گروه گزارش/ بخش اول و دوم گفت و گو با مرتضی حاجی ، وزیر سابق آموزش و پرورش تقدیم شما شد .
بخش آخر این گفت و گو را می خوانید
صداي معلم :
جناب عالي در خرداد ماه سال جاري در گفت و گو با خبر گزاري ايلنا چنين فرموديد :
"اخيرأ شاهد بوديد تشکر هایي ازمجلس نهم به دليل افزايش 4 برابري بودجه دفاعي صورت گرفت . به نظرم اگر چنين امکاناتي براي افزايش بودجه ويا ترميم بودجه وجود دارد ! اولويتˏ بودجه آموزش و پرورش از بودجه دفاعي در چنين مواردي کمتر نيست ! "
به نظر مي رسد به موازات افزايش بودجه دفاعي ، ضرورت افزايش بودجه آموزش و پرورش نيز احساس مي شود .چرا در اين زمينه ، اقدامات جدي از سوي دولت و مجلس صورت نمي گيرد ؟
برخي از تشکل هاي صنفي تصور مي کنند يا بر اين باورند که براي رسيدن به مطالبات ، بهترين راه ، فشار و عمدتأ از طريق تجمعات است . آيا شما اين راهبرد ها را قبول داريد ؟ در اين زمينه چه توصيه اي براي تحقق مطالبات در آموزش و پرورش داريد ؟
حاجي :
افزايش بودجه ، بحث دولت است .
آن زمان که من اين موضوع ( افزايش بودجه دفاعي به ميزان 4 برابر ) را مطرح کردم ، چند روز قبل ، يکي از مسئولين در مجلس از نمايندگان تشکر کردند که در تصويب بودجه به گونه اي عمل کرديد که بودجه دفاعي را 4 برابر افزايش داده ايد .
در ضرورت افزايش بودجه دفاعي بحثي نيست ولي آنچه مد نظر بنده است اين موضوع است :
افردي که مي خواهند اين بودجه نظامي را مصرف کنند ، تعليم يافته نظام آموزش و پرورش هستند .اگر اين افراد ، در نظام آموزشي کشور به رشد و تعالي لازم دست نيافته باشد ، افزايش بودجه نظامي کارايي مطلوب را ندارد .
به عبارت ديگر ، جامعه به آموزش و پرورشي نياز دارد تا پرورش يافتگان نظام آموزش و پرورش کشور (مصرف کنندگان بودجه نظامي و ... ) در اجراي وظايف سازماني خود متعهد و کارآمد باشند.
بنده توجه نمايندگان محترم را به اين مهم جلب کردم .
ان شاء الله نمايندگان محترم عنايت داشته باشند که تقريبأ تمام آنچه به عنوان بودجه آموزش و پرورش مصوب مي کنند ، صرف پرداخت حقوق و مزاياي پرسنل مي شود ( تازه با نارضايتي ) و پولي براي رشد کيفي آموزش و پرورش نمي ماند .
اين نشان مي دهد که تشکيلات آموزش و پرورش در مسير بدي حرکت مي کند!
لازم است که به آموزش و پرورش کمک جدي شود .
چند وقت پيش مدير مدرسه اي مي گفت :
حدود 8 الي 9 ماه ، قادر به پرداخت هزينه برق مصرفي مدرسه نبوده است .
برخي وقت ها در روزنامه مي بينيم که يک مدير اجرايي و اداريˏ بد سليقه مي آيد و برق مدرسه را به علت بدهي قطع مي کند.
وجود اين موارد ، نشانه اي از شرايط واقعأ خيلي بد آموزش و پرورش است !
دولت بايد ، يک مقدار دست و دلبازتر نسبت به بودجه آموزش وپرورش نگاه کند و مجلس که تصويب کننده بودجه است نيز بايد با دست و دلبازي بيشتر، نسبت به تصويب بودجه آموزش و پرورش عمل کند.
آموزش و پرورش به جزء هزينه هاي پرسنلي ، نياز به هزينه هاي کيفيت بخشي دارد ، در غير اين صورت ، نمي تواند در اجراي مأموريت هاي خود موفق باشد.
بودجه نظامي لازم است ولي جايگاه آموزش و پرورش کمتر از بودجه نظامي نيست !
از نمايندگان محترم مجلس انتظار مي رود که با نگاه ژرف تر و دست بازتر بودجه آموزش و پرورش را تصويب کنند تا آموزش و پرورش قادر به بهبود نسبي کيفت ، ارتقاي وظايف و مأموريت هاي خود باشد .
نکته مهم آنست که کمبود ابزار، با نيروي انساني متعهد و کارآمد قابل جبران است ولي کمبود نيروي انساني متعهد و کارآمد را نمي توان با فراواني ابزار جبران کرد!
صداي معلم :
معلمان سوال مي کنند:
تا چه زماني بايد صبر کنند تا مطالبات خود را دريافت نمايند یا تغييرˏ نگاه مسئولين نسبت به آموزش و پرورش حاصل شود ؟
حاجي :
نيازي نيست که معلمان صبر کنند . دولت و مجلس بايد اقدام کنند !
کما اينکه افزايش حقوق هاي اخير نسبتأ ( نسبت به درصد افزايش حقوق ديگر کارمندان دولت ) بد نبوده است .
ولي مشکل اينجاست که پايه حقوق معلمان پايين است .
ده درصدˏ ده هزار تومان ، برابر يک هزار تومان مي شود. ولي ده درصدˏ صدهزار تومان ، معادل ده هزار تومان مي شود .
صداي معلم :
در سال 1384 ( زمان وزارت شما ) در سمينار پنج روزه متخصصان و مسوولان در زمینه اقتصاد آموزش و پرورش از دیدگاه اسلامی با حضور حضرتعالي و دبیر کل سازمان علمی - فرهنگی آموزشی آیسسکو ( (ISESCO فرموده ايد :
" وقتی از آموزش و پرورش سخن گفته می شود و با اقتصاد پیوند می خورد بدون تردید با توجه به اینکه آموزش و پرورش سرمایه ای جز دانش آموز ندارد، معنایش این است که دانش آموز نهایتا می باید به سرمایه انسانی تبدیل شود.
از آنجائي که ورودي آموزش و پرورش دانش آموز ( بزرگترين سرمايه هاي خانواده ها ) و خروجي آن نيروي جوان و آماده بکار ( بزرگترين سرمايه هر جامعه ) مي باشد لذا آموزش و پرورش متعلق به همه جامعه است و همه آحاد ملت حق دارند در اصلاح آن تلاش کنند و نظر بدهند .امروز هم شما به نحوي به اين مهم اشاره فرموديد.
در نتيجه براي اصلاح آموزش و پرورش ، عزم ملي نياز است .
به منظور آن که جامعه ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي را براي اقتصاد آموزش و پرورش اختصاص دهد نياز به عزم ملي داريم .
دکتر ستاري فر مي گوید : آموزش و پرورش پرچمي را برافرازد که همه مردم به دور آن حلقه بزنند و به جاي توجه خاص به بودجه دولتي ، نگاه به توليد ناخالص ملي پر رنگ تر شود .
سوال اساسي اين است :
چه بايد کرد تا نگاه عمومي ˏجامعه بسوي آموزش و پرورش معطوف شود ؟
چه بايد کرد تا به جاي توجه ويژه به بودجه دولتي ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي به سوي آموزش و پرورش جاري شود ؟
حاجي :
وقتي بنده در مجلس برنامه خودم را ارائه نمودم ، عرض کردم افزايش سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي ...
يکي از دوستان به بنده تذکر دادند ( غلط از من گرفتند و سعي داشتند عرايض بنده را تصحيح نمايند ) که منظور شما حتمأ افزايش سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي است .
منظور ايشان آن بود که آموزش و پرورش بايد سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي دريافت کند .
ولي بحث بنده عميق تر بود !
به ايشان توضيح دادم که خير، بحث بنده آنست که سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي بايد افزايش يابد !
توضيح آن که :
جامعه بايد بپذيرد که آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي نقش دارد و مصرف کننده نيست ( اين همه گفته مي شود آموزش و پرورش مصرف کننده است يک اشتباه فاحش است )
براي آنکه آموزش و پرورش سهم بيشتري در توليد ناخالص ملي داشته باشد ، لازم است که سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي را دريافت کند .( من مي دانستم چه مي گويم )
بنده به عنوان وزير آموزش و پرورش در نظر داشتم که براي آنکه سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش يابد بايد از قبل ، سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي افزايش يابد يعني جامعه بايد در آموزش و پرورش سرمايه گذاري کند .
نکته مهم اينجاست که به طور کلي ( بدون توجه به افراد و شرايط خاص ) خروجي آموزش و پرورش ( فرد تحصيل کرده ) توانايي هاي در توليد ارزش افزوده دارد که عموم افراد بي سواد اين توانايي را ندارند .
فردي که در توليد ارزش افزوده نقش دارد يک سرمايه ملي است . حال شما اين سرمايه ملي را در تعداد خروجي آموزش و پرورش ضرب کنيد تا نقش آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي را ملاحظه فرماييد .
مي گويند :
هر چه بودجه به آموزش و پرورش بدهيم آن را مي خورد !
من مي گويم :
بودجه آموزش و پرورش هرچه بيشتر باشد، سرمايه گذاري براي کل جامعه و افزايش توليد ناخالص ملي بيشتر مي شود که در نهايت ، سود آن با بازده چند برابر بيشتر، به جامعه برمي گردد.
پس ملاحظه مي فرماييد که آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي نقش آفريني دارد ؛ لذا بايد براي بهبود نسبي در آموزش و پرورش ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي به آموزش و پرورش اختصاص داده شود تا سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي بيشتر شود .
متأسفانه اين نقش مهم آموزش و پرورش نمايان نيست .
اگر جامعه براي دانش آموز 12 سال سرمايه گذاري کند، نتيجه و بازده آن را 50 الي 60 سال دريافت مي کند . اگر جامعه ، دو ريال در آموزش و پرورش سرمايه کند دو تا چهار تومان به توليد ناخالص ملي اضافه مي شود يعني ده تا بيست برابرسرمايه گذاري در آموزش و پرورش عايد جامعه مي شود. (با راندمان هزار تا دوهزاردرصد است .)
مي گويند :
اين بذري که الآن مي کاريم بايد همين امروز نتيجه دهد !
مي گويم :
سه ماه ديگر يا چند سال ديگر ، محصولˏ کاشت امروز ما نمايان مي شود .
متأسفانه از آنجائي که آينده نگري ضعيف است ، مي گويند :
پولي که خرج آموزش و پرورش مي کنيم سرمايه گذاري نيست و چيزي عايد جامعه نمي شود !
مي گويم :
نتايج سرمايه گذاري امروز ما در آموزش و پرورش 12، سال بعد نمايان مي شود ، زيرا :
خروجي آموزش و پرورش مي تواند وارد دانشگاه شود ولي فرد بي سواد نمي تواند وارد دانشگاه شود .
خروجي آموزش و پرورش ، علاوه بر ويژگي هاي اخلاقي ، تربيتي ، کرامت انساني و ... در توليد پول ( توليد ناخالص ملي ) نيز نقش دارد .
من فکر مي کنم اشکال از کمبود آينده نگري و ضعف در دور نگري جامعه است . هر مديري که مي آيد شروع مي کند به آمار و ارقام دادن که من چنين و چنان کردم . در حالي که نتايج بذر خوب يا بدوي ، 12 سال بعد نمايان مي شود .متأسفانه ، اين مهم در نزد برنامه ريزان کشور گم مي باشد !
صداي معلم :
در حال حاضر 37 درصد دانش آموزان مقطع متوسطه در بخش فنی و حرفه ای و کاردانش مشغول به تحصیل هستند و هدف گذاری شده که در برنامه ششم این نسبت به 46 درصد برسد.
اين هدف کمي بايد با اهداف کيفي کل جامعه ايران همسو باشد .
با ذکر يک مثال اهميت موضوع را توضيح مي دهيم .
پژوهش ˏ تناسب نيازهاي بخش صنعت با آموزش هاي فني حرفه اي هنرستان هاي دخترانه و پسرانه شهرستان فلاورجان استان اصفهان در سال 1391 نشان مي دهد که ﺗﻮزﻳﻊ رﺷﺘﻪ ﻫﺎي ﻓﻨﻲ و ﺣﺮﻓﻪ اي ﺑﺪون درﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺷﺮاﻳﻂ و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي ﺧـﺪادادي ﻣﻨﻄﻘـﻪ و ﻧﻴﺎز ﺑﺨﺶ هاي اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ، اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ اﺗﻼف ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫـﺎي آﻣﻮزﺷـﻲ را ﺑـﻪ دﻧﺒـﺎل دارد ، ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻛﺎرﻳﺎﺑﻲ را ﺑﺮاي داﻧـﺶ آﻣﻮﺧﺘﮕـﺎن به ﻮﺟـﻮد ﻣـﻲآورد .
اين پژوهش ياد آور مثالي است :
سه گروهˏ حفار، لوله گذار و پر کننده ، خدمتي را ارائه مي داند . روزي در غياب گروه لوله گذار ، دوگروه حفار و پر کننده به کار خود ادامه مي داند!
صنعت راه خود را مي رود و آموزش و پرورش راه ديگري را پيش گرفته است !
اتاق فکر آموزش و پرورش کجاست ؟ چه نهادي مسئوليت هماهنگي بين صنعت و آموزش و پرورش را عهده دار است ؟ چه نهادي بايد نقش برنامه ريزي کلان را عهدار باشد تا سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش يابد؟
حاجي :
اين طرحي بود که در زمان من به عنوان سند ملي آموزش مطرح شد که بعد ها به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش تبديل شد .من در آن زمان گفتم سند ملي آموزش و پرورش را بايد سازمان مديريت و برنامه ريزي تدوين کند زيرا اين نهاد،همه بخش ها را مديريت و برنامه ريزي مي کند که بعد از شش ماه سازمان مديريت و برنامه ريزي اظهار عجز کرد و سند به آموزش و پرورش برگشت .
صداي معلم :
چرا سازمان مديريت و برنامه ريزي ، سند ملي آموزش و پرورش را تدوين نکرد؟
حاجي :
من نمي دانم .
من آن زمان همواره پيگيري مي کردم که سند ملي آموزش و پرورش چه شد؟ تا کجا پيشرفت کرده ايد ؟ نگران بودم که دوره مسئوليت رو به پايان است .و قتي سازمان مديريت در هيأت دولت اعلام عجز کرد ، گفتيم خودمان در آموزش و پرورش سند ملي آموزش و پرورش را تدوين مي کنيم .
قطعأ اگر سند ملي آموزش و پرورش در سازمان مديريت و برنامه ريزي تدوين مي شد مناسب تر بود زيرا واقعأ سند ملي آموزش و پرورش به معناي واقعي خودش مي شد .
اين سند مي توانست تحولي در ديدگاه کلي جامعه نسبت به آموزش و پرورش به وجود آورد يعني تحول کلي نسبت به آموزش و پرورش را رقم مي زد.
هدف سند ملي ، تحول ديدگاه وزارت صنعت ، وزارت تجارت ، وزارت آموزش عالي ، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکي و همه بود تا هر يک از نهاد هاي فوق الذکر نسبت به آموزش و پرورش نقش و مسوليتي ايفا نمايند.
در اين صورت جايگاه آموزش و پرورش واقعأ ارتقاء مي يافت .
بعد ها اين سند ملي ، به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش محدود شد که قطعأ به آموزش و پرورش محدود شد .
اينکه در منطقه اي مثل فلاورجان ، رشته هاي فني حرفه اي آموزش و پرورش نيازهاي صنعت آن منطقه را پوشش نمي دهد و فارغ التحصيلان هنرستان ها در آن منطقه بازار کار ندارند ، به کج سليقگي برنامه ريزان بستگي دارد زيرا با يک نياز سنجي مي توانستند نياز هاي صنعتي منطقه را شناسايي کنند ، همان طور که درس جغرافياي استان آذربايجان براي جغرافياي همان استان مي باشد .
صداي معلم :
آيا نبايد آمايش سرزمين صورت بگيرد؟
حاجي :
آن آمايش سرزمين ، نيست . آمايش محدود درون سازماني مي تواند انجام شود .مثلأ بين وزارت آموزش و پرورش و وزارت صنعت آن منطقه تعامل وجود داشته باشد .
صداي معلم :
چه مرکز و نهادي ( مثلأ مرکز پژوهش هاي مجلس و يا ... ) مسئول اين مهم ( اتاق فکر آموزش و پرورش ) است؟
حاجي :
سازمان مديريت و برنامه ريزي
صداي معلم :
آموزش و پرورش از سازمان مديريت و برنامه ريزي چه بخواهد ؟
حاجي :
سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور است . آموزش و پرورش هم متعلق به اين کشور است . پس آموزش و پرورش بايد از سازمان مديريت و برنامه ريزي بخواهد که سند ملي آموزش و پرورش را تنظيم کند يعني جايگاه آموزش و پرورش و پيوند هاي آموزش و پرورش با ديگر بخش ها را مشخص نمايد .
برخي از بخش ها در حد محدود ، براي تأمين نياز کارکنان خود ، مدارس وابسته به خود ( در حد مدارس غير انتفاعي ) را تأسيس کرده اند که با سند ملي آموزش و پرورش تفاوت ماهوي دارد.
صداي معلم :
بهترين روش مطالبه گري در آموزش و پرورش چيست؟
حاجي :
تعامل است .
صداي معلم :
شما درگفت و گو با ايلنا فرموده ايد :
" فاني همچنان در ادامه کار، براي آموزش و پرورش مناسب است .
اما معتقدم بايد تجديد نظر هایي در تغيير همکارانش انجام دهد تا مجموعه آموزش و پرورش در ادامه راه ، کار آمد تر و قوي تر عمل کند . "
بسياري از معلمان فاني را مدير ضعيف در آموزش و پرورش مي دانند . آنان معتقدند که مديريت ايشان پاشنه آشيل دولت روحاني مي باشد نظر شما چيست؟
معلمان مي خواهند بدانند که منظور شما از تغيير ،شامل کدام بخش ها و يا کدام معاونت ها مي شود؟
حاجي :
نظر همکاران ˏ بنده ( معلمان ) بسيار محترم است ولي اينکه کدام بخش ها بايد تغيير کنند به جهت رعايت حقوق شهروندي آن افراد و حق تصميم گيري وزير محترم ،اجازه دهيد بنده نظر مشورتي خودم را با وزير مطرح کنم !
فقط مي توانم بگويم برخي از مديران ، سن و سال بيشتري دارند !
صداي معلم :
منظور بازنشسته ها هستند ؟
حاجي :
بازنشسته يا در شرف بازنشستگي هستند !
برخي از مديران ، مديران حفظ وضع موجود هستند !
برخي از مديران ، نگاه مي کنند که باد به کدام پرچم مي وزد ! براي آنکه وقتي پرچم ها عوض مي شود در دولت هاي بعدي هم جا داشته باشند! آنها در اين فکر هستند که چگونه حرکت کنند ( آهسته برو ، آهسته بيا ) تا با تغيير پرچم ، باقي بمانند !
صداي معلم :
در زمان شما از اين مديران حضور داشنتد ؟
حاجي :
شايد من اگر مي شناختم ، تحملشان نمي کردم .
صداي معلم :
چرا آقاي فاني تحمل مي کند ؟
حاجي :
آقاي فاني ، آقاي فاني است و من حاجي هستم . شايد آقاي فاني درست عمل مي کند!
صداي معلم :
نام ˏشوراي عالي آموزش و پرورش ، نام ˏبزرگي است . شوراي سياست گذاري و تصميم گيري در امور آموزش و پرورش کل کشور مي باشد. در تدوين سند تحول بنيادين آموزش و پرورش اين شورا نقش آفريني مي کند .
نظر برخي از همکاران آنست که شوراي عالي آموزش و پرورش بايد در رأس آموزش و پرورش باشد .
مساله اين است که شوراي عالي نبايد زير نظر رئيس جمهور يا وزيرآموزش و پرورش باشد بلکه رئيس جمهور يا وزيرآموزش و پرورش هم به عنوان يک عضو شوراي عالي در جلسه شرکت کنند .
برخي از همکاران ، احساس مي کنند که شوراي عالي آموزش و پرورش جايگاه ويژه خود را از دست داده است .
اعضاي دبير خانه شوراي عالي آموزش و پرورش افراد لايق و توانمندي هستند . اعضاي اصلي شورا هم که مشخص هستند .
چرا تصميمات ، اساسنامه ها ، مرامنامه ها ، مفاهيم ، موارد و... ( مصوبات ) شوراي عالي آموزش و پرورش ضمانت اجرايي پيدا نمي کند؟ ولي نظر وزير يا رئيس جمهور ساري و جاري مي شود؟
برخي از کارشناسان مي گويند :
شوراي عالي آموزش و پرورش تشکيل مي شود تا نظر رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش تصويب شود !
يعني شوراي عالي آموزش و پرورش در ذيل نظر رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش قرار گرفته است !
آيا نياز است که نهادي مانند مجلس شوراي اسلامي ، مصوبه داشته باشد تا رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش افراد تأثير گذار اين شورا نباشند بلکه فقط عضوء شوراي عالي باشند ؟
در گذشته تصويب برخي موضوعات ، به شوراي عالي تحميل شد !
آقاي احمدي نژاد در جلسات شوراي عالي آموزش و پرورش حضور پر رنگي داشت ؛ شايد اين حضور پر رنگ ، براي تصويب نظرات ايشان بود!
از طرف ديگر ، آيا عدم حضور روحاني در جلسات شوراي عالي آموزش و پرورش نشانه کم توجهي دولت يازدهم به آموزش و پرورش نيست ؟
چگونه مي توان شوراي عالي آموزش و پرورش را در جايگاه اصلي خود قرار داد که نظر کارشناسي اين شورا بر نظرغير کارشناسي وزير آموزش و پرورش يا رئيس جمهور برتري داشته باشد؟
حاجي :
در زمان وزارت بنده اساسنامه شوراي عالي آموزش و پرورش تغيير کرد .
رئيس جمهور به عنوان رئيس ، وزير آموزش و پرورش نايب رئيس معرفي شدند ( در غياب رئيس جمهور، رياست جلسه به عهده وزير آموزش و پرورش مي باشد .)
من مي خواهم بگويم که از چند سال قبل ، روال در اين شورا تغيير کرد . يک جايگاه رفيع درست کرديم و يک نفر که در شأن آن جايگاه نيست را در آنجا قرار مي دهيم !
در اين صورت ، فرد نالايق از آن مکان اعتبار مي گيرد که اين درست نيست .
قاعده بر اين است که اعتبار شوراي عالي از افراد باشد ( در اين صورت يک نفر نمي تواند بيايد و بگويد به اين موضوع که نظر من است رأي بدهيد )
وقتي بر عکس قاعده عمل مي شود يعني افراد اعتبارشان را از شوراي عالي مي گيرند ( در اين صورت ، افراد براي حفظ جايگاه خود در شوراي عالي طبق دستور رأي مي هند ! )
شوراي عالي بايد بر اساس قانون و قاعده شکل بگيرد تا وزير يا رئيس جمهور نتوانند نظر خود را به آن شورا ديکته نمايند ! به عبارت ديگر اعضاي شورا نبايد افرادي باشند که رأي آنان تحت تأثير نظر رئيس جمهور باشد.
صداي معلم :
کارگروه تخصصي ( از جمله مرحوم دکتر حبيبي ) منصوب شما در زمان آقاي فرشيدي متوقف شدند هرچند پس از روي کار آمدن آقاي دکتر علي احمدي کار گروه ادامه فعاليت داشت و کاريکاتور طرح اوليه که با اصل آن تفاوت معنا داري داشت ارائه شد .
راهکار ، برگرداندن بزرگترين و مهم ترين وزارت خانه جمهوري اسلامي به ريل در شرايط جديد بعد انتخاب مجلس دهم چيست ؟
حاجي :
راهکاراصلي آن تدوين سند ملي آموزش و پرورش است .
در ضمن وقتي نماينده واقعي معلمان يا نماينده واقعي مديران از طريق سازمان نظام معلمي به اين شورا راه يابند اين شورا فرمايشي نمي شود .
پايان گزارش/
نظرات بینندگان
سال 85بودو سفری به انزلی داشتم.
حقه بازی بدیدم من آنجا؛
که بساط رمل گسترانیده بود.
سه کلاه نمدی ویک نشان بنام"گل"؛
چشم بسته،اومعجزه میکرد.
شرط بندان زرنگ ودرعین حال هالو؛
صف کشیده بُدند بس خوشحال
که؛
«حتما یکی از برندگان این دورند.»
اما؛
یک بیک میباختند وخجل میرفتند.
این حکایت "تَه" درازی داشت.
من،
شهامتی به خود دادم وگفتم:
آقایان! این یکی هم زجمله جیب بُرهاست .
تَردست حقه بازخشم گرفت برمن وگفت :
رو؛دخالت به کسب وکارکس مکن!
تاکه رفتم پاسخش گویم،
جمله مالبا ختگانهم، یار "او" گشتند...
این حکایت ته درازی داشت...
خود حدیث مفل بخوان ازین مجمل... 11/4/95
الان با این حقوق های نجومی رسوا کننده حسابی مردم دچار یاس و نامیدی شدند(3000مدیر این دولت با وجود تحریم و خالی بودن خزانه حقوق های نجومی و غیرمتعارف دارند)
باید منتظر باشیم که یک بار دیگر همه این کم و کاستی ها با تلاش و ایثار انسان های مومن جبران شود.
انصافاً تدبیر و امید و تعامل را قضاوت کنید.
واقعا مسخره است.
اینان نگهبانان جناحها هستند نه مدیر اموزش و پرورش . و در جای خود نبودن این نتیجه رو در پی دارد.
واقعا ازشما عزیزان ممنونیم که محیط صمیمی به وجود اورده اید امیدوارم این محیط دوستانه مورد نگاه تنگ نظرانه ی بعضی عوامل نگردد
لابد بعد از ایشون هم دوباره به جای وزیر جدید میان اظهارات مفصل و جامعتراز ابتکارات و قابل تامل میگذارند تو کانال که ما فیض ببریم نظر من مطالب همکارای فرهنگی و دبیران محترم و کارشناسان بیشتر استفاده میشه !!!!!
.
اهداف :
۱- وحدت فرهنگیان کشور
۲- پیگیری مطالبات برحق فرهنگیان
۳- تشکیل فراکسیون فرهنگیان
لینک زیر را به بین گروه های فرهنگی انتشار دهید