واکنش های تهاجمی رسانه ها و برخی کارشناسان آموزشی و غیر آموزشی و تعدادی از روزنامه نگاران به مصاحبه آقای اسفندیار چهاربند مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران، نمونه ای از نقد عصبی و سطحی و بی مایه در فضای عمومی بود.
عدم دقت ، وفادار نبودن به متن سخنان ، پیروی از جو سیاست زده عمومی ، اظهار نظر بدون سند و تسویه حساب سیاسی و اغراق و بزرگ نمایی (یک کلاغ ، چهل کلاغ ) از ویژگی های فضای انتقادی این دوره برخی رسانه ها است.
شاخ و برگ دادن به حرفهای چهار بند ، نشان داد که واقعا می شود از یک کاه، کوه ساخت و نامربوط ترین حرف ها را به عنوان کارشناس و روزنامه نگار تحویل مردم داد.گفتم نامربوط . حرف نامربوط لزوما غلط نیست، فقط به موضوع ربط ندارد. مثلا اگر کسی در پاسخ به سوالی در باره دبیرستان های علوم انسانی فرهنگ ، نیم ساعت در باره فلان مدرسه غیرانتفاعی خاص حرف بزند ، حرفش ممکن است درست یا غلط باشد اما قطعا بی ربط است. یا اگر کسی پرسش در مورد دبیرستان های فرهنگ را بهانه ای کند برای نقد سیاست های شورای عالی انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها ، ممکن است نظرش درست باشد اما به موضوع سوال ربطی ندارد.
خواننده سطحی نگر و شعاری ، روزنامه نگار و کارشناس را تشویق می کند که حرف های سطحی و شعاری بزند و حرف های سطحی و شعاری روزنامه نگار و کارشناس ، خواننده را شعاری تر و هیجانی تر می کند.
« کلی گویی با طعم سیاست » طرفداران بسیاری دارد به خصوص اگر چاشنی انتقاد از دولت و حکومت را هم به آن اضافه کنیم. نه سیاست بد است و نه انتقاد از دولت و حکومت بد است. اما قبل از انتقاد و سیاسی کردن موضوع اول باید واقعا ببینیم موضوع چیست؟
مثلا در این بحث قبل از داد و فریاد اول ببینیم که آیا واقعا قرار است رشته علوم انسانی در مدارس تعطیل شود؟ آیا گونده چنین حرفی زده است؟ بعد از جمع آوری داده ها برویم سراغ سابقه مساله و... مدارس فرهنگ کی تاسیس شده اند؟ طبق اساسنامه با چه شرایطی دانش آموز می پذیرند؟ بر اساس حدس و گمان و پیش داوری می شود جیغ زد اما نمی شود تحلیل درست ارائه داد.
واکنش ها به مصاحبه چهاربند و سوژه های مشابه آن که مستعد تفسیر و ربط آسمان به ریسمان هستند، از نظر روش شناسی نشان می دهد که اولا صحت و دقت در کار رسانه ای به خصوص در فضای مجازی کمتر مورد توجه است. ثانیا برخی از افرادی که در رسانه ها به عنوان کارشناس حرف می زنند، به جای واقعیات ، پیش داوری و ذهنیات خود را در اظهار نظر مبنا قرار می دهند . ثالثا فضای عمومی، اظهار نظرهای جنجالی و اغراق شده و حتی بی ربط را بر نظرات احتیاط آمیز و مبتنی بر واقع ترجیح می دهد و برخی انسان ها، برای اینکه دیده و شنیده شوند و مورد پسند قرار گیرند ترجیح می دهند فقط فریاد بزنند.
یک روزنامه نگار خارج از کشور در یادداشتی با عنوان "ثبت نام علوم انسانی زیر سلطه حداد عادل..." به بهانه ی اشتراک لفظ "فرهنگ "، آسمان را به ریسمان بافته است و تقریبا تمام یادداشت خود را به توصیف و چگوگی تاسیس دبیرستان های غیرانتفاعی فرهنگ که گفته می شود موسس آنها حداد عادل و همسرش هستند اختصاص داده است. این روزنامه نگار محترم بدون تحقیق و حتی خواندن مصاحبه چهاربند و فهم اینکه مدرسه فرهنگ چه نوع مدرسه ای است ، مطالبی نوشته که صرف نظر از درست یا غلط بودن، کاملا بی ربط است.
می گویند مادری به فرزندش گفت : "قربون چشمانت بادامیت بروم." بچه شروع کرد به گریه کردن که من "بادام" می خوام . حالا حکایت این روزنامه نگار است. کلمه " دبیرستان فرهنگ" او را یاد دبیرستان فرهنگ حداد عادل انداخته و فکر کرده لابد قرار است مدارس علوم انسانی کشور را یک جا بدهند به آقای حداد عادل. او برای آنکه یادداشت خود را عمیق نشان دهد، دبیرستان های فرهنگ را : "نماد یک نبرد پشت پرده در فضای آموزش و پرورش ایران" می داند و آن را " یک نبرد پیچیده و هزار لایه " می داند.
این روزنامه نگار با یک پرس و جوی ساده و یا حتی خواندن متن مصاحبه آقای چهاربند، متوجه می شد که دبیرستان های فرهنگ مورد نظر آقای چهاربند اصلا ربطی به دبیرستان های غیر انتفاعی فرهنگ آقای حداد ندارد.
بحث من در اینجا دفاع یا نقد مدارس غیر انتفاعی فرهنگ حداد عادل نیست. نکته این است که موضوع دبیرستان های فرهنگ که در صحبت آقای چهاربند مطرح شده، اصلا ربطی به حداد عادل ندارد . اتفاقا این نقدهای بی پایه منجر به نتیجه معکوس می شود.
نویسنده برای زیاد کردن پیازداغ یادداشت خود ، بدون ارائه دلیل و فکت ، تاسیس مدارس فرهنگ را نبرد پیچیده هزار لایه معرفی می کند!
اظهار نظر آقای صادق زیباکلام در روزنامه شهروند هم در نوع خود جالب است. آقای زیبا کلام استاد دانشگاه و منتقد صریح اللهجه اتفاقاتی است که در این سال ها در دانشگاه برای رشته علوم انسانی افتاده و مصاحبه چهاربند، بهانه ای است تا بگوید : "در ایران به علوم انسانی بهعنوان ابزاری برای انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه میشود و نه برای فهم جامعه، فهم تاریخ و فهم انسان. "
در واقع شنیدن نام علوم انسانی ، جرقه ای است که به انبار باروت خاطرات آقای زیباکلام می افتد. آقای زیبا کلام به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه حق و صلاحیت دارد که در مورد علوم انسانی اظهارنظر کند اما معلوم نیست این سخن ایشان که "آموزشوپرورش میخواهد علوم انسانی را به کلی جمع کند." مبتنی بر کدام خبر و داده صحیح است؟
آقای زیباکلام در ادامه می گوید: "اگر آموزش و پرورش احساس میکرد که از علوم انسانی نتیجه گرفته و موفق هستند و فارغالتحصیلان روزبهروز به خواسته آنها نزدیک میشوند، این رشته را حذف نمیکرد." پایه این تحلیل کدام اطلاعات است؟
آقای زیبا کلام همچنان بر گفته بدون سند خود اصرار می ورزد: "حذف علوم انسانی از دبیرستانها درواقع مقدمهای برای حذف تدریجی آن در دانشگاهها در سالهای آینده است." علاوه بر اینکه آقای چهاربند در مصاحبه حرفی در باره حذف رشته علوم انسانی نزده است ، این تصور که علوم انسانی از دانشگاه ها حذف شود هم اغراق آمیز است.
ممکن است محتوای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها عوض شود اما بسیار بعید است که رشته های علوم انسانی در دانشگاه ها ، حذف شوند.
آقای زیبا کلام اگر فقط با یک دبیر ادبیات تماس می گرفت متوجه می شد که رشته علوم انسانی مدارس معمولا پذیرای دانش آموزان دارای معدل پایین و ضعیف است و اگر از استثناها بگذریم ،به طور خودکار بچه های درس خوان شاخه نظری ، رشته ریاضی و تجربی را انتخاب می کنند و آن طوری که آقای چهاربند (راست یا دروغ ) گفته ، هدف از تغییرات ارتقای کیفی این رشته با پذیرش دانش آموزان با کیفیت است.
حداقل آقای زیبا کلام می توانست در اینترنت سرچ کند و متوجه شود که تاسیس مدارس فرهنگ مصوبه سال 83 شورای عالی آموزش و پرورش است و ربطی به دعواهای سال های اخیر دانشگاه بر سر علوم انسانی ندارد.
روزنامه شهروند در گفت و گو با شخص دیگری که او را آموزگار و کارشناس آموزش و پرورش معرفی می کند از قول او می نویسد : «به نظر میآید این سیاست کلی دولت در بخش آموزش است که آموزش را به صورت پولی دربیاورد. مدارس فرهنگ، غیرانتفاعی هستند و به دنبال خود هزینههای بسیار زیادی را خواهند داشت علاوه بر آن به علت گستردگی مناطق خانوادهها متحمل هزینه ایاب و ذهاب برای فرزندشان میشوند."
این آموزگار محترم لااقل اگر پرس و جو می کرد متوجه می شد که مدارس فرهنگ "غیرانتفاعی" نیستند. یک عده به دلایل عقیدتی در پس هر طرح . سخنی، خصوصی سازی و لیبرالیسم نو می بینند !
روزنامه قانون گزارشی با عنوان جنجالی : "گلوی علوم انسانی را چرا رها نمی کنند ؟" به بررسی موضوع پرداخته است.
آقای فیاضی سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس می گوید: "اجرای قانون ممنوع شدن ثبت نام دانشآموزان رشته علوم انسانی در مدارس دولتی تبعاتی به دنبال خواهد داشت."
فرض ایشان بر این است که قانونی برای منع تحصیل دانش آموزان در رشته علوم انسانی تصویب شده است !
آقای فیاضی انتقاد می کند: " برای بچه های انسانی بازار کار وجود ندارد دانش آموزان ممتاز از سوی خانواده ها به رشته های ریاضی و تجربی سوق داده می شوند" اما می افزاید : " به اجرای این قانون که قراراست از مهر سال آینده فقط دانشآموزان ممتاز بتوانند در رشته علوم انسانی تحصیل کنند نقدهای جدی وارد است."
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا جناب آقا چهاربند در سخنان خود به این نکته توجه نکردند که به گونه ای سخن بگویند که این توهم پیش نیاید. ایشان مدیرکل آموزش و پرورش یک استان است و سخنانشان از رسانه های گروهی پخش شد. وقتی مردی بزرگ مانند جناب آقای زیباکلام نیز این گونه تصور کرده پیداست که سخن ایشان نارسا بود. بنده نیز این طور تصور کردم. اگر این مدعا درست است پس مقصر خود ایشان است. ایشان مگر مشاور و معاون ندارد. جا داشت قبل از هرگونه بیان خبر به قول معروف حرف دهانش را مزه مزه می کرد ببیند چه معنایی دارد.
شما نمی توانید بفرمایید همه اشتباه فهمیدند. فحوای سخن ایشان همین بود و به نظر می آید با توجه به مصلحت تغییر کرده است.
من سل سیف البغی قتل به (معصوم ع )
هر کس شمشیر طغیان (بی عدالتی وبی منطقی و..)را تیز کند با آن شمشیر کشته می شود .
جنابعالی وهم حزب های شمااین شمشیر را قبلا تیز کرده اید .
بی اطلاع بی منطق پیشا پیش دیگران را نقد می کردید .
حالا با گریه هم نمی توانی جلو شمشیر سیاسی و غیر منطقی را بگیری .
خاصه حمایت از کسانی که همه غضنفر را روسپید کرده اند .
تلاش نکن بیمار مرده است .شما هم می میرید!
مگر اصلاح کنید اشتباهات کشنده خودتان را!
شیرزاد خان رفته بر نمی گردد!
همه این ها مشغول کفن و دفن هستند !
قرار شده به فانی جایزه نوبل بدهند وشیرزادخان هم نگاه کند!
1- اگر مطالب شما دقیق وپاسخ بی ربط است ،بینندگان می فهمند نیاز به این همه توجیه ونوهین ندارد !
2- پاسخ مطابق با اهداف مقاله شماست ودرست به هدف خورده است خود شما هم می دانید!
3- شما مگر بیکاری ویابرای رضای خدا این همه مقاله از توجیه المسائل خودت بر می داری و از لغویات وزیر دفاع می کنید؟
4- شما اساسا مخالف خوان بودی چرا حالا موافق خوان شدی؟
5- حتی یک استدلال منطقی ارائه نکردی !
6- خیلی راحت به معلمان توهین می کنی !
7- شما با چه کسانی رفیق هستی حرب همن ها هستی !
8- مدرسه محل تحلیل است امروز نه جای روغن کاری موتور سوخته فانی و توجیه گر آن مثل شما!
9- بلاخره انگیزه این همه خدمت را نگفتی؟
شما بگویید مدارس غیر انتفاعی چرا بیشترین سهم رادر افت نمره در سر جمع نمران نهایی یک شهر یا استان دارند ؟
لین را بفر مایید که چگونه یک کودک متمول در مدرسه غیر انتفاعی و یک کودک محروم در مدرسه دولتی در نقطه تلاقی در دانشگاه و یا سر بازی و یا اجتماع به درک متقابل و انسجام اجتماعی خواهند رسید
گر چه چاره ای نداریم که چرا که دولت نمی توند هزینه رایگان آموزش همگان را بپردازد
ما زمانی موفق هستیم که درست و منطقی به نقد جوانب موضوع بپر دازیم
است و مدارس فرهنگ هم یا غیر دولتی است و یا به نحو دیگری
باز هم پولی است (هیات امنایی) پس این شیوه تضییع حق اقشار
ضعیف، کم بضاعت و حتی متوسط جامعه است(ترویج سرمایه داری). لذا شیوه اشتباهی بوده و مغایر با قانون اساسی است.
در ضمن کسانیکه در آموزش و پرورش حضور دارند حتما اطلاع
دارند که حتی از زمان احمدی نژاد هم سیاست کاهش جذب دانش آموزان در رشته علوم انسانی اجرایی شده است.
این جمله از گفته های شماست و اما پاسخ بنده:
شخصا حاضرم با رییس جمهور و وزیر آموزش و پرورش دربیفتم اما با مدیر مدرسمون درنیفتم…!!! مگه چندساله که از فضای مدارس دورید که از عواقب درافتادن با مدیران مدارس اطلاع ندارین؟!
روزی که مقابل مدیر بایستم فردا صبحش مستقیم به جای مدرسه باید برم اداره اما در عوض چند ماهه دارم از وزیر انتقاد میکنم هیچ اتفاقی برام نیفتاده گرچه مشکلی هم حل نشد!
لطفا شما هم سابقه ی تدریس خود اعلام کنید
سلام
ضمن تشکر از نظرات شما
جناب عالی بارها اتهاماتی را متوجه این سایت و همکاران آن نموده اید .
آیا شما می توانید اظهارات و مدعای خود را ثابت کنید ؟
البته جناب عالی شناسنامه ای هم ندارید که بتوان به سوابق شما استناد کرد .
این بار کامنت شما را منتشر کردیم .
چنان چه بار دیگر اتهامی بدون دلیل از سوی شمات متوجه دوستان و همکاران شود دیگر هیچ کامنتی از طرف شما در سخن معلم منتشر نخواهد شد .
پایدار باشید.
من معتقدم تمام مشکلات از سیستم و سران مملکت است که اینگونه ما معلمان حرف های منطقی همدیگر را نمی فهمیم,و موفق هم شده اند.....تفرقه بینداز و حکومت کن
در ثانی جدا کردن و ایزوله کردن دانش آموزان به هر بهانه ایی ( مدارس تیز هوشان ، فرهنگ و ...) از لحاظ جامعه شناسی و روانشناسی سیاست اشتباهی است.
شما با دفاع متعصبانه از تصمیمات غلط آ.پ این برداشت را در مخاطبان القا می کنید که پشت این حمایت حتما منافعی برای شما پنهان است.
تا به امروزهم علوم انسانی درایران توسری خورده است.
واکنش سریع بخشی ازجامعه به سخنان غیرقابل دفاع آقای چهاربندرابه فال نیک می گیریم ونشانه ارج نهادن به علوم انسانی است.
بنظرم سخنان آقای چهاربندبرای محک زدن جامعه جهت حذف کامل این رشته وتغییردادن ماهیت آن بود.