صدای معلم ( سخن معلم ) : آقاي حاجي بابايي شما ، مي فرمايید :
آقاي مهر محمدي طرح 3-3-6 را مطرح نمودند ، ولي بنده ( آقاي دکتر حاجي بابايي ) در شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين 3-3-6 را اصلاح نموديم و 3-3-3- 3 را تصويب نموديم . وقتي از آقاي حاجي بابايي سوال مي شود که انتقاد وارد به شما آنست که چرا به جاي اجراي 3-3-3-3 شما طرح 3-3-6 را اجراء فرموديد پاسخ مي دهيد :
ما شروع را با 3-3-6 آغاز نموديم .
منتقدان مي گويند اگر مي خواستند 3-3-3-3 را اجرا کنند بايد مدارس ابتدايي را دو تکه مي کردند که مقدور نبود .
حاجي بابايي : بله ، مي توانستيم اجراء کنيم . مدارس را دو شيفته مي کرديم .
نقد :
حاجي بابايي به تناقض گويي افتاده است . از طرفي مي گويد با دو شيفته کردن مدارس مي توانستيم نظام 3-3-3-3 را اجراء کنيم و از طرف ديگر مي گويد :
خيلي زحمت کشيدم تا مدارس را يک شيفت کنم .
صدای معلم : پس چرا 3-3-3-3 را اجراء نکرديد ؟
حاجي بابايي : من براي يک نوبته کردن مدارس ، خيلي زحمت کشيدم . من 66% مدارس يک نوبته را به حدود 90% افزايش دادم .آنان که مي گويند کلاس کم مي آمد مربوط به 3-3-3-3 است . 3-3-6 که مشکلي ندارد .
ما با اضافه کردن ششم ابتدايي ، 300 هزار کلاس ابتدايي داريم که 90% آن در نوبت صبح داير هستند .اگر من مي خواستم مشکل ايجاد نشود مي گفتم مدارس دو شيفته شوند .کلاس هاي زيبا و قشنگ ، ما مي خواستيم دو تا کار خوب را با هم انجام دهيم .
صدای معلم : شما براي دوشيفته کردن مدارس، مجبور به افزايش نيروي انساني بوديد .
حاجي بابايي : چرا دو برابر ؟
صدای معلم : شما مي فرماييد هم شيفت صبح و هم شيفت بعد از ظهر داير مي کنيم .
نقد :
حاجي بابايي که به تنگ آمده ، همانند شاعري که به تنگ آمده است ، بي قافيه بيان مي کند .
حاجي بابايي مي خواهد براي دو شيفته کردن مدارس سه معاون را نصف کند ! (اشتباه لپي که بعدأ تصحيح مي شود . مي گويد: از 4 معاون دو تا شيفت صبح دو تا شيفت بعد ازظهر ) نصفي براي شيفت صبح و نصفي براي شيفت بعد ازظهر ،
خدا به داد مديران ،معاونان اجرايي ،معاونين تربيتي ، مسئول سايت ، مسئول آزمايشگاه ، مسئول کارگاه ، حسابدار ، مسئول اتاق تکثير ، کتابدار و نيروهاي خدماتي و ... برسد .( پست هايي که در هر مدرسه يک نفر مسئوليت آن پست را بر عهده دارد ) زيرا اگر حاجي بابايي وزير بود معلوم نبود چه بلايي سر آنان مي آمد !
حاجي بابايي : شما وقتي 500 دانش آموز داريد 250 از آنان در شيفت صبح و250 نفر آنان در شيفت بعد از ظهر مستقر مي شوند .اين مدرسه يک مدير ، سه معاون دارد .يک نفر پست ديگر دارد . آنها را نصف مي کنيم . نصفي براي شيفت صبح ، نصفي براي شيفت بعد ازظهر چه اشکالي دارد ؟ بر اساس چارت مدرسه اي که کوچک مي شود به جاي 4 معاون دو تا معاون نياز دارد . شما که معلم هستيد .چرا اين حرف ها را مي زنيد ؟
اينکه من معلم نداشتم که درست نيست . قابل قبول نيست . چون من آن قدر معلم داشتم که شما يکصد هزار نفر آنان بازور فرستاديد رفتند ، باز هم معلم داريد .
نقد :
حاجي بابايي آن چنان به تنگ آمده است و بي قافيه مي گويد که مصاحبه کنندگان به او مي گويند :
صدای معلم : اين محاسبات شما بر روي کاغذ درست است نه در اجراء؟!
نقد:
حاجي بابايي که به تنگ آمده است . دوباره نعل وارونه زده با فرار به جلو مي خواهد خود را از تنگنا نجات دهد :
لذا با تخريب مخالفان به تهيیج معلمان ، مي پردازد .
حاجي بابايي : معلمان بايد بدانند که اگر اين رفقاي شما حاکم باشند تا سه سال ديگر نصف معلمان را اخراج مي کنند .
سخن معلم : نه اين صحبت ها نيست .
نقد :
حاجي بابايي ، جليل و حاميان احمدي نژاد تلاش مي کنند نگاه جمهوري اسلامي ايران در برنامه پنجم توسعه ( توجه جدي به بهداشت و سلامت جامعه ) را نشان قدرت وزير بهداشت و درمان و ضعف فاني تلقي کنند .
بنده در اينجا به هيچ وجه نمي خواهم از توانايي هاي آقاي هاشمي يا عدم توانايي فاني صحبت کنم .
بحث اين است که جمهوري اسلامي ايران در برنامه پنجم توسعه توجه بسيار جدي به نظام بهداشت و درمان جامعه داشته است ، ولي حاجي بابايي ، جليل و حاميان احمدي نژاد ، عوام فريبانه تلاش مي کنند موفقيت هاشمي را نشانه ضعف فاني تلقي کنند .
اتفاقأ درگيري وزير محترم بهداشت درمان سرکار خانم وحيده دستجردي با احمدي نژاد برسر آن بود که اين وزير تمايل داشت علي رغم نظر احمدي نژاد به بهداشت و درمان مردم بيشتر توجه کند تا منافع گروهي و جناحي که دوستانش به وي اطلاع دادند آقاي احمدي نژاد تو را عزل کرده است !
متأسفانه در آن زمان هيچ کس ، واکنش مناسبي از حاجي بابايي نسبت به همکارش ( وزير بهداشت و درمان ) در حافظه ندارد !
ولي امروز حاجي بابايي مي گويد :
" من مي گويم هزينه براي بهداشت هم مورد نياز است ."
حاجي بابايي :
پيگيري مطالبات معلمان از جانب يک وزير با يک نماينده مجلس متفاوت مي باشد . وزير قدرت اجرايي دارد . دولت بود که توانست بودجه وزارت بهداشت و درمان به560هزار ميلياردريال افزايش دهد ولي بودجه آموزش و پرورش را تغيير ندهد .
صدای معلم : افزايش بودجه بهداشت و درمان از مصوبات برنامه پنجم توسعه مي باشد .
حاجي بابايي : حالا عرض مي کنم .حالا مجلس آمد کمک کرد يعني دولت خواست مجلس هم کمک کرد.
پس ما بودجه داريم ، وضعيت مان خوب است و دولت مي تواند بگويد به اين قسمت يا آن قسمت کمک کرد .
صدای معلم : افزايش بودجه بهداشت و درمان از مصوبات برنامه پنجم توسعه مي باشد .
نقد :
بعد از آن که توجه ويژه برنامه پنجم توسعه ( که در زمان نمايندگي حاجي بابايي تصويب شده است ) مشخص شد ، يکي از جالب ترين و خنده دار ترين قسمت مصاحبه مربوط به سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي است .
صدای معلم : در زمان شما سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي افزايش پيدا کرد؟
حاجي بابايي : بله
صدای معلم : چقدر افزايش پيدا کرد؟
حاجي بابايي : شما بفرماييد توليد ناخالص ملي چقدر است ؟
صدای معلم :صدای معلم از شما سوال کرد !
آیا در زمان وزارت شما سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي افزايش پيدا کرد؟ شما لطفأ به اين سوال پاسخ دهيد.
حاجي بابايي :
من در همين جلسه به مقايسه بودجه شش سال اشاره کردم .
توضيح " صدای معلم " :
آقاي حاجي بابايي در آذر ماه 1394 ، در آستانه ارائه لایحه بودجه از سوی دولت به مجلس، به منظور توجه بیشتر به بودجه آموزش و پرورش، در نامه‌ای خطاب به رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، به کالبدشکافی و واقع‌نمایی بودجه آموزش و پرورش در شش سال از 1388 لغايت 1394 پرداخته اند ...
نقد :
حاجي بابايي ، به جاي پاسخ گويي يک عدد که سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي در زمان مديريت ايشان چقدر بوده است ، دوباره به شيوه دانش آموزان در جلسه امتحان ، هر آنچه که به نفع اش مي باشد را تکرار مي کند .
حاجي بابايي :
در بررسي بودجه شش سال و گزارش اخيرم به مجلس بيان کردم که سهم آموزش و پرورش در زمان من از کل بودجه اعتباري 15.6 درصد بوده است . يعني از 4600 هزار ميليارد ريال بودجه کل 153 هزار ميليارد ريال سهم آموزش و پرورش بوده است .
نقد : " يعني حاجي بابايي در مقابل سوال :
صدای معلم : در حال حاضر سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي معادل دو نيم درصد است . ... لطفأ بفرماييد در زمان شما سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي چه تغییری کرده است ؟
مي گويد در زمان صدرات ايشان سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي افزايش يافته است !
نقل قول مستقيم بيانات ايشان چنين است :
حاجي بابايي : در زمان من سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي بيشتر بوده است.
نقد : گويا حاصل ضرب ، دو در دو ، براي حاجي بابايي بيشتر از چهار فاني مي شود !
به بيان ديگر دو نيم درصد حاجي بابايي از دونيم درصد فاني بيشتر است !
زيرا حاجي بابايي که در اينجا مي گويد : در زمان من سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي بيشتر بوده است.
ببينيم چند سطر پايين تر چه مي گويد ؟
خوانندگان عزيز ملاحظه مي فرمايند که دو نيم درصد حاجي بابايي که در چند سطر بالاتر مي گويد بيشتر است . در چند سطر پايین تر همان دو نيم درصد را اعلام مي کند و تازه از مصاحبه کنندگان مي خواهد بروند و بررسي کنند !
صدای معلم : در زمان آقاي احمدي نژاد اقتصاد کشور با رشد منفي مواجه شد .
حاجي بابايي : اين آمار وارقام را شما از کجا درمي آوريد ؟ بودجه امسال آموزش و پرورش 280هزار ميليارد ريال است که از ته آن 240 هزار ميليارد ريال در مي آيد که 80 هزار ميليارد ريال کسري دارد ، معادل 160 هزار ميليارد ريال مي شود .
در زمان من سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي دو نيم درصد بوده است . برويد بررسي کنيد .
نقد :
مي گويند ... کم حافظه است .
اما براي روشن تر شدن موضوع بحث حاشا کردن و قلب واقعيت ها ، توسط حاجي بابايي بحث را دنبال مي کنيم و طبق خواسته حاجي بابايي ببينيم اين آمار و ارقام کاهش رشد اقتصادي دورا احمدي نژاد از کجا آمده است .
همان طور که ملاحظه مي فرماييد طبق گزارش بانک مرکزي عدد رشد اقتصادي درسال 1386 از هفت و هفت دهم درصد به شش دهم درصد در سال 1387 کاهش يافته است و اين عدد رشد اقتصادي درسال 1390از چهار وسه دهم درصد به منفي شش و هشت دهم درصد در سال 1391 کاهش يافته است .
نمودار1- نمودار تغييرات توليد ناخالص داخلي از سال 1385 تا سال 1392
اما به بحث شيرين سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص داخلي در دوران حاجي بابايي بر مي گرديم :
ايشان مي فرمايند :
حاجي بابايي : در زمان من سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي بيشتر بوده است.
نقد :
اگر عوام فريبان سلف حاجي بابايي عکس مار مي کشيدند .
يا احمدي نژاد که با تغيير در فاکتور هاي آماري (دو ساعت کار در هفته را شاغل تلقي مي کند ) تا آمار بيکاري پايين بيايد !
حاجي بابايي قواعد عوام فريبي را هم به هم ريخته و کلأ به جاده خاکي مي زند و منکر آمار و ارقام مي شود .
بر اساس گزارش بانک جهاني ، طي سال هاي 2010 تا 2012 ( دوران وزارت حاجي بابايي) سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص داخلي کاهش يافته ( نمودار 2) .
نا گفته نماند که علاوه بر کاهش سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص داخلي بر اساس نمودار 3- ميزان توليد ناخالص داخلي هم در سال 1391 و سال 1392 کاهش يافته است .
در حالي که حاجي بابايي که وزير موفق آموزش و پرورش بوده است ! همواره از بهبود اقتصاد آموزش و پرورش در دوران وزارتش سخن گفته است . هيچ گاه از کاهش سهم آموزش و پرورش در دوران مديريت اش سخن نگفته و نمي گويد . ولي آمار بانک جهاني و بانک مرکزي چمهوري اسلامي ايران خلاف آن را نشان مي دهد .
نمودار2 - سهم آموزش از تولید ناخالص داخلی ایران (بانک جهانی)
توضيح آن که سال هاي 2010 الي 2012 از اواخر سال 1388 تا اواخر سال 1391 تمامأ دوران وزارت حاجي بابايي را در بر مي گيرد .
باز هم به دوران رونق اقتصادي احمدي نژاد و موفقيت هاي چشم گير حاجي بابايي نگاهي بيندازيم !
حاجي بابايي : در زمان من سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملي بيشتر بوده است.
صدای معلم : چقدر افزايش پيدا کرد ؟
حاجي بابايي :
نه خير ، در زمان من آخرين سالي که من بودجه را ارائه نمودم حدود 185 هزار ميليارد ريال عملکرد بودجه کل آموزش و پرورش بود .آن زمان توليد ناخالص ملي ما حدود 6000 الي 6500 هزار ميليارد ريال بود.
نقد : منظور حاجي بابايي بودجه سال 1392 است که در زمان احمدي نژاد به مجلس شوراي اسلامي ارائه شد مي باشد . ولي ببينيم ميزان توليد ناخالص داخلي طبق گزارش باک مرکزي چه عددي را نشان مي دهد ؟
نمودار 3 – نمودار ميزان توليد ناخالص داخلي از سال 1385 تا سال 1392
درگزارش ۲۱ مرداد ۱۳۹۳بانک مرکزی از رشد اقتصادی در سال 92که بر اعداد نمودار فوق الذکر منطبق است ، آمده است :
بانک مرکزی گزارش تحولات اقتصادی ایران در بخش واقعی سال 1392 را منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس این گزارش، برآور‌دهای اولیه و مقدماتی تولید ناخالص داخلی کشور به قیمت پایه و قیمت‌های ثابت سال 1383 از 2011554 میلیارد ریال در سال 1391 به 1972853 میلیارد ریال در سال 1392 کاهش یافته که این امر گویای نرخ رشد اقتصادی 1.9- در صدی است.
همچنین این گزارش می‌افزاید، با توجه به رشد 6.8 - درصدی اقتصاد در سال 1391، محاسبات فصلی نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در سال 1392 نسبت به سال قبل، با افزایش قابل توجهی در نرخ رشد اقتصادی مواجه بوده است.
علاقه‌مندان به مطالعه کامل این گزارش می‌توانند از طریق سایت بانک مرکزی به نشانی www.cbi.ir،بخش آمار‌ها و داده‌ها، حساب‌های ملی ایران، حساب‌های ملی فصلی متن کامل را دریافت کنند.برای دسترسی به گزارش فوق اینجا را کلیک کنید.
حال سئوال خوانندگان عزيز از آقاي حاجي بابايي آن است :
شما که در مقابل سئوال رشد منفي اقتصاد در دوره احمدي نژاد از صدای معلم مي پرسيد :
حاجي بابايي : اين آمار وارقام را شما از کجا درمي آوريد ؟
نقد :
جناب حاجي بابايي وزير موفق دولت مهر ورز بفرماييد :
که عدد 6000 الي 6500هزار ميليارد ريال( براي توليد ناخالص ملي ) براي سال 1392را از کجا آورده ايد ؟
اختلاف گفته حاجي بابايي ( 6000 هزار ميليارد ريال ) با آمار بانک مرکزي ( کمتر از 2000 هزار ميليارد ريال ) مبلغي بيش از 4000 هزار ميليارد ريال مي باشد .
درصورتي که هيچ نهاد نظارتي و کنترلي مفقود شدن اين مبلغ هنگفت را تا کنون گزارش نکرده است !
اميد است با حضور حداکثري مردم در 7 اسفند ، نمايندگاني به مجلس شوراي اسلامي راه يابند که وقتي مي خواهند در تنظيم 14 بودجه نقش آفريني کنند و يا مسول تفريغ بودجه باشند . به آمار ، ارقام و تذکرات نهاد هاي تخصصي اقتصاد ايران توجه داشته باشند .
صدای معلم : سرانه مدارس را پرداخت کرده بودید ؟
حاجي بابايي : برو تعريف کن من در سال 1391 با قدرت در تلويزيون اعلام کردم سرانه مدارس را پرداخت کرده ام. برويد تعريف کنيد .
نقد :
حاجي بابايي از مصاحبه تلويزيوني مي گويد : که در آن با افتخار اعلام کرده است که سرانه مدارس را پرداخت کرده است ، ولي در لابه لاي سوالات مشخص مي شود که ميزان بدهي آموزش و پرورش به وزارت نيرو بابت مصرف آب و برق را طبق مصوبه دولت جابه جا شده است !
بابت اين اقدام از ايشان قدرداني مي شود .
ولي ذکر اين نکته لازم است که در ادامه مصاحبه ايشان نمي تواند با جرأت بگويد که من سرانه آموزش و پرورش را پرداخت کرده ام و از صدای معلم بخواهد :
برويد آن را تعريف کنيد !
حاجي بابايي :
نه خير ، پول آب وبرق است . من در تلويزيون اعلام کردم 2500 ميليارد ريال پول آب و برق ، تلفن و ... را با وزارت نيرو در طبق مصوبه دولت جابه جا کرديم .يعني دولت شرکت درا ختيار آنها قرار داد و حساب في مابين صفر شد .
صدای معلم : سوال اين است که آيا همه سرانه آموش و پرورش را، شما تا پايان وزارت خود پرداخت کرديد ؟
حاجي بابايي : نه خير ، پول برق و آب و... پرداخت شده است .
صدای معلم : سوال مشخص است . در مورد سرانه آموزش و پرورش سوال مي کند . آيا سرانه را پرداخت کرديد ؟
حاجي بابايي : من در سال آخر وزارتم 2500 ميليارد ريال پول آب، برق، تلفن و...پرداخت کردم و 1200 ميليارد ريال هم نقد توزيع کردم .در مجموع 37000 ميليارد پرداخت کردم . آيا شما در سال 1392توانستيد 2000ميليارد ريال پرداخت کنيد ؟
صدای معلم : پس مي فرمایيد تا پايان دوره وزارت شما هيچ مشکل و بدهي بابت سرانه آموزش و پروش نداشته ايد ؟ يعني دوسال آخر دوره شما هيچ بدهي از بابت سرانه نداشتيد ؟
حاجي بابايي : من در سال آخر وزارتم 2500 ميليارد ريال پول آب، برق، تلفن و... پرداخت کردم و 1200 ميليارد ريال هم نقد توزيع کردم .
نقد :
حاجي بابايي که سعي مي کرد پرداخت بدهي به وزارت نيرو را رنگ کند و آن را را به جاي پرداخت سرانه آموزش و پرورش به فرهنگيان ارائه دهد، در مقابل سوال زير نه تنها پاسخي نمي دهد بلکه مجبور به نعل وارونه يا فرار به جلو مي شود. زيرا به سوال صدای معلم که مطرح مي کند ، آمار بدهيد که چقدر از سرانه آموزش و پرورش در مدارس صرف پرداخت هزينه هاي آب ، برق ، گاز، تلفن و... مي شود ؛ پاسخي نداشت !
صدای معلم : سوال مربوط به سرانه است . صدای معلم سئوالي در مورد پول آب، برق، و تلفن مطرح نکرده است .
آقاي حاجي بابايي مي شود آمار بدهيد که چقدر از سرانه آموزش و پرورش در مدارس صرف پرداخت هزينه هاي آب ، برق ، گاز، تلفن و... مي شود ؟
حاجي بابايي : حالا که اين آمار را نمي توانيم بدهيم !
صدای معلم : اصل سوال در همين جا است .
حاجي بابايي : آقاي حاجي بابايي رو مي کنند به همين عضو شوراي نويسندگان و مي فرمايند سئوال ايشان فراموش شد .
نقد :
حاجي بابايي براي فرار به جلو يا نعل وارونه تلاش مي کند آتش جانبي ايجاد کند و از موضوع اصلي فرار کند ، غافل از آن که حواس صدای معلم جمع است و اجازه بحث انحرافي را به حاجي بابايي نمي دهد !
به ديالوگ ذيل به دقت توجه کنيد :
صدای معلم : اين عضو شوراي نويسندگان در جواب آقاي حاجي بابايي گفت :
سوال من همين سوال قبلي بود ( آقاي حاجي بابايي مي شود آمار بدهيد که چقدر از سرانه آموزش و پرورش در مدارس صرف پرداخت هزينه هاي آب ، برق ، گاز، تلفن و... مي شود که اصل مسئله همين جا مي باشد . )
متأسفانه اين سوال بي پاسخ ماند و آقاي حاجي بابايي فرمودند :
نقد : همان طور که قبلأ اشاره کردم اين سوال که با تعريف و تمجيد حاجي بابايي از خودش شروع شد با هوشياري مصاحبه کنندگان بدون پاسخ باقي ماند .
ولي حاجي بابايي ، استاد فرار به جلو و نعل وارو نه زدن ، باز از خودش تعريف مي کند و نقاط ضعف طرف مقابل را مطرح مي کند و خودش را دلسوز معلمان معرفي مي کند .
حاجي بابايي : من در ذهنم يک تصوير از آموزش و پرورش دارم .خدا شاهد است وقتي من 4 سال وزير بودم ، حتي در تعطيلات نوروز هم کار مي کردم .همه مي دانند .هر ماه گاهي اوقات هر 15 روز يک باردو روز از ساعت 8 صبح تا ساعت 8 شب ( به جز يک ساعت در روز ) با مدير کل ها جلسه داشتيم .من در تمام ساعات جلسه حضور داشتم ولي معاونين من گاهي سه ساعت مي رفتند و بعدأ مي آمدند .
نظام رتبه بندي را تا دولت نخواهد هيچ کس حتي نمايندگان مجلس هم نمي توانند آن را به سرانجام برسانند زيرا نظام رتبه بندي اصل هفتاد و پنجي است .نمايندگان مجلس چپ باشند يا راست هم تفاوتي ندارد . دولت ( آموزش و پرورش ) بايد اين را درخواست کند يعني لايحه را دولت بدهد تا مجلس کارش را دنبال کند .
صدای معلم : پرسش ما اين است که شما اعتقاد داريد که نبايد زير پاي معلم خالي بشود . در تمام دنيا اتحاديه هاي معلمي فعال هستند و معلمان مجبور و حتی موظفند براي دفاع از حقوق خودشان در اين اتحاديه هاي معلمي عضو باشند .
تجربه بشري به معلم آموخته است براي حفظ حقوق و منافعش بايد در سنديکاها و اتحاديه ها عضو باشند .
شما مي فرماييد که من مي خواهم معلم استخدام شود ولي در اتحاديه ها عضو نباشد ! ( همان تفکر پوپوليستي ) و همواره تلاش مي کنید اين تفکر اتحاديه و تشکل را به سخره بگيريد !
صدای معلم اعتقاد دارد که شما در 4 سال مسئوليت خودتان به هيچ وجه به دنبال ايجاد تشکل پذيري ، به دنبال ايجاد اتحاديه ، سنديکا، سازمان نظام معلمي نبوده ايد !
سوال اين است که آیا شما مي خواهيد تجربه جديدي را در دنيا پياده کنيد ؟
آيا شما مي خواهيد در کشور اتحاديه معلمي وجود نداشته باشد ؟
معلمان استخدام بشوند و حقوق بگيرند . کار کردند يا نکردند هم مهم نيست !
سازمان نظام معلمي نداشته باشند ، معيارهای تعيين صلاحيت معلمي هم نداشته باشند . فقط شما حرف هايی بزنيد که معلمان از ما خوش شان بيايد ؟!
نقد :
حاجي بابايي به طور ضمني مي پذيرد که خودش عوام فريب است و به گونه اي صحبت مي کند که معلمان از گفته هاي او خوش شان بيايد ولي صدای معلم توانايي عوام فريبي را ندارد !
تجربه بشري در تمام دوره ها و در تمام سرزمين ها نشان داده است که عوام فريبي توده هاي بدون سازمان بسيار ساده است در حالي که آگاهي آفريني و سازماندهي آنان بسيار دشوار و طولاني است .
حاجي بابايي : شما هم حرفي بزنيد که معلمان خوششان بيايد . شماها بلد نيستيد !
صدای معلم :صدای معلم نمي تواند حرفي که غلط است براي خوش آمدن معلم بيان کند !
حاجي بابايي : اين هنر نمي باشد .
صدای معلم :
صدای معلم حرفي را که درست باشد مطرح مي کند، نه حرفي که معلم را در کوتاه مدت خشنود کند .
صدای معلم تجارب موفق بشري را نشر مي دهد .
صدای معلم اگر بخواهد با معلمان صحبت کند از سازمان نظام معلمان ، اتحاديه معلمان، سنديکاي معلمان سخن مي گويدکه منطبق بر تجارب موفق بشري است و با تفکرات شما مخالف است .
شما دنبال توده اي شدن معلمان هستيد .
شما به فکر متشکل شدن معلمان نبوده و نیستید !
نقد:
حاجي بابايي که به خوبي نقش تشکل و نهاد هاي مدني را مي داند و خودش و يارانش از آن بيشترين بهره را مي برد ، آگاهانه ، تمايل ندارد که فرهنگيان در نظام معلمي يا هر تشکل مدني ديگر سازماندهي شوند، ولي مصاحثه کنندگان به خوبي اين دوگانگي حاجي بابايي ( تشکل مدني براي حاجي بابايي و دوستانش مفيد است ولي سازمان نظام معلمان براي معلمان مفيد نيست بلکه معلمان کف مدرسه بايد در رتبه بندي معلمان نقش آفريني کنند که اگر معلمان بالاي پشت بام مدرسه يا نهاد هاي مدني حضور داشته باشند به ضرر حاجي بابايي مي شود !
حاجي بابايي : شما نهاد مدني نيستيد .
صدای معلم : شما خودتان حزبي و تشکيلاتي هستيد و از اول هم ما را منتصب به حزب تشکيلات و فاني مي کنيد.
حاجي بابايي : بله ، من حزبي تشکيلاتي هستم .
صدای معلم : شما رسانه را قبول نداريد . شما همواره ، شوراي نويسندگان "صدای معلم " را به حزبي و تشکيلاتي بودن منتسب مي فرماييد .شما همواره ما را به فاني منتسب مي کنيد.
حاجي بابايي : شما از اول که آمديد گفتيد ...
صدای معلم : شما ازهمان اول ما را منتسب به تشکيلات و حزب کرديد .شما از همان اول ما را منتسب به فاني کرديد !
حاجي بابايي : شما از اول تا حالا گفتيد :
حاجي ، فاني ، نجفي، حاجي ، فاني ، نجفي
صدای معلم : ما چه زماني گفتيم ؟
حاجي ، فاني ، نجفي، حاجي ، فاني ، نجفي !
صدای معلم به شما مي گويد چرا به جاي اجراي 3-3-3-3 که مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است شما 3-3-6 را اجراء کرديد شما به جاي پاسخ دادن به سوال اعضاي شوراي نويسندگان صدای معلم را منتسب به حزب ، تشکيلات ، فاني و... مي کنيد !
نقد :
حاجي بابايي که کم آورده است راهي جز فرار به جلو ندارد .
زير تا کنون سعي مي کرده با ايجاد رابطه بين صدای معلم و فاني از پاسخ گويي طفره برود، ولي در اينجا کم آورده مثل احمدي نژاد و يارانش چاره اي جز نعل وارونه ندارد.
حاجي بابايي : نظر شما يا صدای معلم در مورد عملکرد دولت در رابطه معلمان چيست ؟
صدای معلم : ما بارها در مقالات ، ياداشت ها ،گزارش ها ، و ... نظرمان را اعلام کرده ايم .
ما با شما مصاحبه مي کنيم يا شما با ما مصاحبه مي کنيد ؟!
در اين زمان يکي از اعضاي شوراي نويسندگان صدای معلم به آقاي حاجي بابايي گفت : حالا که شما از ما نظر خواسته ايد ما نظرات خود را در قالب مقاله ، ياداشت ، گزارش و ... مجددأ مطرح مي کنيم .
حاجي بابايي : شما در روزنامه اعتماد قلم مي زنيد . معلوم است .چرا در کيهان قلم نمي زنيد !
صدای معلم : راهمان نمي دهند !
حاجي بابايي : بله ، راهتان نمي دهند !
صدای معلم : شما چرا فقط با خبرگزاري فارس و تسنيم صحبت مي کنيد و با ايسنا صحبت نمي کنيد ؟
نقد : حاجي بابايي که همواره تلاش مي کند خودش را فقط وفقط حامي معلمان نشان دهد و مواضع سياسي خود را کتمان مي کند و تلاش مي کند خودش را از احمدي نژاد دور نگاه دارد > بصراحت اعتراف مي کند :حاجي بابايي :
همينه ! احسنت، بله ما آن هستيم شما هم اين هستيد !
صدای معلم : رسانه رکن چهارم دموکراسي مي باشد. ما رسانه هستيم ، کاري به اين امور نداريم .
حاجي بابايي : رکن چهارم بايد واقعيت را بگويد. مگر مي شود رکن دهم از روابط عمومي دستور بگيرد .
نقد :
حاجي بابايي که با هدف بهره مندي از تبليغات زود هنگام با صدای معلم به مصاحبه مي نشنيند ، در اينجا دم خروس نمايان مي شود .
صدای معلم : شما وارد بحث تبليغاتي شديد نه ما !
نقد :
حاجي بابايي تلاش مي کند با سر به زير برف کردن واقعيت را کتمان کند که مصاحبه کنندگان آگاهانه اشاره مي کنند :
حاجي بابايي : من که جوانمردانه از شما خواستم بعد از هفتم اسفند اين مصاحبه را منتشر کنيد .
صدای معلم : اقاي حاجي بابايي !
نه صدای بچه است ! نه شما بچه هستيد !
نقد :
حاجي بابايي مجددأ مجبور به نعل وارونه يا فرار به جلو مي شود !
حاجي بابايي : نه شما بزرگ هستيد و ما بچه هستيم .
صدای معلم : آقاي حاجي بابايي نه صدای معلم بچه است ! نه شما بچه هستيد!
صدای معلم بيان نکرد که شما بچه هستيد! و صدای معلم بزرگ است !
حاجي بابايي : ما اين همه کار براي معلمان کرديم . يک خواهش از شما دارم. که شما هم يک کار براي معلم انجام دهيد و سنديکا را شما در اين دولت به وجود آوريد .
صدای معلم : ما نماينده دولت نيستيم !
حاجي بابايي : پس از دولت بخواهيد.
صدای معلم : بارها درخواست کرده ايم و بازهم درخواست مي کنيم .
حاجي بابايي : پس چرا نظر شما را تأمين نمي کند ؟
شما که مي گویيد اين دولت آزادي مي دهد و امنيتي نيست . اين دولت که اين همه فضاها را باز کرده است اين يک را هم باز کند .
صدای معلم : ما بارها و بارها در مقالات ، ياداشت ها ،گزارش ها ، و ... اين خواسته معلمان را به صراحت بيان کرده ايم .
در اين زمان يکي از اعضاي شوراي نويسندگان صدای معلم به آقاي حاجي بابايي گفت :
من به عنوان يک قلم به دست در زماني که دولت اصلاحات روي کار مي باشد ، ياداشت هاي من در جوان و فارس منتشر مي شود . وقتي گروه مقابل در قدرتند ياداشت هاي من در رسانه هاي اصلاح طلب منتشر مي شود .
چون 17 سال سابقه معلمي دارم . به آموزش و پرورش دلبستگي دارم نه به جناح هاي سياسي . از شما سپاسگزاريم که به پنج نفر ما اجازه داديد که در خدمت شما باشيم.
نقد : حاجي بابايي مي پذيرد که صدای معلم صنفي است .
حاجي بابايي : اين مي شود معلمي و صنفي بودن .
صدای معلم : طرز تفکري در آموزش و پرورش رايج شده است که متأسفانه از اول انقلاب تا کنون وزراي آموزش و پرورش خيلي توانمند و پويا نبوده اند . به جز آقاي دکتر نفجي از طيف اصلاح طلبان و دکتر حاجي بابايي از طيف اصول گرايان ( بدون تعارف عرض مي کنم )چرا وزراي آموزش و پرورش قوي نيستند ولي وزراي امورخارجه قوي هستند !
نقد : حاجي بابايي نمي تواند بپذيرد که دکتر نجفي همچون وي وزير قوي است . لذا نقاط ضعف وي را گوش زد مي کند . ( زمان طولاني وزارت و از آموزش و پرورش نبودن وي را ياد آور مي شود .گويا بايد هميشه بيان شود فقط حاجي بابايي بهترين در آموزش و پرورش بوده و هيج بديلي ندارد !
حاجي بابايي : جواب اين است :
اگر آموزش و پرورش وزير قوي داشته باشد سايت صدای معلم از صبح تا شب آن را تخريب مي کند چون مي خواهند او را ضعيف کنند .
صدای معلم : بازهم آقاي دکتر حاجي بابايي جبهه گرفتند !
عضو شوراي نويسندگان صدای معلم مي فرمايند به نظر معلمان ، شما قدرتمند ترين وزير در بين اصول گرايان مي باشيد همچنان که دکتر نجفي هم قدرتمند ترين وزير در اردوگاه اصلاح طلبان مي باشند ، ولي شما دوباره جبهه مي گيريد و برمي گرديد به پله اول سرجاي خودتان !
حاجي بابايي : دکتر نجفي نه سال ونيم وزير بود و از آموزش و پرورش هم شناخت نداشت . ( هرکس که دوازده سال درآموزش و پرورش درس خواند که آشنا به آموزش و پرورش نمي شود )
نقد :
در قسمت زير مصاحبه ارزش چند بار خواندن را دارد . حاجي بابايي که هر دو روز بيش از يک سخنراني حدود 4 ساعته براي معلمان داشته است . براي مفيد بودن اين همه سخنراني بدون پشتوانه کارکارشناسي مباحث بسيار جالبي را بيان مي کند .
سخن معلم :
آقاي حاجي بابايي !
جنابعالی در مدت 44 ماه وزارت خود 562 سخنرانی انجام دادید. تقریبا ماهی 13 سخنرانی و اگر روزهای جمعه و تعطیل را کسر کنیم، به طور متوسط هر دو روز بیش از یک سخنرانی عمومی داشته اید !
از این همه سخنرانی های طولانی ، طاقت فرسا که حتی برخی از آن ها 4 ساعت گزارش شده است ، چه چیزی عاید آموزش و پرورش و معلمان شد ؟
به عبارت ديگر ، چه اثر مثبتي در تغییر نگرش حاکميت به آموزش و پرورش داشته است ؟
حاجي بابايي :
اين هما ن رمزي است که شما را به هم ريخته است و مي گويد :
پوپوليسم است. اين همان است که معلمان را راضي کرده است.
شما که مي گویيد وزير بايد مردمي باشد ، آزادي باشد، خدمت به معلم باشد .
من که اين کار را انجام مي دهم خوب نيست . شما خودتان حال نداريد داخل مدرسه برويد . ولي در مورد من مي گويد در عالم هستي ...خودتان هم از حرف هايتان ، خندهتان مي گيرد .
من مي گويم شما يک تشکل هستيد يا اصلأ يک سايت هستيد من قبول مي کنم .من به شما مي گويم مگر نمي خواهيد بعد از اين وزير هم زندگي کنيد . پرونده تان را با اين وزارتخانه گره خورده است اين گره را باز کنيد .از دولت قبل هم گره را باز کنيد از دولت بعد هم گره را باز کنيد آن وقت من طرفدار شما مي شوم .
نقد :
همان طور که مي بينيد در قسمت بالا ،حاجي بابايي مجبور به افشاي روش پوپوليستي سخنراني و سخنوري بدون پشتوانه کار کارشناسي مي شود .
از نظر حاجي بابايي وزيري که بيشتر کار کارشناسي و ريشه اي انجام دهد مردمي نيست ولي وزيري که هر دو روز يک بار بيش از يک سخنراني حدود 4 ساعته داشته باشد مردمي است .
پس مي توان نتيجه بگيريم که مردمي ترين افراد تاريخ، سو فسطائيان ( سخنوران قلب واقعيت کننده ) مي باشند .
يعني اقتصاد ، هنر ، توليد ، رشد آموزش و پرورش نياز به کار کارشناسي ندارد . کافي است رئيس جمهور يک مملکت خوب سخنراني کند تا همه مشکلات مملکت حل شود !
حتي بهترين راه مبارزه با فساد اقتصادي آن است که ليست مفسدان اقتصادي در جيب رئيس جمهور باشد و همواره بگويد :
بگم ؟ بگم ؟
در رابطه با کارکرد و درستي اين روش ، همان قدر کافي است که بدانيم بابک زنجاني در دوره اي از يک کارآفرين به متهم بزرگ نفتي تبديل شد که ليست مفسدان اقتصادي در جيب رئيس جمهور مردمي بود يا معاون اول ...
صدای معلم : آقاي حاجي بابايي اگر " صدای معلم" بخواهد يک تيتر را از جانب شما انتخاب بکند ؛ پيشنهاد شما براي تيتر اول چيست ؟
حاجي بابايي :
سخن معلم تيتر اول بزند :
" هر آن چه حاجي بابايي گفت "
نه برايش تحليل بزند .نه سياه وسفيدش کند . نه رنگي اش بکند .
نقد :
حاجي بابايي که مي خواهد از امکانات صدای معلم استفاده کند و تبليغات زود هنگام خود را آغاز کند . مي خواهد از نقد و تحليل حتي سياه و سفيد شدن يا رنگي شدن گفته هايش پيش گيري کند زيرا پوپوليست ها فقط گوشي براي شنيدن نياز دارند نه زباني براي گفتن به عبارت بهتر مونولوگ را بر ديالوگ ترجیح می دهند ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آقا شما بگيد در پايتخت فرهنگ و تمدن ايران چند نفر را شوراي نگهبان رد صلاحيت نموده است .
يا بگويد قهرمان بدون رقيب شما چه خدمتي به فرهنگ و تمدن ايران کرده است ؟
برخي دنياي واقعي را با بازي پلي استشن اشتباه گرفته اند.