حق بچهها برای برخورداری از سلامتی هم قانونی است هم طبیعی. حق برخورداری از تعلیم و تربیت متناسب با طبیعت و ماهیت انسانی بچهها هم همین طور. برخورداری از دو حق مذکور احتیاج به صرف منابع مادی و غیرمادی دارد که به نظرم بالاترین اولویت در تخصیص منابع یک جامعهاند. اگر منابع کافی صرف سلامتی و تحصیل بچهها نشود، علاوه بر جنبه انسانی، حتی از زاویه اقتصادی و اجتماعی نیز نامعقول است چون به ضررهای زیاد و عدمالنفعهای زیاد در طول ده ها سال زندگی آتی آنها منجر میشود. (اخیرا متمرکز شدهام روی یافتن راههای جدید برای جبران کسری منابع مذکور و موضوع را با متخصصین از حوزههای مختلف حقوقی، اقتصادی، جامعهشناختی و ... مطرح میکنم)
از همین زاویه، برنامههای اعلامی وزیر پیشنهادی برای وزارت آموزش وپرورش را مروری کردم. این هم نتیجه:
1- مهمترین مشکل آموزش و پرورش سرانه پایین دانش آموزی است. در برنامه وزیر پیشنهادی به "توسعه مشارکت خیرین" و جای دیگری به "افزایش مشارکت خانواده ها" اشاره شده! منطق و دلیل این دو برنامه وزیر پیشنهادی احتمالا ترکیب «مجانی بودن آموزش عمومی طبق قانون اساسی» با «وضعیت بد اقتصادی خانوارها» است که به خاطر مدیریت مشعشع مقامات در حال بدتر شدن هم هست.
2- وضعیت معیشتی معلمان زیرخط فقر است ولی وزیر پیشنهادی ...
3- تعداد زیادی از مدارس فرسوده، استیجاری و غیراستاندارد هستند ولی وزیر پیشنهادی ...
4- از معلمان فعلی، در سالهای آینده تعداد زیادی بازنشسته خواهند شد ولی وزیر پیشنهادی ...
5- به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چندین بار اشاره شده ولی توجهی نشده که سند مذکور مصوبه مجلس را ندارد و مقامات موظفاند به وظایف قانونی خود عمل کنند و اسناد دیگر فقط ذیل قوانین معتبر قابل استفادهاند نه در عرض قوانین و به جای قوانین.
6- حق والدین در انتخاب نوع برنامههای تعلیم و تربیت فرزندانشان در برنامههای وزیر پیشنهادی جایی ندارد. همچنان که حق مذکور در سند تحول بنیادین هم جایی ندارد. (محتوای سند مذکور عمدتا تکرار همان نظرات و روشهایی است که حداقل در سه دهه اخیر مکررا شکست خورده.)
7- وزیر پیشنهادی اسناد متعددی را به عنوان اسناد «بالادستی» ذکر کرده ولی قانون اساسی و قانون وزارت آموزش و پرورش را ذکر نکرده! (این را اول متن نیاوردم که مخاطب در همان بند اول قضاوت نهایی نکند.)
یعنی "وزیر پیشنهادی" برنامهای داده که:
-- حق انتخاب والدین در آن غایب است
-- وظایف قانونی وزیر در آن غایب است
-- جبران کسری شدید منابع هم غایب است
هر برنامهای که فاقد هر کدام از این سه مورد باشد، تاثیرش از انشای دبستانی بیشتر نخواهد بود. (این متن را برای مخالفت با وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نمینویسم.
موافقت و یا مخالفت با وزیر پیشنهادی قاعدتا از مقایسه وی با دیگر کاندیداهای محتمل به دست میآید و بعید نیست که وی از کاندیداهای محتمل دیگر بهتر باشد. در اصل میخواستم وعده وزیر برای جبران کمبود شدید منابع را ببینم که...)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
«هر آینه تا رنج نبری گنج بر نداری ، و تا جان در خطر ننهی بر دشمن ظفر نیابی و تا دانه پریشان نکنی خرمن برنگیری"....
گر چه بیرون ز رزق نتوان خورد
در طلب ، کاهلی نشاید کرد
غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ
هرگز نکند در گرانمایه به چنگ
آسیا سنگ زیرین متحرک نیست
لاجرم تحمل بار گران همی کند (1)
برخی از خصلت ها و ویژگی ها برای عده ای از انسانها اگر نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی همچون میزان و سطح سواد و پایگاه اقتصادی که در آن قرار دارد عادی و قابل پذیرش است ، در مقابلِ انتظار باور و یا عمل عده ای دیگر مورد مذمت قرار می گیرد.
جملۀ حاجی میرزایی یعنی : " تقدیر بر این بود که به عنوان گزینه دولت برای نظام تعلیم و تربیت به مجلس معرفی شوم !! " اگر برای گروهی از جامعه از جمله روحانیون و مسئولین و همکاران ایشان ، مقبولیت داشته باشد اما برای ما معلمان ، جای بسی شگفتی است. ظاهرا خود ایشان بهت زده و متعجب از این پیشنهاد آنی هستند و چنین انتظاری هرگز نداشته اند. گویی ایشان در خلوت خود با خدا زیر زبانی با خود چنین جمله ای را بیان داشته اند. در جهانی که جابه جایی ذرات و مولکول و همه چیز بر اساس حساب و کتاب منطقی و عقلانی قابل تفسیر انجام می گیرد ، چگونه است که وزارت آموزش و پرورش به مظلومیت ناتمام شدنی خود همچنان ادامه می دهد و قرار است سکاندار آن فردی باشد که تا اینجا آمدن خود را فقط یک تقدیر الهی می داند!!
همۀ ما مسلمان هستیم و به خواسته و ارادۀ پروردگار متعال معتقدیم اما در عین حال به اراده و اختیار و عقلی هم که در قاموس خلقت نهاده شده است و به رابطۀ علت و معلولی و به نظام و حسابگری او نیز سخت معترفیم و بدان باور داریم.
چرا باید تصور غلط رایج ، باعث باور توانمندی ما در ایفای مقبول و معقول هر نقشی گردد ؟ و آن تصور ناصحیح عبارت است از این که اگر من در پست دبیر هیئت دولت ، فردی فعال ، موفق و ساعی و مقبول هستم ، لزوما می بایست برای وزارت آن هم همه گیر ترین وزارتخانه که زیر ذره بین عام و خاص و آحاد جامعه است ، انتخاب شوم؟ اگر انتخاب ایشان با توجه به پتانسیل های عملکردی شان در نقش فعلی باشد، می بایست قبول کنیم که شاید من معلم در کلاس درس فوق العاده ام ، ولی دلیل نمی شود که حتما مدیر کل شوم !
بیایید باور کنیم و قانع شویم که فعالیت مطلوب یک کارکن در جایگاه و نقش فعلی ، به منزلۀ موفقیت او در سمت های بالاتر و دیگر نیست. این همه جابه جایی نقش مانع از انجام بهینه شرح وظایف می شود. اگر به سوابق وزرا نیم نگاهی بیفکنید تعدد نقش ها با فاصله زمانی یک دو سال را مشاهده می نمایید که طی آن خودِ فرد دچار شوک آنی می شود و جامعه نیز از این شوک بی بهره نمی ماند. سه وزیر اول آموزش و پرورش در آغاز انقلاب بیشتر در حال و هوای انقلاب بوده اند تا مسئولیت ، اما از زمان وزارت سید علی اکبر پرورش به بعد ، تنوع و تعدد مسئولیت مدیران ارشد شروع شده است. مسئولیت هایی که گاه با هم متناقض و گاه همسویند. هرگز کسی در این جامعه شهامت نه گفتن به بالاترین مقام را نداشته است و خود افراد نیز باور داشته اند که یک تنه حلّاج تمامی مشکلات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه هستند. ( داستان پادشاه عریان که با تأیید مردم ، تصور می کرد لباس زربافتی بر تن کرده است.)
حضور در کمیسیون تدوین برنامه پنج ساله دوم و سوم وزارت آموزش و پرورش تنها سابقۀ آموزش و پرورشی ایشان است ، اما سوابق متعدد دیگری دارند که فقط بر سنوات خدمت ایشان می افزاید نه مهارت وزارت.
مورد دیگر که نمود عینی از یک پوپولیسم انکارناپذیر است ، عبارت است از این که اصولا فردی که برای وزارت آموزش و پرورش نامزد می شود ، تأیید نشده برای کسب آرای نمایندگان مجلس و مقبولیت مابین فرهنگیان ، شروع به دادن وعده و وعیدهایی می کند که خود نیز باور دارد قابلیت اجرایی ندارند.
" رتبه بندی و افزایش حقوق ، دو وعده محسن حاجی میرزایی وزیر پیشنهادی دولت به فرهنگیان بود که بعد از جلسه هیئت دولت اعلام کرد." (2)
چرا تمامی کسانی که وزیر می شوند ایده ها و برنامه های خود را زرآلود می نمایند و گنجشک را با ظاهر بلبل به عرصۀ قضاوت می گذارند!!
هر چند که سخنگوی کمیسیون آموزش نیز اصلیترین مطالبه نمایندگان از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش را پرداخت مطالبات نمایندگان برشمرده است. (3)
بخشی از مشکلات اساسی ما فرهنگیان عبارت است :
نداشتن تشکل مدنی مناسب و کارآمد ، نداشتن پارلمان فرهنگیان ، جدایی پرورش از آموزش ، مهجوریت سه واحد بنیادی در آموزش و پرورش یعنی آموزش ضمن خدمت و گروه های آموزشی و روابط عمومی وزارتخانه و ادارات آموزش و پرورش ، پایین بودن سطح کیفی آموزش ، محتوای آموزش ، حجم زیاد آموزش ، سوگیری در محتوای متون کتب درسی که ما را از دانش روز دور نگه می دارد ، مظلومیت و فراموش شدگی مدارس دولتی ، عدم رعایت اصل سی ام قانون اساسی ، مشکلات تربیت معلم و تأمین معقول نیروی انسانی لازم ، چندگانگی آموزشی و ایجاد تضاد طبقاتی در آموزش ، که این امر به افزایش نیروهای ستادی و کاهش فعالان صفی منجر می شود ، مسأله ادامه تحصیل فرهنگیان و اِعمال مدرک تحصیلی آنان در سطوح بالاتر، بیمه درمانی و تکمیلی ناکارآمد، تعاونی های سنتی فرهنگیان ، اسکان مدارس و خفت فرهنگیان ، اولویت غیرفرهنگیان در استفاده از هتل مدارس و خانه های معلم ، نداشتن هیچ نوع امتیاز مناسبتی ایام سال برای فرهنگیان همانند دیگر کارکنان ، عدم همترازی و همسانی حقوق معلمان شاغل و بازنشستگان با سایر کارمندان ، عدم همسانی حقوق بازنشستگان با شاغلان ، نبود جایگاه منزلتی معتبر و قابل افتخار برای معلمان در جامعه ، چاپ و پخش اخبار دریافتی ها و عدم پرداختی های فرهنگیان در جراید و رسانه ملی ، عدم اعتراض به برنامه ها و فیلم هایی که شأن معلم را در جامعه به مخاطره می اندازند ، تصادفات اردوها ، آسیب جدی و فوت دانش آموزان و معلمان در کلاس های نا امن ، مافیای کلاس های تقویتی ، مافیای آموزشگاه های کنکور ، مافیای کمک درسی ، نحوۀ انتخاب و انتصاب مدیران کل و مدیران مدارس ، عدم وجود هر نوع پاسخگویی از سوی وزیر و مدیران کل به اعتراضات و انتقادات فرهنگیان که بیشتر به دلیل صامت بودن واحد روابط عمومی ادارات است ، ادامۀ فعالیت مدیران کلی که در استانهای مختلف صدای اعتراض همگان را برانگیخته اند و در نهایت عدم استقلال آموزش و پرورش برای مدیریت اجرایی و زیر نفوذ سیاسیون قرار گرفتن و شاید بسیاری موارد دیگر.
حال نامزد محترم وزارت آموزش و پرورش ، اگر توانایی پیمایش مسیر فوق را با زیر مجموعه خود خصوصا با مجموعه ثابت معاونان وزارتخانه را علیرغم چنین طوماری از مشکلات گفته و نگفتۀ بسیار دارید بسم ا..... و اگر در انجام حتی یکی از موارد بالا ناتوانید بجای قرار گرفتن در زیر تیغ انتقادات کارشناسان تعلیم و تربیت و اعتراضات مردمی ، آبرومندانه از پذیرش وزارت منصرف شوید و مسند را به فردی که اهل فن و جسور است بسپارید.
در پایان به نوشته شما در صفحه شخصی توئیتر خود در باره معلم و آموزش اشاره کنم : "معلم کارمند نیست ، آموزش کالا نیست." (4)
اما متأسفانه آموزش دقیقا یک کالای اقتصادی است چون عامل پیش برنده و ترجیح کلی مدیران و وزراتخانه و حتی دارایان جامعه بر محور پول می چرخد و گرنه هر فقیری در مدارس غیرانتفاعی و مدارس خاص می توانست تحصیل کند و اگر معلم کارمند نیست ، پس چیست؟ همین عدم تعریف معلم به عنوان یک قشر مشخص ، باعث گردیده است تا فاصله حقوق او با یک کارمند برخی از ادارات ده میلیون تومان باشد. شعار ندهیم که جامعه تشنۀ عملگرایی مؤثر و نتیجه بخش است. پختگی و آگاهی اجتماعی امروز ، کار وزارت را بر فرد انتخاب شده سختِ سخت نموده است پس امروز عطش شایسته سالاری را پاسخ دهید نه مبصری وزارتخانه را.
1) گلستان . صفحه 176.
2) کد خبر: 149441 . 07شهريور1398 . رتبه بندی و افزایش حقوق .
3) منبع: اکونا پرس . 09 شهریور 1398 . به نقل از گسترش نیوز .
4) منبع تسنیم . 9 شهریور 1398 . به نقل از گشترش نیوز .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
علی رغم آن که آموزش و پرورش با جمعیت پرسنلی 930 هزار نفر و جمعیت دانش آموزی حدود 14 میلیونی مخاطب بیش از 40 میلیون ایرانی در سراسر کشور و حتی خارج از مرزهای آن است اما موضوعات و چالش های آن از دیوارهای مدرسه و اداراتش فراتر نرفته است .
آری !
" آموزش " علی رغم گستردگی و وسعت آن و تاثیر مستقیم آن بر زندگی ایرانی ها حساسیتی برای ذی نفعان تولید نکرده است .کمی پیش از آغاز مهر ماه و چند روز پس از آن آموزش و پرورش به موضوع مهم و اولویت خانواده ی ایرانی تبدیل می شود اما پس از آن دیگری کسی کاری به آن و بحران هایش ندارد مگر آن که حادثه ای دل خراش و یا مهم توجه افکار عمومی را به خویش جلب کند .
تا زمانی که آموزش و پرورش اولویت دائمی خانواده ها و مردم نشود اواویت دولت و حاکمیت هم نخواهد بود .
در این راستا و بر اساس این خط مشی صدای معلم از جامعه علمی ، دانشگاهی و آکادمیک کشور دعوت می کند تا به این دستگاه و چالش های ورود کنند .
این رسانه بر اساس دکترین خویش گفت و گوی تفصیلی را با دکتر مصطفی قادری استاد دانشگاه و منتقد مسائل آموزشی انجام داده است.
این گفت و گو را می خوانیم .
گروه گزارش/
علی رغم آن که آموزش و پرورش با جمعیت پرسنلی 930 هزار نفر و جمعیت دانش آموزی حدود 14 میلیونی مخاطب بیش از 40 میلیون ایرانی در سراسر کشور و حتی خارج از مرزهای آن است اما موضوعات و چالش های آن از دیوارهای مدرسه و اداراتش فراتر نرفته است .
آری !
" آموزش " علی رغم گستردگی و وسعت آن و تاثیر مستقیم آن بر زندگی ایرانی ها حساسیتی برای ذی نفعان تولید نکرده است .کمی پیش از آغاز مهر ماه و چند روز پس از آن آموزش و پرورش به موضوع مهم و اولویت خانواده ی ایرانی تبدیل می شود اما پس از آن دیگری کسی کاری به آن و بحران هایش ندارد مگر آن که حادثه ای دل خراش و یا مهم توجه افکار عمومی را به خویش جلب کند .
تا زمانی که آموزش و پرورش اولویت دائمی خانواده ها و مردم نشود اواویت دولت و حاکمیت هم نخواهد بود .
در این راستا و بر اساس این خط مشی صدای معلم از جامعه علمی ، دانشگاهی و آکادمیک کشور دعوت می کند تا به این دستگاه و چالش های ورود کنند .
این رسانه بر اساس دکترین خویش گفت و گوی تفصیلی را با دکتر نعمت الله فاضلی استاد دانشگاه و منتقد مسائل آموزشی انجام داده است.
بخش پایانی این گفت و گو را می خوانیم .
گروه اخبار/
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش گفت : به صراحت بگویم نه در دولت و آموزش و پرورش و نه نمایندگان مجلس هیچ نگاه معیشتی نسبت به رتبه بندی نداریم. رتبه بندی فرهنگیان را بر اساس شرایط عمومی و اختصاصی شان رتبه بندی کردیم. در شرایط عمومی مواردی چون سابقه، تجربه، مدرک تحصیلی، نمرههای ارزشیابی، میزان قبولی در کلاس و هر آنچه به عملکردشان برمیگردد لحاظ شده است. در شرایط اختصاصی هم فعالیتهای علمی و حرفهای، شرکت در همایشها، تالیف کتاب و مقاله، اختراع، نوآوری و ... پیش بینی شده است.