
محمد درویش :
« چقدر دوست داشتم ایران برخوردار از مدیران خردمندتری بود که مانند پنجاه و چهار سال پیش که افتخار ثبت نخستین کنوانسیون محیط زیستی جهان را به نام ایران در رامسر ثبت کردند، چنین کرده و در حمل و نقل پاک هم پیشگامانه و تحولخواه حرکت میکردند ... اما نهتنها آن گونه نشد که حالا در پایتختش شهرداری چون علیرضا زاکانی دارد که آشکارا میگوید: روز تاریک است و در برابر ترویج دوچرخهسواری ایستاده است ... بدتر آن که عزم خود را جزم کرده که ایران را تهران کند!
اما ما یادش میاندازیم: بزرگ که باشی، مترسکها لو میروند! مترسک، هرقدر هم که پرهیبت، عظیم و باوقار به نظر رسد، عاقبت در پیشگاهِ آن که ترس را کناری نهاده و او را لمس کند، چوبِ خشکی بیش نیست!
بسیاری از مشکلات آدمزمینیها از همین دریچه قابل تحلیل است؛ اینکه اگر میخواهی از شر تابوهای نفسگیری که همهی سالهای زندگی عذابت داده است، رها شوی؛ به جای آنکه بکوشی تا آنها را حذف کرده یا نبینی، باهاشون چشم در چشم شو.
شکسپیر میگوید: « وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن؛ وقتی میتوانستم بازی کنم، مرا کارکردن آموختند؛ وقتی کاری پیدا کردم، ازدواج کردم؛ وقتی ازدواج کردم، بچهها آمدند؛ وقتی آنها را درک کردم، مرا ترک کردند؛ و سرانجام وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد! » .
***
یکی از کانال هایی که علاقه ی خاص و وافری به آن دارم و هر روز چندین بار آن را می بینم ؛ کانال « محمد درویش » کنش گر محیط زیست در ایران است .
اصولا با هر کسی که حافظ و دوستدار « محیط زیست » و ارزش های آن باشد پیوند و قرابت خاصی با او حس می کنم . تاکنون چند مدیر و معاون و مربی امور پرورشی را دیده اید که سر صف برای دانش آموزان از « محیط زیست » و ارزش و اهمیت آن سخن بگویند و برای دانش آموزان در این حوزه « حس نیاز » ایجاد کنند ؟
انسان ها وقتی طبیعی زندگی می کنند با طبیعت اطراف شان یک رنگ می شوند . وقتی به لباس ها و چهره و حتی طرز راه رفتن و سخن گفتن شان دقت می کنی پیوندی عمیق و ناخود آگاه بین آن ها و طبیعت می بینی .
تا کنون ندیده ام و یا نشنیده ام کسی کنش گر و دوستدار محیط زیست و طبیعت باشد اما دزد و کلاهبردار و یا موجب اذیت و آزار مردم باشد .
این موهبتی است که فقط « طبیعت » به هواداران خود عطا می کند و نعمتی است که نصیب هر کسی نمی شود و به قول معروف « لیاقت و شایستگی » می خواهد .
امروز خبری را در کانال آقای درویش دیدم :

« دوازدهمین شکایت علیه محمد درویش!
@darvishnameh
طبیعی است که کنش گری و به چالش کشاندنِ شخصیتهای حقیقی یا حقوقی برای پاسخ گویی و مطالبهگری هزینه دارد و بنده هم تاکنون در طول بیش از سه دهه کنش گری خود بارها و به اشکال گوناگون این هزینه را پرداخته و خواهم پرداخت .
اما چرا در برگ احضاریه نباید بدانم چه کسی یا چه نهادی علیه بنده شکایت کرده و موضوع شکایت دقیقاً چیست؟
آیا این درخواستی خارج از عرف و حقوق شهروندی در ایران است؟
هزینههایی که میدهیم :
https://t.me/darvishnameh/14421 »
تاکنون چند دانش آموز و یا معلم را دیده اید که برای تخریب محیط زیست ، تجمع اعتراضی بر پا کرده باشند ؟ با این که از محتوای شکایت ها خبری ندارم اما می دانم و باور دارم که درویش و امثال او دغدغه محیط زیست دارند و به چیزی جز آینده ایران نمی اندیشند و در کنار او و وظیفه ی انسانی و عالی او می ایستم .
اما پرسش این است که چرا باید یک فرد با این دانش و سواد غنی و انگیزه های عالی انسانی این چنین تحت فشار و مضیقه قرار گیرد ؟
افراد و یا نهادهایی که از او شکایت کرده و می کنند خودشان برای « محیط زیست ایران » چه کرده اند و آیا اساسا آینده ی این کشور و سرنوشتی که برای آن رقم می خورد ؛ مهم است ؟
چرا در کشور ما ؛ فرهنگ احترام به طبیعت و محیط زیست تا این حد عقب مانده و ارتجاعی است ؟
در حالی که به باور نگارنده و در شرایط فعلی ایران بحران زده ؛ مهم ترین و راهبردی ترین مساله باید « محیط زیست » باشد و به قول معروف :
« محیط زیست از نان شب هم واجب تر است » .
مهم ترین و آشکارترین وجه بی توجهی و سخیف شمردن محیط زیست همین « بحران آب » است که همه کشور را درگیر خود کرده و آینده ای تاریک و وحشت زا را برای « همه » رقم زده است .

چرا در مدارس ما صحبت چندانی از « محیط زیست » نمی شود ؟ تاکنون چند مدیر و معاون و مربی امور پرورشی را دیده اید که سر صف برای دانش آموزان از « محیط زیست » و ارزش و اهمیت آن سخن بگویند و برای دانش آموزان در این حوزه « حس نیاز » ایجاد کنند ؟
وزیر آموزش و پرورش ما هم دغدغه و هم و غمش این است که چرا در مدارس دانش آموزان در مورد نماز ؛ مشارکت ندارند و یا اهمیتی به آن نمی دهند ؟
تاکنون در مدرسه چند شورای انجمن اولیا و مربیان را دیده اید که به « محیط زیست » و چگونگی نمود آن در مدرسه و ایجاد انگیزه برای دانش آموزان جلسه گذاشته و یا حتی در مورد آن گفت و شنود داشته باشند ؟

چند درصد معلمانی که در حوزه « محیط زیست » در مدارس تدریس می کنند خودشان درد محیط زیست و آینده را دارند و یا حداقل دانش تخصصی و تجربه در این زمینه دارند ؟ آیا حتی یک یادداشت کوتاه در عمرشان در مورد « محیط زیست » نوشته اند ؟
برای نسلی که به « زد » مشهور شده و مسئولان برای این که خود را امروزی نشان دهند و خود را مطلع در امور جلوه دهند دائما در مورد آن نظر داده و سخنرانی می کنند ؛ وقعا این نسل چه شناخت و یا دردی نسبت به محیط زیست دارد ؟
در کلیپ زیر ؛ « نسل زد » ایرانی کجاست در حالی که تصور می کند منجی ایران است ؟ و گفته های بی مبنای دیگران در زمینه ی توانایی ها او را دچار « خودشیفتگی و توهم » کرده است ؟
در میان این همه برندگان المپیادی در رشته های مختلف که گوی سبقت را برای « دیده شدن » در شعاع دید بیگانگان در جهت توجه و التفات حداقلی به آنان و جذب آنان برای ساختن یک زندگی مرفه در خارج ربوده اند ؛ چند نفر مانند « گرتای سوئدی » دیده و یا شنیده اید ؟

تاکنون چند دانش آموز و یا معلم را دیده اید که برای تخریب محیط زیست ، تجمع اعتراضی بر پا کرده باشند ؟

تجربه ای را اخیرا برای من رخ داده در این جا می نویسم .
دوشنبه ها معمولا کوه نوردی می روم .
جمعیت « سگ ها » به شدت زیاد شده است تا حدی که برخی اوقات به مردم حمله ور شده و ایجاد رعب و وحشت می کنند .
به نظر می رسد شهرداری هم حوصله عقیم کردن این سگ ها و روش های استاندارد را ندارد و ترجیح داده دور از چشم ها ؛ این سگ ها را معدوم کند .
از سوی دیگر دیده می شود که مردم هم دائما به این سگ ها غذا می دهند و این سگ ها به صورت وحشتناکی تکثیر شده اند و چرخه اکو سیستم را به هم زده اند . .
وقتی هم به آنان می گویی غذا ندهید و توضیح می دهید این روش ها غلط هستند و... بدتر از سگ ها به تو حمله ور می شوند !
چند روز پیش خیلی از آنان را با تفنگ کشته و جمع کرده بودند .
یکی از این دختران به اصطلاح نسل جدید داشت به شدت گریه می کرد و به مسئول ایستگاه یک اعتراض می کرد .
من ابتدا فکر کردم که حادثه خاصی برای او رخ داده است .
به آن دختر گفتم : شما به محیط زیست علاقه دارید ؟ تا کنون شده که یک زباله را از روی زمین برداری .... می دانی که این سگ ها محتویات داخل جایگاه های زباله را خالی می کنند و باد هم آن ها را در کل کوهستان پراکنده می کند . واقعا طبیعت زشت و کریه می شود .
پاسخش فقط سکوت بود .
انگار برای این ها ؛ محیط زیست فقط در سگ و گربه و غذا دادن مرضی به آنان خلاصه شده است .
من با کشتن سگ ها موافق نیستم اما واقعا چاره ای برای برخورد با چنین جماعتی جز این روش ها مانده است ؟

واقعیت آن است که هم مسئولان بی خرد و هم جامعه بی تفاوت و غیر کنش گر ما همچون سایر حوزه ها ؛ فاقد «سواد محیط زیست » هستند و حتی هشدارها و تذکرات دلسوزانه افرادی چون محمد درویش را جدی نمی گیرند و بی تفاوت و غیر مسئولانه از کنار آن رد می شوند .
در موقع هزینه دادن این کنش گران محیط زیست هم معمولا خود را به « ندیدن » و « نشنیدن » می زند .
برای چنین جامعه ای با این مختصات فرهنگی و اجتماعی چه آینده و سرنوشتی در انتظار است ....







نظرات بینندگان
ابتدا روزانه ۲ ساعت آب خانه ها قطع می شد، این ساعت به تدریج افزایش یافت تا به جریان روزانه ۲ ساعت آب در لوله ها انجامید!
سپس گفتند: آب سدها تمام شده و با تانکر آب به در خانه ها خواهیم آورد، اما این امر مگر جواب داد؟!
چندی نگذشت که افراد پولدار و متمول از شهر خارج شده و به نقاط دیگر کوچ کردند، سفارتخانه ها همه بسته و به استانبول منتقل شدند، آنهائی هم که امکانات داشتند تانکرهای بزرگ در خانه های ویلایی خود نصب و از شهرهای اطراف با هزینه زیاد آب برای خود می آوردند، اما اکثر مردم نه توان سفر و اقامت در نقطه دیگری را داشتند نه پول خرید و جای تانکر و.... در نتیجه به همان حداقل ساختند.
یک ماه از این وضعیت نگذشته بود که شهر را بوی تعفن فرا گرفت و کثافت از سر و روی شهر بارید و انواع و اقسام بیماری ها شکل اپیدمی به خود گرفتند.
یک روز اعلام می شد در فلان محله کلی از افراد وبا گرفته اند، در محله دیگری سالک به شدت شیوع پیدا کرده و عده ای به خاطر بیماری های عفونی در بیمارستان ها بستری و برخی نیز فوت کرده اند...
بله عزیزان، اینجا بحث مرگ و زندگی همه ما در میان است، اگر مشکلی هم با سیاست های دولت و برخی سازمان ها وجود دارد، این ربطی به بی توجهی نسبت به مصرف آب ندارد.
اگر رعایت نکنیم ما هم به همان درد و مرض ها و حتی بدتر گرفتار خواهیم شد.
صرفه جوئی در مصرف آب را در دستور کار خود قرار دهید، نگذارید خودمان با دست خودمان به قعر چاه سقوط کنیم.
لطفا این پست را به اشخاص و گروه هائی که در آنها عضو هستید، فوروارد کنید تا بقیه نیز در جریان امر قرار گیرند.
✅ با توجه به نقشه هاي هواشناسي تا سه ماه آينده فقط سه الي چهار روز بارندگي در برخی استانها و احتمالا كل كشور خواهيم داشت .
با توجه به فقط بيست ميلی متر باران تا اين لحظه بايد شاهد شديدترين خشك سالي سالهاي اخير باشيم كه خود اين موضوع اوضاع امنيتي را صد چندان به مخاطره خواهد انداخت ، عدم رعايت مصرف بهينه آب همه ما را به منجلابي سخت خواهد انداخت.
✅ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ
ﺗﺎ : رﻭﺯی۱۷/۰۰۰/۰۰۰
ﻟﯿﺘﺮ آﺏ ، ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ
ﻭﺭﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ
ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ۸ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭﻩ ۳۰ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ ،
ﺗﺎ ۱۰ﺳﺎﻝ ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ،
ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!
ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ %
ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ
ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!!!
ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ/
ﺣﻤﺎﻡ / ﻟﺒﺎس/ مسوﺍﮎ /
ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ / ﻭﺿﻮ،،،،،
ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ
ﺁﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ!!
ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ!!
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍﺳت
ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ...
و هزاران مرحبا به هر ذره از طبیعت
و هر قطره از آب
صبح هنگام پیاده روی، چند بطری و زباله زیر
پایم بود بک لحظه با خود اندیشیدم چگونه
عده ای در سرتاسر جهان از جمله خانم صفورا
غله زاری معلم بازنشسته اهل انزلی، قادر به
جمع آوری زباله در اقصی نقاط محل زندگی
خود هستند و هر روز شاهد کارهای بزرگ این
همکار ارجمند هستیم. اما من هر چه خواستم
به آزار نگاه رهگذران اهمیت ندهم، نشد که نشد. جرات نکردم بطری را برداشته و به سطل آشغال بیندازم. البته به دستکش دسترسی نداشتم اما این بهانه ام نیست.
اگر دقت کنید بیشترین زباله را همان زباله
جمع کن ها با بی دقتی می ریزند
چرا من نمی توانم نایلون و دستکش به دست، زباله جمع کنم؟ یعنی آنان از غرور کم دارند و من بیش! یا من دوستدار محیط زیست نیستم؟
اما طبیعت را بسیار دوست دارم.
شاید اگر از حامیان محیط زیست و طبیعت
مالیات اصلا نگیرند یا سیاست حمایتی سالم
دیگری برقرار شود بر تعداد محبان طبیعت
افزوده شود!
سلام
« زباله ریزی » در واقع به صورت یک عادت و فرهنگ رفتاری در میان ایرانی ها در آمده و مختص جنسیت و سن و طبقه ی خاصی هم نیست .
متاسفانه ؛ همگی زباله ریزان قهاری شده اند و چون اکثریت این کار را می کنند ؛ احساس عذاب وجدان هم به آنان دست نمی دهد .
اتفاقا من جلوی این افراد زباله ها را جمع می کنم تا بلکه و شاید شرم کرده و خجالتی بکشند ...
پایدار باشید .
طرح های حمایتی داریم اما برای حامیان
و طرفداران محیط زیست بجای هر نوع
طرح پشتیبانی، حتی زندان و مجازات
در نظر گرفته می شود؟
غیر از این است که این افراد چون سیاست های
نادرست یا آسیب رسان به محیط زیست
را افشا می کنند پس مجرم تلقی می شوند؟
اسلحه و تفنگ دست شکارچیان غیرمجاز
است و محیط بان در صورت استفاده و فوت
شکارچی اعدام می شود!
حقیقتا هر یک از ما برای دوام و بقای
محیط زیست خود به معنای اعم، کدام
کار مفید را انجام می دهیم؟
پیاده روی، کوهنوردی به منزله ورزش
و سلامتی است یا حمایت از طبیعت؟
چند نفر از ما مسئولیت آبیاری درختان
محل زندگی یا روبروی منزل خود را مرتب
انجام می دهیم؟ یا منتظر رحمت الهی
و آبیاری شهرداری ها هستیم؟
مثلا می توانیم آبی که با آن سبزی و
میوه می شوئیم را زیر درختان محل زندگی
خود بریزیم. اما یادم رفت ما ملتی سخت
گرفتاریم و برای انجام کارهای بسیار ساده
اما مفید، هیچ وقت نداریم!
چندی پیش در جلوی منزل ما چند درخت چنار بودند که متعلق به حدود 50 سال پیش و بلکه بیشتر بودند .
متاسفانه یکی یکی خشک شدند .
من با هزینه ی شخصی درختان دیگری کاشتم و خاک آنان را عوض کردم و خودم آنان را آبیاری می کردم .
برخی از اهالی محل ناراحت بودند که این درختان جای پارکینگ اتومبیل آنان را اشغال کرده است ...
یک روز که شهردار منطقه 9 به مسجد محل آمده بود نامه ی جمعی نوشته و خواهان جمع آوری این درختان شدند !
شهردار هم در کم تر از یک هفته این 5 درخت را قطع کرد و برد .
علیه شهردار به دادسرا شکایت کردم .
در صدای معلم هم گزارش نوشتم .
قرار منع تعقیب برای شهردار منطقه 9 صادر کردند و در حکم نوشته بودند که نیت بدی نداشته است و... !
ما با چنین مردم و چنین مسئولان و چنین قوه قضائیه طرفیم .
پایدار باشید .
متاسفانه مردم یا خود شهرداری وقتی
به فضایی به هر دلیلی نیاز دارد،
عامدا درختان را خشک می کنند تا
قطع کردن آن ها موجه باشد.
نرگس معدنی پور در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، از تشکیل دبیرخانه مردمیسازی مدیریت شهری طبق بند الف تبصره 15 برنامه و بودجه مصوب 1404 شهرداری تهران در معاونت اجتماعی خبر داد و بر ضرورت جلب مشارکتهای اجتماعی شهروندان در اداره شهر و مدیریت یکپارچه اعتبارات مصوب در حوزه مشارکتهای اجتماعی در شهرداری تهران تأکید کرد.
مشارکت اجرایی یا مالی؟
دانشمندان گونههای تازهای از موجودات زنده را زیر یخهای دریای شمالگان کشف کردهاند؛ جایی تاریک و منجمد که تا امروز تصور میشد هیچ شکلی از حیات در آن دوام نمیآورد. اما این یافتهها نهتنها وجود حیات را در چنین محیطی اثبات کردهاند، بلکه پیامدهایی جهانی برای اقلیم زمین دارند.
سانفرانسیسکو شهریست که روی بیش از ۴۰ تپه طبیعی ساخته شده و همین باعث شده خانههایش معماری منحصربهفردی داشته باشند. مهندسان و معماران تصمیم گرفتند به جای صاف کردن زمینها (که هزینه و تخریب محیطی زیادی داشت)، خانهها را متناسب با شیب طبیعی زمین طراحی کنند.