گروه گزارش/
سیدحسین داودالموسوی مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش در سی و هفتمین اجلاس روسای آموزش و پرورش در اصفهان با اشاره به این که همه روسای مناطق مشارکت خوبی را در موضوعات ده گانه اجلاس داشتند چنین می گوید : ( این جا )
« اکنون مسائل به خوبی شناسایی شده اند و امیدواریم راهکارها به نتیجه برسد و اثر این اجلاس را در مدارس شاهد باشیم. مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش چگونه صحبت از قانون می کند در حالی که هیات های گزینش با رفتارهای سازمانی خویش ، ماهیت « فراقانونی » پیدا کرده و کسی نمی تواند از آنان انتقاد کند ؟
وی با تاکید بر این که گزینش پایه و اساس تامین نیروی انسانی در آموزش و پرورش است، تصریح کرد: ما در گذشته شاهد گزینش نبودیم، بلکه شاهد پذیرش بودیم . در امر گزینش ما معتقدیم نه باید سخت و نه سهل گیری صورت گیرد و رعایت قانون ملاک ما در این زمینه است » .
37 سال است که چنین نشست هایی و با تبلیغات و مخارج قابل توجه در آموزش و پرورش و هر سال برگزار می شود .
این 37 اجلاس واقعا چه نتیجه و دست آوردی برای آموزش و پرورش ما داشته است ؟
آیا حال ارکان آموزش خوب شده است ؟
از این که بگذریم چند پرسش و دغدغه ی جدی در مورد سخنان سیدحسین داودالموسوی مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش مطرح هستند .
« صدای معلم » از معدود رسانه های فعال در حوزه آموزش ایران است که بیشترین نقد و نقادی را در ارتباط با عملکرد آن چه « گزینش » خوانده می شود ؛ داشته است .
همان علامت سوالی که در مورد فلسفه ی برگزاری اجلاس روسای آموزش و پرورش کشور مطرح شد در مورد هیات های گزینش نیز مطرح می شوند .
این رسانه پیش تر ، پرسش هایی را در این مورد مطرح کرده است که تاکنون مقامی نسبت به آن پاسخ گو نبوده است .
حال از نظر رئیس جدید گزینش این « گزینش » بوده و یا « پذیرش » بوده است ، دوباره این پرسش ها را مرور می کنیم :
- چرا مسئولان نهاد گزینش در این بیش از 4 دهه با رسانه ها به صورت مستقیم و صریح نشستی برگزار نکرده و پاسخ گوی عملکرد خود نبوده اند ؟
آیا تفاوتی میان این مجموعه با سایر بخش های وزارت آموزش و پرورش وجود دارد ؟
_ چرا مدیران گزینش در بخش ها و مناطق ضرورتی برای پاسخ گویی در خود احساس نمی کنند ؟
- دست آورد گزینش در 40 سال گذشته چه بوده است؟
- آیا سیستم جذب کارمند از طریق گزینش سیاسی و اعتقادی داوطلبان موفق بوده است؟
- آیا تربیت معلم حرفه ای اساسا با کارکرد نهاد گزینش و رویکردهای آن قابل جمع است ؟
- معیارهایی که گزینش گران برای خود تعریف کرده اند چه نسبتی با « تفکر انتقادی » و « پرسشگری » دارند ؟
- آیا نشست های که در ادارات آموزش و پرورش با صفت « تخصصی » برگزار می شوند واقعا تخصصی بوده و با معیارهای مدیریت علمی و رفتار سازمانی تجانس و سنخیت دارند ؟
- با توجه به نقش بی بدیل نهاد گزینش و هسته های آن در تولید و فربه شدن آموزش و پرورش ایدئولوژیک ؛ آیا برنامه ای برای تحول واقعی و غیرشعاری در این وضعیت و پیروی از تجارب کشورهای توسعه یافته در امر جذب و تربیت معلم پیش بینی شده است ؟
آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟
-آیا عملکرد گزینش جز تثبیت و توسعه فرهنگ ریا و تظاهر در آموزش و پرورش چیز دیگری هم بوده است ؟
-آیا فیلترهای گزینش موجب ورود معلمان باسواد ، پرسش گر و مسئولیت پذیر به نظام آموزشی ایران شده است ؟
-آیا با این گونه سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها ؛ نظام آموزشی ایران در دنیا حرفی برای گفتن دارد ؟
داور زمانخانی معلم پیشکسوت و پژوهشگر شبستری در گفت و گو با « صدای معلم » که از ایشان سوال می کند : چگونه است که یک « قاتل » و یا « متهم به قتل » در سیستم قوه قضاییه و در همین نظام جمهوری اسلامی و با همین قوانین می تواند پرونده ی خود را رویت کند و حتی از آنان رونوشت و کپی بردارد اما معلمی که در حوزه وظایف سازمانی اش کوچک ترین تخلفی انجام نداده و صرفا به خاطر « نقد عملکرد یک مدیر میانی » آن هم در یک رسانه ی داخلی و رسمی از کار معلق می شود و به حقوق قانونی و شهروندی وی توجهی نمی شود ؟
« آموزش و پرورش قبل از انقلاب چه نوع معلمانی را گزینش می کرد ؟
شیوه های فیلترینگ و گزینش معلمان در قبل از انقلاب چگونه بود؟
چنین پاسخ می دهد : ( این جا )
« تا جایی که اطلاع دارم در گزینش به معلمان می گفتند و تاکید می کردند فقط با دربار و شاه کاری نداشته باشید. علیه آنها صحبت نکنید ولی آزادید که در موارد و مسائل دیگر اظهار نظر کنید. حق دارید ، انسانید. به نظریاتشان ارزش قائل بودند. گوش می کردند اما فقط به سران بالای مملکت چیزی نگویید. حساسیت شان روی آن بود.
در تمام مسائل اجتماعی آزاد بودیم. صریحا نظر می دادیم. تریبون در اختیار معلمان می گذاشتند. مراسم می گذاشتند. صحبت می کردیم. کانون های مختلفی بود. روزنامه های مختلف بود. احزاب مختلف بود. معیارهایی که گزینش گران برای خود تعریف کرده اند چه نسبتی با « تفکر انتقادی » و « پرسشگری » دارند ؟
« صدای معلم » در ادامه از آقای زمانخانی می پرسد :
« شیوه های جذب و گزینش معلمان قبل از انقلاب این قدر سخت گیرانه و ایدئولوژیک نبود ؟ »
و ایشان چنین پاسخ می دهد :
« به هیچ وجه !
اصلا ایدئولوژیک نبود و با آن کاری نداشتند. برای آنهایی که افراطی بودند برچسب می زدند، کسانی که تند بودند به آنها برچسب می زدند و ساکتشان می کردند نه این که از سر بیاندازند یا خانه خرابشان کنند. نه این که زندگی شان را ویران کنند . در نهایت ؛ اخطار می دادند. به حراست فرا می خواندند و از آنها توضیح می خواستند.
من به خاطر ترکی صحبت کردن و ترکی درس دادن در کلاس چندین بار به حراست آموزش و پرورش در قبل از انقلاب دعوت شدم .
خیلی با احترام سوال کردند که چرا این کار را می کنی؟ می گفتم چون من نتیجه می گیرم. ما که جنایت نمی کنیم .
خودش قانع می شد و می گفت درست می گویی. وقتی می دید به جوان دو بار درس را می دهی خوب تحویل می گیرد و بهترین نمره را می گیرد. ولی می گفتند به ما دستور داده اند .
ما چه کاره ایم ! »
مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش در سخنان خود می گوید که ملاک در زمینه جذب معلمان ، رعایت قانون است .
مدت زمان مدیدی است که « نرگس کارگری ؛ خبرنگار صدای معلم » به خاطر انتشار یک یادداشت انتقادی در نقد عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان با خشم و غضب مقامات رو به رو شده و گزینش اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در دو نامه ی جداگانه با استناد به آن چه « عدم رعایت ضوابط عمومی » می نامد از اشتغال به کار ایشان در معلمی ممانعت کرده است .
بارها از آنان خواسته شده که در این مورد « شفاف سازی » کنند اما با اتلاف وقت و پاسکاری و... از پاسخ گویی امتناع ورزیده اند .
چگونه است که یک « قاتل » و یا « متهم به قتل » در سیستم قوه قضاییه و در همین نظام جمهوری اسلامی و با همین قوانین می تواند پرونده ی خود را رویت کند و حتی از آنان رونوشت و کپی بردارد اما معلمی که در حوزه وظایف سازمانی اش کوچک ترین تخلفی انجام نداده و صرفا به خاطر « نقد عملکرد یک مدیر میانی » آن هم در یک رسانه ی داخلی و رسمی از کار معلق می شود و به حقوق قانونی و شهروندی وی توجهی نمی شود ؟
مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش چگونه صحبت از قانون می کند در حالی که هیات های گزینش با رفتارهای سازمانی خویش ، ماهیت « فراقانونی » پیدا کرده و کسی نمی تواند از آنان انتقاد کند ؟
آیا بهتر نیست که از شعار و نمایش و مناسک فاصله گرفته و با رفتار و عمل خود کارآمدی سیستم را اثبات کنید .
پی نوشت جهت اطلاع و آشنایی سیدحسین داودالموسوی مدیرکل دبیرخانه هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش :
- از "گزینش عالمانه و هوشمندانه" تا "گزینش شیشه ای" در آموزش و پرورش و چند پرسش ساده ؟! ( این جا )
- "گزینش عالمانه و هوشمندانه "یعنی چه ؟ دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته برای آموزش و پرورش چه بوده است؟ ( این جا )
- گزینش های آموزش و پرورش امروز کارد را به استخوان رساندهاند ! ( این جا )
- آیا وقت تغییر علمی و عملی در معیارهای گزینش " معلم " نرسیده است؟ ( این جا )
- بازکاوی نظام گزینش معلم در ایران [1] ( این جا )
- بازکاوی نظام گزینش معلم در ایران - بخش پایانی ( این جا )
- گزینش در استخدام کارکنان دولت "تبعیض" قانونی اِعمال می کند ؛ در استخدام کارکنان دولت "تبعیض" اِعمال می شود ؛ دستاورد هسته های گزینش در 38 سال گذشته چه بوده است ؟ ( این جا )
- نخستین پرسش آن است که مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان به استناد به کدامین یافته و سند پژوهشی به این نتیجه رسیده است که : " نگرش جامعه به امر گزینش مثبت است " ؟ مدیران وزارت آموزش و پرورش با سند و مدرک صحبت کنند ! ( این جا )
- معیار انتخاب مصاحبه گران گزینش " معلم " در آموزش و پرورش چیست؟ ( این جا )
- تأملی درباره كارآمدی نظام گزينش معلم در ايران ( این جا )
- در اتاق های مصاحبه داوطلبان " حرفه معلمی " چه می گذرد ؟! ( این جا )
- عملکرد هسته های گزینش در 40 سال گذشته موفق نبوده است ؛ در گزینش ها ، حساسیت بیشتر روی مسائل " سیاسی " است ! ( این جا )
- برخورد با " سند تحول بنیادین " در آموزش و پرورش و " برنامه درسی ملی " کاملا ایدئولوژیک بود ! در فرم گزینش معلمان آثار شدید ایدئولوژیک وجود دارد ! ( این جا )
- هیات های گزینش آموزش و پرورش ، بطحایی و چند پرسش از یک کارشناس و روزنامه نگار مستقل ! ( این جا )
- نقدی بر عملکرد " گزینش " در آموزش و پرورش ( این جا )
- همه چیز از پاسخ مسئول گزینش شروع شد؛ پروندهتون ناقصه! ( این جا )
- از دگماتیسم آموزشی تا تعرض به دانش آموزان : فیلتر آموزش و پرورش صلاحیت های حرفه ای را گزینش نمی کند ! ( این جا )
- روزنامه قدس در گفت و گو با علی پورسلیمان :
مدیر صدای معلم : سیستم جذب و گزینش نیرو در آموزش و پرورش باید متحول شده و علمیتر شود ( این جا )
- دانش آشتیانی: تغییر بنیادین در رویکردهای " گزینش " ایجاد می کنیم/ معنای حراست نگهبانی است نه مچ گیری/ در بحث ارزشیابی معلمان ،" روال خودارزیابی" است و در شورای مدرسه آن ضوابط مورد تایید قرار می گیرد ( این جا )
- معاون حقوقی رئیس جمهور :
به گزینش چه مربوط از فرد سوال کند که از چه کسی تقلید میکند و یا در انتخابات به چه کسی رأی داده است؟ ( این جا )
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آن چه البته به جایی نرسد، فریاد است.
درود بر استاد سلیمان پور بزرگوار که صدای فروخفته ی همکاران و فرهنگیان مخصوصا آموزش و پرورش نگون بخت هستید.
امید که گوش شنوایی بوده و از این همه هشدارها و دلسوزی ها به خودشان بیایند و زمینه ساز توسعه ی پایدار از طریق توجه به آموزش و پرورش باشند.
توکل بر خدا
و سپاس از توجه و همراهی و صدای رسای دکتر پور سلیمان انصافا آموزش و پرورش باید انتقادهای جنابعالی را قاب بگیرد و بر در و دیوار وزارت نصب کند. و برای وضع اسف بار نظام تعلیم و تربیت نیروی انسانی که نمایشی و غیر حرفه و بی خبر از نقایص خود با سرعت به سمت انحطاط میل می کند با توجه به انتقادات سازنده افراد اهل قلم و تفحص برای این وضعیت موجود چاره ای بیندیشد. درود بر قلم و شیوه رسای شما دکتر پور سلیمان.
چرخه و سیستم فاسد یعنی همین و این گزینش ها هم خب مصداق همان اند و به این شکل افراد فساد را وارد اداره کشور می کنند و اینجا آموزش و بعد همین افراد در تقویت این فساد می کوشند.
در جای دنیا در مورد عقاید مذهبی و نمازجمعه (که اصلا مستحب است مثلا) و فلان سوره خواندن و لباس پوشیدن آستین بلند و ... سوال می کنند واقعا سوال های این ها را ترجمه کرد و در خبرگزاری های خارجی گذاشت خواهند فهمید ما در کجای جهان زندگی می کنیم.
و نکته دیگر این است که این ها ظواهر دین اند و وقتی حرف از ظواهر دین زده شود هر کسی حتی یک فرد لائیک هم می تواند بازی کند تا چیزی را به دست آورد
و افراد و کسان و نظامی که در پی تعمیق مثلا اسلام و مسلمانی اند این کار ظاهری و فرمالیته از روی حماقت و خریت است و نتایج کاملا عکسی ایجاد خواهد کرد و بلکه بدتر
یا چطور افرادی پیدا شدند که فکر کردند که سوشیالیسم و مارکسیسم می تواند یا اسلام پیوند پیدا کند و کسانی مانند این شریعتی نمی دانم واقعا چه فکری کرد که می تواند اسلام و مذهب را تعدیل کرده و با ایدئولوژی کردن آن و مارکسیست کردن آن ، آن را توجیه کند. چه توجیه های مسخره ای که نکردند.
آخر مگر یک مذهب که برآمده از ایمان و تقوای درونی است و بر آن تاکید دارد را می تواند در قالب اجتماعی و ظاهری به اجرا گذاشت.
مثلا از نظر لغوی و اصطلاحی اسلام و مذهب یکسری اعمال مشخص برای افراد دارد و خارج از خود را محکوم و سرکوب می کند و قبول ندارد
حال
جمهوری یعنی آزادی بیان و عدالت برای همه حتی غیر مسلمان و ...
آیا شما بین این دو هیچ همگونی و دوستی و سازگاری می بینید؟!
این که می گویید دین سیاسی نیست یا اجتماعی نیست ناشیاز فهم غلط از دین و صاحب آن یعنی خداوند است. اگر آیات قرآن را دقیق بنگرید خواهید یافت که بسیاری از آیات قرآن سیاسی و اجتماعی است.
نمی شود قسمتی از دین را گرفت و قسمتی را حذف کزد.
دین برای نجات بشر آمده و این شامل هم فردیات و هم اجتماعیات زندگی وی است.
مشخص است مذهب و اینجا اسلام چون مذهب اگر بخواهد وارد وادی جمهوری شود به طور کامل وجود عینی اش یا به اصطلاح فلسفی آبجکتیو خود را از دست می دهد پس جمهوری به طور کامل باید نابود شود قرار دادن نام این دو تنها یک نام خواهد ماند و در جهان خارج چنین امکانی وجود ندارد.
به عبارتی ما هیچ وقت نمی توانیم این دو کلمه را که با هم تناقضی آشکار در هستی خود دارند کنار هم قرار دهیم و من نمی دانم آنانکه که چنین کردند چه فکری می کردند
البته زمانی که مارکسیست اسلامی در حال شکل گیری بود فردی مانند خلیل ملکی با آن مخالفت کرد و آن را خارج از منطق دانست اما باز هم آن شاخه درست شد.
بعضی هم که خود را ملی مذهبی نامیدند هم از این سنخ اند که مشخص نیست بر طبق کدام نطریه و منطق و تفکراتی به چنین اختراعات کودکانه ای دست می زنند و آشپزی می کنند که همه مردم ایران را بیمار کرده اند تو یا می توانی ملی باشی یا مذهبی و البته هر دوی این ها می توانند به افراط روند اما فی نفسه می توانند باشند
فکر می کنید این پس زدن مذهب از ساختار اداره و حکومت داری در کشورهای مذهبی به خاطر بی دینی و ضد دینی بوده هر کس که چنین فکر میکند و تبلیغ می کند یا احمق است یا شارلاتان.
آنها بر اساس نظریات مختلف و تاریخ خودشان به مرور به اینجا رسیده اند آن وقت ما به جای استفاده از این کشفیات پر زحمت که برای آنها چقدر مخاطرات اجتماعی داشته و چقدر اندیشمند کار شده است استفاده کنیم بر گشته ایم تا به شکل قرون وسطای آنها با مذهب برخورد کنیم.
سکولاریسم هر گونه ایدئولوژی و افراط و تفریط را از اداره جامعه بیرون می کند در عین حال که همه آنها می توانند باشند
اما در ایران، آنهایی که نظامشان برایشان سود دارد و بوقچی هم هستند سعی در تقبیح این اصل بزرگ اجتماعی و سیاسی غرب می کنند
نکته دیگر اینکه مذهب به عنوان یک کارکرد اجتماعی، یک رو دارد و یک درون ، و سود آن برای یک اجتماع ناشی از درون آن است که اگر اصل قرار نگیرد تبدیل به یک سری آداب بدون اصلات انسانی می شود و این همان چیزی است که در ایران اتفاق افتاده است
پس این گزینش ها افعالی به روی مذهب اند و فاقد وجاهت درونی مذهب اند و ارزش کارکردی و کاربردی ندارد و حتی ضد انسانی می گردند
یعنی آن آخوندهای حوزوی که شاید دغدغه دین دارند این را نمی فهمند. و اگر می فهمند چرا سکوت کرده اند؟!
تمام هم و غم این نظام بر مبنای همین جهت گیری مذهبی بیرونی است که اثر مفید که ندارد می تواند مضر هم باشد.
و وقتی مذهب با حکومت داری جمع می گردد مانند همان دو موضوع جمهوری و اسلام، تناقضاتی آشکار در وجودشان هست که در صورت قرار گرفتن در کنار هم مانند سم برای یک اجتماع عمل می کنند و خود را نیز به نابودی می کشانند.
مذهب را اگر به عنوان یک راه زندگی در نظر بگیریم که دغدغه آرامش انسان را دارد پس نیاز به ایمان و اعتقاد و اخلاق درونی دارد و این موضوع در جهت گیری مذهبی درونی رخ می دهد و چنین جهت گیری مذهبی را با حکومت داری توسط آن نه تنها اتفاق نمی افتد بلکه موجب گسترش جهت گیری بیرونی می شود
مذهب نیز بر قدرت تاکید دارد جایی که می خواهد اعمال و اخلاق مذهبی را اعمال کند اما این اعمال قدرت نیاز به ایمان پیروان خود دارد نه به اعمال زور سیاسی.
اما این ظاهر مذهب است پس تا اینجا با هم تا حدی سنخیتی دارند اما باز هم در همین مقوله قدرت ، هستی حکومت با ظاهر مذهب تلاقی پیدا می کند کدام غالب خواهد شد ؟!
هیچ کدام و هر دو مسخ شده و چیزی بیمارگون تحویل می دهد
مذهب ، ایمان و درون خود را از دست می دهد و حکومت با ظاهر مذهب شکل می گیرد که نه می تواند مردم را به سمت مذهبی شدن سوق دهد و نه به سمت یک حکومت شکوفا. چون خودش نیز دیگر وجود ندارد و هدفش در قالب مذهب دیده می شود.
هر چه این مذهب حکومتی تر شود بیرون مذهب رشد می کند و درون کوچک می شود و برعکس.
پس آنان که به اصطلاح حوزوی هستند بیشتر باید مراقب حکومتی کردن مذهب باشند و اگر این کار را نمی کنند ریگی در کفش خود دارند و یا اصلا مسلمان و آخوندو حوزوی و .. نیستند بلکه افرادی تحت امیال ثروت و قدرت حرکت میکنند و مذهب را برای همین می خواهند.
آخر ظلم و بی عدالتی تا چه حد
حق اون بچه های روستایی چی میشه
گناهشون چیه با کمترین امکانات و دسترسی ها تونستند اون رتبه رو بگیرند اما در گزینش میگن فلانی مدرسه هیات امنایی، نمونه و تیزهوشان خونده!!!
من واقعا دلم برای اون کشاورزان مظلوم و محروم میسوزه که اسیر این جماعت شده
هسته گزینش آموزش و پرورش گیلان باید با شفافیت و انتشار تعداد متقاضیان و داوطلبان محل خدمت رشت به سوالات و ابهامات پاسخ دهد!
شکنجه هایی که در گزينش به افراد مصاحبه شونده وارد می شه کسی ثبت و ضبط نکرده///
اینان افرادی که از نظرشون مخالفان می بینن به دست آتش به اختیارها می سپارن///
تهدیدشون می کنن///
تا مدت ها خود و خانواده هاشون اذیت می کنن///
کاش یکی پیدا بشه اینا به گوش مردم برسونه
اینا زندگی افراد را نابود می کنن///
گزینش برای فارغ الحصیلان فرهنگیان واقعا یک غول بی شعور بی منطق شده - 4 سال عمر بچه ها رو تلف کردن ابدا به هیچ کجای گزینش ها نیست - امیدوارم همان اندازه که در سد و گیر و دار این گزینش فرزندان ما رو معطل کردند خدا هم در این دنیا هم در آن دنیا براشون سد ایجاد کنه