چندسالی هست که به واسطهی مسوولیتی که در یکی از تشکلهای دانشگاه دارم مورد رجوع تعداد زیادی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی هستم که پروندههای گزینشی برای آنها تشکیل شده و مدام در راهروهای اداره گزینش در پی خارج شدن از منجلاب ساختگی ِ خیالی گزینش.
در این سالها سعی کردم بدون در میان گذاشتن ظلم این قشر با رسانهها، مسائل آنها را پنهانی و با رایزنی با مسوولین وزارت آموزش و پرورش حل کنم؛ اما امروز کارد را به استخوان رساندهاند.
در این یادداشت سعی میکنم تا حدی گزینشهای عقیدتی و اخلاقی انجام شده، گزینشهایی از جنس تقدم تعهد بر تخصص، گزینشهای ایدئولوژیک، اصلا در یک کلام، گزینشِ «حذف غیر خودی!» و بهدنبال آن انفصالهای صورت گرفته و برخوردهای ناصوابی که با دانشجومعلمان در این سالها شده که از زبان آنها شنیدهام را بازگو کنم چرا که دیگر رایزنی و گفت و گو با این دست آدمها به بن بست رسیده است. آدمهایی که گهگاه یادآور هیات داوریِ جلسات «تفتتیش عقایدِ» قرون وُسطیاند.
موضوعات مطرح شده در این یادداشت از حرفهای دانشجویان گزینش شده است.
گزینش در آموزش و پرورش برای دانشجومعلمان به این شکل است که در بدو ورود و قبل از دانشگاه، گزینش مقدماتی انجام میشود و از طریق تحقیقات محلی و گرفتن استعلام از نهادهای مربوطه و یک جلسهی ابتداییِ پرسش به پایان میرسد.
اما موضوع ما گزینش پایانی برای ورود به شغل معلمی است که هر ساله تعداد زیادی از دانشجو معلمان را درگیر میکند. متاسفانه نحوه گزینشها به تازگی رادیکالتر و افراطیتر شده است و نسبت به سالهای قبل گزینشها بسیار بیمحتواتر شده است.
براساس شنیدهها و تجربهی شخصی اینجانب مسائلی که اغلب در گزینشها مطرح میشود به شرح ذیل است:
۱ – عدم التزام به ولایت مطلقه فقیه ۲ – ورود به مسائل حساس سیاسی کشور و اظهار نظر در رابطه با آنها ۳ – عدم اهتمام جدی به مسائل و احکام شرعی من جمله عمل به واجبات مثل نماز و روزه و دوری از محرمات ۴ – ارتباط با جنس مخالف ۵ – حضور و اظهار نظر در اعتراضات صنفی دانشجویی و معلمی
تقریبا در همه موارد مورد رجوع به بنده هیچ مدرکی توسط گزینشگر ارائه نشده است و تمام استنادشان براساس خبرهایی است که توسط خبرچین هایشان فرستاده شده است که متاسفانه لفظ «به ما گزارش رسیده است» در جلسات گزینش معروف است.
بنابر شنیدهها نمایندهی گزینش در دانشگاهها در ایام مختلف با دادن وعدههای متفاوت و یا از طریق ترساندن کسانی که از آنها مسائلی بیرون کشیده است آنها را دعوت به خبرچینی و دادن گزارش از دانشجویان دیگر میکنند؛ و اینجاست که میگوییم فضا مسموم است! اینجاست وقتی میخواهند در این عصر ارتباطات، دانشگاه فرهنگیان از افکار انتقادی مصون بماند و لابد یک معلم تراز اول برای معیارهای جمهوری اسلامی شود منطقی جلوه میکند و این معلم ترسو نیز تجلی؛ معلمی که همهچیزش را باخته، حتی شرفش را. دیگر نباید انتظار داشت این آموزش و پرورش توسعهگرا و مولد افکار نو باشد، دیگر این معلم نمیتواند الف و بای برابری و عدالت و آزادی را برای ماهی کوچولوهایش بخواند.
متاسفانه لحن گزینشگر شبیه بازجوییهای اعتقادی اول انقلاب است که حضرت امام در برابر آن ایستادگی کرد. این اصرار بر نمایش ظاهری تعهدات عقیدتی عامل ترویج فرهنگ تزویر و نفاق است و گهگاه به دوگانگی شخصیت فرد میانجامد و فرد را با تعهد به آفرینش و خلق نسلی آیندهساز بیگانه میسازد؛ و در بسیاری از موارد این ایرادهای عقیدتی که میگیرند، آدم را به خنده وا میدارد.
به عنوان مثال به دانشجویی گفتهاند ریش و سبیلت شبیه کمونیستهاست پس تو یا کمونیستی یا به آنها علاقه مند!
یا به دانشجویی دیگر گفته بودند به ما گزارش شده است که تو عضو گروهک کومله در کردستان هستی.
عدم التزام به ولایت فقیه در بسیاری از گزینشها مطرح میشود که مدرک و مستند آنها باز همین گزارشهاست که ریشه اکثر آنها شاید عناد و دشمنی خبرچین با طرف مقابل باشد.
عدم اهتمام جدی به مساله نماز از دیگر مواردی است که در بسیاری از گزینشها مطرح میشود حال آن که این مساله با هیچ ملاک و معیاری قابل بررسی و اثبات نیست. داستان مفصل است، داستانی طولانی و تکراری؛ داستان آشنایی که مزهی تلخ زخم میدهد، زخمی کهنه که شاید این همه عدم رسیدگی، امروز آن را به مرحلهی تعفن رسانده است!
پوشیدن لباسهایی که از نظر گزینشگر به صورت سلیقهای نامناسب است. صراحتا میگویند چرا شلوار جین یا لباس آستین کوتاه پوشیدهای؟ چرا موهایت را بلند میکردی؟ چرا ریشت را با تیغ میزدی؟
متاسفانه معیارهای گزینش برای ورود به شغل معلمی تا این اندازه نازل شده است.
معیارهایی از همین جنس است که ما را از آریستوکراسی به سمت الیگارشی مطلق میبرد؛ تنها همین کارزار گزینش که جمهوری اسلامی سناریوی آن را نوشته میتواند تا این حد نازل و افراد ذیشعور و غیر کج دست رد؛ افرادی چون مرتضوی، قاضی؛ و مختلص خاوری، رئیس بانک شوند.
ارتباط با جنس مخالف از دیگر مسائلی است که در بعضی موارد سبب عقده گشایی جنسی گزینشگر میشود.
به عنوان مثال به دانشجوی دختری گفتهاند ارتباطات با فلان پسر شبیه ارتباط زن و شوهرها بوده است چرا که در چند جا با اسم کوچک صدایش زدی. تقریبا در همه موارد مورد رجوع به بنده هیچ مدرکی توسط گزینشگر ارائه نشده است و تمام استنادشان براساس خبرهایی است که توسط خبرچین هایشان فرستاده شده است که متاسفانه لفظ «به ما گزارش رسیده است» در جلسات گزینش معروف است.
به پسری گفتهاند در فلان درس با دانشجوی دختر برای ارائه پروژهات همکاری داشتهای.
به دانشجوی دیگری گفتهاند به ما گزارش شده در خیابان یک بار همراه با یک خانم در حال عبور بودهای.
لحن گزینشگر در رابطه با مسائل جنسی بسیار زشت و زننده است و توهین مستقیم به مقام معلمی است که کمرش زیر بار فشارهای اقتصادی خم شده و برای حقوقی ناچیز ساعتها مسیر طولانی را برای رسیدن به مدرسه برای انجام وظایف خود میپیماید. معلمی که گلولههای سلیقه در گزینش دارد از پای در میآوَرَدش، معلم دارد کمرش میشکند، شکستنی از جنس دستبند محمد حبیبی و کتک خوردنش در پیشگاه دانشآموزان که پازلهای پستوی ذهن این بزن و ببندها را هم، هم فکر دوستان گزینش میبیند.
دانشجویی میگفت پس از ماهها درگیری با گزینش در هر جلسهای که حضور پیدا میکردم گزینشگرها با استهزا میگفتند مثلا از زهره چه خبر؟
با شرم مینویسم که به دانشجویی گفته بودند چه نوع فیلمهایی میبینی؟ به ما گفتهاند فیلم خارجی صحنهدار نگاه میکنی!
متاسفانه نحوه گزینشها به تازگی رادیکالتر و افراطیتر شده است و نسبت به سالهای قبل گزینشها بسیار بیمحتواتر شده است.
گزینشهای امروز خرده نظام آموزش و پرورش را به یک نظام پدرشاهی مانند کرده، همان نظامی که ارتشش برای کشور نمیجنگد، برای شخص میجنگد.
برای یکبار همه شده بیایید بهجای تحمیل از تحلیل استفاده کنیم؛ این همه سال زور و پاسخ وارونه، یک بار فقط یکبار صدا و گوشمان را با تحلیل آشنا کنیم.
چرا نمیخواهید باور کنید مدارس جعبه سیاه جامعه است حال امروز جامعه را از مدرسهی دیروز و حال فردا را از مدرسهی امروز بخوانید.
مدارس در ایستگاه پایانیِ ناکارآمدیاند، با این نوع گزینش معلم رو هم نشانه گرفته و وضع به مراتب وخیمتر میشود.
در پایان تنها چند کلام،
مگر میشود معلم بود و به آزادگی درود نفرستاد؟
مگر میشود معلم بود و راه دریا را به ماهی سیاههای کوچولو نشان نداد؟
مگر میشود معلم بود و در برابر قتل شجاعت و عدالت در گزینش سر فرود آورد؟
مگر میشود حسین را معلم انسانیت دانست و إن لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد فكونوا احراراً في دنياكم را باور نداشت؟!
می دانم روزی این راه صعب و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختیها و مرارتهای آن نشان افتخاری خواهد شد “برای تو معلم آزاده”، تا همه بدانند که معلم، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر گزینش باشد و زندان و اعدام. چرا که آموزگار نام و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیدهاند، نه مرغان ماهیخوار.
نظرات بینندگان
انسان ، معلم ، هموطن قائل هستید.
هزار تحسین و فتبارک ا..... به شجاعت و وجدان
و شعور شما. ما نیز با سکوت خود در برابر این
جریان قرون وسطایی، اندازه همه آنان مقصریم.
یکی از بدترین روز های زندگی ام بود روز گزینش.
بجز واقعیت چیزی نگفتم چون ترجیح دادم از خدایم بترسم تا یک انسان کوچک!!
اما شاکرم که با دروغ به خفت تن در ندادم چون ریز موارد را قبلا تجسس کرده بودند.
هموطن شجاعت شما را می ستایم و در برابر
آزادگی تان تعظیم می کنم. درود
گردد. تا تعداد بیشتری آن را بخوانند و هر روز
دیده شود.
مطلب به این مهمی و باارزشی حتی مطلب ویژه
هم نشده است!!!!
نوشتم.
درود
ضمن سپاس از پیشنهاد شما.
انتشار مطالب در بخش های مختلف صدای معلم قبلا توضیح داده شده است ( ارسال مطلب ) ؛اما مطالبی که از منابع دیگر اقتباس گردند معمولا در بخش " ویژه ها " منتشر نمی شوند .
در مورد بخش " دیدگاه " هم یادداشت به طرح مشکلات و چالش های یک بخش می پردازد اما حامل دیدگاه جدید و یا دیگری نیست .
الیته به احترام شما این یادداشت در بخش ویژه ها قرار داده شد .
پایدار باشید .
به امید روزی که قانونی از جولان دهی اینا ظالمان جلوگیری کنه
هر کاری بجز نقد نظام مغدس بلامانع است
مهمترین عامل دانستم که چند دقیقه بعد مسیول گزینش و ... اداره امدند و ...
با این نوع سیستم مدیریت نمیتوان به اصلاح و ابادانی جامعه امیدوار بود. همین ها کسانی هستند که من را ممنوع التدریس هم کرده اند و به این مدرسه راهنمایی تبعید کرده اند و ...
ولی برای خودم متاسفم که با رتبه خوب رشته علوم تجربی قید خیلی از رشتههای تاپ رو زدم و به خاطر علاقم اومدم فرهنگیان
الان هم من رو احضار کردن هسته گزینش میگن چرا شلوار فاق کوتاه پوشیدی...
همکار محترم
1- پورسلیمان هستم .
2- به نظرم ، باید صحیح نوشتن را به عنوان یک " معلم " تمرین کنیم .
3- کدام نظرات منتشر نشده است ؟
دقیق بگویید تا توضیح دهم .
4- خدا خودش گفته است : " از تو حرکت ... "
آن موقع ما عادت کرده ایم هر مشکلی و مساله ای می بینیم سریع به خدا پاس دهیم !
پایدار باشید .
پایدار باشید .
درود
جنس توضیحات شما بیشتر جنبه توجیه گری دارد .
یک معلم نباید و تحت هیچ شرایطی غلط بنویسد .
اگر هم اشتباه کرد ، صادقانه به اشتباه خود اعتراف کند و عذرخواهی کند .
هر وقت این اصل بدیهی را رعایت کردید ؛ می شود در مورد سایر موضوعات گفت و گو کرد .
پایدار باشید .
*اعضای گزینش نباید تنگنظر، تندخو، مسامحهکار و سهلانگار باشند.در گزینش، سختگیریهای بیجا، مانعتراشیهای بیجا، اشکال دارد.
خواهش می کنیم بررسی شود .از نظر این فرد همه رد و مفسد هستند ....ایا خودشون مطلق و تمام کامل هستند .خود امام عرمودند همه کامل نیستن ....
ی کم فرمایشات امام و رهبر در مورد اهداف گزینش را مطالعه کنید ...
مشکل روحی روانی دارن تمام عقده های درونی خودشونو سر معلم بیچاره خالی می کند .معلمی که تازه از دانشکاه باهزار امید فارغ التحصیل شده ...تازه میخواد ۳۰سال کار کنه
*میزان در گزینش، حال فعلی افراد است، مگر آنکه از گروهکها و مفسدین باشند یا حال فعلی آنها مفسدهجویی و اخلالگری باشد.
خدا حساب آه کشیدنهای مارا داره ؟؟؟؟؟من به امید عدالت فردای خدا امروز لالم ........
به خدا و وعده های خدا امید داشته باشید .براتون آرزوی صبر و سلامتی دارم .واز مسئولین تقاضا داریم به مشکلات فرهنگیان توجه کنن .چطور میشه اینهمه بی عدالتی باشه
کسی را اینگونه امتحان نکنید شاید وقتی برگردی دیگه زنده نباشه .....آقای پور سلیمان درخواست داریم نسبت به عملکرد مغرضانه رزاقی به وزیر محترم اطلاع رسانی بشه ...ماهمه انسانیم ....این نباشه کسی صرفا بخاطر سلایق شخصی این آقا .از زندگی ساقط بشه ....فردا همه ی ما باید پاسخگو باشبم .لطفا به رزاقی بگید حرفهای امام و رهبر درمورد گزینش راخوب بخونن
کسی را اینگونه امتحان نکنید شاید وقتی برگردی دیگه زنده نباشه .....آقای پور سلیمان درخواست داریم نسبت به عملکرد مغرضانه رزاقی به وزیر محترم اطلاع رسانی بشه ...ماهمه انسانیم ....این نباشه کسی صرفا بخاطر سلایق شخصی این آقا .از زندگی ساقط بشه ....فردا همه ی ما باید پاسخگو باشبم .لطفا به رزاقی بگید حرفهای امام و رهبر درمورد گزینش راخوب بخونن
جواب داد آیا عاقلانه است ....
برخورد زشت و توهین آمیزو ناسزای رزاقی زمانی که حراست شهرستانها بود بسیاری را رنجوند و باعث مرگ روحشان شد
تاوان کارشو می ده
از اینکه مطالب را می خونم و هنکاران عرهنگی را اینهمه رنج دیده می بینم ناراحتم از این بی عدالتی ....چطور میشه ی نفر اینهمه ظلم کنه ولی رسیدگی نباشه .
هسته های گزینش
را یکی از 5 عامل اصلی عقب ماندگی و فلاکت ایرانیان دانسته اند:
عین این پیام را نشر بدین
بزارید مسئولین از خدابی خبر بدونن ....چه بر سر معلمها اورده ...فقط آموزش پرورش گزینش داره ؟؟؟لرگانهای دیگه ندارن ؟؟؟چرا با روح روان ملت بازی می کنن ..این آقا تو شهرستانها از ....؟؟؟چرا فولادوند بی عرضه آوردش ؟؟؟؟خدایا خدایا خدایا جواب اینا را خودت بده
درست می گید منم پشیمونم ...اما اگه ی روزی بخاطر فشارهای بی موردی که گزینش آورده و از نون خوردن ما را اتداخته اگر راه کج رفتم اون دنیا یقه ی رزاقی را می چسبم .اینا حرف رهبرم قبول ندارن مگه خودشون همه چیز کاملن مگه پیامبرن .....
می تونی از آموزش پرورش بیا بیرون ی بار دیکه کنکور بده ....
اینا بوی لجن می ده
متاسفانه هسته گزینش تهران در حال حاضر با توجه به انکارها و تهمت زدن به معلمانی که اصلا کاری انجام ندادند و خوب گویی از مدیران و معاونان و ... که وجدان ندارند، به کلی حق را باطل میکنند و تاریکی را بر نور ترجیح می دهند و بی وجدانی و حق خوری عواقب سنگینی دارد که در آینده خواهند دید.
حق الناس دیگر بخشش خدا را شامل نمی شود.