" آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟ "
هفته پیش به اتفاق آقای سعید شهسوارزاده برای گفت و گو با آقای حسین خنیفر به دانشگاه فرهنگیان رفتیم .
رئیس دانشگاه فرهنگیان در ابتدا و انتهای گفت و گو به ما گفت که صدای معلم " مشکل شمار " خوب و زبده ای است اما " مشکل گشا " نیست .
گردهمایی مدیران هستههای گزینش آموزش و پرورش سراسر کشور روزهای اول و دوم اسفند در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار گردید .
در این نشست همان گونه که انتظار می رفت از رسانه ها و خبرنگاران دعوتی به عمل نیامده بود .
تنها و از طریق پرتال وزارت آموزش و پرورش از این طریق اطلاع رسانی و البته به صورت گزینشی و چکه ای گزارشی ارائه شده بود .
در حدود 18 ماهی که از وزارت بطحایی می گذرد به این نتیجه منطقی رسیده ام که وی به نوعی دچار فوبیای خبرنگار ، هراس از رسانه و پرسشگری صریح و بی مقدمه است .
مهم ترین دلیل برای این ادعا را می توان به نشست های بسیار معدود در شکل پرسش و پاسخ و دیالوگ با خبرنگاران در طول وزارت پرچالش وی اشاره کرد و این که هنوز و پس از گذشت بیش از یکم سال به درخواست صدای معلم برای گفت و گو پاسخی نداده است .
وزیر آموزش و پرورش در جمع مدیران هستههای گزینش آموزش و پرورش سراسر کشور می گوید : " آیا سیاست های آموزش و پرورش در بسط این گمراهی ( مادی گرایی ) نقش دارد؟ می گویند اگر معلم حقوق بیشتری می خواهد باید کار حرفه ای انجام دهد. اگر بین معلم و سی دی های آموزشی متحرک ( معلم نماها ) فرق بگذاریم، قطعاً شغل معلمی حرفه ایست "
" «مهمترین مأموریت در حوزه منابع انسانی و پله اول آن، تشخیص این شایستگی است که آن هم به عهده گزینشگران است»، گفت: این شایستگی مبتنی بر 3 اصل دانش، مهارت و توانایی است و کار شما گزینشگران عزیز برای احراز آنها، بسیار خطیر و مسئولیتی بسیار سنگین و البته موثر است."
" بر اساس قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش، مهمترین ضوابط عمومی گزینش اخلاقی، اعتقادی و سیاسی کارکنان آموزش و پرورش، مدارس غیر انتفاعی، سازمان ها و شرکت های تابعه اعم از داوطلبان مراکز تربیت معلم، دانشسراها، تعهد دبیری، متعهدین خدمت و ... علاوه بر شرایط عمومی استخدام (صلاحیت علمی و توانایی جسمی و روانی) به قرار زیر است:
1- اعتقاد به دین مبین اسلام و یا یکی از ادیان رسمی مطرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
2- التزام عملی به احکام اسلامی.
3- اعتقاد و التزام به ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی.
4- عدم اشتهار به فساد اخلاقی.
5- عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی، هواداری از احزاب و...
در ذیل تبصره 2 این قانون آمده است: ایثارگران در گزینش دارای اولویت می باشند و در موارد محدودیت ظرفیت و کثرت تقاضا، ملاکهای تقدم (مانند فعالیت در نهادهای انقلاب، شرکت در نماز جمعه و جماعات، مناطق محروم و پوشش چادر برای خواهران) نیز نسبت به داوطلبان اعمال می گردد. در ذیل تبصره 3 همین قانون، تشخیص بند 5 ضوابط عمومی به عهده وزارت اطلاعات و در سایر موارد به عهده هیات عالی گزینش میباشد.
حال، چنانچه به این ضوابط نگاهی دوباره بیافکنیم، درمی یابیم که صرف نظر از شرایط مصرح اعتقادی، اخلاقی و سیاسی، در خصوص عنوان مهم «صلاحیت علمی» هیچ اشاره ای نشده است. حتی این امر در زیر عنوان شرایط عمومی استخدام و در داخل پرانتز قید شده است؛ یعنی در قانون گزینش معلمان هیچ تعریفی از «صلاحیت علمی» به میان نیامده است که به نظرمیرسد این امر از نگاه قانونگذار از اهمیت لازم برخوردار نبوده باشد زیرا در آن هنگام گفتمان غالب در بافت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اداری، گفتمان ارجحیت «تعهد» بر «تخصص» بود و هدف انقلابیون در شورای انقلاب و هیات دولت، از سویی اعزام نیروهای متعهد و مومن به آرمانهای انقلاب به مدارس بود و از دیگر سو، «پاکسازی» مدارس از وجود نیروهای عمدتاً متمایل به جریان های چپ، وابسته و از دید آنان نامطمئن بود. " ( این جا )
بطحایی هیچ گونه اشاره ای به کارآمدی و به روز رسانی این قوانین نمی کند اما دبیر هیأت عالی گزینش کشور بر خلاف وزیر آموزش و پرورش به این نکات اشاره می کند که در پرتال وزارت آموزش و پرورش درج شده است : ( این جا )
" وی ( حجت الاسلام تقویان ) به روزبودن مجموعه گزینش و ارائه پاسخهای دقیق و کارشناسی مورد نیاز جوانان را از جمله ضرورتهای جامعه امروزی دانست و اظهارکرد: لازمه کار در آموزش و پرورش عشق به انجام وظیفه است و لازم است مطابق رهنمود مقام معظم رهبری به سمت روزآمدی در روشها و بهبود معیارهای گزینش حرکت کنیم. "
می شود گفت در این مورد نقویان از بطحایی جلوتر است چون حداقل قانون گزینش را مطالعه کرده است .
تاکنون در صدای معلم مطالب انتقادی قابل توجه و تاملی در مورد گزینش های وزارت آموزش و پرورش منتشر شده است .
بخش " نامه های دریافتی صدای معلم " که توسط معلمان سراسر کشور تغذیه می شود حاوی انتقاداتی به عملکرد گزینش ها بوده است اما تنها عکس العمل هیات های گزینش ، جوابیه ای است که در پاسخ به یادداشت آقای علیرضا کاشفی ، دبیر آموزش و پرورش ناحیه یک کرج و با عنوان " وهم کور تصویر ندارد " در صدای معلم درج گردید . ( این جا )
کاشفی در یادداشت خود می گوید :
" حقوق مادی معلمان دغدغۀ دیرینی است که ظاهراً معلم جز آن به چیز دیگری نمی اندیشد. دیر زمانی ست که معیشت برای معلم مسأله است. ( قتل آقای خانعلی دبیر دبیرستان های تهران در 12 اردیبهشت 1340 توسط شهربانی وقت یاد باد ) اما این دغدغه بعد از دهه ها کمابیش باقیست و امروز با طرح بسیار ناشیانه حتی منجر به تعدد معلم نماهایی شده که علم را خادم و مال را مخدوم می دانند و به قول امام محمد غزالی « گمراهی را معنی دیگری جز این نیست. » ( بدیهی است که مقصود پرهیز دادن معلمان از آزمندی و سوء استفاده است وگرنه کار تعلیم همانند دیگر مشاغل دارای مزد و پاداش است. )
آقای وزیر !
آیا سیاست های آموزش و پرورش در بسط این گمراهی ( مادی گرایی ) نقش دارد؟ می گویند اگر معلم حقوق بیشتری می خواهد باید کار حرفه ای انجام دهد. اگر بین معلم و سی دی های آموزشی متحرک ( معلم نماها ) فرق بگذاریم، قطعاً شغل معلمی حرفه ایست.
شما چه تلاشی در حرفه ای شدن خودِ معلم انجام داده اید؟ کلاس های پیش پا افتادۀ ضمن خدمت و امتحان های الکترونیکی که یک نفر به جای چند نفر پاسخ می دهد، چقدر کارساز بوده اند؟ بحث علمی که اصل و مبدأ آن مطالعه ( به معنی کاملش ) و پشتوانۀ اعتلای سطح آگاهیست، کجای آموزش و پرورش جا دارد؟
آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟
برای بعد از تغییر معیارهای گزینش چه برنامه ای دارید؟ راستی آقای وزیر معیارهای انتخاب گزینش مدیران مدرسه چیست؟ ایمان به اخلاق اسلامی و شرف انسانی و حب وطن توأم با اقتدار و شفقت و داشتن تخصص اعتبار یک معلم است. چه معیارهایی کمابیش نمایانگر این اعتبارات است؟ رعایت آداب و معاشرت ظاهری که اغلب ریاکارانه است؟ داشتن مدرک دکتری از دانشگاه های رنگارنگ؟ یا چی؟ آقای وزیر رتبه بندی مدارس به سبک و سیاق امروز ناعادلانه و کاملاً غلط است. این دانشگاه ها ست که باید رتبه بندی شوند تا هر بی سوادی با داشتن یک برگ کاغذ مدعی آموزش نشود و شعار « شغل انبیاء » را دست بر دهان معلم ننهد.
یاد شعر استاد شهریار افتادم،
ما را چه جای جلوه که تجلیل می کنند
تا با کدام تجزیه تحلیل می کنند
یک روز پیل مورچه کـردند زیر پای
امروز نیز مورچه را فیل می کنند "
در مهرماه 96 در گفت و گو به روزنامه قدس با عنوان " سیستم جذب و گزینش نیرو در آموزش و پرورش باید متحول شده و علمیتر شود "گفتم : ( این جا )
" آموزش و پرورش در بند ۱ و ۲ قانون گزینش معلمان و کارکنان خود لیست بلند بالایی از بیماریهای مختلفی را ذکر کرده است که برای برخی از آنها توجیهی وجود ندارد و نیازی به وجود این همه حساسیت نیست. ضمن اینکه سیستم جذب و گزینش نیرو در آموزش و پرورش باید متحول شده و علمیتر شود.
پیشنهاد من این است که سازمان نظام معلمی که کلیات آن در دوره وزارت دانش آشتیانی تصویب و برای تأیید به هیئت دولت ارسال شده، مرجع و مقام خوبی برای احراز این اولویتهاست.
مسئولان وزارت آموزش و پرورش باید خیلی در این مسائل وارد نشوند و سعی کنند همان طور که خود اعلام کردهاند، برون سپاری کنند. سیاست اصلی وزارت آموزش و پرورش حداقل در چهار سال اخیر برون سپاری خدمات آموزشی بوده است، چه اشکالی دارد از پتانسیلهایی که برخواسته از جامعه معلمان بوده و نظام معلمی نیز در آینده برخواسته از همین معلمان خواهد بود، وارد این مسائل شود چرا که به نظر در آن صورت با مقاومت کمتر بدنه روبه رو خواهند شد. "
« شیرزاد عبداللهی » در گروه تلگرامی " آموزگاران اندیشمند " می نویسد :
" در گزارش نشست مدیران هسته های گزینش در سایت رسمی وزارتخانه ، بی اعتنایی به سخنان افراد حاضردر جلسه آزار دهنده است.
بعد از تحولات اخیر روابط عمومی و حذف افراد مستقل ، حالا از وزیر به عنوان "مقام عالی وزارت" یاد می شود. عنوانی که علامت تملق گویی و ترویج کیش شخصیت است . پیش از سخنان مقام عالی ، دبیر هیات عالی گزینش کشور سخنرانی کرده است، این سوال در ذهن خواننده شکل می گیرد که آقای نقویان چه گفت؟ یعنی اظهارات او در حد یک سطرخبری ارزش نداشته است؟ مدیران هسته گزینش چه نکاتی را مطرح کردند؟ خبری از اینها در گزارش نیست.
تریبون های یک طرفه ، سکوت کارشناسان و روزنامه نگاران مستقل و تنظیم خبر به روال اداری، برخی مسئولان را هوایی کرده و از نقش اجرایی دور می سازد و مسئول اجرایی به تدریج درجایگاه بی دردسر و راحت "مرشد و نظریه پرداز و منتقد وضع موجود " ظاهر می شود. "
از آن جا صدای معلم یک رسانه انتقادی است و دچار کیش شخصیتی نیست پرسش هایی از ایشان را این جا طرح می کنم :
1-آقای عبداللهی اشاره به کارشناسان و روزنامه نگاران مستقل و سکوت آنان کرده است .
بنده هم با ایشان همدل هستم که قاطبه خبرنگاران در حوزه آموزش اساسا وارد چنین موضوعات و محورهایی نمی شوند و به قول دکتر سرگلزایی نقش آنان به منزله " پنکه هایی است که فقط خودشان را خنک می کنند ! ( این جا )
اما ایشان برای مثال اسامی حداقل 10 روزنامه نگار مستقل را بیان کنند و این که چرا ایشان هیچ وقت به عدم دعوت از رسانه ها در چنین نشست هایی اشاره نمی کند و موضع ایشان سکوت بوده است ؟
عبداللهی در همان گروه پیش تر نوشت :
" ساماندهی و جذب و هضم فعالان رسانه ای و فعالان صنفی در سیستم اداری سیاست رسمی وزارت آموزش و پرورش از سال 92 است. یک بار سال 92 فانی وزیر وقت از دهنش در رفت که ما طرحی برای ساماندهی خبرنگاران حوزه آموزش داریم. همان موقع من خطرات این کار که مبتکر آن یک فعال رسانه ای ذوق زده بود را تذکر دادم. ارتباط فعالان رسانه ای و صنفی با مدیران آموزش و پرورش فی نفسه ایرادی ندارد. اما خطراتی در این مسیر هست که فعالان مدنی و خبرنگاران باید مراقب باشند. اگر کسی در خودش این توانایی را می بیند که در مقابل وسوسه ها و جاذبه های اداری مقاومت کند و تجربه و دانش خود را علیه اعتقادات سابق خودش به کار نگیردو حداقل تبدیل به عامل سرکوب رفقای سابق خودش نشود، ایرادی ندارد... "
از ایشان پرسیدم :
" طرح سامان دهی خبرنگاران را آقای رسول پاپایی مطرح کرد ؟ "
عبداللهی چنین پاسخ داد :
" اسم بردن از افراد ممکن است این تصور را در خواننده ایجاد کند که نویسنده قصد تسویه حساب یا تعریف و تمجید از افراد را دارد. ضمنا حواس خواننده از تحلیل ماجرا منحرف می شود. بر اساس تجربه شخصی سعی می کنم کمتر اسم ببرم . افرادی مانند شما که پیگیر مسایل هستید قطعا ضمیر اشاره ها را متوجهید. بقیه همکاران هم که جزییات را نمی شناسند ، نسبت به مساله یک دید کلی و روشن پیدا می کنند و خود در برخورد با واقعیت ها ضمیر اشاره را پیدا می کنند. با تشکر . "
ضمنا این طرح را فانی در یک گفت و گو یا سخنرانی اعلام کرد .
پاسخ من چنین بود :
" البته بنده با مواضع شما در مورد رسانه ها و فرمایشی شدن آن ها موافقم و کاملا تایید می کنم .
این که متاسفانه رسانه ها از فلسفه وجودی خویش تهی شده اند .
اما :
1- نام بردن از یک فرد و درخواست تنویر برای یک عملکرد چه اشکالی می تواند داشته باشد ؟
مگر نباید افراد در برابر عملکرد شان پاسخ گو و مسئول باشند ؟
2- چرا در آن زمان کسی و یا افکار عمومی از این " تذکر " شما آگاه نشد ؟
3- آن زمان آقای رسول پاپایی خیلی صریح و بی پروا مانع از ورود بنده به نشست رسانه ای فانی شد .
چرا شما در این مورد و علی رغم گزارش های متعدد این رسانه سکوت کردید ؟
آیا فرمولی که شما در این یادداشت نام برده اید در آن مورد شامل حال شما نمی شده است ؟
با تشکر ."
2-در چند ماه گذشته از معلمان منتقد توسط مدیران آموزش و پرورش شکایت شد .
همین طور از رسانه های مستقل توسط مدیران دولت شکایت شد .
برخی از معلمان و فعالان صنفی به هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش احضار و برای آنان پرونده تشکیل شد .
آقای عبداللهی که از سکوت دیگران ناراحت است چرا خود در همان وادی افتاد ؟
غیر از موضع گیری محدود در مورد آقای نجات بهرامی آیا در مورد فضای امنیتی و تهدید منتقدان به موضوعات دیگری هم اشاره شد ؟
3- انتخابات شورای عالی آموزش و پرورش در جریان است .
تاکنون و به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش 50000 نفر در این انتخابات شرکت کرده اند .
شیرزاد عبداللهی که در مورد " چگونگی سوار شدن گوسفندان در هواپیما " مطلب می نویسد آیا موضوع این انتخابات به اندازه " گوسفندان " ارزش خبری و تحلیلی نداشته است ؟
4-آنتی تز " گزینش " برای جامه عمل پوشاندن به موارد گفته شده توسط آقای بطحایی برای احیای " سه اصل دانش، مهارت و توانایی " چیست ؟
آیا غیر از " سازمان نظام معلمی " است که تاکنون در مورد آن بارها نوشته شده است ؟
آیا گزینه و یا گزینه های دیگری وجود دارند ؟
واقعا کدام تشکیلات باید صلاحیت های علمی و دانشی و تخصصی معلمان را از بدو ورود به خدمت تا پایان رصد ، پایش و نظارت موثر کند ؟
این ها موضوعاتی است که قابل سکوت نیستند برای هیچ کس حتی شما .
نظرات بینندگان
هسته های گزینش
را یکی از 5 عامل اصلی عقب ماندگی و فلاکت ایرانیان دانسته اند لطفا در مورد نحوه برخورد و عملکرد رزاقی گزینش شهر تهران تجدید نظر کنید ....معلم جوان آقایی به علت رد صلاحیت ایشون خودکشی کردند .اخبار فرهنگیان را مطالعه کنید...:
وقتی از افراد درباره علاقه به گزینش و گزینشگران و یا روحیات آن ها سوال می شود معمولا با پاسخ اینکه "حس بدی نسبت به آن ها دارند و اینکه گزینشگران افراد هستند با روحیات خاص که بازی کردن با آینده و سرنوشت افراد به هر قیمتی برای آن ها کار ساده ایست" روبه رو می شویم
درود
در این مکتوب به اشکالات نظام گزینش در حوزه آموزش اشاره شده است .
در کنار آن بحث تشکیل سازمان نظام معلمی مطرح شده است .
من با این سیستم تعیین معلم برای نظام آموزشی کاملا مخالف هستم .
اگر واقعا کسی حرفه ی معلمی را دوست دارد و در کنار آن دارای استعداد این حرف هم هست چرا باید کارش به « تبدیل وضعیت » برسد ؟
معلم از همان آغاز باید با عنوان معلمی و پس از طی مراحل علمی و عملی نه آنچه معیارهای گزینش می گویند به این مقام دست یازد .
امیدوارم مفهوم را رسانده باشم .
با این حال صدای معلم منعکس کننده نظرات است و از شما دعوت می شود اگر نقدی به این سیستم دارید ، مستدل و مکتوب ارسال نمایید .
پایدار باشید .