این اولین حضور یک گروه معلمی مستقل در یک رویداد مهم اجتماعی و رسانه ای کشور بود/ « صدای معلم » در زیر گروه " آموزشی – تخصصی » در این نمایشگاه شرکت کرده بود/ انتظار این بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به گفته های رئیس جمهور مبنی بر تقویت و توجه بیشتر به رسانه های غیردولتی این مهم را مد نظر قرار دهد اما متاسفانه این جا نیز عدالت کم رنگ بود/ در این نمایشگاه ، جمله ای که به کرات و دفعات از سوی بازدیدکنندگان چه فرهنگی و چه غیرفرهنگی شنیده می شد این بود/ آنان به رسانه های دولتی و یا مرتبط با حاکمیت اعتمادی نداشتند و یا درجه آن در سطح پایینی بود/ این هشداری برای مسئولان و برنامه ریزان جامعه است که در سیاست های رسانه ای خویش تجدید نظر کرده و با جامعه و مردم صادق باشند/ کته مهم دیگر که البته در صدای معلم نیز درج شد ، عدم حضور دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش در این نمایشگاه بود/ هر چند « علی اصغر فانی » وزیر سابق آموزش و پرورش در آخرین دقایق کار نمایشگاه خود را رساند اما حضور او نیز در غرفه هایی بود که در دوران وزارت ناتمام خویش به آن دل بسته بود و البته آن رسانه ها نیز کار خاصی هم برایش انجام ندادند و سرانجام او را تنها گذاشتند/ تعداد قابل توجهی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش به اهمیت و کارکرد رسانه آشنا نبوده و یا اهمیتی برای آن قائل نیستند/ شاید یکی از دلایل عدم توجه جامعه ، نخبگان و مسئولان به این نهاد مهم ناشی از این باشد که خانواده بزرگ آموزش و پرورش – صف و ستاد – با رسانه و جایگاه آن بیگانه هستند و از آن بهره کافی نمی برند/ هیچ یک از این نمایندگان مانند داود محمدی ، فاطمه سعیدی ، فریده اولاد قباد ، مسعود رضایی و... در غرفه صدای معلم حضور نیافتند/ نمایشگاه مطبوعات یک کارگاه آموزشی زنده و پویا برای ارزیابی جایگاه رسانه در آموزش و پرورش و در میان معلمان بود/ مربیان و معلمان نباید به این رویداد فقط به چشم " اجرای یک کار صرفا اداری و نهایتا ارسال بک گزارش به اداره و... " بنگرند/ این که به کرات از صدای معلم پرسش می شد : " آیا معلم صدا دارد " ؛ فقط به کم کاری و یا اهمال مسئولان در انجام وظایف و مسئولیت های خویش بر نمی گردد/ علی رغم جمعیت میلیونی معلمان ، حضور موثر و کیفی آنان در رسانه ها به هیچ وجه قابل قبول و منطقی نیست/ اگر معلمان نسبت به وضعیت موجود انتقاد دارند باید آن را در قالب " رسانه " بیان کنند/ معلمان باید این گزاره را به اثبات برسانند که " فرهنگی بودن دلیل بر فرهیختگی است/ معلمان نمی توانند و نباید منتظر باشند تا دیگران برای آنان بنویسند ، گزارش کنند و پی گیری کنند/ " نوشتن " برای معلمان نه فقط یک موضوع و فرضا در جهت اخذ امتیاز مربوط به آن در فرم ارزشیابی که باید یک " دغدغه " برای ساختن آینده ای روشن و پرورش دانش آموزانی مجهز به تفکر نقادی و روحیه مسئولیت پذیری برای جامعه و آینده باشد...
امروزه یکی ازمولفه های اساسی در توسعه پایدار شهری، آموزش مستمر و پیاپی شهروندان است. استفاده از فضای مجازی به خصوص شبکههای اجتماعی برای آموزش شهروندان میتواند یکی از راههای نسبتا ارزان و پرکاربرد در زمینه انتقال مفاهیم مربوط به شهروندی باشد. در دسترس بودن ابزار و همین طور ضریب نفوذ بالای اینترنت در کشور این فرصت را فراهم میآورد که امر مهم فرهنگسازی و آموزش شهروندی بدون واسطه و بسیار راحت انجام شود.
در بحث فرهنگ سازی توجه به کودکان و نونهالان حرف اول را میزند زیرا فرهنگی که در سنین کودکی در انسان نهادینه شود برای همیشه با او خواهد ماند و قابل تغییر نیست، بدین منظور همکاری سازمانهای مختلف با آموزش و پرورش و تهیه ساز و کارهای مناسب برای آشنایی عملی دانشآموزان با مقولاتی مانند رعایت قانون، حفاظ از محیط زیست، اهمیت به کارهای اجتماعی و گروهی، آشنایی با حقوق شهروندی و ... از طریق ابزار نوین از جمله تولید محتوای الکترونیکی و همین طور بازدیدهای علمی میتواند در طولانی مدت متضمن ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه گردد.
از نمونههای موفق فرهنگ سازی در مدارس میتوان به فرهنگ سازی سازمان راهنمایی و رانندگی با عنوان (همیار پلیس) نام برد .
پیشبینی میشود زمانی که این همیاران پلیس به سنین جوانی و میان سالی برسند، سوانح و حوادث جادهای و بیقانونیها در رانندگی به حد مطلوبی کاهش یابد و این فرهنگ سازی چیزی نیست که در عرض مدت کوتاهی و با دستورات بخشنامهای به دست بیاید بلکه سالهای نیاز به آموزش درست و مستمر است تا به نتیجه برسد.
نمونه دیگر همکاری شهرداری ها با آموزش وپرورش است تا ازطریق آشنایی بیشتر کودکان با وظایف بهداشتی خود درمدرسه و محیط زندگی، در کاهش آلودگی ها و تولیدزباله سهیم باشند.
ورود سازمانهای مختلف به بحث آموزش دانش آموزان علاوه بر آنکه نتایج کوتاه مدت خود را نشان میدهد بلکه در طولانی مدت نیز باعث فرهنگسازی درست میشود و این امر نیازمند آموزش مستمر و پیگیریهای بیوقفه است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
من در مدرسه ای درس می دهم که با وجود ۳۷ دانش آموز در آن همین چهارشنبه سوم آبان از سرما اذیت شدم ! در جنوب تهران ، نعمت آباد ، یک میز و صندلی سالم برای نشستن ندارم! بوی بد کلاس و هوای آلوده آن ریه ام را به شدت آزار می دهد، خانواده ها فقیرند و به بچه ها سرایت می کند ، فقر مادی و فرهنگی همیشه توامند ، اگرچه استثناء همیشه و همه جا هست ! چرا فقط فرهنگیان از ارزشیابی نگران و ناراحت و متنفرند؟
آموزش تنها شاخصی است که بهترین آیتم ایران و حرف رسای ما در عرصه بین الملل است ، یعنی با همه مشکلات معلمان کارشان را بهتر از سایر کارکنان دولت انجام می دهند ولی ما را با ارزشیابی اذیت می کنند ! شاید به دلیل این است که رویمان زیاد نشود!!
بیشتر سال ها افزایش حقوق نزدیک به ۱۰% بوده ! ۱۰% حقوق من چقدر می شود ؟ ۱۰%بقیه کارمندان و کارگران دولتی چقدر؟ این تبعیض لعنتی همه جه با ماست ! چرا؟
آیا نمی شد چندسال حقوق ما را بیشتر اضافه می کردید تا به بقیه برسیم ؟ بیمه ما هیچ ارزشی ندارد! من که در فقیرترین محلات تهران کار می کنم و هیچ وقت از مزایای کلاس خصوصی بهره ای ندارم و نبرده ام ، حقوقم با معلمی که در مناطق مرفه شهر کار می کنند و درآمد خوبی از راه تدریس خصوصی دارند و در محیط بسیار بهتری کار می کنند یکی است! چرا؟ تهران شهر سخت و گرانی برای یک معلم با حقوق ناچیز است ، در حالی که همکاران ما در شهرستان ها حقوق بیشتری در شرایط اداری یکسان می گیرند و مخارج زندگی آنجا کم تر است !! نیست؟
اگر من وزیر بودم ! حتما خجالت می کشیدم ، به کسی بگویم : برو و معلمان را ارزشیابی کن !! که چه بشود؟ معلمی که حقوقش نصف همکاران هم رده خود در سایر دستگاه هاست ! پس مسئولین بدبختی ما را چگونه و چه کسی ارزشیابی می کند ؟
راستی نمره ارزشیابی شما - همان مسئولینی که گفتم _- چند است؟
لابد پاداش نیز می گیرند !!!
حال ما خیلی بد است ، از دولتی سر شما .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نوشته ای که پیش رو دارید نقدی کوتاه است به برنامه پخش شده در شبکه دوم صدا و سیما به تاریخ پنج شنبه چهارم آذر ماه ساعت بیست شب که به صورت پخش مجدد پس از یک سال و نیم نشان داده شد و در آن روایت خانم معلمی را نشان داد که با وجود تلاش های خالصانه و بدون چشم داشت در محروم ترین مناطق شمالی کشوربه مدت هفت سال خدمت کرده است اما پس از این همه سال هنوز برای دریافت این حقوق ناچیز معلمی هم، به استخدام آموزش و پرورش در نیامده است.
خانم سیمین کوهستانی در مصاحبه ای که طی سال گذشته تحت عنوان ماجرای مدرسه ای با ۷ دانش آموز/تنها خواسته معلم از وزیر با خبرگزاری مهر داشت خبر از تعطیلی مدرسه خود دادند ، مدرسه ای که برای ایشان هیچ خیر مادی نداشت و اکنون ایشان به عنوان نیروی آزاد ، تنها با دریافت مبلغ ناچیز ماهیانه سیصد هزار تومان، بدون بیمه و البته با تاخیر بسیار زیاد مشغول به فعالیت هستند.
خانم معلمی که با وجود داشتن مدرک کارشناسی زبان انگلیسی به علت عدم نیاز به رشته ایشان حتی نتوانستند در آزمون استخدامی سال گذشته شرکت نمایند و آن گونه که از شواهد پیداست طبق مقررات استخدامی جدید حتی امکان شرکت در آزمون استخدامی بعد را به علت شرط سنی نخواهند داشت زیرا طبق ضوابط آزمون افرادی باید استخدام شوند که حتماً بومی محل پذیرش باشند و شرط سنی آنها نیز برای فوق دیپلم ۲۵ سال، لیسانس ۳۰ سال و فوق لیسانس ۳۵ سال در نظر گرفته شده است و البته ناگفته پیداست بسیاری از معلمان و مربیان پیش دبستانی که سال ها به صورت نیروی آزاد و حق التدریس برای آموزش و پرورش خدمت کرده اند این شرایط سنی و سایر شرایط جنسیتی را ندارند.
در پایان، پخش مجدد این برنامه به هر قصد و غرضی در رسانه ملی صورت گرفته باشد چیزی جزء شرمندگی برای مسئولان قبلی آموزش و پرورش و رسانه ملی ندارد و البته از مسئولیت وزیر جدید نیز کم نخواهد کرد.
چه شخصی به جز یک معلم در راه فرزندان این آب خاک تا این حد ایثار و فداکاری را انجام می دهد؟
هر چند این خواهر گرامی یکی از هزاران معلمی هستند که در این شرایط ناعادلانه نوین آموزش و پرورش گرفتار شده اند.
پانوشت :
روایت ۸ سال معلمی که نه حقوق دارد نه استخدامی ( این جا )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
زمانی که تفاهم نامه منعقد شده فی ما بین معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز برنامه ریزی، آموزش منابع انسانی و فن آوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش بوده است ؛ وزارت آموزش و پرورش چگونه و با چه منطقی می تواند هر گونه مسئولیت خود را در خصوص نحوه اجرای این دوره نفی کند/ « صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا با واقع بینی و صداقت در برابر عملکرد خود با شفافیت و صداقت برخورد نموده و نیز به دنبال کیفیت بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت در درون وزارت آموزش و پرورش باشند
مواجه با این حجم از دردسر، کار هر کسی نیست/ جالب اینکه اغلب مرادشان از تنبیه، نوع بدنی آن است و التفاتی به تنبیهات کلامی و روانی ندارند که به مراتب مخرب تر است/ .اینها که اغلب اهل نظردهی و قلم زنی هستند، به سختی قادر به اداره یک کلاس سی نفری اند.آن هم نه برای تدریس که فقط برای ساکت و سرگرم نگاه داشتن بچه ها ولو برای یک ساعت/ نبیه بدنی در مدرسه فقط ممکن است ادامه یابد و الا این مسئله ابتدا در خانواده و جامعه تولد و تکوین پیدا می کند ، خاصه در جوامعی مثل جامعه ما که حضور دیرپای استبداد را تجربه و تحمل کرده اند/ قانون مجازات اسلامی ، اجازه تنبیه فرزند را از پدر و مادر سلب نکرده است/ احتمالا این بزرگ نمایی ها از دو آبشخور آبمی خورد؛ یکی در وضع نابه سامان نظام آموزشی است که به واسطه فقرمالی و به صور مختلف، مدارس خود را منفعل و مطیع ومحتاج خانواده ها نشان داده است و دیگر اینکه با رونق یافتن فضای مجازی که همه توان کلیک کردن و به اشتراک گذاشتن مطالب را دارند،به آسانی یک کلاغ را چهل کلاغ نشان می دهند/ این روی یک سکه است و بیشتر برای آنها که در کار تدریس و کلاسداری نیستند، حس و حال نوستالژیک دارد ...