در زمان استقرار دولت يازدهم کشور با بحران صعب العلاج رکود تورمي ( رشد اقتصادي منفي شش و هشت دهم درصد و تورم 42% ) با تاراج دادن 700 ميليارد دلار ، گسترش تحريم هاي ناعادلانه ، کاهش فروش نفت ، کاهش قيمت نفت در سايه افزايش توليد اوپک و غير اوپک ، سونامي ورود 9 ميليون جوياي کار ، سيلوهاي خالي و ... مواجه بوديم/ بر خلاف 4 دهه گذشته آموزش و پرورش به اولويت اول يا اولويت مهم نامزدها تبديل شده است/ تا اصلاح ساختار صورت نگيرد ، اگر تمام بودجه دولت و حتي چند برابر کل بودجه دولت ، به سوي آموزش و پرورش سرازير شود باز هم چالش هاي آن باقي مي ماند/ شيوه عملکرد ما بر اساس کار کارشناسي فرا بخشي و تکيه بر قانون مداري استوار است/ تحول يک فرآيند است نه يک اتفاق! پس فرآيند تحول را با مدرسه محوري آغاز کنيم/ لازمه تعامل جهاني آنست که دانش آموز از ابتداء تعامل با ديگر ملل و اقوام را بياموزد/ در فرآيند تحقيق براي يافتن راهکار چالش ها ، از دانش آموزان بخواهيم که براي يافتن راهکار براي چالش درسي ، کلاسي ، مدرسه اي ، شهري يا استاني و منطقه اي ،جهاني فکر کند و منطقه اي عمل کنند/ انتظار مي رود در مورد تعيين ساختار مناسب براي آموزش و پرورش ، تجربه کشورهاي موفق در اين زمينه مورد مطالعه قرار گيرد و سپس بومي سازي شود و از موسسات معتبر در اين زمينه نظر خواهي شود/ در دولت اصلاحات قرار بود که سازمان مديريت و برنامه ريزي به عنوان يک نهاد بالا دستي ، سند ملي آموزش و پرورش را تدوين نمايد که در دولت هاي مهرورز ، سند تحول بنيادين در آموزش و پروش توسط شوراي عالي آموزش و پرورش و شوراي عالي انقلاب فرهنگي تدوين شد/ « سند تحول بنیادین » با تمام ويژگي هاي مثبتي که دارد ، فاقد نگاه بالادستي و فرا بخشي به آموزش و پروش است/ رأس راهبردي ( وزير ) آموزش و پرورش بايد از سويي توانايي تشخيص نياز هاي کل جامعه را داشته باشد و از سوي ديگر درک عميقي از روابط ارگانيک بين اين اجزاء و اثر متقابل آنها داشته باشد/ رأس راهبردي آموزش و پرورش ( وزير ) بايد توانمندي هایي بيش از شناخت آموزش و پرورش را داشته باشد و يک ديدگاه فرا وزارتخانه اي داشته باشد/ تا سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش نيابد سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي افزايش نمي يابد/ کلان فکر کنيم و خرد عمل کنيم و براي انتخاب وزير آموزش و پرورش در دولت دوازدهم از دايره بسته مديران آموزش و پرورش خارج شويم ! (دکتر علي اصغر فاني که بهتر از همه آموزش و پرورش را مي شناخت ولي به دليل نداشتن ديدگاه فرا بخشي و عدم توانايي در تجزيه وتحليل امور زير بنايي و افزايش بهره وري نتوانست پاسخ گوي نيازهاي امروز آموزش و پرورش باشد/ با توجه به آنکه قحط الرجال نيست که براي تعيين وزير يک نهاد فرا بخشي مثل آموزش و پرورش به دايره بسته مديران آموزش و پرورش که توانايي و درک درستي از خارج آموزش و پرورش ندارند بسنده کنيم
در زمان دولت اصلاحات ( دولت آقای خاتمی ) سهم آموزش و پرورش ( GDP ) سه درصد بود. زمانی که آقای احمدی نژاد آمد در عرض هشت سال این سهم رسید به یک درصد ؛ در زمان دولت تدبیر و امید همین یک درصد ماند/ متاسفانه تاکنون آموزش و پرورش دغدغه دولت ها نبوده چه چپ چه راست. چه محافظه کار چه اصلاح طلب/ آیا تفاوت ها را ملاحظه نمی کنیم ؟ آیا یک دفعه همه چیز را فراموش می کنیم/ مشکلی که ما در آموزش و پرورش داریم این است که متاسفانه یک گفتمان معیشت محور در تمام اجزای آموزش و پرورش حاکم شده است/ این که شما بیایید زمانی که در قدرت نیستید و مدام بر طبل معیشتی معلمان بکوبید و همچنان توقعات را بالا ببری مثلا در جناح اصول گراها بعد وقتی رسیدی به قدرت و در مسند کار قرار گرفتی و بگویی نه دیگر الآن دیگر این چیزها نیست ! باید اشکنه بخوریم ! نباید این ها را مطرح کرد/ در مورد سند 2030 ؛ متاسفانه در جامعه ما یک نگاه غرب ستیزی نسبت به هر چیزی که در آن طرف است دیده می شود. غرب ستیزی و شیفتگی در برابر غرب یک سری این طرف و یک سری آن طرف هستند/ ما در یک جزیره مستقل و منفکی زندگی نمی کنیم . بحث دهکده جهانی مطرح است/ باید با دنیا تعامل داشته باشید/ یک سند تحول بنیادین که معلم نشناسد و با آن ارتباط برقرار نکند و سندی که نتواند با کف مدرسه ارتباط برقرار کند ، خودش را برای مدرسه آپدیت کند و برای مدرسه تعریف کند که من این هستم من آمده ام تحول ایجاد کنم تحول در مدرسه در معلم ؛ این به چه درد ما می خورد/ چرا سازمان نظام معلمی را حذف کردید/ از دانشگاه فرهنگیان امسال هیجده هزار نفر وارد آموزش و پرورش می شوند . سال 91 هم همین مقدار بوده است. تعداد بازنشستگان ما امسال بین چهل تا پنجاه هزار نفر است ؛ این را از هم کم کنید خوب باید این از کجا تامین شود
گروه اخبار/ جمعی از نیروهای خدماتی ،سرایداران و اداری وزارت آموزش و پرورش در نامه ای که خطاب به وزیر نوشته اند خواهان رسیدگی به مطالبات خود گردیده اند .
متن این نامه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
انتظار جامعه از دانشگاه فرهنگیان تربیت معلم باکیفیت است. این یعنی یک ژانر و نسل جدید معلم تربیت کنیم و به معنای پاسخ گویی به کمیّت موردنیاز جامعه به هر قیمت نیست/ ما در دانشگاه فرهنگیان میتوانیم تربیت مستقیم بخشی از نیاز آموزش و پرورش را انجام دهیم و باید از عدم حضور دیگر نهادها در امر تربیت معلم کوتاه بیاییم و به آن تن دهیم/ ورود نهادهای دیگر باید تحت نظارت راهبردی دانشگاه فرهنگیان باشد/ باید دانشگاه فرهنگیان را بهعنوان یک ژانر ویژه از ژانرهای دانشگاهی تعریف کنیم/ تأکید بر جداسازی تربیت حرفهای از کارکرد تربیت علمی و اینکه دانشگاه فرهنگیان باید کارکرد یگانه تربیت حرفهای را داشته باشد، ما را از تجربه تلخ تربیت معلم مصونیت میبخشد