چندسال پیش نامم را در یک آموزشگاه زبان نوشتم تا انگلیسی را بهتر و بیشتر بیاموزم. جز الفبای انگلیسی و دایرهی واژگان نسبتاً مطلوب، چیز بیشتری از آنچه در مدرسه و دانشگاه آموخته بودم، به یاد نداشتم. در همان جلسات آغازین متوجه شدم که انگلیسیزبانها بسیاری از واژهها را متفاوت از آنچه من در مدارس آموخته بودم تلفظ میکنند. معروفترین مثال در این زمینه واژهی school است. بیشتر معلمهای ما آن را /اِسْکول/ تلفظ میکردند حال آنکه آمریکاییها آن را /سْکول/ میخوانند.
ما میتوانستیم از همان ابتدا آواهای مخصوص زبان انگلیسی را بیاموزیم؛ اما تلفظ معلممان را مرجع میدانستیم و آن را پذیرفته بودیم. معلم زبان آموزشگاه از ما خواست روی تلفظهایمان بیشتر کار کنیم. او نه تنها سخنگفتن به زبانی غیر از انگلیسی را در کلاس ممنوع کرد که از ما انتظار داشت در کلاس فارسی را فراموش کنیم و به زبانی که میخواهیم آن را بیاموزیم، بیندیشیم.
برای آموختن زبان انگلیسی در آموزشگاه ثبتنام کرده بودیم و این ضوابط را دال بر تبعیض قومیتی نمیدانستیم. چندسال پیش از آن تلفظ صحیح ده حرف ویژهی زبان عربی را، که تلفظ آنها در زبان فارسی متفاوت است، آموخته بودیم. تلفظ حروفی چون ث، ظ و ح با رعایت مخارج این حروف در زبان عربی ابتدا برای من کار سادهای نبود؛ اما با تمرین فراوان آن را یاد گرفتم. رعایت این قواعد در هنگام قرائت قرآن و خواندن نماز نیز نشانهی نژادپرستی و تبعیض قومیتی نیست.
آموزشگاههای زبان انگلیسی میکوشند بهترین اساتید را جذب کنند. یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در انتخاب یک معلم زبان، ادای آواهای مخصوص آن و ریتم و وزن خاص کلمات و مواردی از این دست است. هدف نهایی مدیران آموزشگاه چیزی جز تقویت مهارتهای زبانی زبانآموزان نیست. کسی آنها را به تبعیض بین افراد دارای لهجههای مختلف در استخدام معلم متهم نمیکند. برای آموختن تجوید، صوت و لحن مناسب برای قرائت قرآن نیز انتخاب شما استادیست که مخارج صحیح حروف را رعایت کند. عربی لزوماً زبان مادری آن استاد نیست و احتمالاً خود او نیز با تکرار و تمرین این مهارت خود را در سخنگفتن به این زبان تقویت کرده است.
آموزش و پرورش ابتدایی در درس فارسی چهار هدف اصلی را دنبال میکند. این چهار هدف عبارتند از: گوشدادن، سخنگفتن، خواندن و نوشتن.
در میان این چهار هدف، خواندن کلیدیترین مهارت به شمار میرود. در این زمینه از دانشآموز انتظار میرود نه تنها کلمات را درست بخواند بلکه او باید بتواند متون مختلف فارسی را با لحن و آهنگ مناسب بخواند. او باید بتواند پیام اصلی متن را دریابد و بیان کند. تعیین میزان دستیابی دانشآموزان به معیارهای مذکور تنها از راه ارزشیابی مقدور است.
معلم فارسی دبستان باید مهارتهای مذکور را به شاگردانش بیاموزد تا بتواند آنها را بر اساس معیارهای ذکرشده ارزشیابی کند.
یک معلم فارسی باید بتواند متون قدیم و معاصر فارسی را درست، روان و با لحن و آهنگ مناسب آن بخواند. آیا معلمی که نمیتواند شاهنامه یا گلستان و بوستان را درست، روان و با لحن مناسب بخواند میتواند ادبیات فارسی تدریس کند؟ آیا ممانعت از تدریس این معلم نوعی تبعیض است؟ آیا معلم زبانی که آواهای خاص انگلیسیزبانان را نمیشناسد یا مربی قرآنی که حروف ویژهی عربی را از مخارج صحیح آنها ادا نمیکند، میتوانند انتظارات شاگردان خود را عملی کنند؟
وزارت آموزش و پرورش به تازگی بخشنامهای در باب شرایط و ضوابط جذب معلم منتشر کرده است که بند نهم آن مناقشهبرانگیز شده است.
در این بند آمده است: «اختلالات تکلم و لکنت زبان در صورتی که علت روانی یا نورولوژیک داشته باشد (عدم استخدام برای حرفهی معلمی ولی در امور اداری بلامانع است) و لهجهی غلیظ و غیرقابل تغییری که مانع تلفظ برخی حروف فارسی مثل چ، گ، ژ، ق و ... میشود، برای دورهی ابتدایی و دروس ادبیات فارسی ممنوع و در دورههای راهنمایی و دبیرستان صرفاً دروس اختصاصی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست و ... و یا در امور اداری و دفتری بلامانع است.»
گرچه شرایط و ضوابط منتشره از سالهای دور مطرح بوده؛ امّا برخی معتقدند محدودیتهای مندرج در آن نشانگر سیاستهای تبعیضآمیز جدیدی علیه قومیتها و لهجههاست.
خواندن بهطور کل و فراگرفتن شکل صحیح تلفظ حروف در هر زبان مهارتیست که با تمرین و تکرار بهدست میآید. همهی ما با تکرار و تمرین توانستهایم مخارج حروف ویژهی عربی و یا آواهای مخصوص انگلیسیزبانان را بیاموزیم و بهکار ببریم.
بارها شاهد بودهام بچهها و خانوادهها از معلمانی که قادر نیستند سلیس و روان به فارسی معیار سخن بگویند، ناراضی بودهاند. هرکس که دوست دارد زبان فارسی را تدریس کند، میتواند با تمرین و تکرار مهارت سخنگفتن به فارسی را در خود تقویت کند و در غیر اینصورت میتواند در مقطعی غیر از ابتدایی و درسی غیر از فارسی، معلمی کند. تبعیضی در کار نیست.
اینجا همهچیز و همهکس باید در خدمت بچهها و برای پرورش آنها باشد. در آموزش و پرورش خواستهها و نیازهای دانشآموزان است که اصالت دارد. وقتی هدف فراگرفتن یک زبان است معلمی که نمیتواند سلیس و روان به آن زبان سخن بگوید یا باید با تکرار و تمرین مهارت سخن گفتن به آن زبان را در خود تقویت کند یا عرصه را ترک کند. خواه معلم انگلیسی باشد. خواه عربی یا فارسی.
وقت آن فرارسیده تا از وزارتخانه بخواهیم تقویت مهارت دانشآموزان در سخنگفتن به زبانهای دیگر را در برنامههای خود قرار دهد.
بهکارگیری معلّمان متخصص در هر یک از زبانها اولین قدم برای پیشبرد این هدف است. نه تنها برای آموزش زبان فارسی، که باید برای یاددهی زبانهای انگلیسی و عربی نیز حداقلهایی از مهارتهای زبانی را مدنظر قرار داد. این گزینشی در راستای نگاه حرفهای به معلمی و حرکت در مسیر دستیابی به اهداف مورد نظر است و نه تبعیضی علیه گروهها یا اقوامی از جامعه.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مثل این است که شما بگویید یک نفر که با صدای درست نی نمی زند بیاید و نی به شما آموزش بدهد.
فعلا مناقشه در این مطلب در مورد لهجه ی غلیظ بود نه سایر مواردموارد
کلیت طرح عاقلانه و منطقی است.
هیاهو هم بیشتر جنبه احساسی دارد. متاسفانه استخدام افراد معلول فقط به جهت احساس ترحم، خیانت است به دانش اموزان.
مثال ناباروری شاید به ظاهر مسالا ای نباشد، ولی فردی که به دنبال درمان همین بیماری میرود، شاید ماهها و سالها فرد را درگیر بیمارستان و بستری شدن کند.
خیلی مشاغل دیگر است که معلولان میتوانند در آن مشغول شوند.
پس اگر برای ترحم باشد میتوان جاهای دیگر رو در نظر گرفت.
اما همکار محترم ، قبول داشته باشید که آنانی که تیر مخالفت به سوی طرح جدید استخدامی معلمان شلیک کردند حق داشتند.چرا که خیلی نامحترمانه ، با اهانت و تحقیر، اشخاصی را که قد کوتاهی دارند یا نابارورند یا صورت آکنه دار دارند و یا لهجه ی غلیظ دارند و....
نکنه همه نامه ها و نظراتت هم از جمله دیر آمدن معلم سر کلاس رو هم بدون خوب فکر کرون نوشتی.
از آموزش وپرورش دیگر بعید است که نداند مسأله زبان و لهجه چقدر در کشور ما از حساسیت برخوردار است و
بی ادبانه بنویسد لهجه ی غلیظ .
بدی وزارت ما آنست که سرّ و راز ندارد و همه چیز آن عریان و لخت است . همه و همه از هر موضوعی خبردار می شوند حتی خارجی ها.
می شد رسانه ای اش نکرد و با تیتر درشت روزنامه ها مضحکه خاص و عام نبود. می شد سّر نگه داشت تا به تمامی مشمولین ذکر شده در طرح استخدام ، اهانتی نشود.
خود مسئولین مقصرند که نمی خواهند به ادبیات استخدام یا ادبیات اضافه حقوق و یا به ادبیات ............احترام قائل شوند.
حریم شغل معلمی را محترم بشمارند تا چنین تیررس
بی مهری واقع نشوند. با تشکر
چون کرسی برخی حروف زبان فارسی
را به دلایل زبانشناسی، نمی توانیم درست ادا کنیم پس از صغری وکبری بالا نتیجه می گیریم که هیچ ترکی حق معلم شدن ندارد
یاکردی یا لری یا....... شما فارس زبانان. به
لهجه ی غلیظ گیر دادید نه ما شهرستانیها
در هیچ کشوری از دنیا مثل ایران دستگاه عریض و طویل کلمه سازی وجود ندارد، ما به کجا میرویم؟
چرا بودجه را در جای واقعی خود خرج نمیکنیم؟
نویسنده محترم این نوشته جنابعالی کاملا غلط است.
خیلی عالی گفته اید جناب
اعتقاد درونی خودش را بطورعلنی مطرح
سازد، خوب فکر کرده است. منظور ازبعد خوب فکر کردم یعنی سبک و سنگین
کردم. حرمت خود را نگه دارید.
فشار عصبی و روحی و هکار اشغال و بی پارتی بودن و .....
خدا از این مسولان نگذره
به ضررر جیب اموزش و پرورش است
به نظرم با این نیروهای ا.پ که همشان به خواهر روحانی تبدیل شدن انتظاری بیشتز نمیشه و