری یا حمایت ما از کسی یا چیزی به منزلۀ واداشتن دیگران جهت تابعیت او یا دوست داشتن او نیست. هر کس مختار است جهت گیری هایی متأسی از نوع تربیت و شخصیت خود داشته باشد اما اجبار برای یارگیری در جهت تفکر خود ندارد.
سفید سفید است و سیاه سیاه ، قاعده این است حال اگر کسی قصد حرکت در خلاف مسیر آب دارد و می گوید ماست سیاه است ، لزوم تأیید آن توسط همگان نیست. شما اگر دوست دارید چنین بیندیشید . قرون وسطی نیست که به خاطر تفکر چرخش زمین یا گرد بودن آن ، گالیله را برای اعدام برند که او هم با اعتراف کتبی و شفاهی به انکار حقیقت ، بخواهد با پای خود باور خود را بر زمین حک کند. شما در بیان احساس و باور خود مختارید اما حق اهانت و تحقیر معتقدین غیر خود را ندارید. همه قرار نیست تابع و پیرو کسی که شما تأیید می کنید باشد. اگر نوشته ها به مذاق تان خوشایند نیست شما هم قلم به دست شوید و دیدگاه خودتان را بنویسید .
اجازه دهیم خواننده با شعور و آگاهی خود در یک فضای عالمانه و خردمندانه ، گزینۀ صحیح خود را انتخاب کند. من و شما معلم این جامعه هستیم اگر امروز ما نتوانیم آستانۀ تحمل آرای یکدیگر را داشته باشیم از دیگران چه انتظاری است ؟
طبق بند 13 حقوق شهروندی در قانون اساسی هر فرد حق برخورداری از احترام ، آبرو و حیثیت شهروندی دارد. اگر شما معترض دولت یا وزیری هستید می توانید طبق بند 14 حقوق شهروندی به دیوان عدالت اداری شکایت نمائید اما تضیع شخصیت یا اهانت به آنان وظیفۀ هیچیک از ما نیست.
نویسندگان سایت صدای معلم با رعایت تمامی حق و حقوق اجتماعی شخصیت ها به نقد و بررسی می پردازند و این از حقوق رسانه ای جامعه است که قدرمسلم حق شما هم هست. نوعی نظارت اجتماعی برای بالا بردن سطح آگاهی جامعه است. بزرگنمایی برخی مسایل برای هشدار و ممانعت از عوام فریبی است.
گلایه اصلی ما از تمامی نمایندگان مجلس ، دیده نشدن قشری است که بیشترین کارکنان را دارد ، گاه می گویند کارمندیم ، گاه می گویند نیستیم ، گاه می گویند همانند اساتید دانشگاهیم و گاه می گویند نیستیم. هنوز من و شما در این جامعه ردۀ شغلی تعیین شده ای نداریم و شاید برای همین از تمامی حقوق شغلی و اجتماعی خود محرومیم. دعوای من و شما یا گفت و گوی بدون نتیجۀ ما بر سر چیست ؟
شما با دفاع ناقص یا متعصب خود از یک وزیر سوخته ، در فکر احیای کدامین حق و حقوق هستید ؟
گذشته دیگر گذشت با تمامی خوبی ها و بدی هایش. که البته اگر خوبی داشت اوضاع ما این نبود.
بیایید دست در دستان یکدیگر و با تقویت تفکرات منطقی و عقلانی و رشد آگاهی های سیاسی و اجتماعی فعلا شغل و حیثیت شغلی خود را از منجلاب فراموشی و دیده نشدن رهایی دهیم. درد امروز معلم سنگ این یا آن وزیر را بر سینه زدن و تحمیل نظر فردی نیست ، امروز درد معلم محرومیت از داشتن جایگاهی مستحکم برای کارکرد نقش خود است.
باز عرض می کنم کسری بودجه در اولین روزهای یک سال تازه آغاز شده وجهۀ قانونی و سابقه ای برای وجود در کل دنیا ندارد.
جناب ناشناس محترم ، درد ما این است که فرزند خواندۀ وزارت خود هم نیستیم . ما رها شدگان بدون سرپرست و حامی هستیم .
عزت زیاد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید