صدای معلم :
انتقالی از شهرستان ها به نواحی یک و دو شهرری علی رغم وجود نیروهای مازاد متعدد،مبدل به یک رانت شده است که به جهت جلب رضایت نمایندگان مجلس و دوستان و آشنایان مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به قرار داشتن نواحی یک و دو شهرری در محدوده ی منطقه بیست تهران از این امکان جهت نورچشمی ها فارغ از نیاز مناطق به نیرو استفاده شده است و البته شاید یکی از دلایل عدم تغییر مدیران ضعیف و غیر اصلاح طلب و وابسته ی نواحی یک و دو شهرری شاید همین تبعیت محض و بی چون و چرای ایشان در برابر این اوامر از ناحیه مدیرکل،انجمن اسلامی معلمان شهرری و حتی اوامر از ناحیه فرماندار و...باشد که یک نمونه آن هم ثبت نام دختر فرماندار شهرری در مدرسه دخترانه راهنمایی شاهد ناحیه یک به دور از ضوابطی باشد که حتی در مورد همکاران فرهنگی هم بسیار سفت و سخت عمل می کند.
فولادوند :
انتقال ضوابط و مقررات خاص خودش را دارد. اما همکارانی که مشکلات ویژه دارند ما هوایشان را داریم و به نزدیکترین نقطه تهران منتقل شان می کنیم. اما به هیچ وجه مباحث پارتی بازی در حوزه من حداقل راهی به جایی نمی برد. چون بخشی از این نیروهایی که از شهرستان های دیگر به حوزه شهرستان تهران می آیند به دلایل متفاوت می آیند. یا تحصیل می کنند یا بیمارند و می خواهند معالجه شان را ادامه بدهند. ما به فراخور مشکلات همکاران انعطاف داریم.
صدای معلم :
ببخشید یعنی آموزش و پرورش کارش مریض داری یا این چیزها شده است؟
فولادوند :
ما الآن یک فضای هتل مانندی را برای همکارانمان آماده کرده ایم. کسانی که از شهرستان های دیگر می آیند برای معالجه بیماری و به جایی نیاز دارند ما موظفیم رفاه حال همکاران را داشته باشیم. اما در سال گذشته ورود به مناطق یک و دو شهر ری ممنوع بود. شاید بعضی از این موارد که می گویید کمیسیون آن را جزء موارد خاص تشخیص داده که این کار انجام بگیرد.
بحث ثبت نام در مدارس شاهد در محدوده حوزه اداره کل نیست. ثبت نام مدارس شاهد توسط سیستم متمرکز وزارت خانه انجام می گیرد. شما به عنوان متقاضی تحصیل فرزندتان اطلاعات را وارد سایت می کنید 48 ساعت بعد از طرف وزارت خانه به شما پیام می دهند که شما دارای شرایط هستید یا خیر. این هم در حیطه مدیر کل نیست. مدیر کل نمی تواند مانند سنوات گذشته اعمال نفوذ کند. این یک سیستم متمرکز است و کارش هم خیلی خوب است.
صدای معلم :
علی رغم محدودیت های بودجه ای و به تاخیر افتادن مکرر پرداخت حق التدریس ها،هر ماه بابت هزینه ی ناهار پرسنل اداره کل و سرویس های ایشان از سوی این اداره کل هزینه می شود و این یکی از سنت های اصلاح نشده و غلط به میراث مانده از دولت گذشته است،اساسا چه ضرورتی دارد که در این دو محور از سوی یک اداره دولتی هزینه گردد؟ اگر همین هزینه مصروف تحصیل کودکان کار و خیابان و یا دانش آموزان بی بضاعت بازمانده از تحصیل که در سطح شهرستان های استان تهران به دلیل مهاجر نشین بودن و فراوانی آسیب های اجتماعی کم نیستند،می شد،به تحقق اهداف تعلیمی و تربیتی و چشم اندازها و مستندات بالادستی و عامل بودن به اعتقادات و آموزه های دینی نزدیک تر نبود؟از این موضوع جالب تر نظرخواهی از ذینفعان (پرسنل اداره کل)جهت تداوم این روند یا اصلاح رویه است!!که قاعدتا نتیجه آن مشخص است....اگر بنابر نظرسنجی باشد باید از فرهنگیان،اولیاء و دانش آموزانی که فلسفه ی وجودی تشکیل چنین ستادی هستند نظرسنجی شود که این روال ناهارخوران و ایاب و ذهاب پرسنل اداره کل ادامه پیدا کند یا خیر؟
فولادوند :
ما مجری خدمات و دستورات و قوانین هستیم. قانون خدمات کشوری می گوید هر جا کارمند دولت بعد از ساعت دو و نیم ماند باید دولت غذایش را تقبل کند. با توجه به این که پنج شنبه ها تعطیل شده است و ساعت های اداری یک ربع به چهار پایان می یابد این یک قانون است این دست من نیست. اگر بخواهیم کارهایی که این دوستان می گویند انجام بدهیم خیلی منابع دیگری وجود دارد که می توانند انجام بدهند و در خیلی از مناطق این کار انجام گرفته است. الان توزیع تغذیه دانش آموزان در مناطق محروم در مدارس حوزه شهرستان های تهران داریم رقم می زنیم و کارهایی که دوستان گفته اند ما داریم انجام می دهیم.
بحث سرویس های همکاران فرهنگی فقط مختص همکاران اداری نیست . حدود شصت درصد معلمان ما در شهرستان ها رفت و آمد می کنند و سرویس رایگان در اختیارشان است. ما ماهانه یک میلیارد تومان سرویس همکاران فرهنگی را به مدارس و محل زندگی شان می دهیم . این رویه ای است که وجود دارد. صرفا باید یک فکر ملی و تصور ملی از آن داشت. باید وقت را هم در نظر بگیریم. چقدر زمان لازم است تا همکاران به محل کارشان برسند. قوانین رفاهی جایگاه سرویس های اداری برای همکاران اداری را مشخص کرده است. چیزی نیست که بخواهیم تغییرش بدهیم. نهار ندهیم و آن را بدهیم فقیر بیچاره ها بخورند در اینجا دچار مشکل می شویم و فردا همکاران می روند و به دیوان عدالت ادری شکایت می کنند .
صدای معلم :
اگر این مستند به ماده قانونی است چرا شما نظر سنجی کردید؟
فولادوند :
خیر، ما گفته ایم یا پولش را به حسابتان واریز می کنیم یا بیایید اینجا به شما غذا بدهیم. ما به آنها نگفته ایم که به شما غذا بدهیم یا نه؟ و بگویند نه غذا را بدهید بیاید. ما گفتیم نقدی خدمتتان بدهیم یا خودتان انجام بدهید؟
صدای معلم :
نتیجه نظر سنجی چه بوده است؟
فولادوند :
منفی بود. گفته اند اینجا غذا می خوریم.
صدای معلم :
تصور مراجعینی که از شهرستان های استان تهران که گاهی به همراه کودک خردسال خود جهت پیگیری کار اداری خود ناگزیر هستند در حیاط اداره توجه کودک خود را از بوی غذای کارکنان اداره کل به جای دیگری معطوف کنند تا این کارمندان پس از میل ناهار و نماز به جایگاه های اداری خود برگردند،تا بلکه کار ارباب رجوع انجام شود بسیار آزاردهنده و در تضاد آشکار با تکریم ارباب رجوع است.به خصوص که عمده ی مراجعه کنندگان افراد مشکل دار و دردمندی هستند و نکته جالب تر عادت غلط رایج که تقریبا پرسنل هر بخش و اداره ای به اتفاق کار را تعطیل می کنند و اتاق ها را می بندند و به ناهار می روند و در زمان ناهار گاهی حدود یک ساعت و شاید بیشتر درب برخی اتاق ها بسته می ماند.
فولادوند :
نه استدلال خوبی نیست. وقتی طرف این را مطرح کرده است وضع خودش را نشان داده است. شما از خیابان هم که رد می شوید غذایی می فروشند پس بگوییم چون بیچاره فقیر در حال ترددند مغازه را ببندید. نیم ساعت وقت ناهار و نماز است. همین در دستورالعمل آمده است. حدودا روزی پنجاه غذا اضافه تر داریم تا از میهمانان ویژه که هستند پذیرایی شود. مثلا روز دوشنبه تعدادی مهمان من بودند که ماندند و باید از آنها پذیرایی می شد. این گونه نیست. بالاخره ما هم مسلمانیم. همکاران ما معمولا آخر وقت در ساعت یک و نیم به ناهار می روند. ارباب رجوع صبح آمده کارش را انجام داده و رفته است. هر چند هم داشته باشیم باز این اتفاق می افتد. بچه ای که به اتاق من ورود پیدا می کند اولین چیزی که به او می دهم شکلات و بیسکویت است. این که همکارمان این گونه نوشته ایراد است. در آپارتمان هم غذا درست کنید بویش همه جا می پیچد.
صدای معلم :
شما فرمودید که کارکنان اداره کل شما و نواحی و مناطق وابسته به شما حق ندارند بیشتر از نیم ساعت وقت ناهار شان طول بکشد.
فولادوند :
فقط اداره کل و مناطق یک و دو و بقیه دو و ربع به خانه می روند و روزهای پنج شنبه هم در اداره هستند.
صدای معلم :
یکی از بزرگترین آسیب ها و آفت های دوران مدیریت آقای فولادوند،عدم تمرکزشان بر مسئولیتشان و چشم به پست های بالاتر همچون معاونت وزارتخانه است و با توجه به اینکه نیروی بومی شهرستان های استان تهران نیستند،این جایگاه را همچون معبر و گذرگاه در نظر گرفته اند و شاید یکی دیگر از دلایل عدم تغییر و تحول در معاونین و روسای ادارات و مناطق مشکل دار هم همین باشد که چون برنامه ی بلندمدت برای شهرستان های استان تهران ندارند،از هر اقدام هزینه داری خودداری نموده اند که حساسیت زا نباشد.
فولادوند :
مشکل عمده ای که وجود دارد این است که بعضی ها صداقت ندارند. ما که از پشت کوه آمده ایم صداقتمان بیشتر از کسانی است که از این طرف کوه آمده اند. من نیروی منطقه دوازده تهران بودم. با اینجا بیگانه نیستم. بنده هیچ پستی از آقای بطحایی نخواستم و مثل بعضی ها نرفتم آنجا بایستم .در آن سیستم هم به هر کسی این چنین پست نمی دهند. بنده اینجا دارم کارم را می کنم اگر نیرویی را جا به جا نکردم به خاطر این است که اکثریت کسانی که می خواهم جا به جا کنم نیروی دولتند. نیروهایی هستند که در انتخابات زحمت کشیده اند . این می شود یک نقطه ضعف. من در همدان هجده رئیس عوض کردم. پنج تا مدیر کل و معاون عوض کردم. این کارها را انجام دادم ولی دلیلش این نیست که فلانی دل به کار نمی دهد. الآن به سلامتی در بعضی از شاخص ها مقام اول را در شهرستان های استان تهران جا گذاشتیم. کارمان را داریم انجام می دهیم. ولی بعضی ها مدام این طرف و آن طرف دنبال پست هستند. من حرف شما را قبول دارم. این جایگاه را به پیشنهاد آقای فانی آمده ام. به پیشنهاد ایشان به همدان رفتم. من آدم بیسوادی نیستم که از کلاس بترسم. هنوز که هنوز است تدریسم را دارم. من حدود بیست و یک سال سابقه دارم. آدم زیر کار در رو نیستم. من هشت سال دوران آقای احمدی نژاد را با افتخار سر کلاس درس دادم. چهارده بار به حراست وزارت خانه احضار شدم. به جایی چشم داشت ندارم. آن دوستانی که این را می گویند خیالشان راحت باشد اگر عرضه داشته باشم دیگران آن را تشخیص می دهند. کسی نیستم که پست گدایی کنم. هیچ طلبی نه از اصلاحات دارم نه دولت تدبیر و امید. اگر کاری کردم در ایام انتخابات برای فکرم کردم و همین که نفس می کشم حرفم را می زنم به اینها اعتقاد دارم . کسی هستم که کتک خورده تفکرم. مانند بعضی ها به امید ارتقا پوستر نچسباندم. در انتخابات شانزده روز مرخصی بودم. معاون آقای حاجی بودم. معاون نظارت حقوقی ستاد آقای روحانی بودم. معاون آقای رضا بابادی بودم در استان تهران. من به خاطر فکرم به اصلاحات و دولت نظر ویژه دارم. همین که من و شما الآن نشسته ایم نتیجه کار دولت است؛ نه طمع کردیم نه جیب دوختیم. من یک معلمم و می توانستم از فرصت استفاده کنم . در آموزش و پرورش هیچ چیز را با کلاس عوض نمی کنم. به آقای بطحایی هم گفته ام حاضرم برای تدریس به چهار راه لشکر برگردم. هر موقع اراده بکنند ما می رویم. از کسی هم طلب نداریم. چون به خاطر فکرم قبلا گام برداشتم حرکت کردم، حرف زدم. همین که دوستان ما را احضار کرده اند رفتیم دو سه بار دادگاه شعبه 57 10 کارکنان دولت . روی فکرم رفتم ارتقا هم نمی خواهم. فولادوند آن چیزی که هست، هست. این پست ها هم او را بالا نمی برد. آدم کلاس گزیری هم نیستم.
صدای معلم :
من خیلی ممنونم از حو صله شما .
هنوز برای اردوی راهیان نور در مدارس تحت نظر شما الزام و اجبار هست . اخیرا در نشستی که آقای بطحایی داشتند با توجه به پاسخ صریح و بدون تفسیر وزیر آموزش و پرورش به پرسش صدای معلم در نشست رسانه ای به صراحت عنوان کرده اند که شرکت در اردوی راهیان نور اجباری نیست ولی گزارش هایی که رسیده این است که در مدارس شما این الزام و اجبار وجود دارد حتی مدیران مدارس شما این را به یک تکلیف مطالبه می کنند و حتی می گویند امتیازات ویژه ای برای آن لحاظ می گردد آیا شما در جریان این مسائل هستیداین موضوع چگونه قابل توضیح است ؟
فولادوند :
من هم صحبت آقای بطحایی را دارم. هیچ اجباری وجود ندارد. اردو ---مگر می شود دانش آموز را به اجبار به اردو برد. اما بعضی از مدیران ما شاید در راستای پر کردن کارنامه خود شان دست به این کار بزنند. من منکر نیستم. بعضی از سه هزار و چهارصد نفر مدیران ما ---داشته باشند که شاکیان می توانند شکایات را به ارزایابی عملکرد بدهند به هیچ وجه اجباری نیست. و اصلا مفهومی ندارد اردوی دانش اموزی که می خواهد برود مسافرت و برای برنامه فوق درسی به اجبار بیاید. شاید بعضی از مدیران در جلب مشارکت بچه ها موفق نبودند اجبار را اضافه کردند. من منکر این نمی شوم. با آنها باید برخورد کرد.
صدای معلم :
تا به حال موردی بوده است که با آن برخورد کنید؟
فولادوند :
ما در سال گذشته داشته ایم. امسال کسی گزارش نداده است. برای این که کارنامه خودشان را پر کنند و از این برنامه با موفقیت بیرون بیایند متاسفانه اجبار کردند و با آنها برخورد شد.
صدای معلم :
مساله دیگر تخته های هوشمند هست که با هزینه کلان خریداری شده است. متاسفانه معلمان نحوه کارکردن با آن را نمی دانند و جزء اولویت های آموزشی نیست. آیا شما اقدام خاصی برای آموزش معلمان برای این بردهای هوشمند انجام داده اید یا خیر؟
فولادوند :
بحث هوشمند سازی مدارس متاسفانه فقط از برد تجهیزاتش پیشرفته است. هوشمندسازی اول باید از تفکر هوشمندسازی نشات بگیرد. باید در ابتدا همکاران فرهنگی را آموزش بدهیم بعد محتوای آموزشی را آماده کنیم و بعد انتظار داشته باشیم. متاسفانه در دولت نهم و دهم بحث هوشمندسازی صرفا تجهیز مدارس مورد نظر بود. در عین حالی که باید ما مجریان هوشمندسازی معلمانمان را آموزش می دادیم بعد محتوای آموزش برای تدریس را تهیه می کردیم. متاسفانه اول تجهیزات را آماده کردیم و غافل شدیم. البته خدا را شکر در طول دو سه سال گذشته برنامه های خوبی در راستای هوشمندسازی داشتیم و این بحث تداوم دارد . بحث هوشمندسازی باید از آموزش نیروی انسانی آغاز شود و محتوای آموزشی و بعد تجهیز کلاس ها و برنامه هایی داریم تا این کار به خوبی انجام گیرد.
صدای معلم :
اکثر مدارس در منطقه شما هیات امنایی اداره می شوند مثلا مدرسه ای که در میدان شهید غیبی (مدرسه حضرت مریم ) هم امسال هیات امنایی شد و از دانش اموزان شهریه می گیرند اما از نظر کفیت آموزشی هیچ تفاوتی نکرده است. این روند هیات امنایی کردن مدارس به منظور اخذ شهریه به چه صورت است شما در این زمینه نظارتی دارید؟
فولادوند :
دستورالعمل مدارس هیات امنایی این طور است که این الگو الگوی مدیریتی است. هیات امنا آموزشگاه را بر عهده دارد. یک مدرسه داریم که الگوی مدارس فرهنگی نیست و آن مدارس شاهد است . یک دستورالعملی دارد که هیات امنا وضعیت مالی مدرسه را مشخص می کند و آن رقمی که باید از اولیای دانش آموز اخذ کنند به عنوان شهریه و اینها همه در دستورالعمل آمده است. مدرسه هیات امنایی شهریه دارد و رقم شهریه توسط هیات امنا بر اساس وضع مالی دانش آموزانی که در آنجا تحصیل می کنند تصویب می شود . پس مدرسه هیات امنا یک الگوی مدیریتی است. در راستای این آموزشگاه ها تشکیل شده است که اداره و مسائل مالی اش را رتخ و فتخ کند . تاکید کرده ایم که شهریه ها باید متعادل باشد که ضعیف ترین دانش آموز هم بتواند آن را پرداخت کند. شاید دانش آموزانی باشند که وسع مالی داشته باشند ولی ملاک باید ضعیف ترین دانش آموزان باشند.
صدای معلم :
شما این را قبول دارید که مدرسه هیات امنایی با مدارس عادی از نظر کیفیت آموزشی تفاوت چندانی ندارد؟
فولادوند :
بله. یک الگوی مدیریتی است. در مسائل آموزشی هیات امنا دخالت نمی کند.
صدای معلم :
مرجع نظارت بر کیفیت آموزشی این مدارس کیست؟
فولادوند :
مشارکت های مردمی است. گفته ایم به فراخور شهریه باید کیفیت آموزشی هم بالا برود.
صدای معلم :
این سخن شما چقدر می تواند جنبه تکلیفی داشته باشد یا مثلا اگر ثابت شد که مدرسه هیات امنایی فاقد آن پارامترها یا آیتم های کیفیت آموزشی است به حالت سابق برگردد؟
فولادوند :
ما اخیرا یک سیستم نظارتی را پیش بینی کرده ایم که عملکرد اینها را بررسی کند هر کدام موفق نبوده باشند و بحث کیفیت آموزشی شان پایین آمده باشد مدیر باید به هیات امنا پاسخگو باشد. اگر تداوم داشته باشد وضعیت هیات امنایی لغو می شود و به مدرسه عادی تبدیل می شود. ما باید به نوعی هیات امنا را درگیر مسائل کیفیت آموزشی کنیم. از این هزینه هایی که از دانش آموز گرفته می شود باید یک طوری مباحث آموزشی رقم بخورد و کیفیتش بالا بیاید.
صدای معلم:
اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید در خدمتتان هستم؟
فولادوند :
من تشکر می کنم از جنابعالی و انشاء الله فتح بابی باشد برای دفعات آینده . به عنوان یکی از مدیران کل آموزش و پرورش کشور خودم را موظف می دانم و معتقدم که سایر دوستان من هم این روحیه پاسخگو بودن را دارند. من در قبال عملکردم باید پاسخگو باشم این جایگاه به نوعی پاسخگویی ویژه را می طلبد. ما در قبال همکارانمان و وضعیتشان و در قبال دانش آموزان و مسائل آموزشی باید پاسخگو باشیم. هر کس در جمهوری اسلامی جایگاهی دارد برابر کسانی که از او می خواهند باید پاسخگو باشد. من هم خدمت همکارانم پاسخگو هستم و اگر جایی نتوانستم پاسخ بدهم اعتراف می کنم و عذرخواهی می کنم از همکاران فرهنگیم و این را افتخار می دانم.
صدای معلم :
شما رسانه صدای معلم را مطالعه می فرمایید و بسیاری از مسئولین ستادی و اداری هم مطالعه می کنند نظر خودتان در مورد این رسانه و خط مشی و روندی که دارد چیست؟
فولادوند :
کارش خیلی خوب است. اما من صحبتم را با شما گفتم. هر موقع بحثی را می بینید که واقعا خیلی حساس است با خودمان در میان بگذارید. که این چنین چیزی است و من نمی خواهم خدای نخواسته بین شما و همکاران فرهنگی و دوست عزیزم آقای عبدالهی جایگاهش تنزل پیدا کند. من می خواهم روز به روز همکاران من به شما اعتماد داشته باشند هر بحثی را عنوان می کنید که صحت داشته باشد. الآن شما بحثی را با من در میان می گذارید صحت و سقم آن را تایید می کنم چون می توانید بروید بگویید این گونه بوده است ولی اگر کلا وجود نداشته باشد مانند این بحث رسانه شما دچار مشکل می شود.
صدای معلم :
شما صدای معلم را به عنوان یک رسانه منتقد و مستقل با آن مسائلی که وجود دارد قبول دارید؟
فولادوند :
برعکس بعضی از مدیران که اسم صدای معلم را می شنوند و می گویند انتقاد می کند و فلان می کند من رابطه خوبی دارم و معتقدم تا در جامعه ای این گونه صداها وجود نداشته باشد ما مسئولین خودمان را جمع و جور نمی کنیم. ما باید بدانیم که همه ما را نظارت می کنند. ما در آموزش و پرورش هستیم. بیشترین و بهترین تحصیل کرده ها را دارد. ما داریم نسل آینده را آموزش می دهیم. پس طوری باید عمل کنیم که پاسخگو باشیم. نه رانت خواری بکنیم نه به بعضی ها بدهیم نه ویژه کسی را ببینیم در نقل و انتقالات قانونمند پیش برویم تا دچار مشکل نشویم تا صدای معلم سراغمان نیاید.
صدای معلم :
من خیلی از شما تشکر می کنم از وقتی که در اختیار من گذاشتید و از صداقتی که من در این گفت و گو مشاهده کردم به آن ازعان و اقرار می کنم. متشکرم .
فولادوند :
خواهش می کنم.
ویرایش و پیاده سازی : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
آقای وحید
سپاسگزارم .
پایدار باشید .