یکی از بزرگترین مشخصههای عصر حاضر، اهتمام و توجه جدی مدیران سازمان ها به ارتقای بهرهوری و کارایی اعضای سازمان است. با گذشت زمان اهمیت نیروی انسانی پویا و سرزنده بیش از پیش به اثبات رسیده است. تا آنجا که برخی معتقدند که سرمایه، همان نیروی انسانیاست.
در کشورهای توسعهیافته نظر به نیروی انسانی و سلامت و رفاه و پیشرفت آن، جزو مسائل اصلی و خط مشی سازمانهاست. در آموزش و پرورش، بسته به اهمیت فوقالعاده و نقشی که این سازمان در پیدایش و تربیت نیروی کارآمد برای آینده دارد، توجه به این مسئله ضروریتر بهنظر میرسد. در صدر نیروهای فعال در هر سیستم آموزشی، معلمان قرار دارند که مستقیما در خط مقدم عرصه تعلیم و تربیت نقش ایفا میکنند. آنچه در اکثر کشورهای جهان بهطور ملموس مشاهده میشود توجه ویژه به بالاتر بردن پیوسته کارایی معلمان است.
در واقع تمامی سیاستگذاریها و راهبردها به سمت و سویی گرایش دارد که معلمان کمترین دغدغه را دارا بوده و تمام هم و غم خود را معطوف به وظیفه و نقش حیاتی خود کنند.
اما آنچه در ایران میگذرد چیز دیگریاست...
در کنار تمامی مسائل و مشکلات عدیده بر سر راه حیات حرفهای معلمان، پدیدهای وجود دارد به نام « سکوت سازمانی » که بهنظر میرسد روی فرسودگی شغلی معلمان تاثیر قابلتوجهی دارد.
معلمان که یکی از اصلیترین نیروی انسانی تاثیرگذار در فرآیند توسعه و پیشرفت هستند به علت فعالیتهای شدید و مشکلاتی که در مدرسه با مدیر، والدین و همکاران پیدا میکنند و نیز به خاطر زحمتهای فراوانی که در مدرسه برای کنترل رفتارهای نابه هنجار دانشآموزان صرف میکنند دائما در اضطراب و تنش به سر میبرند.
افزون بر این، مشکلات محیط اجتماع و تامین مایحتاج زندگی نیز اضطراب و تنش را دوچندان میکند. در کنار همه اینها وقتی با بسیاری از معلمان همکلام میشویم میبینیم که از نبود شرایطی که بتوانند به راحتی ابراز عقیده و نظرات خود را بیان کنند شاکی و گلهمندند و طبیعتا همین امر هم روی آنها تاثیر نامطلوب میگذارد.
با توجه به آنچه گفته شد بررسی پدیده سکوت سازمانی در معلمان ضروری میرسد. یکی از موانع مهم بر سر راه موفقیت برنامهها وجود پدیدهای است که پژوهشگران آن را سکوت سازمانی نام نهادهاند که عبارت است از عدم بیان ایدهها، نظرات و اطلاعات راجع به مشکلات سازمانی.
داشتن نیروی انسانی باکیفیت و نقش آن در دست یابی به اهداف سازمان در عصر رقابتی حاضر، ضرورتی انکار ناشدنیاست.
سازمانها باید بدانند اگر بر دهانهای سازمانی مهر سکوت زده شود، اذهان سازمانی - که مولد دانش سازمانیاند- فسیل خواهند شد و علاوه بر آن، کاهش بهرهوری، عملکرد، رضایت شغلی و تعهد در سرمایه انسانی روی خواهد داد.
بسیاری از کارکنان بر این باورند که سازمانهایشان از کانالهای ارتباطی باز و تسهیم اطلاعات حمایت نمیکنند. در بسیاری از سازمانهای معاصر، کارکنان از ارائه نظرات و نگرانیهایشان در مورد مشکلات سازمانی امتناع میورزند که این پدیده جمعی سازمانی را سکوت سازمانی مینامیم. اگر زبانها به حرکت در نیایند، دانشی برای سازمان تولید نمیشود.
زبان، ابزار تعامل انسانها در سازمانهاست. وقتی سکوت، سازمان را فرا میگیرد، رکود و فتور در شبکههای فیزیکی و اجتماعی آن رسوب میکند و مزیت رقابتی سازمانی بیمعنا میشود.
روزنامه قانون
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.