گروه اخبار/
محمود صادقی روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا اظهار داشت: تعدادی از اعضای فراکسیون امید گفت و گوهایی با وزیر آموزش و پرورش داشته اند و حدود 18 نفر از نمایندگان موافق استیضاح که 11 نفر از آنها عضو فراکسیون امید هستند، نیز صحبت ها و نظرات خود را ارایه کردند.
وی ادامه داد: از آنجا که طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش در صورت اعلام وصول مجلس باید بعد از 10 روز در صحن علنی ارایه شود این مساله دیگر در کمیسیون آموزش و تحقیقات مورد بررسی قرار نمی گیرد.
عضو هیات رییسه فراکسیون امید یادآورشد: دلایلی که نمایندگان امضا کننده طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش مطرح می کنند در حدی نیست که توجیه کننده استیضاح یک وزیر باشد.
صادقی با بیان اینکه صدای اعتراض معلمان که عمدتا دغدغه معیشت دارند، باید در مجلس و در وزارت آموزش و پرورش شنیده شود، اظهار داشت: گزارش های ارایه شده از سوی علی اصغر فانی نشان می دهد در مدت سه سال که وی عهده دار مسوولیت این وزارتخانه است در مواردی همچون افزایش حقوق معلمان، بحث های مربوط به ارتباط تشکل صنفی دانش آموزان، توسعه آموزش در مناطق محروم و بحث های مربوط به اجرای سند تحول بنیادین قدم های بسیار خوبی برداشته شده است.
وی خاطرنشان کرد: به نظر می رسد ضعف ارتباط وزارت آموزش و پرورش با مجلس و آحاد جامعه موجب شده که همگان چندان از عملکرد و فعالیت های این وزارتخانه اطلاع نداشته باشند مساله ای که گریبانگیر دیگر دستگاه های دولتی نیز هست.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: نمایندگان معتقدند باید تحولی در مجموعه ستادی وزارت آموزش و پرورش اتفاق افتاده و ارتباطات آنها با عموم مردم و نمایندگان تقویت شود.
صادقی با بیان اینکه امکان دارد با مذاکره، نمایندگان قانع شده و طرح استیضاح را پس بگیرند، یادآورشد: کارگروهی در مجلس برای بررسی این موضوع تشکیل شده و قرار است جمع بندی نهایی توسط این کارگروه ارایه شود.
به گزارش خبرنگار حوزه آموزش ایرنا، طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش بیستم مردادماه با 57 امضا تقدیم هیات رییسه مجلس شد.
نمایندگان ارایه دهنده طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش کم توجهی به حفظ منافع دانش آموزان و مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه نکردن به شعار اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل در بحث فرهنگ سازی در مدارس جامعه، رضایت نداشتن معلمان و مدیران مدارس از عملکرد وزیر آموزش و پرورش، اجرایی نشدن سند بنیادین تحول آموزش و پرورش و تکریم نشدن ارباب رجوع در برخی مدارس را از جمله محورهای استیضاح عنوان کرده اند.
اجرایی نشدن نظام هماهنگ پرداخت حقوق، اجرا نشدن طرح رتبه بندی فرهنگیان، پویا نبودن و شور و نشاط نداشتن در بدنه این وزارتخانه و همکاران فرهنگی از دیگر محورهای این طرح استیضاح عنوان شده است.
انتهای پیام /
گروه گزارش/
اخیرا مديركل محيطزيست استان تهران گفته است : آموزش و پرورش ديگر در كميته اضطرار آلودگي هوا حق راي ندارد . ( این جا )
او گفته است: از اين به بعد محيطزيست، وزارت بهداشت، راهنمايي و رانندگي و هواشناسي در كميته مواقع اضطرار حق راي خواهند داشت و شهرداري و آموزش و پرورش تنها به عنوان مدعو حضور خواهند داشت و تعطيلي ادارات هم به كميتههاي استاني تفويض شده است .
این مقام به دلایل اتخاذ این تصمیم اشاره ای نکرده است .
وزارت آموزش و پرورش با بخش قابل توجهی از اقشار و گروه های مختلف جامعه سر و کار دارد . حدود 13 میلیون دانش آموز در سراسر کشور و نیز تقریبا 5 / 2 میلیون دانش آموز در تهران به همراه معلمان آنان تا ماه دیگر که سال تحصیلی شروع می شود در مدارس و کلاس ها حضور می یابند .
آیا این تعداد قابل توجه از افراد جامعه نباید در سرنوشت خود و در مساله مهمی مانند " آلودگی هوا " نقش داشته باشند ؟
آیا این نادیده گرفتن نقش فرهنگیان ، دانش آموزان و حتی اولیای آنان به نوعی توهین به آنان نیست ؟
آیا فقدان یک راهبرد مشخص مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش در این مورد و نیز ناهماهنگی ها و نابه سامانی ها در اتخاذ تصمیم در بخش های مختلف این وزارتخانه موجب اتخاذ این تصمیم شده است ؟
« صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا دلایل این تصمیم را به جامعه فرهنگیان و معلمان توضیح دهند .
پایان پیام /
مسائل و مشكلات معيشتي معلمان مسئله ديروز و امروز نيست و ريشه هاي پنجاه، شصت ساله دارد/ هر چند بعدها عطاي معلمي را به لقايش بخشيديد و عضو هيئت علمي دانشگاه شديد/ دو سال بعد كه دولت مهرورز روي كار آمد حتي يك كلمه هم در دفاع از معلمان چيزي نگفتيد، گويي تمام مشكلات معلمان خاتمه يافته بود. به خداي خود بينديشيد، استفاده ابزاري از معلمان تا كي قرار است ادامه يابد/ زماني كه به صندلي وزارت جلوس فرموديد چرا اقدامي عملي و كارساز براي رفع مشكلات معلمان انجام نداديد/ به لطف عملكرد دولتي كه شما نيز عضو آن بوديد تورم ٤٥ درصد بود و افزايش ٢٠ يا ٢٥ درصدي حقوق دردي دوا نمي كرد/ در برنامه اي تلویزيوني فرموديد شأن معلم ما بالاتر از آن است كه حرف از حقوق بزند/ استان همدان به لحاظ شاخص هاي كيفي مانند نتايج كنكور و امتحانات نهايي و افت تحصيلي در وضعيتي اسفبار بود اما حضرتعالي مدير كل وقت آموزش و پرورش استان همدان را كه چنين عمكرد تاسف باري داشت را تا معاونت وزير ارتقا داديد/ چرا هر وقت دولت از جريان سياسي هم فكر شما نيست ياد معلمان و مشكلات آنها مي افتيد و وقتي دولت هم سوي شما زمام امور را به دست دارد معلمان را فراموش مي كنيد
همه وزرای 50-60 سال اخیر آموزش و پرورش در امتحان معیشت و رفاه معلمان رفوزه اند/ داود محمدی و اعضای کمیسیون آموزش چرا به نطق تبلیغاتی و پر از غلط حاجی بابایی جواب نمی دهند/ ظاهرا حاجی بابایی مفهوم GDP و معنای بودجه عمومی دولت را نمی داند/ سواد ادبی حاج بابایی هم تعریفی ندارد فرق بین غزل و رباعی را نمی داند/ هیچ نماینده یا مسئولی هم از حاجی بابایی نپرسید که بر اساس کدام محاسبه در سال 92 سهم آموزش و پرورش از GDP ، 8 درصد بوده و بر اثر کدام زلزله اقتصادی در سال 94 به 2.5 درصد رسیده است/ حاجی بابایی مثل چپی ها،دولت روحانی را طرفدار اندیشه های "نو کلاسیک نئولیبرالی" می داند/ حاجی بابایی با عدد سازی می خواهد اثبات کند که سال 92 از نظر بودجه و رفاه معلمان سال طلایی بوده /حاجی بابایی اگر 4 سال وزیر فاسد ترین دولت در تاریخ ایران نشده بود، امروز می توانست از اقتصاد مقاومتی حرف بزند/ حاجی بابایی به واردات کالاهای بنجل از چین و روسیه و هند و تاراج اقتصاد ایران و تورم 40 درصدی اعتراض نکرد/ در تقسیم کار اصولگرایان، حاجی بابایی مسئول تحریک و بسیج معلمان در جنگ روانی علیه دولت روحانی است/ تاریخ دوبار تکرار می شوذ بار اول به صورت تراژدی و باردوم به صورت کمدی / حاجی بابایی معلمان را با شعار معیشت، علیه دولت خاتمی تحریک می کرد/ احمد توکلی در مجلس فریاد زد که بنزین 100 تومانی گران است خاتمی باید بنزین را لیتری 35 تومان بفروشد/ اسفند 83 مجلس هفتم طرح تثبیت قیمت ها را تصویب کرد / حدادعادل طرح انتخاباتی تثبیت قیمت ها را عیدی مجلس اصولگرای هفتم به مردم نامید/ بعد از انتخاب محمود احمدی نژاد ، اصولگرایان غوغای معیشت را بایگانی کردند/ حاجی بابایی در دوره وزارت گفت : با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم/ از حدود 800 سخنرانی چند ساعته حاجی بابایی ، 4 صفحه مطلب جدی استخراج نمی شود/ حاجی بابایی دنبال کارسیاسی است و از نام معلم استفاده ابزاری و تبلیغاتی می کند/ حاجی بابایی سواد آکادمیک و بیان آکادمیک نداردو حرف هایش عوامانه است
به کودکان خود به اندازه کافی در مورد تفاوتهایی که بین آنها و سایران وجود دارد، آگاهی و آموزش نمی دهیم تا اگر با فردی با ظاهری متفاوت (چه از نظر جسمانی و معلولیتها و چه از نظر رفتاری و مدل صحبت کردن) مواجه شدند با او بدرفتاری نکنند. تفاوتهای میان افراد چه از نظر ظاهری و اندام های بدن و چه از نظر خصوصیات اخلاقی باعث جلب توجه کودکان میشود و آنها با کوچکترین تفاوتی در میان افراد به این مساله به شدت دقیق شده و به آن توجه می کنند. در این شرایط اگر اطلاعاتی که منجر به آگاهی از تفاوتهای ما با دیگران است از سوی نهادهای مختلف مانند آموزش و پرورش و خانواده در اختیار کودک قرار داده نشود این در دراز مدت میتواند باعث ناهنجاری رفتاری و حتی آزار به دیگران و خشونت شود.
آزار و اذیت فراگیر همسالان در اروپا
برای مثال در مدارس کشورهای اروپایی، آمریکایی برخی افراد با توسل به تفاوتهایی که مهاجران با افراد بومی این کشورها دارند برچسب های مختلفی به مهاجران زده و آنها را به نوعی تحقیر می کنند. رنگ، تفاوت در زبان و ملیت و مهاجر بودن عده ای، پایه ای برای تبعیض قرار می گیرد و این تبعیض ها در قالب رفتارهای نژادپرستانه به شکل فردی یا گروهی اعمال میشود. آزار مهاجران یا خارجی ها، مدلی از آزار است که در همه جای دنیا یکسان عمل می کند. در کنار این روش آزار، بعضی از کودکان از نظر جسمانی ضعیفتر از سایران هستند، یعنی قد کوتاه تری داشته یا بدنی نحیف و لاغر دارند و به دلیل این ضعف قوای بدنی بیشتر مورد آزار و اذیت همسالان خود قرار می گیرند.
در حال حاضر در اروپا این آزار و اذیت همسالان بسیار فراگیر است و کشورهای اروپایی در حال برنامهریزی روی این مهم هستند که آزار همسالان را نسبت به یکدیگر به حداقل برسانند.
با مجموعه برنامه هایی که اکثر آنها گروهی است بین مدرسه و خانواده می توان از این تبعیض ها کاست.
آن چیزی که در کشور خودمان شاهد آن هستیم: برخورد تبعیضآمیز بین کودکان. در کنار این بین کودکان تهرانی و کودکانی که از شهرستانهای دیگر به پایتخت می آیند نیز این رفتارهای آزاردهنده دیده میشود. در بسیاری از موارد کودکان با پیشفرضهایی به سمت قضاوت به سمت یکدیگر می روند که اغلب این پیش فرض ها غیردوستانه است. در اغلب موارد اگر این تبعیض ها از طرف خانواده و مسئولان آموزشی مطرود نشود، استمرار می یابد.
در برخی موارد دیده شده یک تفاوت کوچک مانند چپدست بودن یک دانش آموز می تواند منجر به شکافهای عمیق بین دانشآموزان شود. برای مثال شاگردی که می بیند همکلاسی اش که کنار او نشسته با دست چپ مینویسد این می تواند باعث شکل گیری سوالات زیادی در مورد تفاوت او با سایران شود که اگر ما این سوالات دانشآموز و کودک را بی پاسخ گذاشته و از قبل برنامهریزی درستی برای آن نداشته باشیم تفاوتهایی که امکان دارد در خانواده، فضای عمومی و مدرسه ایجاد شود می تواند شکاف های عمیقی را ایجاد کند. کودکان هم در خانواده و مدرسه و هم در سطح فضای عمومی با افرادی متفاوت با خود مواجه میشوند و بسیار ضروری است که از چگونگی این تفاوتها آگاه باشند و تحقیر کردن دیگران و رفتارهای ناخوشایند را از طریق آموزش به حداقل برسانیم.
تنها عاملی که می تواند از بروز و ظهور رفتارهای خشونت آمیز و غیردوستانه در کودکان جلوگیری کند، آگاهی دادن به کودکان است. اگر ما به کودک در مورد تفاوت دیگران با او آگاهی بدهیم، او این آگاهی را در رفتارهای خود نشان می دهد و از رفتارهای غیرانسانی با دیگران خودداری می کند. کودک باید بداند درصدی از افراد با انواع معلولیت ها متولد می شوند، در حالی که بسیاری دیگر بدون اینکه معلول باشند با تفاوتهای جسمانی با دیگران در قد، وزن، رنگ پوست و سایر مشخصات ظاهری پا به این دنیا می گذارند. در مورد قومیت ها و ملیت ها هم، همه افراد متعلق به یک فرهنگ نیستند و بسیاری از افراد از نظر فرهنگ و قومیت با یکدیگر متفاوت هستند. اگر در زمینه این تفاوتها آگاهی رسانی توسط خانواده و اولیای مدرسه صورت بگیرد دانش آموزان می توانند به صورتی انعطاف پذیر با سایر همکلاسی های خود تعامل داشته باشند و تفاوتها باعث اختلافات نمی شود و این آموزشها در آینده در برخورد فرد با دیگران هم موثر است. در شرایط فعلی جداکردن مدارس کودکان کم توان و استثنائی باعث شده کودکان عادی آگاهی از این افراد نداشته باشند و به محض رویت چنین موارد متفاوتی کنجکاوانه برخورد کنند و اگر برای این کنجکاوی پاسخ درستی پیدا نشود ممکن است کودک دست به رفتاری بزند که ناهنجاری را در پی داشته باشد.
رفتار انسانی با وجود تفاوتها
در مورد تفاوتهای مختلفی که در مکان های عمومی بین کودک و دیگران وجود دارد، مهمترین مساله آگاهی رسانی به کودک است. همه اینها وظیفه مدارس و آموزش رسمی نیست و بسیاری از تولیدکنندگان محتواهای آموزشی برای کودکان و دست اندرکاران تولید متون فرهنگی و خانههای کودکان میتوانند با طرح این مساله و درک تفاوتها در متون کودک و سایر وسایلی کمک آموزشی کودکان به این مهم بپردازند. باید به کودکان آموخت که با وجود این تفاوتها رفتار انسانی نسبت به یکدیگر داشته باشند و این گونه تفاوتها حتی نسبت به مهاجران به حداقل برسد. در این زمینه برنامههای مشترک هم می تواند موثر باشد و راه حلی که ما برای این مساله در قالب برنامه های مشترک در نظر داشتهایم، تیمهای ورزشی است. تجربه نشان داده کودکان وقتی در قالب تیم های ورزشی با یکدیگر همراه میشوند قضاوتهایی که تا پیش از این نسبت به یکدیگر و تفاوتهای هم داشته اند کمتر می شود و این تجربه بسیار موثر است. تمامی رفتارهایی که در قالب رفتارهای انسانی و کودکان نمود می یابد با پیش بینی و پیشگیری از طریق مداخله به حداقل می رسد و حتی در فضاهای سخت مانند محلات محروم هم این کارهای گروهی راه را برای همزیستی مسالمت آمیز کودکان هموار میکند.
نظام آموزشی کشور ما باید به دلیل وجود تفاوتهای قومی و ملیتی میان افراد مختلف و معلولیت ها که روز به روز تعداد آنها در جامعه بیشتر می شود به توضیح و تبیین تفاوتهای افراد به کودکان بپردازد تا در مورد دیگران قضاوت نکرده و آنها را وادار به ترک اجتماع نکنند.
روزنامه آرمان
هر دانش آموزی که فارغ التحصیل میشود یک کار بلد باشد/ متأسفانه پيکر جامعه ، عضو پيوندي مورد نيازش را پس زده است/ محافظه کاري آموزش و پرورش که در لاک سنتي خود خزيده ، عدم مشارکت نهادهاي مدني و رسانه ها براي رفع چالش هاي عميق اين سيستم پيچيده و پر تنش را به همراه دارد/ بهتر بود که مسئولين ( سازمان بازرسي کل کشور ، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ، مسئولين آموزش و پرورش حتي مقام محترم رياست جمهور ) به جاي پاک کردن صورت و سر به زير برف فرو بردن ، با نگاهي عميق و ژرف ،علت عدم پذيرش جامعه از يک طرح ضروري و مورد نياز ( همچون پس زدن عضو پيوندي ) را تشريح مي نمودند/ هر مسئولي که امروز موج سواري کند و عوام فريبانه تلاش نمايد ، خود را عامل ˏ حذف ˏاجبار از هدايت تحصيلي معرفي کند؛ فردا در پيشگاه ملت ايران و خداوند منان مسئول مي باشد
معمولا در مناطقی که مشارکت مردمی به مدارس بیشتر است ، وضعیت مدارس هم بهتر است/ این صرفه جویی ها و عدم استخدام نیروی تازه نفس در مدارس به خصوص مقطع ابتدایی باعث شده است که آموزگار سی سال خدمت بازنشسته باز هم دعوت به کار شود و در پایه حساس و تازه تاسیس ششم ابتدایی به تدریس ادامه دهد/ تمام بخش های این وزارتخانه که با صرفه جویی عجین شده است ، حداقل در تربیت و استخدام نیروی انسانی که ارتباط مستقیم با توسعه آموزشی دارد ، از صرفه جویی بگذرید و آموزش را قربانی صرفه جویی نکنید/ کلاس های پرجمعیت نیز حاصل همین صرفه جویی هاست/ چرا این صرفه جویی باید برای وزارتخانه ای باشد که متولی تعلیم و تربیت نسل های جوان است/ کاش به عنوان مدیر نهاد تعلیم و تربیت یک بار مقایسه ای بین بودجه های این نهادها و وزارتخانه تحت مدیریت خود می کردید . بهتر بود برای احقاق حقوق بازنشستگان هم که شده این بحث را به مجلس می بردید/ تا ابد هم نمی توان به خاطر رضایت خاطر اقلیتی ، حق اکثریت جامعه را نادیده گرفت / با هاله تقدس کشیدن پیرامون باورهای فرهنگی و موضع گیری های سیاسی هم نمی توان چشم بر واقعیت ها بست و اجازه پرسش را از همه اقشار جامعه سلب کرد / هنر آن است از نهادهای قانون گذار و اجرایی کشور بخواهیم بودجه های آن نهادهای فرهنگی را با بودجه آموزش و پرورش مقایسه کنند
مطابق قانون ؛ رعایت محدوده جغرافیایی تعیین شده از طرف ستاد ثبت نام برای مدارس دولتی - عادی و هیات امنایی – الزامی می باشد .( ثبت نام خارج از محدوده جغرافیایی و منطقه – به استثنای مدارس خاص و هنرستان ها و غیردولتی – اکیدا ممنوع می باشد/ بسیار دیده شده است که این قاعده تقریبا توسط بسیاری از افراد و حتی افراد مسئول در وزارت آموزش و پرورش نقض می شود/ در این مراجعات برخی و شاید بسیاری از آن ها موفق می شوند و نامه هایی تحت عناوین " نامه سر به مهر و... " از ادارات و مراجع دریافت و به مدرسه مورد نظر خود ارائه می دهند/ در مدارس به اصطلاح " برند " به علت شلوغ بودن آموزش و حتی تربیت تعطیل می شود و در مدارس معمولی و به قول همکاران " تبعیدگاه " نیز انگیزه ای برای کار باقی نمی ماند/ در این زمینه فرهنگ سازی صحیح صورت نگرفته و مسئولان و برنامه ریزان به درستی به وظایف خود عمل نمی کنند/ ما در وزارت آموزش و پرورش اساسا چیزی به نام« مدیریت بحران » نداریم/ مسئولان بیشتر به دنبال " سرهم کردن مشکل ( بحران ) " و پاس دادن آن هابه آینده هستند / وقتی که قانون توسط واضعان و مجریان قانون دور زده می شود دیگر تکلیف سایرین مشخص است و دیگر وعظ و خطابه و... ره به جایی نخواهد برد
آقای حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش از اجتماع 12 هزار نفری و جشن تکلیف دختران 9 ساله (کلاس سوم ابتدایی) و یک مانور از دختران محجبه در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) در 18 بهمن خبر داد. کفاش افزود : "این مراسم به همت اداره کل قرآن عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش برگزار می شود." وی اضافه کرد: "در این مراسم شخصیت های بزرگی شرکت می کنند و یک مراسم فوق العاده است..."
آیا واقعا کار مدیریت پرورشی، برگزاری مانور در حضور بزرگان است؟
محمدرضا مسیب زاده، مدیرکل قرآن، عترت و اقامه نماز وزارت آموزش و پرورش در همین رابطه گفت: "قرار است شخصیت های بسیار فرهیخته و مهمی در این برنامه حضور پیدا کنند که هم اکنون فقط می توانم نام حجت الاسلام قرائتی را ذکر کنم." انتقال 12 هزار دختر 8 و 9 ساله در فصل سرما از نقاط مختلف شهر به مصلای بزرگ تهران را چگونه باید ارزیابی کرد؟ آیا بردن 12 هزار دانش آموز خردسال به مراسمی خارج از مدرسه ، نوعی استفاده سیاسی از دانش آموزان نیست؟
رفتار معاونت پرورشی قاعدتا باید با دیدگاه های رییس جمهور تطابق داشته باشد . حسن روحانی در مصاحبه خرداد ۹۲ گفت : " برخی فکر میکنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است، ولی اینطور نیست. دولت و دستگاه سیاسی اگر در عرصههای دیگر ناکارآمد باشند، قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سالهای گذشته هم نتوانستهایم این کار را انجام دهیم."
انتقاد رییس جمهور متوجه کدام بخش از نظام آموزشی است؟
اینکه آموزش و پرورش سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در مدارس جشن بگیرد و دانش آموزان را با اهداف این رویداد بزرگ تاریخی آشنا کند یک چیز است و برگزاری مانور دختران 9 ساله در مصلای بزرگ تهران در حضور شخصیت ها چیز دیگری است. اولی کار آموزشی - تربیتی و دومی کار نمایشی است. مانور یک کلمه فرانسوی است که معنای آن "اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی" است.
پرسش این است که چرا آقای کفاش در توصیف این برنامه از یک اصطلاح نظامی استفاده می کند؟
این همه تاکید بر حضور "شخصیت های بسیار فرهیخته و مهم " در این مراسم برای چیست؟
تاکید بر حضور شخصیت ها این نکته را به ذهن متبادر می کند که گویا هدف این برنامه ، انجام یک نمایش در حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی از جمله آقای محسن قرائتی است تا مثلا بگویند که برنامه نماز و حجاب در مدارس به صورت جدی اجرا می شود و معاونت پرورشی در تربیت دینی دانش اموزان موفق بوده است. نگاه به بیرون برای معاونت پرورشی سم مهلک است و این معاونت را از فعالیت های واقعی تربیتی در مدرسه دور می کند.
در حالی که به دلایل تکنیکی ، امکان برگزاری نماز ظهر در اغلب مدارس وجود ندارد و یا برگزاری آن حالت سمبلیک و تشریفاتی به خود گرفته است ( در حدی که گفته شود نماز جماعت برگزار شد)، برگزاری مراسم نماز در مصلی با چه هدفی صورت می گیرد؟
مساله این است که بیشتر کارهای معاونت پرورشی در مدارس و خارج از مدرسه جنبه تبلیغاتی و نمایشی دارد. امور تربیتی بیشتر از اینکه دغدغه تربیت صحیح دانش آموزان را داشته باشد در پی فعالیت های سیاسی – تبلیغاتی برای جلب توجه شخصیت های خارج از آموزش و پرورش است.
حتی اگر مدیری واقعا بخواهد نماز جماعت در مدرسه برگزار کند ،مشکلات تکنیکی و واقعیت های مدرسه به او اجازه این کار ر نمی دهد. بسیاری از مدارس قبل از اذان ظهر تعطیل می شوند و در بقیه مدارس هم اذان ظهر با نیم ساعت آخر کلاس درس تلاقی دارد. البته در مدارسی که زنگ چهارم دارند امکان برگزاری نماز از نظر زمانی فراهم است . در فصل بهار با تغییر ساعت ، در اغلب مناطق کشور مشکلات برگزاری نماز مضاعف می شود و اصولا اغلب مدارس قبل از ادان ظهر تعطیل می شوند. کمبود فضای نمازخانه ، تلاقی ساعت نماز با زنگ تعطیلی مدارس ، مشکلات ساختن وضو و مسایل انضباطی و...بخشی از مشکلات تکنیکی است.
مدیران مدارس و مربیان پرورشی به جای رفع موانع و ارائه راه حل عملی و کارشناسی برای برگزاری نماز در مدرسه و یا اعلام صادقانه این موضوع که برگزاری نماز جماعت در بسیاری از مدارس دشوار و تا حدی غیرممکن است ،بر تبلیغات خود در مورد اقامه نماز جماعت و ارائه آمارهای غیر واقعی می افزایند.به طوری که آمار رسمی شرکت دانش آموزان در نماز جماعت و دیگر فعالیت های پرورشی با آمار واقعی این گونه فعالیت ها به نحو فاحشی تفاوت دارد. حکایت بیلان کار معاونت پرورشی مصداق ضرب المثل " آفتابه لگن هفت دست ، شام . نهار هیچی است.
به نظر می رسد معاونت پرورشی به جای تمرکز بر مشکلات تربیتی دانش آموزان ، مانند اعتیاد و دیگر رفتارهای پر خطر و افسردگی و ناهنجاری های آموزشی و رفتاری، بیشتر دنبال کارهای پرسروصدا برای جلب توجه شخصیت های سیاسی و مذهبی خارج از آموزش و پرورش است. برخی معتقدند که معاونت پرورشی سال ها است که پیوندی ارگانیک با فعالیت های تربیتی و آموزشی مدرسه ندارد و دنبال فعالیت های سیاسی در داخل و عملیات نمایشی در خارج از مدرسه است وخود را درگیر مسایل تربیتی به مفهوم متعارف نمی کند.
حمیدرضا کفاش چند روز پیش در باره خودکشی 13 دانش آموز در سال جاری گفت : "طی آمار مستند وزارت آموزش و پرورش در سه سال اخیر خودکشی دانش آموزان روند کاهشی داشته است."معنای این حرف این است که در دوسال گذشته آمار خودکشی دانش آموزان بالاتر بوده است. پرسش این است که آیا معاونت پرورشی و دیگر بخش های آموزش و پرورش تحقیقی در مورد این پدیده انجام داده اند؟ آیا برای کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان اقداماتی کرده اند؟اصولا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان به چه معنا است؟
آیا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان تصادفی بوده و یا نتیجه اقدامات تربیتی و مشاوره ای آموزش و پرورش بوده است؟ اگر نتیجه اقدامات معاونت پرورشی بوده ، معاونت پرورشی برای کاهش خودکشی دانش آموزان چه برنامه ای اجرا کرده و می کند؟
البته به این سوال ها جوابی داده نمی شود !
زیرا معاونت پرورشی خود را بی نیاز از پاسخ گویی می داند. شاید معاون پرورشی وزیر با بیان اینکه در سال های گذشته خودکشی دانش آموزان بیشتر بوده ، درصدد عادی نشان دادن خودکشی دانش آموزی است.
آقای کفاش در گذشته هم با ناهنجاری های تربیتی در مدارس چنین برخوردی داشته اند، یعنی سعی کرده اند این پدیده ها را عادی جلوه دهند .سال گذشته بعد از رسانه ای شدن تجاوز جنسی ناظم یک دبستان به 6 کودک 8 تا 11 ساله تهرانی ، آقای کفاش گفت : "بشر است دیگر. نمیخواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است." وی ا سیاسی کردن مساله افزود: "در کشورهای غربی روزی ۵ مورد از این اتفاقات میافتد و آنها اجازه نمیدهند کسی خبردار شود. "
در پاسخ به اظهارات شگفت انگیز آقای کفاش باید گفت که آیا کشورهای غربی الگوی تربیتی معاونت پرورشی هستند ؟ به فرض که آنها روزی 5 مورد تجاوز در مدارس دارند، آیا می شود نتیجه گرفت که تجاوز ناظم به 6 کودک اتفاقی عادی است؟ نکته دیگر این است که در کشورهای غربی منعی برای انتشار اخبار منفی در مورد کودکان وجود ندارد. رسانه های غربی به تفصیل و با حساسیت اخبار مربوط به بدرفتاری با کودکان در مدرسه و خانه را پوشش می دهند. کافی است حداقل به خود زحمت بدهیم و عنوان تجاوز جنسی به دانش آموزان را در اینترنت سرچ کنیم.
واقعیت این است که دستاوردهای "تربیتی" معاونت پرورشی بسیار ناچیز است و به نظر می رسد این معاونت علاقه ای به ورود به مسایل تربیتی و پرورشی به معنای متعارف کلمه ندارد. معاونت پرورشی بعد از احیای مجدد در سال ۸۵ ، دچار سر درگمی و بی برنامگی است و هنوز جایگاه واقعی خود را در مدارس پیدا نکرده است.
این معاونت تلاش می کند که ناکامی خود در مباحث جدی تربیتی را با اقدامات پرسر و صدا و غیر مرتبط با وظایف ذاتی خود جبران کند. معاونت پرورشی با مخفی کردن ناکامی های خود پشت شعارهای ارزشی ، امکان نقد علمی عملکرد خود را تقریبا غیر ممکن کرده است.
پرورش دانش آموز مداح، تشکیل هزاران هیات عزاداری در مدارس، برگزاری اردوی راهیان نور، اعزام دانش آموزان به حج عمره، سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و دیگر فعالیت های نمایشی و غیر مرتبط، که برخی از آنها در دوره احمدی نژاد پایه گذاری شده اند، انحراف جدی در فعالیت های معاونت پرورشی است.
این کارها قارغ از ارزش گذاری آنها ربط چندانی به فعالیت معاونت پرورشی ندارد حتی اگر تربیت دینی دانش آموزان را تنها هدف معاونت پرورشی بدانیم، این طرح ها را نمی توان طرح های تربیتی با هدف تربیت دینی دانش آموزان دانست.
معاونت پرورشی به جای مشغول شدن به امور تبلیغاتی و سیاسی و برگزاری تورهای زیارتی که متولیان دیگری در خارج از آموزش و پرورش دارد، بهتر است انرژی و توان خود را صرف حل مشکلات محیط های آموزشی و شناسایی و رفع آسیب های اجتماعی در مدارس کند. همه از کمبود بودجه گلایه می کنند اما بودجه معاونت پرورشی اغلب صرف اموری می شود که نتایج تربیتی مفید به دنبال ندارد.
به نظر می رسد معاونت پرورشی همراه با نهادهایی مانند انجمن اسلامی و شوراهای دانش آموزی و ... دانش آموزی، در عمل پیوندی با مسایل آموزشی و تربیتی مدرسه ندارند.
معاونت پرورشی در شرایطی به فعالیت سیاسی و نمایشی در داخل و خارج وزارتخانه مشغول است که تامین بهداشت روانی دانش آموزان و پیشگیری از خطرات تربیتی که در کمین آنها است در مدارس متولی خاصی ندارد و در مواردی مانند خودکشی دانش آموزان ، تنبیه بدنی دانش آموزان ، تجاوز جنسی به دانش آموزان و رفتارهای نژادپرستانه نسبت به دانش آموزان افغانستانی، مساله اصلی مدیریت آموزش و پرورش و رسانه های وزارتخانه پرده پوشی و کتمان ناهنجاری های تربیتی و یا عادی نشان دادن آنها است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در جلسه امورتربیتی از مربی ای می پرسم که گله داشتی و می گفتی ما را در مدرسه در حد « جواب بخشنامه ها و پوستر نصب کن » تنزل داده اند ، شما با وضیعت این چنینی برای پوستر زدن چه کار می کنی/ نقدش بیشتر به تعارض و تناقض کار تربیتی و ناهمگون بودن عوامل کلیدی پرورشی و جدایی آموزش در عرصه عمل از پرورشی بود ، نقد داشت از نداشتن برنامه منسجم و به خصوص جایگاه تعریف نشده فعالیت های پرورشی و کار گروهی در نظام تعلیم و تربیت/ هنوز هم پس از گذشت سی سال از انقلاب و تلاش امورتربیتی اهداف اولیه امورتربیتی متحقق نشده و این تشکیلات نمی تواند به مراحل عالی تر و متکامل قدم بگذارد/ امروزه همان آرمان ها ، شعار ها و اهدافی که در آغاز تأسیس امورتربیتی مطرح بود ، باز هم در اولویت کاری امورتربیتی قرار می گیرد/ نسل های تحت تعلیم امورتربیتی فاقد ویژگی ها ، اندیشه ها و رفتارهای دینی ، اخلاقی ، سیاسی ، اجتماعی و انقلابی مورد نظر هستند/ این نهاد اساسا برای رویارویی با مسائلی از این دست مهیا نشده بود و هنوز هم مدیران و برنامه ریزان امورتربیتی رسالت اصلی خود را معطوف به این زمینه ها نمی دانند/ نسل های تربیت یافته در دامن انقلاب از حیت پای بندی به شرع مقدس ، برخورداری از روحیات انقلابی ، عشق و علاقه به آرمان ها و ارزش های اجتماعی و انقلابی ، حفظ هنجارهای اجتماعی ، دینی و اخلاقی ، حساسیت نسبت به مسائل انقلاب و... ضعیف تر و ناتوان تر و ناکارآمدتر از آن چیزی هستند که موسسان امورتربیتی ترسیم کرده بودند و جامعه اسلامی و انقلابی در آرمان های خود رقم می زد و پیش بینی می کرد/ امورتربیتی هم مانند سایر دستگاه های مشابه در این باره ناکام بوده است/ سیستم تعلیم و تربیت ما همچنان تنها بر یک رکن کلاس استوار است آن هم به شکل بسیار کهنه و بی روح/ تعلیم و تربیت یعنی یک اتاق با نام مقدس کلاس و یک معلم با مشتی تئوری/ تربیت و سازندگی را در قالب درس های اخلاق نظری نمی توان به دانش آموزان عرضه نمود/ در سیستم تعلیم و تربیت کنونی جواب تمامی این پرسش ها مجهول است ، پس چگونه آن را آموزش و پرورش بنامیم / گذاشتن کلمه پرورش در کنار آموزش چیزی بر ماهیت تعلیم و تربیت ما نمی افزاید/ کارکرد امورتربیتی در حوزه عمل نه چندان موفق و انتظار از مجریان و مربیان ، بی نهایت فعالیت را رقم می زند ، آیا می توان به همین روند ادامه داد و از کارآمدی و موفقیت سخن گفت ؛ تحلیل ها و برآیند جامعه چنین حکایت نمی کند