هر مناظره را می توانیم یک گفت و گوی دو طرفه با یک سری استدلال های منطقی یا غیر منطقی، همراه با نتایجی منطقی یا غیرمنطقی بدانیم.
طرفین هر مناظره با ارائه دلایلی سعی در غلبه بر عقیده طرف مقابل و یا متقاعد کردن وی دارند.
برای شکست رقیب یا نشان دادن استدلال غلط وی به جای حمله ، باید به نقاط پنهان شده در استدلال او اشاره کرد.
شناخت استدلال های طرف مقابل، مهمترین نقطه آغاز مقابله با یک استدلال غلط است.
سان تزو (پدر تفکر استراتژیک) می گوید: به جای حمله به دشمن، استراتژی او را مورد حمله قرار بدهید.
روش مقابله با یک استدلال غلط چگونه است؟
نخست نوع خطا را عنوان کنیم.
سپس ، بگوییم که چرا استدلال غلط است.
در مرحله بعد ، مثالی برای اثبات اینکه استدلال غلط است بزنیم.
در پایان، آن استدلال را برای همیشه کنار بگذاریم تا در آینده هیچ کس نتواند به آن رجوع کند.
چرا استدلال اینکه معلمان چون حقوق می گیرد پس باید تمام شرایط شغلی خود را قبول کنند و اگر قبول و رعایت نکند حقوق آنها حرام است، غلط است؟
عزیزان بهتر است بدانیم هر عضو جامعه برای اینکه خود را فردی مسئول در برابر جامعه و نسبت به وظایف شهروندی خود بداند ، نیازمند به دریافت ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود است. به نحوی که این فرد هم به جامعه احساس دین کند و هم بتواند با بهره مندی از امکانات موجود همزمان با رفع نیاز ها ی خود ، نتیجه یا خروجی سالمی را نیز ارائه کند.
در اینکه هر معلم در جایگاه ش موظف به انجام وظایف خود است هیچ بحث و شکی نیست.
اما اینکه یک طرفه به موضوع نگاه کنیم و یا فقط بر این استدلال حکم کنیم که ، چونکه معلم حقوقی دریافت می کند پس اگر شرایط حاکم بر شغل خود را نپذیرد حقوق ش حرام است. صد درصد گرفتار مغالطه ی بیش نیستم.
اما به راستی چرا این گفتار غلط است؟
برای اثبات این ادعای خود ابتدا امر باید به قانون اساسی کشورمان رجوع کنیم .
در اصل سوم قانون اساسی کشورمان به روشنی آمده است:
رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه شهروندان درتمام زمينه هاي مادي و معنوي وظیفه حکومت است.پي ريزي اقتصاد صحيح و عادلانه طبق ضوابط اسلامي جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه هاي تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه نیز جزء وظایف حکومت است.
حال سوالی پیش می آید که آیا معلمان کشور از این دو بند ابتدایی قانون اساسی کشورمان به مانند سایر افراد شاغل در بدنه دولت برخوردارند یا خیر؟
آیا ما می توانیم افراد را با پرداخت دستمزدی کمتر از حق خود به کاری بگماریم و بعد اگر آن شخص در کار خود کوچک ترین کوتاهی را کرد دستمزد نا حقش را لقمه حرام بنامیم؟ چه راحت فتوا صادر می کنیم ! فتوای که نه تنها در تخصص یک شخص عادی جامعه نیست بلکه ظلمی است بر حقوق پایمال شده تمام کسانی که در ازای کار و تخصص خود حقوقی ناچیز دریافت می کنند.ظلمی که بدون تحلیل اینکه آیا این میزان حقوق طبق اصل سوم قانون اساسی کشور فاقد تبعیضات ناروا نیست؟
در مرحله دوم
گفته می شود زمان هر کلاس درس کم است.
آیا زمان کلاسهای درسی تا کنون توسط کارشناسان امر مورد بررسی قرار نگرفته است؟ آیا این زمان ها بدون کار کارشناسی تعیین شده است؟ آیا همیشه کم بودن دلیل بر سادگی یا بی ارزش بودن است؟
قطعا مدت زمان نود دقیقه ی کلاسهای درسی دلیلی بر سادگی یا کوتاه بودن آن نیست. که اگر مبنا بر این بود، مثلا مسابقات دوی صد متر می بایست بی ارزش ترین مدل دو میدانی و آسان ترین آنها بود. در حالی که با ارزش ترین مدل کل مسابقات جهانی ، کسب مقام نخست در مسابقه ی است که تنها زیر ده ثانیه ای طول می برد.
بارها در نوشته های پیشین خود گفته ام رابطه مستقیمی بین داده و ستانده است.
بله ؛ اگر معلمان کشور از هر لحاظ تامین بودند و سپس کوچک ترین کوتاهی می کردند لایق شدید ترین برخوردها بودند. اما نه اینکه ما حقوق اولیه ذکر شده در قانون اساسی کشور را در خصوص معلمان رعایت نکرده ایم و از آنها انتظار داریم با نگاه بخیل گونه که خدای نکرده یک دقیقه دیر سر کلاس بروند! هر چند به نظر نگارنده برعکس تفکر عده ی پشت میز نشین و دور از محیط کلاسی معلمان امروز ما ، چندین و چند برابر حقوق دریافتی زیر خط فقر خود در حال خدمت صادقانه هستند و نه تنها کسی برگردندشان حقی ندارد بلکه همه جامعه وام دار آنها هستند.
به راستی ما به معلمان چه داده ایم که این چنین بر آنها می تازیم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
علت این همه غوغا قبول کردن اصل مسأله از سوی همکاران محترم است و گر نه مثل سایر نوشته ها دریغ از یک نظر.
شما با تجربه ی نوشتاری خود در صدای معلم حساسیت نوشته ها را درک می فرمایید. ما که نگفتیم معلمان آقایان زنجانی یا کرباسچی و.... هستند ما گفتیم معلم در حد توانایی های خودش می تواند این فعل را انجام ندهد.این همه غوغا بدان دلیل است که شاید همکاران محترم خصوصا خانمها، یکی از تنهاترین دل خوشی هایشان همین مسأله است،که نشان می دهد ما چقدر تنهاییم و چقدر به گفتگو با همنوعان خود نیازمندیم.
ابتدا عرض کنم من در آغاز شرط صحیح یک مناظره را توضیح دادم شرح کلی برای یک گفتگو منطقی دو طرفه. بحث حلال و حرام هم یک بحث کلی برای کل جامعه است. که افردی در سالهای گذشته هم عنوان کردند.
صحبت بنده و شما یکی است اما از دو نگاه متفاوت.
بنده موافق دیر رفتن نیستم اما موافق آن هم نیستم بدون شناخت علت ها فقط بر معلول خرده گرفت.
متن زیر برگزیده قسمتی از سخنرانی دکتر علی شریعتی است که می گوید :
مذهب عدل و مذهب رهبری خلق و قانون…
و علی سه شعار گذاشت ، سه شعاری که همه هستی خودش و خاندانش قربانی این سه شعار شدند :
(« مکتب » ، «وحدت» و «عدالت» ). و سلام .
مخصوصا مطلبی رو در مورد برده داری نوین نوشتی.
خوشحالم از اینکه همکاری نیک اندیش دارم.
بی نهایت ظلم حاکم از سوی وزارت بر معلمین ، باید از حق و حقوق و تکالیف شغلمان در گذریم؟!
همکار محترم ، از زاویه بنده نیز به مسأله نگاه کنید بد
نمی شود. اکثر مدارس ما الان یک شیفته هستند بیایید بجای داد و فغان از مسئولین بخواهیم که زنگ سیاحت معلمین را به 20 تا 30 دقیقه اضافه نمایند نه این همه فریاد.
قرار نیست که هر کسی که به حیاط خلوت ما وارد شد و گفت بالای چشم تان ابروست او را بزنیم و بکوبیم. پس قلم من و شما کجا رشد و تعالی خواهد یافت؟ پس اصل برخورد آراء کجا پنهان شده است؟
همکار محترم ،امید که آستانه ی تحمل خودمان را بالا برده و هر چیز را در جای خودش حل و فصل نماییم و از تداخل آنان بپرهیزیم.
بنده ایشان را در کلام و رفتار کامل قبول دارم.
بنده ایشان را در کلام و رفتار کامل قبول دارم.
یاد اون ماجرا افتادم که وقتی برف مدارس را تعطیل میکنه بچه ها میگن :
جااااااااااااااااااااااااااااااااان
معلما (مثل من)میگن : آخ جاااااااااااااااااااااااااان
حواسمان باشد مخاطبهای ما هم مثل ما انسانند و از ما به مراتب کم توان تر و به تفریح و شادی مشتاق تر.
- معلم هم همچون سایر کارکنان دولت کارمند و حقوق بگیر همین نطام و مملکت و فرزندان هرکدام هم در یک مملکت زندگی و حق وحقوق مناسب و مساوی در مملکت هستند و یکی از اهداف مردم در انقلاب رفع تبعیضات نا بجا بود .ولی متاسفانه نه تنها این تبعیضات کم نشده بلکه روز به روز پر رنگ تر بوده.
- دز مملکت ما هر نهاد وسازمان و وزارت خانه ای که دستی در رسیدن به پول های بیت المال دارد به انواع بهانه ها برای کارمندان خود حقوق ومزایا بی حد و حساب در نظر می گیرند . ولی چون آموزش و پرورش چیزی در دست ندارد باید مثل یک گدا همبشه چشم بدست دیگران باشد و این نهایت بدبختی و عقب ماندگی یک جامعه است
- لذا همکاران عزیز به جای اینکه خودمان دربین خودمان (جامعه ی فرهنگی) به بیان نقطه ضعف ها اقدام نماییم بیایم قلم ها و بیانات خود را به تنویر افکار مردم ،جامعه ، دولتمردان نظام و دولت و مجلس بپردازیم و راضی به اینهمه تفاوت ها و ظلم ها نباشیم .در مقابل درانجام وظایف خود نهایت دقت هم داشته باشیم
ممکن است در یک خانواده زن و مرد شاغل باشند که آنها در گروه هدف به حساب نمی آید
همکار محترم خلافی انجام نداده ام که عذرخواهی کنم . عذرخواهی کردن نشانه ی بزرگی است اما برادر گرامی ، مثل آن می ماند که به فرزندتان بگویید دروغ حرف نزن ،اما وقتی کسی به شما زنگ می زند که قصد صحبت کردن ندارید با اصرار از این طرف می گویید بگو منزل نیستم.
شما را به خدا ما در صدای معلم خودمان برای دلخوشی خودمان می نویسیم ؟از بین بیش از 70 نظر همکاران به نوشته ی بنده، کدام مسئولی سخن گفت؟ آنان ردای محافظه کاری بر تن کرده اند و سفت و محکم میزشان را چسبیده اند.
برادر گرامی مسایل اعتقادی شاید نیاز به تقیّه داشته باشد اما نیاز به عذرخواهی ندارد.
شما واقعیت موجود را قبول فرمایید و بیندیشید. آموزش و پرورش فقط از حقوق دریافتی من و شما ، یا رفاه ما معلمین یا نیازهای آنان تشکیل نشده است و سازمانی چند وجهی و عام المنفعه می باشد.
این اولین نوشته ی بنده نیست که خوانندگان محترم با خطوط فکری ام ،آشنا نباشند. هم در قبلی ها و هم در نوشته فوق بنده به چند علت اشاره کرده و سه نقطه به معنی و دیگر دلایل گذاشته ام . بنده اولین قدم در یک فعالیت پژوهشی یعنی "طرح مسأله " را انجام دادم ، بیاییم به بررسی دلایل آسیب شناسی مسأله و بررسی آن بپردازیم. یقین با روش "اقدام پژوهشی " یا هر روش دیگری ، می توان به بررسی بیشتری پرداخت. فراموش نکنیم که هر مسأله بجای خود می تواند مهم و اثرگذار باشد، و چه بسا نکات بسیار طریف و ریزتری ، اثرات تخریبی فوق العاده ای داشته باشند.(همانند قطرات آب که دل صخره ها را می شکا فند) مدرسه فقط از معلمین تشکیل نمی شود و همه در آن متعهد هستند که به حقوق و تکالیف نقش های خودشان به درستی عمل نمایند.
از ریشه شروع به خشکیدن کردیم...
التماس بیداری و درمان
را ببخشید که مجبور به پاسخگویی عده ای
شدم. خیلی خیلی پوزش می طلبم.
به نظر من معلمان را ابتدا تامین کنند سپس با خطاها بشدت برخورد کنند
راه نخست ۳۹ سال برخورد اداری است که جواب نداده معلمی که سر تا پا دغدغه معیشت دارد و طبق آمار رسمی هفته گذشته دولت هر خانوار ۴ نفر ایرانی ۴ میلیون برای معیشت خرج کرده است نمی تواند با نصف آن حیات طیبه کند پس هم شرمنده خود و هم ناتوان در اجرای نقش خود می شود.
به نوشتن ادامه دهید پایدار باشید
خانم امامی ! بنده می خواهم بدون هیچگونه غرضی با بیان چرایی اتفاق نوشته شده، به تعدادی از علل تاخیر تعدادی از همکاران در رفتن به کلاس درس بپردازم:
1: با توجه به عدم اهمیت آموزش و پرورش در بین مسولان، این تفکر بصورت ناخودآگاه به ذهن بنده القا شده و در نتیجه با خودم می گویم که شاید آوزش بنده هم زیاد اهمیتی نداشته باشد و در نتیجه در رفتن به کلاس درس تعلل میکنم.
2: با توجه به بی تفاوتی مسولان در مقابل خواسته های بحق معلمان، بنده نیز تنها راه اعتراض را انجام چنین کارهایی میدانم.
خانم امامی جهت پاسخ دادن به کامنت مشخص، با کلیک بر روی کلمه"پاسخ" که در سمت چپ و بالای هر کامنت قابل مشاهده است اقدام نمایند. با تشکر.