یکی از موضوعات مهم و قابل تامل در تشکل های معلمان که ممکن است حتی ماموریت ، فلسفه و کارکرد یک تشکل را با چالش اساسی رو به رو کند مساله " تعارض در نقش " است .
تشکل ها در معنای عام و آن چه در این مقال در حوزه آموزش به طور اخص منظور نظر من است یک کارکرد مهم و مشترک دارند و آن بحث " نظارت " است .
آیا تشکل های معلمان تاکنون توانسته اند به این کارکرد مهم عمل کنند و یا کنش آنان تحت رویکردهای دیگری خارج و یا حتی در تضاد با این فصل مهم و حیاتی بوده است .
آیا فرضا فردی که یک پست ستادی ، اجرایی و یا اداری در حوزه آموزش و پرورش دارد می تواند بدون در نظر گرفتن ملاحظاتی که پست مربوطه برای او ایجاد می کند به ایفای نقش واقعی تشکل یعنی " نظارت و کنترل " بپردازد ؟
به عنوان مثال ؛ « حیدر زندیه » دبیر کل سازمان معلمان ایران در مورد دیدارش با حسین مظفر وزیر وقت آموزش و پرورش به موضوعی اشاره کرده بود .
هسته اولیه و شاکله غالب این تشکل با حضور مدیران وزارت آموزش و پرورش به ویژه در سطح میانی و نیز تحتانی شکل گرفت .
زندیه در این دیدار جمله ای از مظفر را نقل قول کرد و مضمون آن جمله این بود : " مگر می شود مدیرانی که خود دارای مسئولیت و اختیار در حوزه مدیریتی هستند خودشان منتقد عملکرد سیستم شوند ."
این جمله ای قابل تامل است .
فردی که دارای اختیار و به عبارتی مسئولیت در سازمان است باید در برابر آن چه قوانین بر عهده او نهاده اند پاسخ گو باشد .
ممکن است فرد در این زمینه دچار کم کاری و یا کتمان حقایق شده و از زیر بار مسئولیت های قانونی و عرفی شانه خالی کند .
در این جاست که مکانیسم های نظارتی و کنترل مطرح می شوند .
در این جا دو گونه نظارت می تواند مورد نظر قرار گیرد .
نخست ، « نظارت درونی » است .
بخش هایی مانند " ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات " و " حراست ها " مهم ترین حوزه ها برای جبران اشتباه و یا نقص در کارایی و اثربخشی سازمان هستند .
تجارب و مشاهدات نشان داده است که گاهی این نظارت درونی تحت عوامل و پارامترهای گوناگون دچار اختلال گردیده و به عبارت بهتر ، از وظایف نظارتی خود عقب می مانند .
در خلا ناشی از نظارت درونی ، " نظارت بیرونی " مطرح می شود .
تجارب جهانی و علمی این نظارت را منبعث از دو عامل می دانند .
نخستین نظارت توسط تشکل های غیردولتی ، NGO ها و... اعمال می شوند .
این نظارت باید دقیق ، حساب شده و مستمر باشد و نباید تحت تاثیر ملاحظات قرار گیرد .
حال به این گزاره می رسیم که آیا افرادی که خود در تولید یک نقص و یا اشتباه سهیم بوده اند می توانند این نظارت بیرونی را به صورت کامل و یا مستمر ایفا کنند و یا آن که نقش " اصلی " در سازمان مربوطه بر نقش " دوم " تاثیر گذاشته و آن را احتمالا بی اثر و یا کم اثر خواهد کرد ؟
به عبارت ساده تر ، آیا فرضا فردی که در وزارت آموزش و پرورش مقام مدیر کلی ، معاون وزیر ، معاون اداره و... دارد می تواند نظارت بیرونی را با ویژگی ها و شرایط گفته شده اعمال کند ؟
متاسفانه جریانات مختلف نشان داده است که افراد در این موقعیت ها دچار " تعارض در نقش " گردیده و بعضا نقش " توجیه گر " را در سیستم ایفا می کنند .
به نظر می رسد بخش مهمی از " انفعال " که در حال حاضر گریبان 8 تشکل معلمی را گرفته است و به تفصیل در یادداشت قبلی خود به آن پرداختم ( این جا ) می تواند ناشی از این مساله باشد .
در این جا لارم است به طور مشخص به یک مصداق عینی اشاره کنم .
همان گونه که قبلا نیز بیان شد ؛ یکی از اقدامات مهم و قابل تقدیر تشکل های معلمان در زمینه " برنامه ششم توسعه " و احکام آن بود که در قالب 8 پیشنهاد به وزیر آموزش و پرورش ارائه شد . ( این جا )
در نسخه ای که از سوی دولت به مجلس ارائه شد ، متاسفانه هیچ یک از موارد گنجانده نشده بود .
یکی از این موارد مهم ، تشکیل " سازمان نظام معلمی " بود .
تاکنون هیچ یک از این تشکل ها به صورت رسمی به این عمل وزیر آموزش و پرورش اعتراضی نکرده و حتی از طرح یک پرسش ساده از فانی نیز گذشته اند !
البته ممکن است این وضعیت در مورد همه تشکل های این مجموعه صادق نباشد اما آنان معمولا ترجیح داده اند که این" اتحاد شکننده و تاکتیکی " استمرار یابد و اصطلاحا " صدای واحدی " از درون تشکل ها شنیده شود .
این در حالی است که چنین ملاحظاتی نافی و ناقض صریح وظایف ذاتی یک تشکل در حوزه " نظارت " بوده و مهم ترین برون داد این وضعیت " کاهش اعتماد بدنه فرهنگیان و معلمان به تشکل ها خواهد بود .
تشکل های معلمان اگر می خواهند در صحنه و عرصه افکار عمومی معلمان بمانند در وهله اول باید تکلیف خود را با مساله " تعارض در نقش ها " حل کنند .
منطق و عقل ایجاب می کند تا یک نظارت درست و بدون ملاحظه بر کارکرد یک سازمان اعمال شود .
لازمه تحقق این موضوع ، برخورد منطقی با قضیه و کنار گذاشتن " رودربایستی " هاست .
بن مایه یک تشکل برای فعالیت از سرمایه اجتماعی و میزان اعتماد بدنه به آن تشکیل می شود .
حل نشدن مساله تعارض در نقش و یا نادیده گرفتن آن موجب خواهد شد تا تاثیرگذاری آن ها به حداقل کاهش پیدا کند و زمینه برای رشد « جریانات پوپولیستی و فرصت طلب » که حتی هیچ تعهدی به سازمان و اهداف آن ندارند فراهم شود .
سلسله مباحث آسیب شناسی تشکل ها :
3- رفتارشناسی معلمان و آسیب شناسی تشکل های صنفی مدنی فرهنگیان ( 3 ) ؛ بحران عدم صداقت و بی اعتمادی
4- رفتارشناسی معلمان و آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان ( 4 )؛ ضعف گفتمان سازی و جریان سازی
5- رفتارشناسی معلمان و آسیب شناسی تشکل های صنفی فرهنگیان ( 5 ) ؛ کیش شخصیت و قهرمان بازی
6- رفتارشناسی معلمان و آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان ( 6 ) – انتخابات
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.