این روزها ، آلودگی هوا جز مسائل روز و مبتلا به در کلان شهرها و شهرهای بزرگ شده است .
دو سال پیش و در دی ماه 1393 در یادداشتی با عنوان " آلودگی هوا و دیوار کوتاه مدارس " نوشتم ( این جا ):
" همه ساله و در نیمه دوم سال با افزایش حداقل 30درصدی ترافیک تهران و نیز پدیده وارونگی هوا و سایر شرایط زیست محیطی ، آلودگی هوا بلای جان شهروندان ميشود. با این که این مسئله پیشینه ای طولانی دارد ، اما تاکنون راه حل مناسب يا پایداری برای این بحران پیش بینی يا اجرا نشده است.
تقریبا همه چیز و به اقتضای ضرورت يا اضطرار مطرح شده و به محض بهبود موقت یا نسبی اوضاع ، صورت مسئله تا اطلاع ثانوی به فراموشی سپرده ميشود تا فصلی دیگر !
به گفته معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداري تهران، به طور متوسط هر هفته 52 نفر از شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست ميدهند و البته این مسئله برای خیلیها " عادی سازی " شده است و باید به گونه ای با آن کنار آمد. در کنار این مرگ و میر ، عوارض و صدمات پایدار در زمینههاي مختلف و بر اکو سیستم ناشی از آلودگی هوا فاکتور گرفته ميشود... "
آن زمان سروری عضو شورای شهر تهران گفته بود که تعطیلی مدارس تاثیری بر کاهش آلودگی هوای تهران ندارد .
پرسشی که مطرح کرده بودم این بود :
" با استمرار ورود سالانه حدود 500 هزار خودرو به ناوگان حمل و نقل تهران و نیز عدم خروج اتومبیلهاي قدیمي يا بی کیفیت از این چرخه ، مسئولان برای آینده چه تدابیری اندیشیده اند؟ "
به نظر می رسد از آن زمان تاکنون وضعیت تغییر چندانی نکرده و حتی به عبارتی بدتر هم شده است و مدعای این مساله کشیده شدن این بحران به اوایل فصل پاییز است .
رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران در سیصد و ششمین جلسه علنی شورای شهر تهران در حالی که به صورت نمادین ماسکی بر روی صورت داشت گفته است که 13 ارگان بر اساس گزارش بازرسی مسئول امور آلودگی هوا هستند اما هیچ کس پاسخ گو نیست...
« اقبال شاکری » همچنین گفته است که 80 درصد آلودگی هوا به علت تردد خودروها و موتورسیکلتها است .
از آن جا که غالبا فضای بین " گفتمان کارشناسی " و " جریان سیاسی " خیلی در جامعه ما تعریف و تبیین نشده است ایشان عنوان کرده بود که کلید برجام کی قرار است قفل مشکلات کشور را باز کند !
« صادق زیباکلام » در روزنامه اعتماد به تاریخ بیست و پنجم آبان ماه با عنوان " آلودگي هوا؛ بهانهاي براي حمله به دولت " چنین می نویسد :
" ظرف سه سال گذشته سنتي سياسي در ايران به وجود آمده كه هنگام شروع فصل سرما كه inversion (پديده وارونگي) صورت ميگيرد و هواي شهرهاي بزرگ بهشدت آلوده ميشوند، بهانه خوبي به دست اصولگرايان، بهخصوص جريانات تندرو ميافتد كه به خانم دكتر ابتكار بهعنوان رييس محیطزیست دولت و شخص آقاي روحاني حمله كنند و با توجه به دلخوري مردم و نارضايتي آنها از آلودگي هوا بهگونهای در صداوسیما، مطبوعات و رسانههايي كه در انحصار اصولگرايان است، مسئله را مطرح كنند كه مشكل در سياستهاي خانم ابتكار و همكاران ايشان بهعنوان مسئولان محیطزیست دولت روحاني خلاصه ميشود. اصولگرايان طوري در مورد آلودگي هوا مينويسند كه گويا خانم ابتكار ميتوانسته جلوي آلودگي هوا را بگيرد و بايد بهتر كار ميكرد؛ برنامههاي بهتري براي محیطزیست كشور ارائه ميداد و از كارشناسان دانشمندتر و باتجربهتری استفاده ميكرد تا هواي تهران اينگونه آلوده نميشد. بسياري از مردم هم كه علم و اطلاع وسيعي از ريشههاي عميقتر آلودگي هوا و اينكه نقش محیطزیست در جلوگيري از اين مسئله چه ميزان بوده، ندارند. مردم روايتهاي یکسویه، جانبدارانه و مغرضانه اصولگرايان و مخالفين دولت روحاني را باور ميكنند و در كمترين حالت ترديدها و علامت سؤالهایی برایشان به وجود ميآيد كه چرا دولت و مسئولان محیطزیست براي جلوگيري از آلودگي هوا آستين بالا نميزنند.... "
زیباکلام در بخش دیگری از یادداشت ضمن مقایسه بودجه نهادهای فرهنگی کشور با بودجه محیط زیست ایران چنین می نویسد :
" يش از ۳۵ نهاد، بنياد، سازمان و مركز سالانه براي مسائل فرهنگي كشور و تبليغات بودجه دارند. جمع بودجهاي كه اين ۳۵ نهاد در سال ١٣٩٣ گرفتند، نزديك به ٦ هزار ميليارد تومان بود. البته برخي از اين نهادها را ما ميشناسيم. سازمان تبليغات اسلامي، نهادهاي تبليغاتي و فرهنگي در دانشگاهها، آموزشوپرورش، صداوسيما و نهادهاي وابسته به حوزههاي علميه ازجمله اين نهادهاي فرهنگي هستند. اين در حالي بود كه در همان سال كل بودجه محیطزیست كشور با بيش از ٦ هزار محيطبان و كارمند چيزي در حدود ١٧٥ ميليارد تومان بود. اصولگرايان هرگز به مردم نميگويند كه نظام براي مسائل فرهنگي و تبليغات سياسي-فرهنگي در سال ٦ هزار ميليارد هزينه ميكند اما براي محیطزیست ١٧٥ ميليارد تومان بيشتر حاضر نيستند، هزينه كنند. آنوقت قرار است خانم ابتكار با اين پول جلوي خشك شدن درياچه اروميه را بگيرد؛ رود كارون را كه به فاضلاب تبديل شده احيا كند؛ جلوي هجوم گردوغبار و ريزگردها را به خوزستان و غرب كشور بگيرد؛ تالاب انزلي را كه به لجنزار تبديل شده احيا كند؛ رودخانههاي گيلان و مازندران را كه فاضلاب شهري و صنعتي شهرهاي شمال را به درياي خزر ميريزد، بهبود بخشد؛ نگذارد كه هواي تهران و ديگر شهرهاي بزرگ آلوده شود؛ جلوي آتش گرفتن جنگلها را بگيرد؛ جلوي فرسايش خاك را بگيرد و ساير اقداماتي كه كمك به حفظ و حراست از محیطزیست كشور است. خانم ابتكار بايد همه اين كارها را به شايستگي انجام دهد، آنهم با ١٧٥ ميليارد تومان در سال؛ اما هزينههاي ديگر بهصورت تمام و كمال بايد پرداخت شوند.... "
نبی اله منصوري، استاد محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران می گوید( این جا ) :
تراكم شهر تهران ده هزار و پانصد نفر در كيلومتر مربع است و اين درحالي است كه متوسط جهاني در 125 شهر اول دنيا كه ايران در رتبه 16 شهرهاي پرجمعيت قرار دارد، پنج هزار نفر در کیلومترمربع است و متوسط شهرهاي خوب و پاك دنيا كه مشكل آلودگي هوا ندارند، حدود دوهزار و پانصد نفر در کیلومتر مربع است.
وی تأکید کرد: وقتی شهر تهران با پايداري هوا و عدم وزش باد و بارش كم، مواجه است، بايد تراكم این شهر از سایرشهرهای دنیا كمتر باشد، اما متأسفانه طی سال های اخیر 400 درصد به تراكم شهر تهران افزوده شده، پس چگونه مي توان تصور کرد که در این شهر، ترافيك وجود نداشته باشد و آلودگی هوا نداشته باشیم؟
آقای روحانی هم در اقدامی نمادین مسیر تهران و البرز را در همان روز با مترو طی می کند .
متاسفانه جامعه ایرانی ما عادت دارد که مسائل ساده را طوری بپیچاند که به هیچ وجه قابل حل کردن نباشد !
حل مساله آلودگی هوا بسیار ساده است !
« علی میرزاخانی » اقتصاددان در کانال تلگرامی خود چنین نوشت :
" علت اصلي آلودگي بيش از حد در تهران آن است كه متوسط استفاده از هر خودروي موجود در تهران بيش از 5 برابر ساير كلان شهرهاي جهان در روز است . "
و البته راه حل نیز ارائه می دهد :
" براي حل كامل بحران آلودگي بايد متوسط استفاده از هر خودروي شخصي حداقل به يك پنجم وضعيت فعلي كاهش يابد ".
در واقع ، آلودگی هوا و حتی سایر معضلات محیط زیستی ، ریشه فرهنگی دارند .
مسئولان راه خود را می روند و مردم هم با بی تفاوتی نظاره گر ماجرا هستند و کار خود را می کنند .
اگر قرار است فرهنگ عدم استفاده از خودروی شخصی و استفاده از وسائل عمومی در جامعه نهادینه شود این کار باید در وهله اول از خود مسئولان ، وزیران ، نمایندگان مجلس و نیز برنامه ریزانی که خود مسبب این قضایا بوده اند آغاز شود .
فرضا باید دید نماینده مجلسی که با ماسک در مجلس نهم حاضر شد ؛ عضو محترم شورای شهری که با ماسک در جلسه حاضر شده است و... مسافت بین خانه و محل کار و سایر جاها را چگونه طی می کنند ؟
و اما مساله مهم تر از آن است که پرداختن به مسائل محیط زیست جذابیت چندانی برای گروه ها و اقشار مختلف ندارد .
به عنوان مثال ؛ غالب نخبگان ، روشنفکران ، هنرمندان ، نویسندگان و گروه الیت جامعه خیلی خود را درگیر چنین موضوعاتی نمی کنند .
برای این گروه پرداختن به چنین مسائلی ممکن است کلاس آن ها را پایین بیاورد ضمن آن که حوزه کار این افراد معمولا مسائلی با فرمت " چند معادله – چند مجهولی " است !
آلودگی هوا ، خشک شدن دریاچه ارومیه ، نابودی جنگل ها و مراتع ، از بین رفتن و خشک شدن سفره های آب زیرزمینی ، گسترش بیابان ها ، زلزله و... خیلی ارزش پرداختن ندارد !
مهم آن است که موضوع آن ها مطابق میل جامعه باشد و تا حد امکان لایک و کامنت بخورد !
جناح ها و احزاب سیاسی نیز به چنین موضوعاتی " نگاه ابزاری " دارند .
آن ها با دید " هزینه – فایده " مسائل را می نگرند و این که آیا می شود از آن به عنوان دستاویزی برای کوبیدن طرف مقابل استفاده کرد و یا خیر .
فرهنگیان و معلمان نیز به عنوان بزرگ ترین گروه مرجع اجتماعی خیلی با این مسائل کاری ندارند .
از دید بسیاری ، اگر معیشت معلمان حل شود همه چیز درست می شود !
آینده محیط زیست در ایران در معرض خطرات جدی است .
آلودگی هوا و مسائلی از این دست با شعارهای زیبا و ژست های پوپولیستی و تصویب مصوبات بدون پشتوانه و نظارت حل نمی شود .
آن نیاز به شکل گیری یک گفتمان و عزم ملی دارد.
نظرات بینندگان