صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بخشنامه ابطال انتقال کارکنان دولت از کلان شهرها به سایر مناطق و استان ها

بخشی از متن بخشنامه منتفی شده انتقال کارمندان کلان شهر ها به سایر استان ها:

با توجه به این که بخش نامه مذکور در عمل مشکلات عدیده اداری را ایجاد کرده و سبب مراجعات و مکاتبات بی‌شماری شده است. به این وسیله اعلام می‌دارد که بخشنامه مذکور ابطال و کان لم یکن شده و موضوع انتقال کارکنان از کلان شهرها به سایر مناطق و استان ها طبق مقررات و رویه‌های عمل قبلی صورت خواهد گرفت

ضرورت سامان دهی تعطیلات کشور و چند پیشنهاد  سال هاست که مسؤلین کشور تلاش می کنند از تعطیلی بخشی از نیمه اول فروردین جلوگیری کرده و به دنبال لغو یا کاهش این تعطیلات هستند ولی حداکثر توفیقی که پیدا کرده اند نیمه دائر کردن ادارات دولتی در روزهای غیرتعطیل 13 روز اول فروردین است.


واقعیت وضعیّت موجود:
  از 13 روز اول سال 8 روزشامل 4 روز اول فروردین ،2 روز دوازدهم و سیزدهم فروردین و حداقل 2 روز یک پنجشنبه و جمعه کلیه ادارات دولتی تعطیل رسمی هستند.


برخی از ادارات از قبیل وزارت آموزش و پرورش و مدارس کلیه مقاطع ، کلیه دانشگاه ها و واحدهای آموزش عالی، مجلس شورای اسلامی، بسیاری کارخانجات مثل خودرو سازی ها و...تا چهاردهم یا پانزدهم فروردین تعطیل رسمی هستند.


پرچم سایر ادارت نیز از 5 فروردین تا 11نیمه افراشته است، مثلا"اکثر دادگاه ها برای روزهای غیر تعطیلی 13 روز فروردین وقت رسیدگی تعیین نمی کنند، مرخصی اکثر کارمندان ادارت باعث پاسخ گو نبودن ادارات به مراجعین می شوند و عملا" ارباب رجوع را به بعد از 14 فروردین ارجاع می دهند.


زیان های وضعیّت موجود :


با جرأت می توان ادعا کرد که تا 14فروردین کمتر از 30 درصد ادارات فعالیت روزهای عادی خود را دارند و 70٪ بقیه یا تعطیل اند یا غیر فعال، مردم نیز سعی می کنند درطول 13 روزاول سال به ادارات دولتی مراجعه نکنند ولی هزینه های ایّام دایری از قبیل آب، برق، تلفن، گاز، ایاب و ذهاب و...  برقرار است.


 از طرف دیگر استفاده  کارمندان از تعطیلی ایام عید به صورت ناقص انجام شده و استفاده مطلوب از آن نمی شود زیرا یا همراه با مرخصی است و یا تنها ایام تعطیل را(4 روز اول) به مسافرت می روند و بقیه ایام را در اداره به سر می برند و چون برخی کارمندان در مرخصی هستند و ارباب رجوع نیز کم است،عملا " به تنهائی نمی توانند امور اداری را پیش ببرند و به ناچار تنها به دید و بازدید همدیگر می پردازند و یا با تلفن حرف می زنند و ارباب رجوعی ندارند.


با این وصف هم کارمندان از تعطیلی بهینه استفاده نمی کنند و هم ارباب رجوع کم است و اگر ارباب رجوع باشد مشکل ارباب رجوع حل نمی شود چون همه کارکنان حضور ندارند و هم هزینه دائر بودن ادارات بر بیت المال تحمیل می شود و اینجاست که هم چوب را میخوریم هم پیاز را .


پیشنهاد منطقی و واقع بینانه :
 1-  توجه کنید که تمام بحث برای تعطیلی حداکثر 5 روز است چون بقیه 13 روزاول سال تعطیل است، به نظر می رسد اگر با شجاعت کل 13 روز را به جزمراکز درمانی تعطیل کنیم و برای جبران خسارات اقتصادی ناشی ازآن، صنعت گردشگری را فعال نمائیم کار صحیحی خواهد بود و هم مردم با اطمینان به کارشان خواهند پرداخت و امید به دائر بودن ادارات در طول  13روز اول سال نخواهند داشت و هم کارمندان ازتعطیلات لذت خواهندبرد.


2- برای افزایش نشاط و شادابی مردم و کاهش ناهنجاری های روانی درجامعه شایسته است درشهریورماه نیز 3 روز تعطیل رسمی در اوایل یا اواخر هفته داشته باشیم و صنعت گردشگری را فعال ترکنیم، فعال شدن صنعت گردشگری (داخلی و خارجی) تولید ناخالص داخلی را بالا می برد.


3- برای تقویت گردشگری و تفریحات سالم در جامعه 3 روز تعطیل رسمی در دی ماه پیشنهادمی شود.

به این ترتیب می توان برخی تعطیلات پراکنده درطول سال را مثل تعطیلات 15 خرداد را حذف کرد و کل تعطیلات را در  3 فصل مشخص درسال در اوایل یا اواخر هفته برقرار نمود تا عوارض ناشی از تعطیلات بین تعطیلی نیز در اثر تجمیع تعطیلات از بین برود.


بسیاری از کشورها مثل برزیل، فیلیپین و...تعطیلات ملی را به جشن و سرور و گردشگری تبدیل می کنند و تلاش می کنند در جشن های ملی توریست های خارجی بیشتری را جذب نمایند.

منتشرشده در یادداشت

  گروه اخبار /

اسکان فرهنگیان و معلمان

مدیرکل تعاون و پشیبانی وزارت آموزش و پرورش از اسکان و پذیرش بیش از 11 میلیون نفر روز مسافر درستادهای اسکان فرهنگیان سراسر کشور تا دوشنبه نهم فروردین 95 خبرداد .

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ، فرشید سیاری با بیان این که تا نهم فروردین ماه 95، 11 میلیون  و 32 هزار و 931 نفر روز در مراکز اسکان موقت فرهنگیان سراسر کشوراسکان یافته اند، اظهار کرد:  4 میلیون و 341 هزار و 395 نفر در قالب 923 هزار و 701 خانوار فرهنگی و غیر فرهنگی پذیرش شده اند.

وی تصریح کرد: : استان های فارس، اصفهان ، هرمزگان، خوزستان و خراسان رضوی به ترتیب بیشترین پذيرش را تا امروز داشته اند.

چهارشنبه, 11 فروردين 1395 06:28

زیرساخت فرهنگی توسعه

توسعه پایدار و ضرورت توسعه فرهنگی و فرهنگ کار

شاید در سال های اخیر یکی از مهمترین مطالبات مردم از دولت ها را توسعه یافتگی عنوان نمود. در همین راستا عده‏ای از اقتصاددانان توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی و برخی توسعه سیاسی را مقدم بر توسعه اقتصادی می دانند و از نظر برخی دیگر توسعه سیاسی و اقتصادی مانند دوبال یک پرنده تلازم دارند که یک پرنده برای پرواز نیازمند برخورداری از هر دو بال خود می باشد.

یک بار یکی از دانشجویان از آقای خاتمی پرسیده بود که شما در طول دوره ریاست جمهوری خود چه کرده اید؟ ایشان جواب داده بودند که همین که شما به خود جرأت می دهید از من همین سؤال را بپرسید، نتیجه اقدامات من است.

اصلاح طلبان در سال ‏هایی که در رأس قدرت بودند به توسعۀ سیاسی بیشتر از توسعه اقتصادی اهمیت دادند، اما وجود فضای باز سیاسی به خاطر عدم توسعۀ فرهنگی باعث شد عده ای از این فضا استفاده کرده و به ساختارهای سیاسی و مذهبی انتقادهای تندی بکنند و یا برخی از تشکل های صنفی با انگیزۀ کسب مطالبات خود اقدام به تحصن های پی درپی نمایند.

در این فضای باز ایجاد شده برخی از تخلفات اقتصادی نیز صورت گرفت و فرآیند تضاد و تقابل بین نیروهای اصول گرا و اصلاح طلب شدت یافت. درحالی که در تمامی کشورهای مردم سالار وجود اختلاف نظر بین احزاب سیاسی طبیعی است ولی به خاطر عدم رشد فرهنگی، توسعۀ سیاسی به جای بهبود روند تعامل احزاب، تقابل آنها را حادتر کرد.

ظهور دولت احمدی نژاد با هدف ریشه کنی فسادهای اقتصادی به دلیل عدم پای بندی به اصول و قواعد مدیریت و برنامه ریزی علمی  و با یک گرایش پوپولیستی و تضعیف ساختارهای اقتصادی و مدیریتی، نه تنها به روند توسعه کمک نکرد، بلکه اندک تدابیر اقتصادی توسعه گرای دولت های پیشین را نیز با چالش مواجه نمود و دولتی که باشعار مبارزه با فساد برمسند قدرت تکیه زده بود، رکورد فسادها و اختلاس های تاریخ کشور را به نام خود ثبت نمود.

در حالی که در کشوری نظیر مالزی، ماهاتیر محمد با برنامه ریزی درست اقتصادی، جذب سرمایه‏ های خارجی و مدیریت صحیح منابع انسانی تنها در طول مدت ریاست جمهوری خود این کشور را به دروازه های مدرنیسم نزدیک کرد.

اگر توسعه را گذار از جامعۀ سنتی به جامعۀ صنعتی تعریف کنیم در این شرایط دولت ها با برخورداری از اقتدار و قدرت سیاسی می توانند شرایط ایجاد آن را فراهم نمایند. شاید برخی دنباله روی از غرب را تنها راه توسعه تلقی نمایند، اما با بررسی توسعۀ اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا می توان گفت هر کشور و هر دولتی می تواند با توجه به چارچوب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود راه متفاوتی را برای توسعه طی نماید.

در بررسی تقابل اندیشۀ تقدم توسعه اقتصادی یا سیاسی باید گفت که گاه این توسعه فرهنگی است که مقدم بر هر دوی آنهاست.

به طور نمونه ، ژاپن کشوری که مصداق بارز توسعۀ فرهنگ مدار است و فرهنگ کار و تلاش، ساختار مدیریتی کارآمد و غرور ملی مردم ژاپن، روند مقابله با موانع توسعه در این کشور را رفع نموده است. مجمع الجزایر ژاپن، تنها 3 درصد از سطح کره زمین را تشکیل می دهدکه تنها 17 درصد آن قابل کشاورزی است، با این وجود این کشور توانسته بیش از 24 درصد تولید جهانی را به خود اختصاص دهد. کار و تلاش مردم ژاپن به مدیران و سیاست گذاران ژاپنی کمک کرد تا ضمن مدیریت صحیح منابع انسانی، مالی و مادی بتوانند با اتخاذ تصمیم های درست با بحران‏ها مواجهه نموده و از فرصت ها استفاده نمایند و چارچوب نهادی توسعه را تدریجاً فراهم نمایند تا کشور با خاک یکسان شده در سال 1945 در اثر جنگ جهانی دوم، به یکی از قدرت های برتر جهان در زمان فعلی بدل شود.

البته فرهنگ هم می تواند عامل توسعه و هم می تواند مانع آن باشد. به همین دلیل اگرشرایط فرهنگی جامعه اندیشۀ عمیق لازم جهت توسعۀ اقتصادی- سیاسی یک جامعه را مهیا نکند، برنامه های توسعه در روی کاغذ باقی خواهد ماند و لباس عمل نخواهند پوشید.

امروزه اکثریت صاحب نظران بر این باورند که بدون توجه به ارزش ها و انگیزه های فرهنگی و مذهبی که از عوامل مؤثر بر رفتار اقتصادی جوامع و توسعه اند، نمی توان به توسعه پایدار دست یافت. از آن جمله می توان به انگیزه بالای موفقیت و میل به پیشرفت در افراد یک جامعه اشاره نمود. از جمله الگوهای رفتاری منبعث از فرهنگ که به توسعه یک کشور کمک می کند می توان صرفه جویی در مصرف، میل به پس انداز، وجدان کاری، گرایش به کار گروهی، مقدم دانستن منافع ملی بر منافع شخص یا گروهی  ... اشاره کرد.

اما برای رشد فرهنگی جامعه باید به نهادهایی که در این زمینه نقش ایفا می کنند بیشتر توجه نمود. بی گمان شاخص ترین نهاد که وظیفه رشد و ارتقای فرهنگی یک جامعه را برعهده دارد، آموزش و پرورش است. بر این اساس آموزش و پرورش حکم زیرساخت و زیربنای فرهنگ سازی در یک جامعه را دارد که آنهم به عنوان پایه و مبنای توسعه اقتصادی و سیاسی یک کشور است.

زمانی که گرایش افراد یک جامعه به کار و تلاش اندک باشد و یا فساد اداری به یک ارزش یا فرهنگ سازمانی تبدیل شود، با وجود خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها و خطر بحران آب، در مصرف آب صرفه جویی نشود، دروغ گویی رواج پیدا کند، در رانندگی هر کسی تنها بخواهد از دیگری سبقت گیرد، و زباله هایش را از پنجرۀ ماشین بیرون بریزد و وقتی برای گردش به طبیعت می رود، شاخه های درختان را بشکند و با آنها آتش درست کند و موقع برگشتن آن را خاموش نکند و جنگل آتش بگیرد یا اقدام به شکار غیر مجاز کند، و به محیط زیست آسیب بزند، و با مأموران قانون درگیر شود، جامعه با مشکل فرهنگی مواجه است.

وقتی که میزان طلاق، اعتیاد، خشونت و سایر آسیب ‏های اجتماعی هزینه‏ های گزافی را بر خانواده ‏ها و جامعه تحمیل کند، ما نیازمند کار فرهنگی هستیم. زمانی که به جای شایسته سالاری دریک جامعه عده ای با رابطه سالاری و با تمسک به برخی از منابع قدرت در فکر رانت خواری و حیاط خلوت برای اجرای منویات غیر قانونی خود باشند، یا اینکه مراکز درمانی ما به محلی برای تقابل کادر درمانی و همراهان بیمار تبدیل شود و یا کادر پزشکی به وظایف و تعهدات خود عمل نکند، زمانی که محیط‏ های آموزشی و فرهنگی ما در تقابل با فرهنگ توسعه عمل کنند و نیروهای نخبه پرورش یافته در این نظام های آموزشی کشور را ترک کنند ما نیازمند کار فرهنگی هستیم و با وجود عدم نیاز بسیاری از خانواده هابه یارانه نقدی پرداختی دولت، از دریافت آن انصراف ندهند و دولت را با کمبود منابع برای اجرای کارهای عمرانی مواجه کنند، ما نیازمند کار فرهنگی هستیم زیرا این توسعه فرهنگی است که مبنای توسعه سیاسی و اقتصادی یک جامعه می باشد و برای توسعۀ فرهنگی نیازمند یک نظام آموزش و پرورش کارآمد می باشیم، که توجه جدید دولت به این نهاد را می ‏طلبد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

پاداش پایان خدمت فرهنگیان

آذربایجان غربی

منتشرشده در نامه های دریافتی

تسلیت گروه صدای معلم به سید رازی طبیب   گروه  اخبار /

جناب آقای سید رازی طبیب

عضو محترم شورای نویسندگان صدای معلم

مصیبت وارده را به جناب عالی و خانواده محترم تسلیت گفته ، برای روح آن مرحوم طلب مغفرت و برای  بازماندگان آن معزی صبر و بردباری آرزومندیم .

پایان پیام /

سه شنبه, 10 فروردين 1395 10:03

کلید دار

داستان یک معلم

توی دفترِ مدرسه، پشت میزِ کارم نشسته بودم که خانمی چادری سرک کشید تویِ دفتر. بفرمایین خانم. زن وارد دفتر شد و آمد سمتِ میزِ من. سلام. مادرِ ابوالفضل‌اَم، کلاس ششم. سلام. امرتون؟ دست توی کیفش می کند و دسته کلیدی را بیرون می کشد. من و باباش داریم می‌ریم جایی و کسی خونه نیست. می‌خواستم کلیدِ خونه رو بدم دستِ ابوالفضل. الان که سرِ کلاسَن. صندلیِ چرخان را کمی هل می دهم عقب و بلند می شوم از جایَم. بدینش به من، من زنگِ تفریح می‌دم بهش. باعث زحمت‌تون میشه. خواهش می کنم. دسته کلید را از مادرِ ابوالفضل می‌گیرم و تویِ جیبم می‌گذارم. بعد از خروجِ زن، می‌نشینم روی صندلی و کارم را از سر می‌گیرم.زنگِ آخر است. آسمانِ غروب سرخ است. خورشید پایین و پایین‌تر می‌رود و به زودی از دیده‌ها پنهان خواهد شد. راس ساعت، کلیدِ زنگ را می‌فشارم. صدایِ زنگ توی هیاهوی بچّه ها گم می‌شود. بچّه‌ها یکی یکی و گروه گروه، کیف در دست و کوله بر پشت از در مدرسه خارج می‌شوند. پس از بدرقه‌ی آخرین دانش آموز، با مدیر و سرایدار خداحافظی می‌کنم و از مدرسه بیرون می‌زنم.تا خانه راهی نسبتاً طولانی در پیش دارم؛ طولانی به تعبیر دیگران و نسبتاً به زعم خودم. راهی از این سرِ شهر تا آن سرِ شهر. از قرار دو کورس تاکسی و مقادیرِ چشمگیری پیاده روی. حالا خورشید از دیده ها پنهان شده و سیاهی رُخ نموده است. پشت درِ کرمی رنگ خانه، دست توی جیبم می‌کنم و دسته کلیدم را بیرون می‌کشم. بلندترین کلید را در قفل می‌اندازم و به راست می‌چرخانمش. در باز نمی‌شود. دستگیره‌ی در را با دستِ چپم می‌گیرم، در را به سمتِ خودم می‌کشم و دوباره کلید را در قفل می‌چرخانم. در باز نمی‌شود. یعنی قفل رو عوض کردن؟ خیره به قفل با خودم حرف می‌زنم. یکی دو گامی عقب می‌روم. از لا‌به‌لای نرده های سر در، اتاق را دید می زنم. چراغی در خانه روشن نیست. پس کسی خانه نیست و تا آمدنِ اهل خانه باید صبر کنم. کلید را برانداز می‌کنم. تصمیم می‌گیرم بارِ دیگر شانسم را بیازمایم. یا شانس و یا اِقبال! قدمی به سمتِ در برمی‌دارم. چیزی تو جیبم تکان می‌خورد و صدایِ برخورد چند کلید به هم، توی جیبم می‌پیچد. دست تویِ جبیم می‌کنم. یک دسته کلید دیگر است که توی جیبم جرینگ جرینگ می‌کند. درست شبیه دسته کلیدِ من. وای! بی اختیار کف دستِ چپم را روی پیشانی‌ام می‌کوبم. پشت در ایستاده‌ام به فکر کردن. تصمیم می‌گیرم فعلاَ چیزی از این ماجرا به مدیرِ مدرسه نگویم. هیچ شماره و نشانی از ابوالفضل و خانه شان ندارم. درمانده‌ام. کلید می‌اندازم، در را باز می‌کنم و می‌روم داخل خانه. رخت عوض می‌کنم. گوشه ای می‌نشینم و در دریایی از فکر و خیال غرق می‌شوم. ابوالفضل می‌تواند تا آمدنِ پدر و مادر پشت در خانه منتظر بماند یا برود خانه‌ی همسایه‌ای، فامیلی و یا دوستی. امّا اگر ... .

فرضیه ها لحظه ای امانم نمی‌دهند. هجوم می‌آورند. بدترین فرضیه ها بد‌پیله هم هستند. از اعتیاد و تصادف برایِ ابوالفضل و یا از یک مشاجره‌ی کوچک تا طلاق برای والدینش. صد بار بلکه بیشتر این پهلو و آن پهلو می‌شوم تویِ بستر. از راست به چپ و از چپ به راست، مثل کلیدی که بیهوده در قفلی می‌چرخد و هیچ دری را نمی گشاد؛ یک بی عملیِ محض. ظهر رسیدم مدرسه. چشمانم به دنبال نشانی از ابوالفضل بودند. تپلِ همیشه خندان را در حیاط ندیدم. از بچّه ها سراغش را گرفتم. گفتند آقا، رفته کیفشو بذاره تو کلاس. پلّه های ورودی را دو تا یکی بالا رفتم. کلاسِ ششم، تهِ سالن بود. کلاسِ آخر از دستِ چپ. در کلاس باز بود. ابوالفضل مثل همیشه تپل بود و خندان. نفسی بیرون دادم و دم گرفتم. سلام آقا. سلام ابوالفضل. چطوری؟ خوبم آقا. زیپ کیفم را باز کردم و دسته کلید خانه‌شان را بیرون کشیدم. از لبخند او لبخندی روی لبانم نشست. دیروز یادم رفت کلیدا رو بهت بدم. بگیرش. از پدر و مادرت عذرخواهی کن بابت دیروز. نه آقا این حرفا چیه. دستی به سرش می‌کشم و از کلاس بیرون می‌زنم. توی دفتر می‌روم، کیفم را آویزان می‌کنم به چوب لباسی و کلیدِ زنگ را می‌فشارم. وقتِ مراسم ظهرگاه است. در راه دفتر تا حیاط، نذرم را ادا می‌کنم؛ 14 تا صلوات.


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

منتشرشده در یادداشت

درخواست تبدیل وضعیت معلمان پیمانی سال 1389

معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در مهر ماه سال 1394 اعلام نمود که که مدت زمان تبدیل وضعیت معلمان پیمانی 5 سال است .

با وجود آن که تعداد قابل توجهی از این همکاران تا مهر ماه 1394 شامل این وضعیت می شدند اما تاکنون بلاتکلیف مانده اند .

تعداد قابل توجی از این معلمان از نقاط مختلف کشور در مکاتبات و پیام های خود با  « صدای معلم » خواهان  عمل به وعده ها و اجرای قانون گردیده اند .

از سوی دیگر ، مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در بهمن ماه سال 1394 اعلام نمود : " تاکنون مجوزی برای تبدیل وضعیت استخدامی نیروها از قراردادی به پیمانی و پیمانی به رسمی به ما داده نشده است. "

از سازمان مدیریت و برنامه ریزی انتظار می رود در این مورد پاسخ گو باشند .

همچنین  وزارت آموزش و پرورش اهتمام دوباره خویش را برای عمل به تعهدات داده شده به کار گیرد .

پایان پیام /

دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

مطالبات حق التدريس

مرکزی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور