آینده در دست معلمان است
بسیاری از معلم ها با تمام توان و علاقه بدون اینکه لحظه ای از حق دانش آموزان را ضایع نمایند تدریس می کنند. بسیاری از معلم ها با رتبه خوب کنکور و مدارج تخصصی دانشگاه های معتبر دولتی معلمی را شروع کرده و ادامه داده اند. بسیاری از معلم ها پیشتازانه همه روش های تدریس و فن آوری های روز را در تدریس خود به کار بسته اند. معلم نمونه، مؤلف کتاب و دارای انواع لوح های تقدیر هستند.
امروز حقوق معلم ها مایه توهین به شخصیت و خانواده آنها است. مایه شرمساری پیش فرزندان دانشجو و دانش آموز یا عروس و دامادها و اقوام است.
حضرت علی (ع) در دعای خود در خطبه 216 نهج البلاغه فرمود:
« بار خدایا آبروی مرا به توانگری نگهدار و شخصیت مرا به تنگدستی از بین مبر که از روزی خوران تو روزی خواهم و از آفریده های بدکردار تو مهربانی جویم و به ستایش کسی که به من ببخشاید وادارگردم و به بد گویی کسی که به من چیزی ندهند گرفتار گردم، تو پس از همه ی این گفتار صاحب اختیاری که ببخشایی یا نبخشایی، زیرا اختیار و توانایی بر هر چیز به دست توست. »
امروز آبروی ما به فقر از دست رفته است. پیش اولیاء و دانش آموزان شخصیت ها زیر سؤال رفته است. هر پدر و مادری به صرف اینکه پولدار است یا پزشک یا هر شغل دیگری دارد به خود اجازه می دهد در کار تخصصی تدریس دخالت کند و معلم را مورد بازخواست قرار دهد. هر جوان از راه نرسیده ای غیر متخصصی که فقط بلد است به صورت غیر علمی راه حل تستی بگوید به خود اجازه می دهد به دانش آموزان بگوید شما معلم ندارید. مجریان تلویزیون که جای خود دارند!
این است احترام به معلمی که اسلام به آن توصیه کرده است؟!
برخی معلمان، آبروی آنها با کلاس های خصوصی که نهایت آنها نمره دادن یا نمونه سؤال دادن به دانش آموز ضعیف، از بین رفته است. برخی سر از شغل های کاذب در آورده اند. یا اصلاً چندین سال است در کلاس درس، نا امیدانه درس می دهند یا طوری تدریس می کنند تا دانش آموزان کلاس های خصوصی آنان را پر کنند و وای به حال دانش آموز مستضعف!!
برخی پزشکانی که به ازای هر 10 دقیقه دو برابر یک جلسه تدریس یک معلم با سابقه حق الزحمه دریافت می کند و گرنه از پاسخ سر باز می زند و با تعرفه های خود تعیین کرده، تبدیل به برج ساز و تاجر شده اند، اگر لحظه ای پاسخ سؤال درسی فرزندش داده نشود به کار معلمی دخالت می کند که در هر ساعت حداقل 30 دانش آموز که مفهوم احترام به معلم و خانواده را در آنها از بین برده اند را باید کنترل کند و به آنها درس تخصصی بدهد. باید کلاسی را کنترل کند که هیچ حمایت قانونی در برابر دانش آموزان ندارد؟
آیا می دانید که اگر بهترین شرایط تدریس هم موجود باشد، هر جلسه تدریس یک معلم معادل حداقل 8 ساعت کار اداری سازمان های دیگر است و بیشترین ساعت مفید کاری را در تعامل با دانش آموزان دارند. اما امروز هر غیر متخصصی در هر محفلی به خود اجازه می دهد راجع به ساعات کار معلمان اظهار نظر کند ؛ غیر متخصصانی که گاهی توان کنترل فرزندان خودشان را هم ندارند !
ما با بقیه اقشار این مملکت چه فرقی داریم. آیا ما دانشگاه نرفته ایم؟ آیا ما در دانشگاه درس نداده ایم؟ آیا دروس تخصصی خیلی سنگین نخوانده ایم؟ آیا کار با دستگاه های پیچیده تخصصی را تجربه نکرده ایم؟ که مهندسان و پزشکان ادعا دارند که نان تخصص خود را می خورند!! شاید در بین معلمان افراد با تخصص کمتر هم دیده شود اما این هم از ضعف وزارتخانه ای بوده است که اجازه ورود این افراد را داده است و فقدان سازمانی نظام مند برای استخدام در آن بوده است.
آیا روح و روان جوانان این مملکت از بدن آنها مهمتر نیست؟ آیا آینده ایران در دست این جوانان نیست؟ آیا همواره معلمان در جبهه و جنگ حاضر نبوده اند؟ آیا با تمام توان برای انقلاب اسلامی زحمت نکشیده اند؟ آیا امروز صف مقدم راهپیمایی های ضد استکباری نیستند؟
شاید بتوان اختلاس های مالی را جبران کرد اما جبران و برگشت زمان آموزش ارزشمند جوانان امکان پذیر نیست.
پزشکان و پرستاران و قضات و مهندسان چه مشخصه برتری دارند که سازمان نظام پزشکی دارند، سازمان نظام پرستاری دارند، کانون وکلا دارند، سازمان نظام مهندسی دارند. برای خود دستمزد تعیین می کنند و می گیرند.
چرا بودجه های فرهنگی این کشور، به سازمان های و دستگاه های موازی داده می شود که هر کدام به نامی و از وزارتخانه ای سر در آورده اند و هیچ کدام هم عملاً موفق نبوده اند ؟!
اگر می خواهید آینده ای روشن با جوانانی پرورش یافته داشته باشیم ، باید بودجه ها را به آموزش و پرورش برگردانید ، باید پرورش را به عهده متخصص خود بسپارید تا ارزش های واقعی را آموزش دهند.
رهبر معظم انقلاب امسال را سال دولت و ملت همدلی و هم زبانی نامیده اند ، ما معلمان همواره با نظام جمهوری اسلامی هم دل و هم زبان بوده و هستیم، خواهش داریم مجلس و دولت هم با ما همدل و هم زبان باشد تا خدای ناکرده معلمان دلسرد و ناتوان مالی، با آموزش دلسردی جوانان دلسرد تراز خود ایجاد نکنند.
با قوانین قدیم نمی توان آموزش و پرورش جامعه جدید را کنترل و پیشرفت داد ، این معلمان " سازمان نظام معلمی " لازم دارند.
1- سازمانی که حقوق قضایی و اجتماعی آنان را تعیین و حمایت کند.
2- سازمانی که مانع شود هر غیر متخصصی تدریس کند و یا در امر تدریس دخالت کند.
3- سازمانی که حدود و صغوری را برای وزراتخانه های دیگر برای دخالت در امر آموزش را مشخص کند.
4- سازمانی که برای تدریس های خصوصی و غیر خصوصی حق الزحمه تعیین کند.
5- سازمانی که دست آموزش و پرورش را برای کسب بودجه باز کند.
6- سازمانی که برای دانش آموزان و بازنشستگان نیز حقوق اجتماعی تعیین کند.
7- سازمانی که خودش نظام رتبه بندی ایجاد کند و مجوز های تدریس صادر کند.
8- سازمانی که رفتارهای صنفی را کنترل و جهت دهی کند و...
خداوند همه ی کسانی را که در جامعه اسلامی به خدمت گذاری مشغول اند حفظ بگردان ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان