صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

درس های تشکیلاتی برای معلمان و تشکل های فرهنگیان  تبريک به سايت وزين " گروه سخن معلم " و مديريت فرهيخته و پر تلاش آن جناب آقاي پورسليمان و اعضاي محترم شوراي نويسندگان سخن معلم  در سايت خبرگزاري کار ايران " ايلنا "  روز شنبه 5 ديماه 1394  آمده است :


در نشست محجوب با شورای نویسندگان « سخن معلم » تاکید شد؛
حرکت صنفی معلمان باید بدون تلفات باشد/ با افراط و تندروی هیچ دستاوردی حاصل نمی‌شود


 علیرضا محجوب، نماینده مجلس و دبیر کل خانه کارگر با شورای نویسندگان « سخن معلم » دیدار کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیرضا محجوب در این نشست گفت: " حرکت صنفی تابع آرامش و برنامه است و باید معطوف به نتیجه باشد.
محجوب تاکید کرد: مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را می‌سازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس یادآور شد: کنش‌های صنفی در معلمان و آموزش و پرورش باید با کمترین هزینه و تلفات همراه باشد، در غیر این صورت به نتیجه نمی‌رسید.
این نماینده مجلس تصریح کرد: به خاطر داشته باشیم که با افراط و تندروی هیچ دستاورد پایداری نخواهیم داشت.
محجوب ضمن اعلام این نکته که در مجلس اشتیاق برای کار کردن برای معلمان وجود دارد، اذعان کرد: این مساله کافی نیست که فقط خواسته وجود داشته باشد، بلکه برای تحقق آن خواسته باید راه حل وجود داشته باشد.باید به نماینده حامی معلمان، راه کار‌های عملی و اجرایی ارائه شود ، در غیر این صورت او به تنهایی کاری از پیش نمی‌برد.
محجوب تاکید کرد: این شورا و این جمع قابلیت آن را دارد که با قلم و کار‌شناسی مسائل و بیان چالش‌های آموزش و پرورش و معلمان این مسیر را نشان دهد و حتی تشکل‌ها و گروه‌های دیگر را بیدار و فعال کند."


در چند جمله فوق الذکردبير کل خانه کارگر  يک دنيا درس تشکيلاتي و صنفي نهفته است که لازم است کليه تشکل هاي مدني ، به ويژه تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش و همه قلم به دستان به ويژه شوراي نويسندگان سخن معلم در پويشي ( کمپيني ) به تشريح اين مطالب مهم  بپردازند .
اينجانب در حد بضاعتم ، استنباط خود را از فرمايشات گوهر بار اين استاد کار تشکيلاتي را بيان مي نمايم، به اميد آن که انديشمندان و متفکرين و فعالان تشکل هاي مدني اين قطره را پالايش نمايند .
علیرضا محجوب در این نشست گفت: حرکت صنفی تابع آرامش و برنامه است و باید معطوف به نتیجه باشد.
حرکت با برنامه بر پايه استراتژي و تاکتيک استوار است .

فاز اول ، فازدوم و... مشخص دارد  و معطوف به نتيجه خواهد بود ؛ يعني براي رسيدن به هدف برنامه ريزي و طي طريق مي شود .

با يک مثال حرکت با برنامه را توضيح مي دهم .
در ارديبهشت سال  93 خانه کارگر جهت برگزاري راهپيمايي روز جهاني کارگر، درخواستي به وزارت کشور ارائه مي دهد و اعلام مي کند.” اگر مجوز راهپیمایی صادر شود، روز جهانی کارگر را باشکوه برگزار می‌کنیم و در غیر این صورت، اجتماع بزرگی را در یکی از بزرگ‌ترین سالن‌های شهر تهران برگزار خواهیم کرد. "
در خبرها مي خوانيم :
"ستاد مرکزی گرامی داشت هفته کارگر برای ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر برنامه راهپیمایی کارگران را تدارک دیده است و به این منظور درخواست مجوز این راهپیمایی را به وزارت کشور ارسال کرده است و با توجه به جلوگیری از راهپیمایی کارگران طی شش سال پایانی دولت احمدی‌نژاد، کارگران امیدوارند در اولین سال تصدی دولت یازدهم، مجوز راهپیمایی روز جهانی کارگر صادر شود."
متأسفانه در دولت تدبير و اميد، براي بزرگداشت روز جهاني کارگر در سال 1393 مجوز راهپيمايي صادر نمي شود  ولي ،کارگرانˏ هوشمند و رهبرانˏ توانمند که از قبل عدم مجوز را پيش بيني کرده بودند ، مراسم را در استاديوم 12000 نفري مجموعه ورزشی آزادی شهر تهران  با حضور رياست محترم جمهور مردم T دکتر روحاني برگزار مي نمايند و قطعنامه اي با 21 ماده صادر مي کنند .


خلاصه اين 21 ماده چنين است :
تقريبأ يک سوم ( سي و سه درصد ) مواد قطعنامه  تأمين کننده همسويي همه آحاد جامعه با کارگران مي باشد که عبارتند از :
حمايت از فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد کارگران و اقتصاد مقاومتي ، حمايت از دکتر روحاني و دولت تدبير و اميد ، محکوم کردن همه تحريم هاي ناعادلانه ، درخواست اقدامات حقوقي و قانوني  از سازمان هاي بين المللي براي رفع تحريم ها ، تشکر از رئيس جمهور براي انتخاب وزير از جامعه کارگري .


بيش از يک سوم ( بيش از چهل و پنج درصد ) مواد قطعنامه شامل خواسته هاي صد در صد صنفي کارشناسي شده ( اشاره به ماده و تبصره و مقررات مصوب که اجرا نشده و ... دارد ) که عبارتند از :
خواستار اجراي فوری ماده ۱۰ قانون تسهیل نوسازی صنایع ، خواستار اجراي استفساريه مجلس شوراي اسلامي ، استقلال مالی ـ اداری سازمان تأمین اجتماعی ،تقویت درمان مستقیم از طریق اعمال مدیریت‌های کارآمد و مشارکت نظارتی جامعه کارگری ، ساماندهی قراردادهای موقت کار ، خواستار اعمال نظارت جدی‌تر بخش بازرسی وزارت تعاون ـ کار و رفاه اجتماعی بر کارگاه‌ها برای حصول اطمینان از اجرای قانون کار در این کارگاه‌ها ، خواستار فعال شدن هرچه بیشتر گروه‌های اجتماعی در اجرای فصل هفتم قانون کار به خصوص در بخش حقوق و دستمزد ، تقویت حمایت های اجتماعی از محل درآمد هدف مندی یارانه‌ها خصوصاً در حوزه بهداشت و درمان ، حمايت از زنان کارگر و کودکان کار ، خواهان اجرای کامل قانون بیمه کارگران ساختمانی فقط و فقط سه ماده از 21 ماده ( کمتر از پانزده درصد ) ساختاري مي باشد که عبارتند از :
خواستار اصلاح برخی مواد فصل ششم قانون کار و قانون شورا‌ها با هدف کارآمد کردن فعالیت تشکل‌های کارگری به منظور انطباق با مقاوله نامه‌های ۹۸ و ۸۷ سازمان جهانی کار .
دولت باید شرایطی را فراهم کند که امکان اظهار نظر اجتماعی برای آحاد جامعه از جمله کارگران فراهم شود تا در فضای گفت و گوهای اجتماعی عادلانه و منصفانه زمینه برای ارتقاء و پالایش جامعه فراهم شود.
تقویت گفت و گوهای اجتماعی از طریق ساختار سه جانبه گرایی کلید حل بسیاری از مشکلات پیشِ روست لذا ما خواستار اِعمال شفافیت در ساختار سه جانبه گرایی با لحاظ کردن حق هر گونه اظهار نظر از طرف هر گروه اجتماعی بوده و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی می‌خواهیم که زمینه تبلیغ گفت و گوهای اجتماعی را فراهم آورد.

در پايان قطعنامه آمده است :  راهپیمایی روز کارگر را حق قانونی خود می‌دانیم و از همه مسئولان امر می‌خواهیم که به جای مخالفت با آن در اجرای آن تسهیل نمایند ؛ نتيجه آنکه :
اين حرکت  آرام و  با برنامه به بار مي نشيند  و در سال بعد راهپيمايي روز جهاني کارگر با شکوه بر گزار مي گردد .


استاد عليرضا محجوب در فراز ديگري مي فرمايند :
مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را می‌سازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس.
با ذکر يک مثال اين موضوع را توضيح مي دهم :

نهاد هاي مدني به خصوص تشکل هاي مدني  فعال در آموزش و پرورش به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين موظف هستند چالش هاي آموزش و پرورش را بررسي نمايند .
از يک سو با کارشناسان و مسئولين آموزش و پرورش و دولت و نهادهاي مسئول وارد چانه زني  و تعامل شوند و سوي ديگر به عنوان  بازخورد اطلاعات نظرات بدنه آموزش و پرورش را پس از تحليل و کارشناسي به مسئولين منتقل نمايند .
مثال بارز آن جمع آوري و ارائه نظرات تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش در رابطه با برنامه ششم توسعه مي باشد  که اين فرآيند و اقدام مثبت تشکل هاي مدني ستودني است .
اگر تشکل هاي مدني اين وظيفه خطير خود را فراموش کنند و يا بسيار کمرنگ به آن  بپردازند مانند آنست که در خواب مي باشند . اين گونه تشکل  بي تأثير خواهند بود .
به عبارت ديگر ، تشکل مدني بدون ورود به چالش ها ، بدون تحليل چالش ها ، بدون تعامل با مسئولين جهت يافتن  راهکارها ، يک تشکل بدون کنش است .
بدتر آنست که تشکلي که کار کارشناسي را فراموش کرده است و بدون برنامه است وارد فاز عملياتي شود که کنش منفي اين تشکل هاي غير مدني منجر به واکنش منفي و مخرب از سوي مسئولين مي شود .


استاد محجوب به درستي مي فرمايند :  
مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد.
تشکل هاي مدني برنامه دار ، با  هر دولت و هر مجلسي وارد مذاکره و گفت و گو مي شوند و امتياز مي گيرند .
آن دسته از فرهنگيان فرهيخته و تشکل هاي مدني معلمان که نتوانستند در سال تحصيلي گذشته ( 1394-1393 ) با نمايندگان مجلس تعامل  نمايند مرتکب « اشتباه استراتژيک » شده اند .

تجربه اين استاد بزرگ کار تشکيلاتي اين واقعيت تلخ را بيان مي کند .

در پايان برخود واجب مي دانم که به عنوان يک معلم از حسن نيت عليرضا محجوب ، دبير کل خانه کارگر نسبت به جامعه فرهنگيان صميمانه و صادقانه تشکر نمايم ، زيرا راهنمايي هاي ايشان براي همه تشکل هاي مدني و تمامي فرهنگيان فرهيخته مفيد مي باشد .

استاد محجوب در ادامه به راهنمايي تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش مي پردازد و به يک تکيه گاه اشاره مي کند .
که در قسمت بعدي به آن موارد  مي پردازم .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در آموزش نوین

گروه گزارش/ قریب یک میلیون فرهنگی و معلم در کشور در حال فعالیت هستند . برخی از این معلمان در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسایی به ویژه در مناطق مرزی در مدرسه و کلاس حضور می یابند .تعدادی از این اوضاع و تصاویر در سخن معلم منتشر گردیده است .

به نظر می رسد این از خودگذشتگی ها و فداکاری ها در زمانه ای که همه چیز بر مدار " پول و حسابگری " می چرخد به طور شایسته انعکاس نیافته است و شاید به علت همین " دیده نشدن " ها است که جامعه و مسئولان به طور کامل قدر معلمان را نمی شناسند .

« گروه سخن معلم » به عنوان یک " رسانه معلمی " آمادگی خود را برای انتشار لحظات و جلوه های ویژه " معلمی " در سراسر کشور اعلام می دارد .

تصاویر و متن زیر توسط معلم گرامی آقای مهدی نوبخت از روستای " شیوه و درگه  در شهرستان سلماس " برای سخن معلم ارسال گردیده است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار /

تقدیر وزیر آموزش و پرورش از فداکاری های معلمان

علی‌اصغر فانی در مراسم دومین جشنواره جلوه‌های معلمی که عصر دیروز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد ضمن تبریک به مناسبت میلاد پیامبر اعظم اظهار داشت: چهره اسلام چهره رحمانیت و رحمت است و امیدواریم که بتوانیم پیامبر اعظم را که می‌فرمایند من معلم برانگیخته شدم به عنوان یک الگو برای معلمان در روش و منش داشته‌باشیم.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به برگزاری جشنواره جلوه‌های معلمی گفت: حرکتی که از دو سال پیش آغاز شد، جریانی بود که در رسانه‌ها شاهد آن بودیم از معلم مریوانی گرفته که برای همدردی با دانش‌آموز مبتلا به سرطان سرش را تراشید تا معلمی که برای نجات دانش‌آموزان از رودخانه جان خود را به خطر انداخت.

فانی با اشاره به اینکه در ادبیات رفتار سازمانی یک اصطلاحی تحت عنوان رفتاری شهروندی سازمانی داریم عنوان کرد: این رفتار یعنی اقدامی که یک کارمند فراتر از وظیفه و بدون انتظار دریافت پاداش و تشویق آن را انجام می‌دهد.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: در گستره بیش از 105 هزار مدرسه و قریب به یک میلیون همکار فرهنگی، معلمان زیادی داریم که رفتار شهروندی سازمانی را به نمایش می‌گذارند این اقدام بسیار پسندید‌ه‌ای است که یک معلم در دورترین روستای کشور بدون حضور رسانه‌ها و سایت‌ها و فقط در محضر الهی این اقدام را انجام می‌دهد.

وی با تاکید براینکه به این یقین رسیدیم که رفتار معلم، لباس پوشیدن او و همچنین اخم و لبخند او الگوی بسیار موثری برای دانش‌آموزان است خاطر نشان کرد: امیدواریم حرکت آموزش و پرورش در معرفی الگو‌های ویژه معلمی بتواند در تربیت بهتر نسل آینده موثر باشد.

فانی ضمن تاکید بر این که تکنولوژی‌های جدید نمی‌تواند جای معلم را بگیرد افزود: نرم‌افزار و سخت‌افزار روح و عاطفه ندارند و مخاطب شناس نیستند.

وی در پایان گفت: امیدوارم در آینده برکات این جشنواره در کتاب‌های درسی، جزوات و همچنین مجله‌های کمک آموزشی  انتشار یاید.

ایلنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه اخبار / جمعی از دانش آموزان یک دبیرستان در شهرستان سمیرم در نامه ای به سخن معلم به رفتارهای غیرفرهنگی و دور از شان مدیریت این واحد آموزشی اعتراض کرده اند .

نام این دبیرستان در سخن معلم موجود است و در صورت درخواست مسئولان مکاتبه خواهد شد .

منتشرشده در دانش آموز

آرا و اندیشه های ارسطو فیلسوف بزرگ  ارسطو، متفکر بزرگ و مشهور جهان و اصالتا یونانی ( 384- 322 ق.م ) که در هنر، سیاست، اقتصاد، شناخت شناسی و معرفت شناختی پیرامون انسان، جهان و طبیعت هم دستی داشت به رغم نشستن غبار بر فلسفه و دکترین خاص وی و گذر زمان و دگرگونی در اوضاع جهان و با وجود این همه پیشرفت و توسعه و رشد و تطور علمی، فلسفی هنوز که هنوز است برج های بلند و آسمان خراش علم و دانش و جهان حس و تجربه و روش های استقرایی و عمل گرایی بر پایه ها و ستون مستحکم و غیر قابل خدشه و رخنه ی علمی، فلسفی و معنوی و متافیزیک این دوستدار دانش و فلسفه و حکیم متاله و نامدار جهان استوار می باشد.

طرفه آن که برخی منتقدان جنجالی و معروف و مطرح آراء ارسطو و ناقدان حکمت نظری و مشی عقلانی و منطق صوری او نه تنها دانسته و ندانسته متاثر از گنجینه و ذخائر حکمی و فلسفی ایشان می باشند و بدون ارسطو، فلسفه ی وجودی و ایجابی ندارند، بلکه در مواردی نیز به پیشا ارسطویی تعلق داشته و خود شدیدا در زیر لبه ی تیغ نقادی و بلکه انکار و نفی و سلب واقع گشته و همچون برکلی و هیوم و گروهی از ایده آلیست ها، تصورگرایان، انکارگرایان و ذهن گرایان افراطی و سوفیست های ما قبل تاریخ و عصر پیرهون و غیره، قرن ها از قافله ی دانش و فلسفه و حتی اسکولاستیک عقب مانده اند.

ارسطو هرگز در باب هیولی و ذات و صورت و انگاره ها و مفاهیم به افراط و تفریط کشیده نشد و بسیار حکیمانه و معتدلانه و محکمه پسند اندیشید و سخن گفت و عمل کرد.

مدافعان و حامیان روش استقراء و امثال بیکن و جیمز بسیار محترم و دارای آراء و نظرات علمی، فلسفی قابل تحسین و تقدیر و فایده مند می باشند، مع الوصف هرگز منطقی نیست که بدون مقدمه و یکجانبه نگرانه فتوی مردود و مطرود و محکوم بودن ایده و تئوری ارسطویی و مشاییان را صادر کرده و به قانون این همانی تکیه ورزند. آنان بخشی و پاره ای از علم و فلسفه را مطرح و عنوان نموده اند و ارسطو نیز بخشی و طبقه و درجه ای دیگر را. مضافا این که بتن ریزی و پی افکنی متعلق به ارسطوی حکیم است.

کانت و دکارت و کلیه ی وجود گرایان و اصالت وجودی ها تا فیلسوفان تحلیلی و زبان شناختی و مکاتب رنگارنگی چون حلقه ی وین و متفکرانی چون پوپر، ویتگنشتاین، نیچه، هگل و پست مدرنیست ها هرگز نتوانسته اند خویشتن را از اقیانوس بیکران علم و فلسفه و نظزیه پردازی حکیم بزرگ یونان بی نیاز دانسته و یا آن دانشمند و آثار و آراء او را به بوته ی فراموشی بسپارند.

وقتی متفکری از استقراء سخن می گوید و معتقد است که کلیه ی مقدمات وی منتج و الهام یافته و برگرفته از حس و تجربه است، ایضا هنگامی هم که متفکر و فیلسوفی نظیر ارسطو و پیروان وی از اقیانوس سخن به میان می آورند، نیک دریافته اند که علاوه بر بدیهیات اولیه و ذهن و عقل و درون، هرگز از محسوسات و تجربیات غافل نبوده اند. همین طور در بحث روش استقرایی، تجربه گرایان گریزی از مفاهیم و مادون تجربه و حس ندارند.

گفته می شود منتقدان سخت ارسطو، هرگز نمی توانند از ارسطو گذر کنند و چشم بپوشند. به عنوان مثال به رنه دکارت می توان اشاره نمود. این فیلسوف بزرگ و ارزشمند فرانسوی عقیده داشت که عقل، سرچشمه ی شناخت انسان است. به نظر وی برای بررسی مسائل علمی و فلسفی باید از روش علوم ریاضی (هندسه) یعنی برهان (نوعی قیاس) استفاده کرد. برهان، گونه ای قیاس است که از قضیه های بدیهی و یقینی ترکیب یافته است.

 اولین کسی که قوانین منطق را تنظیم کرد ارسطو فیلسوف یونانی بود. تا زمان ارسطو، قوانین منطق پراکنده بود. این فیلسوف با ابتکار خود قوانین منطق را به طور منظم جمع آوری کرد و نام آنالوتیکا یعنی هنر تجزیه و تحلیل بر آن نهاد. چندی بعد شارحین کتب ارسطو، نام ارکانون یا ارغنون ORGANON را بر آن نهادند.....

بعد از ارسطو منطق او دستخوش دگرگونی های زیادی شد. بدین ترتیب که منطق دانان مسائل تازه ای بر آن افزودند و ترتیب ابواب آن را تغییر دادند. مثلا فرفوریوس (قرن سوم میلادی) ... مبحث کلیات پنج گانه را به شیوه ای تازه تدوین کرد... همچنین دیگران مبحث الفاظ را به منطق افزودند. فلاسفه ی اسلامی نیز در تقسیم بندی ابواب منطق و نیز در بحث های منطقی کارهای تازه ای کردند.

 در عصر جدید ، منطق های تازه ای برای کشف مجهول از سوی متفکران اروپا آمد. به نظر ارسطو، متفکر یونانی و پیروان وی در جهان اسلام (مشائیان= ارسطوئیان) هدف نهایی شناخت= ادراک کلی سازی یا دست یافتن به انگاره ها= مفاهیم کلی است و فلسفه چیزی نیست جز شناخت کلیات (انگاره ها) یا مفاهیم کلی، بر این بنیاد و با توجه به معنای اخیر انگاره یا مفهوم کلی، ارسطو و پیروان وی را نیز انگاره گرا (idealist) توان خواند و هدف انگارگرایی را دست یافتن به شناخت یا ادراک عقلی (مفاهیم کلی) توان شمرد....

ارسطو وپیروان وی، به هیچ روی منکر وجود پدیده های بیرونی- ذهنی نیستند و بر اصالت واقعیت های مستقل از ادراکات انسان سخت تاکید می ورزند، به نظر ارسطوئیان عقل که بنیاد تعقل است این توانایی را دارد که مفاهیم یا معنای کلی را را دریابد و در ورای پدیده ها (ظواهر= نمودها) به شناخت چهره ی تجربه ناپذیر هستی= حقایق= ذات ها= بودها برسد (کلیات فلسفه-دکتر اصغر دادبه)

متفکر و دانشمند بزرگی چه زیبا گفته است: « ارسطو نیز به گونه ای شناخت حقیقی را معلول عقل می دانست و بر آن شد که با قیاس و استدلال عقلی می توان به شناخت حقیقت رسید.» البته ارسطو و به پیروی از وی حکمای مشایی (ارسطویی) در عالم اسلام، بنیاد شناخت را حس می دانند و بر آنند که شناخت از مرحله ی حسی و خیالی می گذرد و سرانجام به شناخت عقلی می رسد.(جالب است که بدانیم در مبحث عقل گرایی در عصر جدید)

دکارت در قرن هفدهم دوباره به عقل توجه کرد و لایپ نیتس و نیز پیروان دیگر دکارت با تردید در حواس، عقل را یگانه قاضی ای شمردند که می تواند در باب دریافت های حسی داوری کند و انسان را به علم واقعی یا شناخت حقایق برساند.

دکارت بر خلاف ارسطو و از جهتی مانند افلاطون بر آن بود که انسان دارای آگاهی هایی فطری است و عقل آدمی آگاهی هایی را با خود بدین جهان می آورد. همین آگاهی هاست که موجب می شود تا عقل بتواند به شناخت حقیقت برسد. (همان) پر واضح است که اشاره فوق دو مطلب را بایستی به ذهن متبادر سازد اول این که ارسطو کمتر از دکارت و دیگران برای حس و تجربه ارزش قائل نبود و می توان گفت ارسطو لااقل در این زمینه از دکارت ، دکارت تر بود، ثانیا ارسطو با بها دادن به عقل، ضمن علاوه نمودن حس و حتی لحاظ نمودن ارزش و جایگاه حس در کنار عقل، هرگز بدیهیاتی نظیر فطرت و باطن را فراموش نمی کرد.

در باب حقیقت= مطابقت فکر با واقع در کتاب کلیات فلسفه چنین می خوانیم:

ارسطو تعریفی دقیق از حقیقت به دست داده است که از روزگار او تاکنون مورد توجه بسیاری از متفکران بوده است. از دیدگاه ارسطو ، حقیقت صفت فکر است.

بدین معنی که: وقتی می توانیم یک اندیشه یا یک فکر را به صفت حقیقی متصف کنیم و آن را حقیقت بنامیم که آن فکر با عالم واقع (خارج) انطباق داشته باشد، یعنی با واقعیت موافق و مطابق افتد. مثلا وقتی ما می اندیشیم که اکنون باران می بارد، یا اکنون روز است و یا مثلا دیوان حافظ در برابر ماست. اگر باران ببارد و آفتاب بتابد و دیوان حافظ هم در برابر ما باشد، هر سه اندیشه ی ما حقیقی است. یعنی با واقعیت منطبق است و حقیقت دارد و اگر باران نبارد و آفتاب نتابد و دیوان حافظ هم در برابر ما نباشد، هر سه اندیشه ی ما غیر منطبق با واقعیت است و خطا به شمار می آید. بر این بنیاد دانش های ما وقتی حقیقت دارد درست است که ادراکات ما از واقعیت های بیرون – ذهنی هر چه دقیق تر با آنها منطبق باشد.

پیوستن به اردوی واقع گرایی یا به جناح انکارگرایی هم معلول همین امر است یعنی معلول این امر که معتقد باشیم اندیشه های ما با واقعیت های بیرونی مطابق است یا نه؟ تعریف ارسطو از حقیقت مبنی بر این که حقیقت مطابقت فکر است با واقع به تعریف متعارف (کلاسیک) حقیقت مرسوم است. پر واضح است که در این جا موضوعاتی چون مفاهیم، ذهنیات، منطق ریاضیات، بدیهیات از دیدگاه ارسطو مغفول نمانده است.

ارسطو در کتاب با ارزش و تاریخی سیاسی خود موسوم به سیاست ارسطو مطالب بنیادی و کاربردی پیرامون سیاست، حکومت، دولت و مناسبات و روابط انسان ها و اقسام روش ها و اسلوب حکومتی از مونارشی و الیگارشی و آرستوکراسی گرفته تا دموکراسی داد سخن داده است.

آرا و اندیشه های ارسطو فیلسوف بزرگ

انتقاد ارسطو به سیستم و روش دموکراسی نه از باب مستبد و دیکتاتور بودن وی و دفاع از اشرافیت، بلکه از سر دلسوزی و تجربه و مطالعه و هزینه، فایده و آزمون بود. البته وی به دموکراسی نزدیک تر بوده تا افلاطون، مع الوصف دغدغه ی اصلی ارسطو موضوع فضیلت و حکمت و دوراندیشی و وزانت اخلاقی و مسئولیت سنگین و وظیفه مندی و قانون مداری در سطح و میزان بالای آن بود.

شما بسیاری از آزادی خواهان، نخبگان و عدالت خواهان و مبارزان اصولی و عمیق و استخوان دار را می بینید که ضمن احترام به دموکراسی فی نفسه و به معنای درست و اساسی آن به نواقص و یا به کار گرفتن غلط آن و در مسیر و بستر منفعت طلبانه، سالوسانه و پوششی در جهت گسترش گری و چپاول، ظلم، اجحاف و استعمار و به اصطلاح نعل وارونه زدن انتقادهایی هم وارد می سازند و در عین حال استبداد و دیکتاتوری و طبقات گرایی و اشراف زدگی را هم مطرود و محکوم می دانند. والا ارسطو از منتسکیو و جان استوارت میل آن چنان فواصلی نداشت و سنحیت های فراوانی میان او و امثال افلاطون، هراکلیتوس، دموکریت، روسو، هگل، نیچه و اصالت وجودی و نزدیک تر ها یعنی جان هیگ، نوآم چامسکی و دیگران قابل رویت است.

ارسطو ضمن بها دادن به شهروندان و حقوق آنان، برای فضیلت، عدالت، دانایی، شجاعت و حکمت و بصیرت و انسانیت و دیانت بهای فراوان قائل بود. او نیز همانند برخی اسلاف حکیم خود به حکیم – فیلسوف حاکم و حاکم حکیم و فیلسوف و فرهیخته و دانا و اندیشمند و متفکری می اندیشید. هیچ فیلسوف و حکیمی خویشتن را معصوم نمی داند.

در باب برده داری نیز که برخی انتقادهایی را بر ارسطو وارد دانسته اند و دفاع او از برده داری و نیز دفاع از خود ارسطو را مطلقا و دربست و بی چند و چون نپذیرفته اند، مع الوصف هرگز نبایستی در کل، ظرفیت زمانی و مکانی را نادیده انگاشت و نهادینه شدن بردگی و باورمند و عرفی شدن چنین مسئله ای را به هیچ گرفت و از کنار آن ساده گذشت! گر چه در کل، اساس و فلسفه و ریشه و عملکرد برده داری مطرود و غیر عادلانه و غیر عقلانی است!

دفاع و تکریم و تعظیم ارسطو از انسانیت انسان و مدنیت، حریت، قانون، دانش، عدالت و منطق و فلسفه ی والا و بهار دانش به فضیلت قابل تقدیر و تحسین می باشد. همین که می گوید:«کسی از انسان آزاده، سلب آزادی نمی کند.» و یا «اعتدال و میانه روی انسان را در وصول به مرحله ی کمال نزدیک می نماید و ضایع ترین اوقات زندگی وقتی است که در غیر طلب حق و بیهوده صرف کردد.» و یا «بزرگی در احترام داشتن نیست، بلکه در شایستگی داشتن احترام است.» عظمت فکری، روحی و معنوی و شان والای این حکیم و فیلسوف را می رساند.

 چه زیبا گفته است ارسطوی حکیم که «معلم نفس خویش و شاگرد وجدان خویش باش.» یا آنجا که می گوید:«انسانی که با اجتماع، تکامل پیدا کرده باشد از همه ی جانوران بهتر است و اگر بدون قانون عدالت زندگی کند، خطرناک ترین جانور است و نظام جامعه بر عدالت متکی است.»

ارسطو در باب دوستی و احترام چنین گفته است: «دوستی میوه ی دیررس است، برای دوستی باید برتری و ارزش یکدیگر را بشناسید و به همدیگر با دیده ی احترام بنگرید.» در مورد شخصیت و خوشبختی گفته است: «انسان ها به دلیل شخصیت هایشان آن چیزی هستند که هستند اما در کردار است که آنها به خوشبختی یا بدبختی دست می یابند. پیرامون اراده و خود سازی و سنگ بنای خوشبختی چنین می گوید:«خوشبختی به خود ما بستگی دارد.»

 ارسطو می گفت:«آگاه باش روزگار با گردش خود همه ی اشیا را فرسوده و بالاخره محو می نماید، مگر چیزی را که در قلوب مردم است از خوبی و بدی، جهد کن نیکویی در حق مردم نمایی تا نام تو به خوبی ابدی بماند.»

در ارزش معلم و آموزش و پرورش گفته است:«سربلندی کسانی که به خوبی به بچه ها آموزش می دهند به همان اندازه ی کسانی است که آنها به دنیا می آورند. هدف نهایی از آموزش و پرورش آموختن روش درست بهره گیری از اوقات فراغت است.»

و در پایان جمله ی دیگر از اقیانوس علم و فضیلت ارسطو:«اعتقادی که به زور به دست آید ارزش ندارد.»


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار / جمعی از فرهنگیان اردبیل با ارسال نامه ای برای گروه سخن معلم خواهان توجه مسئولان به مطالبات خود گردیدند .

متن این نامه که در اختیار ما قرار گرفته است به شرح زیر است

سخنی از مطالبات فرهنگیان و معلمان با وزیر آموزش و پرورش  وزیر محترم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای دکتر فانی


خواستیم مقاله ای بنویسم و برایتان از آموزش و پرورش و معلم سخن بگوییم .
اما این بار نمی خواهیم از اهمیت آموزش و پرورش و جایگاه علم و معلم در جهان و توسعه و… سخن برانیم .
این بار نمی خواهیم از روایات و احادیث معصومین  درباب تعلیم و تعلم و معلم و متعلم بنگاریم که سطور اوراق نیز خسته شده اند از القاب پر طمطراقی که نقش بسته اند بر آنها و هیچ سودی نداشته اند ؛ چرا که گوش شنوایی نبوده است .


وزیر محترم

نمی خواهیم بنویسیم که قله های رفیع علم بر مدار دانش معلم می چرخد و گردونه هر پیشرفتی معلم است.
خسته ایم از وام های کلانی که به ما می دهید تا خانه بخریم، خودرو بخریم و هر سال چند سفر سیاحتی و زیارتی داشته باشیم و در هتل های آن چنانی مامن گزینیم و چندین ملک وباغ و ویلا برای فرزندانمان بخریم.


وزیر عزیز خسته ایم از این همه تبعیض که درحق ما روا داشته اند ، خسته ایم از جور زمان بر معلم  و از این همه سکوت مسئولین که رنج ما را کتمان می کنند و هر بار خواستیم سخن برانیم، ایثار و کرامت و انبیاء بودنمان را برسرمان زدند ؛ گویی وحیی نازل شده که باید ایثار کنیم و در گرسنگی بمیریم و رنج فرزندان مان را نظاره کنیم  و ارزش مان را در جامعه از دست بدهیم و فرزندان مان به هرشغلی تن دهند جز معلمی .
خسته ایم از تعطیلات مختلف که مایه ی تحقیر ما شده و دست آویزی برای تمسخرمان توسط خدمتگزار …فلان اداره که چند برابر ما حقوق می گیرد .


جناب وزیر ، خسته ایم از پی گیری های مکرر شما  جهت اجرای نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان که به خاطر ما رنج می کشید و به خاطر ما استعفاء می دهید و از تریبون مجلس حرف دل ما را می زنید بدون اینکه به فکر رای اعتماد خود باشید.


خسته ایم ازاین همه زیر نویس شبکه خبر در خصوص پرداخت مطالبات و معوقات فرهنگیان، پرداخت عیدی و…، خسته ایم ازاین که حق مان را به موقع نداده اید ،تا شده اند مطالبات و معوقات، و بدبخت صدا وسیما ، که لابد مثل شما خبر ندارند از افزایش چندین برابر حقوق و پاداش سایر ادارات  تا آن را زیر نویس کنند.


خسته ایم از بس که به ما گفتند اضافه اید، به خدا اما زیاد هستیم اما زیادی نیستیم ؛ ما فرزندان همین آب و خاکیم که سنگرهای جبهه ها ، ما را فراموش نکرده اند ، راهپیمائی ها و انتخابات نظام اسلامی هنوز هم ما را به یاد دارند ؛ چفیه هایمان هنوز هم بر گردن مان آویزان است ، ما فرزندان دوران سختی هاییم و سروهای ایستاده ای هستیم که ایستاده هم خواهیم مرد ؛ ما انبیای فراموش شده ایم که هنوز هم چراغ هدایت نسل جوانیم  و ماییم که تلاش مان در سنگر تعلیم و تربیت دشمن را به فکر عقب نشینی از خاک ریزهای این کشور کرده است.
به خدا خسته ایم از ملامت های فرزندان مان که دائم می پرسند، بابا کی برایم … می خری؟  فلان کلاس ثبت نامم می کنی و…


خسته ایم از این همه نسیان و فراموشی و از این همه کج اندیشی  و این همه سیاست زدگی  ؛ خسته ایم ازاینکه دردهایمان مرهمی ندارد و خسته ایم از همه آنانی که نان زحمات معلم را خوردند و بر معلم تاختند .


وزیر عزیز ؛ خسته ایم از توهین بیمه های طلایی شما ، از صندوق ذخیره انحصاری  که با پول معلم سرمایه دار شد و سودش به معلم نرسید .صندوقی که با پرداخت سود ۲۲درصدی به سپرده ها ی بانکی در سال گذشته بر اساس اعلام جناب غندالی مدیر عامل محترم صندوق و سود اعلام شده کمتر از ۱۵درصد عایدی داشته است .


خسته ایم از اینکه گوش شنوایی نیست، تا حرف مان را بشنود و سنگ صبورمان باشد.
حرف بسیار است و فرصت شما اندک ؛ اما جهت اعتلای آموزش و پرورش نگاهی به موارد زیر می تواند برای آینده ی سازمان مفید بوده و نام شما را در تاریخ آموزش و پرورش جاودانه کند :


۱- در جهت اجرای نظام هماهنگِ پرداخت حقوق ِکارکنان دولت در وزارت خود تلاش مضاعف نمایید و ما را یاور خود بدانید .
۲- نظام رتبه بندی دردی را دوا نخواهد کرد و طرحی خام و ابتر خواهد بود و خواسته ما نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان است.
۳- نگرشی مجدد بر صندوق ذخیره  و خارج کردن آن از انحصار می تواند وضع معیشتی معلم را بهبود بخشد.
۴- درصد قبولی بلای جان آموزش و پرورش شده است . این بیمارِ درحال احتضار را نجات دهید و امتحانات نهایی پایه سوم راهنمایی را احیاء کنید و کیفیت را سرلوحه قرار دهید که در دهه های آتی با مشکل متخصص مواجه نشویم .
5- هماهنگ سازی دریافتی معلمان دارای مدارک کارشناسی ارشد و دکتری با هیئت علمی دانشگاه ها فراموش شده ؛ لطفا” پیگیری شود.
6- حق مسکن در احکام ما جایی ندارد  ؛ مگر ما زندگی نداریم .
7- پرداخت پاداش های بازنشستگان نقدی و در زمان بازنشستگی باشد نه سال های بعد که وراث آن را دریافت نمایند.
8- درخصوص ایجاد و تشکیل اتحادیه صنفی یا نظام معلمان به شکلی موثر و کارآمد اقدام شود.
9- محتوای کتب درسی به روز شده و با واقعیات جامعه و دنیا تدوین شود.
10- سازمان دهی نیروی انسانی، قوززبالاقوزشده که توجه ویژه ای می طلبد.
11- هنرستان های کارودانش عملا” وقت گذرانی و بی سواد پروری است که تجدید نظر در آن ضروری است.
و هزار حرف ناگفته ای که اگر با معلمان همدم شوید خواهید فهمید و درد و رنج آنان را لمس خواهید نمود.
و امیدواریم دیگر هیچ رسانه ای از شما خبری دروغ و وعده ای سرخرمن ننویسد و پخش نکند « پاداش و معوقات و سرانه مدارس و...»  .

خودتان باشید که یک رنگی نزد ما ارزش دارد .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

فلسفه و غایت از رفتن به مدرسه  مدیر محترمی در یادداشت « لزوم رفتن به مدرسه این نیست ( 1 ) » فرمودند، لزوم رفتن به مدرسه کارمند شدن یا به تعبیر من کار"دار" شدن نیست، بلکه کار" آفرین" شدن است؛ و پیشنهاد کردند، اگر مقصود اصلی از تحصیل، یافتن شغل مناسب و کسب درآمد است، پس چرا نباید مستقیماً دربارة پول و کسب درآمد آموزش بدهیم.

ایشان ضمن برشمردن معایب رویکرد کنونی، سؤال کردند، « چشم‌انداز این نوع آموزش و پرورش چیست؟ » در پاسخ به سؤال ایشان می‌خواهم هشدار دهم که چشم‌اندازی که می‌گشایند، ممکن است به اندازة چشم‌انداز کنونی تیره و مبهم باشد.

به گمانم، هدف از مدرسه رفتن این هم نیست!

دلیلش تا حدودی روشن است. زیرا " کارآفرین " علی‌رغم این که از " کارمند " بلندقامت‌تر است، هنوز کوتوله‌ای بیش نیست. ایدة تربیت که نهاد مدرسه در خدمت آن است، بلندپروازتر و دوراندیش‌تر از آن است که تسلیم آرزوهای حقیر سیاست مداران و اولیای به‌اصطلاح دوراندیش شود. دلیل این نیز تاحدودی روشن است، زیرا شواهدی در دست است که شهادت می‌دهند، در صورت خلط مرکز و پیرامون، کارآفرینی همانند بسیاری خواستنی‌های دیگر، لزوماً به خیر و سعادت فرد و جامعه منجر نمی‌شود.

درخواست این مدیر محترم، مرا به یاد درخواست مدیری دیگر در گوشه‌ای دیگر از سیارة آبی‌مان انداخت. نقل آن در آغاز سال تحصیلی خالی از لطف و درس‌آموزی نیست. او که مدیر مدرسه‌ای در کشوری در فاز « پساصنعتی » (به تعبیر دنیل بل ) است، برخی عوارض نامطلوب دیدگاههای حرفه‌گرایی یا مشابه آن را در گذشته‌ای نه چندان دور در فاجعة جنگ جهانی دوم تجربه کرده است. مطمئنم او به دلیل وضعیت جامعه‌ای که در آن به سر می‌برد (پساصنعتی)، بیش از مدیران و معلمان "ما" تحت فشار سیاستمداران و انتظارات جامعه است. با این وجود همو و هم بسیاری دیگر پذیرفته‌اند، لزوم رفتن به مدرسه فراتر از این‌گونه چیزهاست. پس، بیانیه‌ای تهیه می‌کند و در آن از معلمان تازه‌وارد مدرسه، چنین درخواستی می‌کند:

«معلم عزیز،

من یکی از نجات‌یافتگان اردوگاه های کار اجباری هستم. چشمان من شاهد چیزهایی بودند که هیچ انسانی نباید شاهد آن باشد:

اتاق های گاز توسط مهندسان آموزش‌دیده ساخته می‌شدند. بچه‌ها توسط پزشکان تحصیل‌کرده مسموم می‌شدند. نوزادان توسط پرستاران مهارت‌دیده به قتل می‌رسیدند.

زنان و کودکان توسط فارغ‌التحصیلان دبیرستان‌ها و دانشگاه ها کشته و سوزانده می‌شدند.

از این رو، من به آموزش و پرورش بدبین‌ام.

درخواست من این است: به دانش‌آموزان‌تان کمک کنید انسان شوند.

تلاش‌های شما هرگز نباید به تولید جانوران آموزش‌دیده، روانی‌های مهارت‌دیده، و آیشمن‌های تحصیل‌کرده منجر شود.

خواندن، نوشتن و حساب کردن مهم‌اند، فقط اگر در خدمت انسان کردن بچه‌هایمان قرار بگیرند.» (پرینگ، 2001) (تأکیدها از من است).

بنابر این، لزوم مدرسه رفتن فراتر از کارآفرین شدن است زیرا مهندسان مبتکری که این مدیر به عنوان « جانوران آموزش‌دیده » در نظام آموزش و پرورش از آنها یاد می‌کند، حتماً کارآفرین بودند، و حتماً راه کسب درآمد را به خواست اولیای آرزومند و تلاش دولت مردان سیاستگذار و برنامه‌ریز خود به‌خوبی آموخته بودند؛ اما در نهایت انسان از کار در نیامدند، و به جای برآوردن خیر جامعه وسیلة شرّی بزرگ شدند.

پس، با وجود چنین شواهدی به من حق بدهید، نسبت به چشم‌اندازی که پیش‌روی معلمان می‌گشایید بدبین باشم، نسبت بدان هشدار دهم، و همگی را به گشودن چشم‌اندازی وسیع‌تر دعوت کنم. چشم‌اندازی که نه انتظارات کوته‌بینانة اولیای آرزومند، نه آرزوهای حقیر دولت مردان کوته‌اندیش، و نه کوتوله‌هایی چون انسان کارآفرین آن را محدود نکرده است.

چشم‌اندازی وسیع که ایدة انسان و ایدة تربیت می‌گشایند، و ما را از خلط مرکز و پیرامون باز می‌دارند.

به یادمان می‌آورند که چه چیز در مرکز و چه چیز در پیرامون قرار دارد، و چطور چیزهایی مثل کارآفرین شدن که در پیرامون قرار دارند، حول چیزهایی مثل انسان شدن می‌چرخند که در مرکز قرار دارند، و در فقدان آن به اجرامی سرگردان می‌مانند که ره به مقصدی نامعلوم می‌برند، و ممکن است به هر حادثه‌ای بیانجامند، حتی جنگ جهانی سوم !

Pring, Richard (2004). Philosophy of Education: Aims, Theory, Common Sense and Research. London: Continuum.  

( 1 )

زهرا فلاح
مدیر مدارس تهران

اگر ازمعلمان یا تک تک اولیا پرسیده شود "لزوم رفتن به مدرسه چیست؟" این پاسخ را می گیرید:اگر به مدرسه نروی شغل مناسبی پیدا نمی کنی!
حال من به عنوان یک فرهنگی از شما معلمان سوال دارم که آیا دلیل مشغول شدن در جایی این نیست که پول دربیاوریم ؟
اگرپول هدف اصلی ما از داشتن یک شغل است ، پس چرا صاف نمی روید سر اصل مطلب و درمورد "پول"به بچه ها آموزش نمی دهید؟


مشکل اصلی ما این جاست که سیستم آموزشی بیشتر کشورها به کودکان یاد می دهد تا " کارمند" باشند !


به همین خاطر است که معلمان مدارس و والدین مدام تکرار می کنند که درس بخوانید تا شغل خوب باحقوق بالا به دست بیاورید ، ولی تعداد کمی از معلمان و والدین هستند که می گویند : به مدرسه برو تا یاد بگیری شغل های خوب باحقوق بالا ایجاد کنی!

تفاوت های زیادی بین مهارت یک کارمند و مهارت یک کار آفرین وجود دارد و در اکثر مدارس مهارت هایی که برای کار آفرین شدن نیاز است آموزش داده نمی شود.

اگر هنوز معتقدید این شیوه آموزش درست است به دوسوال من پاسخ دهید :
1- به نظر شما اگر حق انتخاب به دیگران بدهیم و شرایط را هم مهیا کنیم چرا بیشتر افراد ترجیح می دهند که خود به تنهایی صاحب و مالک یک کسب و کار کوچک موفق باشند تا مدیر عامل یک شرکت برتر تجاری ؟!
2- چرا بیشتر کارمندان شرکت های بعضا موفق رویای این را دارند که کسب و کار خودشان را شروع کنند یا حداقل به آن فکر کرده اند ؛ ولی در عمل تعداد کمی به این رویا جامه ی عمل می پوشانند؟
در واقع به دلیل نداشتن آموزش های مالی است که بیشتر آدم ها کارمند باقی می مانند ؛ بدون آموزش مالی بیشتر کارمندان در" وحشت" از دست دادن شغل شان یا نداشتن فیش حق حقوقی ثابت یا حتی شکست خوردن به سر می برند.


متاسفانه افتخار اغلب والدین این است که فرزندان شان با بهترین رتبه فارغ التحصیل می شوند و در 25 سالگی با حقوقی بالا در بهترین ادارات استخدام می شوند، یا برفرض بورسیه فلان شرکت می شوند و شروع می کنند به بالا رفتن از نردبان شرکت ؛ ولی متوجه نیستند و اهمیتی نمی دهند که فرزندانشان به جای تبدیل شدن به کار آفرینان موفق به یک مدیر سرمایه داری موفق بدل شده اند و این در حالی است که نفرت وبدبینی عمومی نسبت به سرمایه داری به سبب بحران ها و رکود جهانی فزآینده وروبه گسترش است (بحران وال استریت )


واقعیت تلخ این است که این بحران های جهانی که در حال حاضر با آنها روبه رو هستیم حاصل آموزش های ما درمدارس است  .

اجازه بدهید در ادامه کمی عملکردمان را مرور کنیم :
1- بعضی مدارس به جای تمرکز بیشتر بر روی بخشش و خیرخواهی برحرص و طمع تمرکز می کنند.
2- مدارس یاد می دهند با کدام رشته دانشگاهی و کدام شغل چقدر پول می توانیم به دست آوریم به جای این که یاد بدهند با کمک یا خدمت به دیگران ،چقدر پول می توانیم به دست بیاوریم ؟
3- مدارس یاد می دهند چه شغلی پر درآمداست ولی یاد نمی دهند خودمان شغل پر درآمد ایجاد کنیم .
4- مدارس راه بالا رفتن از نردبان شرکت ها را به صورت آموزه های غیر مستقیم اجتماعی به ما می آموزندآن هم به جای این که یاد دهند چگونه شرکت ها و نردبان های سازنده ایجاد کنیم .
5- در مدارس به جای داشتن « استقلال مالی » درباره « امنیت شغلی » آموزش داده می شود به همین خاطر است که بیشتر کارمندان همیشه با ترس ازدست دادن شغل شان زندگی می کنند .
6- در مدارس درباره پول چیزهای خیلی کمی یاد می دهند و این باعث شده تا میلیون ها نفر معتقد و وابسته به برنامه های حمایتی دولت مثل بیمه های خدمات درمانی، تامین اجتماعی و بیمه بازنستگی باشند و میلیون هانفر هم نه به دلیل خدمت ،بلکه به نیت برخورداری از همین خدمات استخدام دولت می شوند.
در مبحث بالا به بحران های جهانی اشاره کردیم ، شاید بزرگ ترین بحران حال حاضر ما رکود جهانی است که دنیا با آن از سال2007 دست و پنجه نرم می کند،دلایل زیادی برای این رکود مدرن وجود دارد :


1- دولت ها با هر کسری پول چاپ می کنند.
2- تریلیون ها دلار بدهی شخصی ودولتی وجود دارد.
3- برنامه های استحقاقی مثل بیمه های خدمات درمانی و تامین اجتماعی دچار کسری بودجه شده اند ، این درحالیست که ذهنیت استحقاقی در کل جهان روبه رشد است.
4- بیکاری بالای جوان ها و بدهی وام های دانشجویی که می تواند به "اعتبار بانکی" دانشجویان صدمه بزند.
5- پدیده ی جهانی سازی و کارگران ارزان قیمت در کشورهایی با اقتصاد نوظهور سبب صادررات مشاغل به خارج ازکشور می شود که نتیجه اش کم شدن دست مزدها در کشور است .
این ها مسائلی هستند که با این رویه ی آموزشی خود و فرزندان مان با آنها روبه رو هستیم .

فکر می کنید چشم انداز این نوع آموزش وپرورش چه خواهد بود ...


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دیدگاه

گروه اخبار /

دعوت گروه سخن  معلم از صندوق دخیره فرهنگیان برای گفت و گو و تنویر افکار عمومی

با توجه به پرسش ها و یادداشت های فراوان و قابل توجه همکاران فرهنگی از سراسر کشور و نیز حرکت در جهت تحقق اصل " پاسخ گویی " که الزام منطقی و جدایی ناپذیر یک مدیریت اثربخش و کارا می باشد ؛ بدین وسیله از مسئولان صندوق دخیره فرهنگیان به ویژه مدیر عامل محترم آن جناب آقای شهاب الدین غندالی دعوت می شود تا نشستی را با گروه سخن معلم جهت تنویر افکار عمومی فرهنگیان و معلمان داشته باشند .

از استقبال مسئولان محترم این موسسه اقتصادی در این مورد سپاسگزاریم .

پایان پیام /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

انتقاد از اداره بازنشستگی آموزش و پرورش شهر تهران و صندوق بازنشستگی کشوری    با توجه به تصویب قوانین جاری توسط مجلس و دولت و هزینه های محتمل بر آن که بر بیت المال تحمیل می شود و با وجود همه نهادهای قانون گذاری و دستگاه های اجرایی و نظارتی آیا از این تنور نانی هم برای مردم پخت ( گرم ) می شود ؟

چرا قوانین تصویب شده اجرا نمی شوند ؟

به نظر می رسد تصویب قوانین ( قانون گذاری) و اجرای آن توسط دولت ها در قبل و حال حاضر تابع شرایط سیاسی و جناحی است تا خدمت به مردم .
به این وسیله به عنوان یک شهروند و عضوی از جامعه بزرگ ایثارگر در نظام مقدس جمهوری اسلامی تقاضای رسیدگی به موضوع احکام کارکنان شاغل و بازنشسته ایثارگر (جانباز و آزاده ) مطابق با قوانین ذیل می باشم :
الف - بر اساس آئين نامه اجرایی قانون اصلاح قانون نحوه بازنشستگی جانبازان انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و معلولان عادی و شاغلان مشاغل سخت و زیان آور و ماده 2 این آئین نامه :

هيأت وزیران در جلسه مورخ  10 / 2 / 1385 بنا به پیشنهاد شماره 100 / 16682  مورخ 15 / 9 / 1384 وزارت رفاه و تأمین اجتماعی و به استناد بند (3) ماده واحده قانون اصلاح قانون نحوه بازنشستگی جانبازان انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و معلولان عادی و شاغلان مشاغل سخت و زیان آور ـ مصوب 1383ـ آئين‌نامه اجرایی قانون یادشده را به شرح زیر تصویب نمود :
ماده 2 ـ ملاک محاسبه آخرین حقوق قبل از بازنشستگی جانبازان، آزادگان، معلولان عادی و حوادث ناشی از کار و بیماران ناشی از شرایط خاص کار مشمول این آئين نامه اعم از شاغلان در دستگاه های مورد اشاره در بند (1) یا تبصره (1) بند (1) که دارای احکام استخدام رسمی، ثابت یا دارای عناوین مشابه می باشند، مبلغ مندرج در آخرین حکم استخدامی که بر اساس ضوابط و مقررات استخدامی حاکم بر دستگاه مربوطه مبنای حقوق بازنشستگی قرار گرفته است و نیز در خصوص آن دسته از افراد موصوف که در بخش غیر دولتی (مشمولان تبصره 1 بند 1 ) شاغل می‌باشند، مطابق قانون تأمین اجتماعی و تغییرات بعدی عمل خواهد شد .


ب - عدم اجرای ماده سیزده و چهل قانون جامع خدمات رساني به ايثارگران :
ماده 13- پرداخت 100% سهم بیمه و هزینه های درمانی ( سرانه بیمه پایه ؛ تکمیلی ) جانبازان و آزادگان شاغل و بازنشسته و افراد تحت تکفل آنان توسط دولت .
ماده۴۰ـ حقوق بازنشستگي شهدا ، جانبازان و آزادگان مشمول قانون حالت اشتغال، معادل آخرين حقوق و مزاياي دريافتي تعيين و هر ساله متناسب با افزايش ضريب حقوق شاغلان به احکام آنان اضافه مي‌شود.

با اجرای برنامه ششم توسعه و بودجه 95 انتظار می رود مجلس و دولت محترم بنا به وصایای امام راحل درخدمت به ایثارگران به وظیفه خود عمل نماید . همکاران محترمی که در این موضوع ؛ هم عقیده و ذینفع بوده و خواستار مطالبه به حق خود می باشند ضمن نشر و پی گیری آن از مجاری قانونی با ذکر این عبارت " حق با ماست " آن را تأئید نمایند .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور