صدای معلم :
انگیزه شما از انتخاب حرفه معلمی چه بوده است؟
دانشجو معلم :
اول آن علاقه بوده و هم این که در طول ترم من به بچه ها درس می دادم و شاگرد اول کلاس بودم و اگر مشکلی داشتم به دبیرانم می گفتم.
صدای معلم :
رشته خود شما هم ریاضی بود؟ ساده ترین امکانات برای ما دانشجویان وجود ندارد
دانشجو معلم :
بله رشته من ریاضی بود.
صدای معلم :
معدل من در دبیرستان حدود نوزده و شصت صدم بود. امتیازاتی که در رشته معلمی داشتم بی تاثیر نبوده ولی اولین انتخاب من معلمی بود.
صدای معلم :
آیا در خانواده تان شخص فرهنگی دارید؟
دانشجو معلم :
نه، فرهنگی نداریم.
صدای معلم :
پس شما حرفه معلمی را به عنوان یک انگیزه انتخاب کردید؟
دانشجو معلم :
بله انگیزه و علاقه.
صدای معلم :
آقای حیدری شما بفرمایید که به عنوان یک کارورز که در مدرسه حضور پیدا می کنید جو بین معلمان به چه صورت است؟ آیا جو تشویقی دارد یا جو بازدارنده؟
دانشجو معلم :
اولین روزی که من به مدرسه آمدم تا امروز یک سری از دوستان می گفتند برای چه آمدی مدرسه ، معلمان و معاون مدرسه می گفتند ما سی سال عمرمان را هدر دادیم. من انتظار چنین برخوردی را نداشتم. می دانستم که اوضاع و شرایط سخت است و انتظار چنین برخوردی را نداشتم. یکی دو نفر نبودند که به من این حرف را زدند تعدادشان زیاد بود .
صدای معلم :
به جای این که شما را تشویق کنند و به شما خوش آمد بگویند و انگیزه بدهند می گفتند چرا وارد حرفه معلمی شده اید؟
دانشجو معلم :
البته هر کس دلایل خاص خودش را دارد. یک سری از معلمان کم کاری می کنند و یک سری مشکلاتی دارند که شغل خود را نسبت به پست های دیگر مقایسه می کنند.
صدای معلم :
با توجه به گفته های همکاران نسبت به شما آیا تغییر نگرشی در شما به وجود آورد یا خیر؟
دانشجو معلم :
در ابتدا من کمی شوکه شدم ولی تغییری در من به وجود نیاورد.
صدای معلم :
شما همچنان تصمیم گرفتید که بر اساس همان انگیزه های اولیه ای که داشتید برای ورود به حرفه معلمی این کار را ادامه بدهید؟
دانشجو معلم :
بله من انگیزه خودم را دارم و انشاءالله که بهتر می شویم.
صدای معلم :
آقای حیدری شما بفرمایید که در طول دو سال تحصیل تان در دانشگاه آیا با مشکلات خاصی برخورد کرده اید؟
دانشجو معلم :
من در دانشگاه به خود اساتید هم گفتم که آن فضایی که برای فرهنگیان باید ایجاد بکنند ندارد قطعا فضایش باید بهتر از فضای دانشگاه های تاپ ما باشد. حتی سخت تر پذیرش کنند طوری نباشد که هر کسی وارد این حرفه بشود. فضای امکانات باید کافی باشد.ساده ترین امکانات برای ما دانشجویان وجود ندارد. حتی بعضی اوقات برای غذا اعتراض می کنیم می گویند اینجا بهتر از دانشگاه های دیگر است در صورتی که اصلا این گونه نیست. امکانات دانشگاه هایی مانند دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر قابل مقایسه با دانشگاه ما نیست. ما یک سری خواسته داریم اما تلاش نمی کنیم، امکاناتش را فراهم نمی کنیم. من بارها به استادانم گفته ام شما روش های خوبی به ما یاد می دهید شما راه حل های خوبی جلوی ما می گذارید اگر این روش ها انجام بشود آموزش و پرورش ما تغییر می کند ولی سعی نمی کنیم امکاناتش را ایجاد نمی کنیم .
صدای معلم :
یعنی منظور شما این است که دانشگاه فرهنگیان قد و اندازه دانشگاه های دیگر نیست.
دانشجو معلم :
قطعا همین گونه است.
صدای معلم :
فضای داخلی دانشگاه فرهنگیان را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این فضا برای ارائه نظرات مختلف باز است یا فضای بسته ای است؟
دانشجو معلم :
در داخل کلاس با استادان راحت هستیم. آن چه که باید بگوییم را می گوییم. ولی در دانشگاه بچه ها که انتقاد کردند کم و بیش سعی کردند ولی آن طور که وضع ما را بهتر کند و انتقادهایی که ما می کنیم عملی شود نیست.
صدای معلم :
در آنجا هیئت های گزینش یا حراست ها تذکرات خاصی به دانشجویان می دهند یا نه؟
دانشجو معلم :
برای خود من تا به حال پیش نیامده است ولی برای یک سری از دوستانم مشکلاتی پیش آمده حرفی زده اند.
صدای معلم :
چه حرفی زده اند؟
دانشجو معلم :
حرف بدی به یکی از بچه ها زده اند . به یکی از بچه هایی که در شورای صنفی بوده انتقاد داشتند و چیز بدی به او گفته اند و ایشان انتقال داده بودند به حراست و حراست پیگیری کرده بود.
صدای معلم :
آیا فضا برای بیان مطالبات صنفی در دانشگاه شما باز است؟
دانشجو معلم :
جلساتی می گذارند مثلا جدیدا روزهای دوشنبه جلسه می گذارند .
صدای معلم :
شما در آنجا نشست هایی برای تربیت سیاسی یا آموزش سیاسی هم دارید؟
دانشجو معلم :
کلاسهای فرهنگی است که من شرکت نمی کنم چون با یک سری از کلاس هایم تداخل دارد از طرفی به صورت جدی پیگیری نمی کنم.
صدای معلم :
شما کلاس هایی با زمینه آموزش سیاسی با موضوعات سیاسی دارید ؟
دانشجو معلم :
نه ما تا الآن نداشتیم.
صدای معلم :
در مورد ماجرای کسر از حقوق می توانید توضیحی بدهید؟
دانشجو معلم :
در گذشته حقوق دانشجو معلمان را 45 درصد کم می کردند مثلا اگر من هفتصد تومان حقوق داشتم 45 درصد آن بابت هزینه دانشگاه و خوابگاه و غذا کم می شد ولی الآن حقوق را به ما می دهند و آخر هر ترم باید آن پول را بدهیم و تسویه کنیم.
صدای معلم :
به نظر شما این وضعیت بد است؟ قبلا حقوق را مستقیما کسر می کردند ولی الآن نمی کنند.
دانشجو معلم :
به نظر من این پولی که دارد کم می شود باید در راستای آن یک حرکت هایی برای دانشجو انجام بدهند. مثلا برای هر نوبت غذا مبلغ پنج هزار تومان هزینه می شود از دانشگاه های دیگر خیلی بیشتر است اما در سطح دانشگاه های دیگر نیست. گاهی اوقات شده نیم ساعت یا یک ساعت در صف می ایستیم .
صدای معلم :
الآن شما چقدر حقوق می گیرید؟
دانشجو معلم :
الآن دریافتی ما در هر ماه هفتصد هزار تومان است که 45 درصد آن را باید به دانشگاه برگردانیم حدود سیصد و خورده ای .
صدای معلم :
شما باید در تهران با سیصد و خورده ای خودتان را اداره کنید؟
دانشجو معلم :
بله. واقعا سخت است.
صدای معلم :
آیا صحبت دیگری هم دارید؟
دانشجو معلم :
امیدوارم مسئولین ما هدف هایی را که دنبال می کنند حرکت هایی هم بکنند که راحت تر ما به هدفمان برسیم. طوری نباشد که وقتی ما به اینجا می آییم معلمان به جای این که به ما روحیه بدهند و تشویقمان بکنند انگیزه ما را از بین ببرند ولی روی خود من باشخصه تاثیر زیادی نگذاشته است.
صدای معلم :
شما گفتید قبلا از ما 45 درصد کم می کردند الآن کسر نمی کنند و خودتان می روید و پرداخت می کنید. بر اساس چه خدماتی به شما می گویند که پرداخت بکنید؟
دانشجو معلم :
معیارهایی که خودشان دارند مثلا حقوق حکم می خورد. کسانی که سال نود آمده اند یک مصوبه ای دارد.الآن جدیدا سال نود و هفتی ها چه خوابگاه داشته باشند چه نداشته باشند باید 45 درصد از حقوق شان را بدهند. ولی نمی دانم این کار عملی شده است یا خیر. از حقوق شان کسر نمی کنند ولی پایان ترم باید آن 45 درصد را پرداخت کنند.
الآن کسانی که خوابگاه دارند 45 درصد و کسانی که خوابگاه ندارند 25 درصد پرداخت می کنند. کسانی که به حسابداری بدهی دارند باید در آنجا محاسبه و پرداخت کنند.
پایان گفت و گو/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
از امید به ناامیدی رسیدم متاسفانه
کارورزی سر کلاس من معلم حاضر شد....بعد از پایان کلاس و زمانیکه که دانش آموزان در حال خروج از کلاس بودند یکی از دانش آموزان پایه هفتم مستقیم آمود پیش این کارورز و بهش بگفت آقا چرا میخوای معلم بشی برو کار دیگری سیگار فروشی و معذرت میخوام حمالی حثوقش بیشتره...این دقیقا جملات آن دانش آموز است...من هم که شوکه شده بودم با تندی این دانش آموز را از کلاس بیرون کردم و در دفتر جریان را برای همکاران گفتم....همه ناراحت و اصرار در دانستن نام آن دانش آموز را داشتند که من گفتم حالا گیرم هم این یک نفر را روشن یا تنبیه کردید باور عموم را میخواهید چه کنید......
همکار محترم ، این دیدگاه را خود ما معلمان بوجود آورده ایم.
ما معلمان تا زمانی که در کلاس درس از اوضاع خود ننالیده
بودیم و میزان حقوق دریافتی خود را بیان نکرده بودیم ، عزت
و احترام داشتیم چون ماهیت کارمان را می دیدند و به ارزیابی
مادی آن نمی پرداختند.
در ضمن همزمان با افزایش های راست و دروغ حقوق طی
یک سال و پخش گزارش آنها از صدا و سیما ، این سفره ی
باز و نیازمند معلما را بی آبرو ساخت و معلم ماند بدون هر نوع بهایی.
دانستن نام دانش آموز به قول شما فقط خشم آنی را خاموش
می کرد اما آتشفشان حقیقت همچنان شعله ور باقی می ماند.
امروز وظیفه هر معلم آنست که در کلاس درس به نفع شغل
خود سخن بگوید و خود بدان ارزشها عامل باشد تا شاید طی
سالهای آتی نگرش جامعه اصلاح شود. صدا وسیما باید خاموش
شوند و از مضحکه معلمان پرهیز نمایند. سقف حقوق معلمان هم
در تقویت باور درست موثر است.
ناشناس محترم ، بله سیمای فقر داد می زند منتهی بنده
سرآغاز ماجرا را ذکر کردم. ابتدا دردمندی ما را به صدا
درآورد و بعد همه چیز عادی شد. معلمان قبل از انقلاب
هم ثروتمند نبودند اما فقط عزت و وقار و غرور شغلی
آنان لمس می شد. کسی از معاش معلم سخن نمی گفت.تشکر
ناشناس محترم ، بنده هم گفته شما را عرض کردم تکرار می کنم :
معلمان قبل از انقلاب هم ثروتمند نبودند اما فقط عزت و وقار و غرور شغلی آنان لمس می شد. کسی از معاش معلم سخن نمی گفت.تشکر
زینب خانم شما در کل با واژه ها ظاهرا مشکل دارید و گفتگوی سالم و زیبا بلد نیستید. نظرات گوناگون خود را در یادداشت ها یکبار مطالعه کنید تا متوجه شوید چه عرض می کنم.
نگاه برخی حقیرتر از بنده هست!!!!
عزت نفس را از والدین و شغلم تا حدخودباوری یاد گرفته ام.
سر و وضع بنده به عنوان یک معلم همیشه تمیز و شیک بود و معرّف دریافتی ام نبود.
امیدوارم با همکاران و حال و هوای سایت هماهنگ شوید و از اهانت های غرض آلود بپرهیزید.
آموزش و پرورش همانند خوره از درون همه چیز خود را خورده و نیست و نابود می کند. چارچوب هر پدیده و فرآیندی ، ارزش ها و باورهاست. ما این دو را در بطن نظام خویش از دست داده ایم. با فقیر نگه داشتن معلمان به بی هویت سازی آنان پرداخته ایم و امروز داریم اثرات تخریبی اش را می بینیم. تهی شدن از درون بتدریج باعث نیستی می گردد.دقیقا همین شرایط دارد مزمزه می شود. کار یک روز و یک شب و یک شخص نیست. در این جامعه همه در تخریب آن کم یا زیاد سهیم اند.
آقای حسن
1- بهتر است این توصیه را ابتدا از خودتان آغاز کنید !
2- بهتر است مقدمه گزارش را با دقت مطالعه فرمایید .
پایدار باشید .
کادرمدرسه حقیقت را به شما گفته اند اگربا همین شرایط سخت اقتصادی وبهتر بگویم فقراقتصادی عاشق معلمی هستی مبارک باشد
ولی این را بگویم صمیمیتی که در دوران جوانی وجوددارد مانع دیدن حقایق خواهد شد زمانی که از این سن عبورکنید بهترمتوجه ی اشتباه درانتخاب شغل خودخواهید شد
تجربه ی 40 ساله خلاف ادعای شما را ثابت می کند اگررییسی انتخاب شده بود تنها فایده اش این بود که بعضی ها را از 4ساله شدن دوره ی حکومتشان می ترساند ومی فهمیدند ملت ایران فریب نمی خورند ولی باید خدمت شما عرض کنم افراد کاندید هیچ کدام توان اداره ی کشور را نداشتندکارهربزنیست خرمن کوبیدن گاونرمی خواهد ومردکهن
جهت اطلاع این برادر هم عرض شود که نزدیک بیست سال با بالاترین مدرک دانشگاه دولتی در کلاس درس، نشخوار! ببخشید تدریس میکنم! اینکه شما چه کسی هستی و چکار میکنی به ما ارتباطی ندارد ،اما اگر متوجه مطالب بنده شده باشی، حرف بدی نزدم و عرض کردم که معلمان از نظر مالی مثل اکثر کارکنان دولت و افراد عادی جامعه هستند .
دانش و خواسته است، نرگس و گل...اگر کسی دنبال پول است نه معلمی که حتی استادی دانشگاه هم پول ساز نیست. در پناه حق
معلمی شغل انبیاست و عشق است قبای معلمی بر تن بعضی ها گشاد است.
شما گویا اصلا متوجه موضوع نشده اید! من گفتم که معلمانی که معلمان تازه کار را از ورود به این شغل منع می کنند چرا خودشان کنار نمی روند؟مگر بی انگیزه و علاقه به هر دلیل می توان معلم مفیدی باشد؟ یا چرا اعتراض می کنند که فرزندانشان را وارد آ.پ نمی کنند،در صورتیکه خودشان می گویند پشیمان هستند. عزیز جان اول فکر کن بخوان بعد از وجدان بگو! در جواب ناشناس دیگر هم باید گفت آزاد فقط نظرش را گفته، چرا توهین می کنید؟با دلیل پاسخ بده!
به همین خاطر عصبی شدم .
ببخشید.
دوست عزیز " آزاد "
قبلا اعلام شده است دوستانی که اقدام به ارسال مطلب به صورت مرتب می کننتد حتما ای میل خود را ثبت کنند .
ما از کجا باید بدانیم ؟
به نظر می رسد به جای این همه تعجیل در پاسخ قبلا بخش " تماس با ما " را مطالعه فرمایید .
پایدار باشید .
وای بر بچه های مردم.
البته این مدرس و این آزاد
بعید است آن مدرس آزادی باشد که مدتهاست دیگر نظر نمیدهد
معلمایی که دورو برم دیدم اکثریت سواد انچنانی ندارن مدام ازاینکه حقوق کمی میگیرن و اگر هر شغلی را انتخاب کرده بودن الان میلیاردر بودن برای ماها توضیح میدن!؟
خب چرا نرفتین بیرون؟چرا تو این شغل موندین؟!
میدونین چقدر دانشجوی با سواد که هر کدومشون اندازه کل معلمای یک شهر رزومه های قوی با دانش خوب و مفید دارن بیکارن.
شرایط همینه و تغییری هم نخواهد کرد اگر میبنین ضرر میکنین خب خیلی اسونه بکشین کنار و برین دنبال شغل هایی که میگین میلیاردتون میکنن!