صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« سخنی با زامبی های طبیعت خوار و مسئولان بی خیال ! »

از " پارک جنگلی سرخه حصار " تا آتش سوزی " جنگل های هیرکانی " و سندرم فراگیر " مغزهای کوچک "

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

«چه کم تجربه است آن کس که گمان می کند نشان دادنِ عقل و هوش موجب محبوبیت در جامعه می شود .

برعکس، این دو خصوصیت نزد اکثریتِ غالبِ مردم خشم و نفرت ایجاد میکند. هر اندازه که نتوانند این خشم و نفرت را ابراز کنند و حتی آن را از خود هم پنهان کنند این احساس شدیدتر می شود ... »

شوپنهاور از کتاب: در باب حکمت زندگی

***

 «کوچ فواد شمس، نمونه کوچکی است از رنج‌هایی که روزنامه‌نگاران و‌ نویسندگان و نخبگان این سرزمین می‌برند! ناامیدی مفرط از آینده، معیارها و گزینش‌های ناروا برای تامین لقمه‌ای نان، هراس از فردا و پوچی زمان و‌ زمانه است. ما همگی مرده‌ایم؛ بدن مان سرد نشده ...»

پیام فیاض زاهد، رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران به مناسبت خودکشی و در گذشت " فواد شمس "

..................................................................................................................................................................

جمعه 23 آبان – پارک جنگلی سرخه حصار ؛ پیست دوچرخه سواری ؛ بلوار گل یخ – ساعت 8 صبح

حین دوچرخه سواری تعدادی دختر و پسر در انتهای مسیر ( بلوار گل یخ ) جمع شده و قرار است آتشی بیفروزند و به قول خودشان عشق و حال کنند .

کلی چوب و تخته آورده و قرار است در کنار درختان بی زبان آتشی بر پا کنند . این که عده ای در جهت فرافکنی ؛ مقصر را زمین خواران و برخی نهادهای حکومتی و... معرفی کنند ؛ تغییری در وضعیت سندرم فراگیر مغزهای کوچک شده در ایران رخ نخواهد داد .

جالب آن که با اتومبیل خود آمده و در کنار آن چند موتور سیکلت هم مشاهده می شوند .

در گیت ( ورودی ) پیست هم اثری از انتظامات ، پلیس و... مشاهده نمی شود .

ابتدا به آن ها و البته دوستانه می گویم که پیست دوچرخه سواری جای آوردن اتومبیل و موتور و این گونه کارها نیست . ممکن است که این محوطه آتش بگیرد کما آن که بارها قبلا دچار حریق شده و اکنون فقط جسد آن درختان بر جای مانده است ....

مطابق روال و انتظار ؛ اما کسی جدی نمی گیرد .

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

گویی در این مملکت تا زور و تهدید و ارعاب نباشد ؛ کاری از پیش نمی رود .

به آنان گفتم که به پلیس اطلاع می دهم .

شروع به خنده و مسخره بازی می کنند .

همین اقتدار پلیس را در جامعه نشان می دهد .

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

دو بار با 110 تماس می گیرم .

پس از تماس ؛ این پیامک ها ارسال می شوند :

« شهروند گرامی

تماس شما با کد پیگیری 6000153946141 و کد شناسایی 22638 در سامانه پلیس 110 ثبت گردید . آیا اگر در ایران قوانین سخت گیرانه و جدی در مورد « محیط زیست » تدوین شده و در کنار آن ضابطان و پلیس های حساس ، مسئولیت پذیر و دلسوز می داشتیم باز هم شاهد چنین فجایعی بودیم ؟

در صورت نیاز به اطلاع از وضعیت پرونده به آدرس اینترنتی زیر مراجعه فرمایید » .

« شهروند گرامی

تماس شما با کد پیگیری 6000153946701 و کد شناسایی 46326 در سامانه پلیس 110 ثبت گردید .

در صورت نیاز به اطلاع از وضعیت پرونده به آدرس اینترنتی زیر مراجعه فرمایید » .

در مدت دو ساعتی که در آن جا بودم ؛ هیچ اثری از پلیس مشاهده نشد . موقع رفتن همین را به اپراتور مستقر در پلیس 110 اطلاع می دهم .

با دوچرخه به سمت انتظامات درب وروی چهارم رفتم و مساله را به افراد مستقر در آن جا اطلاع دادم .

از آن جا که مرا می شناختند ؛ سریعا آمده و اتومبیل را به بیرون از پیست هدایت کردند .

اما بقیه با موتورسیکلت های خود به چند ده متر آن سوتر رفته و بساط آتش و عیش و عیاشی را برگزار کردند .

نکته ی دیگر آن که یکی دو موتورسوار با راکب پسر همراه با دختری کم سن و سال دائما از رو به روی من رد می شدند تا شاید در عالم خودشان نشان دهند که کم نیاورده اند و از چیزی نترسیده اند .

این ها همان نسل زدی هستند که گفته می شود نماد جسارت و تهور و آگاهی هستند و قرار است این مملکت بحران زده را نجات دهند . اما یک لحظه فکر نمی کنند آیا کاری که انجام می دهند اصلا با « عقل » و « اخلاق » سازگاری دارد یا نه ؟

لجبازی های کودکانه و واکنش های بی مایه در غیبت آموزش « تفکر انتقادی » در نظام آموزشی بی خاصیت ما متاسفانه در رفتار بسیاری از ایرانی ها نهادینه شده اما با این حال و بر خلاف ظاهری که به دیگران نشان می دهند بسیار ترسو ، بی مایه و پوشالی هستند .

نکته ی قابل تامل و البته بسیار تاسف آن که آن قدر فضای عمومی و اجتماعی ایران آغشته به این گونه ولنگاری ها و پایمال کردن حقوق شهروندی و قانونی دیگران شده که به صورت یک نرم و هنجار عمومی درآمده و چون مقاومت مدنی در برابر آنان صورت نگرفته ؛  در این وضعیت اگر کسی چنان چه بخواهد از حقوق قانونی خود و یا حقوق عمومی دفاع کند با ذهنیت منجمد شده و متصلب با چاشنی پرخاشگرانه « دخالت » از سوی ناقضان و متخلفان رو به رو شده و در نهایت « منزوی » می شود .

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

این پرسشی اساسی است که چرا پلیس که باید وظیفه ی خود را انجام دهد و مسئول برقراری « امنیت » است حضور نمی یابد ؟ پس وظیفه ذاتی پلیس چیست ؟

و چرا باید بودجه کشور صرف نیرو وافرادی شود که به مسئولیت های خود عمل نمی کنند ؟

گویی در این مملکت تا زور و تهدید و ارعاب نباشد ؛ کاری از پیش نمی رود .  اگر پلیس و نیروی انتظامی مانند سایر کشورهای ( توسعه یافته ) اقتدار داشته باشند ؛ آیا همان افراد متخلف و متجاوز به حقوق شهروندی دیگران به خود اجازه می دهند که طلبکارانه بر سر حماقت و خریَّت خویش بایستند ؟ و دیگران را دست مایه تمسخر خویش قرار دهند ؟

آیا اگر افراد متخلف از قانون در کنار جریمه های بازدارنده و موثر و البته بدون تبعیض و در صورت تکرار تخلف از « حقوق اجتماعی » خود محروم شوند – همان کاری که در کشورهای توسعه یافته انجام می شود – آیا کسی باز هم جرات تکرار کار غلط و غیر قانونی را به خود خواهد داد ؟

مشکل این است که همه چیز در تعارف و روزمرگی و بی خیالی و مسئولیت گریزی خلاصه شده و متاسفانه کسی چیزی را جدی نمی گیرد .

در کنار کنترل های بیرونی که در کشور ما به درستی انجام نمی شوند اما خبری از کنترل های درونی و مردمی هم نیست .

در همین پارک جنگلی سرخه حصار و با وجود تابلوی ممنوعیت برافروختن آتش اما اکثریت این کار را بدون ترس انجام می دهند .

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

به کرات مشاهده شده که همین اکثریت ، تنه ی درختان را برای فراهم کردن هیزم برای آتش می کَنند و همین مساله باعث خشک شدن و جان دادن درختان می شود .

بسیار بسیار کم دیده ام که از این جماعت کثیر ؛ فردی معترض دیگران شود و البته در کمال « بی تفاوتی » و به راحتی از کنار این ناهنجاری ها و تجاوزها می گذرند و البته بعدا برای تسکین وجدان فردی و اجتماعی استحاله شده به نوعی آن را ماستمالی و توجیه می کنند .

نظیر همین وضعیت در جاهای دیگر هم رخ می دهد .

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

 چیزی که اکنون در جنگل های هیرکانی الیت چالوس رخ داده و همان پیکر نحیف محیط زیست ایران را دچار فروپاشی و انحطاط کرده است ؛ بر اساس همان وضعیت و نمونه های کوچک نباید چیز عجیب و غریبی تصور شود .

اکنون از کسانی که خود را عزادار محیط زیست نشان می دهند باید این پرسش جدی را مطرح کرد که آیا تاکنون و قبلا تذکری به همان زامبی های طبیعت خوار داده اند و یا آن که خود را همواره همرنگ محیط کرده و با بی تفاوتی از کنارش رد شده اند ؟

انتقاد و دیدگاه علی پورسلیمان در مورد وضعیت پارک جنگلی سرخه حصار و آتش سوزی جنگل های هیرکانی و سندرم فراگیر مغزهای کوچک در میان ایرانی ها

آیا اگر در ایران قوانین سخت گیرانه و جدی در مورد « محیط زیست » تدوین شده و در کنار آن ضابطان و پلیس های حساس ، مسئولیت پذیر و دلسوز می داشتیم باز هم شاهد چنین فجایعی بودیم ؟

این که عده ای در جهت فرافکنی ؛ مقصر را زمین خواران و برخی نهادهای حکومتی و... معرفی کنند ؛ تغییری در وضعیت سندرم فراگیر مغزهای کوچک شده در ایران رخ نخواهد داد .

کلیپ زیر مرتبط با اظهارات دکتر علیرضا طبیب خویی را مشاهده نمایید .

( نکته ی مهم این که منبع استرس در بسیاری اوقات همان هایی هستند که در یادداشت به آن اشاره شد )

یکشنبه, 02 آذر 1404 14:02 خوانده شده: 288 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +3 0 --
مدرس مازاد 1404/09/02 - 22:35
فیلم دعوای دو دختر را دیدم
واقعا تاسف انگیزه
دعوا سر چی بوده؟
و اون یکی میگفت باید .... چی و چرا و سر چی؟
و جالب اونجاست یه پسره اونجاست و کاری نمیکنه که هیچ، دو دختر دیگه را هم مانع میشه
پاسخ + +3 0 --
مدرس مازاد 1404/09/02 - 22:38
از نو دیدم
دعوا سر معذرت خواهی هست

متاسفانه این یکی از ثمرات و نقاط ضعف آموزش و پرورش است
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1404/09/04 - 10:16
آموزش وپرورش درتربیت درست دانش آموزان می تواندنقش مهمی راایفاکند. کمااینکه قبل ازانقلاب این مسئله کاملابه چشم می آمدمنتهی درطول45سال اخیرماموریت آموزش وپرورش ازتعلیم وتربیت تبدیل شده به سربازپروری وآموزشهای نظامی وبرگزاری اردوهای باصطلاح راهیان نور.ازطرفی این وزارتخانه دربس خودش رادراختیارحاکمیت قرارداده تاهرچه اودیکته می کنداجرانماید.طبیعی است که درچنین شرایطی دانش آموزانی بس بیسوادوبی اخلاق وکم ادب تحویل جامعه داده می شود.درنتیجه درپارک وخیابان ومترووجاهای دیگرشاهدرفتارهای غلطی هستیم که واقعاآزاردهنده است.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1404/09/04 - 10:39
درود

1- آیا آموزش و پرورش پیش از انقلاب به قول شما در کارکردهای خود موفق بوده است ؟

اگر چنین بود ؛ چرا انقلاب شد ؟ و چرا مردم مطالبه گران خوبی برای همان آرمان ها نبودند ؟

2- با وجود تقبیح چیزهایی مانند راهیان نور ؛ اما تقاضا برای آن بالاست .

اگر مخالفند ؛ چرا مشارکت می کنند ؟!

3- آموزش و پرورش نهادی حاکمیتی است و کارکردها و ماموریتش را بر اساس انتظارات حاکمیت تنظیم و اجرا می کند .

مهم این است که « حوزه عمومی » شامل رسانه و تشکل و افکار عمومی باید فعال باشد و اجازه ی انحراف به آن ندهد که چنین چیزی خیلی مشهود نیست .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 -1 --
ناشناس 1404/09/05 - 09:14
"انقلاب"بقول شماهیچ ربطی به آموزش وپرورش آن دوران ونیزمسائل اقتصادی نداشت.عاملی که باعث آن باصطلاح انقلاب شد ناآگاهی وبیخردی عده ای بودکه خودشان را روشنفکر!می پنداشتنداماعملا زمان خودشان رانمی شناختند چنانچه بعدارگذشت 47سال ازآن باصطلاح انقلاب خودهمینهااقرارمی کنندکه اشتباه کرده اند.اردهه 50حاکم آن زمان شروع به اصلاحات کردوپیشرفتهادرتمام زمینه هاشروع شده بوداماهمین گروهها وافرادنامتعادل مانع ایجادکردندوخروجی آن وضعیت بسیارفشل وبی ریخت فعلی است که شاهدآن هستیم.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1404/09/05 - 09:45
درود

این را بر چه اساس و سندی می گویید ؟

« انقلاب » آن هم از نوع 57 محصول روابط و فرهنگ درون جامعه و تربیت افراد بر اساس میزان مطالبه گری مدنی است .

وقتی آدم ها در کلیت خودشان سکوت می کنند به امید آن که کسی بیاید و آن ها را نجات دهد و همه چیز را به قضا و قدر حواله می کنند ... و خودشان در عمل « عاملیت » ندارند ؛ ممکن است کسی هم پیدا شود و موج سواری کند و آنان را فریب دهد .

روشنفکران هم بخشی از مظروف همین جامعه هستند و بر اساس تربیت و بینشی که از محیط کسب کرده اند ؛ عمل می کنند .

این چیزی است که در نظام آموزشی اتفاق می افتد و محصول و برون داد آن است .

اصلا فکر نکنید در این 47 سال ؛ وضعیت بهتر شده و یا بهبود پیدا کرده است !

آدم های جامعه به مراتب بدتر ، حریص تر و بی رحم تر شده اند .

فریب ظاهر و اداها را هم نخورید .

« استبداد » ژن غالب در میان ایرانی ها و فرهنگ غالب و رایج آنان است .

تا این را نفهمند و خود را تغییر ندهند ؛ وضعیت همین است و البته به مراتب بدتر هم خواهد شد .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 -1 --
ناشناس 1404/09/05 - 09:23
"انقلاب"بقول شماهیچ ربطی به آموزش وپرورش آن دوران ونیزمسائل اقتصادی نداشت.عاملی که باعث آن باصطلاح انقلاب شد ناآگاهی وبیخردی عده ای بودکه خودشان را روشنفکر!می پنداشتنداماعملا زمان خودشان رانمی شناختند چنانچه بعدارگذشت 47سال ازآن باصطلاح انقلاب خودهمینهااقرارمی کنندکه اشتباه کرده اند.اردهه 50حاکم آن زمان شروع به اصلاحات کردوپیشرفتهادرتمام زمینه هاشروع شده بوداماهمین گروهها وافراد نامتعادل مانع ایجادکردندوخروجی آن وضعیت بسیارفشل وبی ریخت فعلی است که شاهدآن هستیم.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

حذف تنبیه بدنی در مدارس ، اتوریته ( اقتدار ) معلم را کاهش می دهد - 5.9%
حذف تنبیه بدنی در مدارس موجب اختلال در انضباط کلاس شده و دانش آموزان را گستاخ می کند - 12.2%
تنبیه بدنی یک اصل تربیتی مفید است و با توجه به شرایط و توسط معلم حرفه ای می تواند مورد استفاده قرار گیرد - 18.1%
با تنبیه بدنی در هر شرایطی مخالفم - 63.8%

مجموع آرا: 221

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور