تقلید نه به آن معنا که در فقه گفته می شود مراد من آن نیست بعد به آن می پردازم. تقلید به معنای روان شناختی نه به آن معنا که در فقه ما الان مصطلح است ؛ تقلید یعنی این که من آگاهانه یا ناآگاهانه طرز لباس پوشیدنم ، طرز مسکنم، طرز پوشاکم، طرز خوراکم، طرز اتخاذ موضعم، عزایم، عروسیم، رفتم و آمدم این تحت الگوی شخصی باشد اگر چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه این را به تقلید تعبیر می کنند.
تقلید یعنی من خودم را دارم هماهنگ می کنم با تو. ماننده ی تو می کنم. تشبه به تو می جویم. آن چیزی که این همه گفته می شد در عرفان که فقط تشبه به خدا بجویید تشبهوا بالله یا تخلقو به اخلاق الله . درست اگر کاری را با خدا باید کرد نسبت به چه کسی کردیم نسبت به انسان ها کردیم ؛ این را به تقلید تعبیرش می کنم.
تقلید یعنی من تو را برای خودم الگو گرفتم و حتی می خواهم در طرز نگاه کردن، طرز سخن گفتن از تو پذیرایی داشته باشم و تو را در درون خودم بپذیرم ، این وجود دارد و این تقلید مورد توبیخ هم بوده است هم در ادیان و مذاهب و هم در عرفان به شدت گفته می شده است. این که مولانا می گفت " خلق را تقلیدشان بر باد داد ، ای دو صد لعنت بر این تقلید باد" مراد از تقلید همین الگو گیری بدون این که بدانم چرا این الگو را می گیرم. در داستان خر برفت و خر برفت و خر برفت دقیقا ما با همین آشناییم ؛ یعنی شخص به جای این که بپرسد چرا شما دم گرفته اید می گویید خر برفت می گوید من هم مثل شما می خواهم بگویم خر برفت غافل از این که خر برفت در واقع داستان تراژیک وضع خودش را دارد بازگو می کند ولی در واقع خودش هم شریک این است. این تقلید وجود دارد.
( 1 ) ویکی پدیا
پیاده سازی : زهرا قاسم پور دیزجی
بخش نخست : پیش داوری
بخش دوم : جزم و جمود
بخش سوم : خرافه پرستی
بخش چهارم : بها دادن به ارزش داوری های دیگران نسبت به خودمان
بخش پنجم : همرنگی با جماعت
بخش ششم : تلقین پذیری
بخش هفتم : القاپذیری
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.