این روزها در بسیاری از مدارس به ویژه مدارس حاشیه با دانش آموزانی در پایه های بالاتر روبه رو می شویم که نه تنها نمی توانند بخوانند و بنویسند بلکه حروف الفبا را تشخیص نمی دهند. در بهترین حالت دانش آموزانی را می بینیم که دچار ضعفهای اساسی در مهارت های پایه هستند و معلوم نیست با کدام منطقی و از چه طریقی بدون هیچ مانعی وارد پایه های بالاتر شده اند ؟
وقتی از معلمان می پرسیم که چرا این دسته از دانش آموزان بدون آموختن حروف الفبا و مهارتهای نوشتن، حساب کردن و خواندن وارد پایه های بالاتری شده اند به نوعی فشار سازمانی بر نظام ارزشیابی توصیفی اشاره می کنند، به گونه ای که اگر معلمی یا مدرسه ای تعدادی از دانش آموزان خود را از ورود به پایه های بالاتر منع کند به شدت از طرف مدیران مؤاخذه شده و دچار دردسر خواهد شد. البته بارها مدیران آموزش و پرورش این مسئله را تکذیب کرده اند ولی کتمان این موضوع در طی زمان پیامدی جز درماندگی بی پایان مدارس و معلمان در رفتار با دانش آموزان بسیار ضعیف ندارد.
آیا مدیران آموزش و پرورش به این مسئله نمی اندیشند که حضور دانش آموزانی در پایه های بالاتر که نه می توانند بخوانند و بنویسند و نه مهارت های پایه ریاضی را درک می کنند و نه درس های مختلف را درک می کنند، چه عوارض خطرناک آموزشی و تربیتی در پی دارد ؟ این مسئله ضمن اینکه انرژی معلمان را درگیر می سازد باعث ظهور فرهنگ غلط ارزشیابی می شود و تثبیت فرهنگ غلط ارزشیابی عوارض خطرناکی همچون بی مسئولیتی، عادت به رکود و تنبلی، بی تفاوتی، از میان رفتن معیار موفقیت اجتماعی، از بین رفتن فرهنگ تلاش و دلسردی دانش آموزان ساعی و قاعدتا گسترش کم سوادی را به همراه می آورد.
ارزشیابی توصیفی رویکردهای روشنی برای دانش آموزان ضعیف دارد: تکرار پایه با نظر هیات ارزیابی مدرسه، تکرار درس با نظر معلم، شرکت و موفقیت دانش آموز ضعیف در کلاسهای جبرانی.
متاسفانه به دلیل فشار سازمانی که بر معلمان و مدیران مدارس حاکم است هر سه راهکار بالا تضعیف شده اند. شاید به دلیل اینکه تا کنون هیچ گونه نظام ارزشیابی ملی پیشرفت دانش آموزان در کشور پیش بینی و اجرا نشده است و ما فاقد نظام ارزشیابی برنامه درسی هستیم ؛ حساسیت مدیران نسبت به افت دانش آموزان به عنوان تنها معیار نظارت بر کیفیت یادگیری -یاددهی عمل می کند و همین مسئله فرهنگ غلط ارزشیابی موجود را که آن را می توان فرهنگ «یاد نگیر و در رو» نامید گسترش داده است.
مدیران دلسوز آموزش و پرورش در حساسیت نسبت به این درد، همین بس که می توان گفت:
گسترش و تکثیر انسان کم سواد از طریق مدارس و دانشگاه ها مساوی است با گسترش فلاکت در کشور.
کانال نوفهمی در مطالعات برنامه درسی
نظرات بینندگان