گروه استان ها و شهرستان ها/ به مناسبت فرارسیدن « هفته دولت و استقرار دولت دوازدهم » ؛ " انجمن اسلامی معلمان استان اردبیل "بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
با نگاهی به محتوای اکثر این نقدها کانون اصلی این انتقادات متوجه چند موضوع بود که شامل دارا بودن لهجه غلیظ در تکلم کلمات فارسی ، بند مربوط به بیماریهای زنان و برخی نقایص مانند نابینایی و... بود/ این منتقدان مهم ترین دلیل برای مخالفت با این دستورالعمل را تضاد و نیز تعارض با حقوق شهروندی ذکر می کردند / نکته مهم و البته تاسف آور این بود که اکثر و یا همه این منتقدان نظری در مورد " کلیت " این دستورالعمل ارائه نکرده بودند و از آن همه شرایط و ضوابط فقط چند مورد کوتاه را برجسته کرده بودند/ به نظر می رسید که این نقدها بیش از آن جنبه اصلاح گری داشته باشد لغو کلیت این دستورالعمل را هدف گرفته بود/ پس از گزارش فارس بود/ پس از گذشت حدود 4 دهه هنوز واژه " معلم حرفه ای " و " آموزش ( و پرورش ) " تخصصی در ادبیات آموزشی ما تعریف نشده است/ معیارهای " گزینش " معلمان هنوز در ابهام قرار دارند و جالب آن که منتقدانی که این چنین این دستورالعمل را زیر یر تیغ " انتقاد " گرفته اند و دلواپس پایمال شدن " حقوق شهروندی " هستند ؛ یک بار صریح و به صورت تخصصی عملکرد " هسته های گزینش " را مورد نقد و نقادی قرار نداده اند/ برخی مانند " حاجی بابایی " دائما عنوان می کنند که تمام نیروهای مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش باید از طریق " دانشگاه فرهنگیان " جذب شوند و این در حالی است که دانشگاه فرهنگیان با خروجی حدود 5 هزار نیرو در سال بیش از 50 درصد به طور متوسط در سال " کسری بودجه " دارد/ هنوز معلمی که در این دانشگاه تربیت می شود فاقد معیارهایی مانند " تفکر انتقادی " که نخستین وزیربنایی ترین " مفهوم " در نظام های آموزشی مدرن هستند بوده و جرات نقد سیستم آموزشی به آن ها داده نمی شود/ درست کردن یک تشکیلات خاص با بودجه نسبتا بالا که به قول خود مسئولان آموزش و پرورش به تدریج در حال تبدیل شدن به پارکینگ وزارت آموزش و پرورش است در کنار حضور دانشکده های علوم تربیتی که سابقه ای طولانی تر ،قابل اتکاتر و تخصصی تر در زمینه های علمی و پژوهشی دارند نوعی موازی کاری و اتلاف بودجه عمومی است/به نظر می رسد سایه روزمرگی و نیز رسوب " اندیشه های ایدئولوژیک " آن چنان فربه شده است که فرصت نوآوری ، خلاقیت و بهره وری از برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان ستانده شده است/ بدون تردید سنگ بنای آموزش تخصصی و حرفه ای ، " معلم حرفه ای " است/ درون داد و یا ورودی به فرآیند تعلیم و تربیت باید از نوع " با کیفیت " و به اصطلاح " مرغوب " باشد/ فردی که جوهره معلمی نداشته باشد و یا فاقد استعداد ، علاقه و انگیزه کافی و وافی برای احراز این " حرفه " بوده و یا از سر " ناچاری " آن را برگزیده باشد ؛ اگر وزارت آموزش و پرورش هر نوع سرمایه گذاری و آموزش های جنبی را هم ارائه کند چیزی جز اتلاف منابع نخواهد بود /کار " احراز صلاحیت های حرفله معلمی و ارائه جواز معلمی و تدریس فقط یک ساز و کار دارد : " سازمان نظام معلمی "
برای آموختن زبان انگلیسی در آموزشگاه ثبتنام کرده بودیم و این ضوابط را دال بر تبعیض قومیتی نمیدانستیم/ آموزش و پرورش ابتدایی در درس فارسی چهار هدف اصلی را دنبال میکند. این چهار هدف عبارتند از: گوشدادن، سخنگفتن، خواندن و نوشتن/ در میان این چهار هدف، خواندن کلیدیترین مهارت به شمار میرود/ . آیا معلمی که نمیتواند شاهنامه یا گلستان و بوستان را درست، روان و با لحن مناسب بخواند میتواند ادبیات فارسی تدریس کند؟ آیا ممانعت از تدریس این معلم نوعی تبعیض است؟ آیا معلم زبانی که آواهای خاص انگلیسیزبانان را نمیشناسد یا مربی قرآنی که حروف ویژهی عربی را از مخارج صحیح آنها ادا نمیکند، میتوانند انتظارات شاگردان خود را عملی کنند/ وزارت آموزش و پرورش به تازگی بخشنامهای در باب شرایط و ضوابط جذب معلم منتشر کرده است که بند نهم آن مناقشهبرانگیز شده است/ بارها شاهد بودهام بچهها و خانوادهها از معلمانی که قادر نیستند سلیس و روان به فارسی معیار سخن بگویند، ناراضی بودهاند/ اینجا همهچیز و همهکس باید در خدمت بچهها و برای پرورش آنها باشد. در آموزش و پرورش خواستهها و نیازهای دانشآموزان است که اصالت دارد/ بهکارگیری معلّمان متخصص در هر یک از زبانها اولین قدم برای پیشبرد این هدف است/ این گزینشی در راستای نگاه حرفهای به معلمی و حرکت در مسیر دستیابی به اهداف مورد نظر است و نه تبعیضی علیه گروهها یا اقوامی از جامعه
"شرایط احراز شغل" در همه مشاغل وجود دارد. حتی اعمال شرایطی مانند داشتن "مدرک تحصیلی لیسانس"، "شرط سنی" و "گذراندن دوره خاص تربیت معلم"، عده زیادی را از معلم شدن باز میدارد، با اینحال معمولا کسی اِعمال این شرایط را تبعیض آمیز نمیداند/ بین نیازهای شغل و ویژگیهای شاغل باید تناسب وجود داشته باشد. در همه جای دنیا از مشاغل ساده تا مشاغل پیچیده این اصل رعایت میشود/ "چرا اهالی رسانه به داشتن دندان خراب یک خلبان که مانع استخدام وی میشود حساسیت نشان نمیدهند،اما برای شرایط و ضوابطی که قرار است در افرادی که تربیت نسلهای آتی این کشور را برعهده بگیرد، واکنش نشان میدهند/ معلمی هم از آن مشاغلی است که ظاهر فرد اهمیت دارد. آن را همه کسانی که دانش آموز بودهاند یا فرزند دانش آموز دارند میدانند/ خصوصیات فیزیکی معلم مانند یک مجری تلویزیون و گوینده خبر و هنرپیشه تئاتر و سینما در معرض قضاوت است، نه از سوی مدیران، بلکه از سوی کودکانی که احساس و عواطف آنها از منطق و استدلالشان قویتر است. البته در این خصوص نباید مبالغه کرد/ کودکان مخصوصا در دوره پیش دبستانی و دبستان به ظاهر معلم و برخوردهای او اهمیت میدهند و باید به این جنبه احساسی دانش آموزان حتی الامکان اهمیت داد/ منتقدانِ دستورالعمل پزشکی و سلامت جسمی معلمان، در مورد تشخیص مصادیق تبعیض در استخدام معلمان دچار اشتباه شدهاند/ همه آدمها صلاحیت معلم شدن را ندارند/ حتی باید تلاش کنیم که صلاحیت تخصصی معلمان در طول سالهای خدمت هم مورد سنجش قرار گیرد. همه اذعان دارند که کلید اصلاح وضعیت آموزش و پرورش، اصلاحات در نیروی انسانی این وزارتخانه در جهت افزایش کارآمدی است/ انتقادها اگر جهت درستی نداشته باشند باعث میشوند مسئولان، مرعوب و فلج شده و به ادامه وضع موجود رضایت دهند
هر مناظره را می توانیم یک گفت و گوی دو طرفه با یک سری استدلال های منطقی یا غیر منطقی، همراه با نتایجی منطقی یا غیرمنطقی بدانیم.
طرفین هر مناظره با ارائه دلایلی سعی در غلبه بر عقیده طرف مقابل و یا متقاعد کردن وی دارند.
برای شکست رقیب یا نشان دادن استدلال غلط وی به جای حمله ، باید به نقاط پنهان شده در استدلال او اشاره کرد.
شناخت استدلال های طرف مقابل، مهمترین نقطه آغاز مقابله با یک استدلال غلط است.
سان تزو (پدر تفکر استراتژیک) می گوید: به جای حمله به دشمن، استراتژی او را مورد حمله قرار بدهید.
روش مقابله با یک استدلال غلط چگونه است؟
نخست نوع خطا را عنوان کنیم.
سپس ، بگوییم که چرا استدلال غلط است.
در مرحله بعد ، مثالی برای اثبات اینکه استدلال غلط است بزنیم.
در پایان، آن استدلال را برای همیشه کنار بگذاریم تا در آینده هیچ کس نتواند به آن رجوع کند.
چرا استدلال اینکه معلمان چون حقوق می گیرد پس باید تمام شرایط شغلی خود را قبول کنند و اگر قبول و رعایت نکند حقوق آنها حرام است، غلط است؟
عزیزان بهتر است بدانیم هر عضو جامعه برای اینکه خود را فردی مسئول در برابر جامعه و نسبت به وظایف شهروندی خود بداند ، نیازمند به دریافت ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود است. به نحوی که این فرد هم به جامعه احساس دین کند و هم بتواند با بهره مندی از امکانات موجود همزمان با رفع نیاز ها ی خود ، نتیجه یا خروجی سالمی را نیز ارائه کند.
در اینکه هر معلم در جایگاه ش موظف به انجام وظایف خود است هیچ بحث و شکی نیست.
اما اینکه یک طرفه به موضوع نگاه کنیم و یا فقط بر این استدلال حکم کنیم که ، چونکه معلم حقوقی دریافت می کند پس اگر شرایط حاکم بر شغل خود را نپذیرد حقوق ش حرام است. صد درصد گرفتار مغالطه ی بیش نیستم.
اما به راستی چرا این گفتار غلط است؟
برای اثبات این ادعای خود ابتدا امر باید به قانون اساسی کشورمان رجوع کنیم .
در اصل سوم قانون اساسی کشورمان به روشنی آمده است:
رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه شهروندان درتمام زمينه هاي مادي و معنوي وظیفه حکومت است.پي ريزي اقتصاد صحيح و عادلانه طبق ضوابط اسلامي جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه هاي تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه نیز جزء وظایف حکومت است.
حال سوالی پیش می آید که آیا معلمان کشور از این دو بند ابتدایی قانون اساسی کشورمان به مانند سایر افراد شاغل در بدنه دولت برخوردارند یا خیر؟
آیا ما می توانیم افراد را با پرداخت دستمزدی کمتر از حق خود به کاری بگماریم و بعد اگر آن شخص در کار خود کوچک ترین کوتاهی را کرد دستمزد نا حقش را لقمه حرام بنامیم؟ چه راحت فتوا صادر می کنیم ! فتوای که نه تنها در تخصص یک شخص عادی جامعه نیست بلکه ظلمی است بر حقوق پایمال شده تمام کسانی که در ازای کار و تخصص خود حقوقی ناچیز دریافت می کنند.ظلمی که بدون تحلیل اینکه آیا این میزان حقوق طبق اصل سوم قانون اساسی کشور فاقد تبعیضات ناروا نیست؟
در مرحله دوم
گفته می شود زمان هر کلاس درس کم است.
آیا زمان کلاسهای درسی تا کنون توسط کارشناسان امر مورد بررسی قرار نگرفته است؟ آیا این زمان ها بدون کار کارشناسی تعیین شده است؟ آیا همیشه کم بودن دلیل بر سادگی یا بی ارزش بودن است؟
قطعا مدت زمان نود دقیقه ی کلاسهای درسی دلیلی بر سادگی یا کوتاه بودن آن نیست. که اگر مبنا بر این بود، مثلا مسابقات دوی صد متر می بایست بی ارزش ترین مدل دو میدانی و آسان ترین آنها بود. در حالی که با ارزش ترین مدل کل مسابقات جهانی ، کسب مقام نخست در مسابقه ی است که تنها زیر ده ثانیه ای طول می برد.
بارها در نوشته های پیشین خود گفته ام رابطه مستقیمی بین داده و ستانده است.
بله ؛ اگر معلمان کشور از هر لحاظ تامین بودند و سپس کوچک ترین کوتاهی می کردند لایق شدید ترین برخوردها بودند. اما نه اینکه ما حقوق اولیه ذکر شده در قانون اساسی کشور را در خصوص معلمان رعایت نکرده ایم و از آنها انتظار داریم با نگاه بخیل گونه که خدای نکرده یک دقیقه دیر سر کلاس بروند! هر چند به نظر نگارنده برعکس تفکر عده ی پشت میز نشین و دور از محیط کلاسی معلمان امروز ما ، چندین و چند برابر حقوق دریافتی زیر خط فقر خود در حال خدمت صادقانه هستند و نه تنها کسی برگردندشان حقی ندارد بلکه همه جامعه وام دار آنها هستند.
به راستی ما به معلمان چه داده ایم که این چنین بر آنها می تازیم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نهاد ریاست جمهوری
مجلس شورای اسلامی
وزیر آموزش و پرورش
هر چند سخن گفتن از مشکلات آموزش و پرورش برای مسئولان زیره به کرمان بردن است...اما ضروری است !
برهمگان مبرهن است که آموزش و پرورش درایران و در راس آن معلم که مهم ترین عامل تاثیر گذار بر پیشرفت جامعه و عزت ملی می باشد، نادیده گرفته شده است و این بودجه ی اختصاص یافته به آموزش و پرورش، یعنی اکتفا به حداقل ها .
وقتی قدرت خرید معلم پایین تر از عرف جامعه است ،یعنی احترام آموزش و پرورش را نگه نداشته ایم ،یعنی پیش به سوی نابودی آموزش و پرورش که به ضرر جامعه است.
ساختمان های رنگارنگ و بلند مرتبه سایر نهادها ،شرکت ها و سازمانهای مختلف کشوری، زیبایی خاصی به شهر های کشور بخشیده اند ولی ۴۰درصد مدارس کشور در شهر و روستا به نوسازی وزیبا سازی نیازدارند.(مدارس کپری و زاغه ای جای خود) چه اتفاقات دیگری باید در جامعه رخ بدهد تا به آموزش و پرورش اعتنا شود؟!
جالب است در آموزش و پرورش دولتی از حوزه ها ،مساجد و خیرین استفاده می شود در حالی که به تجاری سازی آموزش در پوشش خصوصی سازی روی آورده شده است.
کیفیت مدارس دولتی وخیم است ؛ زخمهایش هر روز بیشتر تاول می زند.
مدارس بنگاهی و درجه ۲ شدن مدارس دولتی در شان نظام اسلامی نیست.
به جای دست در جیب کردن مردم باید ارتقای کیفیت مدارس دولتی به ویژه درمناطق محروم مد نظر باشد.
لازم است ، لازم است و لازم است که :
۱- دانش آموز از آموزشی برخوردارشود که خلاقیت او کشته نشود چون سازنده ی آینده ی این کشور است.
۲- اقدام عاجل و عملی جهت رفع تبعیض ، عادلانه شدن حقوق و تسهیلات و امکانات رفاهی معلمان .
۳- اجرای دقیق تظام رتبه بندی و ارتقای سطح معیشت و قدرت خرید معلمان
۴- انتصابات غیر حزبی و ثبات درآموزش و پرورش و مشارکت واقعی معلمان درفرآیند تصمیم گیری.
۵- بهبود مدارس به عنوان کانون امنیت دانش آموز و معلم.
۶- اصلاح مقررات دست و پاگیر اداری ادامه تحصیل فرهنگیان جهت توانمندسازی آنان.
۷- احقاق حق صاحبان واقعی صندوق ذخیره فرهنگیان یعنی معلمان.
شاید بتوان با اجرای این موارد ،در راستای تقویت آموزش و پرورش ، ترویج اخلاق و منش معلمی ، شکوفایی استعدادهای دانش آموزان و در نهایت پیشرفت علمی و تربیتی جامعه ایران گامی کوچک برداشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید