گروه گزارش/
جمعه 29 آذر سالن همایش های فدک واقع در آموزش و پرورش شهر ری میزبان فرهنگیان و بازنشستگانی بود که برای " شاد بودن " و " فرصت با هم بودن " و به مناسبت " شب یلدا " دور هم گرد آمده بودند .
تاکنون آن چه از آموزش و پرورش این ناحیه و سایر مناطق در صدای معلم منعکس شده است حاکی از انتقادات فراوان همکاران و معلمان به عملکرد مسئولان و مدیران آموزش و پرورش این ناحیه و یا سایر نواحی اداره کل آموزش و پرورش شهرستان ها استان تهران بوده است اما برگزاری چنین مراسمی آن هم در جنوبی ترین نقطه تهران ، گامی مثبت و قابل تقدیر از سوی مسئولان آموزش و پرورش این ناحیه در افکار عمومی فرهنگیان تلقی می شود .
میزبان این مراسم ، « مجتبی قریشیان » مدیر عامل تعاونی مصرف فرهنگیان تهران بود .
وی در سخنانی ضمن اشاره به سنت های ایرانی و لزوم پاسداشت و حراست از آن ها گفت :
مسئولان ما " به خواب زده " هستند و توجه کافی به مطالبات بازنشستگان به عنوان سرمایه اجتماعی ندارند .
وی هدف از برگزاری چنین مراسمی را دو عامل برشمرد و گفت :
شب یلدا از اعیاد بزرگ و باستانی ایرانیان است .
دیگر آن که عاملی باشد برای همگرایی و همدلی بین فرهنگیان به ویژه قشر بازنشستگان .
قریشیان از همکاری و همراهی « حسن خلیل آبادی » رئیس شورای شهر ری در برگزاری این مراسم قدردانی کرد .
قریشیان ضمن انتقاد از رویکرد صدا و سیما در برخورد با مسائل و آسیب های اجتماعی عملکرد آن را ضد شادی و نشاط اجتماعی ارزیابی کرده و تصریح کرد که این رسانه سراسری در برخی موارد مروج خشونت در جامعه است .
در ادامه دو فرهنگی به اجرای موسیقی سنتی با نواختن دف پرداختند که با تشویق حاضران به روبه رو گردید .
از نکات قابل توجه در این مراسم صمیمی و شاد توجه به کودکان و شادی آنان بود به گونه ای که حاضر به ترک سن نبودند .
در این مراسم یکی از بازنشستگان فرهنگی که برای مسابقه به روی صحنه به زحمت و با کمک " عصا " آمده بود به فرهنگیان گفت که 40 سال معلمی کرده است و همکاران می گویند که من آدم سنگینی هستم اما آمده ام که بگویم :
" شاد باشید "
پایان گزارش/
گروه گزارش/
کمیته اضطرار همه مقاطع تحصیلی استان تهران در روز های شنبه 30آذر و یکشنبه اول دی ماه را تعطیل اعلام کرده است .
امروز 30 آذر پرتال اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران نوشت :
" سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران گفت: امتحانات نهایی و هماهنگ استانی مدارس شهر تهران تحت هر شرایطی ۲ دی برگزار میشود.
به گزارش اداره اطلاع رسانی وروابط عمومی آموزش وپرورش شهر تهران ، مسعود ثقفی سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران اظهار کرد: امتحانات نهایی و هماهنگ استانی (بزرگسالان، داوطلبان آزاد، ارزشیابی جامع و آموزش از راه دور پایه نهم) در شهر تهران از تاریخ ۲ دی برگزار میشود.
وی ادامه داد: امتحانات تحت هر شرایطی حتی تعطیلی مدارس به عنوان آلودگی هوا برگزار میشود.
ثقفی درباره امتحانات داخلی مدارس نیز گفت: امتحانات داخلی مدارس عمدتاً از ۷ دی آغاز میشود . "
اظهار نظرهای این چنینی از سوی کسی که خود را سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران و نه مسئول روابط عمومی می داند ؛ چندان دور از ذهن و انتظار نیست .
" ... در حالی که در ساختار رسمی و تشکیلات آموزش و پرورش و صدها پست تعریف و ابلاغ شده ی اداری پستی به نام" سخنگو" وجود ندارد ؛ مسعود ثقفی به عنوان رسمی رییس اداره روابط عمومی و عنوان غیر رسمی مشاور مدیرکل اکتفا نکرده و خود را به عنوان سخنگوی آموزش و پروزش تهران معرفی می کند ؛ عنوانی خبرنگار پسند که کم کم به سخنگوی وزارت آموزش و پرورش و اظهار نظر و مصاحبه در خصوص برنامه ها و مسایل کلان و ملی و حتی اعلام موضع به جای وزیر منجر و اسباب شگفتی مخاطبان و خبرنگاران را موجب می گردد و کاسه صبر علیرضا جدایی دل آزرده از دخالت ها را لبریز نموده تا به گفته برخی خبرنگاران او به صورت رسمی از مدیران بنگاهای خبرپراکنی خواهان به کار نبردن عنوان سخنگو برای مدیر خود در شهر تهران می گردد.
داستان سوتی های آقای سخنگو و حراج اعتماد عمومی معلمان به آموزش و پرورش قلب تپنده ایران تهران به همین جا ختم نمی شود ...
اعلام نادرست و غیر حرفه ای ممنوعیت ثبت نام دانش آموزان در رشته علوم انسانی و ماست مالی های بعدی آن از طرف آقای سخنگو در کمترین زمان ممکن به خوراک تبلیغاتی رسانه های خارجی و معاند علیه کشور تبدیل می شود تا فشار رسانه ای سنگین ناشی از این اظهارات نسنجیده از سر آموزش و پروزش تنها به مدد سال ها تجربه و تخصص رئیس مرکز اطلاع رسانی و ورود اجباری او به موضوع برداشته شود.
با آمدن فصل سرما ، اطلاع رسانی دیرهنگام و بی فایده و بعد از حضور دانش آموزان در مدارس در یک روز برفی و عدم هماهنگی بین مدیرکل و سخنگو موجب می گردد تا همزمان یکی خبر تعطیلی مدارس و دیگری خبر عدم تعطیلی را به رسانه ها اعلام نمایند و اسباب عصبانیت و به هم ریختگی نظم شهر و انتقاد رسانه ها و بی اعتمادی عمومی به آموزش و پرورش تدبیر و امید فراهم گردد و پای جدایی و ستاد به یک امر ساده برای مدیریت افکار عمومی بازهم گشوده و به یاری تهران بیاید.
هنوز اطلاع رسانه ای عجیب و غریب آقای سخنگو درخصوص بارش برف به فراموشی سپرده نشده بود که آقای سخنگو در ایام آلودگی هوای پایتخت به اعلام وضعیت هوای تهران پرداخته و این اعلام وصعیت هوای متضاد با پیش بینی سازمان هواشناسی باعث انتقاد مدیران این سازمان و دست مایه طنز رسانه ها می شود!
اوج ناهماهنگی و تافته جدا بافته بودن آموزش و پروزش شهر تهران از برنامه های وزارت و شاید نماد عدم تعلق بدنه مدیریتی و سخنگو به دولت تدبیر و امید و نشانه وفاداری به جریان منتقد دولت را می توان در اعلام خبر عدم برگزاری هرگونه جشن در اولین صبحگاه مدارس بعد از اعلام توافق هسته ای دانست خبری که با تاخیر از طرف چهاربند تکذیب شد تا تهران فقط در یک مدرسه شاهد جشن هسته ای باشد .
جست وجویی ساده در فضای رسانه نشان می دهد اطلاع رسانی یک طرفه بی تفاوتی به اصل صحت خبر و نادیده گرفتن حق دسترسی به خبر درست و سریال سوتی های آقای سخنگو به مخالفت با جشن برجام منتهی نشده و در جریان برگزاری امتحانات خردادماه تهران در حالی که تمام شواهد نشان می دهد سوالات امتحان دفاعی لو رفته است ؛ آقای سخنگو با نادیده گرفتن شعور مردم و معلمان و دانش آموزان اصرار به تکذیب خبر داشته و درد آورترین بخش این عملکرد ضعیف و عدم شفافیت و قلب واقعیت ها و سکوت به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی ؛ عدم اطلاع رسانی به مردم درباره چرایی و چگونگی خودکشی یک دختر دانش آموز در یکی از مدارس شهر تهران و رها نمودن خبرنگاران در بلاتکلیفی و اجبار مدیران به عدم مصاحبه با رسانه ها است .... "
« صدای معلم » شنبه 24 آذر 1394 در خبری نوشت :
" نخست اسفندیار چهاربند ، مدیر کل آموزش و پرورش تهران در گفت و گو با تسنیم اعلام کرد که کلیه مدارس تهران روزهای یکشنبه و دوشنبه به علت آلودگی هوا تعطیل است . ( این جا )
در فاصله بسیار کوتاهی ، مسعود ثقفی سخنگوی این اداره کل در سایت این اداره اعلام کرد که مدارس فقط روز یکشنبه تعطیل هستند .
« صدای معلم » پیش تر در گزارشی مورخ 10 دی 1393 اعلام کرده بود که تعطیلی مدارس راه حل بحران آلودگی هوا نیست و مسئولان باید چاره ای دیگر بیندیشند . ( این جا )
در این مطلب آمده بود : "
به گفته معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداري تهران، به طور متوسط هر هفته 52 نفر از شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست ميدهند و البته این مسئله برای خیلیها " عادی سازی " شده است و باید به گونه ای با آن کنار آمد. در کنار این مرگ و میر ، عوارض و صدمات پایدار در زمینههاي مختلف و بر اکو سیستم ناشی از آلودگی هوا فاکتور گرفته ميشود.
مقصر این وضعیت کیست ؟
آیا نگاه ملی یا عمومي برای رفع این مسئله پیش بینی شده است ؟
به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، « سازمان وی در این زمینه تنها مسئولیت نظارت را بر عهده دارد و اختیارات اجرایی بر عهده دیگر نهادهاست.
خانم دکتر ابتکار در زمینه آلودگی هوا دستگاههاي اجرایی متعددی را دخیل خوانده يادآور ميشود: وزارت نفت در بحث کیفی و استانداردسازی سوخت، وزارت صنعت، معدن و تجارت در زمینه استانداردسازی و نظارت دقیق بر تولید خودروها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در زمینه ارتقاي شاخصهاي بهداشتی و کیفی سازی وضعیت بهداشت از جمله دستگاههاي اجرایی هستند که باید در زمینه کاهش آلودگیهاي هوا برنامه ریزیهاي مدونی داشته باشند. راهور ناجا در بحث نظارت بر ترافیک و تخلفات خودروها، صدا و سیما در زمینه آموزش و فرهنگسازی و شهرداری و شوراهای شهر نیز در زمینه کنترل، نظارت و توسعه سیستم حمل و نقل عمومي و معاینه فنی خودروها موظفند به منظور کاهش شاخصهاي آلایندگی هوا طرح و برنامههايی مدون تهیه و به اجرا درآورند. »
نتیجه این است که به خاطر تکه تکه شدن یک مسئله به اجزای مختلف و فقدان هماهنگی میان دستگاههاي مسئول برای یک هدف واحد و نیز حل منطقی مسئله ، همچنان باید شاهد استمرار این وضعیت نامتعادل و آزار دهنده باشیم. اما در وضعیتهاي هشدار یا اضطرار و...، این " دیوار کوتاه مدارس " است که در تیر رس دید مسئولان برای فرار موقتی از وضعیت پیش آمده قرار ميگیرد. از ممنوعیت انجام حرکات ورزشی یا تعطیلی زنگ ورزش در مدارس گرفته تا تعطیل شدن مدارس، راه حلهايی هستند که انجام آن برای متولیان بسیار ساده و آسان به نظر ميآید.
این در حالی است که به گفته پرویز سروری عضو شورای شهر تهران، تعطیلی مدارس تاثیری بر کاهش آلودگی هوا ندارد و باوجود بیفایده بودن چنین اقداماتی ، باز روز به روز دیوار مدارس کوتاه تر از قبل ميشود !
سوال جدی از مسئولان آن است که با وضعیت موجود ميخواهند چه کنند ؟
تا کی ميخواهند بر راه حلهاي ساده و دم دستی تاکید کنند؟
با استمرار ورود سالانه حدود 500 هزار خودرو به ناوگان حمل و نقل تهران و نیز عدم خروج اتومبیلهاي قدیمي يا بی کیفیت از این چرخه ، مسئولان برای آینده چه تدابیری اندیشیده اند؟
شاید ، آینده دیگر دیر باشد ! "
مطابق بند 2 از ماده 4 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش ؛ « تصویب تقویم آموزشی مناطق با توجه به شرایط اقلیمی و جمعیتی هر منطقه " از اختیارات شورای آموزش و پرورش هر استان است .
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا اقدامی اساسی در این مورد انجام نمی دهد و در این موارد از خود سلب مسئولیت کرده است ؟
اگر مواضع استانداری و سایر مراجع مورد قبول اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران نیست ؛ چرا به صراحت بیان نمی شود ؟
مگر می شود یک مرجع یک تصمیمی بگیرد و مرجع دیگر آن را نقض کند ؟
تاوان این سو ء مدیریت ها و ناکارآمدی ها بر عهده کیست و چه فرد و یا نهادی باید پاسخ گو باشد ؟
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
« محمد اعتدادی » مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان در نشست نمایندگان مدیران استان اصفهان با دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش که از آن با عنوان " نشست صمیمی " نام برده شده است به مطالبی اشاره کرده است .
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان نوشت :
"به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، در بیست و هفتمین روز از آذرماه ۱۳۹۸، اعتدادی مدیرکل آموزش و پرورش استان در نشست صمیمی با نمایندگان مدیران استان اصفهان که در سالن نقش جهان مرکز آموزشی رفاهی فرهنگیان شماره 3 شهر اصفهان با حضور نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش برگزار شد در سخنانی ضمن تشکر از اقدامات شورای عالی آموزش و پرورش در راستای اجرایی شدن سند تحول بنیادین در استان ها گفت : تاکنون اقدامات خوبی در جهت پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش وپرورش در استان اصفهان انجام شده و در اجرایی کردن سند تحول بنیادین از تمام توان خود استفاده نموده ایم.
وی در ادامه به بیان برخی اقدامات انجام شده در این خصوص پرداخت و گفت : تشکیل کمیته های تخصصی تفکیک برنامه ها بر اساس اهداف دوره تحصیلی ، تشکیل شورای هماهنگی تدوین برنامه های اجرایی سند تحول بنیادین ، برگزاری جلسات متعدد با روسای نواحی و مناطق آموزش وپرورش استان ، مدیران مدارس و ... از جمله اقدامات انجام شده در این زمینه بود ؛ و بر همین اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در استان اصفهان بومی سازی شد و پس از انجام برش های منطقه ای به نواحی و مناطق ابلاغ و اکنون در تمامی مدارس در حال اجرایی شدن است.
اعتدادی با اشاره به این موضوع که نقشه راه آموزش و پرورش استان اصفهان مسیری است که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ترسیم شده است گفت : در سال جاری هیچ برنامه ای خارج از برنامه سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش استان اصفهان اجرا نشده است."
این سخنان اعتدادی به عنوان مدیر کل در حالی بیان می شود که نظرسنجی صورت گرفته در پرتال این اداره کل چیز دیگری را نشان می دهد .
عنوان این نظرسنجی این است : " آیا با محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آشنایی کامل دارید " ؟
تاکنون 1181 نفر در این نظرسنجی شرکت کرده و 73 درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی گزینه " منفی " را انتخاب کرده اند .
حال باید دید که مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان راست می گوید و یا نظرسنجی بدون کنترل ؟!
در این نشست صمیمی ؛ « مهدی نوید ادهم « دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در سخنانی ضمن تشکر از اقدامات انجام شده در استان اصفهان در پیاده سازی سند تحول بنیادین می گوید : استان اصفهان ظرفیت بالایی در اجرایی کردن سند تحول بنیادین دارد و می تواند به مانند گذشته نسبت به استان های دیگر پیشتاز باشد.
نوید در ادامه تصریح می کند :
" همه باید دست به دست هم دهیم تا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به نحو مطلوب اجرایی گردد؛ چرا که در صورت عدم اجرای این سند و ادامه وضع کنونی، آموزش و پرورش ثمربخشی لازم را نخواهد داشت. وی افزود: سند تحول در پاسخ به نیاز به تغییر در آموزش و پرورش و رسیدن به وضع مطلوب ترسیم شده است.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش با اشاره به تایید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش توسط مقام معظم رهبری اضافه می کند: این سند بارها با تعابیر مختلف مورد تایید مقام معظم رهبری(مدظله العالی) قرار گرفته و این بدان معناست که اجرای این سند از منویات ایشان به شمار می رود و باید با دقت به اجرای آن اهتمام ورزید.
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
وزیر آموزش و پرورش در همایش تخصصی مدیران و روسای حراست ادارات کل آموزش و پرورش ، معاونت ها و سازمان ها و مراکز تابعه این بخش که صبح امروز جمعه 29 آذر در مشهد برگزار شد به نکاتی اشاره کرده است .
« صدای معلم » در آخرین گزارش خود با عنوان : " برنامه مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش برای " اعتماد سازی " در بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " چیست ؟ پرسش های صدای معلم از مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ؟ " ( این جا ) به موضوعاتی اشاره کرد .
در بخشی از این گزارش آمده بود :
" رئیس مرکز حراست به این پرسش پاسخ دهد که " پاسخ گو بودن " در این مجموعه چگونه باید تبلور و عینیت پیدا کند ؟ آیا حراست وزارت آموزش و پرورش در دوران فعالیت و سابقه خویش حتی یک " جوابیه " برای رسانه ها ارسال کرده است هر چند برای نخستین بار این صدای معلم بود که با " محمدحسین کفراشی " رئیس وقت گفت و گویی انجام داد . ( این جا )
لازمه ی پاسخ گویی ، « شفافیت و شفاف سازی » است . آیا این مفهوم با تعبیر رویکرد رئیس حراست که آن را " حافظه پنهان " می خواند تناسب و هماهنگی دارد ؟
مهم تر از همه این ها ؛ برنامه مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش برای " اعتماد سازی " در بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " چیست ؟ "
تاکنون مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش پاسخی به این گزارش ارائه نکرده است.
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ پژوهشکده تعلیم و تربیت « گروه پژوهشی اقتصاد و برنامه ریزی نیروی انسانی » پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نشست تخصصی با عنوان : " بررسی زمان آموزش در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران " برگزار کرد .
سخنرانان این نشست « منیره رضایی ، محمد جواد محسنی نیا ، مسعود کبیری و علیرضا محمدی » بودند .
مدیریت این نشست را « عبدالله انصاری » بر عهده داشت .
در این بخش پرسش های « صدای معلم » و پاسخ سخنرانان نشست را می خوانیم .
" آقا این ابزارها اومده ایران ولی فرهنگش نیومده باهاش! "
این جمله را شما هم شنیدهاید. از رانندگی بگیر تا موبایل و آپارتماننشینی ؛ وقتی کسی کجرفتاری میبیند همین را میگوید. البته فقط ابزارها نیستند بلکه مفاهیم هم انگار همین طورند.
«نقد» به شیوه مدرن در فرهنگ استبدادزده ایرانی واژه جدیدی است. برای همین هنوز در حال تمرین آن و مجروح کردن همدیگر هستیم.
«انتقادپذیر بودن» در نگاه برخی یعنی:
* من به تو توهین میکنم، اگر جواب بدهی، انتقادپذیر نیستی!
* من به تو تهمت میزنم اما اگر تو دلیل بخواهی، یعنی انتقادپذیر نیستی!
* من به تو فحاشی میکنم اما تو نباید حرف بزنی، چون تو فعال اجتماعی یا سیاسی هستی پس باید تحمل کنی. تحمل نکنی یعنی انتقادپذیر نیستی!
* من هرچه دلم بخواهد میتوانم بگویم ولی تو اگر از خودت و عقیدهات دفاع کنی یعنی انتقادپذیر نیستی!
من بدون اطلاع، تحلیل تو را زیر سوال میبرم اما اگر تو با سند و مدرک نشان بدهی من اشتباه میکنم، یعنی انتقادپذیر نیستی!
* من اگر به علایق تو پرخاش کنم ایرادی ندارد اما اگر تو کلمهای در مورد علایق من بگویی، قصدت انتقام است و انتقادپذیر نیستی!
.... و این قصه ادامه دارد!
روزنوشت های احسان محمدی
به طور معمول هر وزارتخانه سایتی اختصاصی برای خود دارد و آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست. خبرگزاری پانا بیشتر از یک دهه است که با اسم خبرگزاری کانون دانشآموزی به فعالیت میپردازد. این خبرگزاری در خرداد ماه سال ۱۳۸۱ به طور رسمی کار خود را با محوریت دانشآموز و آموزش و پرورش آغاز کرد.
وظیفه خبرگزاری اختصاصی یک نهاد، پوشش اخبار مربوط به آن نهاد و حواشی آن است اما این سایت رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است و به پوشش اخبار مختلف در موضوعات و حوزههای مختلف میپردازد و نقش آموزش و پرورش و به خصوص دانش آموز در آن کمرنگ شده است.
نوع فعالیت این خبرگزاری که «اولین خبرگزاری دانش آموزی در جهان» خوانده شده، انتقاداتی را در این سالها به دنبال داشته است.
در رابطه با همین موضوع خبرنگار انصاف نیوز پیگیر مصاحبه با مریم جمشیدی، مدیر عامل بود اما او بعد از مشورت با مقامات آموزش و پرورش با مصاحبه مخالفت کرد. همچنین با بازدید از این خبرگزاری نیز موافقت نشد.
به همین دلیل با احمد جعفری چمازکتی، موسس و اولین مدیر عامل پانا، نجات بهرامی، کارشناس رسانه و معاون سابق روابط عمومی وزارت آموزش و پروش و نیز علی پورسلیمان ، مدیر سایت صدای معلم گفتوگوهایی شده است که در ادامه میخوانید.
احمد جعفری معتقد است که پانا با رویکرد متفاوتی تاسیس شده است و از مسیر اصلی خود دور شده است و برای بازگشت به اصالت خود باید به بدنهی دانش آموزی بازگردد.
جعفری دربارهی این خبرگزاری میگوید: «من رسانههای زیادی را تاسیس کردهام و اگر این موضوعاتی که در حال حاضر مطرح است، در زمان تاسیس این خبرگزاری و وزارت آقای حاجی پیش میآمد که بخواهد برای خودش این خبرگزاری را خرج کند این کار را اصلا انجام نمیدادم. همهی افراد دورهی دانش آموزشی را گذراندهاند و در بیشتر اوقات خانوادهها دغدغهی این را دارند که فرزندشان بعد از تحصیل چگونه میخواهد شاغل شود.
در زمان آقای شاهحسینی رییس سازمان دانشآموزی، تشکلهای مختلفی فعالیت میکردند که تنها فعالیتی که از دانشآموز خروجی داشت خبرگزاری پانا بود. انتظار ما این بود که برای دانشآموز با دانشآموز باشد و همین طور فرهنگیان هم مورد پوشش قرار بگیرند. سیاستها و بودجهها که تغییر میکنند میبینیم که یک راه منحرف میشود و به سرانجام نمیرسد.»
جعفری تاسیس این مجموعه را این گونه روایت میکند: «من در سال ۸۰ خبرگزاری تهران بزرگ را تاسیس کرده بودم که به من گفتند که آقای حاجی و آقای مسجد جامعی یک قرار دادی را امضا کردند مبنی بر اینکه ایرنا یک خبرگزاری برای این وزارتخانه تاسیس کنند. آن زمان آقای محمد مهدی شاه حسینی، مشاور وزیر بود و رییس سازمان دانش آموزی و آقای عبدالله ناصری طاهری مدیرعامل خبرگزاری بودند. این دو فرد حکمی مبنی بر تاسیس برای من زدند که ما رفتیم و سازمان دانش آموزی در خیابان کوشا را برای خبرگزاری گرفتیم و بعد ازآن هم هجده مرکز استانی زدیم.
من بعد از چندماه به خارج از کشور رفتم اما میشنیدم که تند تند مدیر عامل و رییس عوض میکنند. بعد از این قضایا من چندبار که در استانهای مختلف رفتم و باخبرنگار سایتهای مختلف از جمله مهر و ایسنا و غیره صحبت کردم گفتند که از پانا به آن رسانه آمدهاند و با اینکه من بسیاری را نمیشناختم اما میدانم که تعدادی زیادی از بچههای آموزش دیده به رسانههای مختلف رفتند. ساسان شیخ میری که در انجمن صنفی مطبوعات غرب مازندران است و خودش هم چند روزنامه و سایت دارد یکی از این بچهها بود که در پانا آموزش دیده است.»
جعفری در ادامه میگوید: «برای پوشش کاستیهای بخش آموزش رسانهها در آن زمان پانا خیلی مناسب بود و بسیار هم کار کرد و بسیاری نیرو نیز به بدنه رسانههای کشور وارد کرد. من تا یک و نیم سال بعد تاسیس این رسانه مدیر عامل این رسانه بودم. معمولا مدیرعاملی رسانهای را به عهده نمیگیرم اما دوستان آن زمان به من گفتند که مدیرعاملی پانا را به عهده بگیر تا کمی این رسانه توسعه بگیرد که ما مرکز را تاسیس کردیم و قرار بر این بود که آن را گسترش دهیم.»
جعفری همچنین دربارهی روند این سایت میگوید: «روند سایت این گونه بود که ما مجموعهای را برای فعالیت دانشآموزان درست کنیم و راه را به دانشآموزان و بازار کار نشان دهیم و با توجه به اینکه در آن زمان در رسانههای مختلف افراد آموزشدیده کم بودند و رسانهها مشکل آموزش داشتند. ما درجلسات خودمان فرصت را مناسب دیدیم که بتوانیم بخشی از بدنهی دانشآموزی را وارد رسانههای کشور کنیم که هم به کم کردن دغدغهی خانوادهها کمک کند و هم نوسازی در رسانههای کشور صورت بگیرد.
ما مرکز را تاسیس کردیم و بچههای تهران و سازمان دانش آموزان مراکز استانها فراخوانی برای جذب دانش آموزان دادند. من برای اینکه کار سرعت بگیرد، برای همهی مدیران سازمانهای دانش آموزی استانها حکم مدیریت پانا در استان را صادر کردم که اختیارات بیشتری برای جذب دانش آموزان داشته باشند. بعد از این کار آنها نیرو جذب میکردند و ما از تهران استاد میفرستادیم که بچهها را آموزش دهد.
از طرف ایرنا به پانا به دید بخش آماتوری نگاه میشد و از همان ابتدا اخبار بچهها که وارد سیستم خبری پانا میشد زیر نظر مستقیم ایرنا قرار میگرفت و بعد از تایید سردبیر به خروجی سایت ایرنا میرسید. در حقیقت از همان ابتدا بچهها اخبار خود را روی خروجی ایرنا میفرستادند. در همان سالها ۸۲، پوشش اجلاس بینالمللی صلح در ایران و ۱۳ آبان با پانا بود. بعد از تشکیل سایت دیگر اخبار پانا زیرنظر ایرنا نبود و روی سایت اصلی خود میرفت. من در همان زمان در مصاحبهای که با یکی از روزنامهها داشتم گفتم من دوست دارم حتی بعد از رفتن من هم یک رییس دانشآموز به جای من بیاید.
در دورهی من نیروهایی که همکاری میکردند به صورت رسمی آموزش دیده و فعالیت میکردند و در حدود ۱۵۰۰۰ نفر بودند.»
جعفری دربارهی چگونگی بهبود عملکرد این خبرگزاری میگوید: «مظلوم ترین قشر در جامعهی ما فرهنگیان هستند و پانا میتوانست بلندگوی رسای این قشر مظلوم باشد. هدف از شکل گیری این خبرگزاری پوشش خانوادهی فرهنگیان بود. اینکه ما ببینیم در بورکینافاسو سیل آمده است یا بودجه چگونه بخش بندی شده است به پانا ربطی ندارد و نباید در این سایت بیاید. اگر هم از بودجه قصد انتشار دارد باید بخش بودجهای که به آموزش و پرورش مربوط بود را دغدغه خود بداند.
متاسفانه پانا از اصولش دور مانده و مانند خیلی چیزهای دیگر در این مملکت کانال عوض کرده است. این سایت باید به جای مسایل عمومی کشور به مسایل خاص فرهنگیان بپردازد. من در حال حاضر نمیدانم که تشکیلات این سایت چگونه است اما از آنجایی که بیشترین ارتباط را با دانش آموزان و روسای سازمان دانش آموزان دارند باید بیشتر به این گروه بپردازند. اگر بخواهند تغییر رویه ایجاد کنند باید برگردند به دوران دانش آموز محوری و بر اساس منافع فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش باشد.
پانا برای وزیر آموزش و پرورش، فرهنگیان، دانش آموزان، آموزش و پرورش خیر مطلق است و هر چه قدر هزینه بکنند به خودشان برمیگردند. به خصوص که با پیشرفت فضای مجازی نگرانی ما نسبت به دانش آموزان و کودکانمان نیز بیشتر میشود. ما اگر بتوانیم بخشی از این بچهها را در پانا برای فعالیت رسانهای جمع کنیم، در عمل از این سمت هم کمکی به خانوادهها و فعالیتهای دانش آموزی کردهایم.»
علی پورسلیمان، مدیر سایت صدای معلم معتقد است که این سایت بیشتر باید به مشکلات قشر دانشجو و معلم بپردازد و از مسایل حاشیهای بپرهیزد. پورسلیمان از درسی به نام تفکر و سواد رسانه که در سال یازدهم تدریس میشود انتقاد میکند.
علی پورسلیمان درباره این موضوع میگوید: «این خبرگزاری متعلق به سازمان دانشآموزی است. این سازمان هم با وجود اینکه اسم دانشآموز را یدک میکشد اما به دلیل ساختار بوروکراتیکی که پیدا کرده است، تبدیل به یکی از سازمانهای زیر مجموعهی وزارت آموزش و پرورش شده است. درحقیقت در این زمینه که صدای دانشآموزان باشد و مطالبات دانش آموزان را منعکس کند و به دنبال تعامل مناسب و سازنده با دانش آموز به عنوان یکی از ارکان مهم آموزش و پروش باشد، نتوانسته در رسالت خود موفق باشد.
برای اثبات این ادعا فقط کافی است که به نحوهی انعکاس اخبار مجلس دانشآموزی در این خبرگزاری رجوع کنید. در انعکاس این اخبار به جای آن که همهی گفته دانش آموزان چه موافق و چه مخالف گفته شود فقط تعدادی از آنها را گلچین میکنند و پخش میکنند که از نظر خودشان چالش برانگیز نباشد. این خبرگزاری همین طور بیشتر گفتهی مسوولان را منتشر میکند و بیشتر وزنه به سمت انعکاس صحبت مسوولان است.»
پورسلیمان در ادامه افزود: «به نظر من اگر بخواهیم نمرهای به خبرگزاری پانا در مورد فعالیت آن بدهیم، این سایت نمره قبولی را حداقل در حوزهای که در آن تخصص دارد و نام دانش آموز را با خود همراه میکند، نمیگیرد.
ما در ابتدا باید بتوانیم که سواد رسانهای را به بچهها توضیح دهیم و بعد از آن اگر دانشآموز علاقه داشت آن را به حوزههای تخصصیتر بفرستیم. متاسفانه ما این زمینه را در دروس آموزش و پرورش نداریم که بتواند در سواد رسانهای دانشآموزان تاثیر بگذارد. درس سواد رسانهای در پایه یازدهم تدریس میشود و از سال ۹۱ وارد نظام آموزشی ما شده است ولی تا به امروز تحقیق و پژوهشی نشان نداده است که تا چه میزان این مساله در سواد رسانهای تاثیرگذار بوده است. این خود جای سوال دارد که چرا این درس در پایهی یازدهم که دانشآموز فاصلهی کوتاهی با کنکور دارد و با استرس آن درگیر است تدریس شود.
این درس باید در دوران ابتدایی تدریس شود و اگر این اتفاق میافتاد شاید دانشآموزان نحوهی برخورد با رسانه را میدانستند و حتی کار به قطع اینترنت در دوران پر بحران هم نمیرسید.»
پورسلیمان درپایان افزود: «این خبرگزاری به صورت اختصاصی در حوزهی آموزش و پرورش و دانشآموزان و فرهنگیان فعالیت میکند ولی در این سایت آموزش و پرورش یک شاخهی معمولی را برای خود دارد. یک خبرگزاری که اختصاصی درباره آموزش و پرورش فعالیت کند وجود ندارد که مسایل دانشآموزان و معلمان را منتشر کند و در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهاند. ما باید آموزش و پرورش و ارکانش را بازتعریف کنیم و این تعریف باید به دور از عناصر و آموزههای ایدئولوژیک باشد. مهمترین دیدی که در جامعهی ما نسبت به دانشآموز و معلم وجود دارد، دید ابزاری است که در ترکیب با دید ایدئولوژیک باعث انحراف دستگاه آموزش و پرورش ما میشود.»
نجات بهرامی، کارشناس رسانه معتقد است دانش آموزان برای تحلیل بهتر اخبار باید سواد رسانه پیدا کنند. او همچنین درس سواد رسانهای را مانعی برای ارتباط با رسانهها میداند.
بهرامی درباره این مساله میگوید: « نتیجهی گسترش رسانه ها و تاثیر آنها از نظر کمی و کیفی در زندگی ما به طوری است که اگر دانش آموز با رسانه آشنا باشد و آن را بشناسد باعث میشود که محتوا و محصول رسانههای مختلف را بتواند بهتر آنالیز و تجزیه و تحلیل کند و هم بتواند از بین اخبار مختلف از رسانههای مختلف صحت وقایع را متوجه شود. اگر دانشآموزی اصول اصلی رسانه را نداند فضای رسانهها مانند امواج دریا او را به این طرف و آن طرف میکشانند، در بیشتر کشورهای دنیا، سواد رسانهای جایگاه مهم و مخصوصی دارد.»
بهرامی دربارهی درس سواد رسانهای میگوید: «این درس تفکر و سواد رسانهای که به تازگی اضافه شده است، به خودی خود کار بدی نیست حتی جای امیدواری هم دارد که به این فکر افتادهاند که این اصول را به دانشآموزان آموزش بدهند. انتقاد قدیمیای که فعالان آموزش و پرورش به محتوای کتابها داشتند این بود که کتابهای ما محتوای قدیمی دارند که خیلی با زندگی روزمرهی دانشآموزان ارتباط منطقی ندارد و بیرون از مدرسه این دروس به درد دانشآموز نمیخورد، در همین راستا در حال حاضر این درس را به دروس دانشآموزان اضافه کردهاند.
این کار دو اشکال بزرگ دارد، این درس از سالهای آخر دبیرستان اضافه شده است درحالی که باتوجه به درگیری دانشآموزان با رسانه این دروس باید از سالهای ابتدایی تدریس شود. در حقیقت دانشآموز از زمانی که بتواند تلویزیون تماشا کند و با رسانه در ارتباط باشد باید این دروس را مطالعه کند نه اینکه سالهای آخر دبیرستان آن را مطالعه کند.
اشکال دوم آن این است که محتوای این درس هم مانند دروس دیگر با یک ایدئولوژی خاصی تعیین شده است که نوعی رسانهگریزی را آموزش میدهد و ارتباط با رسانهها را منع میکند در حقیقت مثل همان نصایح و بیمی است که در گذشته به دانشآموز میدانند که وارد فضای مجازی نشود. سواد رسانه هم نوعی درسی است که خصلت سلبیاش بر خصلت ایجابیاش غلبه کرده و سواد رسانهای را به دانشآموز نمیدهد. علاوه بر اینکه مولفان این کتاب هم از افراد کارشناس نیستند و کارنامهی خیلی خوبی ندارند و انسانهای پرکاری هم نبودهاند.»