گروه اخبار/
آموزش و پرورش شهر تهران طی بخشنامه ای بر ممنوعیت بهکارگیری نیروهای آزاد، جهادی و شرکتی در مدارس تأکید کرده است.
در این بخشنامه آمده است: با توجه به تبصره ذیل ماده 51 قانون مدیریت خدمات کشوری، به کارگیری نیروی آزاد خارج از محدوده مجوزهای قانونی ممنوع اعلام شده است.
به موجب مواد 51 و 52 قانون مدیریت خدمات کشوری و مواد 5 و 9 ضوابط اجرای بودجه سال 1394، به کارگیری نیروی انسانی آزاد تحت هر عنوان و به هر شکل (اعم از جهادی، شرکتی، انجمن اولیا، پرداخت از منابع دولتی و غیردولتی یا حتی بدون پرداخت) توسط مناطق و مدارس ممنوع است.
به کارگیری و پرداخت هرگونه وجه به افرادی که بدون مجوز در مدارس به کار گرفته میشوند به منزله تصرف غیرقانونی در اموال عمومی محسوب و افراد متخلف به هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری معرفی میشوند.
به کارگیری افراد بدون داشتن ابلاغ رایانهای و نیز به کارگیری افراد خارج از پست و سمتی که ابلاغ برای آنها صادر شده و نیز صدور هرگونه گواهی انجام کار یا اشتغال به خدمت توسط مدیران مدارس به هر نحو و شکلی که باشد، ممنوع است.
به استناد مواد 76، 39 و 65 قانون محاسبات عمومی، انجام هرگونه دریافت و پرداخت تحت هر عنوان، خارج از سیستم حساب های بانکی مندرج در ماده 76 قانون مذکور و نیز استفاده از حساب های غیردولتی و واریز درآمدها و وجوه مرتبط به حساب های سایر منابع و شخصی به غیر از حسابهای غیر قابل برداشت خزانه ممنوع است.( فارس )
انتهای پیام/
گروه اخبار/
در سال تحصیلی 94-95 که رو به پایان است، واحدهای آموزشی به لحاظ اداره امور جاریی خود وضعیت مطلوبی نداشتند که باعث گلایه و ابراز نگرانی مدیران مدارس به ویژه در چندماه ابتدایی این سال تحصیلی شده بود.
اکنون در ماه پایانی سال تحصیلی معاون وزیر آموزش و پرورش همچنان از وضعیت تامین اعتبارات مربوط به سرانه مدارس ابراز نارضایتی کرده و در عین حال از تزریق بودجه قابل توجه برای تامین اعتبار مورد نیاز خبر میدهد.
محمد بطحائی، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش درباره وضعیت توزیع سرانه مدارس در سال تحصیلی 94-95 اظهار کرد: امسال تخصیص سرانه مدارس نسبت به سال گذشته بهتر بود و توانستیم حدود 10 تا 15 درصد بیش از سال گذشته سرانه ابلاغ کنیم.
وی افزود: تا اسفندماه سال گذشته تنها 70 میلیارد از 200 میلیارد تومان اعتباری که قرار بود از محل عوارض گاز مصرفی برای سرانه مدارس در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد، تخصیص یافته بود.
بطحائی با بیان اینکه در حال حاضر دولت وعده داده در روزهای جاری رقمی از محل تبصره 2 از محل عوارض گاز مصرفی برای سرانه مدارس اختصاص دهد که مبلغ قابل توجهی است گفت: اگر این امر محقق شود نسبت به سال قبل از آن پیشرفت قابل توجهی را در اختصاص سرانه شاهد خواهیم بود.
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به اینکه آیا تخصیص این میزان از سرانه به تسویه بدهیهای مدارس کمک خواهد کرد؟ گفت: متاسفانه سرانه تنها مختص امور جاری مدارس است و به میزانی نیست که بدهیهای سنواتی مدارس را پوشش دهد. ( ایسنا )
انتهای پیام
گروه اخبار/ قائم مقام سازمان نظام پرستاری کشور با اشاره به اینکه فیشهای حقوقی ۷۰ تا ۹۰ میلیونی در وزارت بهداشت کاملا طبیعی است؛ بر ضرورت ورود دستگاههای نظارتی به نحوه پرداختها در این وزارتخانه تاکید کرد.
چند صباحی است که پانسیون های مطالعاتی به عنوان رقیب جدی و خصوصی در مقابل کتابخانه های عمومی قد علم کرده است مکان هایی که به گفته موسسان و صاحبان آن مزایای بیشتری نسبت به کتابخانه ها دارند ؛ این پانسیون ها به دلیل محدود بودن فضا، پذیرش دانش آموز و دانشجو کمتری خواهند داشت و همچنین ساعت کار آنها نسبت به کتابخانه های عمومی بیشتر است و برگ برنده این مکان های مطالعاتی خصوصی خدمات مشاوره ای و راهنمایی هایی است که از سوی پشتیبانان آموزشی آنها ارائه می شود.
این پانسیون ها بیشتر فعالیت خود را در کنکور سراسری و اردوهای مطالعاتی (نوروزی و تابستانی) متمرکز کرده بودند تا اینکه به فکر مشتری های جدید خود یعنی دانش آموزان سال سوم که متقاضیان شرکت در امتحانات نهایی افتادند ، تا بتوانند آنها را به بهانه هایی از جمله برنامه ریزی مناسب و مدیریت زمان مطالعه به سمت خود بکشانند. این پانسیون ها علاوه بر مزایایی که ( از دید صاحبان آنها) در بالا برشمرده شد معایبی نیز دارند که در روزهای اخیر واکنش و هشدار آموزش و پرورش را در پی داشته است.
مسعود ثقفی سخنگوی آموزش و پرورش در گفت و گویی به پیامد های احتمالی و مخرب حضور دانش آموزان در این پانسیون ها پرداخته است و تبلیغات آن ها را نوعی تبلیغات فریب کارانه و اغوا کننده بر شمرده است و هرگونه وابستگی آن را به دستگاه های دولتی و آموزش و پرورش تکذیب کرده است.آنچه در سخنان ثقفی باعث نگرانی و زنگ خطری جدی برای خانواده ها می باشد استفاده احتمالی این موسسات از داروهای روان گردان برای رفع خستگی دانش آموزان پس از اتمام مدرسه برای آمادگی در امتحان بعدی است.
داروهایی که به نام« قرص شب امتحان » در بین دانش آموزان و دانشجویان ما مرسوم گشته است استفاده از ریتالین و گرامادون اگرچه باعث بیدار ماندن و تمرکز دانش آموز در شب امتحان می شود اما مداومت استفاده از آنها در شب های امتحان، زمینه اعتیاد ناخواسته را در بین دانش آموزان به وجود می آورد زیرا قرص های روانگردان همانند تمام مواد اعتیاد آور با توجه به میزان و نحوه مصرف فرد نوعی وابستگی را به همراه خواهد داشت.
حال به این نکته توجه داشته باشید که خانواده ای که فرزند خود را برای رسیدن به یک هدف کوتاه که موفقیت در آزمون های پایانی سال تحصیلی است به این پانسیون های مطالعاتی می سپارد اما در پایان این دوره فرزندی را تحویل می گیرد که می توانند علایم اولیه اعتیاد را در آن به وضوح مشاهده نماید و دیگر بدن دانش آموز به دز پایین این داروها جواب نمی دهد ،حال مشکلات جسمانی و روحی از جمله نارسایی کلیه و مشکلات کبدی،پرخاشگری را نیز به آن اضافه کنید به راحتی می توان دریافت که این موسسات یک مسکن موقت را به یک بلای همیشگی و شاید خانمان سوز تبدیل کرده اند.
اگر چه با وجود مزایا این پانسیون ها می توانند مفید و نتایج خوبی را نیز به همراه داشته باشند اما به دلیل عدم نظارت بر آنها از سوی اماکن نیروی انتظامی و قوه قضاییه می توان کمی سرسختانه تر نسبت به حضور فرزندانمان در این مکان های مطالعاتی خصوصی تصمیم گیری نماییم ؛ در ایام برگزاری امتحانات خانواده می تواند فعالیت این پانسیون ها را بدون مضرات آن برای دانش آموزش فراهم سازد و فضای خانه را بدون استرس و آرام بخش نماید حضور دانش آموز در جمع خانواده خود نوعی تمرکز است و تشویق های آنها و نظارت خانواده برایش ارزشمند و سبب کاهش استرس خواهد شد و هرچه خانواده در این امر موفق تر باشد کارآمدی فرزندش در امتحانات بیشتر و نتایج قابل قبول تری را خواهند داشت.
خانواده با انتقال مسئولیت خود به دوش این پانسیون ها ناخواسته فرزندان خود را در ورودی یک خطر احتمالی بدون سرپرست رها کرده اند و این پشیمانی بعد از نیجه عکس مورد انتظارشان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت و سرزنش کردن بی حاصل خود رابرای همیشه همراه خواهد داشت از این رو باید هشدارها را به گوش گرفت و با تعقل و تدبیر بهترین را انتخاب کرد.
روزنامه قانون
در طی روزهای گذشته ما شاهد خودکشی یک مرد 65 ساله در خیابان میرداماد بودیم که خود را از پل هوایی آویزان کرده بود و دلیل خودکشی خود را بیماری آب سیاه چشم عنوان نموده بود. علی رغم رنج های ناشی از بیماری باید مشکلات مالی و بی پناهی را نیز به به دلایل آن اضافه کرد. بعد از آن زنی 71 ساله در شهر دزفول اقدام به خودکشی کرد. ظاهراً این روزها ما باید شاهد شنیدن اخبار خودکشی در گوشه گوشۀ کشور خود باشیم بحرانی که وزیر بهداشت را نیز واداشت، جلسه ای برای بررسی علل و پیشگیری آن تدارک ببیند. اما خودکشی در سالمندان، می تواند، علل خاص خود را داشته باشد که در این مقاله به یررسی دورۀ سالمندی پرداخته ایم، زیرا بسیاری از فرهنگیان بازنشسته پا به سن سالمندی گذاشته اند و بقیه نیز در آینده وارد این دوره خواهندشد.
سالمندان قشر چشم گیری از افراد جامعه را به خود اختصاص می دهند. افزایش جمعیت سالمندی در سراسر دنیا پدیده ای است که از قرن بیستم آغاز شده است و به طوری که برخی قرن 21 را، قرن سالمندی نام داده اند. به گفتۀ سازمان بهداشت جهانی امروزه در جهان انقلابی جمیعت شناختی در شرف وقوع هست زیرا در حدود 600 میلیون نفر افراد سالخورده در سطح آن پراکنده اند و این رقم تا سال 2025 دو برابر خواهد گردید. با برنامه ریزی مناسب دولت، سالمندان میتوانند از دوران سالخوردگی شاد و مولد لذت برده و و به زندگی امیدوار باشند. امید یعنی موفقیت و آینده ای که زندگی در آن با آرامش و شادکامی قرین است. زمانی که امید در دل وذهن فرد حضود داشته باشد، شادی و سرور نیز در آن حضور خواهد داشت. سازمان بهداشت جهانی در پیامی به مناسبت روز جهانی سالمندان در سال 2003 سالمندان را به عنوان نیروی جدیدی در راه توسعه معرفی کرده است. پس می توان از این نیرو در جهت حل مشکلات جامعه نیز سود جست.
هدف حمایت از سالمندان تنها نباید به افزایش امید زندگی در آنان خلاصه شود، بلکه امروزه در جهان، مفهوم سالمندی پویا مطرح است یعنی با افزایش کمیت زندگی سالمند، باید به کیفیت زندگی آنها نیزپرداخته شود مهمترین عامل تعیین کنندۀ زندگی سالمند سلامتی است، درحالی که مطالعات نشان داده است، سلامتی با افزایش سن کاهش می یابد.انسان به مدد به کارگیری نیروهایی که در طبیعت وجود دارد به بهترین وجه وسایل رفاه و آسایش مادی خود را فراهم کرده است. ولی آنچه مشهود است این است که تمدن ماشینی، علی رغم مزایا و خوبیهایش نه تنها نیک بختی و راحتی آدمی را تأمین نکرده است بلکه درست به تناسب پیشرفت علوم مادی و فن آوری، ناراحتی های فکری و روانی جدیدی را برای او به ارمغان آورده است. برخی از ناظران سالمندی را به عنوان بزرگترین منبع طبیعی که مورد غفلت واقع گردیده است، توصیف می کنند. رویداد و تغییرات به ظاهر فیزیکی و نقش های اشخاص سالمند اغلب باعث شده که اجتماع فراموش نماید که آنها در دورۀ جوانی شان چه خدماتی را به جامعه ارزانی داشته اند.
در کشور ما نیز جمعیت سالمندان در طی سال های اخیر به شدت افزایش یافته است و در حدود سه ملیون ششصد هزار نفر از جمعیت کشور را افراد 65 سال به بالا تشکیل داده اند که ضروری است نیازهای اجتماعی، اقتصادی و رفاهی آنان تأمین گردد. در سال های آتی نیزجمعیت ما رو به پیری می گذارد و این به معنای افزایش روز افزون نسبت سالمندان به کودکان و جوانان است. افزایش امید به زندگی و گسترش جمعیت سالمندی به مدد پیشرفت های عظیم پزشکی و بهبود شرایط زندگی میسر شده است ولی با وجود افزایش در طول عمر افراد توجه به کیفیت زندگی شان را به فراموشی سپرده است.
حفظ سلامتی و دریافت خدمات پزشکی مستلزم پرداخت هزینه هایی است هرچند که درحال حاضر بیش از 36 درصد از هزینه های مراقبت های بهداشتی صرف افراد مسن می گردد، با این وجود افراد سالمند با مشکلات ویژه ای از قبیل افزایش مشکلات مزمن، کاهش منابع مالی و کاهش توانایی های عملکردی مواجه اند به طوری که برخی از سالمندان هنوز سرپناهی مناسب برای زندگی ندارند، از امکانات دارویی و غذایی کافی برخوردار نیستند، درآمد ثابتی ندارند و مجبورند جهت تأمین معاش خود همواره به کار اشتغال داشته باشند و حتی در برخی از موارد به مشاغل کاذبی چون دست فروشی روی می آورند.انسان هرچند به عنوان کامل ترین موجود عالم هستی به حساب می آید، اما سراپا نیازمند آفریده شده است و تمامی زندگی او پیرامون تأمین نیازهایش می چرخد.
بنابراین جای تعجب نیست که وقتی پا به دورۀ پیری می گذارد جهت مستقل ماندن به سطوح فرآیندهای از حمایت نیازمند است. بررسی های علمی نشان می دهد که با افزایش عمر انسان، ناراحتی های روانی او نیز افزایش می یابد. طلب حمایت از فرزندان یا افراد پیرامون توسط سالمندان به نوعی آنها را به دیگران وابسته می کند ؛ پژوهش ها نشان می دهد که نسبت افراد وابسته در بین سالمندان سه برابر بزرگسالان است. وابستگی نیز به نوبۀ خود برخی از مشکلات روانی را به دنبال دارد،به طوری که مشکلاتی نظیر کاستی در عزت نفس و شیوع افسردگی به دلیل ناتوانی و بی کسی در آنها دیده می شود و خودکشی هم می تواند در نتیجۀ آن حادث شود.
در فرهنگ سنتی روستاهای ما احترام به موی سفیدها و استفاده از تجارب آنها برای حل مشکلات زندگی افراد جوان تر به عنوان یک ارزش تلقی می شود اما با پیدایش رویکرد مدرنیسم و اشاعۀ فرهنگ غربی، ما شاهد کم اعتبار شدن این ارزش در بین برخی از افراد جامعۀ شهری هستیم. کسانی که با خون دل فرزندان خود را بزرگ کرده و بهترین ساعات عمرشان را صرف تأمین نیازمندی های آنها کرده اند حالا نیازمند یاری و حمایت آنها هستند و گاه ما شاهد بی مهری هایی از سوی فرزندان و جوان تر ها به موی سپیدهای دل شکسته جامعۀ خود هستیم.
گربخواهی که بجویی دلم امروز بجوی ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم
سالمندی نه یک بیماری، بلکه مرحله ای عمده از زندگی فرد است که همگی افراد درمسیر طبیعی زندگی خود آن را تجربه می کنند پیری خود نعمتی است،زیرا بسیاری در دورۀ جوانی خود زندگی را وداع گفته و به آن دست نیافته اند. در دورۀ سالمندی، فرزندان خانه را ترک کرده اند و شاید برخی در این ایام مهمترین عصای دست زندگی خود، یعنی همسرشان را نیز از دست داده باشند، پس سالمندی دورۀ تنهایی وبی کسی فرد نیز به حساب می آید.
سرزدن به سالمندان و دل جویی از آنها از زیبایی های فرهنگ سنتی ماست. سالمندان به دلیل کهولت و کاهش توانایی بایستی تحت توجه و حمایت های لازم قرارگیرند و نیازهای آنان در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی تأمین گردد و کیفیت زندگی شان ارتقا یابد.
از جمله مسائل عمده ای که می تواند به نشاط و شادابی سالمندان در جامعۀ ما کمک کند، حمایت مالی و روانی از آنها و افزایش مراقبت های بهداشتی و درمانی میباشد. باید همگی ما سعی کنیم دوره سالمندی یک فرد در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری شود تا به هنگام مرگ لبخندی از رضایت بر لبهایش بنشیند.
مطالعات نشان می دهد که سلامت روانی سالمندان در تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی به عنوان عاملی موثر دخالت دارد و اگر سلامت روانی این افراد با مشکلی روبرو شود نه تنها زندگی فردی آنها بلکه زندگی سایر افرادی که با آنها در تعامل هستند نیز از آسیب در امان نخواهد بود پس حرمت سالمندان خود را نگهداریم تا فرزندان ما نیز به هنگام سالمندی مان حرمت ما را نگه دارند.
امروز که در دست توام مرحمتی کن فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
و اما برخی از عوامل عدم رسیدگی فرزندان به والدین
وقتی مشکلات اقتصادی چون سیلی ویرانگر جامعه را به کام خود می کشد. هر کسی راهی برای نجات خود می جوید و به فکر نجات دیگری نیست، جوانی که خود به خاطر بی پولی حتی قادر به تأمین نیازهای ابتدایی خود نیست چگونه از پدر و مادر پیرش مراقبت کند، اینها نه تنها از والدین خود دستگیری نمی کنند بلکه خود، باری بر دوش خمیدۀ آنها هستند. علت دیگر عدم رسیدگی به والدین غفلت و نادیده گرفتن آنهاست ، برخی آن قدر مشغول پول درآوردن، کار یا تحصیل شده اند که گویی یادشان رفته پدر و مادری نیز دارند که چشم انتظار دل جویی آنهاست.
دلیل دیگر این امر مادی گری و پول دوستی برخی از افراد می باشد که پول را حتی بیشتر از والدین خود دوست دارند و نمی خواهند برای دل جویی از والدین خود هزینه کنند و یا در برخی از مواقع منتظر مرگ آنها هستند تا سهم الارث خود را بگیرند.
البته گاه خود والدین هم باوجود داشتن پول و ثروت دست فرزند بیکار خود را نمی گیرند تا آنها نیز دست آنها را گیرند و تخم کینه و لجاجت را در دل آنها می کارند. گاه هم خساست و ناخن خشکی برخی از زنان باعث می شود که نگذارند شوهرانشان به پدر و مادر خود رسیدگی کنند و بالاخره گاهی وقت ها ما همه چیز را فقط برای خود می خواهیم و همدلی با دیگران برایمان رنگ می بازد ولی به گفته ی سهراب: «گربه شادی تو دل های دگر گردد شاد، زندگی صحنۀ یکتای هنرمندی ماست».
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
در هفتههای گذشته با طرح مجلس برای اضافه کردن یک روز تعطیل جدید به تقویم، مساله سامان دهی تعطیلات مجددا بهعنوان یکی از موضوعات قابل بحث در فضای کارشناسی کشور مطرح شد. بررسیهای «دنیای اقتصاد» حاکی از این است که بسیاری از کشورهای اسلامی نیز مشابه اکثر کشورهای جهان، در سالهای گذشته با ساماندهی روزهای تعطیل، تعداد تعطیلات آخر هفته خود را به دو روز افزایش دادهاند و تنها کشورهای معدودی مثل ایران و پاکستان، تنها یک روز تعطیل در هفته دارند. بهعنوان مثال، از بین 114 کشور مورد بررسی که کشورهای اروپایی و کشورهای با اکثریت مسلمان نیز در بین آنها قرار دارد، سه کشور فقط یک روز تعطیل یعنی جمعه و 9 کشور فقط یک روز تعطیل یعنی یکشنبه را داشتهاند و سایرین، دو روز در هفته را بهعنوان تعطیلی رسمی اعلام کردهاند. طبق این بررسیها، با توجه به ساختار خاص اقتصادی ایران، افزایش تعطیلات آخر هفته به دو روز، زیانهای اقتصادی مستقیمی نخواهد داشت ولی هم از لحاظ صرفهجویی در هزینهها و هم از لحاظ افزایش بهرهوری سایر روزهای کاری، میتواند به رشد اقتصادی کمک کند. با این حال و به دلیل تعداد بالای تعطیلات مناسبتی در طول سال، افزایش تعطیلات آخر هفته نیازمند کاهش برخی از مناسبتهای تعطیل در روزهای دیگر سال است.
سامان دهی روزهای تعطیل
یکی از تفاوتهای اصلی روزهای کاری هفتگی در ایران با اغلب کشورها در این است که هفتههای کاری در ایران تنها یک روز تعطیل یعنی جمعه را دارد ولی در بسیاری از کشورها، دو روز آخر هفته و اغلب روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل است. با وجود اینکه در ایران فقط یک روز تعطیل در هفته وجود دارد، تعداد روزهای تعطیل مناسبتی در کشور نسبتا زیاد است و این روزها، توزیع پراکندهای در تقویم سالانه دارند و اغلب هم به دلیل اینکه مبنای آنها مذهبی و بر اساس تقویم قمری است، در تقویم رسمی کشور یعنی تقویم شمسی بهصورت پیوسته در حال تغییر هستند. چنین مسائلی، باعث شده که در سالهای گذشته مساله «سامان دهی تعطیلات» به تدریج بهعنوان یکی از مسائل مهم و قابل بحث، به سطح سیاستگذاری وارد شود. کارشناسان مختلفی نیز با رویکردهای متفاوت، دیدگاههای خود را نسبت به آن ارائه کردهاند.بهعنوان مثال، برخی از زاویه «نسبت بین تعداد روزهای کاری و تولید ناخالص داخلی» به این بحث ورود کرده و گفتهاند که با افزایش تعطیلات آخر هفته، به تولید ناخالص داخلی کشور زیان وارد میشود. این در حالی است که بررسیها نشان میدهد میزان خسارت وارد شده به تولید در ازای هر روز تعطیل، بستگی به ساختار اقتصادی هر کشور دارد. برای مثال در اندونزی که اقتصادی مبتنی بر توریسم دارد؛ در هر روز تعطیلی حدود 6/ 0 درصد به تولید ناخالص داخلی افزوده میشود.
دو روی افزایش تعطیلات
برخی از کارشناسان با اشاره به ساختار اقتصادی خاص ایران، اظهار میکنند که افزایش تعطیلات آخر هفته حتی بهصورت مستقیم هم زیان چندانی به تولید ناخالص داخلی وارد نمیکند. در این تحلیل، گفته میشود که حدود 20 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را نفت و کشاورزی تشکیل میدهند که میتوان گفت مجزا از تعطیلات کار میکنند. حدود 13 درصد از تولید ناخالص داخلی هم مربوط به هتل داری و گردشگری و رستورانداری است که مشابه مورد اندونزی، در صورت افزایش تعطیلات این بخش میتواند فعالتر شود و سهم بیشتری از تولید کسب کند. خصوصا اینکه با توجه به چشمانداز اقتصاد بدون نفت و ظرفیتهای کشور در بخش گردشگری، تقویت این بخش ضرورت بیشتری پیدا کرده است. فعالیتهای ساختمانی نیز با سهم 6 تا 7 درصدی خود از کل تولید، تقریبا مستقل از تعطیلات رسمی عمل میکنند. در بخش خدمات نیز، حملونقل، انبارداری و ارتباطات با سهم 16 درصدی و خدمات شخصی و عمومی با سهم 9 درصدی خود مستقل از تعطیلات عمل میکند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بیش از 60 درصد از بخشهای اقتصادی، کاملا یا تقریبا مستقل از تعطیلات رسمی فعالیت میکنند. در بخشهای دیگر نیز با زمانبندی صحیح شیفتهای کاری به منظور افزایش بهرهوری و استفاده حداکثری از زمان کاری، میتوان این تاثیر را تا حدود زیادی تعدیل کرد.
از سوی دیگر، افزایش تعطیلات میتواند در برخی موارد از هزینههای اضافی بکاهد و در بسیاری از موارد نیز، با افزایش بهرهوری نیروی کار در سایر روزهای هفته، میزان کارآیی روزهای دیگر را بالا ببرد. بهعنوان مثال، برآورد شده است که تعطیلی یک روز بدون احتساب تعطیلی بخشهای صنعتی میتواند تا 40 درصد مصرف انرژی در آن روز را کاهش دهد و از برخی هزینههای غیرمستقیم مثل آلودگی در کلانشهرها نیز بکاهد.
شنبه یا پنجشنبه؟
از بین 114 کشور مورد بررسی که کشورهای اروپایی و کشورهای با اکثریت مسلمان نیز در بین آنها قرار دارد، تنها سه کشور افغانستان، جیبوتی و ایران دارای فقط یک روز تعطیلی جمعه در تقویم خود بودهاند. کشورهای اوگاندا، پاکستان، کره شمالی، مکزیک، هند، هنگکنگ، گینه استوایی، کاستاریکا و کلمبیا هم فقط یک روز تعطیل یعنی روز یکشنبه را در تقویم خود داشتهاند. 102 کشور باقیمانده، دو روز تعطیلی هفتگی در تقویم رسمی خود داشتهاند که برای اکثر کشورهای اروپایی، روزهای شنبه و یکشنبه و برای اکثر کشورهای مسلمان، روزهای جمعه و شنبه بوده است.
بنابراین فارغ از «تعداد» روزهای تعطیل، خود این روزها هم باید مورد بحث قرار بگیرد و با توجه به ساختار هر کشور و الگوهای مورد استفاده در سایر کشورها، تصمیم بهینهای برای آن گرفته شود. به نظر میرسد به دلیل اینکه اغلب کشورها تحت تاثیر الگوی اروپایی تعطیلی روز یکشنبه بودهاند، هنگام افزایش تعطیلات هفتگی خود به دو روز نیز روز شنبه را بهعنوان مکمل روز یکشنبه برگزیدهاند.
ولی با توجه به اهمیت روز جمعه در کشورهای با جمعیت غالب مسلمان، در همه این کشورها به جز لبنان و پاکستان جمعه روز تعطیل محسوب میشود. در لبنان روزهای شنبه و یکشنبه تعطیلات هفتگی را تشکیل میدهند و در پاکستان، هر هفته تنها یک روز تعطیل یعنی روز یکشنبه را دارد. پاکستان و ایران تنها کشورهایی در بین کشورهای مسلمان هستند که تنها یک روز تعطیل در هفته دارند. با این حال، بررسیها نشان میدهد که در اکثر قریب به اتفاق کشورهای مسلمان، روزهای تعطیل شامل روزهای جمعه و شنبه است. این در حالی است که به نظر میرسد در سالهای گذشته مسیر تصمیمگیری در کشور به گونهای بوده که روز «پنجشنبه» در کنار جمعه، بهعنوان دومین روز تعطیل در هفته تعیین شود. امری که در مغایرت با مسیر طی شده در اغلب کشورهای مسلمان نیز قرار دارد.
از منظر اقتصادی نیز، به نظر میرسد تعطیل بودن روز شنبه ترجیح بسیار بیشتری در مقایسه با تعطیل بودن روز پنجشنبه داشته باشد. چرا که در صورت تعطیلی روز پنجشنبه، بسیاری از مراودات بینالمللی کشور در هفته طی چهار روز متوالی، تقریبا تعطیل خواهند شد و پنجشنبه و جمعه را به دلیل تعطیلات داخلی و شنبه و یکشنبه را به دلیل تعطیلات بینالمللی از دست خواهند داد. به دلیل چنین مسائلی، بسیاری از کشورهای عربی نیز در سال 2012 روزهای تعطیل خود را از پنجشنبه و جمعه به شنبه و جمعه تغییر دادند.
یافتههای OECD (سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه) در رابطه با نحوه توزیع تعطیلات در بین کشورهای اروپایی در سال 2014 نیز حاکی از این بوده که در میان کشورهایی که بیشترین حجم از مبادلات را دارند یکسانسازی تعطیلات تقویم سبب صرفهجویی در هزینه تعطیلات خواهد شد.
تجربه عربستان
در نشست سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در سال 2010 مقرر شد که این کشورها با یک روز تغییر، تعطیلات پایان هفته خود را به دو روز افزایش دهند. پس از عمان، در آغاز ماه جولای 2013، عربستان آخرین کشور عربی بود که این تغییرات را در تقویم کاری خود اعمال کرد. در کنار تطبیق با تقویم جهانی، یکی از مهمترین دلایل مقامات سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس برای تغییر زمان تعطیلات پایان هفته ایجاد سهولت برای سرمایهگذاران در بازار چند هزار میلیارد دلاری این کشورها بود. به نوشته اکونومیست، ابلاغ این حکم در زمان مناسبی از سال 2013در کشور عربستان (پیش از تعطیلات ماه رمضان) باعث شد اصطکاک ناشی از عدم تطابق سریع جامعه با این امر به حداقل برسد.
روزنامه دنیای اقتصاد
گروه گزارش / اکنون که مورد تهاجم سنگین قرار گرفته ایم به همین خاطر است که از افراد مختلف پرونده هایی در دست ماست / ما قبول داریم درصدی از مدارس متاسفانه تحت عنوان شهریه و امکاناتی که به خانواده ها ارائه می کنند شهریه های بالاتر از انتظار و فراتر از آن را به مردم اعلام می کنند/ امسال چیزی به نام فرم دستی قرار داد بین مدرسه و اولیا وجود نخواهد داشت/ بحث خصوصی سازی هیچ گونه ارتباطی با مدارس غیردولتی ندارد و این را چندین بار اعلام کرده ایم اما عده ای اصرار می ورزند که آموزش و پرورش قصد خصوصی سازی دارد/ این مدارس بعضا توسط برخی نمایندگان مجلس و نیز تعدادی از مقامات اداره می شود/ سازمان مدارس غیردولتی اقتدار لازم را برای برخورد با مواردی که مطرح شد ندارد/ با هیچ کس هم تعارف نداریم ! نه از جناح چپ و نه از جناح راست !/حداقل پرداختی به معلمان باید همانی باشد که وزارت کار اعلام می کند /اگر این حقوق پرداخت نشود از طریق ارزیاب هایی که از مدارس بازدید می کنند پی گیری خواهد شد
اتفاق در برینه رود خدابنده افتاد و زنجان مدخلیتی در این موضوع نداشت/ آیا آقای انصاری فقط استاندار شهر زنجان است/ روستای قره محمد بخش برینه رود شهرستان خدابنده چه فرقی با زنجان دارد/ برخورد نماینده دولت (استاندار ) در این مصاحبه پوپولیستی است/ استاندار ، اذیت و آزار جنسی ندا 9 ساله را محکوم نکرد/ پنهان کاری در افشای جنایات جنسی در جامعه ما بین خاص و عام رواج دارد/ در غرب ارتباط جنسی یک فرد بالای 18 سال ، با یک کودک زیر 18 سال مستوجب مجازات سنگین برای قرد بزرگسال است/ دست قضات شریف دادگستری در برخورد با متهمان آزار جنسی کودکان بسته است/ رابطه معلم دبستان قره محمد با ندای 9 ساله تحت عنوان رابطه نامشروع مورد رسیدگی دادگاه قرار گرفته است/ در جرایم جنسی قانون مجازات اسلامی، قانون گذار تفاوت چندانی بین کودک و بزرگسال قائل نشده است/ تقبیل و ملامسه از روی شهوت، سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق دارد/ قانون گذار، فرقی بین تقبیل و ملامسه دو بزرگسال و تقبیل و ملامسه بین یک مرد ۳۴ ساله و کودک 9ساله قایل نشده است/ قانون گذار باید بوسیدن و لمس کردن از روی شهوت و ارتباط جنسی بدون انجام تجاوز را به عنوان کودک آزاری مشمول مجازات سنگین قرار دهد