رسانه در دنیای مدرن ساحتی از اندیشه است که بزرگ ترین ویژگی آن در تأثیرگذاری و جهت دهی می باشد،جایگاه رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضایی برای تضارب آراء و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گمان یکی از مهم ترین عوامل فرهنگی در دنیای مدرن رسانه می باشد که بر پیچیدگی آن نیز افزوده است.
قطعا گسترش رسانه ها از نشانه های پویایی ،تحرک ،توسعه و بسط فرهنگی هر جامعه می باشد و به طور کلی زمینه ساز توسعه سیاسی و اقتصادی و پیشرفت علوم در جامعه هستند و نیز هرگاه شمار امکانات و رویکردهای رسانه افزایش یابد،شادابی جامعه هم افزون تر می شود و به تبع آن بحث در باره مسائل جامعه رونق گرفته و جامعه خود را زنده تر و در نتیجه امیدوار به آینده می یابد.
بی تردید « صدای معلم » با مدیریت حکیمانه دوست عزیزم جناب آقای پورسلیمان در همین راستا اقدام می کند، ویژگی بارز صدای معلم آن است که دولت زده نیست و مستقل از دولت رسالت خویش را در عرصه اطلاع رسانی با رعایت موازین اخلاق رسانه ای انجام می دهد.
تأثیرگذاری این رسانه به گونه ای است که اکثر فرهنگیان ایران اسلامی تلاش می کنند که پیام خویش را از طریق همین رسانه به گوش مسوولان برسانند به طوری که این سایت پیام رسانی است که امروز دیگر آوازه ای جهانی یافته و همگان به قدرت رسانه ها از جمله سایت صدای معلم واقف شده اند و کشور ما که در مسیر توسعه قرار گرفته لازم است که اهتمام جدی به گسترش رسانه ها در آن صورت گیرد.
جناب آقای پورسلیمان به تنهایی رسالت یک رسانه فرهنگی را در سطح ملی و بین المللی به دوش می کشد و تازه این آغاز داستان است. رسانه ای که یک سال از عمر آن می گذرد و در همین مدت کوتاه توانسته است قدرت خویش را به رخ بکشد. کما این که رسانه هایی وابسته به وزارت آموزش و پرورش هستند که از چنین ویزگی هایی برخوردار نیستند و فرهنگیان با رسانه های وابسته به آموزش و پرورش هنوز نتوانسته اند ارتباط تنگاتنگی داشته باشند، در حالی که فرهنگیان ایران اسلامی به راحتی حرف خود را از طریق صدای معلم بیان می کنند.
این رسانه توانسته است مواضع، دیدگاه ها،انتقادات و پیشنهادات فرهنگیان و کارشناسان آموزش و پرورش را به اطلاع مسوولان برسانند و به طور قطع بر عملکرد مسوولان آموزش و پرورش تأثیر گذار بوده است. سخن معلم کار حرفه ای خود را بر اساس صداقت،انصاف،بی طرفی، امانت در اطلاع رسانی و پرهیز از تحریف مبتنی کرده است،علاوه براین نسبت به پیامدهای گزارش و اطلاع رسانی خود در مورد افراد ، هوشیارانه عمل می کند.
استاد پورسلیمان بسیار علاقه مند بر اخلاق رسانه ای است به گونه ای که در باره ارزش های اخلاقی،کوشش های نهادینه ای به عمل آورده است ،می دانیم که مهندسی اطلاع رسانی یک ابزار علمی برای طراحی فرآیندهای اطلاع رسانی با هدف کاهش فاصله میان انتشار تا انتقال،تضمین تأثیرگذاری پیام و در نهایت تغییر رفتار است و صدای معلم در این ارتباط به خوبی ایفای نقش نموده است.
با این حال لازم است بدانیم که خبرنگاری تیغ دو لبه ای است که در یک سویش شرافت و اخلاق حرفه ای در دفاع از آرمان ها و ارزش ها و نجات دادن بی گناهان از چنگ حاکمان زورگو و موقعیت های خطرناک قرار داشته است و در سوی دیگرش خیانت به این حرفه و زیرپا گذاشتن اخلاق کاری و قرار گرفتن در کنار زورگویان و دروغ پردازان با هدف های شخصی و عموما مادی و با پیامدهای بسیار پر خطر و پر هزینه می باشد.
بر همین اساس باید تلاش کنیم که از جمله خبرنگارانی نباشیم که به صورتی جهت دار برای تأمین منافع این یا آن فرد و گروه تلاش می کنند. نکته دیگر آن که بعضی از رسانه ها گاهی در موقعیتی ابزاری قرار می گیرند و به خدمت نهادها و مراکزی در می آیند که به دنبال فساد انگیزی می باشند.
لذا نگارنده از دوست عزیزم جناب پورسلیمان استدعا دارد که مراقب زمینه های فساد و انحراف باشد که ورود به این عرصه ،زهر مهلکی برای رسانه ها می باشد. کم نیستند خبرنگاران و روزنامه نگارانی که با درج مقالات،اخبار جعلی و یا با تحریف اخبار واقعی،این یا آن گروه و شخصیت را تقویت و یا تخریب می کنند.
نگارنده که خود رسالت خبرنگاری را به دوش می کشد براین اعتقاد است که ما باید به سوی «رسانه پاک» حرکت کنیم و انصافا صدای معلم در این ارتباط کارنامه درخشانی دارد.
افرادی همچون آقای پورسلیمان با تکیه بر وجدان کاری و اخلاق حرفه ای خود ،رسالت خویش را به تحقق در آورده است وتداوم می بخشد و از خداوند متعال آرزوی سلامتی و موفقیت ایشان را خواستارم.
این که یک رسانه تخصصی در حوزه آموزش و پرورش فعالیت کند و موجب ارتقاء سطح آگاهی جامعه معلمان ، پرداختن به مسائل آموزش و پرورش از ابعاد مختلف ، بحث ساختاری ، محتوایی ، قوانین و مقررات ، شیوه های مدیریت ، تغییر کتب درسی ، مطالبات معلمان و پرداختن به آن ها ،مبانی انگیزشی معلمان ، مبانی انگیزشی دانش آموزان و به طو کلی آن چه را که در رسانه های عمومی به شکل کلی پرداخته می شود اما در " رسانه صدای معلم " به صورت تخصصی به آن پرداخته می شود به حال معلمان و آموزش و پرورش کل کشور مفید است .
به عنوان یک معلم کوچک و خادم معلمان آمادگی دارم که در حوزه های تخصصی در خدمت این رسانه باشم .
آماده ام آن چه را از آموزش و پرورش طی مطالعات و اجرا کسب کرده ام در اختیار این رسانه قرار دهم و پاسخ گوی سوالات آن باشم و درون آموزش و پرورش استان البرز این رسانه با مدیران مدارس ، معلمان ، مدیران نواحی پل ارتباطی بین مدرسه و اداره برای بهبود عملکرد و فرآیند ها باشد .
اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت. ( رابرت اسلاتر)
دیری است که با سخن معلم آشنا شده ام ...
با مدیریت محترم آن، استاد بزرگوارم آقای پورسلیمان ؛ به عنوان یک همکار و فعال کوچک و کم تجربه بر خود فریضه دانستم به مناسبت یک سالگی سخن معلم- لازم به ذکر است سخن معلم چندین سال پیش در قالب وبلاگ فعال بوده - نگاشته ای هر چند اندک و بی مایه به رشته تحریر در آورم.
گرچه می دانم سخن معلم و آقای پورسلیمان نیازی به این چنین مطالب ندارند اما به رسم ادب باید از زحمات ایشان تقدیر نمایم.
جهان مجازی به عنوان دنیایی رنگارنگ و گسترده، مکانی را فراهم نموده است که گروه های گوناگون انسانی با گرایش های متفاوت و فارغ از هر گونه جناح بندی های سیاسی، در کنار یکدیگر به گفت و گوهای اثربخش بپردازند.
هدف کار و بهره گیری از این ابزارهای جهان نوین، بیان مسائل و دست یابی به نقطه مشترک و حل مشکل است.
یکی از فراگیرترین این رسانه ها سایت سخن معلم است.
با تجربه ای اندک که در این مدت با همکاری کردن با این رسانه به دست آورده ام، بر این باورم که سخن معلم افزون بر نزدیکی همگان به همدیگر، رسانه ای توانمند و مقتدر برای هم اندیشی و در میان گذاری اندیشه ها و تفکرات، گسترش بینش و دانش گروه ها می باشد.
از ویژگی های بارز این رسانه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- تلاش در جهت ایجاد محتوای مطلوب و در خور کاربران
2- مدیریت هوشیارانه و متعهدانه
3- فراگیر بودن و افزایش روز به روز کاربران
4- انتشار مطالب به دور از هرگونه تنگ نظری و جناح بندی
5- توجه مسئولین وزارتی و استانی به این رسانه
6- پاسخ گو بودن مدیریت محترم
سخن معلم را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد :
1- فضایی برای رویش نویسندگان جوان و نوخط
2- فضایی در جهت صریح القلم کردن ممنوع القلم ها.
شاید بتوان به یقین گفت رویه ای که در این فضا حاکم است این اطمینان خاطر را به نویسندگان می دهد که بتوانند با آسودگی نسبت به بیان دیدگاه های اثرگذار خود بپردازند.
همه مشاهده کرده ایم سایت ها و رسانه هایی هستند که پس از بروز و ظهور در اندک زمانی با شکست و بی اقبالی از سوی بازدید کنندگان مواجه شده و به مرور توسط آنان کنار گذاشته می شوند ، اما راز ماندگاری سخن معلم را می توان در این دو کلمه گفت :
" صداقت و شجاعت "
بنده چندین و چند بار با آقای پورسلیمان به گفت و گو پرداخته ام.
آنچه که در این مکالمات یافته ام این است که ایشان شخصیتی اخلاق گرا و قانون مند و در عین حال منتقد و دگر اندیش می باشند. از ایشان در مواقع بروز مشکل برای اینجانب و سایر همکاران استان زنجان راهنمایی و مشاوره گرفته و مثمر ثمر واقع شده اند.
صادقانه بگویم مطالب ارسالی توسط فعالان این استان به این سایت مورد توجه مسئولین محترم قرار گرفته و در مواردی هم با پی گیری همراه بوده است.
معتقدم یکی از دلایل اصلی تغییر تفکرات امنیتی و بی اخلاقی های موجود در نظام آموزشی استان -که یادگار گذشتگان بود- ، سخن معلم می باشد که فریاد مخاطبان خود را به گوش مسئولین رسانده است.
آری !
سخن معلم همان صدای معلم است.
به واقع می گویم در این مجال اندک نمی توان از زحمات و تلاش های بی وقفه این عزیز بزرگوار تشکر کرد زیرا : «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم» (حافظ)
آرزوی توفیق روز افزون برای آقای پورسلیمان که در این مدت از او خیلی چیزها آموختم داشته و برایشان که یک تنه، فعالانه، آگاهانه و متعهدانه در جهت کاستن از مشکلات فرهنگیان این مرز و بوم تلاش می کنند صادقانه و خالصانه از ایزد منان خواستار موفقیت و پیشرفت در کارها را دارم.
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جائی که کند ناله عاشق اثر اینجاست
( شهریار )
حضور و فعالیت این سایت در منطقه 9 تهران که وظیفه مراقبت و نظارت بر امور و کارها را بر عهده دارد ، فرصت خوبی است و باید به این فضای رسانه ای احترام گذاشت .
تمام رسانه هایی که حضور دارند ،باید به آن ها احترام گذاشت و پاسخ گوی آن ها بود .دولت تدبیر و امید هم به رسانه ها و پاسخگو بودن اهمیت و ارزش قائل است .
مسئول کسی است که از او سوال می شود . باید دائما در معرض سوال باشد ، منتهی مکانیزم های خاص خودش را دارد .شیوه های ارتباطی که الان اکثر مدیران دارند به گونه ای نیست که این مدیران فرصت کنند به هر کامنت ، نوشته و یا مطلبی پاسخ بگویند .
خوب است که یک دوره زمانی را در نظر بگیریم و آقای بانصری که روابط عمومی را هم خوب اداره می کنند با شما تعامل داشته باشند .
پیشنهاد من این است که هر سه ماه ، جلسه ای را برگزار کنیم .این همه جلسه داریم ، یک جلسه هم برای پاسخ گویی باشد .
تصمیماتی که ما می گیریم ، مطلق نیستند و با یک ضریب خطا همراه هستند . رسانه این ضریب خطا را مراقبت می کند که حداقل زیاد نشود و یا از آن جلوگیری می کند .
از طرفی ، آقای دکتر فانی اعلام کردند ، فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش ادب است ، مهرورزی است ،تم انسانی است ،یکی از آن ها هم اقناع کردن است .
ما در آموزش و پرورش باید همدیگر را قانع کنیم . ما باید دائما در این فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش به مساله " اقناع " توجه ویژه ای داشته باشیم .
اگر معلمی ، اگر ولی دانش آموزی روزی سوالی می پرسد ، باید پیگیر بود و پاسخ داد .
من در این مدت سامانه ای پیامکی که دارم ( 10008481 ) را مرتب نگاه می کنم .پیام اولیا ، معلمان و... را مطالعه می کنم و یا به پیام های الکترونیکی نگاه می کنم .
سایت سخن معلم را هم می بینم . همه نظراتی که در این سایت گذاشته می شود ، محترم است . همه کسانی که نظر می دهند ، محترمند .افرادی که این مطالب را می خوانند و نظر می دهند و دلسوزی دارند با آن هایی که بی تفاوت هستند ، فرق دارند !
البته آن ها ممکن است فرصت نداشته باشند ، اما این هایی که می نویسند باید مورد توجه قرار گیرند .اما چیزی که من در زندگی شغلی ، تحصیلی و خانوادگی خود رعایت کرده ام و البته آقای پورسلیمان هم خیلی مراقبت کرده است تا به این سو برود این است ( البته برخی جاها کارهای ژورنالیستی و تکنیک های هیجانی است و البته خوب است ، این که این قدر جذابیت داشته باشد تا افراد بیایند و حرف خود را بزنند ) که جهل جاهل نقد بشود .علم عالم تشویق شود .صحبت کردن روی افراد به طور مجزا ، نقد علمی نیست .این که عملکرد یک فرد نقد بشود ، این کاری علمی و منطقی است و افراد هم می پذیرند .کل شخصیت افراد را مورد تخطئه قرار نمی دهند .
افراد حق دارند مطلب بنویسند ،نقد کنند و فضای گرمی باشد .
نقد پذیری تلخ است .نقد اول و آخرش تلخ است .ولی این را باید تمرین کرد . عادت کنیم که چیزی مثل " دنیا روی سر خراب شدن " نباشد .چیزی نوشته اند مثلا گفته اند که مدیران را به اردوگاه شهید باهنر برده اند و به آن ها فرصت حرف زدن نداده اند !این یک حرف درستی است .
یک روز به آقای بیدا خویدی ( معاون آموزشی ) گفتم که همه اش ما حرف زدیم ، کاش ما یک ساعت حرف می زدیم و اجازه می دادیم بقیه را دیگران صحبت کنند ، استراحت کنند ، با هم بنشینند ، تفریح کنند ، حتی فوتبال بازی کنند و...
به معاون آموزشی گفتم این خطایی را که ما در این جا مرتکب شدیم در جای دیگر ( امام زاده داود ) تکرار نکنید !
این همان فضای نظارتی یک رسانه است که انسان متوجه خطای خود می شود .
من تاکید کردم که فضای سازمانی آموزش و پرورش اقناع کردن است ، دستور دادن نیست ، نگاه بالا به پایین و تحکم و... از هیچ کس پذیرفته نیست .همه باید با ادب با یکدیگر حرف بزنند .آدم ها فطرت خدایی دارند و بر جان و دل آن ها می نشیند .
حرف زور و تحکم را هم کسی بر نمی تابد .ممکن است در ظاهر چشم بگویند ، اما در خفا ، کار خود را می کنند .
به میزانی که فضا باشد و مدیر و معلم ما حرفش را بزند ، ما کم تر به خطا می رویم .کم تر اشتباه می کنیم .به میزانی که جهل جاهل و علم عالم مورد بررسی و نقد قرار بگیرد ، این را همه قبول می کنند .
اگر فضای نقد حاکم باشد ، صمیمیت ها هم بیشتر می شود .صمیمیت بدون نقد ، پوشالی و توخالی است . حالت نمایشی دارد و دروغی بیش نیست !
صمیمیت اگر از مسیر نقد بگذرد ، ماندگار است ، برای این که به هم دروغ نگفتیم ، برای هم نمایش بازی نکردیم .
مثلا دیروز دو دختر دانش آموز پیش من آمدند و گفتند که چرا معاون دبیرستان مرا برداشته اید ؟ ما باید پاسخ بدهیم ، باید قانع کنیم . برای این که روابط انسانی به قاعده باشد ، اعتقاد دارم که آدم ها باید یکدیگر را نقد کنند .
اما باید جهل را نقد کرد و نه جاهل را !
فضای تشویق به موقع و نقد به موقع باشد ، آن وقت صمیمیت ها هم پوشالی و توخالی نخواهد بود .
رسانه ای مثل صدای معلم که در جهت اتاق شیشه ای شدن فضا حرکت می کند باید به آن احترام گذاشت و پاسخ گو بود .
( 1 )
بخشی از گفت و گوی گروه گزارش سایت سخن معلم با مدیریت محترم اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران
متن کامل :
همان گونه که قبلا نیز عرض کردم ، حضور و فعالیت این سایت در منطقه 9 تهران که وظیفه مراقبت و نظارت بر امور و کارها را بر عهده دارد ، فرصت خوبی است و باید به این فضای رسانه ای احترام گذاشت .
تمام رسانه هایی که حضور دارند ،باید به آن ها احترام گذاشت و پاسخگوی آن ها بود .دولت تدبیر و امید هم به رسانه ها و پاسخگو بودن اهمیت و ارزش قائل است .
مسئول کسی است که از او سوال می شود . باید دائما در معرض سوال باشد ، منتهی مکانیزم های خاص خودش را دارد .شیوه های ارتباطی که الان اکثر مدیران دارند به گونه ای نیست که این مدیران فرصت کنند به هر کامنت ، نوشته و یا مطلبی پاسخ بگویند .
خوب است که یک دوره زمانی را در نظر بگیریم و آقای بانصری که روابط عمومی را هم خوب اداره می کنند با شما تعامل داشته باشند .
پیشنهاد من این است که هر سه ماه ، جلسه ای را برگزار کنیم .این همه جلسه داریم ، یک جلسه هم برای پاسخگویی باشد .
تصمیماتی که ما می گیریم ، مطلق نیستند و با یک ضریب خطا همراه هستند . رسانه این ضریب خطا را مراقبت می کند که حداقل زیاد نشود و یا از آن جلوگیری می کند .
از طرفی ، آقای دکتر فانی اعلام کردند ، فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش ادب است ، مهرورزی است ،تم انسانی است ،یکی از آن ها هم اقناع کردن است .
ما در آموزش و پرورش باید همدیگر را قانع کنیم . ما باید دائما در این فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش به مساله " اقناع " توجه ویژه ای داشته باشیم .
اگر معلمی ، اگر ولی دانش آموزی روزی سوالی می پرسد ، باید پیگیر بود و پاسخ داد .
من در این مدت سامانه ای پیامکی که دارم ( 10008481 ) را مرتب نگاه می کنم .پیام اولیا ، معلمان و... را مطالعه می کنم و یا به پیام های الکترونیکی نگاه می کنم .
سایت سخن معلم را هم می بینم . همه نظراتی که در این سایت گذاشته می شود ، محترم است . همه کسانی که نظر می دهند ، محترمند .افرادی که این مطالب را می خوانند و نظر می دهند و دلسوزی دارند با آن هایی که بی تفاوت هستند ، فرق دارند !
البته آن ها ممکن است فرصت نداشته باشند ، اما این هایی که می نویسند باید مورد توجه قرار گیرند .اما چیزی که من در زندگی شغلی ، تحصیلی و خانوادگی خود رعایت کرده ام و البته آقای پورسلیمان هم خیلی مراقبت کرده است تا به این سو برود این است ( البته برخی جاها کارهای ژورنالیستی و تکنیک های هیجانی است و البته خوب است ، این که این قدر جذابیت داشته باشد تا افراد بیایند و حرف خود را بزنند ) که جهل جاهل نقد بشود .علم عالم تشویق شود .صحبت کردن روی افراد به طور مجزا ، نقد علمی نیست .این که عملکرد یک فرد نقد بشود ، این کاری علمی و منطقی است و افراد هم می پذیرند .کل شخصیت افراد را مورد تخطئه قرار نمی دهند .
افراد حق دارند مطلب بنویسند ،نقد کنند و فضای گرمی باشد .
نقد پذیری تلخ است .نقد اول و آخرش تلخ است .ولی این را باید تمرین کرد . عادت کنیم که چیزی مثل " دنیا روی سر خراب شدن " نباشد .چیزی نوشته اند مثلا گفته اند که مدیران را به اردوگاه شهید باهنر برده اند و به آن ها فرصت حرف زدن نداده اند !این یک حرف درستی است .
یک روز به آقای بیدا خویدی ( معاون آموزشی ) گفتم که همه اش ما حرف زدیم ، کاش ما یک ساعت حرف می زدیم و اجازه می دادیم بقیه را دیگران صحبت کنند ، استراحت کنند ، با هم بنشینند ، تفریح کنند ، حتی فوتبال بازی کنند و...
به معاون آموزشی گفتم این خطایی را که ما در این جا مرتکب شدیم در جای دیگر ( امام زاده داود ) تکرار نکنید !
این همان فضای نظارتی یک رسانه است که انسان متوجه خطای خود می شود .
من تاکید کردم که فضای سازمانی آموزش و پرورش اقناع کردن است ، دستور دادن نیست ، نگاه بالا به پایین و تحکم و... از هیچ کس پذیرفته نیست .همه باید با ادب با یکدیگر حرف بزنند .آدم ها فطرت خدایی دارند و بر جان و دل آن ها می نشیند .
حرف زور و تحکم را هم کسی بر نمی تابد .ممکن است در ظاهر چشم بگویند ، اما در خفا ، کار خود را می کنند .
به میزانی که فضا باشد و مدیر و معلم ما حرفش را بزند ، ما کم تر به خطا می رویم .کم تر اشتباه می کنیم .به میزانی که جهل جاهل و علم عالم مورد بررسی و نقد قرار بگیرد ، این را همه قبول می کنند .
اگر فضای نقد حاکم باشد ، صمیمیت ها هم بیشتر می شود .صمیمیت بدون نقد ، پوشالی و توخالی است . حالت نمایشی دارد و دروغی بیش نیست !
صمیمیت اگرازمسیر نقد بگذرد ، ماندگار است ، برای این که به هم دروغ نگفتیم ، برای هم نمایش بازی نکردیم .
مثلا دیروز دو دختر دانش آموز پیش من آمدند و گفتند که چرا معاون دبیرستان مرا برداشته اید ؟ ما باید پاسخ بدهیم ، باید قانع کنیم . برای این که روابط انسانی به قاعده باشد ، اعتقاد دارم که آدم ها باید یکدیگر را نقد کنند .
اما باید جهل را نقد کرد و نه جاهل را !
فضای تشویق به موقع و نقد به موقع باشد ، آن وقت صمیمیت ها هم پوشالی و توخالی نخواهد بود .
رسانه ای مثل سخن معلم که در جهت اتاق شیشه ای شدن فضا حرکت می کند باید به آن احترام گذاشت و پاسخگو بود .
سخن معلم :
از حسن نظر شما تشکر می کنم و نگرش شما در مورد بحث رسانه ، تشکل و نقد پذیری که اشاره فرمودید ؛ قابل تامل ، تقدیر و البته ستایش است .
تاریخچه ای از فعالیت خودم را خدمت شما عرض می کنم .فعالیت تشکل ما همان گونه که در جریان هستید به سال 77 بر می گردد . سازمان معلمان منطقه 9 درهمان اوایل شکل گرفت و اولین مسئول آن آقای خوانساری بود . جلساتی را با آقای فلاح ( رئیس منطقه ) در قالب شورا به صورت منظم و مستمر داشتیم . شورای ما 15 نفر بود . همکاران مشکلات و مسائل را در هر نشست بیان می کردند . خوشبختانه تعامل خوب ، سازنده و منطقی میان ما وجود داشت .در زمان دولت آقای خاتمی ، این ارتباط و تعامل ادامه داشت . متاسفانه با تغییر دولت ، این تعامل به کلی قطع شد .در زمان آقای درونه ، رئیس سازمان آموزش و پرورش تهران ، نامه ای به ایشان در مورد برگزاری نشست و تبادل آراء نوشتیم .حتی با وجود پیگیری های متعدد ، جواب نامه را هم ندادند و گفتند که حاج آقا وقت ندارند !
با گذشت زمان مشخص شد که آن ها اصولا اعتقادی به تشکل و برقراری ارتباط با افکار عمومی ندارند .
خوشبختانه آن دوره سپری شد و با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید ، روزنه امید برای برقراری مناسبات گذشته فراهم شد .حضور آقای دکتر ربوشه به عنوان یک فرد مطلع با دیدگاه علمی در زمینه تعلیم و تربیت ( منهای دیدگاه فله ای ) در منطقه ما ارزش مند است .
ما خیلی سعی کردیم که د ر8 سال گذشته با مدیریت های قبلی تعامل برقرار کنیم ، اما به خاطر آن تفکر کلی که در راس بدنه ی اجرایی وجود داشت و به پایین سرایت می کرد ، حاضر به این ارتباط گیری نبودند .
باید از این فرصت استفاده کرد و سعی کنیم تا فن گفت و گو و هنر انتقاد کردن را در جامعه تعلیم و تربیت نهادینه کنیم . در جامعه ما ، انتقاد کردن خیلی مشکل است ، گوش کردن کار سختی است ،تحمل کردن و پاسخگویی، کارهای مشکلی هستند و ما نیاز به تمرین داریم .
معلمان ما دراین زمینه آموزش ندیده اند .برخی هم اعتقادی ندارند و می گویند همین گونه باید ادامه داد تا زمان بازنشستگی !
این وضعیت باید متحول و اصلاح شود .
همان گونه که شما گفتید ، در این زمینه رسانه نقش مهمی ایفا می کند .استراتژی ما در سخن معلم " مخاطب محوری " و توجه به نظرات مردم ، معلمان و در یک کلمه افکار عمومی است .
ما در این رسانه سعی کرده ایم که اعتماد سازی کنیم .شما به لحاظ اداری و سایر مسائل ، ممکن است وقت آن را نداشته باشید که بخواهید با تک تک معلمان صحبت کنید و حتی قانع کنید ،اما رسانه این نظرات را یک کاسه می کند ، تجمیع و طبقه بندی می شود و شما راحت تر می توانید بازخورد عملکردتان را دریافت کنید و آن را تصحیح کنید .
مثلا در مورد مثالی که بیان کردید ( اردوگاه شهید باهنر ) شما یک بازخورد گرفتید .شما به فرض در سایت اداره نمی توانید با این سرعت و به راحتی این بازخورد را بگیرید ، چون در سیستم اداری ما ، فیلترها و مناسبات بوروکراتیک خیلی زیادند و بازخورد واقعی به این سادگی حاصل نمی شود ...
البته این در مجموع به نفع شماست ! سخن معلم ، این بازخوردها را به صورت دست نخورده ، واقعی و مستقیم در اختیار شما قرار می دهد تا شما بتوانید نبض افکار عمومی را در دست داشته باشید و حتی ممکن است از طریق تصحیح عملکرد ازاین مجرا برای شما محبوبیت و مقبولیت نیز حاصل شود .
انتقادی همکاران مطرح می کنند ، این که آقای ربوشه حرف های خوبی می زند ، اما عملگرایی ایشان در سطح پایین تری قرار دارد . البته ما سخنگوی شما نیستیم و حرف خودمان را می زنیم و اساس کار ما حمایت از دولت آقای روحانی است .
از آقای فانی هم در این چارچوب دفاع می شود . هر چند راهبرد ما از ابتدا " حامی – منتقد " بوده است ."
دکتر ربوشه :
یک چیزی که من در چند ماهه اخیر به آن زیاد فکر کرده ام و روی آن سرمایه گذاری کرده و به آن هنوز اعتقاد دارم ،هم سو کردن برداشت های ذهنی کارکنان منطقه است .ماموریت اصلی من در منطقه هم سو کردن و نه عین هم کردن افکار است .اگر بخواهیم عین هم فکر کنیم ، خطرناک است .
باید این هم سویی بین ارکان مختلف مدرسه و آموزش و پرورش ایجاد شود .این برداشت های ذهنی میان سامانه های مختلف تعلیم و تربیت باید هم سو شود .برداشت های ذهنی از آقای دکتر فانی ، آقای مهندس چهاربند تا مجلس و... هم سو نیست .
من معتقدم ما باید در چرایی و چیستی آموزش و پرورش و سامانه های آن برای معلم ، دانش آموز ، مدیر ، شهردار ، ائمه جماعات صحبت کنیم .
سامانه های آموزش و پرورش می توانند دانش آموز ،معلم ،مدیر ،مدیریت آموزشی مدرسه ،نقش معلم ، نقش دانش آموز ،امتحانات ،کنکور ،یاد دهی و یادگیری ،کتاب درسی ، شاداب سازی ، اولیاء دانش آموزان و مشارکت آن ها و... می توانند باشند .
آیا برداشت های ما در این مواردی که ذکر شد ، هم سو است ؟
آیا برداشت من با مدیران مدارس در مورد مثلا معلم و یا نقش معلم هم سو می باشد ؟
وقتی می گوییم برداشت ها هم سو شوند ، باید این برداشت های ذهنی اول یک چارچوب داشته باشند .
این تقریب برداشت های ذهنی کار واقعا سختی است و تا زمانی که من در این جا باشم ، برای این مهم تلاش خواهم کرد .
همه واحد هایی که مخاطب ما هستند باید برای هم سو کردن و نه یکسان کردن برداشت ها تلاش کنیم .
اگر مدیری در منطقه شعار بدهد ، باید این تبدیل به یک برنامه شود .من از فروردین ماه تصمیم گرفته ام که ستون ها و ارکان این شعارها و برنامه ها را مستقر کنیم و لو این که در کوتاه مدت دیده نشود .
سخن معلم :
چند درصد به این برنامه ها رسیده اید ؟
دکتر ربوشه :
من باید تک تک این برنامه های عملیاتی را بگویم .فکر می کنم در بحث تقریب نگرش ها و برداشت ها به واسطه خوب بودن معلمان ، آماده بودن مدیران ، آماده بودن همکاران منطقه و نجابت آن ها و حرف های علمی را می پذیرند ، توانسته ایم تا حدودی انتقال دهیم .
این یک کار فرآیندی است و البته نیاز به زمان دارد .ما نباید در آموزش و پرورش به دنبال کارهای تصادفی ، کلیشه ای ، دکوری ، دهان پر کنی ، تو بوق کردن و... باشیم . این ها آفت آموزش و پرورش است .
تحول ذهنی خیلی سخت است .پیش نیاز تحول سازمانی ، تحول ذهنی است .تغییر نگرش افراد است .باید در یک پروسه فرآیندی این تحول ایجاد شود .
این که من هر روز طرح اعلام کنم ، طرح فلان و طرح بهمان و...نیستم !
ما به دنبال چند طرح اصلی بودیم .در واقع استقرار همان ستون ها و برنامه ها بودیم ...
سخن معلم :
یکی از ابهامات و دغدغه های همکاران توجه به بحث شایسته سالاری بوده است که حداقل در گذشته به آن خیلی توجه نشده است .متاسفانه از این منظر ، خسارت های زیادی در ابعاد مختلف به نظام آموزش و پرورش وارد شد .
انتظار همکاران این است که در موضوع " انتصابات " به شایسته سالاری و توجه به تخصص ها و نیز هم سو بودن با دولت وقت توجه بیشتری شود . البته این موضوع به صورت گسترده و مفصل در نشست رسانه ای اخیر مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران که از سخن معلم هم دعوت شده بود ، اشاره گردید .
البته مطابق دستور العمل اداره کل ،شما درمنطقه یک شورا و یا کمیته نیروی انسانی تعریف کرده اید .مثلا قبلا در مورد جابه جایی یک معلم در مدرسه ، نظر مدیر مدرسه ومسئول مقطع کافی بود و نظر معلم خیلی وارد نبود ، اما خوشبختانه الان یک سیستم تعریف شده است ( البته ممکن است ایرداهایی هم وارد باشد ) و آن معلم پذیرش بهتر و بیشتری برای این امر می تواند داشته باشد .فقط یک یا دو نفر نمی توانند احتمالا با تبانی در مورد سرنوشت یک معلم تصمیم بگیرند .
به طور خلاصه ، جناب ربوشه ، نظر همکاران این است که در مورد انتصابات اداره در سطح کارشناس وکارشناس مسئول ، کم تر به این مساله توجه کرده اید و از طرف دیگر ، بیان می کنند که شما نظارت کافی و وافی را در عملکرد این مسئولان اعمال نمی کنید ؟
البته من وارد مصادیق نمی شوم ... ( تعدادی از آن ها برای شما ارسال شده است و برخی نیز در سخن معلم به آن اشاره گردیده است )
یا ایراد دیگری که همکاران وارد می کنند این است که آقای ربوشه از اتاقش بیرون نمی آید و ازمواجهه با معلمان فرار می کند !
البته باید بگویم که حداقل در مورد تجربه خودم ، شما به صورت سرزده به مدرسه ما آمدید و در شورای دبیران به حرف های همکاران گوش کردید ( هر چند قولی در مورد آن سوله ورزشی دادید و عمل نکردید ! )
یا مثلا درمورد نیروهای هم سو در مورد دولت ، کم تر واکنشی نشان داده شده است ...
برخی نیروهای غیر پاسخگو می خواهند طوری وانمود کنند که چیزی تغییر نکرده است و خودتان را خسته نکنید ...( برخی نیروها که در دولت قبلی کار خاصی انجام نمی دادند و حتی تایید می کردند ، الان برنامه های دولت روحانی را مسخره می کنند و حتی در پی کارشکنی و یا تخریب هستند ؛ این گزارش ها به ما می رسند ... از سوی دیگر ، نمی شود یک نفر اسمش مقام مسئول باشد اما در حوزه یک سازمان ، اما به تناسب مسئولیت ، اختیار کافی نداشته باشد و افرادی در این حوزه که دخالت کنند که در شرح وظایف پست سازمانی آن ها چنین چیزهایی تعریف نشده است)
انتظار ما این است که حضرت عالی به عنوان یک مقام مسئول دراین موارد پاسخگو باشید .
دکتر ربوشه :
من تقریبا هم روز تا ساعت 10 یا 11 صبح به اداره نیامده ام ( مگر این که جلسه ای فوری در اداره کل بوده و یا این جا گروهی جلسه ای گذاشته اند و خیلی مهم بوده است ) به یک تا سه مدرسه رفته ام .
امروز ساعت بیست دقیقه به هشت در مدرسه بوده ام . در این بازدیدها یک صحبت ده تا 15 دقیقه ای با مدیر و کادر اجرایی مدرسه و یک بازدید از کلاس و صحبت با دانش آموز بوده است .
بر اساس همان تقریب برداشت ها ، دوست دارم که همه این قرائت ها را بشنوم .با دانش آموزان و اولیا صحبت کرده ام .
با معلمان نیم ساعت تا یک ساعت ، گفت و گو داشته ایم .
هنگام تابستان از اول تیر تا پایان مرداد هم ، دوشنبه ها و چهارشنبه ها به مدرسه سر زده ام .از شهریور هم ، فعالیت ما روی پروژه مهم متمرکز بوده است .دو سه جلسه دیگر را برای گفت و گو با معلمان و شنیدن سخنان آنان راه اندازی کرده ایم .
قرار بوده است هر سه ماه یک بار نمایندگان معلمان جمع شوند و با یکدیگر گفت و گو کنیم .تا الان دو جلسه داشته ایم .
سخن معلم :
قبلا آقای چهاربند در جلسه ای که با ایشان داشتیم عنوان کردند که ما نمایندگانی از هر منطقه در تهران داریم و این ها مجمعی تشکیل می دهند و از بین خودشان بازهم نمایندگانی را مشخص می کنند و ما با این نمایندگان معلمان که منتخب مناطق شهر تهران هستند جلسه خواهیم داشت و حتی برای آن ها حکم می زنیم .
آقای چهاربند گفتند که این معلمان مشاوره به مدیر کل خواهند داد ، ما به ایشان گفتیم که حوزه اختیارات این نمایندگان نباید فقط در حوزه مشاوره تعریف شود بلکه باید جنبه اجرایی داشته باشد .
جناب ربوشه
آیا شما در این راستا برای این نمایندگان معلمان ، اختیارات اجرایی تعریف و یا تبیین کرده اید ؟
دکتر ربوشه :
به نمایندگان معلمان قول دادیم که هر فصلی جلسه داشته باشیم .اگر ما بتوانیم سالی چهار جلسه با این نمایندگان معلمان داشته باشیم ، خوب و منطقی است .حرف ها در حضور معاونین مربوطه گفته می شود و این فضای تعاملی خوبی است .
به مدیران مدارس گفته ایم که حتما قبل از شروع سال تحصیلی ، جلسه شورای دبیران را انجام داده و مقدمات تمام شود .
خیلی از مدیران ما انصافا از نماینده معلمان کمک می گیرند .یکی دیگر از ارکان که باید حرف آن ها را شنید ، اولیا هستند .این ها بر گردن ما حقوقی دارند .ما با تمام روسای انجمن اولیا و مربیان همه مدارس جلسه داشته ایم .
من به دنبال درست کردن محفل های کوچک نیستم !
من به دنبال ایجاد یک سیستم هستم .
سخن معلم :
من سوال خود را تکرار می کنم . حرف من این است که اگر منطقه 9 یک نماینده معلمان داشته باشد ، او قدرت اجرایی داشته باشد و معلمان برای بیان و حل مشکلات خودشان به او مراجعه کنند . آیا شما در این زمینه تدبیری اندیشیده اید ؟
دکتر ربوشه :
به آن هم می رسیم . ما از روسای شوراهای دانش آموزی غفلت کردیم و باید از مهر ماه شروع کنیم .مشارکت دانش آموزان مهم است .
ما الان 4 نفر ، هنرستان ، دبیرستان ، راهنمایی و ابتدایی که نماینده نمایندگان معلمان هستند .این 4 نفر در شواریی که آخر دوشنبه هر ماه پیش بینی شده است به گفت و گو و تبادل آراء می پردازیم .
ما به دنبال ایجاد و استقرار یک سیستم هستیم و نه فرد .باید گروه محور باشد و نه فرد .
سخن معلم :
خیلی از معلمان این سیستم را نمی دانند و اطلاع رسانی نشده است !
آقای ربوشه :
در پرتال منطقه آن را اطلاع رسانی کرده ایم .اتاق فکری داریم که از بین مدیران ، نمایندگان معلمان منطقه ( آن 4 نفر ) ، مشاوران ، معاونین اجرایی و حتی خدمتگزاران و سرایداران و... انتخاب شده اند . برای همه آن ها ابلاغ صادر کرده ایم .
ما به آن ها گفته ایم که شما انتخاب شده اید و ما شما را انتصاب نکرده ایم .باز هم تاکید می کنم ما دوشنبه آخر هر ماه ، این جلسات را برگزار می کنیم .از اسفند سال قبل ، برای اولین بار استارت این کار زده شده است .
سخن معلم :
آیا به فرض این نمایندگان معلمان در اداره اتاقی دارند که به آن مراجعه شود .آیا در سیستم شما برای این اتاق فکر ، یک مکان فیزیکی پیش بینی شده است ؟
ربوشه :
نه ! اما موضوعاتی که شما مطرح می فرمایید ، قابل بررسی و تفکر است .البته من هم دوست دارم که اولیاء دانش آموزان یک اتاق داشته باشند و محل رجوع مردم باشد .اما سیاست وزارت بر این است که ساختار تشکیلاتی خیلی فربه نشود .
سخن معلم :
بحث من ، ایجاد یک پست سازمانی با تخصیص حقوق و مزایای مربوطه نیست !
برخی از معلمان و حتی اولیا با انگیره های خیرخواهانه و بدون دریافت حقوق حاضرند که این کارها را انجام دهند . بحث ما ، ایجاد یک سیستم منظم و تعریف شده برای مردمی کردن آموزش و پرورش است .
ربوشه :
البته ما به دنبال فضا و فیزیک نیستیم . ما به دنبال آن باورها هستیم که این ها چه کارکردی برای ما دارند .ما به دنبال راه اندازی آن سامانه ها هستیم .البته این پیشنهادات قابل تامل است .
مهم این است که ما نقش یک معلم را به عنوان یکی از ارکان مدرسه بپذیریم و به آن احترام بگذاریم و در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها ، دیده شود .
ما باید این ها را تمرین کنیم .
ان شاءالله نماینده شوراهای دانش آموزی دختران و پسران هم از مهر ماه پیگیری خواهند شد .
سخن معلم :
به بحث انتصابات هم اشاره ای داشته باشید .
ربوشه :
آموزش و پرورش ما با محدودیت ها و تنگناهای زیادی مواجه است مثل کسر آموزگار ،ساختار 6-3-3 و تامین آموزگار ،محدودیت های مالی ،سرانه های بسیار کم ...
از طرف دیگر ، از چند سال پیش ما رویکردهای تحولی را در دستور کار خود قرار داده ایم .تحول هم با همه این تنگناها و سختی ها و با این رویکرد تدبیر ، اعتدال ، امیدوارانه جهت خود را ادامه دهد .
اگر یک مدیر در دولت تدبیر و امید ناامید باشد باید جای خود را به کسی بدهد که به ادامه راه امیدوار باشد .باید راه را روشن ببیند ، معلمان ، دانش آموزان و اولیاء را امیدوار کند . نباید سیاه نمایی کند .ماموریت ما ایجاد تحول در نظام تعلیم و تربیت است .این کار سختی است .
در چنین شرایطی ، در این اداره ، ما به چنین افرادی نیاز داریم .در اداره به دنبال کسانی هستیم که حال و حوصله کار کردن داشته باشند ! امید داشته باشند .کسانی باشند که روابط انسانی خوبی داشته باشند .متکبر نباشند .با مدیر و معلم متکبر نباشند .نگاه از بالا به پایین نداشته باشند .
بزرگ ترین افتخار ما ، معلمی کردن است .افرادی که در اداره کار می کنند باید به این موضوعات توجه داشته باشند .
اما یافتن چنین افرادی باید با تدبیر ، دقت ، حوصله باشد .نظام تعلیم و تربیت ، یک نظام فرهنگی است .رسالت اصلی ما تربیت کردن است .شایستگان ما کسانی هستند که به جوهره تربیت اعتقاد داشته باشند .
باور من این است خیلی از کسانی که به عنوان مدیر و یا معلم در مدارس کار می کنند ، فارغ از نگرش های سیاسی کار خودشان را تربیت می دانند .خیلی از دوستانی که در اداره کار می کنند تا ساعت چهار و ربع اینجا هستند و حقوق آن ها برابر مدرسه است . د رمدرسه صبح تا ظهر کار می کنند اما این جا بیشتر هستند . خیلی از کارشناس مسئولان و معاونین اداره تا ساعت 6 یا 7 بعد ظهر کار می کنند . لیست حقوقی را تنظیم می کنند ، سامان دهی نیروها را انجام می دهند ، فضا را سامان می دهند ،دنبال جبران کسری نیرو هستند ، این را متقاعد می کنند که به آن جا برود ، آن ها را آموزش می دهند و... در مجموع کار ما در اداره خیلی مضاعف شده است .با یک تراکم کاری فراوانی روبه رو هستند .
برخی از نیروهای اداری واقعا نمی رسند که دراداره کار خود را تمام کنند .هفت یا 8 سال پیش اضافه کاری این دوستان 100 تا 150 ساعت بود والی الان اضافه کار 40 یا 45 ساعت شده است !
در حالی که اگر همین فرد یک روز به مدرسه غیرانتفاعی برود ،این جبران می شود .
بسیاری از این ها پیش من آمدند و درخواست کردند که به مدرسه برگردند .مثلا د رمورد آقای بیدا خویدی ، من می خواستم که یک نیرو از داخل منطقه باشد ،چون خودش دارای نیروهای ارزشمندی است .من نظری نداشتم که از جاهای دیگر ، نیرو بیاورم .
دوست داشتم نیروی مورد نظر جوان باشد ، حال و حوصله کار کردن داشته باشد ؛ به آقای بیدا خویدی گفتم که شما می توانید در یک دوره زمانی ، برنامه ریزی کنید و کار کنید . باید طوری شود که از خود منطقه نیرو انتخاب شود ، نه این که از جاهای دیگر نیرو بیاورند .
همه مدیران ، آقای بیدا خویدی را پذیرفتند و کمک کردند . من به ایشان گفتم که به گذشته نگاه نکنید ! خودتان یک رویه بسازید .ساختار و قالب ها را بشکن .مثلا چرا همیشه از این طرف می رفتیم ، یک بار هم آن طرف را امتحان کنیم .
البته باید به آرمان های دولت وفادار باشد .
به آقای بیدا خویدی گفتم که تکبر با معلمان ، خط قرمز من است ! این جا پادگان نیست !
در مدرسه ، خط قرمز من این است که مدیر فکر کند آن جا پادگان است !
مهم این نیست که سواد سیاسی و علمی مدیر من چقدر باشد ، اما با زهم می گویم که پادگانی فکر کردن ، خط قرمز من است !
من اصلا بر نمی تابم جایی را که بخواهند پادگانی فکر کنند !
من این جا بنشینم و بگویم که مدیر انتخاب کرده ام و کسی حرفی نزند و شما چه کار به این ها دارید و... این ها خودکامگی است !
خود رایی و استبداد است !
این ها باید برچیده شود .ما به تدبیر و عقلانیت و امید باور داریم و باید آن ها را جاری کنیم .مدیر در مدرسه ، معلم در کلاس ، من رئیس اداره ، هیچ کس نباید خودکامگی به خرج دهد و بگوید این را که می گویم ، شما باید انجام دهید !
همان طورکه شما نیز اشاره کردید ، امسال این گونه نبود که من بگویم این باید مدیر شود . قبلا مقطع برای مدیریت گزینه می آورد . امسال گفتیم که در کمیته نیروی انسانی هر کس هر فردی را می خواهد به کمیته بیاورد .گفتیم که این فرد از " برنامه اش " دفاع کند .یک مقدار حرف بزند ببینیم چگونه است ؟ یک ذره او را عصبانی کنیم ببینیم آستانه تحملش چقدر است ؟
به عنوان مثال به برخی از آن ها گفته می شد که بیکارید مدیر بشوید ! می خواستیم جواب آن را بدانیم . به فرض آیا خواهد گفت که من عاشق مسئولیت پذیری هستم ...
همه انتخاب ها رای گیری شده است .
در تمام انتخاب ها ، من به عنوان آخرین نفر رای داده ام به خاطر این که تحت تاثیر رای من نباشند .
مثلا حتی در برخی کامنت ها ( نظرات ) گفته شده است که فلان فرد خوب است . ما از او هم دعوت کرده ایم .مهم رای شورا بوده است .
سخن معلم :
این کمیته متشکل از چه کسانی هستند ؟
ربوشه :
معاونین اداره ، حراست ،بازرسی ، رئیس امور اداری و من که جمعا می شویم 9 نفر .
سخن معلم :
آیا از آن نمایندگان معلمان هم ، کسی در این کمیته حضور دارد و یا دعوت شده است ؟
ربوشه :
در دستور العمل اداره کل ، چنین چیزی دیده نشده است .
سخن معلم :
منظورم این است که این شورا فقط اداری نباشد . معلمان هم احساس کنند که کاره ای هستند و نماینده ای دارند که حق رای دارد و فقط دکور نیستند !
ربوشه :
سیاست تمرکز زدایی که آقای فانی روی آن تاکید می کند و چیز درستی هم هست ، من هم معتقدم که این باید باشد .
از نظر من اشکالی ندارد .اگر فایده ای نداشته باشد ، ضرری هم ندارد .
سخن معلم :
البته این به نفع شماست ! شما می توانید راحت تر و منطقی تر از انتخاب های خودتان دفاع کنید . در این کمیته ، نماینده معلمان هم نظر و رای دارد .
ربوشه :
این خوب است که نماینده معلمان منطقه هم در این کمیته رای داشته باشد و البته آقای چهاربند و دوستان آن ها می توانند روی این تغییراتی ایجاد کنند .
سخن معلم :
آیا شما این پیشنهاد را داده اید ؟
ربوشه :
نه . من پیشنهاد نداده ام .می شود روی آن فکر کرد .شما مطرح کنید و من هم به اداره کل خواهم گفت .این نکته خوبی است .
اما در ادامه بحث قبلی بگویم که ما د رمنطقه موضوع شاداب سازی 116 مدرسه را در دستور کار داریم .
سخن معلم :
یکی از نکاتی که معلمان به سخن معلم منعکس کرده اند و البته مثبت وقابل دفاع است این است که شما به ظاهر مدارس خیلی توجه می کنید و این جای تقدیر و تشکر دارد .
ربوشه :
تلاش ما هم در این راستاست .به یک مدرسه راهنمایی پسرانه رفته بودم . به آن ها گفتم که مدرسه را رنگ آمیزی کنید . تورهای ورزشی را نصب کنید .وقتی بچه ها می آیند لذت ببرند . پول ندارید حداقل این فنجان " معلم" را عوض کنید تا معلم بگوید که وقتی من نبودم به فکر من بوده اند !
چقدر برای ما احترام قائل هستند .
با تمام وجودم و تمام قد از همه مدیرانم تشکر می کنم .مدیران به خاطر آن " جوهر تربیت " فارغ از گرایش های سیاسی احترام می گذارند .آن ها نگاه دلسوزانه ای دارند .این همراهی آن ها واقعا ستودنی است .در یک مدرسه ، تمام در و دیوار را با مواد شوینده شسته اند .شیشه ها را پاک می کنند ، عوض می کنند .
صندلی اتاق معلمان را عوض کرده اند .این ها نیاز به تشویق و مراقبت دارد .
درمدارس باید کاری شود .شهردارهای دو منطقه انصافا به ما کمک کرده اند .نگذاشتیم هر منطقه خودش به شهرداری اعلام نیاز کند ،چرا که ممکن است اساسا آن مدرسه فرضا به آن خدمات نیازی نداشته باشد درحالی که مدرسه دیگر واقعا به آن خدمات نیاز داشته باشد .
مدارس را راستی آزمایی کرده ایم . این که کدام مدارس به مشکل افتاده اند .چهار تا پنج مدرسه در منطقه 21 با الویت انجام شده است .
تریبونی ایجاد شده است . شما بگویید و معلمان هم نظرات ( کامنت های ) خودشان را بگذارند . جلسه ای بگذاریم ، نمایندگان معلمان هم بیایند و میزگردی داشته باشیم .با هم گفت و گو کنیم .
در مورد انتصابات باید نکاتی را بگویم . خیلی از نیروهای خوب و کیفی به اداره نمی آیند . تمام تلاش من این است که برای این نیروها ، جذابیت ایجاد کنم .
(سخن معلم : در واقع می شود گفت که در سطح اداره و منطقه ، سر " نیامدن " دعواست اما در سطوح بالاتر ، بر عکس است ، سر "آمدن " دعواست ! )
من اگر نیرویی را نخواهم ، باید نیروی بهتری باشد که آن را جایگزین کنم .
به خیلی از کسانی که در منطقه پایگاه و جایگاه دارند گفتم که نیرو معرفی کنند .برخی گفتند که ما نمی آییم چون برای ما صرفه ای ندارد !
این عین جمله ای است که آن ها گفته اند .
ما باید برای همین نیروهایی که کار می کنند مراقبت کنیم .اما این که برخی بخواهند در اداره محفل درست کنند ، بدگویی کنند ، به رای مردم بی احترامی کنند ، به رای مردم که آقای دکتر روحانی را انتخاب کردند بی اعتنایی کند ؛ این ها پسندیده نیست و من دعوت می کنم که به این رای احترام بگذارند .
به هیچ فرد ، گروه و یا سازمانی اجازه دخالت نداده ام که رای ما را زایل کند . این رامطلق می گویم .
اگر با شورا به رایی رسیدیم ،آن را اجرا کرده ایم . با هیچ کس رودربایستی نداشته ایم .
جلسه بعد را دقیق تر ، همه جانبه تر طبق آن پیشنهادی که داده شد ، برگزار می کنیم .
نکاتی را که فرمودید درمورد آن فکر می کنم و از حمایت های شما در جهت همان نقد جهل جاهل و علم عالم تشکر می کنم .
با جمله آخر شما موافق نیستم .اگر کارمندان اداره به تعبیر شما به سمت مدارس فرار می کنند و البته به تعبیر من درخواست انتقال دارند ،بخش عمده ای از آن به همان مطالب قبلی بر می گردد .
واقعا یک کارمند اداری ،خصوصا اگر متخصص باشد ، یعنی کسی باشد که در مدرسه به راحتی می تواند کار کند و آدم موفقی باشد ،این در اداره نمی ماند به جهت این که همان گونه که فرمودید ساعت کارش بالاست ،وقت تابستان اش کم تر است ،در عید و مسائل مختلف ... ترجیح می دهد که در مدرسه کار کند .حتی اگر رده های مدیریت و یا معاونت مدرسه را داشته باشد ، حقوقش بالاتر می رود .
اما در مورد بحث اولی که فرمودید ،فکر نمی کنم استان ها پرداختی داشته باشند ؛فکر نمی کنم استان ها بابت ایاب و ذهاب پرداختی داشته باشند .اما در بخش ستاد به همان اعتباراتی که وجود دارد ، بر می گردد .
ما اعتبارات استانی مان در سال 93 به اضافه دویست میلیارد تومان ،باید صرف هزینه های پرسنلی مان بشود . یعنی ما هیجده هزار و پانصد میلیارد تومان که اعتبارات استانی ما را شامل می شود ،باید دویست میلیارد تومان را هم روی آن بگذاریم تا بتوانیم فقط حقوق و مزایا را پرداخت کنیم و چون اعتبارات استانی ما با این محدودیت مواجه است ،نتوانستند پیش بینی قانون گذار را انجام دهند .البته اگر ما بتوانیم اعتبارات استانی را برای سال آینده افزایش دهیم ، حتی اگر بتوانیم از ستاد کم کنیم و به استان ها اضافه کنیم ، این فرصت برای استان ها و مناطق فراهم خواهد شد .
البته پرس و جویی هم از سایر سازمان ها کردم ، متاسفانه برخی سازمان ها و وزارتخانه های دیگر هم مثل ما هستند ، یعنی به دلیل تنگنای بودجه و اعتبارات در سطح منطقه و استان ، هزینه های غذا و ایاب و ذهاب نیز برای آن ها پرداخت نشده است .
*آقای بطحایی
الان در ستاد این هزینه ها ( غذا و ایاب و ذهاب ) پرداخت می شود و یا خیر ؟
بله ، پرداخت می شود .
* من دوباره سوال خود را تکرار می کنم . می گویند چرا وقتی که ساعات کاری همسان سازی شده است ،در آن جنبه ها که اشاره شد ، کاری صورت نمی گیرد ؟
اعتبارات استانی ما جواب نمی دهد که ما بتوانیم اعتبارات استانی را به ادارات شیفت کنیم .
ردیف های ما جدا تعریف شده است .ما یک اعتبارات استانی داریم ،دیگری اعتبارات ستاد است .این ها ازهم متفاوت است .اگر ما بتوانیم بخشی از اعتبارات ستاد را به استان منتقل کنیم ،( ما 750 منطقه آموزشی داریم ) در ستاد 1200 تا پرسنل داریم .اگر ما بخواهیم هزینه های غذا و ایاب و ذهاب را بین مناطق و پنجاه هزار نفر تقسیم کنیم ،چیزی به آن ها نخواهد رسید !
با این همه اگر ما بتوانیم برای سال آینده ، اعتبارات استانی را افزایش دهیم ،این فرصت فراهم خواهد شد .
*آقای فانی در زمان سرپرستی خود که به خدمت ایشان نیز رسیدیم ،قول تشکیل یک معاونت اقتصادی را دادند و در آن جا هدف از تشکیل چنین معاونتی ، انجام یک سری امور کارشناسی برای مدیریت منابع مالی و تعریف و تببین منابع جدید برای حل مشکلات اقتصاد آموزش و پرورش است .
تا جایی که ما می دانیم ، از تشکیل چنین معاونتی بی خبریم !
اگر تشکیل شده است بفرمایید .
پرسش بعد این است که آقای فانی مشاورانی دارند ، یکی از این ها مشاور اقتصادی است .آن چیزی که در زمینه اقدامات رفاهی و معیشتی در سطح آموزش و پرورش شاهدیم ؛کار خاصی در این زمینه ندیده ایم و یا به عبارتی ملموس نیست .
در این زمینه توضیح بفرمایید .
بحث تشکیل معاونت اقتصادی را آقای دکتر فانی دنبال می کنند .می دانید منوط به تصویب معاونت سرمایه نیروی انسانی ریاست جمهوری است .
معاونت سرمایه نیروی انسانی با یک شاخص هایی فعالیت می کند مثلا می گوید هر وزارتخانه باید حداکثر 5 معاونت داشته باشد ، هر معاونتی باید حداکثر 6 اداره کل داشته باشد و... شکستن این شاخص ها برایش سخت است که نیازمند تصویب هیات وزیران است و یک پروسه نسبتا طولانی دارد و تاکنون نتوانسته ایم معاونت اقتصادی را تشکیل بدهیم .ساختار آن تشکیل نشده اما کار آن شروع شده است .الان ستادی به نام " ستاد منابع درآمدی " تشکیل شده است .این ستاد ، راه کارهایی را که می تواند منابع ما را در آموزش و پرورش که امروز مورد غفلت قرار گرفته است و می تواند درآمدهایی را برای کمک به اقتصاد آموزش و پرورش داشته باشد ؛ مورد بررسی و کارشناسی قرار می دهد .
*آیا شما این پیشنهاد را به معاونت مربوطه ارائه کرده اید ؟
مکتوب داده نشده است ، اما به طور شفاهی سه تا 4 مرتبه در جلسات مختلف این بحث مطرح شده است .
جناب دکتر فانی این را مطرح کرده اند که ما قصد تشکیل چنین معاونتی را داریم و معاونت ریاست جمهوری هنوز موافقتی برای این کار نداشته است .
مگر این که بخواهیم ساختار وزارتخانه را جمع و جورتر کنیم .مثلا دو معاونت را در هم ادغام کنیم تا یک معاونت آزاد بشود و آن معاونت را برای این کار اختصاص بدهیم .
خود ما هم خیلی از نتایج برنامه ها و کارهایی که در حوزه اقتصاد و معیشت صورت گرفته است راضی نیستیم !
این نارضایتی ما هم بخشی به دلیل کند بودن فرآیند های اداری و طولانی شدن آن است ، بخشی هم به خاطر فرهنگ سازمانی ما است .
به محض این که صحبتی می شود که مثلا می خواهیم ملکی را تبدیل به احسن کنیم ،بلافاصله مقاومت هایی صورت می گیرد .حتی در رسانه ها شاهد بودید که به ما تهمت زده اند " می خواهند آموزش و پرورش را بفروشند و چوب حراج به آن زده اند " !
در حالی که هیچ وقت این صحبت مطرح نشده است .ما پای بند به این اصل مهم در سرمایه گذاری هستیم .شما وقتی یک سرمایه ای را فروختید ،این سرمایه باید تبدیل به یک سرمایه دیگر بشود .این خیلی بد است که کسی بخواهد سرمایه خود را بفروشد و آن را بخورد !ُ
ما در آموزش و پرورش بنا نیست ملکی را بفروشیم و با پول آن مثلا حقوق بدهیم .این مدرسه اگر فروخته شود برای تبدیل به یک مدرسه بزرگ تر و یا کیفیت بالاتر و با ساختمان مناسب تر خواهد شد .
*بیش از 5 سال است که کمک هزینه ازدواج و فوت پرداخت نشده است .حدود یک ماه و به روایتی یک و نیم ماه از حق التدریس معلمان که از اردیبهشت ماه مانده است ،پرداخت نگردیده است .
تا جایی که ما می دانیم نیروهای ستادی چیزی به نام " معوقه " ندارند !
این ها جزء حقوق قانونی معلمان است .
چرا این پرداخت ها صورت نمی گیرد ؟آیا عدم پرداخت به موقع این حقوق قانونی معلمان ،ظلم در حق آن ها نیست ؟
از طرف دیگر ، ما شاهد هستیم که مثلا وزیر بهداشت ،مسائل مبتنی به بهداشت را در حوزه عمومی مطرح می کنند و حساسیت جامعه را نسبت به مقوله بهداشت بر می انگیرند .
ما چنین چیزی را در آموزش و پرورش شاهد نیستیم !چرا چنین اراده ای برای مطرح کردن مسائل آموزش و پرورش به عنوان یک مساله عمومی در جامعه و در سپهر عمومی وجود ندارد ؟
چرا مسئولان ما در آموزش و پرورش در این راستا حرکت نمی کنند ؟
مثلا در نشستی که اخیرا و در شهریور ماه با آقای چهاربند ، مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران داشتیم ؛ایشان اشاره کردند که شهرداری 5 درصد عوارض را به آموزش و پرورش پرداخت نمی کند و البته در قانون مصوب هم شده است .آقای چهاربند اشاره کردند که اگر فقط 3 سال این 5 درصد پرداخت شود ،بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش حل می شود .
این یک گفتمان غالب در میان مسئولان آموزش و پرورش نیست !
از وزیر گرفته تا معاونین و مدیران کل و... چرا چنین چیزی رخ نمی دهد ؟
چرا این اراده وجود ندارد که آموزش مثل بهداشت در سپهر عمومی جامعه قرار گیرد ؟
من متواضعانه عرض می کنم که با فرمایش شما کاملا موافقم .این قضاوت شما را قضاوت درستی می دانم .البته بخشی از آن تقصیر ما مدیران وزارت آموزش و پرورش است و بخشی از آن به جامعه بر می گردد .
ما باید بپذیریم به دلایل مختلف ( البته اگر میزگردی بود که این دلایل تشریح شوند ساعت ها وقت می برد )جامعه حساسیت خود را نسبت به آموزش و پرورش از دست داده است و یا خیلی کاهش پیدا کرده است ؛ یعنی جامعه امروز ما آن حساسیتی را که باید نسبت به آموزش و پرورش به عنوان تعیین کننده مختصات جامعه داشته باشد متاسفانه ندارد !
بالاخره آینده کشور ما در گرو آموزش و پرورش است .در گرو این است که معلم سر کلاس چگونه کار می کند .این که ما فردا چه شکل و شمایلی از جامعه داریم ،توسط معلمان در کلاس ترسیم می شود .
حساسیت جامعه نسبت به این موضوع پایین است و من با شما موافقم .البته عرض کردم خود ما هم مقصریم .
و شاید یکی از دلایلی که ما از حضرت عالی به عنوان یک رسانه - که بخشی از فرهنگیان به آن مراجعه می کنند و آن را مطالعه می کنند و با آن ارتباط دارند - دعوت کردیم ، دقیقا به همین دلیل است که ما حداقل در فاز اول حرف ها را با همکاران خودمان بزنیم .بگوییم که شرایط آموزش و پرورش در حال حاضر این است .همه باید دست به دست هم بدهیم تا بتوانیم اول اولویت آن را در جامعه بالا ببریم ، اهمیت آن را در جامعه نمایان تر کنیم .ثانیا کمک کنیم روش اداره آموزش و پرورش باید تغییر کند .آموزش و پرورش آن گونه که تاکنون بوده است نمی تواند در آینده به همین روش ادامه پیدا کند .
ما اگر روش اداره را تغییر ندهیم ،قطعا نمی توانیم از این مشکلاتی که در آن گیر کرده ایم ، بیرون بیاییم .
تمام آن مفاهیمی که رسانه هایی مانند رسانه شما و درقالب مقالات ، سخنرانی ها و... درج می شود ؛ این جامعه از آموزش و پرورش مطالبه دارد .
این مطالبات کی و کجا باید پاسخ داده شوند .چندی قبل مقاله ای را می خواندم .نه به عنوان یک مسلمان بلکه به عنوان " یک انسان " شرمنده می شوم ... مثلا " داعش " بیاید اطلاعیه ای را بزند و نرخ برده ها را اعلام کند !
این ها خطراتی است که به شکل دیگر ما را تهدید می کند .ما باید نگران چنین پدیده هایی در کشورمان باشیم .کشوری که نگران چنین مسائلی باشد ، باید به آموزش و پرورش اش توجه بیشتری نشان دهد .باید بیشتر به معلمش برسد و به " معلم " توجه کند .
من موافق این فرمایش شما هستم و دست کمک به سوی شما دراز می کنیم .شما که بخشی از جامعه فرهنگیان را نمایندگی می کنید می توانید در ایجاد چنین فضایی نقش مهمی داشته باشید .ما هم در خدمت شما هستیم .مصاحبه هایی را لازم دانستید ، اطلاعاتی را خواستید ،اطلاعاتی که اگرخوانندگان شما خواستند و ما بخواهیم از طریق شما پاسخ بگوییم .
از تلاشی که شما شروع کردید سپاسگزاری می کنم و امیدوارم که به سهم خودتان بتوانید منشا اثر باشید .
*در بخشی از صحبت های خودتان به سهم هزینه های پرسنلی از بودجه آموزش و پرورش اشاره کردید .به عنوان مثال ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی آن را 87 درصد بودجه اعلام می کند .جناب عالی ، 99 درصد ،آقای فانی 99 درصد ،آقای عسگری آزاد 96 درصد .
کدام یک از این ها واقعی است ؟این تفاوت ها ناشی از چیست ؟
آماری را که سایرین اعلام می کنند ، نمی توانم خیلی روی آن بحث کنم .من به استناد عدد و رقم هایی که در این جا داریم ،صحبت می کنم .
این نموداری است که از سال 86 تا 92 سهم پرسنلی و غیرپرسنلی را نشان داده است .
در این نمودار در سال 86 ، 3 / 94 بوده است ،بعد 95 درصد شده است ،4 / 94 درصد و در سال 89 ، 4 / 94 درصد شده است .در سال 90 ؛ 2 / 96 درصد شده است ؛ در سال 91 ، 98 درصد و در سال 92 ، 4 / 98 درصد گردیده است .
این منحنی به سرعت نشان می دهد که سهم پرسنلی ما در حال افزایش است و سهم غیرپرسنلی کاهش پیدا کرده است .
در سال 93 پیش بینی می کنیم به بالای 99 درصد برسد !
این افزایش سهم به این معنا است که ما از کیفیت بخشی فاصله می گیریم ، یعنی به معلم مان کم تر می توانیم برسیم .کم تر می توانیم مزایا را پرداخت کنیم ..
*در مورد حق التدریس همکاران ؟
حق التدریس ها از اردیبهشت ماه پرداخت نشده است که البته در آیند ه ای نزدیک ( تا چند روز دیگر ) پرداخت خواهد شد .
*برنامه شما برای بیمه طلایی در سال آینده چیست ؟ آیا قبول دارید که فرهنگیان بیمه ایران را موفق تر از بیمه آتیه سازان می دانند و آیا قبول دارید که در این زمینه اهمال شده است ؟
دومی اش را قبول ندارم .شما در شرایطی تصمیم می گیرید که آن شرایط برای تصمیم خیلی مهم است .به آن شرایط باید توجه کرد .ما چرا بیمه ایران را کنار گذاشتیم ؟ این نکته مهمی است .اگر بیمه ایران مشکلی ایجاد نمی کرد ،ما ترجیح می دادیم که بیمه ایران را ادامه بدهیم .ما جلو رفتیم .منتهی بیمه ایران برای ما شرایطی را گذاشت که ما نمی توانستیم آن را محقق کنیم .بیمه ایران تمدید قرار داد را منوط به تسویه حساب کرده بود .می گفت که باید تمام بدهی های قبلی خود را باید پرداخت کنید تا قرار داد جدید را منعقد کنیم . در توان دولت نبود که به صورت یک جا آن را پرداخت کند .حتی ما حاضر بودیم که آن را در سه یا چهار قسط پرداخت کنیم ؛ ولی بیمه ایران قبول نکرد !
این که ما بیمه ایران را تغییر دادیم – این بیمه دو تا 3 سال کار کرده بود و جا افتاده بود –این بود که بیمه ایران اعلام کرد که اگر بدهی قبلی را تسویه نکنید ، ما بیمه جدیدی منعقد نمی کنیم و ما هم چنین اعتبار و امکانی نداشتیم .
بنابراین یا باید این بیمه را کنار می گذاشتیم و یا سراغ بیمه ثالث می رفتیم .
* چرا مثلا از بیمه معلم استفاده نکردید ؟
سراغ بیمه معلم هم رفتیم .بیمه معلم ، بیمه موفقی است .درجه ( Grade ) آن را بالا رفته است و بیمه مرکزی جایگاه بالاتری را به آن داده است .ترجیح می داد به صورت " کنسرسیومی " کار کند .حجم کار به گونه ای بود که این بیمه برای شروع نگران شد ...
*سوال اول را نفرمودید ؟ برنامه خاص شما برای بیمه طلایی چیست ؟
ما در حال مطالعه هستیم .ما می خواهیم انواع بیمه ها را در قالب " گزینه های مختلف " پیش بینی کنیم .یعنی افراد بسته به تشخیص خودشان از دو و یا سه درجه بیمه استفاده کنند .در حال کارشناسی و مطالعه هستیم و احتمالا تا حدود یک ماه آینده به نتیجه برسیم .
*پس بیمه تکمیلی رتبه بندی و یا امتیاز بندی خواهد شد ؟
احتمالا این کار انجام خواهد شد .ممکن است با کمی افزایش حق بیمه ، از یک خدمات بالاتری استفاده کنید .این را اعلام خواهیم کرد .ضمن آن که بیمه سلامت هم که بیمه پایه است ،به شدت در حال توسعه خدمات خود است و این بر بیمه تکمیلی تاثیر گذار خواهد بود .
از وقتی که در اختیار سخن معلم قرار دادید سپاسگزار هستیم .
یکی از سیاست هایی که خواسته و یا ناخواسته باعث بروز اخلال در ساختار آموزش و پرورش شده است ،سیاست هایی بوده که برای کوچک سازی اعمال شده است ، اما متاسفانه نتیجه معکوسی داشته است .
با اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت و بعد افزایش فوق العاده شغل برای برخی رده های مدرسه به ویژه مدیران و معاونین ، یک اتفاقی افتاد .در واقع ، بخش اداری و ستادی ما که عای الاصول باید توانایی هدایت برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی را داشته باشد ،به دلیلی که می شود نام آن را " تغافل " گذاشت ،باعث شد که بخش ستادی ما شامل مناطق ، استان ها و بخش مرکزی عوامل انگیزشی برای جذب نیروهای توان مند را از دست بدهند .
یک مثالی را عرض می کنم .اگر الان تشریف بیرید در سطح منطقه ...
*( سخن معلم : آقای بطحایی ! منظور ما ستاد وزارت آموزش و پرورش است درست است به آن هم می رسیم ).
اگر از مدیر اداره آموزش و پرورش بپرسید و یا در استان از کارشناس مسئول استان سوال کنید و یا در ستاد از یک معاون مدیر کل ستاد سوال کنید که چرا شما در دو سال پایان خدمت ، دائم اصرار می کنید که به مدرسه برگردید ؛ بخشی از این اختلالی که من عرض کردم به آن پی خواهید برد .
این تبعیضی را که شما اشاره فرمودید و به ویژه معلمان از آن ناراضی هستند ( اگر نیست پس چرا برای حوزه های ستادی هست ) ؛بخشی از این تبعیض بر عکس است .اگر الان کسی که در رده معاون مدیر کل است برود و یک معاون مدرسه بشود ؛ حقوق او حدود 300 هزار تومان اضافه می شود .این خودش نشانه یک اختلال در ساختار است .نباید این طوری باشد .
اصولا کسی که قرار است در یک بخش مدیریتی قرار بگیرد تا بخشی از سیستم آموزش و پرورش را هدایت کند ،این باید از حیث تخصصی و حرفه ای در مراتب بالاتری قرار داشته باشد و متاسفانه امروز این گونه نیست !
همین محدودیت در حوزه های اداری هم وجود دارد .البته با پرداخت هایی ( همان گونه که شما اشاره کردید )بخشی از انگیزه تامین می شود .اما ما کماکان با مشکل جدی در این زمینه مواجه هستیم .
*منظور شما به طور خلاصه این است که برای نگهداشت نیروها در چارچوب اداری از مشوق های انگیزشی استفاده می شود .
دقیقا .مثلا شما می خواهید نیرویی را به استان بیاورید ، ، مدیر موفق مدرسه ای را که در کارش موفق است در نظر دارید تا به عنوان یک کارشناس در اداره کل مشغول به کار شود ،به همان دلایلی که ذکر کردم با اکراه و سختی این کار را می پذیرد به جهت این که حقوقش 300 تا 400 هزار تومان کاهش پیدا می کند . خصوصا در سال های پایان خدمت که در بازنشستگی افراد تاثیر دارد این پیشنهاد ها را نمی پذیرند .
*در نشریه نگاه ،نیمه اول مهر ماه شما عنوان کرده بودید که نسبت تعداد کارکنان آموزش و پرورش به دانش آموزان 11 به 1 است و گفته بودید که نسبت نیروهای اصلی به پشتیبانی 2 به 1 است .
در قمست اول صحبت های خود به اصلاح ساختار نیروی انسانی برای بهبود وضعیت معیشت معلمان و اقتصاد آموزش و پرورش اشاره کردید .
منظور شما از " پشتیبانی " چیست ؟آیا شامل مدیر و معاون و یا نیروهای اجرایی در مدرسه می شود یا خیر ؟
به نظر ما ، اگر این تعداد شامل آن نیروهای اجرایی مدرسه هم بشود ، یک " فاجعه " است .
مثلا در سال 1380 در اداره کل آموزش و پرورش تهران تعداد نیروهای نگهبانی 8 نفر بوده است .در حال حاضر و در سال 93 ، تعداد این قبیل نیروها به حدود 15 نفر رسیده است !
این همه نگهبان در اداره کل چه کار می کنند ؟بگذریم از سایر نیروهایی که در سایر بخش ها مثل مانیتورینگ و... کار می کنند .
مشکل ما در بخش ستاد این است که با انبوهی از نیروهای خدماتی و غیر بهره ور وجود دارند که واقعا به وجودشان نیازی نیست .
جناب عالی در این زمینه یعنی تعدیل نیروی انسانی در بخش ستاد آموزش و پرورش و نسبتی که خدمت شما عرض شد ؛ چه برنامه جدی و یا عملیاتی در نظر دارید ؟
اشاره ای که شما فرمودید ، اشاره درستی است .دقیقا منظور من از آن مصاحبه ای که شما نقل فرمودید ، تایید فرمایش شماست .در حدود 64 درصد نیروی انسانی ما در کلاس به عنوان " معلم " کار می کنند و 36 درصد بیرون کلاس هستند .منظور از " بیرون کلاس " ، مدیر ، معاون ، مربی ، مشاور گرفته تا اداری و خدمات ، متصدی کارگاه در هنرستان و... است .
وقتی ما صحبت از " بیرون کلاس " می کنیم ، فقط صرفا نیروی اداری نیست و شامل سایر سطوح هم می شود .ما در حدود 1 / 5 درصد نیروهایمان در سال 93 – 92 در حوزه های اداری بوده اند .اما باز هم این تعداد زیاد است .ما وقتی به گذشته نگاه می کنیم ، در 10 سال گذشته ، به ازای هر 15 دانش آموز یک کارمند داشتیم .اما امسال به ازای 11 نفر شده است .
این ها نشان می دهد علت این که معلمان از وضعیت معیشت شان ناراضی هستند ،یکی از آن ها همین مساله است .همان گونه که اشاره کردید ، ما باید بتوانیم نیروهایی که در بیرون کلاس هستند را کاهش بدهیم .
ما الان مربی پرورشی در مدرسه داریم .مربی بهداشت داریم .در درجه بندی مدارس ، یک جاهایی معاونین مدارس و متصدی امور دفتری که به عنوان " معاون اجرایی " نامیده می شوند ؛.واقعا امکان کاهش وجود دارد .یک جاهایی ما می توانیم نقش ها را به معلمان که محوری ترین عنصر در تعلیم و تربیت هستند ، تفویض کنیم .
ما در سال های گذشته ، یک سری وظایف که جزء وظایف ذاتی معلمان است را از آن ها گرفته ایم و امروز هم ناراحت این هستیم که چرا آموزش از پرورش جدا شده است !
رفتارهای اداری ما در سال های گذشته ( منظورم از ابتدای انقلاب است و متعلق به چند سال گذشته نیست ) باعث شده است که وظایف معلم به گونه ای تعریف شود که فقط وظیفه معلم " تدریس " شده است .
شما ساختار را مشاهده می کنید ،ما به ازای هر 3 نفر که شما اشاره فرمودید ،دو نفر در کلاس هستند و یک نفر هم بیرون کلاس .ما باید به سمت کاهش این نسبت پیش برویم .با روش هایی این کار را شروع کردیم .داریم پست های اداری را کاهش می دهیم ؛ البته با ایجاد انگیزه .
در آموزش و پرورش با " زور " نمی توان برنامه ای را اجرا کرد .این معلم و این کارمند اگر دلش با کار همراه نشود ،کار به نتیجه نمی رسد .
ما مذاکراتی را انجام دادیم و البته به جاهای خوبی هم رسیده است .ما گفتیم اگر به جای دو کارمند ،یک کارمند بتواند کار آن دو را انجام دهد ،اما اگر مزایایش را بالا ببریم ؛ اگر فرضا در مدرسه به جای دو معاون ، یک معاون بتواند این کار را سامان دهد ؛اما فوق العاده و ... افزایش پیدا کند .
در طرح رتبه بندی معلمان ، زیر بنا همین است .ما می گوییم شما اجازه بدهید معلم 6 دانگ معلم باشد .اما از طرف دیگر باید به مسائل انگیزشی توجه کافی کرد که دلش به کار گرم باشد . در رتبه بندی معلمان ،زیر بنا همین است .یک معلم به صورت تمام وقت در مدرسه کار می کند .تمام وقت به این معنا نیست که فقط به کلاس برود .تکالیف را بررسی می کند ، با دانش آموز مشاوره می کند و... فضا را باید به سمتی برد که نقش اصلی معلم کامل بشود .از آن طرف هم باید عوامل انگیزشی را کامل کنیم که مهم ترین کار ما در اصلاح ساختار نیروی انسانی باید همین روش باشد .
* فرمودید در سال جاری حدود بیست هزار نیرو بازنشست شدند .از این تعداد چقدر نیروهای ستادی ( اداری ) و چه تعداد معلم بوده اند ؟
من د رحال حاضر ، آماری در این زمینه ندارم .فکر می کنم مساوی بوده باشد .نیروهای اداری ما سابقه بالاتری دارند .ما تا 10 سال آینده ،50 درصد نیروی انسانی مان به سن بازنشستگی می رسند ،الان میانگین سنوات خدمت ما 20 سال است .این هم فرصت است و هم یک تهدید .فرصت از این جهت که این اختلالی که در نیروی انسانی هست را خوب مدیریت کنیم به شرط آن که برای آن برنامه داشته باشیم .اگر ما سرمان در لاک خودمان برود و از این موجی که در بدنه نیروی انسانی اتفاق می افتد ،آن اتفاقات سالی های گذشته پیش می آید .یک دفعه باز مجوزهای " خیلی هیجانی " داده شود و نیروهای کم تجربه و سطح تحصیلات پایین تر جذب آموزش و پرورش شوند و این سیکل معیوب نیروی انسانی مجددا تولید شود .
*استحضار دارید در کشور حدود 700 منطقه آموزشی داریم .درآمدهای اختصاصی مثل آموزشگاه های علمی ، آزاد ، خانه های معلم و...همه به یک حساب متمرکز واریز می شوند .اطلاعات ما نشان می دهد که 2 سال است این درآمدها به مناطق برگشت داده نشده است .
اولا این مبالغ کجاست ؟با توجه به این که برخی مناطق برخوردار در تهران و برخی استان ها که درآمد های آن ها میلیاردی است .فرض کنید در یک نمونه ،درآمد خانه معلم پس از واریز فقط 70 درصد آن به مناطق بر می گردد .
بقیه این درصد چگونه هزینه می شود ؟چرا درآمدهایی که در حساب متمرکز واریز شده ، بلوکه شده است و به مناطق عودت داده نمی شود ؟
یک نکته ای را عرض کنم .درآمد های بخش دولتی به دو بخش تقسیم می شود .اول درآمد های عمومی و دیگری درآمدهای اختصاصی است .درآمدهای عمومی - البته هر دوی آن ها در سرفصل های جداگانه به خزانه واریز می شود - یک مقدار پروسه آن سخت تر و طولانی مدت تر است .یعنی اگر سر فصلی در درآمد عمومی قرار گرفت ،معمولا با تاخیر واصل خواهد شد ؛یعنی پس از این که به خزانه واریز شد ، دیرتر واصل می شود و یا به عبارت دیگر ، دولت می تواند این درآمد را در برخی مواقع جابه جا کند چون درآمد عمومی خودش بوده است .
بنابراین اگر سرفصل درآمد ما عمومی بوده باشد و این را به خزانه واریز کرده باشیم ،دولت در پایان سال مالی می تواند در جایی که نیاز به اعتبارات داشته باشد ،این درآمد عمومی را هزینه کند .اما درآمد اختصاصی ،درآمدی است که عینا و صدر درصد آن به خود استان برای هزینه ای که تعریف شده است بر می گردد .
تا سال 92 ،همه درآمدهای ما درآموزش و پرورش عمومی بوده است .در سال 93 ،به یکی از دلایلی که شما اشاره فرمودید ؛ قانون گزار برخی از درآمدهای عمومی ما را، غیر از فروش املاک اختصاصی کرد . الان فروش املاک ما جزء درآمد عمومی است ، اما سایر درآمدهای ما اختصاصی است .همان طور که گفتم ، درآمد وقتی اختصاصی شد ، همه آن و به سرعت بر می گردد .معمولا بین 10 تا 15روز از زمانی که ما به خزانه واریز کردیم ،خزانه این درآمد را به همان استان و برای محلی که پیش بینی شده است بر می گرداند تا هزینه شود .
این اشکالی که شما گرفتید تا سال 92 وارد بوده است اما در سال 93 چنین اتفاقی نیفتاده است .در سال 93 فقط بخش فروش املاک ما و زمین هایی که مازاد است و قانون اجازه تبدیل به احسن آن را داده است ،جزء درآمد های عمومی است که در آخرین ملاقاتی که با دوستان مان در معاونت راهبری داشتم ،این بخش را هم قول دادند که 100 درصد بر گردانند .
یعنی با توجه به تنگناهایی که آموزش و پرورش در زمینه منابع دارد ما در سال 93 نه تنها درآمدهای اختصاصی مان برگشت داده خواهد شد ؛بلکه درآمدهای عمومی هم با قولی که دوستان دادند ؛ کامل برگشت خواهند داد که آموزش و پرورش بتواند آن ها را هزینه کند .
* آن 30 درصد درآمد خانه های معلم کجا هزینه می شود ؟
من دقیقا نمی دانم منظور شما کدام استان است ولی ما معمولا ما آن 30 درصد را هم به خود استان بر می گردانیم .
اگر مصداقی داشته باشید ، من می توانم از دفتر بودجه بپرسم که دقیقا در کجا هزینه شده است ولی معمولا آن 30 درصد هم به خود استان بر می گردد .البته در سال 92 خزانه 30 درصد را نگه می داشت و در پایان سال به آن استان ابلاغ اعتبار می کرد .
* وزارت آموزش و پرورش اخیرا ساعات کاری مناطق و نواحی را مثل وزارتخانه افزایش داده و آن را از 8 صبح تا 15 / 16 اعلام کرده است .ُ
این در حالی است که کارکنان ستادی حق سرویس دارند ، حق نهار دارند و... اما در مناطق چنین چیزهایی تعریف نشده است !
البته همه این ها در بودجه عمومی کشور دیده شده است .این تفاوت ها اصولا به خاطر چیست و آیا این تفاوت ها بین سلسله مراتب اداری انگیزه نیروهای اداری در سطح مناطق را به شدت کاهش نمی دهد و البته همین مساله موجب " فرار " آن ها به سوی مدارس شده است ؟!
ادامه دارد
دکتر سید محمد بطحایی
قائم مقام وزیر و معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش
بنده از این که وقت گذاشته اید و برای تعالی آموزش و پرورش زحمت می کشید تشکر می کنم . شما به عنوان یک فرهنگی ،سهم خودتان را در یافتن مسائل و مشکلاتی که آموزش و پرورش دارد و کمک برای پیدا کردن راه کارهای برون رفت از این مشکلات اداء می کنید ، ان شاء الله که خداوند شما را کمک نماید و روز به روز به سوی ترقی و پیشرفت باشید .
البته من به صورت مستمر و مرتب از سایت شما استفاده نکرده ام اما هر از گاهی که بنا بر مقالاتی که به نظرم می تواند برای حوزه کاری ما موثر باشد ؛ به صدای معلم مراجعه می کنم .
به نظر من ، سایت شما مسیر ترقی را طی می کند . معمولا در آغاز راه اندازی یک چنین رسانه ای ، یک سری " هیجانات غیر تخصصی " بر کار رسانه حاکم است ،به تدریج رسانه با جا افتادن حرفه ای و تخصصی خود و دور شدن از آن هیجانات که گاهی اوقات رسالت و ماموریت آن رسانه را تحت الشعاع قرار می دهد ، می تواند به تدریج جایگاه اصلی خود را پیدا کند .
به نظر من در این چند ماه اخیر که به سایت شما مراجعه کردم و مقالات مختلفی را که از صاحب نظران مختلف و یا از معلمانی که در خط مقدم جبهه تعلیم و تربیت در حال تلاش هستند ، درج نموده اید ، به نظر می رسد این سیر پختگی و ورزیدگی خیلی خیلی و با سرعت دارد طی می شود و امیدوارم که سایت شما روزی جزء سایت های تراز اول در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش کشور قرار بگیرد .
گروه گزارش /
جناب آقای دکتر بطحایی
از این که وقتی را در اختیار سخن معلم قرار دادید تا گفت و گویی در مورد مسائل و مشکلات آموزش و پرورش درحوزه مسائل مالی و اداری آن صورت بگیرد ، تشکر می کنم .
بنده از طرف خودم و بچه های گروه سخن معلم از شما بابت این فرصت تشکر می کنم .
این گامی است در مسیر تقریب نگرش ها و اقناع طرفین و در واقع کوتاه تر کردن آن دیوار بی اعتمادی بین اداره و مدرسه و امیدواریم که این نشست ها استمرار داشته باشد و بتوانیم به عنوان یک رسانه ، با همه مسئولان وزراتی ، دیالوگی برقرار کنیم .
قبل از این که سخن خود را شروع کنم می خواهم اشاره ای به یک سالگی سخن معلم داشته باشم.
یک سالگی سخن معلم در روز 13 آبان بود و خوشحال می شوم نظر شما را در مورد عملکرد و رویکرد این سایت بدانم .
*بسم الله الرحمن الرحیم
بنده از این که وقت گذاشته اید و برای تعالی آموزش و پرورش زحمت می کشید تشکر می کنم . شما به عنوان یک فرهنگی ،سهم خودتان را در یافتن مسائل و مشکلاتی که آموزش و پرورش دارد و کمک برای پیدا کردن راه کارهای برون رفت از این مشکلات اداء می کنید ، ان شاء الله که خداوند شما را کمک نماید و روز به روز به سوی ترقی و پیشرفت باشید .
من از یک سالگی سایت شما اطلاع نداشتم ، اما سعی می کردیم که یک کیکی و جشن تولدی می گرفتیم ! من ، این روز را تبریک می گویم . البته من به صورت مستمر و مرتب از سایت شما استفاده نکرده ام اما هر از گاهی که بنا بر مقالاتی که به نظرم می تواند برای حوزه کاری ما موثر باشد ؛ به سایت سخن معلم مراجعه می کنم .
به نظر من ، سایت شما مسیر ترقی را طی می کند . معمولا در آغاز راه اندازی یک چنین رسانه ای ، یک سری " هیجانات غیر تخصصی " بر کار رسانه حاکم است ،به تدریج رسانه با جا افتادن حرفه ای و تخصصی خود و دور شدن از آن هیجانات که گاهی اوقات رسالت و ماموریت آن رسانه را تحت الشعاع قرار می دهد ، می تواند به تدریج جایگاه اصلی خود را پیدا کند .
به نظر من در این چند ماه اخیر که به سایت شما مراجعه کردم و مقالات مختلفی را که از صاحب نظران مختلف و یا از معلمانی که در خط مقدم جبهه تعلیم و تربیت در حال تلاش هستند ، درج نموده اید ، به نظر می رسد این سیر پختگی و ورزیدگی خیلی خیلی و با سرعت دارد طی می شود و امیدوارم که سایت شما روزی جزء سایت های تراز اول در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش کشور قرار بگیرد .
از لطفی که نسبت به سایت سخن معلم دارید مجددا سپاسگزاری می کنم .
درحوزه مسائل مالی و معیشتی آموزش و پرورش پرسش ها و دغدغه ها فراوان است .شاید بتوان گفت یکی از چالش برانگیزترین جاها در آموزش و پرورش و در خانواده بزرگ فرهنگیان همین بحث امور مربوط به معاونت پشتیبانی در وزرات تا لایه های پایین تر مدیریتی است .
معلمان که جزء ارکان مهم تعلیم و تربیت هستند در این زمینه پرسش های اساسی دارند .ما متوجه هستیم که دولت آقای احمدی نژاد چه زمین سوخته ای تحویل دولت تدبیر و امید داده است و از طرف دیگر می دانیم که بضاعت مالی آموزش و پرورش در چه حدی است .مساله مهم این است که سقف مطالبات معلمان خیلی نازل شده است و به عبارتی گفتمان غالب در آموزش و پرورش فعلا گفتمان معیشت محور است . البته گرانی و تورم برای همه است .
با توجه به این مقدمه ،بین این دو یعنی مشکل معیشتی معلمان ، اقتصاد آموزش و پرورش که متاسفانه تبدیل به یک " تراژدی تاریخی " شده است با بضاعت موجود در آموزش و پرورش با توجه به تنگناهای موجود ، چگونه می شود یک رابطه منطقی ایجاد کرد ؟
* اجازه بدهید پاسخ شما را با یک جمله ای آغاز کنم که این جمله برای همه معلمان ، جمله آشنایی است .اما برای این که بتوانم پاسخ دقیق سوال شما را بدهم ، به این گزاره باید اشاره کنم .
وقتی ما صحبت از آموزش و پرورش می کنیم ، صحبت از فردای جامعه است .همه ما می دانیم که کیفیت جامعه فردا در گرو کیفیت آموزش و پرورش امروز است .
این فقط مختص به جامعه و یا کشور ما با فلسفه و ارزش های ما نیست و در همه جوامع مختلف ، آن هایی که می خواهند با تدبیر، جامعه فردایشان را بسازند ، به آموزش و پرورش امروزشان توجه می کنند .
برای ما آموزش و پرورشی ها بسیار روشن است که اگر می خواهیم فردا جامعه ای آرام ،با عقل و تدبیر و مردمانی فهیم و صبور ؛ مردمانی که تاب و تحمل نقد و انتقاد را داشته باشند ؛مردمانی که بتوانند تجزیه و تحلیل درستی از افرادی که در کنارشان زندگی می کنند انجام بدهند ، داشته باشیم ؛ باید امروز در مدرسه این مفاهیم را با بچه ها کار کنیم و تمرین کنیم .
این یک گزاره علمی است که همیشه ما فرهنگیان و مدیران ارشد کشور هر از گاهی اشاره ای به این رسالت مهم آموزش و پرورش داشتند .
ما امروز در شرایطی قرار گرفتیم که به دلیل سوء تدبیر هایی که ( شما اشاره کردید ) به ویژه در سال های اخیر در حوزه منابع اتفاق افتاد ، علی رغم این که کشور منابع سرشاری را به لطف خدا به دست آورده بود ، متاسفانه این منابع در جای خود خرج نشد و نتوانست تنگناهای ما را در بخش های مختلف کشور از جمله آموزش و پرورش برطرف کند .ما علی رغم آن که منابع سرشاری در سال های اخیر داشتیم ،متاسفانه هنوز 30 درصد مدارس ما ، مدارس تخریب و بازسازی هستند ، یعنی مدارسی هستند که در معرض خطرند . یک سوم مدارس ما در چنین وضعیتی قرار دارند .
متاسفانه 80 درصد اعتبارات دولت صرف حقوق و مزایای کارکنانش می شود .در چنین کشوری که بخش عمده ای از منابع ، فقط صرف پرداخت حقوق و مزایا می شود ، دیگر اعتباری برای کارهای عمرانی و زیر بنایی و ساخت های فنی و تولید و.. باقی نمی ماند .
متاسفانه در آموزش و پرورش از چنین موضوعی بی بهره نبودیم .
خوانندگان سایت شما حتما اطلاع دارند ( این آمار و ارقام ذکر شده است ) ، ما در حدود 99 درصد اعتبارات آموزش و پرورش را باید به حقوق و مزایای کارکنان اختصاص بدهیم .این عدد ممکن است که ساده به نظر برسد ،اما واقعا نشان دهنده عمق نارسایی در ساختار بودجه یک سازمان است .
وقتی شما 99 درصد بودجه را برای هزینه های پرسنلی خرج می کنید ،علی الاصول هیچ هزینه دیگری برای هزینه های عملیاتی و ماموریت اصلی دستگاه برایتان باقی نمی ماند .
ما الان در شرایطی هستیم که نمی توانیم دوره های آموزشی خوبی را برای معلمان و همکاران مان برگزار کنیم . در حال حاضر نمی توانیم از عوامل انگیزشی برای ارتقای فنی ، تخصصی و حرفه ای کارکنان استفاده کنیم . الان در شرایطی هستیم که نمی توانیم کیفیت فضاهای آموزشی و تجهیزات را بالا ببریم .
درست است که شما فرمودید و البته به درستی هم تاکید کردید که برای معلمان دغدغه رفاه بسیار حائز اهمیت است .بسیاری از معلمان در کنار این دغدغه نگران این هستند که اگر ما بخواهیم خوب و حرفه ای کار کنیم ، ابزار کافی در اختیار نداریم !
یک معلم برای این که معلم خوب باشد ، کلاسش را خوب اداره کند ،با دانش آموزانش خوب کار کند ،نیاز به یک سری ابزارها دارد . این ابزارها متاسفانه امروز فراهم نیست .
باز هم شما فرمودید ، شرایط اقتصادی دولت هم یک شرایط خوبی نیست که بتوان متکی به آن شرایط مشکلات خود را کاهش دهیم .البته دولت تلاش خود را می کند تا بتواند منابع لازم برای یک آموزش و پرورش با کیفیت را فراهم کند ، اما ما می دانیم که این در کوتاه مدت ممکن نخواهد بود .
ما در آموزش و پرورش دولت یازدهم تمام تلاش خود را انجام می دهیم تا بتوانیم با بهینه کردن منابع بخشی از آن ها را به سمت امور رفاهی و معیشتی همکاران هدایت کنیم .چون همه ما از جناب آقای وزیر گرفته تا همه همکاران ایشان در سطوح مختلف باورشان بر این است که تا زمانی که معلم به یک سطح قابل قبولی از رفاه و معیشت نرسد ،سرمایه گذاری کردن روی سایر مولفه های نظام آموزش و پرورش بی فایده خواهد بود .
این به این معناست که اگر ما فضای آموزشی خوبی داشته باشیم ، کتاب ها و منابع آموزشی خیلی خوبی داشته باشیم ،تجهیزات آموزشی با کیفیتی در مدرسه داشته باشیم ، اما معلم ما ، معلمی نباشد که از سطح رفاه و معیشت نسبتا قابل قبولی برخوردار باشد ، قطعا آن ها ناکارآمد خواهند بود .
این یک اصل است .یکی از سیاست های سال 93 وزارت آموزش و پرورش ، توجه به رفاه معلم به همین اصلی است که عرض کردم .
معلم باید به یک سطح قابل قبولی از معیشت و رفاه برسد تا بتواند تمام انرژی درون خود و فکرش را برای تعلیم و تربیت بچه ها به کار بگیرد .
برای رسیدن به این سطح رفاه و معیشت ، خیلی نمی توان از دولت توقع داشت که یک جهش خیلی زیادی را نسبت به منابعی که به ما داده است ، در اختیار ما بگذارد ، یعنی یک جهش قابل توجهی را داشته باشیم .
پس باید به روش های دیگری بیندیشیم .از چندین ماه گذشته ، کارهایی را در این زمینه شروع کردیم .
جناب بطحایی
وقتی که با معلمان صحبت می کنیم ، آن ها شاید در مورد حقوق شان حرفی ندارند .آن ها وضعیت موجود را درک می کنند .اما در موضوع " مزایا " اجحاف فراوانی درحق آن ها شده و می شود .
این تفاوت مزایا بین کارکنان آموزش و پرورش به ویژه معلمان با سایر نهادها بسیار معنا دار است .برخی از این نهادها ، تصمیم گیری در مورد اشل حقوق شان تابع شورای حقوق و دستمزد است .
پرسش این است که علت این تفاوت فاحش در مزایا بین نهادهای دولتی ناشی از چیست ؟و دوم این که برای تعدیل این تفاوت های معنا دار که معلمان نام آن را " تبعیض " می گذارند ،چه رایزنی هایی توسط شما و مجموعه وزارت آموزش و پرورش با دولت انجام گرفته است .
در بین دستگاه های اجرایی یعنی وزارت خانه ها مثل آموزش و پرورش ، جهاد ،وزارت دفاع ، دستگاه های اجرایی که در قالب و ساختار وزارتخانه هستند ،تقریبا شرایط کارکنان مثل همدیگر است .البته نمی گویم دقیقا ، اما تقریبا شبیه هم است .اما شرکت های وابسته به دولت ، شرکت هایی که دارای درآمدهای اختصاصی هستند .چون بنا بر ساختار بودجه کشور ، بخشی از درآمدهای اختصاصی را شرکت ها می توانند برای حقوق و مزایا و پرداخت های پرسنلی به کار بگیرند ، یک تفاوت هایی همان گونه که اشاره کردید بین دستگاه ها وجود دارد .
اجازه بدهید آخرین جمله ای که در پاسخ پرسش قبلی شما عرض کردم را به مطالب جدیدم الصاق کنم .
ما در وزارت آموزش و پرورش از یک طرف سهم پرسنلی مان در ساختار بودجه خیلی بالاست .از طرف دیگر ، درآمدهای اختصاصی نداریم .آموزش و پرورش به علت ماموریت و نوع کاری که دارد ، اصلا درآمد اختصاصی ندارد و یا بسیار کم است و نزدیک به صفر است .
از طرف دیگر در مقابل ، گزاره ی دیگری داریم .این که دولت با توجه به مشکلات اقتصادی که اکنون در کشور حاکم است ، خیلی توان افزایش بودجه آموزش و پرورش را ندارد .ما وقتی این گزاره ها را کنار هم می گذاریم ،به این نتیجه می رسیم که ابتدا باید ساختار نیروی انسانی مان را اصلاح کنیم تا بتوانیم هزینه های پرسنلی مان را کاهش دهیم .اگر آموزش و پرورش بتواند درصدی از سهم هزینه های پرسنلی خود را کاهش بدهد ،به این معناست که امکان استفاده از همین منابع دولتی را برای سایر بخش ها مانند هزینه های رفاهی ، افزایش انگیزه و مسائل این چنینی را برای کارکنان داشته باشد .
از چند ماه پیش به دنبال آن بودیم و به این باور رسیدیم که ساختار نیروی انسانی ما باید اصلاح شود .اصلاح ساختار به این معنا نیست که ما نیروی انسانی خود را از سیستم خارج کنیم بلکه به این معناست که به تدریج با بازنشسته شدن همکاران طی سال های آینده ، تمام تلاش خود را انجام بدهیم که ساختار نیروی انسانی به نحوی بهینه شود که بخش هزینه های پرسنلی ما کاهش پیدا کند .
بنابراین اولین راه کاری که در پاسخ به سوال شما می توانم عرض کنم این است که در هممین مهر ماه سال تحصیلی جدید هم به لطف خدا و همت همکاران در استان ها و مناطق نشانه های خوبی را در زمینه اصلاح ساختار نیروی انسانی به دست آوردیم .20 هزار نیروی انسانی ما بازنشسته شد و هیچ ورودی هم به این سیستم نداشتیم اما با روش های مختلف توانستیم بدون ورود حتی یک نفر نیروی جدید ، سال تحصیلی جدید را به لطف خدا مدیریت کنیم .
این نشان می دهد که آموزش و پرورش امکان این را دارد که با اصلاح ساختار نیروی انسانی و سامان دهی آن بخشی از اعتباراتی که الان مصروف نیروی انسانی می شود را صرفه جویی کند و این اعتبارات را به افزایش مزایا و عوامل انگیزشی ، کیفیت بخشی اختصاص بدهد .
البته به اصلاح ساختار نیروی انسانی بعدا می رسیم .در داخل وزارت آموزش و پرورش هم برخی تفاوت ها وجود دارد .مثلا در مناسبت های مختلف در بخش های ستادی و وزارتی به عنوان نمونه 400 هزار تا 600 هزار تومان شارژ کارت برای آن ها اختصاص داده می شود .
در سطح مناطق هم حدود 100 تا 200 هزار تومان در نظر گرفته شده است .
حرف معلمان این است که اگر واقعا چیزی نیست برای هیچ کس نباید باشد و اگر هم پولی هست سهم معلمان کجاست ؟
قبلا به این پرسش ها ، پاسخ های قانع کننده داده نمی شد . این ها تبعیضاتی است که در درون همین دستگاه وجود دارد .
( ادامه دارد )
به نام خدا
دوستانی که در قالب این شورا همکاری و فعالیت دارند ، عبارتند از :
About us:
Please send your reports & articles to: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
The names of the writers in the authors' council are as follows:
همکاران گروه صدای معلم :
* نرگس کارگری ( خبرنگار )
* رضا قاسم پور ( خبرنگار )
* علی زینلی
* علیرضا کاشفی
* هادی عظیمی
رئیس کمیته آموزش و پرورش مرکز پژوهش های مرکز مجلس شورای اسلامی : " « صدای معلم » برای ما یک گروه مرجع است "
* صدای معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاظ تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .
* صدای معلم ( سخن معلم ) در مهر ماه 1388 به عنوان « وبلاگ برتر در حوزه ی اصناف ایران » شناخته شد .
* وزیر آموزش و پرورش ( بطحایی ) در نشست رسانه ای 29 / 11 / 96 : مدیر صدای معلم فردی کار کشته در حوزه رسانه است .
* « صادق ستاری فرد » سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای به مناسبت هفته معلم سال 1401 : « صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . «صدای معلم را دنبال می کنیم ؛ از این که صدای معلم را فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید تشکر می کنم . »
قاسم احمدی لاشکی معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای یکشنبه 23 مرداد 1401 : « مشخص است که با « مطالعه » موضوعات را دنبال می کنید و از این بابت به عنوان « یک معلم » به صورت « ویژه » از شما تشکر می کنم » .
* هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها ، گروه ها و... جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد .
ارسال مطالب و اخبار فقط از طریق آدرس :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* صدای معلم در فیس بوک ( این جا )
* کانال گروه صدای معلم در تلگرام ( تلگرام باید آپدیت باشد ) : ( این جا )
* صدای معلم فقط در تلگرام کانال و در فیس بوک صفحه دارد . این رسانه در اینستاگرام و واتس اپ هیچ گونه صفحه ای ( PAGE ) ندارد .
* هر گونه استفاده از نام ، آدرس و یا لوگوی صدای معلم پیگرد قانونی دارد .
« صدای دانش آموز » برای انعکاس نظرات و تعامل با دانش آموزان سراسر کشور راه اندازی شده است . ( این جا )
( لطفا فقط دانش آموزان عضو شوند . )
توضیحات مهم :
*برای ثبت یادداشت ، خبر و... در ستون " نامه های دریافتی " به بخش " تماس با ما " مراجعه فرمایید .
*مطالب ارسالی فقط با فرمت word ارسال شوند و از ارسال با فرمت pdf و... خودداری شود.
*در نظر سنجی های صدای معلم شرکت کنید .
*بهتر است ارسال یادداشت ، خبر و... همراه با عکس و یا تصاویر با کیفیت باشد .
*دوستان گرامی در صورت داشتن "خبر " ، " شنیده ها " و... حتما شماره تلفن خود را نیز ذکر فرمایند .
*دوستان و همکارانی که به طور مرتب در ذیل پست ها ، کامنت ( نظر ) می گذارند در صورت امکان ای میل خود را حتما قید نمایند . این ای میل نمایش داده نمی شود و فقط مدیر سایت قادر به رویت آن است .
*همکاران و معلمانی که اقدام به ارسال نامه های جمعی و یا گروهی می نمایند ؛ در متن امضاء شده نام ، نام خانوادگی و شماره تلفن هر همکار باید قید شده باشد . این نامه ها در آرشیو صدای معلم مانده و محرمانه تلقی خواهد شد . نامه های جمعی فاقد این شرایط ، فردی تلقی شده و منتشر می شوند .
* « صدای معلم » رسانه ای برای انتشار نظرات و ایده های گوناگون است و انتشار آن ها الزاما نظر این رسانه محسوب نمی شود .مواضع رسمی این رسانه توسط مدیر مسئول و یا سردبیر و یا سایر اعضای شورا بیان می شوند .
* دانش آموزان گرامی در سراسر کشور ، برای پیوستن به گروه دانش آموزی ، مشخصات خود شامل نام ، نام خانوادگی ، نام مدرسه به همراه شهرستان مربوطه ، شماره تماس و عکس اسکن شده خود را به آدرس داده شده ارسال فرمایند .
* ارتباط با مدیر سایت :
ارتباط با مدیر سایت از دو طریق امکان پذیر است :
1-بخش تماس با ما ، گزینه " مدیریت "
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
* در صورت استفاده از منابع دیگر ، حتما ذکر شود .
* نقل مطالب و موضوعات فقط با ذکر ماخذ مجاز است .
* فیس بوک علی پورسلیمان ( این جا )
*شماره نمابر ( فکس ) : 66054124 ( 021 )
* نشانی : تهران - خیابان آزادی - میدان استاد معین - ابتدای 21 متری جی - پلاک 298 - واحد 4
* ( از آن جا که هزینه های اداره این سایت شخصی بوده و بعضا توسط کمک های مردمی تامین می شود ، به منظور استمرار و نیز توسعه و بهسازی فعالیت ها ، در صورت تمایل کمک های خود را به نام علی پورسلیمان واریز نمایید )
شماره کارت :
6703 6826 3374 6104
شماره شبا :
IR09 0120 0000 0000 0161 1973 47
از توجه و همکاری شما سپاسگزاریم
علی پورسلیمان
مدیر گروه صدای معلم