صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان در سال 95  آقای وزیر !

بازنشستگان دل خسته روزگار ماههای متمادی است که شنونده مصاحبه های شما و معاون تان بوده و ترجیع بند سخنان شما مبنی بر اختصاص ردیف مستقل بودجه برای پرداخت پاداش پایان خدمت و پرداخت بلافاصله بعداز ابلاغ بودجه را بارها و بارها با خود و خانواده هایشان زمزمه کرده اند .

  با سیر در صفحات اجتماعی و مطالعه دل نوشته های این فراموش شدگان که حتی از ادامه کار به صورت پاره وقت در سیستم آموزشی نیز محرم شده اند ، درخواهید یافت که بسیاری از ایشان با این مبلغ بنای سروسامان دادن به زندگی دختران و پسران جوانشان را داشته اند و فاصله دریافت تنها اندوخته مالی سی سال عمر کاریشان با توجه به فشار اقتصادی و تورم و موج فزآینده بیکاری و خلاء پشتوانه اشتغال برای خانواده های فرهنگی ظرفیت تحمل و صبوری از این خانواده سلب کرده ولی ایشان نجیبانه این مدت را با وعده های مکرر شما سپری کرده اند.

اکنون بودجه ابلاغ شده و همگان می دانیم معنی ردیف مستقل در بودجه یعنی عدم وجود مشکل در پرداخت ؛ پس لطفا با عمل به وعده ها در ایام خرداد خانواده بازنشستگان را  به جدیت دولت تدبیر در توجه به مطالبات فرهنگیان امیدوار فرمایید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان
پنج شنبه, 13 خرداد 1395 08:10

طرح سنجش نوآموزان؟!

اعتراض یک آموزگار نسبت به عملکرد مدیران مقطع ابتدایی در مورد طرح سنجش نوآموزان

گلايه از مديران محترم آموزشگاه هاي ابتدايي
مدير محترمي كه در جلسه توجيهي سنجش نوآموزان 96-95 شركت كرديد و آنجا به شما ابلاغ شد كه براي سنجش نوآموزان مي بايست اطلاعات نوآموز در سايت مربوطه درج و علاوه بر آن عكس نوآموز نيز اسكن و در سايت بارگزاري گردد :
اگر اين ابلاغيه و دستور غير قانوني سازمان استثنايي كشور را خود حضرتعالي در مدرسه اجرا خواهيد كرد ، دست شما درد نكند و روي سخن با شما نيست !
اما اگر در آن جلسه ساكت نشستي و اعتراضي نكردي چون بناست كار را بقيه كادر مدرسه انجام دهند بايد بگويم :


به همكاران كادر مدرسه جفا کردی !
چرا اعتراض نكردي؟

 وقتي يك فعاليتي كه هزينه هاي انجام آن فعاليت تمام و كمال از مردم دريافت مي شود پس بايد در حق الزحمه انجام آن فعاليت همه دست اندركاران فعاليت از مدرسه گرفته تا وزارت سهيم باشند و جبران خدمت شود.
كجاي قانون نوشته زحمت يك فرآيندي را كادر مدرسه متحمل شوند و حق الزحمه آن به ادارات نواحي و اداره كل و وزارت پرداخت شود ؟!
شما بايد از حقوق كادر خود دفاع مي كرديد كه نكرديد !

حداقل حركت ممكن يك اعتراض بود كه انجام نداديد . دفاع نكرديد از زير مجموعه خود .
كساني كه دست اندركار طرح سنجش نوآموزان هستند در پايگاه هاي سنجش فردي به اسم منشي دارند ايشان حقوق مي گيرد پس اطلاعات و عكس نوآموزان را در سايت وارد نمايد .
بهتر نبود به جاي درگير كردن زيرمجموعه خود با يك كار غيرقانوني ، از آنها مي خواستيد به امور جاري و ثبت نام و پرونده دانش آموزان پايه هاي دوم تا ششم رسيدگي كنند؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

ویژگی های حرفه معلمی و آموزگاری  انگار همین دیروز بود که در نقطه طلایی علایق شان - که همان شوق آموزگاری بود - به هم پیوستند و شور نوجوانی راباهم زیســتند.مشق عشق وتمریِن وفاداری کردنــد و هنوز هم برهمان پیمان وعهد قدیم شــان، استوار هستند. اکنون ســی و دوسال از آن عهد گذشته است. مقصود از این مقال، بیان احوال فرهیختگانی است که خصال متعالی و منش های عالی انسانی را از عشق به آموزگاری به دســت آورده اند.

شغل معلّمی رویای پاک کودکانگی و اولین انتخاب عاشقانگی شــان بود؛ در بهار 1363، با رویت اطلاع یه تاسیس دانشسرای تربیت معلّم در شهرشان، مصمم شدند که رویای معلّم شدن را تحقق بخشند. آنان شغل معلّمی را در آن روزگار، مثل بسیاری دیگر، به عنوان آخرین شانس تحصیلی و واپسین اولویّت کاری - از روی دفترچه انتخاب رشته - انتخاب نکردند. بلکه از همان اوان نوجوانی و ســال ها قبل از رسیدن به شرایط بیکاری و موقعیت ناچاری، به عنوان اولین اولویت کاری خود برگزیدند و با اتمام دوره راهنمایی از دو مسیر میسر برای ادامه تحصیل، (یعنی دبیرستان و دانشسرا)، مسیر دانشســرا را با اشتیاق و اختیار، انتخاب، و با احراز قبولی در آزمون ورودی آن، در مهرماه همان سال، رسالت اجتماعی خویش را با شغل آموزگاری پیوند زدند.

هرکدام از مدرسه ای از یک آبادی در دانشسرای تربیت معلّم شهید باهنر هشترود گرد آمدند.همه باهم به کسب ویژگی های ناب آموزگاری همت گماشــتند و منش آموزگاری را در کنار هم و در کلاس درس اســاتید علــم آموزگاری فرا آموختند و هر روز تمرین آموزگاری کردند و شاکله فکری و بنای شخصّیت خویش را برای ایفای نقش پیامبرگونه آموزگاری استوار ساختند.

چهار سال با عادات و اندیشه های گوناگون با هم و برای هم زیستند و فضای فکری خویش را در آن مجمع بزرگ تفاوت ها و تناقض ها آذین بستند و با سن اندک شان در اوج قلّه کمالات آموزگاری نشستند. طعم لحظه های تلخ و شــیرین زندگی را باهم چشیدند. جبهــه و جنگ را نیز با هم تجربــه کردند. جوانمردی و فــداکاری را نه فقط در کتاب های درســی که در رکاب یکدیگر آموختند.

داغ یاران شهیدشــان؛ شهید صادقی، شــهید داداشی، شهید محمدپور، شــهید آبدرجویی و شهید ســلطانی را با هم دیدند. در سوگ از دست رفتن بهترین یاران خود - شاد روان حسین طالبی و زنده یاد محمدعلی یوسفی- باهم گریستند. بی اعتبار بودن لبخند روزگار را با هم فهمیدند و هر روز مردتر از دیروز به پایان دوره چهارساله تحصیلات خود در آن مکان رسیدند و در خردادماه1367 در دفتر خاطرات هم یادگاری نوشــتند؛ «آشنایی یک اتفاق است و جدایی یک قانون». و هرکدام در کســوت آموزگاری راهی مدرســه ای در گوشه ای از موطن خود گشــتند.

اکنون بعد از گذشــت سه دهه، در دومین ســال بازنشستگی شــان بازهم گرد آمده اند؛ «دانش آموزمعلّمــان نوجوان» دیروز و «بازنشســتگان فرزانه» امروز؛ اما این فرهیختگان خواسته هایی نیز دارند و معتقدند که با تحقق این خواسته ها، می توان به اعتلای آموزش و پرورش نیز امیدوار شــد؛ احیای دانشسراهای تربیت معلم و تامین نیروی انســانی برای مدارس کشور از این رهگذر. چرا که آموزگاری یک تخصص است و هر تخصصی را از هرجا نتوان کسب کرد.

تدریس، کلاس داری آفرینش موقعیت های آموزشی،مدیریت مشکلات کلاس، مدیریت مدرســه، رودررویی با بچه ها با طیف وسیعی از خلق و خوهای مختلف و زمینه های خانوادگی گوناگون و طبقات اجتماعی متفــاوت و تفاوت های فردی ظریف و فاحش و ... تخصص می خواهــد؛ تخصص آموزگاری. فقرزدایی از مدارس و تخصیص سرانه آموزشی کافی برای تجهیز کلاس های درســی و کهنه زدایی از آنها.

ترمیم حقوق و تامین معیشت معلّمان و رهاکردن آنان از درد و دغدغه مسکن و نان. ترمیم حقوق معلّمان بازنشسته جهت تامین زندگی شــرافتمندانه بــرای آنان . اعطای خدمات بیمه ای و رفاهی شایسته به معلّمان بازنشسته به طوری که آنان بعد از ســی سال خدمت و در واپسین سال های زندگی، رنج ناخوشی های دوران سالخوردگی را کمتر احساس کنند و معلّمان جوان آینده امن و روشن خــود را در آینه وجود آنان ببینند.

اســتفاده از تجارب معلّمان بازنشسته برای مشاوره مدیران و آموزگاران، یاری و راهنمایی نیروهای جوان، تصمیم سازی در عرصه های خرد و کلان، برنامه ریزی آموزشــی و پرورشــی و حتی ساخت فضاهای آموزشی.

روزنامه همدلی

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

تشکر از صدای معلم

گلستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

ممانعت از ادامه تحصیل دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان

با نثار سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و با عرض سلام و احترام خدمت جامعه بزرگ فرهنگیان کشور و مسیولین محترم

این رساله در جهت پیگیری حقوق دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان و اطلاع رسانی به همکاران گرامی در مورد نابه سامانی موجود در سیستم دانشگاه فرهنگیان و همچنین اهتمام مسئولین گرانقدر در رفع مشکلات موجود به قلم تحریر در آمد.

در ابتدای کار لازم می دانم به فراز هایی از بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار ایشان با دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در مورد مقام معلم اشاره کنم :

( تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معنای واقعی کلمه آثار بسیار مثبتی را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقی می گذارد )

مگر نه این است که بیانات حضرت ایشان راه گشای مشکلات و کلید نیل به آرمان های انقلاب اسلامی است؟

اما متاسفانه مجموعه دانشگاه فرهنگیان نه تنها در راه به کار بستن و عمل به این فرمایشات قدم بر نمی دارد بلکه سیاست های آن مغایر با سخنان آن حضرت و در جهت تربیت نسل فرهنگی تضعیف شده و کم توان است .

طی آخرین اخبار واصله از مدیریت و معاونت دانشگاه فرهنگیان ،این مجموعه قصد ممانعت از ادامه تحصیل دانشجویان خود به مدت سه سال پس از فراغت از تحصیل دارد.

این بخش نامه که از جانب معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی برای کلیه پردیس های فرهنگیان ارسال شده ،از یک سو با اصل تکریم مقام معلم ، رشد و بالندگی معلمان و نظام آموزشی کشور مغایرت داشته و از طرفی دیگر خلاف شرع و قانون میباشد.

در اینجا لازم می دانم به مندرجات دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری استناد کنم که در شرایط و ضوابط مربوط به دانشگاه فرهنگیان هیچ گونه منعی برای ادامه تحصیل دانشجویان این دانشگاه ذکر نشده است.

بر همین اساس بسیاری از دانشجویان این دانشگاه با ذهنیت ادامه تحصیل و افزایش توان معلمی و خدمت به جامعه پا در این راه نهاده و با تلاش مستمر ، انگیزه کافی و امید به پیشرفت ؛ به راه خود ادامه دادند . فلذا از دولت تدبیر و امید و مسئولان مربوطه تقاضای تجدید نظر در این تصمیم خطیر را دارند.

اگرچه تا به امروز کلیه بخشنامه های مربوط به این دانشگاه حاصل تصمیمات فردی و به دور از خرد جمعی و در تضاد با بهبود وضیعیت دانشگاه فرهنگیان بوده است اما شاهد هیچ گونه اعتراضی از سوی دانشجویان این دانشگاه نیستیم و دلیل این امر، اخذ تعهد نامه مالی از دانشجویان به محض ورود به دانشگاه می باشد تا مسئولان بتوانند آنها را مجبور به پذیرش تصمیمات غیر منطقی و خارج از چارچوب خود کنند .

بدین وسیله از کلیه فرهنگیان عزیز ، مدیران و مسیولان متعهد به نظام آموزشی کشور و دانشجو معلمان تقاضای مساعدت و همکاری در راه تحقق این امر خطیر را دارم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

تعدیل ساختار و تغییر در نظام آموزشی ایران

در کشور ما از گذشته های دور دولت و حکومت ها نتوانسته اند برنامه مناسب و دقیق و معتبر و کافی و وافی و شایسته برای روند اداره تعلیم و تربیت عمومی جامعه رقم زنند . شنیده می شود که فرهنگیان در قبل از انقلاب اسلامی هم از وضع حقوق و معیشت خود گله مند بوده اند و حتی در تظاهرات منجر به فوت دکتر خانعلی که به دو برابر شدن حقوق معلمان در آن سال ها انجامید باز هم افاقه نکرد و معلمان همچنان نسبت به کم بودن حقوق و تبعیض در پرداخت حقوق با سایر ارگان ها معترض بودند .

شاِید به دلیل وضعیت اقتصادی مناسب و جمعیت و توقعات کمتر مردم آن دوران ، این تبعیض و کم فروشی دولت های قبل از انقلاب اسلامی نسبت به معلمان لمس نمی شد اما با شروع انقلاب اسلامی و پیروزی آن و احقاق حقوق از دست رفته ملت ایران و آزادی های نسبی باعث شد بسیاری از مسایل مربود به ارگان ها و سازمان دولتی به سطح جامعه راه پیدا کند ؛ اما با توجه به جو انقلابی و شروع جنگ تحمیلی این گونه مسایل صنفی به فراموشی سپرده شد .

آموزش و پرورش وضع خوبی نداشت و نیروهای انقلابی که جدید وارد آن شده بودند 6 ماه یک بار حقوق می گرفتند که حقوق ها هم بسیار ناچیز بود .در همان زمان بسیاری از نیرو های انقلابی آموزش و پرورش به سایر ارگان ها و نهادهای دولتی رفتند و خود را نجات دادند ، امابقیه این نیروها باقی ماندند تا شرایط نابه سامان دستگاه تعلیم و تربیت را در حال حاضر به چشم نظاره کنند .

هم حقوق های فرهنگیان شاغل و بازنشسته کفاف زندگی را برای 15 روز هم در ماه نمی دهد و هم تبعیض در دریافتی با سایر نهادها و ارگان های دولتی افزایش زیادی داشته است .

تمام فکر و ذکر فرهنگیان این است که چه زمانی معوقات و پاداش خود را دریافت خواهند کرد و مسئولین هم خونسرد و آرام توجه زیادی به این موضوع نمی کنند !

ظاهرا به این نتیجه رسیده اند که غرغرها و اعتراضات فرهنگیان نمک اداره کشور است و اگر نباشد دولت ها احساس کمبود می کنند !

ظاهرا دولت ها اراده یا اعتقادی به بهبود معیشت فرهنگیان و رفع تبعیض از این فرهیختگان جامعه ندارند و خود را با امور اقتصادی و سیاسی مشغول کرده اند غافل از اینکه بزرگترین ضربات خاموش و بی صدا از طریق فرهنگ به بدنه حکومت ها وارد شده است .

آموزش و پرورش در ایران برای ادامه حیات موثر خود نیاز به تغییرات اساسی در همه موارد را دارد علی الخصوص در مورد نیرو های انسانی به مسوولین متخصص و غیر سیاسی و باندی ، کاربلد ، معتقد به فرهنگ و تریبت نیازدارد .

کم کردن دوایر اداری آموزش و پرورش ضروری است .

به نظر می رسد با اجرای دولت الکترونیک و مدرسه محوری 20 درصد حجم فعلی ادارات و ستاد آموزش و پرورش کافیست .

بودجه های آموزش و پرورش باید صرف مدارس معلمان و کارکنان آن شود تا شاهد بالندگی تعلیم و تربیت کشور در تربیت انسان شایسته باشیم .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

واریز حق التدریس ها

ایلام

منتشرشده در نامه های دریافتی

  ریاست محترم قوه قضاییه ، جناب آیت الله آملی لاریجانی

با تقدیم سلام و آرزوی توفیق و تاییدات الهی برای جناب عالی

 همان گونه که مستحضر هستید در روز شنبه اول آذر 1393، مرحوم محسن خشخاشی، یکی از دبیران فیزیک خوش نام شهرستان بروجرد، در دبیرستان حافظی، در کلاس درس و در حین تدریس، در جلوی چشم دانش آموزان حاضر در کلاس، با ضربات کارد یکی از دانش آموزان، به شدت زخمی و پس از چند ساعت از دنیا می روند. قاتل که در آن زمان، نوجوانی حدوداً 16 ساله بوده است متواری و بیش از یک ماه بعد، در حالی که به خاطر شرارت و درگیری با اسلحه سرد در تهران، دستگیر شده و با نام دیگری در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به سر می برد؛ بر حسب تصادف از سوی یکی از کارکنان کانون شناسایی شده و برای بازجویی و محاکمه به شهرستان بروجرد منتقل می شود. چند ماه پیش، بعد از محاکمه، ایشان فقط به تحمل سه سال حبس محکوم می شوند!

اعلام این حکم، بازتابی منفی و موجی از شگفتی و تاسف را در افکار عمومی به ویژه افکار عمومی فرهنگیان سراسر کشور به همراه داشت.متاسفانه مسئولان وزارت آموزش و پرورش که خود باید مدعی و پیگیر این مسئله بوده و باشند، عکس العملی نشان نداده اند. آن ها جز اظهار تاسف اولیه هیچ گام عملی برای کاهش آلام خانواده آن شهید، و ریشه یابی علل وقوع حادثه و جلوگیری از احتمال وقایع مشابه انجام نداده اند. به ناچار این جانب برخود فرض دیدم که فریادی از ته چاه بر آورم. شاید گوش عدالت، آن را بشنود. بنده از مبانی صدور حکم قاضی محترم بی اطلاع هستم و در این باره نیز دانشی نیز ندارم؛ اما در این ارتباط، به اختصار، خاطرِ مبارک حضرت عالی را به چند نکته جلب می نمایم:

1. نوع قتل، به وضوح نشان می دهد قاتل با نیت و قصد قبلی، با داشتن آگاهی و اراده و عقل سلیم، بدون مقدمه و بدون آن که از سوی مقتول مورد حمله قرار گرفته یا حتی تحریک شود، نه به سهو و یا اشتباه و اضطرار، بلکه با خونسردی، به عمد و با چند ضربه ی ماهرانه و کُشنده کارد به نفاط حساس بدنِ مقتول، ایشان را در جلوی دیدگان حیرت زده بیش از سی دانش آموز، از پای در می آورند؛ بدون آن که مقتول حتی فرصت دفاع از خود را پیدا کند. قاتل، قبل و بعد از وقوع جنایت، دارای سابقه شرارت بوده و حتی به خاطر یکی از همین شرارت ها، در تهران دستگیر و در نهایت شناسایی می شوند.

2. به جرات می توان ادعا کرد این قتل، در تاریخ بشریت بی سابقه بوده است. البته مواردی وجود داشته است که در ایالات متحده، دانش آموزی با اسلحه گرم وارد فضای مدرسه شده و با شلیک های بی هدف خود، معلمان و دانش آموزان را به قتل رسانده باشد. اما این که دانش آموزی، معلم خود را بدون داشتن هیچ مشکل خاصی، در کلاسِ درس، هنگام تدریس، جلوی چشم همگان و بدون حتی مشاجره لفظی سلاخی نماید؛ حقیقتاً بی سابقه و  هولناک می باشد.

3. این قتل بی سابقه، انعکاس بسیاری در میان مردم سراسر کشور به خصوص فرهنگیان و دانش آموزان داشت و حتی دو روز تیتر اول شبکه های خبری بیگانه بود. متاسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، مانند همیشه، بنا بر استدلال غلط خود که آگاهی رسانی در این موارد را موجب گسترش خشونت و موجب هراس مردم و سوء استفاده دشمنان می داند، با سکوتِ مطلق خود، ابعاد این جنایت را نادیده گرفت و به جای تحلیلِ چرایی وقوع این حادثه هولناک، صورت مسئله را پاک نمود تا باز هم زمینه بروز خشونت در جامعه فراهم باشد.

نگارنده در همان روزهای اول وقوع این جنایت، در یادداشتی، وجدان بیدارِ همگان را به اندیشیدن به این سئوال جلب نمود که " واقعاً سهم هر کدام از ما در وقوع این جنایت یا جنایات نظیر آن چه اندازه است؟" بعید می دانم هیچ وجدان بیداری، خود را صد در صد تبرئه نماید و بار گناه را فقط به دوش نوجوانِ قاتل یا حداکثر مدیران و مسئولان مربوطه بیاندازد. اکنون بعد از صدورِ حکم دادگاهِ این جنایت، این پرسش را با شما و قضّات محترم دیگر نیز در میان می گذارم.

4. نفسِ قصاص صِرفاً نه برای تَشفّی دل بازماندگان و نه برای انتقام گیری، بلکه به فرموده قران کریم برای احیاء جامعه، وضع شده است.( وَ لَکُم فی القِصاصِ حَیاتٌ یا اولی الالباب ) تازه این در باره ی جنایات فردی است. اگر قتلی، بی سابقه در تاریخِ بشریت اتفاق بیفتد که تا مدت ها _ و حتی تا کنون _ حداقل جان و روحِ بخش عظیم و سرنوشت ساز ِجامعه، یعنی بخش آموزشِ کشور را زخمی نماید و شوق و نشاط و امید را از آن ها بگیرد؛ باید در این باره چه گفت. مردم ما با تحسین و تایید اقدام قاطع حضرت عالی و قوه قضاییه را در ارتباط با مجازات زورگیرانی که فیلم تعرض و خشونت آنان در شبکه های اجتماعی پخش شده بود، به یاد می آورند. آیا این جنایت ابعاد و پیامدهای اجتماعی کم تر ی داشته است؟ مروری بر رسانه های داخلی و خارجی آذر ماه 93 ، عکس این گُزاره را نشان می دهد.

5.به اعتقاد بساری از حقوق دانان، دست کم در موارد خاصی، رعایتِ روح قانون، مهم تر از رعایت مُر و ظاهر قانون است. نفسِ قانون برای نظم بخشیدن به رفتارهای اجتماعی ما و ایجاد آرامش در جامعه می باشد. هر فرد خاطی با بیم از مجازات قانون، و هر فرد ستم دیده ای با اطمینان  از داد ستانی قانون و یا حداقل امید به آن، رفتارِ اجتماعی خود را تنظیم می کند. جامعه ای را فرض کنید که نوجوان خشمگین یا شرورِ آن، بداند یا احتمال دهد که ارتکابِ  قتلِ عمد از سوی او، در روز روشن، و در جلوی چشم همگان، و در محیط امن مدرسه، فقط با سه سال حبس ( با احتمال عفو و تخفیف ) مواجه می شود!

حضرت آیت الله لاریجانی

چه در زمان وقوع جنایت و چه اکنون، عده ای _ البته با نیت خیر و از روی نا آگاهی _ سعی در فرو کاستن این رویداد، به موضوعی شخصی و عادی داشته و دارند. حادثه ای که ممکن است هر روز اتفاق بیافتد. آن ها سعی در فراموش کردن و به فراموشی سپردن این رویداد دارند. برای آن ها محسن خشخاشی فردی مانند صدها مقتولی است که بر اثر حادثه ای به عمد یا به سهو کشته می شوند و قاتل آن ها ممکن است قصاص یا بخشیده شود. ای کاش چنین بود و محسن خشخاشی در خیابان و با در گیری لفظی و فیزیکی کشته می شد. ای کاش به قاتل، ستمی کرده بود. ستم که چه عرض کنم، کاش توهینی  کرده بود ویا حتی کم تر از " آقا " به او خطاب می کرد. به خدا که این قدر دلمان نمی سوخت. او معلمی منضبط، با وجدان،  سخت کوش و در عین حال مهربان و بخشنده و انسان بود.  اما و هزار اما، سخن این جانب  در این جا نه به قصد ستایشِ مقتول _ که به راستی سزاور ستایش بود _ که برای نشان داندن بُعد اجتماعی این حادثه و ناسازگاری حکم صادره با عمق این جنایت می باشد. شاید اگر حکم قصاص صادر می شد، در نهایت اولیای دَم از حق خود می گذشتند قطعاً قصاص قاتلی نوجوان خوش حال کننده نخواهد بود. امااین حکم، بار دیگر  روح و جان همه ی ما را بار دیگر خسته و مجروح کرده است.گویی بار دیگر خبر قتل محسن را شنیده ایم. امروز باردیگر شنبه اول آذر 93 است. آیا باید با خود شعر حافظ را با درد زمزمه کنیم که :

شاه ُترکان سخن مدعیان می شنود             شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد

چنین مباد!

قتل محسن خشخاشی و نامه یک معلم به رئیس قوه قضاییه در مورد حکم قاتل معلم بروجردی

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

خودکشی دانش آموز و علل خودکشی دانش آموزان   گروه اخبار/
بعد از ظهر روز دوشنبه زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از خودکشی دخترش خبر داد. خودکشی دانش‌آموزان هم یکی از آن معضلاتی است که مانند بسیاری از معضلات اجتماعی دیگر همواره از سوی مسئولان نظام آموزشی کشور انکار می‌شده است. به همین دلیل هیچ آمار دقیقی از تعداد دانش‌آموزانی که خودکشی می کنند وجود ندارد. این سومین مورد خودکشی دانش‌آموزان در سال ۹۵ بوده که تا کنون رسانه ای شده است. در موارد قبلی که در ماه های گذشته رخ داد، همه دانش‌آموزان به دلیل مشکلات مدرسه و از طریق حلق آویز کردن به زندگی خود پایان داده بودند.

براساس آمار پزشکی قانونی، میزان خودکشی در ایران طی چند سال اخیر بیشتر شده است. بر این اساس مقایسه آمارهای سال ۹۲ با سال ۹۱ نشان می‌دهد میزان خودکشی در این یک سال، ۱۱ درصد بیشتر شده است. با این وجود سال گذشته نسبت به سال ۹۳ نرخ خودکشی کاهش داشته است.

اسفند سال گذشته رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور از کاهش خودکشی در سال گذشته خبر داد.

شجاعی گفت: در سال ۹۴ آمار تلفات خودکشی در کشور ۸/۱ درصد کاهش یافت. در سال ۹۴، ۴۰۲۰ نفر بر اثر خودکشی در کشور جان خود را از دست دادند، در حالی که این رقم در سال ۹۳، ۴۰۹۵ نفر بود. با این وجود، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش‌و‌پرورش معتقد است آمار خودکشی دانش‌آموزان نسبت به گذشته کاهش یافته است.

این اظهار‌نظر حمیدرضا کفاش در حالی است که به دلیل نبود متولی ویژه برای این آسیب اجتماعی، آمار دقیقی از خودکشی دانش‌آموزان وجود ندارد. کفاش درباره آسیب‌های اجتماعی در مدارس به‌‌ویژه خودکشی گفته است: براساس آمار مستند وزارت آموزش‌و‌پرورش، در سه سال اخیر خودکشی دانش‌آموزان روند کاهشی داشته است؛ البته یک مورد خودکشی هم زیاد است، اما امسال اطلاع‌رسانی از خودکشی زیاد بوده است.بر‌همین‌اساس پیدا نیست در گذشته آمار خودکشی چه تعداد بوده است که اکنون مسئولان امر با وجود خودکشی موفق ۱۳ دانش‌آموز، از کاهش آمار آن در سه سال اخیر خبر می‌دهند.

روز گذشته نیز یک دانش‌آموز دختر در شهر تهران به زندگی خود پایان داد و به دنبال این خبر بازپرس جنایی تهران وارد عمل شد. در تحقیقات اولیه مادر این دختر به بازپرس سعید احمدبیگی‌ گفت: وقتی از سر کار برگشتم با جسد دخترم به صورت حلق‌آویز مواجه شدم. دخترم کلاس هشتم است و بعد از آن که ساعت ۱۱ از مدرسه به خانه بازگشت، اقدام به خودکشی کرده است.

به گزارش آنا، بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر در این رابطه را صادر کرده است.خودکشی یا عمل پایان دادن به زندگی به گفته جامعه شناسان شدیدترین شکل خشونت است که فرد در مورد خود به کار می بندد و از طریق آن به زندگی خود پایان می دهد. با این وجود خودکشی در میان کودکان و نوجوانان که نیمی از اوقات آنها در ارتباط با مدرسه و محیط آموزشی که در آن تحصیل می کنند سپری می شود اضلاع و ابعاد متفاوتی دارد که در محیط خانواده خلاصه نشده و اغلب موارد انگشت اتهام را به سمت مدرسه نشانه می گیرد.

براساس گزارش‌ها، اغلب موارد خودکشی‌ دانش‌آموزان، به ‌دلیل اضطراب ناشی از مدرسه، افت تحصیلی و ناکامی در واحدهای درسی و یا هراس از مورد بازخواست قرار‌گرفتن از سوی والدین و همچنین افسردگی و اختلافات دامنه‌دار خانوادگی رخ داده است.

شاید خودکشی و مرگ ۱۳دانش‌آموز از ابتدای سال ۹۴ بیشتر به فیلم های ژانر وحشت شبیه باشد، اما واقیعت تلخ جامعه ایرانی است که نگرانی های زیادی را به جان والدین و شاید مسئولان آموزش و پرورش انداخته است. آمار ۱۳نفر از دانش‌آموزانی که به دلایل مختلف و روش های گوناگون به زندگی خود خاتمه دادند، آمار رسمی اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در مناطق مختلف کشور است و باید اشاره کرد که آماری از خودکشی های ناموفق دانش‌آموزان در دست نیست.از سوی دیگر خودکشی در دوران تحصیل در میان دانشجویان نیز دیده می‌شود. محمدرضا فراهانی معاون دانشجویی وزارت بهداشت در اردیبهشت ۹۴ از افزایش آمار خودکشی دانشجویان علوم پزشکی در سال ۹۳ نسبت به سال ۹۲ خبر داد و گفت: آمار خودکشی در سال گذشته نسبت به سال قبل و سال قبل نسبت به سال های قبل روند افزایش را نشان می‌دهد. ماه گذشته هم فرماندار کبودرآهنگ از خودکشی دانش‌آموزی به علت ترس از اخراج از مدرسه و ترس از والدین خبر داد در حالی که به فاصله یک هفته بعد این اتفاق در تهران تکرار شده و روز گذشته سومین حادثه خودکشی دانش‌آموزی سال ۹۵ رقم خورد.

روزنامه آرمان

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور