امان ازدست مدیرانی که کارهای مربوط به روز اول سال تحصیلی را به اواخر شهریور ماه نگه می دارند؟ برای این که دیگر تخته پاک کن در لای درهیچ کلاسی در سراسر ایران گذاشته نشود،اول درهای کلاس را کنترل کنید، بعد رنگ تخته سبزها را که به عادت کلام تخته سیاهش می نامیم، بعد ماژیک و پاک کن مخصوص تخته سفیدها را (وایت برد) ،سطل آشغال ها را، سرویس های بهداشتی،لوله های آب،گاز،برق و...
و اصلی ترین چیز فضای سبز مدرسه را .
اگر درختی، نهالی،گلی ،گیاهی نیست ،گوشه حیاط را کَنده خاک مناسب و کشت ؛ درختچه هایی مساعد آب و هوای شهرتان را فراموش نکنید.هی فریاد برآوریم محیط زیست را دوست بدارید اما لاعمل ، زیرا دانش آموز در محیط زیست سیمان و آجر و بتن و آسفالت و دیوار و در و پنجره می بینند و از روح زندگی یعنی گل و گیاه خبری نیست (آنهایی که در مدرسه خود فضای سبز دارند دست مریزاد.) و این یقین وظیفه شهرداری ها و محیط زیست است وگرنه مدارس بودجه ندارند.
پس قبل از آغاز سال تحصیلی 96-97 آستین هابالا .
روح زندگی را به همکاران و دانش آموزان هدیه بخشیم و بعد از آنها انتظار حفظ محیط زیست را داشته باشیم.
واقعا این قدرسخت است که زندگی را دوست داشته باشیم؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریدگ
آموزش و پرورش آن چنان از طرح اسکان فرهنگیان در مدارس سخن می گوید و آمار رو به افزایش می دهد خودش هم باورش می شود که احسان کرده است!
حداقل خانه معلم استان ها را به قیمت مناسب در اختیار می گذاشتید و این چنین حقارت بارانه او را در برابر زن و بچه ،سرایدار مدرسه،فامیل و دوستان به خفت نمی نشانیدید یا او را به دروغ گویی وانمی داشتید. همانند انشاهای نوروزی دانش آموزان در دهه 40 -50 ، دروغگویی را رواج نمی دادید تا الکی بنویسند رفتم اصفهان یا شیراز و یا...
عزت نفس معلم را از او گرفته اید و او را آنقدر ناچار ساخته ایدکه خفت را عادی می بیند. زیر فقربودن او را به رخ اش کشیدید ، یا خواستید بگویید خلایق هرچه لایق !!
یا در نظر خودتان احسان کردید!
خود شما چطور جناب وزیر !
حاضرید روی یک پتو لا لاش کنید و هر روز نیمرو و املت بخورید؟ و هر روز اولیا و دانش آموزان و همکاران گمنام او به آن مدرسه بیایند و صحنه جنگ زدگی هویت ازدست رفته معلم را به تماشا بنشینند؟
شما اصلا از رو نروید و از آمار را به افزایش سفر فرهنگیان و اسکان آنها در مدارس سخن بگویید ؛ مثل سخنرانی هیتلر در زنده زنده سوزاندن یهودیان و از پی بدن آنان صابون ساختن.
چه ربطی دارد؟
بی ربط بودن احسان شما در وادار ساختن معلم به زیر پاگذاشتن عزت نفس برای ما فرهنگیان درهمان حد،کریه المنظر است.
حال شما همچنان از منزلت و فرهیختگی معلم سخن بگویید، روز معلم بگذارید و هر روزخبر افزایش حقوق معلمین را شب نامه کنید.
شاید بگویید من گفتم چرا این همه استقبال؟
پاسخ همان سطر بالای این جمله است.شما با ما چنین کردید نه ما با خود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اگر تا دیروز جامعه با دیپلمه های بیکار روبه رو بود، امروز لیسانسیه ها، فوق لیسانس ها و حتی متاسفانه پدیده دکتراهای بیکار واقعیتی آزار دهنده در پیرامون ما هستند/ اکثر خانواده های ایرانی برای دور زدن معضل یاد شده در اندیشه پزشک کردن فرزندانشان بدون توجه به الزامات و توانایی های فرزندان خود هستند. به طوری که امسال مجموع شرکت کنندگان تمامی رشته های کنکور به زحمت به عدد شرکت کنندگان تجربی می رسید/ اکثر خانواده ها با مشاهده کارنامه های دوپینگی و غیر واقعی در رویای پزشکی فرزندانشان غوطه ورند و لذا در کار و زار ثبت نام، به کمتر از رشته تجربی رضایت نمی دهند/ محصول چینش فعلی تمام این قطعات بالانس معیوب پازلی است که رضایت هیچ کدام از رئوس مثلث (متولیان طرح، دانش آموزان و اولیا) را جلب نکرده و نخواهد کرد و طرح یاد شده نهایتا تسکینی موقتی و جابه جایی مشکل است، نه حل مشکل هجوم به رشته تجربی و پزشک پروری فرزندان/ در تداوم آزمون و خطا در آموزش و پرورش در تنظیم هدایت تحصیلی سال 96 درس ریاضی را از شرایط ورود به رشته علوم انسانی حذف کرده اند/ انتظار می رود وزیر جدید آموزش و پرورش با درایت و اهتمام خود برای حل مشکلات از بدنه آموزش و پرورش و کف کلاسها و معلمینِ درگیر با موضوع، نظر کارشناسی بگیرد/ دست استانها را در لحاظ مشکلات منطقه در اجرای بخشنامه ها باز بگذارد (بومی کردن آموزش و پرورش و حرکت به سمت فدرآلیسم فرهنگی)/ جامعه محتاج تمام تخصص ها و مهارت های متنوع و متکثر زندگی است