تابستان به پایان رسید اما وعده های سر خرمن آقای دکتر فیض برای بهبود وضعیت مجلس دانش آموزی و برگزاری جلسات آن به پایان رسید در حالی که هیچ کدام محقق نشد/ هنوز برخی استان ها موفق به دیدار با مدیر کل نشده اند و در انزوای کامل قرار دارند و حتی زمانی که امضا برای برگزاری نشست جمع می شود شورای برنامه ریزی آن را بدون هیچ واهمه ای آن را رد می کند/ مجلس دانش آموزی در آموزش و پرورش تنها به عنوان یک سربار تلقی می شود/ هر روز بیشتر نقش مجلس دانش آموزی و اهداف آن در آموزش و پرورش به خصوص در سطح استان ها نادیده گرفته می شود/ بعد از حادثه تلخ واژگونی اتوبوس دانش آموزان هرمزگانی تنها سعی آموزش و پرورش این بود که مسئله را پاک کند و طور دیگر جلوه دهد نه این که این حادثه را به صورت ریشه ای حل بنماید و حتی برخوردی که با خبرنگار منتشر کننده اخبار مربوط به این حادثه صورت گرفت نشان داد وضعیت امور پرورشی در اوضاع نابه سامانی قرار دارد/ آقای بطحایی باید دقت کنند دیگر دانش آموزان آگاه هستند و نقش آن ها نه تنها در ایجاد این آگاهی در والدین خود بلکه در خود جامعه مدنی نیز غیر قابل انکار می باشد و این وظیفه ایشان می باشد که به مطالبات نمایندگان این قشر 13 میلیونی جامه عمل بپوشانند/ صرف هزینه در مجلس دانش آموزی اتلاف هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری برای آینده است
نظر نوشته شده زیر بر اختصاص 33 میلیارد تومان به آموزش و پرورش توسط شهردار تهران ، مرا واداشت تا مطالب این یادداشت را بنویسم.
عین نوشته های این همکار جوان در زیر آورده شده است (96/6/16) :
" تو را جان امام حسین تو را به خون شهدا متن من را بخوانید....6 ساله تو مدرسه غیردولتی با ماهی 600 تومان مشغول به کار هستم چند ماهی با بیمه کار می کنم...28 سالمه مجردم می ترسم زن بگیرم سال بعد بگویند نیا سر کار . خانواده ای ده نفره هستیم. پدر و مادرم هر دو خدمتکارند و زیر خط فقر زندگی می کنیم...معلم آزاد حساب می شوم. استخدام نخواستیم ولی تو را به قران اندازه بقیه معلمین استخدامی حقوق بدهند یا حداقل قرارداد 5 ساله ببندند...خیلی وضع مان خراب است کلی درس خواندیم شدیم این .پدرم بیمار مادرم بیمار خرج خونه نداریم ، گیر کردیم . منم معلم آزاد با ماهی 600 چه کار می توانم بکنم ...دستهای مادرم از بس پینه زده مردانه شده نان خوردن نداریم .......تو را به خون شهدای حرم تو را به جان امام زمان فکری به حال ما معلم های آزاد غیردولتی بکنید تو را به دست بریده ابوالفضل"
قبل از انقلاب در روستاها ، معلمان سپاهی دانش و سپاهی ترویج بود که زنان و مردان یا بهتر است بگویم دختران و پسران جوان، به عنوان یک دوره آموزشی - عملی مشغول به تدریس می شدند و تجاربی کسب می کردند که بعد دو - سه سال به مراکز شهرهای محل زندگی خود منتقل شده و می شدند معلمان دوره ابتدایی آموزش و پرورش. برای دوره ی راهنمایی و متوسطه نیز از فارغ التحصیلان مراکز تربیت معلم و دانشگاهها در رشته ی دبیری استفاده می کردند. هم معلم استخدام شده مشخص بود و هم مدارس از آموزش یکسانی برخوردار بودند.
و بعد از انقلاب،( همچنان که در یادداشت "پیچیدگی های لاینحل آموزش و پرورش کشور ما از کجا آغاز شد؟" در 11 شهریور نوشته ام ،) همه ی شتاب زدگی آموزش و پرورش بعد رشد سریع جمعیت در دهه اول انقلاب آغاز شد، که علاقه مندان می توانند مطالعه نمایند.
رشد سریع جمعیت ، به تعداد بیشتر کلاس ، مدرسه ،معلم و دبیر و..... نیاز داشت و بودجه محدود آموزش و پرورش از یک سو ، و عدم برنامه ریزی و مدیریت بحران انسانی با افزایش خود از سوی دیگر ، آموزش و پرورش را برای دهه بعد وادار ساخت تا هم چندگانگی آموزشی به وجود آورد که هر سه اتاقی که خالی بود تبدیل به مدارس غیر انتفاعی شد و آشپزخانه هم کلاس درس شد ( غیردولتی امروز ، چون همه آن را عین انتفاعی قلمداد
می کردند تغییر نام یافت ، اما ماهیت همان است.)
کی در مقابل مجلس قد عَلم خواهید کرد و خواهید گفت :با این بودجه که 96 درصدش را فقط به کارکنان آموزش و پرورش حقوق و مزایا می دهم، نمی توانم این وزارتخانه را اداره نمایم و به این بزرگترین و عمومی ترین وزارتخانه تا بودجه ی معقول و منطقی ای ، اختصاص نداده اید ،من نیستم ! و هم معلمین نیز چندگانه شدند :
1) سرباز معلمین: پسران جوانی که از مشقات سربازی فرار کرده و در روستاها به جای خدمت سربازی ، مشغول به تدریس شدند. پسران 20 - 22 سال که هنوز به بلوغ عقلی دختران نرسیده بودند. اما این فرار برای آنها فایده ای نداشت چون باز غربت بود و تنهایی و مشقت و فقط یک نعمت اضافی داشتند و آن ماجراهای عاطفی این سرباز معلم با دختران روستایی یا دانش آموزانش که باید به عنوان یک واقعیت بپذیریم و انکار نکنیم چون آنگاه صورت مسأله باقی می ماند.
2) آموزشیاران نهضت سواد آموزی : دختران و پسران جوانی که پس از گذراندن دوره های آموزشی یک ماهه از 7 دیماه 1358 به بعد مشغول فعالیت در شهرها و روستاها برای جذب جمعیت بیسواد شدند.
3) حق التدریس ها: که نامشان بر روی شان است ؛ در قبال فعالیت آموزشی در مدارس نسبت به ساعات تدریس ، حقی را به عنوان حقوق دریافت می کنند که هر آن ، احتمال کنار گذاشته شدنشان وجود دارد و از کمترین امکانات رفاهی یا اصلا از هیچ امکانی برخوردار نیستند مانند : بیمه درمانی و امنیت و اطمینان شغلی و.....
4) ظاهرا علاوه بر این موارد ، خلاقیتی هم صورت گرفته و معلمینی به عنوان "معلم آزاد "مشغول به تدریس هستند.
این خلاقیت ها به تناسب زمان و کمبودهای آموزش و پرورش ، صورت گرفته است.(نیاز مادر اختراع است ).
همه شرایط ایاب و ذهاب ، بیماری های ناشی از فعالیت که ساده ترین آن یک سرما خوردگی ویروسی است، امیدواری متزلزل که هر آن احتمال کنار گذاشته شدن هست ، دادن مختصر دستمزد با انگیختگی نیازمندی او و ایجاد حس حقارت ، عدم پاسخگویی به نیازهای خود فرد و خانواده ی او ، عدم پاسخگویی به رؤیاها و آرزوهای جوانان و....
که بعد هم می گویید سن ازدواج افزایش یافته و کاهش نرخ رشد جمعیت را به عنوان یک بحران در آینده با سالخوردگی جمعیت مطرح می نمایید ؛ با کدامین امیدواری و امکانات ازدواج نمایند؟
حال با تحمل همه نومیدی ها و مشقت ها ، او با تأیید مراجع ذی الصلاح، مشغول به فعالیت در امر آموزش و پرورش است. فراموش نکنیم که ما موش های آزمایشگاهی را به دست آنان نسپرده ایم ، ما فرزندان این مرز و بوم را یعنی آینده سازان کشور را به آنان امانت داده ایم. اگر مسیر چنین ارزشمندی را برای جوانان آینده ساز کشورمان ترسیم نموده ایم ، پس چرا وقتی نوبت به حق و حقوق و اطمینان برای رسمی شدن این جوانان می رسد ، آموزش و پرورش تعهد و رسالت خود را فراموش می نماید؟
آیا جذب معلم با یک آزمون استخدامی و مصاحبه که انشاا....از سلامتی کامل برخوردار است ، مقرون به صرفه است یا جذب جوانان معلمی که با نام های گوناگون در سراسر کشور مشغول به خدمت هستند و کسب تجربه نموده اند؟
مجلس محترم ؛ استفاده از معلمینی که 2 تا گاه 10 سال با خود این عناوین شکسته و بسته را به عنوان معلم یدک می کشند ارزان تمام می شود یا جذب کسانی که یک 5 سالی فقط باید کسب تجربه کنند؟
وزیر آموزش و پرورش و کمسیون تحقیقات و آموزش مجلس ؛ تحقیقات شما را چه کسانی انجام می دهند که کُره ای به این بزرگی به نام "عدم استخدام با تجربه ها" را نمی بینند؟!
آیا بهتر نبود طبق اصول مدیریت علمی و صحه ی عقل ، همین افراد را جذب آموزش و پرورش می نمودید و آنها را رسمی می کردید؟ حساب دو دو تا کردید و باز در ظاهر به نفع بودجه آموزش و پرورش، اما در واقع به ضرر ساختار آن عمل نمودید و سپس از آنانی که علاقه مند یا ناچار به شرکت در آزمون بوده اند به عنوان جایگزین سرباز معلم ها و آموزشیاران نهضت سوادآموزی و حق التدریس و معلم آزاد استفاده می کردید؟
اگر به آنان اعتماد ندارید چرا سرنوشت فرزندان پدران و مادران سرزمین مان را به دست آنان سپرده اید؟
هیچ می دانید برای کسب تجربه این قبولین آزمون استخدامی ، باید 5 سالی را نیز به هدر دهیم؟ مگر کودکان مناطق محروم یا غیر کشور ما موش های آزمایشگاهی هستند که چنین بی رحمانه با آنها معامله می کنید؟
شما چرا کوتاهترین راه برای پویایی آموزش و پرورش را قربانی ندارم های وزارتخانه می نمایید؟
شما وزیر محترم !
کی در مقابل مجلس قد عَلم خواهید کرد و خواهید گفت :با این بودجه که 96 درصدش را فقط به کارکنان آموزش و پرورش حقوق و مزایا می دهم، نمی توانم این وزارتخانه را اداره نمایم و به این بزرگترین و عمومی ترین وزارتخانه تا بودجه ی معقول و منطقی ای ، اختصاص نداده اید ،من نیستم !
کدام وزیر گفت و جواب نگرفت ؟
شما باید مقاومت کنید !
شوخی نیست وزارت آموزش و پرورش تحکیم بخش زیربنای کشور است.
شوخی نیست که ما این همه از شغل خود می گوییم ، اساس کشور بر روی ما نهاده شده است اما با این مدیریت شکسته و بسته ما هیچ گاه از دور مسلسل و باطل خارج نخواهیم شد و باز خلاقیت برای ایجاد معلمینی تازه نام!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
سید محمد بطحایی در گفت و گویی اظهار داشت: محور جلسه کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی در خصوص سانحه واژگونی اتوبوس دانش آموزان با موضوع نشست کمیسیون آموزش مجلس از حیث تخصصی متفاوت بود و بیشتر به مباحث جاده ای و امداد حادثه دیدگان پرداخته شد.
وی ادامه داد: به همراه معاونانم در نشست امروز کمیسیون عمران، اطلاعاتی را درخصوص نحوه برگزاری اردوهای دانش آموزان و اعزام آنان به نمایندگان حاضر ارائه دادیم و عنوان شد که آموزش و پرورش بررسی هایی را برای بازنگری آیین نامه برگزاری اردوهای دانش آموزی داشته باشد.
وزیر آموزش و پرورش افزود: کارگروهی در آموزش و پرورش تشکیل شده تا بررسی های دقیق تری در زمینه علل وقوع حادثه واژگونی اتوبوس دانش آموزان هرمزگانی انجام شود، البته کارگروه مذکور مقداری فرابخشیتر عمل میکند به این معنی که تنها در حوزه تربیتی به بررسی موضوع نمی پردازد بلکه مسئول حراست، مسئول بازرسی و کارشناس خبره برگزاری اردوها در این کارگروه عضو شده اند تا شبهات مطرح شده را بررسی کنند.
بطحایی تصریح کرد: علت اصلی بروز حادثه واژگونی اتوبوس دانش آموزان هرمزگانی، اشتباه انسانی و خواب آلودگی راننده اتوبوس اعلام شده و اینکه به دانش آموزان تذکری مبنی بر بستن کمربند داده نشده و حتی شنیده می شود که راننده دانش آموزان را تشویق کرده که کمربندهای ایمنی را باز کنند و وقتی به پلیس راه رسیدند به آنها اطلاع می دهد که کمربند ایمنی را ببندند.
وزیر آموزش و پرورش افزود: بررسی موضوعاتی مانند اینکه آیا مقدور بوده که اعزام دانش آموزان در ساعات پایانی شب نباشد، و آیا تمامی دانش آموزان از والدین خود رضایت نامه داشته اند یا خیر، تا هفته آتی مشخص خواهد شد. براساس گزارش شفاهی که به بنده داده شد آنچه که در آیین نامه پیش بینی شده است، تخلفی را متوجه آموزش و پرورش نمی کند.
وی اضافه کرد: باید صادقانه بگویم شاید مسئولان و همکاران بنده در استان هرمزگان می توانستند این دانش آموزان را به جای ساعات پایانی روز، چند ساعت زودتر اعزام کنند، البته دادستانی نیز از منظر حقوقی به این موضوع ورود کرده و ان شالله در انتظار خواهیم بود که نتایج اعلام شود.
بطحایی افزود: مشکلاتی در آموزش و پرورش وجود دارد که باعث می شود حرکت در شب اجتناب ناپذیر باشد، البته بعد از بروز حادثه مذکور فعلا اعزام دانش آموزان به اردو در زمان شب متوقف شده تا آیین نامه جدید مصوب و ابلاغ شود.
وزیر آموزش و پرورش گفت: در اردوی دانش آموزان هرمزگانی به دلیل وجود شیب زیاد در جاده بندرعباس به شیراز، امکان استفاده اتوبوس از کولر در روز براساس گزارش ارائه شده در جلسه کمیسیون مقدور نبوده است.
وی تصریح کرد: می توان تناوب اردوها را کاهش داد، بدین معنی که جز در موارد معدود مانند مسابقات کشوری، می توان اردوها را کاهش داد.
خانه ملت
انتهای پیام /
مشکلات متعدد فرهنگی در جامعه ما وجود دارند که گرچه در یکی دو قرن گذشته توجه جامعهشناسان و محققان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده، اما هیچ تلاشی جدی برای رفع آن و بهبود وضعیت فرهنگی، اجتماعی و رفتاری مردم کشورمان صورت نگرفته است/ رفتارهای سادهای همچون رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، رعایت صف در تاکسی، اتوبوس، مترو و نانوایی، نریختن زباله در معابر شهری، پارکها و فضاهای عمومی،یا مقوله هایی به سان امانتداری، صداقت و راستگویی، احترام به حقوق دیگران، مسئولیت شناسی، پاسخگویی و فرهنگ عذرخواهی و ... رفتارهایی که پیوسته در دهههای گذشته رو به افول بودهاند و یا دست کم در حد انتظار جامعه مسلمان ایران با دیرینگی تمدنی و فرهنگی نمیباشد/ نظمپذیری و اجتماعی افراد در دوران کودکی و سنین پایه شکل میگیرد که از قضا در کشور ما این مهم مغفول واقع شده است و کمتر به آنها پرداخته شده است/ در این میان کشورهای پیشرفته بر حسب تجربه آموختهاند در سنین پایه و دبستان به سراغ اجتماعی کردن و بهبود رفتارهای اجتماعی کودکان بروند/ باید بپذیریم نظام آموزشی ما نیاز به یک تغییر و تحول بنیادین در شکل و ساختار بلکه در مفاهیم و محتوا دارد
قبل از آن که بخواهم در این مورد تحلیلی داشته بام لازم می دانم از دو دانش آموز متعهد و آگاه سید علی اصغر باختر؛ عضو هیأت رئیسه مجلس دانش آموزی و عماد پورمحمد؛ نماینده دانش آموزان استان اردبیل در مجلس دانش آموزی که در مورد حادثه دانش آموزان هرمزگانی " بی تفاوت " نبودند و با نگارش یادداشت مطالبات دانش آموزی را بیان کردند تقدیر و تشکر داشته باشم/ چگونه می توان پذیرفت نهاد انتخابی که 150 دانش آموز از سراسر کشور در آن عضویت دارند و مشتمل بر ارکانی مانند هیات رئیسه ، دبیرخانه ، کمیسیون های تخصصی و... است در مورد این چنین واقعه مهمی سکوت کند/ در آخرین نشست مجمع سالانه این مجلس که بنده نیز دعوت شده بودم و البته منجر به اخراج من از مجلس دانش آموزی در شکلی توهین آمیز گردید به وضوح مشاهده می کردم که مسئولان سازمان دانش آموزی به نوعی قصد دیکته کردن نظرات و منویات خود به این " نهاد انتخابی " را دارند/ علی رغم رسانه ای شدن تخلفات صورت گرفته در مجلس دانش آموزی و قول اکید " مهدی فیض " ؛ معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش مبنی بر برگزاری مجمع عمومی فوق العاده در تابستان و انجام اصلاحات در ترکیب هیات رئیسه که البته روزهای آخرش سپری می شود هنوز هیچ گونه رسیدگی در این موارد صورت نگرفته است/ هنوز به نامه ی صدای معلم به وزیر آموزش و پرورش در مورد وقایع ( تخلفات مجلس دانش آموزی ) پاسخی داده نشده است/ آیا با این وضعیت مجلس دانش آموزی می تواند پلی میان قشر دانش آموز و مدیران تصمیم گیرنده در دستگاه آموزش و پرورش کشور باشد/ آیا با روندی که طی می شود مجلس دانش آموزی می تواند زمینه سازی برای تمرین عملی اصول و معیارهای دموکراسی داشته باشد/ مسئولان سازمان دانش آموزی نباید نقش " دایه مهربان تر از مادر " را برای مجلس دانش آموزی ایفا کنند/ باید در مدارس به دانش آموزان فرصت اظهار نظر و نقادی حتی اگر مخالف نظرات و ایده های ما باشند داده شود/ نتیجه ی طبیعی شوراهای دانش آموزی فرمایشی مجلس دانش آموزی بی خاصیت و خنثی خواهد بود
شاید بدان دلیل که در گذشته ،مسئولین ما هنوز یاد نگرفته بودند که اگر مطالبات فرهنگیان را نگه داریم و هزینه های لازم و غیرلازم دیگر را در اولویت قرار دهیم کسی صدایش برنمی آید/ ماههای بعدی فراموش می کنند و ترافیک را به حال خود رها می کنند. آنها فکر می کنند اگر دو هفته اول مهر ماه یا دو هفته آخر سال نزدیک عید پُر تعداد گردند ، قوانین نهادی می شود و دیگر به آنها نیازی نیست.غافل از این که اگر اخلاقیات و قانونمداری با یک عمر زندگی نهادی نشده است با دو هفته چگونه خواهد شد/ اییز و زیبایی های وصف نشدنی اش که برخی دوستش دارند و شاید این علا قه مندی به خاطر تقارنش با شروع مدرسه است ،فصل خزان و غم و اندوه/ امسال دیگر کمتر کسی را می بینی که برای آغاز مهر ماه خوشحال باشد، امسال دانش آموزان هم دلگیرند هم از بابت افسردگی حاکم و هم به دلیل پرپر شدن همسن و سالان خودشان در اردوی هرمزگان/ با حلوا حلوا گفتن دهن کسی شیرین نمی شود ...
آغاز به کار دولت دوازدهم با پشتوانه رأی 24 میلیونی آستانه توقع و مطالبات به حق مردم را بالا برده است ، هرچند به محض رونمایی از لیست کابینه دوازدهم دامنه نقدها و اعتراض ها به ویژه در حوزه های خاص از جمله آموزش و پرورش بالا گرفت/ متاسفانه در استان آذربایجان غربی هنوز هم در بعضی از ارگان ها و ادارات تبعیضات قومی و مذهبی و اعمال سلیقه گری جولان می کند/ رأی آوری جنابعالی در مجلس شورای اسلامی برای شخص آقای دکتر حسن روحانی و تعدادی از کسانی که از جنابعالی شناخت کافی ندارند و صرفا به انتخاب های رئیس جمهور محترم خوش بین هستند یا به نوعی مصلحت اندیشی شخصی و جناحی دارند خبر مسرت بخشی بود/ مهم ترین دلیل آن نگرانی هم ناشی از همان عملکرد قبلی جنابعالی در پست معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی، معاون شورای عالی آموزش و پرورش و سرپرستی وزارت آموزش و پرورش باشد/ آنچه غیر قابل پذیریش و توجیه است عدم پاسخگو و پیگیر نبودن حداقل مطالبات و مشکلات همکاران فرهنگی از طرف مقامات و مسؤولان ذیربط است/ انتظار می رود تجارب گذشته خود و دیگر وزیران و مسؤولان چراغ فراز راه آینده جنابعالی، همه ی مسؤولان و دلسوزان گردد و بیش از این امیدها به یأس و دل زدگی تبدیل نشوند
هر اتفاقی میخواهد بیفتد، هر بلایی میخواهد نازل شود، هر آدمی میخواهد سر کار بیایید، در هر صورت آقای چوخ بختیار عین خیالش نیست، به شرطی که زیانی به او نرسد، کاری به کارش نداشته باشند، چیزی ازش کم نشود/ رئیسی خوب است که غیبت او را نادیده بگیرد و تملق های او را به حساب خدمت صادقانه بگذارد/ برای این که او را آدم پست و بی شخصیتی ندانند، به جای شرف و کله شقی، کلمه ی زندگی را میگذارد که حرف گندهای زده باشد و هم خود را تبرئه کند. وی زن و بچهاش را خیلی دوست دارد/ آقای چوخ بختیار خیلی رنج میبرد. اما نه مثل گالیله و صادق هدایت/ به ظاهر وقت کتاب خواندن پیدا نمیکند. به علاوه، میگوید توی کتابها افکار ضد و نقیضی بیان میشود که به درد نمیخورد و ناراحتی فکری تولید میکند/ آقای چوخ بختیار را همه میشناسند و دیدهاند/ وی در همسایگی من و شما و همه زندگی بیدردسری را میگذراند و خود را آدم خوشبختی میداند