گروه اخبار/
به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، احمد امیرآبادی فراهانی در نشست علنی نوبت صبح امروز (یکشنبه، 24 آذر ماه) مجلس شورای اسلامی موارد اعلام وصول شده را به شرح زیر قرائت کرد:
- پنج فقره طرح نمایندگان به صورت عادی اعلام وصول میشود.
- طرح الحاق یک بند به تبصره 16 قانون لایحه بودجه سال 98 کشور
- طرح اصلاح جز 9 بند ط تبصره 2 قانون بودجه سال 98 کشور
- طرح ابطال اسناد مالکیت خاندان پهلوی
- طرح تشکیل نظام معلمین جمهوری اسلامی ایران
- طرح معافیت یکی از فرزندان ذکور خانوادههایی که اهدای عضو در اثر مرگ مغزی دارند.
گروه رسانه/
« صدای معلم » تاکنون گزارش های مختلفی را در مورر برگزاری مراسم " روز دانشجو " در دانشگاه فرهنگیان منتشر کرده است .
سخنان « محمد نوری الموتی » ، نماینده انجمنهای اسلامی دانشجویان از پردیس شهید رجایی استان قزوین را می خوانیم .
" این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا "
مولانا
امسال و از بخت دانشجویان ، روز دانشجو با اعتراضات و ناآرامی های آبان ماه در کشور مقارن گردید .
رئیس جمهور که هر سال یکی از دانشگاه دولتی و مطرح را برای ارائه دیدگاه های خویش در نظر می گرفت این بار ترجیح داد تا در تاریخچه دانشگاه فرهنگیان روزی بی سابقه را به ثبت برساند تا شاید آیندگان از بهر خالی نبودن عریضه در باب فلسفه وجودی این دانشگاه " خودی " در مورد آن سخنرانی و شرح واقعه دهند .
روز قبل از حضور « حسن روحانی » در دانشگاه فرهنگیان و به مناسبت روز دانشجو ، مسئولان این دانشگاه خودشان مراسمی را بدون حضور و یا دعوت از رسانه ها برگزار کردند .
احتمالا معاونت فرهنگی - اجتماعی دانشگاه فرهنگیان تصمیم گرفته بود تا این نشست بدون هر گونه حاشیه و یا پرسشگری و مطالبه گری برگزار شود تا آرام بودن اوضاع نشانه ی مدیریت علمی ، احاطه به امور و به روز بودن این آقایان از سوی مراجع بالاتر تلقی گردد .
آن چه که جالب و البته مایه طنز است عنوانی بود که پرتال دانشگاه فرهنگیان برای این نشست انتخاب کرده بود : ( این جا )
" اظهارات صریح دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان و در روز دانشجو "
وقتی که گزارش را چند بار و با دقت از نظر گذراندم بن مایه ای از " صراحت " در اظهارات این دانشجو معلمان نیافتم .
اکثر موضوعات و سرفصل ها تکراری و کلیشه ای انتخاب شده بودند .
سارا مسافریان نماینده دبیران کانون های فرهنگی در این نشست از " ترویج فرهنگ گفت و گو و ارائه نقدهای ارزشمند " نام می برد .
بهتر است این نماینده دانشجویی گزارشی از میزان گفت و گوهای صورت گرفته در بین خود این تشکل ها و نیز تشکل های دانشجویی بیرون از این دانشگاه را برای اطلاع افکار عمومی ارائه دهد .
و اما نکته ی مهمی که می باید در این جا و در قالب " پرانتز " باز کنم تعریف " نقد " است . این همه سخت گیری و اعمال سلیقه تا چه حد می تواند اعتماد میان " ملت " و " حاکمیت " را ترمیم و یا بازسازی نماید ؟
نقد ارزشمند به چه معنایی است و معیار تشخیص آن چیست و چه کسی باید باشد ؟
ابزارهای تشخیص نقد ارزشمند از مخالف و یا مغایر آن چیست و آیا برآیند این وضعیت مبهم به فضای اختناق و سانسور که جزئی از فرهنگ ایرانی شده است نخواهد انجامید ؟
کم تر کسی تصور می کرد که رئیس جمهور دانشگاه فرهنگیان را برای سخنرانی خویش انتخاب کند .
تاخیر 2 روزه و عدول از وضعیت مرسوم این تصور را به وجود آورده بود که روحانی قید حضور در دانشگاه و حضور در میان دانشجویان و پرسش های آنان را زده است .
اما نوع برگزاری این نشست در دانشگاه فرهنگیان ، شیوه دعوت از رسانه ها و خبرنگاران و حتی ترکیب اعضا و میهمانان مدعو نشان داد که رئیس جمهور نگاهی به دانشگاه فرهنگیان دارد که البته همه می دانند !
روحانی در این نشست می گوید :
" دانشگاه و دانشجو حتماً باید اظهار نظر کند و حتما نظام به دانشجو اعتماد و احترام کند.
نسل جوان پرشور ما با احساسات پاک در این دوران ۱۸ تا ۲۳ سال که بهترین دوران است، میتواند بهترین فعالیتها، قدرت فکری و بدنی و نشاط داشته باشد و برای من نیز آن دوران یادآور دوران لذتبخشی است.
همه دانشجویان باید با یک بیان صریح، خوب ، روشن و شجاعانه مطالب خود را بیان کنند.
ما به دنبال چنین دانشجویی هستیم که با صراحت در برابر کسانی که مسئولیت دارند، مطالب و انتقادات خود را مطرح کنند که البته این دوران و مسئولیت نیز محدود است و دانشجو باید با قدرت گفت و گو، قدرت را نقد کند وگرنه احتمال انحراف در قدرت وجود دارد و این قدرت شامل همه قوای کشور، نهادها، گروهها و حتی جامعه بزرگ مردم است.
معتقدم در نقادی، دانشجو باید بیمحابا، اما با محتوا نقد کند. "
نخستین رسانه ای که رسما به عدم حضور و دعوت از رسانه ها و خبرنگاران اعتراض کرد ، « صدای معلم » بود .
این انتقاد به صورت رسمی در همان روز سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه فرهنگیان توسط مدیر صدای معلم در نشست خبرنگاران با رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش بیان گردید : ( این جا )
" امروز ساعت 10 آقای رئیس جمهور به مناسبت " روز دانشجو " در دانشگاه فرهنگیان مراسمی دارند اما از خبرنگاران حوزه " آموزش و پرورش " خبری نیست !
به نظر من این در یک وجه نشان دهنده نگاه سیاست زده به جریان آموزش و پرورش و فرآیند تعلیم و تربیت است . هر چند به شیوه برگزاری این نشست ایرادهای فراوانی وارد است اما بر این باور هستم که این گونه نشست های کانالیزه شده و استرلیزه شده نه مشکلی از آموزش و پرورش حل می کند ، نه کمکی به ارتقای جایگاه دانشجو می کند و نه ارزش دانشگاه فرهنگیان را بالا می برد !
انتظار من از دوستان خبرنگار و رسانه آن است که جایگاه خودشان را در آموزش و پرورش تعریف و تثبیت کنند قبل از آن بخواهند در مورد دیگران نقد و نقادی داشته باشند .
اگر این مساله رخ می دهد و تکرار می شود در درجه نخست مشکل خود ما هستیم .
در واقع انگشت اتهام و اشاره را اول به سوی خودمان برگردانیم ! "
برخی از دوستان و همکاران خبرنگار به من ایراد گرفتند که از پروتکل رسانه ای و به قول معروف " آفیش " این گونه نشست ها اطلاعی ندارم .
خبرنگار مهر به من گفت که در این مراسم قرار است خبرنگار حوزه دانشگاه حضور پیدا کند .
دیگری می گفت که این در حوزه کار " گروه و یا بخش سیاسی " است و به ما مربوط نمی شود . اساسا جامعه ایرانی از نقد و نقادی بیزار و هراسان است و از ابزارهای تعدیل این سندرم که مهم ترین آن " گفت گو " است نیز حظ و بهره نمی جوید .
دوست دیگری که همیشه از موضع منتقد تمام عیار با " معلمان " و رفتارهای آنان برخورد می کند حتی گفت که بنده فاقد سواد رسانه ای و نیز ناآشنا با علم ارتباطات و روزنامه نگاری و خبرنگاری هستم و...
این وضعیت نقد و نقادی و دفاع از جایگاه " رسانه " از سوی کسانی است که می خواهند با نقد اواضاع و به چالش کشیدن وضعیت موجود اصلاحات آموزشی را در کالبد آموزش و پرورش پی گیری کنند .
به نظر می رسید این دوستان " از ما بهتر " حتی خبر نداشتند که نهاد ریاست جمهوری ، خبرنگاران صدا و سیما را هم به این مراسم راه نداده است . حتی وضعیت نشستن و مرزبندی دانشجویان در قالب " تفکیک جنسیتی " در یک مراسم عمومی نیز مشهود است و این می تواند مفروضه ای باشد بر تشکیک و سپس اطلاق عنوان " دانشگاه " بر این مجموعه .
اتفاقا این مهم ترین نقطه قوت برای برگزاری این مراسم در حوزه اجرای عدالت بود هر چند صدا و سیما اعتراض خود را به برخی نهادهای بالادستی رسانده و از این " بی محلی " انتقاد کرد ؛ رسانه ای که خود بزرگ ترین سانسور چی و گزینش چی در انجام امور حرفه ای و اخلاق رسانه ای از دیدگاه اکثریت جامعه است .
نکته ی قابل توجه آن است که بر اساس اطلاعاتی که افراد مستقر در درون سالن پردیس نسیبه منتشر کرده اند همان ترکیب دانشجویی که روز قبل برای رئیس دانشگاه و مسئولان دانشگاه و با قید " صراحت " فریاد زده بودند این بار هم در برابر رئیس جمهور لب به انتقاد گشودند .
دوستی می گفت که در انتخاب این افراد به شدت و با دقت برنامه ریزی شده بود . هر چند برخی از این دانشجویان که منتسب به برخی نهادهای خاص و غیرپاسخ گو هستند کاملا " آزادی بیان " دارند و به واسطه همین پشت گرمی ، گزینش و حراست دانشگاه فرهنگیان اصلا با آنان کاری ندارد و چه بسا تشویق هم می شوند .
پرسش مشخص من این است که آیا افراد شرکت کننده به عنوان " منتقد " در پشت تربیون دانشجویی و در برابر بالاترین مقام اجرایی کشور ، معدل و میانگین همان 1200 تشکل و 138 نشریه در دانشگاه فرهنگیان بودند ؟
واقعیت آن است که دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه ها متفاوت است .
حتی وضعیت نشستن و مرزبندی دانشجویان در قالب " تفکیک جنسیتی " در یک مراسم عمومی نیز مشهود است و این می تواند مفروضه ای باشد بر تشکیک و سپس اطلاق عنوان " دانشگاه " بر این مجموعه .
بر اساس مشاهدات و گفته های خود دانشجویان اکثریت داوطلبانی که این دانشگاه را برای ادامه تحصیل انتخاب می کنند به جهت مساله " اشتغال " است و طبیعی است که این غم نان و آینده آنان را در لاک محافظه کاری قرار دهد .
پرسش من از آقای رئیس جمهور و نیز سایر مسئولان در سطوح مختلف آن است که واقعا نقد و نقادی را به طور مشخص ، شفاف و عملیاتی تعریف کنند .
آیا آقای روحانی به عنوان رئیس هیات امنای دانشگاه فرهنگیان از ماجرا و وضعیت این دانشگاه اطلاعات کامل دارد ؟
اگر می داند برای همانند سازی حداقلی این دانشگاه با سایر دانشگاه ها چه اقدامی کرده و یا کدامین مانیفست را نوشته است ؟
آیا از " معلمان محافظه کار " که نقادی را نه در دوران دانش آموزی و نه در زمان دانشجویی تجربه و تمرین نکرده اند چه انتظاری برای تربیت نسل پرسشگر و مطالبه گر داریم ؟
آیا از نظر وزیر آموزش و پرورشی که در مورد کیفیت برگزاری این مراسم سکوت کرد ، و با این ساز و کار می شود مسیر پرسشگری و روح مطالبه گری را در آموزش و پرورش تعریف و تبیین کرد ؟
دعوت نکردن از رسانه ها و خبرنگاران به عنوان رکن چهارم و بی بدیل " دموکراسی " با کدامین آموزه و مفهوم از " تفکر انتقادی " سازگار و عجین است ؟
اگر نهاد ریاست جمهوری به عنوان " میهمان " در این دانشگاه حضور پیدا کرده است ؛ حداقل نباید به اصول معروف و پذیرفته شده در نهاد " میزبان " احترام بگذارد ؟
این همه سخت گیری و اعمال سلیقه تا چه حد می تواند اعتماد میان " ملت " و " حاکمیت " را ترمیم و یا بازسازی نماید ؟
کدام یک را باید به طور منطقی پذیرفت :
گفتار و یا عملکرد ؟
مهندسی این گونه نشست ها و ارسال اخبار کانالیزه شده و استرلیزه شده با کدامین اصول " تفکر انتقادی " تطابق و یا تجانس دارد ؟
نکته ای که البته موجب تاسف است آن است که دانشجو معلمانی که به عنوان نماینده دانشجویان پشت تربیون حضور پیدا کردند حتی کوچک ترین اشاره و یا انتقادی نسبت به این مساله نکردند .
معلمی که رسانه و کارکردها و اهمیت آن را نداند و یا نشناسد چگونه می تواند حداقل حرف هایی را که می زند را عملیاتی کند ؟
به نظر می رسد این دانشجو معلمان نیز همانند بسیاری و از جمله اکثریت معلمان اطلاع و یا اشرافی بر رسانه و کارکردهای آن ندارند .
احتمالا نمی دانند که در جامعه ایرانی ، نه " آموزش و پرورش " و موضوعات آن در رسانه ها جایگاهی دارد و نه رسانه در آموزش و پرورش و میان معلمان تعریف شده است و از این جهت است که تا آموزش اولویت نشود هیچ مشکلی حل نخواهد شد .
کافی است نگاهی به سخنان نماینده نشریات دانشجویی مقابل روحانی بیندازیم تا این واقعیت را متوجه شویم . ( 1 )
فائزه فداکار در بخشی می گوید :
" مطالبهی دیگر ما حضور بیش از پیش شما در جمع اصحاب رسانه و ارائهی توضیحات در خصوص برنامههای دولت تدبیر و امید در مدت باقی مانده است. انتظار میرود در جهت تحقق اهداف انقلاب اسلامی و منظومهی فکری امامین انقلاب به تشریح عملکرد و برنامههای خود و دفاع از آنها بپردازید. چشم به راهیم که بشنویم. "
در طول 30 سال معلمی و بیش از 20 سال حرفه ی روزنامه نگاری به این نتیجه منطقی رسیده ام که اساسا جامعه ایرانی از نقد و نقادی بیزار و هراسان است و از ابزارهای تعدیل این سندرم که مهم ترین آن " گفت گو " است نیز حظ و بهره نمی جوید .
بالا و پایین هم ندارد .
هر که بامش بیش ، برفش هم بیشتر !
کم نیستند افرادی که در قالب " منتقد " ادای نقد و روشنفکر را در می آورند .
ادبیات نقد بیش از آن که بر اساس " خودش " بنا شده باشد مبتنی بر " تحقیر " و " تصعید " مخاطبان است .
( 1 )
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ فائزه فداکار، نماینده نشریات دانشجویی در مراسم روز دانشجو که امروز در دانشگاه فرهنگیان با حضور رئیسجمهور برگزار شد، سخنرانی کرد که متن کامل سخنان وی به شرح زیر است:
ن. والقلم و ما یسطرون
به نام خدایی که سوگند یاد کرد و قسم...
به سلاح عقل و قلب آدمی، قلم...
عرض سلام و احترام و خوش آمد ویژه خدمت ریاست محترم جمهوری؛ جناب آقای دکتر روحانی و هیئت همراه.
پیش از بیان دغدغهها شایسته است از توجه و زحمات مسئولین محترم در مسیر پیشرفت و تعالی رسانههای دانشگاهی و در اختیار قرار دادن این فرصت کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم.
از رهگذر رسانههای مهم دانشجویی ثمرات و دستاوردهای مهمی را میتوان حاصل نمود. ازجمله اینکه این رسانهها میتوانند عرصهای برای تبادل اخبار از وزارت خانه به مراکز دانشگاهی و بالعکس بوده و به این وسیله اخبار و تصمیمات وزارت خانه را ضمن شفاف سازی به آگاهی و اطلاع دانشجو معلمان ما برسانند و در مسیر تحقق اهداف نظام آموزشی، سند تحول بنیادین و مطالبات مقام معظم رهبری و بیانیه گام دوم انقلاب جریان سازی نمایند.
جناب رئیس جمهور!
صدای دانشجویان را از دریچهی رسانهها بشنوید!
قلم دانشجو معلم را جان دوباره باید بخشید.
سوال اینجاست که عدم حمایت از این سلاح سرنوشت ساز را چگونه میتوان توجیه کرد؟ چرا از ظرفیت صدا و سیما و سایر رسانههای جمعی برای برگزاری مناظرات تخصصی در حوزه برجام و سایر بخشهای عملکرد دولت و مسئولین استفاده نمیشود؟ توجه به رسانه آن هم در بستر دانشگاه فرهنگیان، توجه به فرهنگ است. مگر نه آن است که مقام معظم رهبری همواره در کنار مسئلهی بسیار اساسی اقتصاد، موضوع فرهنگ را مورد تاکید قرار داده و نیز هشدار داده اند که در عرصهی تعلیم و تربیت جنگی به پاست؟ و مگر غیر از این است که سلاح دانشجو معلم ما در این جنگ قلب و قلم و عقل اوست؟ اما در کمال تاسف شاهد کم رونقی و مهجور ماندن این رسانهها و هستههای علمی و فرهنگی دانشگاهها هستیم.
در این جنگ نابرابر و ناعادلانه، عدم اختصاص یارانه کاغذ به نشریات داخلی به علت عدم صدور مجوز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که فضای قلم را به پر از خالی میکشاند چگونه میتوان توجیه کرد؟ آیا وقت آن نرسیده که این وزارت خانه در عرصه حمایت از فعالیتهای فرهنگی دانشگاه و نشریات پاسخ گو باشد؟
جناب رئیس جمهور! آیا ازاین موضوع که شیوه نامهها و دستورالعملهای ابلاغی وزارت علوم در بخشهای مختلف شکافهای بسیاری داشته و دانشگاههای ستادی به ویژه دانشگاه فرهنگیان در آن دیده نشده است مطلع هستید؟ وزارت علوم به ویژه معاونت فرهنگی با انفعال یا عدم انفعال خود، بخشهای مهم فعالیتهای دانشجویی را تحت تاثیر قرار میدهد.
آقای رئیس جمهور! میدانیم و میدانید که نشریات عرصه اندیشه و قلم و روشنگری و بصیرت افزایی است نه عرصه سیاسی بازی و سیاسی کاری و لذا لازم است این موضوع تبیین گردد.
آقای دکتر روحانی! متاسفانه دانشگاه فرهنگیان با قدمت صدساله خود، تقدیم شهدای بسیار در راه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، فرهنگ و ادبیات بسیار غنی و هزاران نقطهی قوت دیگر در مقایسه با دانشگاههایی که چنین جایگاه سرنوشت سازی در آیندهی کشور ندارند مورد کم لطفی و چه بسا ظلم واقع شده است. لازم است چشمها را شست و بار دیگر به عظمت دانشگاهی که قدوم با برکت رهبری آن را بیمه کرده است نگریست.
آقای دکتر روحانی!
شما به عنوان ریاست هیئت امنای دانشگاه، در راستای مطالبهی حضرت آقا در خصوص اجرایی شدن سند تحول بنیادین چه کرده و چه خواهید کرد؟ مطالبهی ما این است که مسئولین این سند را بر سر دست گرفته و زنده دارند تا زنده شود تعلیم و تربیت آرمانی ما.
آقای دکتر روحانی!
مسئولین را چه شده که به دانشگاه شریف و عظیم فرهنگیان اعتقادی ندارند و فضای علمی و نخبگانی کشور آن را به انزوا کشانیده اند؟
آقای رئیس جهمور!
بنده با وجود کسب رتبهی دو رقمی در کنکور سراسری سال ۹۵، علی رغم آن که میتوانستم در بهترین دانشگاهها و رشتههای مطرح کشور به تحصیل بپردازم، عرصهی حیات بخش تعلیم و تربیت را برگزیدم، اما شاهد تفاوتی غیر منطقی میان این دانشگاه و سایر مراکز علمی بوده ام که بسیار آزار دهنده است. چه پاسخی وجود دارد که دانشگاه تهران و بهشتی در فراخوان استعداددرخشان مقطع ارشد خود فرهنگیان را مخاطب نمیداند؟ چه توجیهی وجود دارد که بنیاد ملی نخبگان هیچ نمایندهای برای سخنرانی در جلسات مهم و دیدار با رهبری از نخبگان دانشگاه شریف فرهنگیان انتخاب نمیکند؟ چرابه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اجازه تحصیل دررشتهای به جزرشته مقطع کارشناسی را نمیدهند؟
آقای رئیس جمهور!
مطالبهی دیگر ما حضور بیش از پیش شما در جمع اصحاب رسانه و ارائهی توضیحات در خصوص برنامههای دولت تدبیر و امید در مدت باقی مانده است. انتظار میرود در جهت تحقق اهداف انقلاب اسلامی و منظومهی فکری امامین انقلاب به تشریح عملکرد و برنامههای خود و دفاع از آنها بپردازید. چشم به راهیم که بشنویم.
در پایان ضمن تشکر فراوان از حضور و توجه شما خواستار آزادی بیان دانشجو در اظهار پیشنهادات و انتقادات و پرهیز از ممیزی مطالب پیش از چاپ در رسانههای مکتوب هستیم.
ما معلمان آینده هرگز قلم خود را غلاف نخواهیم کرد... مینویسیم که بماند آن چه رفت و آن چه میرود... به امید روزی که هیچ قلمی نشکند و هیچ صدایی به سکوت نینجامد.
نظام آموزش ایران در حال حاضر تحت عنوان نظام 6-3-3 ، معرفی می شود. نظامی که در آن شش سال اول دوره ابتدایی و سه سال دوم متوسطه اول و سه سال سوم متوسطه دوم نامگذاری شده است. در این میان دوره ای وجود دارد که در این نظام وجود ندارد اما شرط تحصیل در نظام آموزشی گذراندن مقطع تحصیلی پیش دبستانی است. فرزندان ما در سن پنج سال مجبور می شوند به پیش دبستانی بروند با این انگیزه که در این مقطع نوآموز آمادگی حضور در مدرسه را به دست آورده و کار معلم را ساده می سازند، حال آنکه کار معلم ساده نمی شود چرا که معلمی که در مقطع پیش دبستانی به نوآموزان آموزش داده و فرزندان ما با مربی خود الفتی به دست آورده اند، به ناگاه باید با شخص جدید روبه رو شده که هیچ شناختی از روحیات و اخلاق معلم ندارند و معلم نیز شناختی از دانش آموزان تازه وارد ندارد. این مسئله کار معلم را با دشواری همراه خواهد نمود چرا که معلم باید ابتدا روحیات و ویژگیهای فردی دانش آموزان خود را بشناسد تا بتواند هم بر اساس نیازهای عاطفی و روحی و هم بر اساس توانایی هایی جمعی کلاس، مفاهیم درسی را آموزش دهد.
اما به دلیل همین تغییر کوچک شاهد آن هستیم که معلمهای زحمت کش ما غالبا خسته و پر مشغله و ناراضی از این نوع کلاسها هستند چرا که وقت بیشتری را باید صرف نظم بخشیدن به کلاس درس کنند تا آموزش مفاهیم درسی و آنچه که این میان از بین میرود پرورش است. آموزش به خودی خود صورت می گیرد اما پرورش یا عملا صورت نمی پذیرد و یا کلاس با دسته بندی دانش آموز خوب و ضعیف و تنبل دسته بندی شده و معلم به صورت ناخودآگاه وقت خود را صرف دسته خوب می کند. دو دسته ضعیف و تنبل همواره در این دسته بندی تا پایان تحصیل باقی خواهند ماند.
در مقطع تحصیلی ابتدایی ما با دروسی روبه رو هستیم که محتوای آن به گونه ای است که دانش آموزان با سطوح یادگیری متفاوت، در یادگیری آن با دشواری روبه رو هستند و در این میان افرادی سودجو، کتابهای کمک آموزشی را به سیستم آموزشی تحمیل می کنند. کتابهای آموزش گرچه از نظر محتوای تفاوتی با کتاب درسی رسمی ندارند اما از نظر بیان مفاهیم درسی با زبانی ساده تر نوشته شده است و مثال های گسترده تری نسبت به کتاب درسی مطرح شده و همین امر سبب میل و اشتیاق دانش آموزان به استفاده از کتب درسی غیر رسمی نموده است.
معلم در طول هفته درگیر تدریس کتاب درسی به دانش آموزان میشود اما این معلم ربات نیست. معلم انسانی است که خود هم مشغولیاتی دارد چه در زندگی شخصی و چه در جامعه، و همین امر سبب می شود تا معلم غالبا دچار خستگی شغلی و روحی شود. اگر این معلم خانم باشد وظایفی دارد که در زندگی شخصی نیز باید انجام دهد و خستگی معلم خانم به مراتب بیشتر از خستگی معلم آقا می باشد. معلم ابتدایی تمام هفته از صبح تا ظهر و گاهی در شیفت دوم مجبور می شود کار کند، چرا که میزان حقوقی که به معلم داده می شود کفاف زندگی اش را نمی دهد و به همین مناسبت مجبور است اوقات تدریسی را به عنوان اضافه کار بگیرد.
از این موارد که عبور کنیم، متوجه این مسئله می شویم که این معلم اگر در مقطع ابتدایی باشد، باید دروس متفاوتی را به دانش آموزانش تدریس کند. دروسی مانند ریاضی، علوم، ادبیات فارسی، تعلیمات دینی، دانش اجتماعی و ...، این معلم برای آنکه بتواند بر روی دروسی که قصد دارد تدریس کند مسلط شود باید آنها را مطالعه کند. پس یک معلم همیشه در حال مطالعه کتب درسی و طراحی یک روش تدریس مناسب برای فردا و روزهای بعدی است چرا که معلم اگر بدون مطالعه و آگاهی به کلاس برود خود دچار ناراحتی و اذیت می شود. وصف این موارد برای کسانی که یک بار در عمرشان به کار معلمی نگذشته است کاری سخت است. تصور عامه مردم و حتی مسئولین بر این است که معلم بر مبنای ساعتی که درس می دهد حقوق می گیرد در حالی که یک معلم تمام وقت خود را برای یادگیری و آموزش صرف می نماید و این حقوقی که مدیران برای ایشان در نظر گرفته اند عملا ناچیز است .
اما سیستم آموزشی ما معلمانی غیر از معلمان ابتدایی نیز دارد که تحت عنوان دبیر و هنرآموز شناخته می شوند. دبیر ، معلمی است که در مقطع متوسطه اول یا به قول زمان گذشته دروه راهنمایی تدریس می کند. غالبا هر دبیر مشغول تدریس درس یا دروس تخصصی خود است و باز هم باید گفت که این دبیر همان مشغولیتها و وظایف آموزشی که یک معلم ابتدایی در طول روز و هفته و سال می گذراند که این دبیر نیز می گذراند. دبیر هم باید با مطالعه و طراحی روش درسی به کلاس درس حاضر شود، دبیر هم یک معلم است . تنها تفاوتی که دارد این است که لفظ کلمه معلم را صرفا برای دروه ابتدایی لحاظ کردند اما از نظر آموزش و پرورش در تمام مقاطع چه دوره ابتدایی باشد یا متوسطه اول یا متوسطه دوم، معلم، معلم است و ارزشش در جامعه باید به گونه ای باشد که همگان به معلمین کشور با احترامی خاص همانند یک راهنما در هدایت انسانها، نگاه کنند.
از معلم و دبیر سخن به میان آوردم حال اجازه دهید اندکی در خصوص هنرآموزان صحبتی کنم. در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی ایران مقطعی است تحت عنوان متوسطه دوم که این مقطع درواقع همان مقطع دبیرستان در نظام آموزشی قبلی است که با لفظ جدید آن متوسطه دوم معرفی شده و شامل دوره نظری و کاردانش و فنی و حرفه ای است می شود. در دوره فنی و حرفه ای معلمها را با لفظ هنرآموز می شناسند و هر یک از این هنرآموزان فارغ التحصیل یک رشته دانشگاهی هستند. متاسفانه با دیدگاهی کاملا اشتباه در خصوص نحوه کار این معلمها در نظام آموزش روبه رو هستیم و آن این است که این معلمها فقط 24 ساعت در هفته مشغول تدریس هستند. به عبارت دیگر هر روز به تدریس یک کتاب مشغول هستند که برای هر روز 8 ساعت در نظر گرفته و بر این اساس چون سه روز تدریس می کنند پس 24 ساعت در هفته مشغولند و باقی روز بیکار هستند و ما مدیران آموزش و پرورش بر مبنای ساعت کاری به معلمهای هنرآموز، حقوق پرداخت می کنیم.
اجازه دهید قدری در این مورد با جزییات بیشتری بحث را ادامه دهیم. یک هنرآموز باید در سه روز در هفته مشغول به تدریس شود . آن هم بر اساس ابلاغی که از آموزش و پرورش محل کار خود دریافت می کند و فعلا بر اساس آنچه که اجرا می شود 24 ساعت موظف است، در مدرسه مورد نظر تدریس کند. همه ما می دانیم که آموزش کاری سخت است، حال آنکه معلم علاوه بر وظیفه آموزشی که دارد وظیفه پرورشی و اخلاقی نسبت به دانش آموزان را نیز برعهده دارد. یک معلم برای آنکه بخواهد مطلبی را تدریس کند پیش از حضور در کلاس باید مطالعه کند که اگر نکند عملا کار برایش سخت و دشوار می شود . اگر معلم با سابقه باشد که به دلیل تکرار مکرر دروس فردی آبدیده شده و طرح درس از پیش در ذهنش نقش بسته و با مطالعه ای اندک هم میتواند کلاس را اداره کند اما ما نمی خواهیم فقط کلاس را اداره کنیم. معلم می خواهد کلاسش با نشاط و همه دانش آموزان در حال پیشرفت علمی باشند و تنها دلیلی که معلم را خوشحال میکند و ادامه کار را برایش دلنشین می سازد این است که پس از هر امتحان یا آزمون ، نمرات خوبی از دانش آموزانش مشاهده نماید.
متاسفانه اغلب معلمها بیشتر برای رسیدن به محل کار خود مجبورند راهی را که معمولا بین دو شهر یا شهرستان است، طی نمایند. هزینه های رفت و آمد، هزینه های اجاره خانه ، هزینه های خرید معمول، همه و همه این هزینه ها را که کنار هم بگذاریم اگر با حقوق دریافتی معلم بخواهیم آن را جبران کنیم خواهیم دید که عملا هیچ حقوقی به معلم نداده ایم و نیز اگر عمر و جوانی و سلامت معلم را نیز در نظر بگیریم که چگونه در این سیستم آموزشی با تمام مشکلاتی که دارد دست و پنجه نرم می کند، خواهیم دید که دولت و جامعه ما نه فقط حقوقی به معلم نداده است بلکه بدهکار معلم و معلمهای این کشور شده است.
در خیلی از همایشها مسئولین شیوه آموزشی در سایر کشور ها را نظیر فنلاند و سوئد و ... را معرفی می نمایند حال آنکه در فنلاند حقوق معلم از حقوق تمام کارمندان دولت فنلاند بالاتر است. این تفاوت حقوق در کشور فنلاند فقط به این دلیل است که معلم کاری که انجام می دهد با ارزشترین و مهمترین کاری است که هیچ فرد و گروهی آن را انجام نمی دهد .
می گویند معلمی شغل پیامبران است و چه زیبا می گویند اما در عمل برای معلم چه جایگاهی در نظر گرفته ایم؟ چرا حقوق معلم را به عنوان هزینه در نظر می گیریم در حالی که معلم عمر و جوانی و سلامت خود را در گرو آموزش به فرزندان این کشور صرف می کند حال آنکه هیچ کس قادر به جبران این موارد نیست و اگر نبودند این معلمها، هرگز فهمیده ها ، باکری ها و اندرزگوها و بابایی ها و ... دیگر شهیدان نبودند و همین معلم است که به افرادی سواد خواندن و نوشتن آموختن و اکنون آن افراد وزیر و نماینده و وکیل ملت شدند .
چه خوب است قدر معلمان را بهتر درک کنیم و هرگز به عنوان هزینه با این قشر فرهنگی جامعه رفتار نکنیم و یادمان باشد که یک ملت زمانی پیروز و موفق است که آموزش و پرورش آن جامعه سالم و سلامت و توانمند باشد و چه سخت است برای جامعه ای که معلمهای آن در سختی باشند، آن جامعه دیر یا زود به سمت زوال و نابودی خواهد رفت. معلم که آسوده خاطر باشد، خوب درس می دهد، خوب پرورش می دهد و فردی که نتیجه این تلاش می شود یا در راه کشورش شهید شده و می شود و یا کارمند، کارگر و یا وزیر شایسته خواهد شد.
بیاییم به جای شعار دادن، هزینه را از معلمهای این کشور برداریم و آنچه که شایسته این قشر فرهنگی است را برایشان در نظر بگیریم و کارشان را ارج دهیم و نه فقط روز معلم که همه روز را برای معلم نامگذاری کنیم و معلم را در جامعه عزیز بداریم. که معلمی شغل پیامبران است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی میرزایی در جشنواره ملی تجلیل از پژوهشگران و فناوران برتر دانشآموزی که در دبیرستان فرهنگ منطقه ٢ شهر تهران برگزار شد، با تبریک هفته پژوهش به تمام پژوهشگران در تمام سطوح از دانش آموزان، معلمان، دانشجویان و اساتید اظهار کرد: این هفته فرصتی است تا بتوانیم بر مسئولیتهای پژوهشی خود مروری کنیم.
مهمترین کارکرد آموزشوپرورش تربیت انسانها برای زندگی شرافتمندانه است
وی افزود: مهمترین کارکرد آموزش و پرورش تربیت انسانها برای زندگی شرافتمندانه است تا آنان بتوانند از هویت، ارزش، شخصیت و باورهایشان دفاع کنند.
وزیر آموزش و پرورش بابیان اینکه اگر این هدف را مأموریت جدیدی بدانیم، گفت: پژوهش جز تفکیکناپذیر این مأموریت است، چراکه برای مجموعه آموزش و پرورش پژوهش ضرورتی مهم و جدی است و تحقق مأموریتهای نظام تعلیم و تربیت بدون پژوهش امکانپذیر نیست.
حاجی میرزایی خاطرنشان کرد: جامعه در مواجه با تغییر و تحولات زیادی است که روابط، آرمانها و اهداف را متأثر میکند بنابراین با پژوهش میتوانیم در مواجه با شرایط جدید بهخوبی عمل کنیم.
وزیرآموزش و پرورش بابیان اینکه پژوهش مانند اکسیژن برای آموزش و پرورش است، گفت: رسالت آموزش و پرورش تربیت دانشآموز پرسشگر و پژوهشگر است و تصور میشود که تمام این راه از مسیر دانش منتقل میشود اما برای تحقق اهداف و دستیابی به حد معینی از تربیت، پژوهشگری نیز مهم است.
وی با اشاره به اینکه پژوهندگی بخش جداییناپذیر دانشآموزی است، اظهار کرد: بیشترین حجم دانش در مدرسه به دانش آموزان منتقل میشود اما در برابر پرسشگری دانش آموزان بهمحض ورود به مدرسه توقفی گذاشته میشود بنابراین آموزش و پرورش باید مسیر پرسشگری را برای آنها استمرار دهد.
وزیرآموزشوپرورش تأکید کرد: پیگیر پژوهندگی بهعنوان یک هدف هستیم و در سند تحول بنیادین این مأموریت بر عهده آموزش و پرورش گذاشته است که دانش آموزان و معلمان پژوهنده باشند.
وی با بیان اینکه آموزش و پرورش میدان گستردهای برای همه نوع سؤال و اندیشیدن است، گفت: باید این موقعیت بینظیر را پاس بداریم و به بزرگترین سرمایه کشور تبدیل کنیم.
حاجی میرزایی تأکید کرد: باید بتوانیم در همه بخشهای آموزش و پرورش روح پرسشگری و پژوهشگری را جریان دهیم.
وزیر آموزشوپرورش بابیان اینکه از مدرسه، خانه و جامعه آباد میشود، گفت: روح پرسشگری در مدرسه شکل میگیرد، پژوهشگری از جنس فرهنگ است بنابراین برای پژوهشگر بودن باید پژوهنده بودن را یاد گرفت.
وی با اشاره به اینکه در اختیار داشتن دانش آموزان و پیوند آنان با مقوله تربیت و استمرار خلاقیت در مسیر زندگی آنان، میدان بزرگی برای پژوهندگی است، گفت: هر کلاس درسی محل پژوهش است و هر موضوعی در مدرسه میتواند پژوهش باشد.
حاجی میرزایی در پایان خطاب به دانش آموزان پژوهشگر اظهار کرد: بیشتر از آنکه جامعه از توانمندی شما بهرهمند شود، شما دانش آموزان هستید که از این توان خود بهره خواهید برد و انشالله آینده درخشانی خواهید داشت.
شایانذکر است در این مراسم از ٢٠ دانشآموز پژوهشگر و فناور برتر تجلیل و قدردانی به عمل آمد.
پایان پیام/