گروه استان ها و شهرستان ها/ جمعی از معلمان پیمانی شهرستان علی آباد کتول ( استان گلستان ) در نامه ای خطاب به وزیر آموزش و پرورش خواهان رسیدگی به وضعیت خود گردیدند
گروه اخبار/
وزیر سابق وزارت آموزش و پرورش در رابطه با هدایای احمدینژاد به وزرایش گفت: بنده هم مشمول پاداش 100 سکه از طرف احمدینژاد شدم و تنها این هدیه مختص به من نبود.
حمید رضا حاجی بابایی نماینده مجلس شورای اسلامی در رابطه با دریافت حقوق های غیر متعارف در دولت نهم،دهم و یازدهم اظهار کرد: به طور حتم اگر مسئوولان واقعا می خواهند که به حقیقت ماجرا در موضوع پرداخت حقوق های غیر متعارف پی ببرند و عدالت اجرایی شود باید بدون هیچ گونه واهمه و ترسی در این راستا اقدامات لازم را انجام دهند.
وی افزود: اگر بعضی ها معتقدند که پرداخت غیر متعارفی در دولت های مختلف صورت گرفته است باید هر آنچه در 4 دولت گذشته وجود داشته است مورد بررسی قرار دهند و لیستی را در این راستا تهیه و آن را به مردم اعلام کنند.
نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: هیچ اشکالی وجود ندارد که اگر تخلفی صورت بگیرد ما آن را روشن بیان کنیم ، چون نظام جمهوری اسلامی ایران با هیچ کسی تعارفی ندارد.
حاجی بابایی اظهار کرد: هر شخصی در هر جایگاهی که دریافت های غیر قانونی،نجومی و غیر متعارف داشته است و از قانون سوءاستفاده کرده است باید بدون هیچ تبعیضی به پرونده آن رسیدگی شود حال این پرونده متعلق به دولت نهم و دهم باشد یا دولت گذشته ما باید با مردم شفاف باشیم.
وی خاطر نشان کرد: در پرونده بررسی حقوق های غیرمتعارف باید این موضوع را در نظر بگیریم که این کار نباید وجهه سیاسی پیدا کند از این رو باید بر اساس ادله و اسناد در این راستا وارد عمل شد.
نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی پیرامون اخبار منتشر شده درباره دریافت 100 سکه از رئیس جمهوروقت در زمان حضور در وزارت آموزش و پرورش گفت: در دولت دهم به عنوان نشان پاداش به برخی از وزیران هدایایی اهدا شد که بنده نیز مشمول پاداش 100 سکه شدم که تنها این هدیه مختص به من نبود.
وی تاکید کرد: بنده این 100 سکه را به نیم سکه تبدیل و در بین همکاران خود تقسیم کردم.
منبع: ميزان
برخي از مديران ، مديران حفظ وضع موجود هستند/ برخي از مديران ، نگاه مي کنند که باد به کدام پرچم مي وزد ! براي آنکه وقتي پرچم ها عوض مي شود در دولت هاي بعدي هم جا داشته باشند! آنها در اين فکر هستند که چگونه حرکت کنند ( آهسته برو ، آهسته بيا ) تا با تغيير پرچم ، باقي بمانند / از شهریور ماه 94 و در موارد متعددی صدای معلم در گزارشی ضرورت احیای انتخابی شدن مدیران مدارس را به وزارت آموزش و پرورش گوشزد نمود/ انتخابی شدن مدیران مدارس که مطابق طرح مرتضی حاجی حتی تا سطوح بالای مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش ادامه می یافت نوعی سیستم سازی با رویکرد تمرکز زدایی و طراحی ساختار برای بهبود وضعیت عملکرد و افزایش رضایت بخشی میان کارکنان به ویژه معلمان بود / فانی نه تنها این مصوبه را احیا نکرد بلکه در کنار فرصت سوزی ، تاکنون در مورد مدیران انتصابی خود در وزارت آموزش و پرورش هم پاسخ گو نبوده است/ ما نیز قبول داریم که مواردی از تخلفات در مورد سوال فروشی و نمره فروشی در مدارس وجود دارد اما اولا تعمیم آن مساله ای منطقی نیست ، دوما ایشان با تکیه بر کدام یافته پژوهشی و یا سند قابل دفاع ، سلامت امتحانات داخلی را 30 درصد ارزیابی کرده اند و آخر این که چرا ایشان در این مقطع به این موارد اشاره می کند در حالی که در حال حاضر عملکرد ایشان و مجموعه تحت نظر ایشان مورد سوال است / مدیر کل محترم حتی به این حد هم بسنده نکرده و رسانه های منتقد را نیز تهدید نموده است/حاجی تاکید می کند که این مدیران را تحمل نمی کند ؛ این که چرا فانی تاکنون با این مدیران کنار آمده است جای پرسش و ابهام است/ شاید اگر فانی در همان ابتدای کار به توصیه ها و انتقادات دلسوزان توجه کافی می کرد این همه بار منفی در افکار عمومی علیه ایشان ایجاد نمی شد
گروه اخبار / رئیس روابط عمومی شرکت پتروشیمی مروارید وابسته به صندوق ذخیره فرهنگیان در ادامه درج نامه تکذیبیه شرکت پتروشیمی مروارید ، متن تکذیبیه هیات مدیره را نیز برای صدای معلم ارسال کرده است که عین جوابیه منتشر می گردد
1- ديروز اكثر مسافران، به دليل قفل ترافيكي، مجبور شدند بخش مهمي از ايام تعطيلي خود را به جاي مقصد سفر در جادهها سپري كنند. معمولا در مسير برگشت هم اتفاقات مسير رفت مجددا تكرار ميشود. اولين بار هم نيست كه چنين مسألهاي را شاهد هستيم و اين پديده به يك قصه مكرر و شايد هم به جزئي از سفر در ایران تبديل شده است. اما سؤال اين است كه چرا مردم مجبورند بخش قابل توجهي از سفر خود را در جادهها زمينگير شوند و به جاي اينكه خستگي از جسم و جان بزدايند با خستگي بيشتري از سفر به خانه برگردند؟
٢- برخی پاسخهاي گمراه كننده و بعضا توهينآميز به پرسش فوق عبارت است از: بيفرهنگي مردم كه همه با هم به مقاصد سفر هجوم ميبرند و بلد نيستند در ساعت مناسب از خانه خارج شوند يا اينكه جادهها به اندازه كافی مناسب نيست و الي آخر. البته ترديدي نيست كه اگر کسی صبح زود از خانه خارج شود احتمالا با ترافيك روانتري مواجه مي شود يا اگر جادهها عريضتر و بهتر باشد مشكل كمتري به وجود ميآيد اما هيچكدام از اين موارد، پاسخ قانع كنندهاي به پرسش مطرح شده نيست.
٣- اينكه مردم همه با هم عزم سفر ميكنند ناشي از اجبار تحميلي يك سياست غلط است نه ناشي از بيفرهنگي. بررسيها نشان ميدهد كه تعطيلات آخر هفته در اكثر كشورها و در همه پنجاه اقتصاد بزرگ جهان به جز ايران دو روزه است. دو روزه بودن تعطيلات آخر هفته، باعث توزيع زماني سفرها در طول سال و نيز گسترش جغرافيايي مقاصد گردشگري ميشود كه به نوبه خود، افزايش همزمان ميزان رضايت مسافران و ساكنان شهرهاي ميزبان را به دنبال دارد كه ميتوانند روي جريان پايدار و مستمري از گردشگران حساب باز كنند.
٤- ايران جزو معدود كشورهايي است كه فقط يك روز تعطيلي در آخر هفته دارد و همين مسأله باعث مي شود تا هر وقت تصادفا يك يا دو روز به تعطيلي آخر هفته اضافه شود با بحران قفل شدن جادهها مواجه شويم. راه حل چنین بحرانهایی كه اين بار، مشكلات حادتر ديگري از جمله مسموميتهاي داخل تونل و برخي اعتراضات در شهرهاي ميزبان هم به آن افزوده شد همان راهحل جهاني است يعني دو روزه شدن تعطيلات آخر هفته در ایران مثل اكثر كشورهاي جهان.
٥- نكته جالب در ايران، وجود نوعي تبعيض و دوگانگي در تعطيلات آخر هفته است. دستگاههاي ستادي به دليل قدرت و اختيارات بيشتر، رأسا و بياعتنا به ضرورت اصلاح قوانين مربوطه، تعطيلات آخر هفته خود را به دو روز افزايش دادهاند اما در مقابل، دستگاههاي استاني و همه فعاليتهاي ديگر بايد به همان يك روز تعطيلي بسنده كنند.
نكته بسيار جالب توجه داستان اين است كه وقتي صحبت از تعطيلي پنجشنبه براي دوروزه شدن تعطيلات ميشود سريعا استدلال ميشود كه در این صورت، قطع رابطه هفتگيمان با جهان چهار روزه مي شود؛ گويي همانهايي كه بايد اين رابطه از طريق آنها شكل بگيرد تعطيل نيستند و دستگاه هاي استاني بايد متولي ارتباط باشند!
٦- تعداد روزهاي تعطيل سالانه در ايران بر خلاف تصور رايج نادرست نه تنها بيشتر نيست بلكه حدود ٤٠ روز كمتر از ميانگين تعطيلات جهاني است. البته تعداد تعطيلات مناسبتي در ايران حدود ١٠ روز از ميانگين پنجاه اقتصاد بزرگ جهان بيشتر است كه مراسم برخي از آنها در صورت اجماع ملي، مثل همه كشورهاي جهان، قابل انتقال به آخر هفته است. ولي در كل، ١٠ روز عدد چندان بزرگي نيست كه مانع تعطيلات دو روزه هفتگي كه اثرات آن بر افزايش بهره روي و رشد اقتصادي غيرقابل انكار است بشود.
سؤال پایانی:
واقعا چه اتفاقي بايد بيفتد تا برخی از استانداردهاي زندگي ناشي از صنعتي شدن در ايران هم پياده شود؟
کانال علی میرزاخانی