گروه گزارش/
گروه گزارش/
امروز سه شنبه 30 مهر پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی نوشت :
" ظهر امروز مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان با مدیرکل آموزش و پرورش استان دیدار و گفت و گو کردند.
ابراهیم محمدی، مدیرکل آموزش و پرورش استان در این دیدار اظهار داشت: اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان قانونمند و متقن است.
وی با بیان اینکه باید در خصوص مزایای صندوق ذخیره فرهنگیان بیش از پیش اطلاع رسانی شود؛ افزود: اعتماد فرهنگیان به صندوق ذخیره فرهنگیان وجود دارد و باید تقویت شود.
این مقام مسئول گفت: مسئولان آموزش و پرورش استان همواره خدمت به فرهنگیان را در اولویت کاری خود قرار داده اند.
فتاح سلیمی، معاون شرکت فرآیند نوین استحکام سازه و منابع صندوق ذخیره فرهنگیان کشور نیز با بیان اینکه امروز شرایط صندوق ذخیره فرهنگیان بسیار مطلوب است؛ بیان کرد: با وجود هجمه های غیرمنصفانه، اعتماد عمومی به صندوق ذخیره فرهنگیان وجود دارد.
وی خاطر نشان کرد: استان آذربایجان غربی با ۲۶هزار نفر عضو و ۷۲درصد پوشش فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان جزو استان های پیشرو در این خصوص است.
در پایان با اهدا لوحی از زحمات مدیرکل آموزش و پرورش استان به جهت همکاری با صندوق ذخیره فرهنگیان تجلیل شد."
نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای مدیر کل آن است که چگونه می تواند قانون مند و متقن بودن صندوق ذخیره فرهنگیان را اثبات نماید ؟ اگر این گونه باشد دلیل بروز تخلفات متعدد در اين صندوق چیست ؟
اساسا متقن بودن در مباحث مالی چه کارکرد و یا جایگاهی دارد ؟
« صدای معلم » تاکنون گزارش ها و یادداشت های کارشناسی متعددی را در این زمینه منتشر کرده است .
بدون تردید ساختار این صندوق تو در تو و پیچیده می باشد و شفافیت در این موسسه اقتصادی تعریف و تبیین نشده است . حتی انتخاب 3 نفر از میان فرهنگیان و قرار گرفتن آن ها در هیات امنا و بازرسی نتوانسته است این وضعیت را اصلاح و تعدیل نماید چه حتی بر پرسش ها و ابهامات نیز افزوده است .
آیا مدیر کل محترم آموزش و پرورش اطلاع دارد که سهم دولت به صندوق ذخيره فرهنگيان طي شش سال ( 1390 لغايت 1395 ) اجراي برنامه پنجم توسعه پرداخت نشده است و اگر می دانسته چرا افکار عمومی را در جریان نگذاشته است ؟ ( این جا )
آیا مدیر کل محترم از " قانونِ تشکيل حساب پس انداز کارکنان دولت " اطلاع دارد و قانون گذار آن را از ابتداي سال 77 قابل اجرا نموده است و این که در تمام ِ شش سال ( 1390 لغايت 1395 ) اجراي برنامه پنجم توسعه ، سهم دولت براي ديگر کارکنان دولت هر ماهه وايز شده است ؟
آیا آقای محمدی اطلاع دارد که تبصره 63 قانون دوم توسعه ، در قانون هاي توسعه سوم ، چهارم و ششم تکرار شده لذا سهم فرهنگيان واريز شده است اما در قانون برنامه پنجم ، فرهنگيان مورد بي مهري مسئولين قرار گرفته اند ؟!
يکي از راه هاي جلوگیری از بروز مجدد تخلفات در صندوق ذخیره فرهنگیان تبديل آن به صندوق قابل معامله در بورس مي باشد که به دليل شفافيت ساختاري و سهولت در معاملات ، هر 900 هزار عضو مي توانند در هر دقيقه يکبار ، ارزش خالص دارايي هاي سهام خود را کنترل کنند . ( این جا )
اقدامات معاون شرکت فرآیند نوین استحکام سازه و منابع صندوق ذخیره فرهنگیان کشور در این راستا چه بوده است ؟
گزارشی که در سال 1397 منتشر شده ( این جا ) به مبلغ پرداختی این صندوق به معلمان بازنشسته اشاره کرده است. در آن گزارش آمده است که میانگین سود تعلقگرفته به سرمایه ذخیرهشده فرهنگیان حدود 17درصد میباشد.
صرف نظر از آن همه اختلاس، سود 17درصد نشان میدهد که مدیران صندوق نتوانستهاند آن سرمایه هنگفتی را که در اختیار دارند به خوبی به گردش درآورند و میانگین سودآوری آن را افزایش دهند.
در طول این 22 سالی که صندوق تأسیس گردیده است همواره سود بانکی سپردهها بیش از 17درصد و در بازار بسیار بیش از این رقم بوده، این بدان معناست که فرهنگیان در این قضیه دچار ضرر و زیان شدهاند و معیشت آن بهبود نیافته است چرا که اگر آن پول صرفاً در بانک پسانداز میشد هم امنیت بیشتری داشت و هم سود بیشتری به آن تعلق میگرفت.
آن همه مزایایی که مسئولان در وصف این صندوق به کار برده و می برند کجا باید عینیت پیدا کند ؟
صندوقی که با ورودی ماهیانه بیش از 20 میلیارد تومان وجه نقد در ماه توسط اعضا در کنار چندین شرکت یا هلدینگ اقتصادی وابسته ، سود 1100 میلیاردی سال 91 خود را به حدود یک پنجم تقلیل داده است؛ آیا می تواند اعتماد فرهنگیان را در راه اندازی بانک به سوی خود جلب کند ؟ ( این جا )
آیا اگر رسانه ای از وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان انتقاد کرده و خواهان پاسخ گویی و مسئولیت پذیری شود از نظر مسئولان این صندوق اقدام به " هجمه های غیرمنصفانه " کرده است ؟
پایان گزارش/
آقای الهیار در مقابل این سوال که چرا با گذشت حدود یک ماه از آغاز سالتحصیلی، کلاسهای درس معلم ندارند، توضیح دادند که دلیل چنین موضوعی، این است که معلمان کلاس نمیروند و در اداره مینشینند.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی، عزیزالله شهبازی در جلسه شورای آموزش و پرورش استان که در اداره کل آموزش و پرورش برگزار شد گفت: ثروت عظیمی از بازنشستگان و فرهنگیان در آموزش و پرورش استان است که با کمترین ها می سازند و مطالبات بر حقی نیز دارند.
استاندار البرز با بیان اینکه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش به عنوان یک سند راهبردی ملی در نظام آموزش و پرورش مطرح است عنوان کرد: ایران مانند کشورهای دیگر دنیا نیست که ایالات و ولایت های متفاوت موجب تفاوت آموزش ها در آن باشد بلکه همه ما به یک وزارتخانه متصل هستیم.
وی با اشاره به افزایش سالانه ۱۲ هزار نفر به جمعیت دانش آموزی البرز اذعان کرد: سرانه آموزشی این استان از میانگین کشوری کمتر است اما منابع انسانی نظام مند می توانند تحول ایجاد کنند. افزایش جمعیت دانش آموزی در استان نشان می دهد که البرز مهاجرپذیرترین استان کشور است اما تیمی که می تواند حرکت ایجاد کند و اثرگذار باشد منابع انسانی است.
استاندار البرز با اشاره به ۵۱ مدرسه ای که در جاده چالوس بلا استفاده هستند و قابلیت تبدیل شدن به فضاهای گردشگری را دارند عنوان کرد: این موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد و در بخش بوم گردی و ساخت مراکز اقامتی می توان از این گونه فضاها استفاده کرد.
شهبازی در خصوص املاک آموزش و پرورش که در اختیار سایر دستگاه هاست، متذکر شد: سزاوار نیست یک مترمربع از فضایی که در اختیار آموزش و پرورش است در اختیار دستگاه های دیگر قرار گیرد؛ طی یک برنامه زمان بندی و برگزاری جلسات لازم، باید اموال و املاک آموزش و پرورش به این نهاد بازگردد.
استاندار البرز در مورد کمبود زمین برای ساخت مدرسه تصریح کرد: در قانون اساسی آمده هر کس در هر جایی از این مملکت که مایل باشد می تواند زندگی کند بنابراین ما قادر نیستیم به زور مانع از ورود و مهاجرت افراد به این استان شویم اما باید خود را برای شرایط آماده کنیم.
شهبازی با بیان اینکه این مشکلات باید در سطح دولت مکاتبه و مطرح شود، با توجه به جمعیت تصاعدی در استان البرز، از مسؤولین خواست این موارد در همایش ها و برنامه های مختلفی که در استان برگزار می شود نیز مطرح شود.
پایان پیام/
از ماه ها قبل مسئولین وزارت آموزش و پرورش برای اینکه در مظان بی کفایتی قرار نگیرند ، به این نتیجه رسیده اند که برای گسترش سفره معلمان ، تحقق وعده های بهبود معیشتی ، حفظ شأن و منزلت معلمان طرحی به نام معلم تمام وقت را که بر گرفته از سند تحول بنیادین است به مرحله اجراء در آورند و بارها در مصاحبه های خود بر اختیاری بودن شرکت معلمان در این طرح تاکید کردند و فرمودند در پذیرش طرح « معلم تمام وقت » اجباری نیست ولی اگر این طرح را بپذیرند مزایای بسیاری نصیبشان خواهد شد .
در شرایط فعلی ، حق التدریس غیر موظف ، یک پرداختی غیر مستمر است و فقط برای 9 ماه سال تحصیلی پرداخت می شود و تابستان پرداخت نمی شود و در کسورات بازنشستگی و پاداش پایان خدمت لحاظ نمی شود ولی اگر معلمان این طرح را بپذیرند مزایای خوبی را دریافت خواهند کرد . آنها می توانند به جای 24 ساعت تدریس ، 30 ساعت تدریس را داوطلبانه قبول کنند و 6 ساعت حقوق اضافه تدریس را که ممکن است ماهها و شاید سالها به طول انجامد علاوه بر اینکه به صورت ماهانه دریافت کنند ، در تابستان نیز دریافت کنند یعنی به صورت 12 ماهه حساب شود و در حقوق بازنشستگی و پاداش پایان خدمت نیز منظور شود .
مسئولین متدین با زیرکی هر چه تمام و با زور و اجبار معلمین را به سوی این طرح ظالمانه سوق می دهند تا کمبود معلم را از راههای غیر قانونی جبران کنند و با وقاحت تمام نام آن را اختیاری می گذارند . غافل از اینکه در بیشتر موارد هر معلمی که بیش از 22 ساعت در هقته تدریس داشته باشد در آمد حاصل از مابقی 22 ساعت را دو دستی تقدیم پزشکان خواهد کرد .
اکنون که ماهها از اجرای این طرح ناقض حقوق معلمان می گذرد ، می توان گفت این طرح نه به رفع کمبود معلم منجر شده و نه تاثیری در بهبود وضعیت معلمان داشته است و عدم استقبال معلمان از این طرح نیز نشان دهنده اینست که دیگر معلمان اعتمادی به طرح های آموزش و پرورش و دولت ندارند و می پرسند اگر برای آموزش و پرورش این امکان وجود دارد که ساعات اضافه کار یک معلم تمام وقت را به موقع بپردازند چرا همان مبالغ را تحت نام حق التدریس در زمان معین خود و به طور ماهانه پرداخت نمی کنند و ماه ها به تاخیر می اندازند ؟
آیا واقعا مسئولین فکر می کنند که دیگر مردم به آنها اعتمادی دارند ؟
اکنون بر کسی پوشیده نیست که این طرح اجحافی عظیم در حق معلمان ، دانش آموزان ، نظام تعلیم و تربیت و به طور کلی به کشور است و منجر به تعطیلی تحقیق و تفحص هر چه بیشتر معلمان ، افت شدید کیفیت تحصیلی و بهبود آمارهای آبکی خواهد شد .
ضمنا یک تبعیض شدید و دو دستگی را در آموزش و پرورش ایجاد کرده است چون این طرح در مورد بازنشسته ها ، آموزگاران و معلمین با سابقه بیش از 25 سال اجرا نمی شود که دلیل بسیار موجهی است که هدف بهبود وضعیت معیشت معلمان نبوده است و شاید هم نگاهی شیطانی در پشت این طرح بوده است . اگر هم با عدم استقبال معلمان قصد داشتند با توجیه ها و مزایای بسیار کودکانه به تدریج و به زور همه معلمان را وادار به پذیرش این طرح کنند در مورد آموزگاران و معلمین با سابقه بیش از 25 سال چه کار می کردند ؟ آیا مشکلات مالی این گروه از فرهنگیان را قبلا برطرف کرده اند ؟! چون معلمین با سابقه بیش از 25 سال نمی توانند این طرح را قبول کنند اکنون دریافتی آنها کمتر از معلمین کم سابقه ای است که طرح معلم تمام وقت را قبول کرده اند . پس حاصل تلاش و کوشش مدیران متخصص و متدین به وضوح در فیش حقوقی معلمان قابل مشاهده است که بی کفایتی بیشتری را به معرض نمایش می گذارد .
معلمان با سابقه بیش از 25 سال هم اگر بتوانند در سنوات آخر خدمت به سمت معاونت یکی از مدارس برسند ، می توانند نصف مزایای معلم تمام وقت را پس از بازنشستگی دریافت کنند ولی آیا تمامی معلمان می توانند به سمت معاونت یا مدیریت مدارس برسند ؟ آیا بعضی از مدیران مدارس و بعضی از ستادی ها که در بدنه اداره چنبره زده اند و فقط و فقط در هر کاری منافع شخصی را در نظرمی گیرند چنین اجازه ای را به غیر خودی ها خواهند داد؟ تقریبا 200 سال پیش چارلز دیکنز با نوشتن الیور تویست توانست قانون انگلستان را تغییر دهد .
تلاش بی وقفه برای دستیابی به مدیریت به هر قیمتی ، ایجاد آموزش و پرورشی را که در آن طرح تعالی دانش آموزان و فرهنگیان مطرح باشد را غیر ممکن می کند و تعمیم این تلاش به فراتر از آموزش و پرورش ، ایجاد جامعه ای بی طبقه را غیرممکن می کند .
اگر شخصی با رانت و پارت به مدیریت برسد حق کشی ها و تخلفات زیادی صورت خواهد گرفت . برای یک مدیر تخلفات متعددی می تواند وجود داشته باشد اما سوء استفاده از دستگاه پوز ( دستگاه کارت خوان ) آن هم به شکلی که ذکر خواهد شد در فکر شیطان هم نمی گنجد . مدتی است که کلاهبرداری ها از دستگاه پوز افزایش یافته است که پلیس فتا مواردی از کلاهبرداری های افراد سودجو را بر شمرده است اما فراموش کرده است بگوید که امکان دارد این دستگاه به محل دیگری مثل مدرسه انتقال داده شود و واریزی اولیای دانش آموزان مستقیما به حساب شخص مدیر برود که سوء استفاده از اعتماد اولیای دانش آموزان محسوب می شود .
معاون یکی از دبیرستانهای اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز که قبلا به علت تخلفاتی از جمله سوء استفاده از دستگاه پوز از سمت معاونت برکنار شده بود ، با تغییر روسا و کادر اداره دوباره با رانتی و با پارتی به مدیریت مدرسه ای در نزدیکی اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز می رسد . یعنی طبق رسوم بعد از تخلف ارتقاء مقام می یابد و برای اینکه خود را مدیری لایق جلوه دهد به دهها معلم وعده معاونت می دهد که از این معلمان برای اکثر دانش آموزان نمره قبولی بگیرد و با این حیلت درصد قبولی مدرسه را بالا ببرد که این درصد قبولی بالا مصداق این بیت شعر است :
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این تخلف یعنی دست بردن در نمرات دانش آموزان به صورت قانونی و شرعی وخیم تر از تخلفات دیگر است که در آینده ظلم به نسلی تلقی خواهد شد . سوء استفاده از اعتماد همکاران تخلفی دیگر است . چون امکان معاونت برای دهها معلم در یک مدرسه مقدور نبود به ناچار و با هماهنگی بعضی از مسئولین اداره که این مدیر قبلا دم آنها را دیده بود ، معلمان را ماهها سر می دواند و سپس به دست این مسئولین و به صورت شفاهی عدم احراز صلاحیت این افراد را اعلام می کردند .
تعدادی از این معلمان که 29 سال یا 30 سال سابقه خدمت دارند و به سمت معاونت نرسیده اند تا در این شرایط بحران اقتصادی اندکی کمک معاش خانواده باشد ، با دلی افسرده و چشمانی نگران در اوقات فراغت نگاه به افق دور دارند و اعلام می دارند مدیر متخلفی که همسرش نیز به مدیریت یکی از مدارس دخترانه رسیده است و خودش هم چند آپارتمان ، چندین باب مغازه ، چندین قطعه زمین و باغ دارد و با بریدن نان دیگران ارضاء می شود ، چطور می تواند به حال فقرایی مثل ما که حتی یک خودروی دست چندم نیز نداریم دل بسوزاند ، لااقل می توانست چندین سال ما را سر ندواند .
بعضی از همکاران چون امکان معلم تمام وقت ، معاونت و اعتراف را ندارند به فکر خودسوزی افتاده اند . تقریبا 200 سال پیش چارلز دیکنز با نوشتن الیور تویست توانست قانون انگلستان را تغییر دهد ولی این روزها آنچه که در کشورمان شنیده نمی شود ناله مظلومان است و به این علت سحر خدایاری مجبور شد خودش را به آتش بکشد تا صدایش شنیده شود و بگوید قدرتمندان حقم را پایمال می کنند .
هفتم مهر ماه سال جاری هم فردی که قادر به باز پرداخت وام بانکی و سود سرسام آور حاصله از آن نبود در مقابل کلانتری اقدام به خودسوزی کرد و خودسوزی یعنی نادیده گرفته شدن حقوق فردی و انسانی . ژاندارک ( دختری 19 ساله ) خودسوزی نکرد بلکه با توطئه روحانیون کلیسا به آتش کشیده شد و با آتش از دنیا رفت و واتیکان 500 سال بعد او را جزو قدیسان قلمداد کرد . سحر خدایاری نیز به علت درد پایمال شدن حقوقش با آتش از دنیا رفت اما این دفعه خیلی زود نیمی از جمعیت جهان ، یعنی میلیاردها نفر که در جریان خودسوزی و علت خودسوزی او قرار گرفتند از او با احترام یاد کردند .
پر واضح است که این دردهای بسیار وحشتناک برای کسانی که در فساد غوطه ور شده اند هم ، قابل فهم است ولی برای کسانی که در فساد غرق شده اند قابل فهم نیست و ناله هیچ مظلومی را به طور طبیعی نخواهند شنید .
به نظر می رسد مظلومین در اداره آموزش و پرورش نیز نادیده گرفته می شوند و ناله آنها به گوش کسی نمی رسد . چون مسئولین اداره که به خوبی متوجه شده اند دولت دانش کافی را برای برطرف کردن مشکلات مالی فرهنگیان ندارد به ناچار خود دست به کار شده اند که به حقوق و مزایای بالاتری برسند و فقط در فکر بالا بردن مدرک تحصیلی و احراز مدیریت مدارس خوب در سنوات پایانی خدمت هستند و به این علت یک مسابقه برای احراز مدیریت ها و معاونت ها در اداره شکل گرفته است .
یک هشدار جدی : پس آه و ناله مظلوم به چه روشی شنیده خواهد شد ؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید